در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

فلسفه 740

متن درس





بازاندیشی در مفهوم حرکت وجودی: تبیین فلسفی و قرآنی

بازاندیشی در مفهوم حرکت وجودی: تبیین فلسفی و قرآنی

برگرفته از درس‌گفتارهای استاد فرزانه، آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۷۴۰)

مقدمه

بحث حرکت، به‌عنوان یکی از بنیادین‌ترین مفاهیم فلسفه اسلامی، همواره در کانون توجه حکما و متفکران بوده است. در فلسفه سنتی، حرکت به ماده، قوه و ماهیت مقید شده و از شمول بر موجودات مجرد و وجود محض بازمانده است. این محدودیت، پرسش‌هایی عمیق را در پی داشته که آیا حرکت صرفاً صفتی مادی است یا می‌توان آن را به‌عنوان وصفی وجودی، فراتر از ماده و قوه، در همه مراتب وجود تبیین کرد؟ درس‌گفتار حاضر، با رویکردی انتقادی و نوآورانه، به بازنگری مفهوم حرکت پرداخته و با استناد به آیات قرآن کریم، وحدت لسان در بیان صفات و افعال الهی و انسانی را برجسته می‌سازد. این تلاش، نه‌تنها به هماهنگی میان فلسفه، عرفان و قرآن کریم می‌انجامد، بلکه راه را برای فهمی نوین از حقیقت وجود و پویایی آن هموار می‌سازد.

بخش اول: نقد تعریف سنتی حرکت و تبیین وجودی آن

تعریف حرکت در فلسفه سنتی

در فلسفه اسلامی، که ریشه در آرای ارسطو و حکمای اسلامی دارد، حرکت به‌عنوان خروج تدریجی از قوه به فعل تعریف شده و موضوع آن ماده یا ماهیت موجوده دانسته شده است. این تعریف، حرکت را به مقولات مادی مانند جوهر، کم و کیف محدود می‌کند و از شمول بر موجودات مجرد یا وجود محض بازمی‌ماند. قوه و خروج، به‌عنوان اوصاف اصلی حرکت، مستلزم وجود ماده‌ای هستند که استعداد بالقوه را در خود جای داده و به سوی فعلیت حرکت کند. بر این اساس، موجودی که فاقد قوه، خروج و ماهیت باشد، مانند وجود محض یا موجودات مجرد، نمی‌تواند متحرک تلقی شود.

درنگ: تعریف سنتی حرکت، با وابستگی به ماده و قوه، از تبیین پویایی در مراتب غیرمادی وجود ناتوان است و نیازمند بازنگری برای شمول بر همه مراتب وجود است.

چالش‌های تعریف مادی حرکت

وابستگی حرکت به ماده و قوه، پرسش‌هایی بنیادین را برمی‌انگیزد: چرا حرکت باید منحصر به ماده و قوه باشد؟ آیا نمی‌توان حرکت را به‌عنوان وصفی وجودی، فراتر از محدودیت‌های مادی، در نظر گرفت؟ این محدودیت، مانع از تبیین پویایی در موجودات غیرمادی، مانند خداوند متعال یا موجودات مجرد، می‌شود. اگر حیات، که ذاتاً با پویایی و حرکت همراه است، در همه موجودات، از جمله خداوند متعال، صادق باشد، چگونه می‌توان حرکت را صرفاً به ماده و قوه محدود کرد؟ این پرسش، ضرورت بازاندیشی در تعریف حرکت را برجسته می‌سازد.

حیات و حرکت: پیوند ناگسستنی

حیات، به‌عنوان صفتی بنیادین در وجود، ذاتاً با پویایی و حرکت گره خورده است. حیات ساکن، که فاقد هرگونه پویایی باشد، در فلسفه و عرفان اسلامی متصور نیست. خداوند متعال، که حیّ و دارای حیات است، نمی‌تواند فاقد پویایی باشد، هرچند حیات الهی از قوه، خروج و استعداد مبراست. این دیدگاه، به فعلیت محض الهی اشاره دارد که حرکت را نه به معنای خروج از قوه به فعل، بلکه به‌عنوان وصفی وجودی در بر می‌گیرد.

