متن درس
کاوش در قوه، قدرت و فاعلیت: تأملاتی فلسفی در پرتو قرآن کریم
برگرفته از درسگفتارهای استاد فرزانه آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۷۰۷)
دیباچه
قرآن کریم، چونان چشمهساری زلال و بیکران، منشأ حکمت الهی است که در ژرفای آیاتش، علوم متعالی و قدرتی نهفته که توانایی بازآفرینی مرجعیت علمی و معنوی را در خود دارد. درسگفتار شماره ۷۰۷ استاد فرزانه آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، با تمرکز بر تمایز میان قوه، قدرت و فاعلیت، یکی از عمیقترین مباحث فلسفه اسلامی را کاوش میکند. این درسگفتار، با نقد دیدگاههای متکلمان و ارجاع به آرای ابنسینا و ملاصدرا، به بررسی این پرسش بنیادین میپردازد که آیا قدرت به تحقق فعل وابسته است یا خیر، و آیا فاعلیت فاعل با قادر بودن او یکی است.
آیه: «بِسْمِ ٱللَّهِ ٱلرَّحْمَٰنِ ٱلرَّحِيمِ» [مطلب حذف شد] : «به نام خداوند بخشنده مهربان»
این آیه، چونان دروازهای به سوی حقیقت وجودی عالم، زمینهساز تأملات متافیزیکی در باب قوه و فاعلیت است و وحدت الهی را بهعنوان مبنای تمامی بحثهای فلسفی این نوشتار معرفی میکند.
بخش نخست: چالشهای معرفتشناختی در فهم قوه و قدرت
مناقشه فلسفی و کلامی پیرامون قدرت و فعل
یکی از دیرپاترین مناقشات در فلسفه و کلام اسلامی، رابطه میان قوه، قدرت و فاعلیت است. این مناقشه، که گاه به درگیریهای فکری میان فلاسفه و متکلمان انجامیده، حول این پرسش بنیادین میگردد: آیا قدرت، بهعنوان توانمندی ذاتی، به تحقق فعل وابسته است یا خیر؟ آیا برای اثبات قدرت، باید فعل خارجی به ظهور برسد، یا قدرت، چون نوری در نهاد وجود، مستقل از فعل میدرخشد؟ متکلمان، با رویکردی عرفی، گمان بردهاند که قدرت تنها با تحقق فعل به کمال میرسد، در حالی که فلاسفه، با نگاهی عقلانی، قدرت را صفتی نفسانی و مستقل از فعل میدانند. این اختلاف، ریشه در تفاوتهای روششناختی دارد: فلسفه، با تکیه بر استدلال عقلی، قدرت را در ذات خود کاوش میکند، اما کلام، با گرایش به عرف و ظاهر، آن را به فعل گره میزند.
درنگ: مناقشه میان فلاسفه و متکلمان، از خلط میان قدرت بهعنوان صفت نفسانی و فاعلیت بهعنوان تحقق فعل سرچشمه میگیرد. قدرت، چون توانمندی ذاتی، از فعل بینیاز است.
این درسگفتار، با نقد دیدگاه متکلمان، بر این نکته تأکید دارد که خلط میان قدرت و فاعلیت، به دشواریهای معرفتشناختی منجر شده است. متکلمان، به دلیل نگرش عامیانه، از عقلانیت فلسفی فاصله گرفتهاند و قدرت را به تحقق فعل وابسته کردهاند، گویی که توانمندی، تنها در آینه فعل نمایان میشود.
نقد پیشفرضهای عرفی متکلمان
متکلمان، با تکیه بر پیشفرضهای عرفی، گمان کردهاند که قدرت، تنها با تحقق فعل به اثبات میرسد. این دیدگاه، که ریشه در سادهانگاری دارد، قدرت را از جایگاه والای خود به سطحی فروکاسته که بدون فعل، تهی و بیمعناست. فلاسفه، اما، با نگاهی ژرفتر، قدرت را چون گوهر وجودی میدانند که در نفس موجود است، بیآنکه به تحقق فعل محتاج باشد. این اختلاف، به تفاوت در روششناسی بازمیگردد: کلام، با تکیه بر عرف، از دقت فلسفی دور شده و قدرت را به فعل گره زده است.
برای نمونه، اگر کسی توان بلند کردن صد کیلوگرم بار را داشته باشد، آیا نمیتوان گفت که او قادر به بلند کردن دو کیلوگرم کوزه آب است، حتی اگر آن را بلند نکند؟ این تمثیل، چون آینهای روشن، استقلال قدرت از فعل را نشان میدهد. قدرت، چون چشمهای جوشان، در ذات موجود جاری است و نیازی به ظهور فعل ندارد.
