متن درس
حرکت و تدریج در فلسفه اسلامی: بازخوانی درسگفتارهای استاد فرزانه قدسسره
برگرفته از درسگفتارهای استاد فرزانه قدسسره (جلسه ۷۶۵)
دیباچه
در گستره فلسفه اسلامی، حرکت بهمثابه جریانی سیال و پویا، هستهای بنیادین در هستیشناسی بهشمار میرود. این کتاب، با تکیه بر درسگفتارهای استاد فرزانه قدسسره، به کاوش در مفاهیم حرکت توسطیه و قطعیه، دفعيات، و تدریجات در چارچوب نظام فلسفی صدرالمتألهین میپردازد. هدف این اثر، تبیین دقیق و جامع این مفاهیم با رویکردی علمی و دانشگاهی است، بهگونهای که حقیقت سیال وجود و پیوستگی آن در برابر ادراکات عرفی آشکار گردد. با بهرهگیری از تمثیلات ادبی و پیوندهای معنایی، تلاش شده تا این مفاهیم نهتنها برای اندیشمندان فلسفه، بلکه برای هر جوینده حقیقت، روشن و ملموس شود.
بخش یکم: حرکت، جوهر سیال وجود
ماهیت حرکت در فلسفه اسلامی
حرکت در نظام فلسفی صدرالمتألهین، جریانی وجودی است که تمام عالم را در بر میگیرد. استاد فرزانه قدسسره در درسگفتار خود، حرکت را نهتنها تغییری در مکان یا کیفیت، بلکه جوهری سیال میدانند که همه پدیدههای هستی در آن سیر میکنند. این دیدگاه، ریشه در اصل «حرکت جوهری» دارد که وجود را بهمثابه رودی جاری توصیف میکند؛ رودی که هر لحظه در تجلی است و هیچگاه در ساحل سكون پهلو نمیگیرد.
در این چارچوب، حرکت توسطیه (پیوسته) و قطعیه (گسسته) دو وجه از این جریان سیالاند. حرکت توسطیه، بهسان جریانی یکپارچه، پیوستگی وجود را نشان میدهد، در حالی که حرکت قطعیه، به اجزای ظاهراً منفصل آن اشاره دارد. اما استاد فرزانه تأکید میکنند که این تمایز، صرفاً در نحوه ادراک و لحاظ است و نه در حقیقت وجودی.
درنگ: حرکت، جوهر اصلی عالم هستی است که تمام پدیدهها، از وصولات تا دفعيات، در ظرف آن جریان دارند. هیچ پدیدهای خارج از این جریان سیال نیست، و سكون و دفعيت، صرفاً ادراکاتی عرفیاند که از محدودیتهای حس بشری ناشی میشوند.
نفی دفعيت مطلق در عالم
استاد فرزانه قدسسره با استدلالی ژرف، هرگونه دفعيت مطلق را در عالم نفی میکنند. دفعيات، که در نگاه عرفی بهمثابه اموری ناگهانی و خارج از تدريج جلوه میکنند، در حقیقت در ظرف حرکت و تدريج قرار دارند. بهعنوان مثال، لحظه برخورد توپ به دیوار، که به نظر دفعي میآید، در واقع لحظهای سیال در جریان حرکت است. این لحظه، نه سكون است و نه دفعي، بلکه بخشی از تدريج وجودی است که به دلیل سرعت و ظرافت، در ادراک عرفی ناگهانی پنداشته میشود.
این دیدگاه، بهسان چراغی است که تاریکی ادراکات عرفی را روشن میکند. محدودیتهای حس بشری، که نمیتواند ظرافتهای وجودی را بهتمامی درک کند، سبب میشود که جریان پیوسته وجود، در قالب دفعيات ادراک شود. اما در حقیقت، هیچ پدیدهای خارج از این جریان سیال نیست.
دفعيات در ظرف تدريج
استاد فرزانه با تأکید بر سیالیت وجود، وصولات و تلاقیها را نیز در ظرف تدريج قرار میدهند. لحظه تلاقی، مانند برخورد و بازگشت، که در نگاه عرف دفعي تلقی میشود، در حقیقت بخشی از جریان پیوسته حرکت است. این لحظه، بهسان قطرهای در رودخانه وجود، در حال سیر است و هیچگاه در ساحل سكون آرام نمیگیرد.
این دیدگاه، به اصل حرکت جوهری صدرالمتألهین بازمیگردد که تمام تغییرات وجودی را در بستر تدريج و پیوستگی میبیند. حتی پدیدههایی که به نظر ناگهانی میآیند، در حقیقت در ظرف حرکت قرار دارند، و ظرافت این جریان، از نگاه عرف پنهان میماند.
نفی سكون و دفعيت
استاد فرزانه قدسسره، با نفی سكون و دفعيت، حرکت را بهعنوان تنها حقیقت جاری در عالم معرفی میکنند. سكون، بهمثابه ایستگاهی موهوم در مسیر وجود، و دفعيت، بهسان لحظهای خیالی در جریان سیال، هیچ واقعیتی در عالم خارج ندارند. تمام پدیدهها، از کوچکترین ذره تا عظیمترین رویدادها، در ظرف حرکت و تدريج سیر میکنند.
این نگرش، بهسان آیینهای است که حقیقت سیال وجود را بازمیتاباند. سكون و دفعيت، مفاهیمی عرفیاند که از محدودیتهای ادراک بشری سرچشمه میگیرند. در حقیقت، هستی جریانی بیوقفه است که هیچ توقف یا انقطاعی در آن راه ندارد.
