در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

فلسفه 711

متن درس

 

کاوشی در فاعلیت و فعل: تأملات فلسفی در پرتو معرفت و آگاهی

برگرفته از درس‌گفتارهای استاد فرزانه آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۷۱۱)

دیباچه

در سپهر معرفت بشری، فاعلیت و فعل از جمله مفاهیمی‌اند که در فلسفه اسلامی جایگاه ویژه‌ای دارند. این مفاهیم، نه‌تنها بنیان‌های متافیزیکی کنش انسانی را تبیین می‌کنند، بلکه راهنمایی برای زیستن آگاهانه و کارآمد در زندگی فردی و اجتماعی ارائه می‌دهند. درس‌گفتار شماره ۷۱۱ از سلسله درس‌گفتارهای خارج فلسفه استاد فرزانه آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، با تمرکز بر فاعلیت، فعل، مبادی، دواعی و غایات آن، دریچه‌ای نو به سوی فهم عمیق این مفاهیم می‌گشاید.

این کتاب، با ارجاع به آیات قرآن کریم و تحلیل‌های فلسفی، روان‌شناختی و عرفانی، به بررسی کاستی‌های کنش انسانی ناشی از فقدان آگاهی به مبادی و خصوصیات فعل می‌پردازد. همچنین، با نقد فرهنگ کارگری و فرسایشی، راهکارهایی برای دستیابی به فاعلیت متعالی و زیستنی آگاهانه ارائه می‌دهد.

بخش نخست: فاعلیت و فعل در سپهر فلسفه و معرفت

ماهیت فاعلیت و پیچیدگی‌های فعل

فاعلیت و فعل، دو مفهوم بنیادین در فلسفه اسلامی‌اند که رابطه‌ای تنگاتنگ با یکدیگر دارند. استاد فرزانه در درس‌گفتار خود، با اشاره به چینش‌های متنوع و متعدد میان فاعل و فعل، بر این نکته تأکید دارند که عدم آگاهی به این چینش‌ها، انسان را از فهم کردار خویش محروم می‌سازد. این فقدان آگاهی، ریشه بسیاری از ناکامی‌ها و مشکلات در کنش‌های انسانی است. به تعبیر ایشان، همان‌گونه که گيسوی آراسته با موهای پراکنده و آشوبناک تفاوت دارد، کنش آگاهانه نیز از عمل بی‌برنامه و فرسایشی متمایز است.

درنگ: فاعل و فعل دارای چینش‌های متعددی‌اند که شناخت آن‌ها برای درک کردار انسانی و دستیابی به کارآمدی ضروری است.

این دیدگاه، با تحلیل‌های ملاصدرا در «اسفار اربعه» همخوانی دارد که فاعل را مبدأ فعل و متصف به خصوصیات گوناگون می‌داند. فاعل، به مثابه خاستگاه کنش، نیازمند آگاهی به اراده، قصد، مبادی و غایات است تا فعل او به ثمر نشیند. استاد، با تمثیلی زیبا، این موضوع را به علم تغذیه تشبیه می‌کنند: همان‌گونه که انسان به غذا اهمیت می‌دهد اما علم تغذیه را نادیده می‌گیرد، به فعل ارزش می‌دهد اما به خصوصیات آن بی‌توجه است.

نقد رویکرد عامیانه به کنش انسانی

یکی از محورهای اصلی درس‌گفتار، نقد رویکرد عامیانه به فعل است. در جامعه‌ای که به کار و تلاش ارزش می‌دهد، اما به کیفیت و مبادی آن بی‌توجه است، کنش‌ها اغلب به فرسایش و ناکامی منجر می‌شوند. استاد با تمثیلی روشن می‌فرمایند: «ما به غذا اهمیت می‌دهیم، اما علم تغذیه را نه می‌آموزیم و نه به کار می‌بندیم؛ به صدا خوشمان می‌آید، اما علم صوت را دنبال نمی‌کنیم؛ به زندگی عشق می‌ورزیم، اما علم زندگی را نمی‌جوییم.» این بی‌توجهی به علم و آگاهی، ریشه بسیاری از شکست‌های اجتماعی و فردی است.

درنگ: جامعه به فعل ارزش می‌دهد، اما به خصوصیات آن (مبادی، دواعی، غایت) بی‌توجه است، مانند ارزش‌دادن به غذا بدون علم تغذیه.

این نقد، با تعالیم عرفانی و فلسفی در باب اهمیت تأمل و آگاهی همخوانی دارد. استاد تأکید دارند که ناکامی‌ها نه از ناتوانی، بلکه از ناآگاهی به مبادی، دواعی و فواعل ناشی می‌شوند. این دیدگاه، با تحلیل‌های جامعه‌شناختی اسلامی در باب نقش معرفت در پیشرفت اجتماعی سازگار است.

