متن درس
کاوش در فاعلیت الهی و انسانی: تأملاتی در حکمت متعالیه
برگرفته از درسگفتارهای استاد فرزانه قدسسره (جلسه ۷۲۵)
مقدمه: درآمدی بر فاعلیت در حکمت متعالیه
مبحث فاعلیت، بهعنوان یکی از بنیادیترین مسائل فلسفه اسلامی، در کانون تأملات حکمای متعالیه، بهویژه صدرالمتألهین شیرازی، قرار دارد. این موضوع، که به تمایز میان فاعلیت الهی و فاعلیت انسانی یا اعدادی میپردازد، نهتنها از منظر متافیزیکی، بلکه از دیدگاههای دینی، قرآنی و روانشناختی نیز اهمیتی بیبدیل دارد. درسگفتار شماره ۷۲۵، ارائهشده توسط استاد فرزانه قدسسره، با رویکردی نقادانه و عمیق، به بررسی تمایز میان فاعلیت الهی (افاضه وجود) و فاعلیت انسانی (اعداد) میپردازد و با ارجاع به آیات قرآن کریم و تحلیلهای فلسفی، مفاهیم سنتی را به چالش میکشد. پرسش محوری این بحث آن است که آیا تمایز میان افاضه و اعداد، که در متون کلاسیک فلسفه اسلامی بهکرات تکرار شده، دارای عمق معنایی است یا صرفاً مفهومی لفظی و تقلیدی است؟
بخش نخست: مبانی متافیزیکی فاعلیت
تقسیمبندی فاعلها: الهی و طبیعی
درنگ: فاعلها به دو قسم الهی و طبیعی (اعدادی) تقسیم میشوند؛ فاعل الهی افاضهکننده وجود و خیر است، و فاعل طبیعی آمادهساز تحقق فعل. |
در آثار فلاسفه اسلامی، از جمله منظومه سبزواری، فاعل به دو دسته الهی و طبیعی تقسیم میشود. فاعل الهی، که مبدأ وجود و خیر است، وجود را بهصورت مطلق و بیقید افاضه میکند، در حالی که فاعل طبیعی یا اعدادی، شرایط لازم برای تحقق فعل را فراهم میسازد. این تقسیمبندی، ریشه در تمایز میان فاعلیت ذاتی حق تعالی و فاعلیت ظهوری مخلوقات دارد. فاعل الهی، مانند خورشیدی است که نور وجود را بیمنت بر عالم میتاباند، در حالی که فاعل طبیعی، چون آینهای است که این نور را در حد ظرفیت خود بازمیتاباند.
فاعلیت الهی و افاضه وجود
درنگ: فاعل حقیقی، به تعبیر ملاصدرا، عدم را بهطور کامل طرد میکند و فعل او افاضه خیر و وجود است. |
ملاصدرا فاعل حقیقی را موجودی میداند که یَطرُدُ العَدَمَ بِالکُلِّیَةِ، یعنی عدم را بهطور کامل برطرف کرده و وجود را به ممکنات افاضه میکند. این فاعلیت، که مختص حق تعالی است، از هر قید و شرط زمانی و مکانی آزاد است. مانند چشمهای جوشان که حیات را به تمامی موجودات میبخشد، فاعلیت الهی وجود را بیواسطه و بیمحدودیت اعطا میکند.
محدودیت قابل در برابر فاعلیت تام
درنگ: فاعلیت فاعل تام و مطلق است، اما قابل به دلیل محدودیتهای زمانی و مکانی، ظرفیت پذیرش کامل آن را ندارد. |
فاعلیت الهی، بهمثابه سطلی پر از آب حیات، تام و بینقص است، اما قابل، مانند لیوانی کوچک، تنها به اندازه ظرفیت خود میتواند از این فیض بهرهمند شود. این محدودیت، نه به نقص فاعل، بلکه به قیود ذاتی قابل بازمیگردد. زمان، مکان، و استعدادهای محدود مخلوقات، مانع از آن میشوند که فاعلیت الهی بهصورت کامل در آنها متجلی گردد.
