در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

فلسفه 744

متن درس





تجلی ذات و پویایی الهی: تأملاتی در فلسفه و عرفان اسلامی

تجلی ذات و پویایی الهی: تأملاتی در فلسفه و عرفان اسلامی

برگرفته از درس‌گفتارهای استاد فرزانه، آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۷۴۴)

مقدمه

حقیقت ذات الهی، به‌سان اقیانوسی بی‌کران و ژرف، در مراتب وجودی خود، تجلیاتی بی‌وقفه و پویا را به ظهور می‌رساند که عقل و قلب آدمی را به سوی شگفتی و حیرت سوق می‌دهد. درس‌گفتار حاضر، با محوریت تبیین مفاهیم حب، عشق، و تجلی ذاتی، صفاتی، و فعلی حق، تلاشی است برای گشودن روزنه‌ای به سوی فهم پویایی ذات الهی و نسبت آن با عالم خلقت. این تأملات، با نگاهی عمیق به حکمت متعالیه و عرفان اسلامی، حرکت را نه به‌سان صفتی مادی، بلکه به‌مثابه وصف ذاتی وجود معرفی می‌کند.

بخش نخست: حقیقت تجلی ذاتی و پویایی الهی

مفهوم حب و عشق ذاتی حق

در عرفان و فلسفه اسلامی، حب و عشق ذاتی حق، به‌سان چشمه‌ای زلال، از عمق ذات الهی جوشیده و به سوی ظهورات بی‌کران جاری می‌شود. این حب، نه از سر نیاز، بلکه از سر کمال ذاتی است که ذات حق را به ظهور و جلاء وامی‌دارد. عشق ذاتی، توجه حق به ذات خویش است، بی‌آنکه مرتبه‌ای زاید یا غایتی خارجی در آن دخیل باشد. این مفهوم، ریشه در حکمت متعالیه و عرفان ابن‌عربی دارد که ذات را مبدأ همه کمالات و ظهورات می‌داند.

درنگ: حب ذاتی حق، تجلی کمال بی‌نهایت ذات است که بدون نیاز به غایت یا صفت زاید، در ظرف ذات محقق می‌شود.

تقسیم‌بندی تجلیات الهی

تجلیات حق، به‌سان شعاع‌های نور از خورشید وجود، در سه مرتبه ذاتی، صفاتی، و فعلی ظهور می‌یابند. تجلی ذاتی، ظهور ذات برای ذات خویش است که در مرتبه احدیت رخ می‌دهد و هیچ تعینی در آن راه ندارد. تجلی صفاتی، ظهور ذات در صفات کمالیه است که در مرتبه واحدیت تحقق می‌یابد. تجلی فعلی، نمود ذات در ظرف مخلوقات و افعال الهی است که به ظهورات خلقی منجر می‌شود. این تقسیم‌بندی، مراتب وجود را از احدیت تا خلق به نمایش می‌گذارد و وحدت ذات با ظهوراتش را تبیین می‌کند.

کمال جلائی و استجلاء ذاتی

کمال جلائی، به‌سان آیینه‌ای بی‌غبار، ظهور دائمی ذات حق را در ظرف ذات به تصویر می‌کشد. استجلاء ذاتی، پویایی بی‌وقفه ذات است که بدون نیاز به مرتبه‌ای خارج از ذات، محقق می‌شود. این استجلاء، از ظهورات فعلی متمایز است، زیرا در ظرف مخلوقات نیست، بلکه عین ذات و کمال آن است. در حکمت متعالیه، این مفهوم به بساطت ذات و وحدت آن با ظهوراتش ارجاع دارد.

تعشق و حب الهی

تعشق الهی، چونان شعله‌ای بی‌فروغ در قلب ذات، به ظهور ذات در مراتب وجود اشاره دارد. این تعشق، نه از سر نیاز، بلکه از سر فیض ذاتی است که به خلق عالم می‌انجامد. حدیث قدسی «كُنْتُ كَنْزًا مَخْفِيًّا فَأَحْبَبْتُ أَنْ أُعْرَفَ» (ترجمه: گنجی نهان بودم، پس دوست داشتم که شناخته شوم) به این فیض ذاتی اشاره دارد که تجلی حق را نتیجه عشق و حب ذاتی می‌داند.

درنگ: تعشق الهی، پویایی ذاتی حق است که از کمال بی‌نهایت آن سرچشمه گرفته و عالم را به ظهور می‌رساند.