درنگ: حیات، بدون پویایی و حرکت، بی‌معناست؛ حتی حیات الهی، با وجود فعلیت محض، از پویایی جدایی‌ناپذیر است.

نقد انحصار حرکت به ماده

محدود کردن حرکت به ماده، قوه و ماهیت، از شمول آن بر وجود محض جلوگیری می‌کند. خداوند متعال، که فاقد ماده و قوه است، دارای افعال و صفاتی است که در قرآن کریم با لسان واحد با افعال و صفات مخلوقات بیان شده‌اند. این اشتراک لفظی و معنایی، نشان‌دهنده آن است که حرکت می‌تواند وصفی وجودی باشد که در همه مراتب وجود، از ذات الهی تا مخلوقات، صادق است.

جمع‌بندی بخش اول

بخش نخست این نوشتار، با نقد تعریف سنتی حرکت، راه را برای تبیین حرکت وجودی هموار کرد. محدودیت‌های تعریف ارسطویی و صدرایی، که حرکت را به ماده و قوه وابسته می‌داند، از شمول آن بر موجودات غیرمادی جلوگیری می‌کند. حیات، به‌عنوان صفتی پویا، نشان‌دهنده پیوند ناگسستنی با حرکت است و این پیوند، حتی در مرتبه الهی، صادق است. این تحلیل، ضرورت بازنگری در مفهوم حرکت را به‌عنوان وصفی وجودی، فراتر از ماده، برجسته می‌سازد.

بخش دوم: وحدت لسان در بیان صفات و افعال الهی و انسانی

اشتراک لفظی و معنایی در قرآن کریم

قرآن کریم، با زبانی واحد، صفات و افعال را به خداوند متعال و مخلوقات نسبت می‌دهد. این وحدت لسان، نشان‌دهنده اشتراک معنایی در حقیقت صفات و افعال است، هرچند مراتب وجودی آن‌ها متفاوت است. خداوند متعال حیات، حرکت، اراده و صفاتی دارد که در مخلوقات نیز به‌گونه‌ای ظهوری و تعینی دیده می‌شود. تفاوت میان این صفات، نه در حقیقت آن‌ها، بلکه در مرتبه وجودی (ذاتی در خدا و ظهوری در مخلوقات) است.

درنگ: لسان قرآن کریم در بیان صفات و افعال خدا و مخلوقات واحد است و تفاوت آن‌ها در مرتبه وجودی است، نه در حقیقت معنایی.

افعال قرآنی خدا و انسان

قرآن کریم، افعالی مانند کار، اراده، حرکت و حتی خوردن را به خدا و انسان نسبت می‌دهد. این اشتراک لفظی، نشان‌دهنده وحدت در حقیقت افعال است. به‌عنوان مثال، خداوند متعال در قرآن کریم با افعالی چون «رفع»، «استواء»، «تسخیر» و «تدبیر» توصیف شده است که همگی دلالت بر پویایی و حرکت دارند. این افعال، با همان لسانی که افعال انسانی را بیان می‌کند، به خدا نسبت داده شده‌اند.

آیه رفع آسمان‌ها

اللَّهُ الَّذِي رَفَعَ السَّمَاوَاتِ بِغَيْرِ عَمَدٍ تَرَوْنَهَا (رعد: ۲)
خداست که آسمان‌ها را بدون ستون‌هایی که آنها را ببینید برافراشت.

فعل «رفع»، که دلالت بر حرکت و پویایی دارد، به خداوند متعال نسبت داده شده و با فعلی که انسان در برافراشتن چیزی به کار می‌برد، در لسان مشترک است.