مطلق بودن فاعلیت الهی
درنگ: فاعلیت الهی از حیث ذات مطلق و ازلی است، اما در تعین و مرتبه، به ظرفیت قابل محدود میشود. |
فاعلیت الهی، به دلیل ذاتی بودن، از هر قید و شرطی آزاد است، اما در تعامل با ممکنات، به اقتضای ظرفیت آنها ظهور مییابد. این امر مانند آن است که نور خورشید، گرچه در ذات خود بیحد است، در آینههای کوچک و بزرگ به اندازه سطح آنها بازتاب مییابد. فاعلیت الهی، از حیث ذات، ازلی و مطلق است، اما در مراتب وجودی، به شکل محدود و متناسب با قابل ظاهر میشود.
جمعبندی بخش نخست
بخش نخست، با تبیین مبانی متافیزیکی فاعلیت، شالودهای برای فهم تمایز میان فاعل الهی و طبیعی فراهم کرد. فاعل الهی، بهعنوان مبدأ وجود، خیر و وجود را بهصورت مطلق افاضه میکند، در حالی که فاعل طبیعی، در مقام آمادهسازی، نقشی ظهوری و محدود ایفا میکند. محدودیت قابل، نه نقص فاعل، بلکه نتیجه قیود ذاتی مخلوقات است. این مبانی، زمینهساز بررسی عمیقتر تفاوتهای فاعلیت الهی و انسانی در بخشهای بعدی است.
بخش دوم: نقد تمایز افاضه و اعداد
پرسش از ماهیت افاضه و اعداد
درنگ: تفاوت ماهوی میان افاضه (اعطای وجود) و اعداد (آمادهسازی) چیست؟ آیا این تمایز، معنایی عمیق دارد یا صرفاً لفظی است؟ |
پرسش محوری درسگفتار، تمایز میان فاعلیت الهی (افاضه وجود) و فاعلیت انسانی یا اعدادی (آمادهسازی) است. آیا این تفاوت، ماهوی و ذاتی است یا صرفاً در سطح مفاهیم لفظی باقی میماند؟ این پرسش، مانند کاوشگری است که در پی یافتن گوهر حقیقت در میان انبوه الفاظ است، و فلاسفه را به چالش میکشد تا از ورای تقلید، به عمق معنا راه یابند.
نقد مفهوم طرد عدم
درنگ: مفهوم طرد عدم، به دلیل فقدان موجودیت برای عدم، نارسا است؛ طرد عدم در واقع به معنای اعطای وجود است. |
ملاصدرا فاعل حقیقی را کسی میداند که عدم را بهطور کامل طرد میکند، اما این مفهوم، به دلیل نسبی بودن عدم، مشکلساز است. عدم، مانند سایهای است که با تابش نور وجود محو میشود، نه موجودیتی مستقل که بتوان آن را طرد کرد. بنابراین، طرد عدم، در حقیقت، همان افاضه وجود است که به ممکنات اعطا میشود.
مثال دیوار و رفع نقص
درنگ: ساختن دیوار، به معنای طرد عدم یا رفع نقص است، اما آیا این عمل با افاضه الهی تفاوت ماهوی دارد؟ |
ساختن دیوار، مانند برافراشتن بنایی در برابر خلأ، به معنای طرد عدم یا رفع نقص است. این عمل، با افاضه الهی که وجود را بهطور کامل اعطا میکند، شباهت ظاهری دارد. اما پرسش این است که آیا این شباهت، به معنای اشتراک ماهوی است یا صرفاً در سطح آمادهسازی باقی میماند؟ این تمثیل، مانند آینهای است که تفاوتهای ظریف میان فاعلیت انسانی و الهی را بازمیتاباند.
مباشرت در فاعلیت الهی و انسانی
درنگ: خداوند هم مباشر است و هم مسببالاسباب؛ فاعلیت انسانی نیز مباشرتی است، اما تحت تأثیر اسباب الهی قرار دارد. |
آیه شریفه يَدُ اللَّهِ فَوْقَ أَيْدِيهِمْ (سوره فتح، آیه ۱۰): «دست خدا بالای دستهای آنهاست»، بر مباشرت الهی در امور دلالت دارد. خداوند، مانند فرمانروایی است که هم خود عمل میکند و هم اسباب را به کار میگیرد. فاعلیت انسانی نیز مباشرتی است، اما در شبکهای از اسباب الهی قرار دارد، مانند رودی که در بستر مشیت الهی جاری است.