تجلی غیب غیب

تجلی غیب غیب، به‌سان نوری پنهان در عمق احدیت، به ظهور ذات حق در مرتبه‌ای پیش از هر تعین اشاره دارد. این تجلی، در غیاب صفات و افعال، صرفاً ذات را در ذات به ظهور می‌رساند. در عرفان ابن‌عربی، این مرتبه به احدیت محض تعلق دارد که هیچ کثرتی در آن راه ندارد.

جمع‌بندی بخش نخست

بخش نخست، با کاوش در مفاهیم حب، عشق، و تجلی ذاتی، به تبیین پویایی ذات الهی پرداخت. این مفاهیم، به‌سان رشته‌های نورانی، ذات را با ظهوراتش پیوند می‌دهند و عالم را به مثابه آیینه‌ای از کمال الهی به تصویر می‌کشند. تجلیات ذاتی، صفاتی، و فعلی، مراتب وجود را روشن ساخته و حقیقت پویای ذات را در مرتبه احدیت و واحدیت نشان می‌دهند.

بخش دوم: حرکت ذاتی و تمایز آن از حرکت مخلوقات

حرکت ذاتی حق

حرکت ذاتی حق، چونان جریانی بی‌وقفه در بستر ذات، به تجلی ذات به ذات اشاره دارد. این حرکت، از تغییر مادی، خروج از قوه به فعل، یا حرکت ارابه‌ای مبراست و صرفاً پویایی ذاتی است که عین کمال الهی است. برخلاف تعریف ارسطویی حرکت، که به تغییر در ماده وابسته است، حرکت ذاتی در فلسفه اسلامی، ظهور بی‌نهایت ذات در ظرف ذات است.

درنگ: حرکت ذاتی حق، پویایی بی‌وقفه ذات است که فاقد خروج، قوه، یا غایت بوده و عین کمال الهی است.

تمایز حرکت ذاتی از حرکت مخلوقات

حرکت مخلوقات، چونان پرنده‌ای در پی کمال، به سوی عروج و غایت پیش می‌رود، اما حرکت ذاتی حق، چونان خورشیدی ثابت، عین کمال است و غایتی ندارد. حرکت سماوات و ارضین، با صفات زاید و ظهورات خلقی همراه است، در حالی که حرکت ذاتی، از هرگونه زایدگی مبراست. این تمایز، به تفاوت میان حرکت وجودی و حرکت مادی در حکمت متعالیه اشاره دارد.

کمال استجلائی و ظرف مخلوقات

کمال استجلائی، به‌سان پلی میان ذات و خلق، ظهور ذات در ظرف مخلوقات را نشان می‌دهد. این کمال، پس از تجلیات ذاتی و صفاتی، در مرتبه فعل الهی تحقق می‌یابد و به ظهورات خلقی منجر می‌شود. در عرفان اسلامی، این مفهوم به فیض مقدس ارجاع دارد که عالم را از نور ذات بهره‌مند می‌سازد.

توجه حق به ذات

توجه حق به ذات خویش، چونان آینه‌ای که خود را در خود می‌بیند، به علم ذاتی و تجلی ذات به ذات اشاره دارد. این توجه، نه صفتی زاید، بلکه عین ذات و کمال آن است. ذهن بشری، به دلیل محدودیت در کثرت، از درک کامل این پویایی عاجز است و تصور آن، چونان تلاش برای در بر گرفتن اقیانوس در کوزه‌ای، ذهن را متلاشی می‌کند.

جمع‌بندی بخش دوم

بخش دوم، با تبیین حرکت ذاتی حق، به تمایز آن از حرکت مخلوقات و نقش آن در ظهورات خلقی پرداخت. این حرکت، به‌سان جریانی بی‌انتها، ذات را در پویایی ابدی به نمایش می‌گذارد و عالم را به مثابه ظهور این پویایی معرفی می‌کند. کمال استجلائی و توجه ذاتی، پل‌هایی هستند که ذات را با خلق پیوند می‌دهند و حقیقت وحدت وجود را روشن می‌سازند.

بخش سوم: قرب معرفتی و نقش عبادت در سلوک

قرب به حق و نفی فصل تکوینی

قرب به حق، چونان گشودن روزنه‌ای به سوی نور الهی، به معنای رفع غفلت و آگاهی به وحدت وجودی است. قرآن کریم می‌فرماید:

نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِيدِ

(ق: ۱۶، ترجمه: ما به او از رگ گردن نزدیک‌تریم). این آیه، به نزدیکی وجودی حق به همه موجودات، اعم از مؤمن و کافر، اشاره دارد. فصل و وصل، اوصاف معرفتی انسان‌اند، نه تکوینی، زیرا عالم هیچ‌گاه از حق جدا نبوده است.