آیه استواء بر عرش

ثُمَّ اسْتَوَىٰ عَلَى الْعَرْشِ (اعراف: ۵۴)
آنگاه بر عرش استیلا یافت.

استواء، به‌عنوان فعلی حرکتی، به خداوند متعال نسبت داده شده، اما جسم‌انگاری از آن نفی می‌شود. این فعل، در لسان واحد با افعال انسانی بیان شده است.

آیه تسخیر

سَخَّرَ الشَّمْسَ وَالْقَمَرَ كُلٌّ يَجْرِي لِأَجَلٍ مُسَمًّى (رعد: ۲)
خورشید و ماه را رام کرد که هر یک تا مدتی معین روانند.

تسخیر، فعلی حرکتی است که به خداوند متعال نسبت داده شده و با افعال انسانی در لسان مشترک است.

آیه تدبیر

يُدَبِّرُ الْأَمْرَ يُفَصِّلُ الْآيَاتِ (رعد: ۲)
کار را تدبیر و آیات را تفصیل می‌کند.

تدبیر و تفصیل، افعال حرکتی‌اند که به خداوند متعال نسبت داده شده و با لسان واحد بیان می‌شوند.

آیه مد زمین

هُوَ الَّذِي مَدَّ الْأَرْضَ وَجَعَلَ فِيهَا رَوَاسِيَ وَأَنْهَارًا (رعد: ۳)
اوست کسی که زمین را گستراند و در آن کوه‌ها و رودها پدید آورد.

مد و جعل، افعال حرکتی‌اند که به خداوند متعال نسبت داده شده و با لسان واحد بیان می‌شوند.

نفی تفاوت ساختاری میان خدا و مخلوقات

تصور تفاوت ساختاری میان خدا و مخلوقات، ناشی از نادیده گرفتن حقیقت ظهورات الهی است. مخلوقات، به‌عنوان تعینات و ظهورات الهی، فاقد ذات مستقل‌اند و وجودشان به ذات الهی وابسته است. این دیدگاه، که ریشه در حکمت متعالیه دارد، نشان می‌دهد که تفاوت میان خدا و مخلوقات، در مرتبه وجودی (ذاتی یا ظهوری) است، نه در حقیقت صفات و افعال.

درنگ: مخلوقات، ظهورات الهی‌اند و تفاوت آن‌ها با خدا در مرتبه وجودی است، نه در حقیقت صفات و افعال.

جمع‌بندی بخش دوم

این بخش، با استناد به آیات قرآن کریم، وحدت لسان در بیان صفات و افعال الهی و انسانی را تبیین کرد. افعال قرآنی، مانند رفع، استواء، تسخیر و تدبیر، با لسان واحد به خدا و انسان نسبت داده شده‌اند و تفاوت آن‌ها در مرتبه وجودی است. این وحدت، نشان‌دهنده اشتراک معنایی در حقیقت صفات و افعال است و تصور تفاوت ساختاری میان خدا و مخلوقات را نفی می‌کند.

بخش سوم: شواهد قرآنی وحدت لسان و حرکت وجودی

افعال و صفات مشترک در قرآن کریم

قرآن کریم، با بیانی روشن و متعالی، افعال و صفاتی را به خداوند متعال و مخلوقات نسبت می‌دهد که در لسان واحد بیان شده‌اند. این اشتراک، نه‌تنها در افعال حرکتی، بلکه در صفات ذاتی و فعل‌گونه نیز دیده می‌شود.

آیه سجده موجودات

أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ يَسْجُدُ لَهُ مَنْ فِي السَّمَاوَاتِ وَمَنْ فِي الْأَرْضِ (حج: ۱۸)
آیا ندیده‌ای که هر که در آسمان‌ها و هر که در زمین است برای خدا سجده می‌کند؟

سجده، فعلی حرکتی است که به مخلوقات نسبت داده شده، اما خداوند متعال در آن دخیل نیست. این آیه، به تمایز برخی افعال مخلوقات از خدا اشاره دارد.