نقد تمایز افاضه و اعداد
درنگ: تمایز میان افاضه و اعداد در متون فلسفی مبهم است و فاقد تبیین دقیق معنایی است. |
مفاهیم افاضه و اعداد، گرچه در متون فلسفی مانند «شفا»، «اسفار اربعه»، «بدایة الحکمة» و «منظومة» بهکرات تکرار شدهاند، فاقد تبیین دقیق و عمیقاند. این مفاهیم، مانند سکههایی کهنه، در دست فلاسفه دستبهدست شدهاند، اما معنای حقیقی آنها همچنان در هالهای از ابهام باقی مانده است. این نقد، فلاسفه را به بازنگری علمی و دقیق دعوت میکند.
مثال کوزهگری و فوت
درنگ: کوزهگری که کوزههایش خراب میشود، فاقد «فوت» (مهارت) است؛ آیا افاضه الهی نیز نوعی فوت است که انسان فاقد آن است؟ |
کوزهگری که کوزههایش ترک میخورد، فاقد مهارتی است که استادکار ماهر از آن برخوردار است. آیا افاضه الهی نیز مانند فوت کوزهگری، مهارتی است که انسان از آن بیبهره است؟ این تمثیل، مانند چراغی است که تفاوت کیفی میان فاعلیت الهی و انسانی را روشن میسازد، اما پرسش از ماهیت این تفاوت همچنان پابرجاست.
جمعبندی بخش دوم
بخش دوم، با نقد مفاهیم سنتی افاضه و اعداد، به ابهامات موجود در این تمایز پرداخت. طرد عدم، بهعنوان مفهومی نارسا، در حقیقت همان افاضه وجود است. فاعلیت الهی و انسانی، هر دو مباشرتیاند، اما در شبکهای از اسباب الهی قرار دارند. مثالهایی مانند دیوار و کوزهگری، تفاوتهای ظاهری را نشان میدهند، اما نقد درسگفتار بر فقدان تبیین دقیق این مفاهیم تأکید دارد. این بخش، زمینهساز بررسی قرآنی فاعلیت در بخش بعدی است.
بخش سوم: فاعلیت در آیینه قرآن کریم
آیات قرآنی و فاعلیت
درنگ: آیاتی مانند أَفَرَأَيْتُمْ مَا تُمْنُونَ أَأَنْتُمْ تَخْلُقُونَهُ أَمْ نَحْنُ الْخَالِقُونَ بر اشتراک فاعلیت میان خدا و انسان در شبکهای از اسباب دلالت دارند. |
آیات شریفه أَفَرَأَيْتُمْ مَا تُمْنُونَ أَأَنْتُمْ تَخْلُقُونَهُ أَمْ نَحْنُ الْخَالِقُونَ (سوره واقعه، آیات ۵۸-۵۹): «آیا آنچه [بهصورت نطفه] فرو میریزید دیدهاید؟ آیا شما آن را میآفرینید یا ما آفرینندهایم؟»، پرسشی فلسفی را مطرح میکنند که آیا فاعلیت انسانی در خلق مستقل است یا تحت فاعلیت الهی قرار دارد. این آیات، مانند آینهای هستند که نقش انسان را در شبکه اسباب الهی آشکار میسازند.
تحلیل آیه زراعت
درنگ: آیه أَأَنْتُمْ تَزْرَعُونَهُ أَمْ نَحْنُ الزَّارِعُونَ بر همکاری میان فاعلیت انسانی و الهی در فرآیند زراعت تأکید دارد. |
آیه شریفه أَأَنْتُمْ تَزْرَعُونَهُ أَمْ نَحْنُ الزَّارِعُونَ (سوره واقعه، آیه ۶۴): «آیا شما آن را میرویانید یا ما رویانندهایم؟»، نشاندهنده همکاری میان انسان و خدا در فرآیند زراعت است. انسان بذر میکارد، اما رویش آن در دست مشیت الهی است، مانند باغبانی که بذر میافشاند، اما حیات گلها از چشمه وجود الهی سرچشمه میگیرد.