درنگ: قرب به حق، نه اتصال پس از جدایی، بلکه آگاهی به وحدت وجودی و رفع غفلت معرفتی است.

نقد مفهوم وصل به حق

وصل به حق، به‌سان یافتن گوهری که همواره در دسترس بوده، به معنای آگاهی به ظهور ذات است. انسان، به دلیل غفلت، خود را از حق دور می‌پندارد، اما با ایمان و معرفت، به قرب آگاه می‌شود. این دیدگاه، به وحدت وجود و نفی فصل تکوینی در عرفان اسلامی ارجاع دارد.

نقش عبادت در قرب معرفتی

عبادت، به‌ویژه صلات با نیت قربه الی الله، چونان کلیدی برای گشودن قفل غفلت، انسان را به سوی معرفت الهی هدایت می‌کند. این قرب، نه مکانی، بلکه معرفتی است که با توجه و اخلاص حاصل می‌شود. عبادات اولیاء، مانند هزار رکعت نماز امیرالمؤمنین، نه تکرار بی‌فایده، بلکه تلاشی برای اتصال به پویایی ذاتی حق است.

نقد نگاه مادی به عبادت

برخی، عبادت را به دلیل تکراری بودن، چونان حرکتی بی‌ثمر می‌پندارند و آن را با علم مقایسه می‌کنند. اما عبادت، برخلاف علم که به معلومات می‌افزاید، چونان آبی زلال، غبار غفلت را از قلب می‌زداید و به قرب معرفتی منجر می‌شود. این نقد، به ضرورت اخلاص و توجه در عبادت اشاره دارد.

عبادت اولیاء و تجلی ذاتی

اولیاء خدا، چونان ستارگان در آسمان معرفت، با عبادات مستمر، در پی شهود تجلیات ذاتی حق‌اند. هزار رکعت نماز امیرالمؤمنین، نه از سر عادت، بلکه به‌سان سفری به سوی سرادقات الهی بود که آنان را از کثرت رها می‌ساخت. این عبادات، راهی برای غرق شدن در پویایی ذاتی حق است.

درنگ: عبادات اولیاء، تلاشی برای اتصال به تجلیات ذاتی حق و رفع غفلت از پویایی الهی است.

جمع‌بندی بخش سوم

بخش سوم، با تأکید بر قرب معرفتی و نقش عبادت در سلوک، به تبیین وحدت وجودی حق با عالم پرداخت. قرب، نه وصل پس از فصل، بلکه آگاهی به حضور همیشگی حق است که از طریق عبادت و اخلاص حاصل می‌شود. عبادات اولیاء، چونان مشعلی در تاریکی غفلت، راه را به سوی شهود تجلیات ذاتی هموار می‌سازد.

بخش چهارم: عشق الهی و نفی سکون از ذات

عشق الهی و ظهورات عالم

هر عشقی در عالم، چونان قطره‌ای از اقیانوس بی‌کران عشق ذاتی حق، از پویایی ذات سرچشمه می‌گیرد. این عشق، مبدأ همه ظهورات و حرکات عالم است و عالم را به مثابه آیینه‌ای از تجلیات الهی به نمایش می‌گذارد. قرآن کریم می‌فرماید:

كُلَّ يَوْمٍ هُوَ فِي شَأْنٍ

(الرحمن: ۲۹، ترجمه: هر روز او در کاری است). این آیه، به پویایی بی‌وقفه ذات و تجلیات آن اشاره دارد.

نفی حرکت مادی از حق

حرکت ذاتی حق، چونان نوری بی‌فروغ، از تغییر مادی، خروج از قوه، یا حرکت ارابه‌ای مبراست. این حرکت، به معنای تجلی و ظهور ذاتی است که با حرکت مخلوقات متفاوت است. در فلسفه اسلامی، این دیدگاه به نقد تعریف ارسطویی حرکت و تبیین حرکت وجودی ارجاع دارد.

نقد عشق‌های مادی

عشق‌های مادی، چونان سایه‌ای در برابر خورشید، در مقایسه با عشق ذاتی حق ناچیزند. این عشق‌ها، به کثرت و ظواهر وابسته‌اند، در حالی که عشق ذاتی، فراتر از کثرت و محدود به هیچ مرتبه‌ای نیست. داستان هارون و بهلول، به ناچیز بودن عشق‌های مادی در برابر تجلیات الهی اشاره دارد.