جمع‌بندی بخش نخست

بخش نخست، با کاوش در ماهیت فاعلیت و فعل، بر ضرورت آگاهی به چینش‌های متنوع این دو مفهوم تأکید کرد. نقد رویکرد عامیانه به کنش انسانی، نشان‌دهنده خلأ معرفتی در جامعه است که به کاستی و فرسایش منجر می‌شود. این بخش، زمینه را برای بررسی عمیق‌تر مبادی، دواعی و غایات فعل در بخش‌های بعدی فراهم می‌سازد.

بخش دوم: مبادی، دواعی و غایات فعل

نقش مبادی و دواعی در کارآمدی فعل

استاد فرزانه، کاستی کنش‌های انسانی را به عدم شناخت مبادی (خاستگاه‌ها)، دواعی (انگیزه‌ها) و غایات (هدف‌ها) نسبت می‌دهند. مبادی، به مثابه ریشه‌های یک درخت، بنیان فعل را تشکیل می‌دهند؛ دواعی، چونان نسیمی که برگ‌ها را به حرکت درمی‌آورد، انگیزه کنش را فراهم می‌کنند؛ و غایات، چون مقصدی که مسافر به سوی آن می‌شتابد، جهت فعل را تعیین می‌کنند. فقدان آگاهی به این سه عنصر، کنش انسانی را به تلاشی بی‌ثمر بدل می‌سازد.

درنگ: کاستی انسان در افعال، به دلیل مشکلات در شناخت مبادی، دواعی و فواعل است.

این دیدگاه، با تحلیل‌های ملاصدرا در باب علّیت و تأثیر مبادی بر فعل همخوانی دارد. استاد با مثالی روشن می‌فرمایند: «کسی که وامی سنگین می‌گیرد، با محاسبه ساده می‌داند که در آینده ناتوان از بازپرداخت خواهد بود. این، علم غیب نیست، بلکه تحلیل مبادی و دواعی است.» این سخن، به آیه وَمَا تَدْرِي نَفْسٌ مَاذَا تَكْسِبُ غَدًا ۖ وَمَا تَدْرِي نَفْسٌ بِأَيِّ أَرْضٍ تَمُوتُ (سوره لقمان، آیه ۳۴) ارجاع دارد که می‌فرماید: «و هیچ کس نمی‌داند فردا چه به دست می‌آورد، و هیچ کس نمی‌داند در کدامین سرزمین می‌میرد.» استاد تأکید دارند که این آیه، نفي کلی علم به آینده را بیان می‌کند، اما مانع پیش‌بینی مبتنی بر تحلیل عقلانی در امور عادی نیست.

نقد فرهنگ کارگری و فرسایشی

استاد، با نگاهی نقادانه، جامعه را به دلیل تأکید بر کار بدون آگاهی به مبادی، دواعی و غایات، به جامعه‌ای کارگری، فرسایشی و فسیلی تشبیه می‌کنند. به تعبیر ایشان، «انسان‌ها بیش از ظرفیت خود کار می‌کنند، مانند طلبه‌ای که باید در پنج سال به اجتهاد برسد، اما پس از بیست سال هنوز ناکام است.» این فرسایش، نه از کمبود تلاش، بلکه از فقدان کیفیت و آگاهی ناشی می‌شود.

درنگ: جامعه، به دلیل تأکید بر کار بدون آگاهی، به یک جامعه کارگری، فرسایشی و فسیلی تبدیل شده است.

این نقد، با اصول مدیریت مدرن و روان‌شناسی سازمانی در باب فرسودگی شغلی سازگار است. استاد با تمثیلی از تراکتور و چهارپا می‌فرمایند: «کار بدون علم، مانند کار تراکتور است که فاقد نتیجه است.» این دیدگاه، با تعالیم عرفانی در باب اهمیت نیت و آگاهی در افعال همخوانی دارد.

جمع‌بندی بخش دوم

این بخش، با بررسی مبادی، دواعی و غایات فعل، بر ضرورت آگاهی به این عناصر برای کارآمدی کنش انسانی تأکید کرد. نقد فرهنگ کارگری و فرسایشی، نشان‌دهنده خلأ معرفتی در جامعه است که به ناکامی و خستگی منجر می‌شود. این تأملات، زمینه را برای کاوش در انواع فاعلیت‌ها در بخش بعدی فراهم می‌کنند.