تحلیل آیه شجره و آتش
درنگ: آیه أَأَنْتُمْ أَنْشَأْتُمْ شَجَرَتَهَا أَمْ نَحْنُ الْمُنْشِئُونَ تمایز میان خلق شجره و افروختن آتش را نشان میدهد. |
آیه شریفه أَأَنْتُمْ أَنْشَأْتُمْ شَجَرَتَهَا أَمْ نَحْنُ الْمُنْشِئُونَ (سوره واقعه، آیه ۷۲): «آیا شما درخت آن را پدید آوردهاید یا ما پدیدآورندهایم؟»، میان خلق شجره (درخت) و افروختن آتش تمایز قائل میشود. انسان آتش میافروزد، اما خلق درخت از آن حق تعالی است. این تمایز، مانند جداسازی نور از منبع نور، پیچیدگی فاعلیت را نشان میدهد.
نقد دوگانهسازی فاعلیت
درنگ: دوگانهسازی میان افاضه (فاعلیت الهی) و اعداد (فاعلیت انسانی) از قرآن کریم استخراج نمیشود. |
قرآن کریم فاعلیت را در شبکهای از اسباب و مسببات الهی میبیند، نه بهصورت دوگانه متضاد. آیات مذکور، مانند نهرهایی که به یک اقیانوس میپیوندند، بر وحدت فاعلیت در نظام الهی تأکید دارند. دوگانهسازی افاضه و اعداد، مانند تقسیم آب به چشمه و رود، مصنوعی و فاقد مبنای قرآنی است.
فاعلیت جمعی عالم
درنگ: ضمیر نَحْنُ در نَحْنُ الْخَالِقُونَ شامل خدا، ملائکه، و اسباب است و انسان را در فاعلیت الهی شریک میداند. |
ضمیر نَحْنُ در آیه نَحْنُ الْخَالِقُونَ (سوره واقعه، آیه ۵۹)، مانند شبکهای گسترده، خدا، ملائکه، زمین، زمان، و نطفه را در بر میگیرد. این ضمیر، مانند تاروپودی است که همه موجودات را در فاعلیت الهی به هم میپیوندد، و انسان را نیز در این نظام خلاق شریک میسازد.
جمعبندی بخش سوم
بخش سوم، با ارجاع به آیات قرآن کریم، فاعلیت را در شبکهای از اسباب و مسببات الهی بررسی کرد. آیات واقعه، با پرسشهای فلسفی خود، بر همکاری میان فاعلیت انسانی و الهی تأکید دارند. ضمیر نَحْنُ نشاندهنده فاعلیت جمعی عالم است که انسان را نیز در بر میگیرد. نقد دوگانهسازی افاضه و اعداد، این بخش را به سوی فهمی وحدتمحور از فاعلیت هدایت میکند.
بخش چهارم: نقد مفاهیم فلسفی و تقلید در متون
نقد تقلید در فلسفه
درنگ: مفاهیم افاضه و اعداد در متون فلسفی بهصورت تقلیدی تکرار شدهاند، بدون تبیین معنای دقیق. |
متون فلسفی، مانند «شفا»، «اسفار اربعه»، «بدایة الحکمة» و «منظومة»، مفاهیم افاضه و اعداد را بهصورت تقلیدی تکرار کردهاند، مانند طوطیانی که الفاظ را بدون درک معنا بازگو میکنند. این نقد، مانند نسیمی است که غبار تقلید را از چهره فلسفه میزداید و ضرورت تحلیل انتقادی را برجسته میسازد.