حق به‌عنوان مرکز حیات و حرکت

حق، چونان چشمه‌ای جوشان، مرکز حیات و حرکت است و هر حرکت در عالم، ظهور پویایی ذاتی اوست. به گفته عالمان دینی در شرح تجرید، همه کمالات، از جمله علم، جمال، جلال، و حرکت، به کمالات ذاتی حق بازمی‌گردد. این دیدگاه، به وحدت وجود و حرکت در فلسفه اسلامی اشاره دارد.

درنگ: حق، زنده‌ترین موجود و مبدأ همه حرکات است که عالم را در پویایی بی‌نهایت خود به ظهور می‌رساند.

جمع‌بندی بخش چهارم

بخش چهارم، با تبیین عشق ذاتی و نفی سکون از ذات، عالم را به مثابه ظهور یک عشق بی‌نهایت معرفی کرد. حرکت ذاتی حق، مبدأ همه ظهورات است و عشق‌های مادی را در برابر عظمت تجلیات الهی ناچیز می‌سازد. این بخش، با استناد به آیات قرآن کریم و سخنان عالمان دینی، پویایی ذات را به‌عنوان حقیقت عالم به تصویر کشید.

بخش پنجم: سلوک عرفانی و شهود تجلیات

سلوک اولیاء و خروج از کثرت

سلوک عرفانی، چونان سفری از ظلمت کثرت به سوی نور واحدیت، انسان را از شئونات دنیوی رها ساخته و به قرب حق هدایت می‌کند. اولیاء خدا، با عبادت و مناجات، همه شئونات را رها کرده و به شهود تجلیات ذاتی می‌رسند. این سلوک، به معنای خروج از ناسوت، ملکوت، و جبروت و وصول به احدیت است.

نماز جعفر طیار و قرب الهی

نماز جعفر طیار، چونان هدیه‌ای گران‌بها از پیامبر، راهی برای اتصال به تجلیات ذاتی حق است. این نماز، با اخلاص و توجه، انسان را به سوی شهود پویایی الهی هدایت می‌کند. اما عبادت صوری، که به شمارش و ریاضیات وابسته است، فاقد اثر معرفتی است و از حقیقت قرب دور می‌ماند.

نقد عرفای کاسب

عرفای کاسب، چونان تاجرانی در بازار کثرت، از معرفت حقیقی محرومند و به ظواهر مشغول‌اند. اما انبیاء و اولیاء، با سلوک عمیق، به شهود تجلیات ذاتی می‌رسند و از کثرت رها می‌شوند. این نقد، به ضرورت اخلاص در سلوک عرفانی اشاره دارد.

ابراهیم و سماجت در شهود

ابراهیم، چونان مسافری در جست‌وجوی حقیقت، با طلب تطمئن قلبی، به دنبال شهود ملکوت بود. سماجت پیامبر در حضور حق، نمونه‌ای از طلب مستمر و رفع غفلت است که به شهود تجلیات ذاتی منجر می‌شود. این دیدگاه، به نقش طلب و اصرار در سلوک عرفانی اشاره دارد.

جمع‌بندی بخش پنجم

بخش پنجم، با تأکید بر سلوک عرفانی و شهود تجلیات، راه اولیاء را در خروج از کثرت و وصول به حقیقت الهی به تصویر کشید. عبادات خاص، مانند نماز جعفر طیار، و سماجت در طلب، انسان را به سوی معرفت ذاتی حق هدایت می‌کند. این بخش، نقش اخلاص و توجه در سلوک را برجسته ساخت.

نتیجه‌گیری کل

این نوشتار، با کاوش در درس‌گفتار استاد فرزانه، آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، به تبیین حقیقت تجلی ذاتی و پویایی الهی پرداخت. مفاهیم حب، عشق، و تجلی، چونان نوری درخشان، ذات الهی را در مراتب وجود به نمایش گذاشتند. حرکت ذاتی حق، مبدأ همه ظهورات و حرکات عالم است و قرب معرفتی، راهی برای رفع غفلت و اتصال به این پویایی است. عبادات اولیاء، به‌سان پلی به سوی سرادقات الهی، انسان را از کثرت به سوی واحدیت و احدیت هدایت می‌کند.

این اثر، با استناد به آیات قرآن کریم و روایات، وحدت وجودی حق با عالم را روشن ساخت و با نقد مفاهیم مادی، پویایی ذاتی را به‌عنوان حقیقت عالم معرفی کرد. عالم، چونان آیینه‌ای از تجلیات بی‌نهایت حق، در هر لحظه در حال ظهور و تجدد است. این نوشتار، با دعوت به سلوک عرفانی و تأمل در حقیقت الهی، انسان را به سوی معرفت عمیق‌تر و اتصال به پویایی ذاتی حق فرا می‌خواند.

با نظارت صادق خادمی