بخش سوم: انواع فاعلیت و ظرفیت‌های انسانی

تقسیم‌بندی فاعلیت‌ها

استاد فرزانه، فاعلیت‌های انسانی را به سه دسته عادی، ربوبی و غیري تقسیم می‌کنند. فاعلیت‌های عادی (مانند قصدی، طبیعی و قسری)، به کنش‌های روزمره و دل‌خواه اشاره دارند؛ فاعلیت‌های ربوبی (مانند تجلی، رضایی، عنایی و عشقی)، به کنش‌های متعالی و تربیتی مرتبط‌اند؛ و فاعلیت‌های غیري (مانند جبری و تسخیری)، به کنش‌های زوری و بدون انگیزه درونی دلالت دارند. این تقسیم‌بندی، به انسان امکان می‌دهد تا با شناخت فاعلیت‌های خود، به سوی کمال حرکت کند.

درنگ: افعال انسانی به سه دسته عادی (قصدی، طبیعی، قسری)، ربوبی (تجلی، رضایی، عنایی، عشقی) و غیري (جبری، تسخیری) تقسیم می‌شوند.

این تقسیم‌بندی، با تحلیل‌های ملاصدرا در «اسفار اربعه» در باب انواع فاعل همخوانی دارد. استاد با تمثیلی از کشتی‌گیری فنی می‌فرمایند: «کشتی‌گیری که فن می‌داند، بدون زور و با مهارت عمل می‌کند، اما کشتی‌گیری که فن نمی‌داند، با زور و فرسایش به ناکامی می‌رسد.» این تمثیل، برتری کار آگاهانه و فنی بر کار فرسایشی را نشان می‌دهد.

فاعلیت ربوبی و ظرفیت متعالی انسان

فاعلیت ربوبی، به کنش‌های متعالی اشاره دارد که با تربیت و مهندسی وجود ممکن می‌شوند. استاد تأکید دارند که انسان، به دلیل مقام جمع، می‌تواند به فاعلیت‌های الهی دست یابد. ایشان با اشاره به معجزات اولیای خدا، مانند شق‌القمر پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله، می‌فرمایند: «انسان می‌تواند با علم و اراده، به افعال خدایی دست یابد، همان‌گونه که قطار با سرعت ۷۰۰ کیلومتر حرکت می‌کند و مسافر آن نیز به همان سرعت پیش می‌رود.»

درنگ: انسان، به دلیل مقام جمع، می‌تواند به فاعلیت الهی (افعال خدایی) دست یابد.

این دیدگاه، با نظریه خلیفه‌اللهی در فلسفه اسلامی و عرفان ابن‌عربی همخوانی دارد. استاد با تمثیلی از خواب مؤمن می‌فرمایند: «خواب مؤمن، به دلیل نظام‌مندی، عبادت است، زیرا توجه عطفی نظام‌مند دارد.» این سخن، با روایات اسلامی در باب نیت و نظام‌مندی همخوانی دارد.

نقد فاعلیت‌های غیري

فاعلیت‌های غیري، مانند نماز زوري، فاقد انگیزه درونی و عشق‌اند و به ناکامی منجر می‌شوند. استاد می‌فرمایند: «اگر خدا بگوید شش ماه نماز نخوانید، بسیاری از نمازها فرومی‌ریزد، زیرا عشقی نیست.» این نقد، به فقدان حضور قلب و معرفت در عبادات اشاره دارد. در عشق، عبادت از امر الهی فراتر می‌رود و به شکر و معرفت تبدیل می‌شود، مانند تشکر خودجوش از محبت.

درنگ: در عشق، عبادت از امر الهی فراتر می‌رود و به شکر و معرفت تبدیل می‌شود.

این دیدگاه، با تعالیم عرفانی ابن‌عربی در باب عشق الهی همخوانی دارد. استاد تأکید دارند که زندگی با عشق، فاقد دعواست، زیرا دعوا نشانه فقدان معنا و عشق است.

جمع‌بندی بخش سوم

این بخش، با کاوش در انواع فاعلیت‌ها، بر ظرفیت متعالی انسان در دستیابی به فاعلیت ربوبی تأکید کرد. نقد فاعلیت‌های غیري و عادی، نشان‌دهنده ضرورت آگاهی و عشق در کنش‌های انسانی است. این تأملات، راه را برای بررسی عملی کاربرد این مفاهیم در زندگی روزمره هموار می‌سازد.

بخش چهارم: کاربرد معرفت در زندگی روزمره

علم زندگی و ضرورت آن

استاد فرزانه، با تأکید بر ضرورت علم به زندگی، می‌فرمایند: «ما به زندگی عشق می‌ورزیم، اما علم زندگی را نمی‌جوییم.» این سخن، به خلأ آموزش مهارت‌های زندگی در نظام‌های آموزشی اشاره دارد. ایشان با تمثیلی از گيسو و مو می‌فرمایند: «زندگی با علم، مانند گيسوی آراسته است که رونق و صفا دارد، اما زندگی بدون علم، مانند موهای پراکنده و بی‌ارزش است.»