ابهام مفهوم اعداد
درنگ: اعداد، به معنای آمادهسازی، فاقد معنای دقیق است و نمیتواند فاعلیت انسانی را از الهی متمایز کند. |
مفهوم اعداد، که به آمادهسازی شرایط برای فعل اشاره دارد، مانند کلیدی است که قفلی را نمیگشاید. این مفهوم، در متون فلسفی، بدون تبیین عمیق، بهصورت لقلقه زبان باقی مانده و توانایی تمایز ماهوی میان فاعلیت الهی و انسانی را ندارد.
نقد مفهوم مجاز
درنگ: در عالم هستی، مجاز وجود ندارد؛ حتی دروغ، به لحاظ حاکی، حقیقت است. |
در فلسفه ملاصدرا، هیچ پدیدهای در عالم هستی مجاز نیست. حتی دروغ، مانند سایهای که در نفسالامر وجود دارد، به لحاظ حاکی حقیقت است، گرچه محکی آن باطل باشد. این دیدگاه، مانند نوری است که همه پدیدهها را در پرتو حقیقت الهی آشکار میسازد.
جمعبندی بخش چهارم
بخش چهارم، با نقد تقلید در متون فلسفی، به ابهام مفاهیم افاضه و اعداد پرداخت. این مفاهیم، که بهصورت تقلیدی در آثار فلاسفه تکرار شدهاند، فاقد تبیین دقیقاند. دیدگاه وحدت وجودی ملاصدرا، که مجاز را نفی میکند، راه را برای فهمی عمیقتر از فاعلیت هموار میسازد.
بخش پنجم: احسن الخالقین و تمایز کیفی فاعلیت
احسن الخالقین و فاعلیت انسانی
درنگ: خداوند در آیه أَحْسَنُ الْخَالِقِينَ فاعلیتی ذاتی دارد، در حالی که فاعلیت انسانی ظهوری و من الحق است. |
آیه شریفه أَحْسَنُ الْخَالِقِينَ (سوره مؤمنون، آیه ۱۴): «بهترین آفرینندگان»، بر برتری فاعلیت الهی دلالت دارد. این برتری، مانند تفاوت میان خورشید و آینه، در ذاتی بودن فاعلیت الهی و ظهوری بودن فاعلیت انسانی است. انسان خالق است، اما خلقتش من الحق و وابسته به حق تعالی است.
اشتراک صفات الهی و انسانی
درنگ: خداوند هر صفتی (علم، قدرت، خلق) دارد، به انسان نیز اعطا کرده است، اما تفاوت در ذاتی بودن (الهی) و ظهوری بودن (انسانی) است. |
خداوند، مانند اقیانوسی بیکران، صفات خود را به انسان اعطا کرده است، اما این صفات در انسان، مانند امواجی است که از اقیانوس سرچشمه میگیرند. علم، قدرت، و خلق انسانی، من الحق و ظهوریاند، در حالی که در خدا ذاتی و بنفسهاند.
نقد تفاوت کمّی در فاعلیت
درنگ: تفاوت میان فاعلیت الهی و انسانی در کمیت نیست، بلکه در کیفیتی ذاتی و ظهوری است. |
تفاوت فاعلیت الهی و انسانی، مانند تفاوت میان چشمه و جویبار، در کیفیت است، نه کمیت. فاعلیت الهی، به دلیل ذاتی بودن، از هر قید و شرطی آزاد است، در حالی که فاعلیت انسانی، به دلیل ظهوری بودن، در مراتب وجودی محدود است.
مثال خلقت انسانهای کامل
درنگ: در آینده ممکن است انسانهایی کاملتر یا ناقصتر خلق شوند، اما فاعلیت الهی همواره احسن است. |
خلقت انسانهای آینده، مانند نقاشیهایی است که ممکن است زیباتر یا ناقصتر از امروز باشند. اما فاعلیت الهی، مانند دست نقاشی که هر اثر را به کمال میرساند، همواره احسن است، زیرا من ذاته و بیواسطه است.
مثال وضو و نماز
درنگ: فاعلیت انسانی مانند نمازی بدون وضو است که قرب نمیآورد، در حالی که فاعلیت الهی با طهارت کامل است. |
فاعلیت انسانی، مانند نمازی است که بدون طهارت کامل ادا میشود و از قرب الهی محروم است. اما فاعلیت الهی، مانند نمازی است که با طهارت ذاتی، به کمال قرب میرسد. این تمثیل، تفاوت کیفی میان فاعلیت الهی و انسانی را آشکار میسازد.