آیه خلق

هُوَ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ (انعام: ۱)
اوست کسی که آسمان‌ها و زمین را آفرید.

خلق، فعلی حرکتی است که به خداوند متعال نسبت داده شده و با لسان واحد بیان می‌شود.

آیه قول

يَوْمَ يَقُولُ كُنْ فَيَكُونُ (انعام: ۷۳)
روزی که می‌گوید باش پس می‌شود.

قول، فعلی حرکتی است که به خداوند متعال نسبت داده شده و با افعال انسانی مشترک است.

آیه نشان دادن ملکوت

وَكَذَٰلِكَ نُرِي إِبْرَاهِيمَ مَلَكُوتَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ (انعام: ۷۵)
و بدین‌سان ملکوت آسمان‌ها و زمین را به ابراهیم نمایاندیم.

نری، فعلی حرکتی است که به خدا و ملائکه نسبت داده شده و با لسان واحد بیان می‌شود.

آیه تسبيح

سَبِّحِ اسْمَ رَبِّكَ الْأَعْلَىٰ (اعلی: ۱)
نام پروردگار بلندمرتبه‌ات را تسبیح گوی.

تسبیح، فعلی حرکتی است که به انسان نسبت داده شده، اما خدا در آن دخیل نیست.

آیه خلق و تسویه

الَّذِي خَلَقَ فَسَوَّىٰ (اعلی: ۲)
آن که آفرید و سامان داد.

خلق و تسویه، افعال حرکتی‌اند که به خداوند متعال نسبت داده شده و با لسان واحد بیان می‌شوند.

آیه قدر و هدایت

وَالَّذِي قَدَّرَ فَهَدَىٰ (اعلی: ۳)
و آن که اندازه‌گیری کرد و هدایت نمود.

قدر و هدایت، افعال حرکتی‌اند که به خداوند متعال نسبت داده شده و با افعال انسانی مشترک‌اند.

آیه اخراج مرعی

وَالَّذِي أَخْرَجَ الْمَرْعَىٰ (اعلی: ۴)
و آن که چراگاه را بیرون آورد.

اخراج، فعلی حرکتی است که به خداوند متعال نسبت داده شده و با لسان واحد بیان می‌شود.

آیه نفی اتخاذ ولد

وَقَالُوا اتَّخَذَ اللَّهُ وَلَدًا سُبْحَانَهُ (بقره: ۱۱۶)
و گفتند خدا فرزندی اختیار کرده منزه است او.

خداوند متعال اتخاذ ولد را نفی می‌کند، اما اصل اتخاذ را نفی نمی‌کند، که نشان‌دهنده اشتراک لفظی است.

آیه بداعت آسمان‌ها

بَدِيعُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ (بقره: ۱۱۷)
پدیدآورنده آسمان‌ها و زمین است.

بداعت، فعلی حرکتی است که به خداوند متعال نسبت داده شده و با افعال انسانی مشترک است.

آیه نفی خفاء

إِنَّ اللَّهَ لَا يَخْفَىٰ عَلَيْهِ شَيْءٌ فِي الْأَرْضِ وَلَا فِي السَّمَاءِ (آل عمران: ۵)
در حقیقت هیچ چیز در زمین و آسمان بر خدا پوشیده نیست.

نفی خفاء، به علم الهی اشاره دارد که با لسان واحد بیان می‌شود.

آیه قیام به قسط

قَائِمًا بِالْقِسْطِ (آل عمران: ۱۸)
برپادارنده عدالت است.

قیام به قسط، فعلی حرکتی است که به خداوند متعال نسبت داده شده و مستلزم علم و اراده است.

آیه تزکیه

بَلِ اللَّهُ يُزَكِّي مَنْ يَشَاءُ (نساء: ۴۹)
بلکه خداست که هر که را بخواهد پاک می‌گرداند.

تزکیه، فعلی حرکتی است که به خداوند متعال نسبت داده شده و با افعال انسانی مشترک است.