درنگ: قدرت، صفتی نفسانی و ذاتی است که از تحقق فعل بینیاز است. خلط میان قدرت و فاعلیت، ریشه در سادهانگاری عرفی متکلمان دارد.
ارجاع به آثار کلاسیک فلسفه اسلامی
استاد فرزانه، با ارجاع به شفا (مقاله ۴، فصل ۲) و اسفار (جلد ۳، صفحه ۸، فصل ۳)، دیدگاه ابنسینا و ملاصدرا را در تمایز میان قدرت و فاعلیت برجسته میسازد. ابنسینا، با استدلالی منطقی، قدرت را از فاعلیت جدا میداند و تأکید دارد که قادر بودن، به تحقق مقدور وابسته نیست. ملاصدرا نیز، با تحلیل وجودی، این تمایز را تکمیل میکند و قدرت را صفتی نفسانی و مستقل از فعل میشمارد. این ارجاعات، چون ستارگانی در آسمان فلسفه، راه را برای فهم دقیقتر این مفاهیم روشن میسازند.
بخش دوم: تمایز میان قدرت و فاعلیت
ماهیت قدرت و استقلال آن از فعل
قدرت، چون نوری در نهاد وجود، صفتی نفسانی است که در ذات موجود ریشه دارد. این صفت، نیازی به تحقق فعل ندارد تا وجودش اثبات شود. برای نمونه، کسی که توان بلند کردن صد کیلوگرم بار را دارد، بهیقین میتواند دو کیلوگرم کوزه آب را بلند کند، حتی اگر این فعل را به انجام نرساند. این تمثیل، چون کلیدی زرین، قفل پیچیدگیهای کلامی را میگشاید و استقلال قدرت از فعل را نمایان میسازد. در مقابل، فاعلیت، چون سایهای از فعل، تنها با تحقق فعل خارجی به وجود میآید. فاعل، بدون فعل، فاعل نیست، چنانکه پدر بدون فرزند، پدر خوانده نمیشود.
حدیث: «المسلم من سلم المسلمون من يده و لسانه»
ترجمه: «مسلمان کسی است که دیگر مسلمانان از دست و زبان او در امان باشند.»
این حدیث، چون مشعلی فروزان، بر اهمیت کنترل قدرت در جهت کمال تأکید دارد. کسی که قدرت بر آزار دارد، اما از آن پرهیز میکند، به کمال انسانی نزدیکتر است تا آنکه از ناتوانی، از آزار بازمیماند.
درنگ: قدرت، صفتی ذاتی و نفسانی است که بدون تحقق فعل، در موجود حاضر است. فاعلیت، اما، به تحقق فعل خارجی وابسته است.
استبعاد ابنسینا از دیدگاه متکلمان
ابنسینا، در شفا، دیدگاه متکلمان را که قدرت را به تحقق فعل وابسته میدانند، مستبعد میشمارد. او با تمثیلی روشن میفرماید: آیا کسی که نشسته است، اما توان ایستادن دارد، قاید نیست؟ این تمثیل، چون آینهای صیقلی، بطلان دیدگاه متکلمان را نشان میدهد. قاید، حتی اگر بلند نشود، توان ایستادن دارد و این توان، همان قدرت است. در مقابل، مردهای که توان ایستادن ندارد، از این قدرت بیبهره است. این تمایز، چون خطی روشن میان نور و ظلمت، استقلال قدرت از فعل را آشکار میسازد.
مثال کور و بینا
کسی که توان دیدن دارد، اما نمیبیند، کور نیست. این تمثیل، چون نسیمی خنک، پردههای ابهام را کنار میزند و نشان میدهد که قدرت، چون گوهر وجودی، در ذات موجود است و نیازی به تحقق فعل ندارد. اگر کسی بگوید که بدون دیدن، توان دیدن نیست، گویی کور را با بینا برابر دانسته است. این خلط، ریشه در نگرش عرفی متکلمان دارد که قدرت را به فعل گره زدهاند.
درنگ: قدرت، چون توانمندی ذاتی، از تحقق فعل بینیاز است. کسی که توان دیدن دارد، اما نمیبیند، کور نیست، بلکه قادر است.