درنگ: تفاوت میان زندگی با علم (گيسو) و زندگی بدون علم (مو)، مانند تفاوت گيسو با موهای آشغال است.

این دیدگاه، با تعالیم فلسفی و عرفانی در باب اهمیت علم در کمال همخوانی دارد. استاد با نقد نظام‌های آموزشی کنونی، که به جای کیفیت بر کمیت تأکید دارند، می‌فرمایند: «علمایی مانند شیخ مفید و سید مرتضی با چند سال درس به اجتهاد رسیدند، اما امروز درس‌خواندن‌های طولانی، فرسایشی و بی‌ثمر است.»

نقد نظام‌های آموزشی و اجتماعی

استاد، نظام‌های آموزشی و اجتماعی را به دلیل تأکید بر کار و درس‌خواندن فرسایشی نقد می‌کنند. ایشان می‌فرمایند: «یک طلبه که باید در پنج سال به اجتهاد برسد، پس از بیست سال هنوز ناکام است، زیرا کیفیت و آگاهی را فدای کمیت کرده است.» این نقد، به ضرورت اصلاح نظام‌های آموزشی و تأکید بر آموزش‌های کاربردی و فشرده اشاره دارد.

درنگ: نظام آموزشی کنونی، با تأکید بر درس‌خواندن طولانی، فرسایشی و ناکارآمد است.

این دیدگاه، با نقدهای معاصر به نظام‌های آموزشی غیرکاربردی سازگار است. استاد با مثالی از تغذیه می‌فرمایند: «خوردن بدون علم تغذیه، به بیماری‌هایی مانند دیابت منجر می‌شود.» این تمثیل، به اهمیت معرفت در همه جنبه‌های زندگی، از جمله تغذیه و ازدواج، اشاره دارد.

کار با نشاط و آگاهی

استاد، کار با نشاط را به مثابه شارژ درونی برای کنش توصیف می‌کنند و آن را از کار با عافیت یا فرسایش متمایز می‌دانند. ایشان با تمثیلی از مجتهدی با صفا می‌فرمایند: «مجتهدی که با نشاط صبحانه می‌خورد و در عزا با طنز رفتار می‌کند، نمونه‌ای از فاعلیت متعادل است.» این سخن، به اهمیت تعادل و نشاط در کنش‌های انسانی اشاره دارد.

درنگ: کار باید با نشاط انجام شود، نه با عافیت یا فرسایش. نشاط، به معنای شارژ درونی برای کار است.

این دیدگاه، با روان‌شناسی مثبت‌گرا و تأکید بر انگیزه درونی همخوانی دارد. استاد تأکید دارند که کار بدون آگاهی، مانند مطالعه بدون عشق، بی‌ثمر است و به وجود انسان نفوذ نمی‌کند.

جمع‌بندی بخش چهارم

این بخش، با تأکید بر ضرورت علم به زندگی و نقد نظام‌های آموزشی و اجتماعی فرسایشی، راهکارهایی برای زیستن آگاهانه و کارآمد ارائه داد. تمثیلات گيسو و مو، و مثال مجتهد با صفا، عمق و جذابیت این تأملات را نشان می‌دهند. این بخش، زمینه را برای نتیجه‌گیری نهایی فراهم می‌سازد.

نتیجه‌گیری نهایی

درس‌گفتار شماره ۷۱۱ استاد فرزانه آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، با کاوش در فاعلیت، فعل، مبادی، دواعی و غایات، نگاهی عمیق به چالش‌های کنش انسانی ارائه می‌دهد. این اثر، با نقد فرهنگ کارگری و فرسایشی، بر ضرورت آگاهی علمی به خصوصیات فعل تأکید دارد. تقسیم‌بندی فاعلیت‌ها به عادی، ربوبی و غیري، و تأکید بر فاعلیت ربوبی، راهنمایی برای دستیابی به کمال و قدرت عمل ارائه می‌دهد. تمثیلات فاخر، مانند گيسو و مو، و ارجاع به آیات قرآن کریم، مانند بِسْمِ ٱللَّهِ ٱلرَّحْمَٰنِ ٱلرَّحِيمِ («به نام خداوند بخشنده مهربان»، سوره حمد، آیه ۱)، عمق فلسفی و معنوی این درس را نشان می‌دهند. این کتاب، نه‌تنها به فهم دقیق‌تر فاعلیت و فعل کمک می‌کند، بلکه راهنمایی برای اصلاح نفس، زندگی و نظام اجتماعی ارائه می‌دهد. امید است که این تأملات، جویندگان معرفت را به سوی زیستنی آگاهانه و متعالی رهنمون سازد.

با نظارت صادق خادمی