آیه نفی ظلم

لَا يُظْلَمُونَ فَتِيلًا (نساء: ۴۹)
به اندازه رشته‌ای از هسته خرما ستم نمی‌بینند.

نفی ظلم، به عدالت الهی اشاره دارد که با لسان واحد بیان می‌شود.

آیه اراده هلاکت

إِنْ يُرِدْ أَنْ يُهْلِكَ الْمَسِيحَ ابْنَ مَرْيَمَ وَأُمَّهُ (مائده: ۱۷)
اگر بخواهد مسیح پسر مریم و مادرش را هلاک کند.

اراده، فعلی حرکتی است که به خداوند متعال نسبت داده شده و با اراده انسانی مشترک است.

آیه شهادت خدا

كَفَىٰ بِاللَّهِ شَهِيدًا بَيْنِي وَبَيْنَكُمْ (عنکبوت: ۵۲)
کافی است که خدا میان من و شما گواه باشد.

شهادت، فعلی حرکتی است که به خداوند متعال نسبت داده شده و با لسان واحد بیان می‌شود.

آیه وحدت و قهر

هُوَ اللَّهُ الْوَاحِدُ الْقَهَّارُ (زمر: ۴)
اوست خدای یگانه چیره.

قهر، صفتی حرکتی است که به خداوند متعال نسبت داده شده و با لسان واحد بیان می‌شود.

آیه حیات ابدی

حَيٌّ لَا يَمُوتُ (فرقان: ۵۸)
زنده‌ای است که نمی‌میرد.

حیات خدا، فاقد موت است، اما با حیات انسانی در لسان مشترک است.

آیه قبضه زمین

وَالْأَرْضُ جَمِيعًا قَبْضَتُهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ (زمر: ۶۷)
و زمین یکسره در قبضه اوست در روز قیامت.

قبضه، فعلی حرکتی است که به خداوند متعال نسبت داده شده و با لسان واحد بیان می‌شود.

آیه مطویات آسمان‌ها

وَالسَّمَاوَاتُ مَطْوِيَّاتٌ بِيَمِينِهِ (زمر: ۶۷)
و آسمان‌ها در دست راستش پیچیده‌اند.

طی، فعلی حرکتی است که به خداوند متعال نسبت داده شده و با افعال انسانی مشترک است.

آیه علم و عزت

هُوَ اللَّهُ الَّذِي لَا إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ عَالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ (حشر: ۲۲)
اوست خدای یگانه که جز او خدایی نیست دانای نهان و آشکار.

علم و عزت، صفات حرکتی‌اند که به خداوند متعال نسبت داده شده و با لسان واحد بیان می‌شوند.

آیه تصویرگری خدا

خَالِقُ الْبَارِئُ الْمُصَوِّرُ (حشر: ۲۴)
آفریننده پدیدآورنده صورتگر است.

تصویرگری، فعلی حرکتی است که به خداوند متعال نسبت داده شده و با افعال انسانی مشترک است.

آیه مکر خدا

وَمَكَرُوا وَمَكَرَ اللَّهُ وَاللَّهُ خَيْرُ الْمَاكِرِينَ (آل عمران: ۵۴)
و نیرنگ کردند و خدا نیرنگ کرد و خدا بهترین نیرنگ‌کنندگان است.

مکر، فعلی حرکتی است که به خدا و انسان نسبت داده شده و با لسان واحد بیان می‌شود.

آیه اضلال خدا

يُضِلُّ اللَّهُ مَنْ يَشَاءُ (ابراهیم: ۴)
خدا هر که را بخواهد گمراه می‌کند.

اضلال، فعلی حرکتی است که به خداوند متعال نسبت داده شده و با اضلال انسانی مشترک است.