بخش سوم: نقد دیدگاههای متکلمان
خلط میان قدرت و فاعلیت
متکلمان، با خلط میان قدرت و فاعلیت، گمان کردهاند که قدرت تنها با تحقق فعل به اثبات میرسد. این دیدگاه، چونان گرهای کور در مسیر معرفت، به دشواریهای فلسفی و کلامی انجامیده است. استاد فرزانه، با نقدی تیزبین، این خلط را به سادهانگاری عرفی متکلمان نسبت میدهد. قدرت، چون چشمهای جوشان، در ذات موجود جاری است و نیازی به فعل ندارد، اما فاعلیت، چون سایهای از فعل، تنها با تحقق آن به وجود میآید.
برای نمونه، اگر کسی پول داشته باشد، اما آن را خرج نکند، آیا میتوان گفت که او دارا نیست؟ این تمثیل، چون مشعلی در تاریکی، استقلال قدرت از فعل را روشن میسازد. قدرت، صفتی نفسانی است که در ذات موجود ریشه دارد، اما فاعلیت، به تحقق فعل خارجی وابسته است.
نقد فخر رازی و تعجب فلاسفه
فخر رازی، با رد استبعاد ابنسینا، گمان کرده است که قدرت، بدون تحقق فعل، کامل نیست. این دیدگاه، مورد تعجب ملاصدرا و حاجی قرار گرفته است. ملاصدرا، با عبارتی چون «والعجب»، و حاجی، با تعبیری چون «اعجب من الاعجب»، این دیدگاه را به چالش میکشند. این تعجب، چون فریادی از ژرفای حکمت، نشاندهنده عمق اختلاف میان کلام و فلسفه است. فخر رازی، با گره زدن قدرت به فعل، از حقیقت فلسفی فاصله گرفته و به دام سادهانگاری افتاده است.
درنگ: فخر رازی، با وابسته دانستن قدرت به فعل، از حقیقت فلسفی فاصله گرفته است. قدرت، صفتی ذاتی است که نیازی به تحقق فعل ندارد.
تقسیمبندی قدرت به مستجمعه و غیرمستجمعه
برخی متکلمان، برای توجیه دیدگاه خود، قدرت را به دو نوع مستجمعه (وابسته به فعل) و غیرمستجمعه (مستقل از فعل) تقسیم کردهاند. این تقسیمبندی، چون تلاشی برای گریز از تناقض، ناکافی است و از منظر فلسفی، نمیتواند خلأ معرفتی را پر کند. استاد فرزانه، این تقسیمبندی را تلاشی ناکام برای رفع تناقض میداند و بر استقلال قدرت از فعل تأکید دارد.
بخش چهارم: قدرت و فاعلیت در پرتو الهیات
صفات الهی و استقلال از فعل
در الهیات اسلامی، صفات خدا، چون خالق، رازق و عالم، پیش از تحقق مخلوق، مرزوق و معلوم وجود دارند. این صفات، چون گوهرهایی قدیم، در ذات الهی ریشه دارند و نیازی به فعل خارجی ندارند. استاد فرزانه، با ارجاع به این صفات، تأکید دارد که قدرت الهی، چون نوری بیکران، از تحقق فعل بینیاز است. خالقیت خدا، پیش از خلق عالم، و رازقیت او، پیش از رزق بندگان، کامل است.
درنگ: صفات الهی، چون خالقیت و رازقیت، پیش از تحقق فعل، در ذات خدا کاملاند. قدرت الهی، از مخلوقات بینیاز است.
اگر صفات خدا به فعل وابسته باشند، حدوثی میشوند، زیرا با تحقق فعل پدید میآیند. این دیدگاه، با قدیم بودن ذات الهی ناسازگار است و به خلطی کلامی منجر میشود. استاد فرزانه، با نقدی تیزبین، این خلط را رد میکند و تأکید دارد که قدرت، صفتی ذاتی است که در نفس موجود ریشه دارد.
تمایز جمله اسمیه و فعلیه
صفات الهی، چون خالق، بهصورت جمله اسمیه بیان میشوند و نیازی به فعل ندارند. در مقابل، افعال الهی، چون خلق، به تحقق فعل خارجی وابستهاند. این تمایز، چون خطی میان آسمان و زمین، تفاوت میان صفت و فعل را روشن میسازد. برای نمونه، خدا خالق است، حتی پیش از خلق عالم، اما خلق، به تحقق فعل خلقت وابسته است.
این تمایز، با تحلیلهای عرفانی، مانند فصوص الحکم ابنعربی، همخوانی دارد که صفات الهی را از افعال متمایز میداند. جمله اسمیه، چون ستارهای ثابت در آسمان معرفت، به ذات اشاره دارد، اما جمله فعلیه، چون رودی جاری، به فعل خارجی وابسته است.