جمعبندی بخش پنجم
بخش پنجم، با تمرکز بر آیه أَحْسَنُ الْخَالِقِينَ، تفاوت کیفی میان فاعلیت الهی و انسانی را بررسی کرد. فاعلیت الهی ذاتی و بنفسه است، در حالی که فاعلیت انسانی ظهوری و من الحق است. این تمایز، نه در کمیت، بلکه در کیفیت ذاتی و ظهوری ریشه دارد. مثالهای خلقت انسان و نماز، این تفاوت را به زیبایی نشان میدهند.
بخش ششم: وحدت فاعلیت در نظام وجودی
فاعلیت انسانی من الحق
درنگ: فاعلیت انسانی بالحق و وابسته به حق تعالی است، در حالی که فاعلیت الهی بنفسه و لذاته است. |
فاعلیت انسانی، مانند شاخهای است که از درخت وجود الهی تغذیه میکند. این فاعلیت، گرچه حقیقی است، اما بالحق و وابسته به حق تعالی است. فاعلیت الهی، مانند ریشهای است که خود منشأ حیات است و بیواسطه عمل میکند.
فاعلیت جمعی عالم
درنگ: همه عالم، از ملائکه تا نطفه و زمین، در فاعلیت الهی شریکاند و در شبکهای از اسباب و مسببات قرار دارند. |
جهان هستی، مانند فرشی است که تاروپود آن از اسباب و مسببات الهی بافته شده است. ملائکه، نطفه، زمین، و زمان، همه در این فاعلیت جمعی شریکاند. انسان نیز، مانند نخی در این فرش، در نظام خلاق الهی نقش دارد.
نقد جدایی فاعل و اسباب
درنگ: هیچ فاعلی، از جمله انسان، مستقل از اسباب الهی نیست؛ فاعلیت در شبکهای از روابط وجودی قرار دارد. |
فاعلیت انسانی، مانند قطرهای در اقیانوس مشیت الهی، مستقل نیست. همه فاعلها، از ملائکه تا انسان، در شبکهای از اسباب الهی عمل میکنند، مانند ستارگانی که در آسمان مشیت الهی میدرخشند.
جمعبندی بخش ششم
بخش ششم، با تأکید بر وحدت وجودی، فاعلیت را در شبکهای از اسباب و مسببات الهی بررسی کرد. فاعلیت انسانی، گرچه حقیقی است، اما بالحق و وابسته به حق تعالی است. این دیدگاه، با نفی استقلال فاعلها، به فهمی وحدتمحور از نظام خلاق الهی راه میبرد.
نتیجهگیری و جمعبندی
این نوشتار، با بازنویسی درسگفتار شماره ۷۲۵، به کاوش در فاعلیت الهی و انسانی در چارچوب حکمت متعالیه پرداخت. فاعلیت الهی، بهعنوان فاعلیتی ذاتی و مطلق، وجود و خیر را افاضه میکند، در حالی که فاعلیت انسانی، ظهوری و من الحق است. نقد مفاهیم سنتی افاضه و اعداد، نشان داد که این تمایزها فاقد تبیین دقیقاند و بهصورت تقلیدی در متون فلسفی تکرار شدهاند. آیات قرآن کریم، مانند أَفَرَأَيْتُمْ مَا تُمْنُونَ و أَحْسَنُ الْخَالِقِينَ، بر اشتراک فاعلیت در شبکهای از اسباب و مسببات تأکید دارند. ضمیر نَحْنُ، عالم را در فاعلیتی جمعی متحد میسازد. تفاوت فاعلیت الهی و انسانی، در کیفیت ذاتی و ظهوری است، نه در کمیت. این تحلیل، با تأکید بر وحدت وجودی، راه را برای بازنگری در مفاهیم فلسفی و فهمی عمیقتر از نظام خلاق الهی هموار میکند.
با نظارت صادق خادمی |