نقد تعریف مادی حرکت

تعریف حرکت به خروج از قوه به فعل، آن را به ماده محدود کرده و از شمول بر خداوند متعال بازمی‌دارد. این تعریف، حقیقت حرکت را در چارچوبی تنگ محصور کرده و مانع از تبیین پویایی وجودی در مراتب غیرمادی می‌شود. حرکت، به‌عنوان وصفی وجودی، می‌تواند در همه مراتب وجود، از ذات الهی تا مخلوقات، صادق باشد.

درنگ: حرکت، فراتر از ماده و قوه، وصفی وجودی است که در همه مراتب وجود صدق می‌کند.

مثال قدرت و حرکت

اگر قدرت انسان افزون شود، آیا حرکت از او سلب می‌شود؟ خیر، حرکت حتی در مراتب بالای قدرت نیز باقی می‌ماند. به‌عنوان مثال، نگاه قدرتمند که چیزی را فرو می‌افکند، خود حرکتی است، هرچند با حرکت مادی متفاوت باشد. این مثال، نشان‌دهنده آن است که حرکت، به ماده محدود نیست و می‌تواند در مراتب غیرمادی نیز صادق باشد.

جمع‌بندی بخش سوم

این بخش، با استناد به آیات متعدد قرآن کریم، وحدت لسان در بیان افعال و صفات الهی و انسانی را تبیین کرد. افعالی چون خلق، قول، مکر، اضلال و تصویرگری، با لسان واحد به خدا و انسان نسبت داده شده‌اند. این وحدت، نشان‌دهنده اشتراک معنایی در حقیقت افعال است و نقد تعریف مادی حرکت را تقویت می‌کند.

بخش چهارم: بازاندیشی در حرکت وجودی و محدودیت‌های معرفتی

جهل به خدا و حرکت

شناخت انسان از حرکت، به متحرک مادی محدود است و حقیقت حرکت وجودی را درنمی‌یابد. همان‌گونه که کور، رنگ را انکار می‌کند، ما نیز به دلیل عدم تجربه حرکت وجودی، آن را نفی می‌کنیم. این محدودیت معرفتی، مانع از فهم پویایی در مراتب غیرمادی وجود می‌شود.

درنگ: شناخت ما از حرکت، به ماده محدود است و حقیقت حرکت وجودی را درنمی‌یابیم.

مثال خواب و رنگ

اگر انسان خواب یا رنگ را تجربه نمی‌کرد، آن‌ها را انکار می‌کرد، همان‌گونه که حرکت وجودی را به دلیل عدم تجربه نفی می‌کند. این مثال، به نقش تجربه در شناخت و محدودیت‌های معرفتی بشر اشاره دارد.

حقیقت و محدودیت معرفت

حقیقت وجود و حرکت، در مراتب عالی، از درک عادی بشر خارج است. به گفته امیرمؤمنان علیه‌السلام به کمیل، حقیقت فراتر از دسترس انسان عادی است. این دیدگاه، به محدودیت معرفت بشری و ضرورت فروتنی در برابر حقیقت اشاره دارد.

نقد فلسفه مادی

فلسفه سنتی، با محدود کردن حرکت به ماده، از تبیین حرکت وجودی بازمانده است. این محدودیت، ضرورت نوآوری در تبیین حرکت را برجسته می‌سازد. حرکت، به‌عنوان وصفی وجودی، می‌تواند در همه مراتب وجود صادق باشد.

آیه ید الله

يَدُ اللَّهِ فَوْقَ أَيْدِيهِمْ (فتح: ۱۰)
دست خدا بالای دست‌های آنهاست.

ید، صفتی حرکتی است که به خداوند متعال نسبت داده شده و با لسان واحد بیان می‌شود. این آیه، به پویایی و اقتدار الهی اشاره دارد.

نقد سکون الهی

خداوند متعال در سکون کار نمی‌کند، بلکه در حرکت و پویایی است. نفی حرکت از خدا، به معنای نفی فعل و پویایی نیست، بلکه نفی قوه و نقص است. حرکت الهی، به دلیل فعلیت محض، بدون قوه است، اما همچنان پویا و فعال است.