بخش پنجم: کاربرد قدرت و فاعلیت در تکالیف و اخلاق
قدرت بر معصیت و کمال انسانی
قدرت بر معصیت، چون گوهر گرانبهایی در نهاد انسان، کمال است، اما تحقق معصیت، نقص و کاستی است. انسان کامل، کسی است که قدرت بر معصیت دارد، اما با معرفت و اختیار، از آن پرهیز میکند. این اصل، چون مشعلی در مسیر اخلاق، راه را برای فهم رابطه میان قدرت و عمل روشن میسازد.
برای نمونه، کسی که قدرت بر ترک نماز دارد، اما آن را بهجا میآورد، به کمال انسانی نزدیکتر است تا آنکه از ناتوانی، قادر به ترک نیست. این حدیث شریف، که میفرماید: «مسلمان کسی است که دیگر مسلمانان از دست و زبان او در امان باشند»، بر این نکته تأکید دارد که قدرت، اگر در مسیر خیر هدایت شود، به کمال میرسد.
درنگ: قدرت بر معصیت، کمال است، اما تحقق معصیت، نقص. انسان کامل، با اختیار، قدرت خود را در مسیر خیر هدایت میکند.
نفی اجبار در قدرت
قدرت، با صدور یا عدم صدور فعل ارتباطی ندارد. این اصل، چون کلیدی زرین، درهای اجبار را میگشاید و نشان میدهد که قدرت، صفتی نفسانی است که از تحقق فعل بینیاز است. فاعلیت، اما، به تحقق فعل وابسته است. این تمایز، در حوزه تکالیف نیز کاربرد دارد: انسان میتواند نماز را ترک کند، اما اگر آن را بهجا آورد، به کمال میرسد.
بخش ششم: نقد اقوال کلامی و پیشنهاد روششناختی
نقد اقوال بیاساس
بسیاری از اقوال کلامی، نه نظرات معتبر، بلکه ناشی از نادانی و عدم دقتاند. استاد فرزانه، با تمثیلی روشن، این نکته را تبیین میکند: اگر کسی شیء را نشناسد و آن را نخود یا عدس بنامد، این اقوال، نظر نیستند، بلکه نادانیاند. این تمثیل، چون آینهای صاف، بیاعتباری برخی اقوال کلامی را نشان میدهد.
برای نمونه، اقوال متعدد درباره مس، که گاه به شانزده قول میرسد، نه از دقت، بلکه از ناآگاهی یا سوءنیت سرچشمه گرفته است. این اقوال، چون حبابهایی بر سطح آب، بیثبات و بیاعتبارند.
درنگ: اقوال کلامی فاقد سند و دلیل، نظر نیستند، بلکه نادانیاند. فلسفه، با تکیه بر استدلال، از این خلطها پرهیز میکند.
پیشنهاد روششناختی
استاد فرزانه پیشنهاد میدهد که اگر ابنسینا قدرت و فاعلیت را در کنار هم تحلیل میکرد، متکلمان بهتر میفهمیدند و این مناقشات کاهش مییافت. این پیشنهاد، چون نسیمی خنک، راه را برای روششناسی دقیقتر در فلسفه میگشاید. تحلیل همزمان قدرت و فاعلیت، از خلط میان این دو مفهوم جلوگیری میکند و به فهم عمیقتر منجر میشود.
جمعبندی
درسگفتار شماره ۷۰۷ استاد فرزانه آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، با کاوش در تمایز میان قوه، قدرت و فاعلیت، یکی از عمیقترین مباحث فلسفه اسلامی را ارائه میدهد. این درسگفتار، با نقد دیدگاههای متکلمان و ارجاع به آثار ابنسینا و ملاصدرا، بر استقلال قدرت از فعل تأکید دارد. قدرت، چون گوهر وجودی، در ذات موجود ریشه دارد و نیازی به تحقق فعل ندارد، اما فاعلیت، چون سایهای از فعل، به تحقق آن وابسته است. این تمایز، نهتنها در الهیات، بلکه در اخلاق و تکالیف نیز کاربرد دارد. نقد خلطهای کلامی، همراه با تمثیلات روشن، راه را برای فهم دقیقتر این مفاهیم هموار میسازد. این نوشتار، چون باغی پربار، مفاهیم فلسفی را در پرتو قرآن کریم شکوفا کرده و به مخاطبان فرهیخته عرضه میدارد.
با نظارت صادق خادمی