درنگ: حرکت الهی، فاقد قوه و نقص است، اما همچنان پویا و فعال است.

جمع‌بندی بخش چهارم

این بخش، با تأکید بر محدودیت‌های معرفتی بشر، به جهل ما نسبت به حقیقت حرکت وجودی پرداخت. آیاتی چون ید الله، پویایی الهی را نشان می‌دهند و نقد سکون الهی، حرکت را به‌عنوان وصفی وجودی تثبیت می‌کند. این تحلیل، ضرورت بازنگری در فلسفه مادی و تبیین حرکت وجودی را برجسته می‌سازد.

بخش پنجم: نقد روش‌های غیرعلمی در تحلیل متون دینی

چالش‌های عاميانه‌گویی در علم دینی

رویکردهای غیرعلمی در تحلیل متون دینی، مانند ادعای اعتبار متنی به دلیل «داد زدن» یا «بو دادن»، به تضعیف معارف دینی می‌انجامد. این روش‌ها، فاقد معیارهای علمی و رجالی‌اند و نمی‌توانند اعتبار متون را به‌درستی سنجیده و اثبات کنند.

مثال صحیفه سجادیه

برخی ادعا می‌کنند سند صحیفه سجادیه ضعیف است، اما متن آن قوی است و «داد می‌زند» که از امام سجاد علیه‌السلام است. این ادعا، به اعتبار متنی صحیفه اشاره دارد، اما روش علمی نیازمند اسناد معتبر و بررسی رجالی است.

درنگ: اعتبار متون دینی باید با اسناد تاریخی و روش‌شناسی رجالی سنجیده شود، نه معیارهای عاطفی مانند «داد زدن».

نقد معیارهای غیرعلمی

معیارهایی مانند «داد زدن» یا «بو دادن» متن، فاقد اعتبار علمی‌اند. اعتبار متون دینی، باید با بررسی اسناد و شواهد تاریخی سنجیده شود. این نقد، به ضرورت روش‌شناسی علمی در علم دینی اشاره دارد.

جمع‌بندی بخش پنجم

این بخش، با نقد روش‌های غیرعلمی در تحلیل متون دینی، به ضرورت روش‌شناسی دقیق و علمی تأکید کرد. مثال صحیفه سجادیه، نشان‌دهنده چالش‌های عاميانه‌گویی در علم دینی است و لزوم اتکا به اسناد معتبر را برجسته می‌سازد.

نتیجه‌گیری و جمع‌بندی

درس‌گفتار حاضر، با رویکردی انتقادی و نوآورانه، مفهوم حرکت را از چارچوب‌های سنتی فلسفه اسلامی رها کرده و به سوی تبیینی وجودی هدایت نمود. نقد تعریف ارسطویی و صدرایی حرکت، که آن را به ماده و قوه محدود می‌کند، راه را برای فهم حرکت به‌عنوان وصفی وجودی هموار ساخت. آیات قرآن کریم، با لسان واحد، صفات و افعال الهی و انسانی را بیان کرده و اشتراک معنایی در حقیقت این صفات را نشان می‌دهند. تفاوت میان خدا و مخلوقات، در مرتبه وجودی (ذاتی یا ظهوری) است، نه در حقیقت صفات. این تحلیل، با تلفیق فلسفه، عرفان و قرآن کریم، حرکت وجودی را به‌عنوان راه‌حلی برای رفع تناقضات فلسفی معرفی کرد. نقد روش‌های غیرعلمی در تحلیل متون دینی، ضرورت روش‌شناسی دقیق را برجسته ساخت. این نوشتار، با تکیه بر شواهد قرآنی و تحلیل‌های فلسفی، به هماهنگی میان حکمت متعالیه و معارف قرآنی دست یافت و حرکت را به‌عنوان جلوه‌ای از پویایی وجود در همه مراتب تبیین نمود.

با نظارت صادق خادمی