درنگ: سكون و دفعيت، ادراکاتی عرفیاند که از محدودیتهای حس بشری ناشی میشوند. در حقیقت، تمام عالم در جریان سیال حرکت قرار دارد، و هیچ پدیدهای خارج از این ظرف نیست.
تمثیل برخورد و تلاقی
برای تبیین این مفهوم، استاد فرزانه تمثیلی از برخورد توپ به دیوار ارائه میدهند. لحظه تلاقی، که به نظر دفعي میآید، در حقیقت بخشی از جریان سیال حرکت است. این لحظه، نه سكون است و نه دفعي، بلکه بهسان موجی است که در رودخانه وجود برمیخیزد و فرومینشیند، اما هرگز از جریان بازنمیایستد.
این تمثیل، بهخوبی تفاوت میان ادراک عرفی و حقیقت وجودی را نشان میدهد. ادراک عرفی، به دلیل محدودیتهای حسی، لحظه تلاقی را دفعي میانگارد، اما در حقیقت، این لحظه بخشی از تدريج وجودی است که در جریان سیال حرکت قرار دارد.
محدودیتهای زبان عرفی
مفاهیمی چون «یک مرتبه»، «ناگاه» و «دفعي» در زبان عرفی به کار میروند، اما اینها صرفاً تعابیری ادراکیاند که با حقیقت وجودی همخوانی ندارند. استاد فرزانه تأکید میکنند که این مفاهیم، به دلیل ظرافت و سرعت بالای حرکت، در نگاه عرف دفعي جلوه میکنند، اما در حقیقت، تمام دفعيات تدريجیاند.
زبان عرفی، بهسان قالبی است که نمیتواند تمام ابعاد حقیقت را در خود جای دهد. این محدودیت، ریشه در قوه ادراک حسی انسان دارد که از درک ظرافتهای وجودی ناتوان است. فلسفه، با تحلیل عقلی و شهودی، این محدودیت را برطرف میکند و حقیقت سیال وجود را آشکار میسازد.
وحدت وجودی دفعيات و تدریجات
استاد فرزانه با تأکید بر وحدت وجودی، دفعيات و تدریجات را دو وجه از یک حقیقت سیال میدانند. تفاوت این دو، صرفاً در نحوه ادراک و لحاظ است، و در حقیقت، تمام پدیدهها در ظرف حرکت و تدريج قرار دارند. این دیدگاه، بهسان پلی است که عالم ظاهری را به حقیقت باطنی پیوند میدهد.
این وحدت، ریشه در اصل وحدت وجود دارد که تمام پدیدهها را در یک جریان سیال و پیوسته میبیند. دفعيات، به دلیل سرعت و ظرافت، بهصورت متمایز ادراک میشوند، اما در حقیقت، بخشی از همان جریان تدريجیاند که عالم را در بر گرفته است.
استناد به قرآن کریم
استاد فرزانه به آیهای از قرآن کریم استناد میکنند که ظرافتهای وجودی را نشان میدهد:
فَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ خَيْرًا يَرَهُ وَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ شَرًّا يَرَهُ
پس هر کس به اندازه ذرهای کار نیک انجام دهد، آن را میبیند و هر کس به اندازه ذرهای کار بد انجام دهد، آن را میبیند (سوره زلزال، آیات ۷-۸).
این آیه، بهسان نوری است که ظرافتهای وجودی را روشن میکند. مثقال ذره، بهعنوان کوچکترین واحد قابل تصور در عرف، در اینجا مثالی است برای سیالیت و پیوستگی عالم هستی. حتی کوچکترین اجزای عالم، در جریان حرکت قرار دارند و هیچچیز خارج از این جریان نیست.
درنگ: آیه مثقال ذره، ظرافتهای وجودی را نشان میدهد که حتی کوچکترین اجزای عالم در جریان سیال حرکت قرار دارند. این آیه، پیوند عمیق فلسفه اسلامی با معارف قرآنی را آشکار میسازد.
محدودیتهای لفظ در برابر معنا
استاد فرزانه تأکید میکنند که معانی وجودی، فراتر از الفاظیاند که برای توصیف آنها به کار میروند. لفظ، به دلیل ماهیت مادی و حسی خود، نمیتواند تمام ابعاد معنا را در بر گیرد. این محدودیت، در مفاهیمی چون دفعيات و تدریجات نیز آشکار است.
معنا، بهسان اقیانوسی بیکران است که لفظ، تنها کفی از آن را برمیدارد. این محدودیت، ضرورت تحلیل عقلی و شهودی را در فلسفه برجسته میکند، تا حقیقت وجودی از قید الفاظ رها شود و در پرتو عقل و شهود آشکار گردد.
نفی ناگهانی بودن قیامت
استاد فرزانه، حتی قیامت را، که در نگاه عرفی ناگهانی تلقی میشود، در ظرف تدريج قرار میدهند. این دیدگاه، هرگونه دفعيت را، حتی در رویدادهای عظیم، نفی میکند و قیامت را نیز بخشی از جریان سیال وجود میداند.
قیامت، بهسان قلهای است در سلسله کوههای وجود که در نگاه عرف، ناگهان سر برمیآورد، اما در حقیقت، در جریان پیوسته حرکت و تدريج قرار دارد. این نگرش، وحدت وجود را در برابر ادراکات عرفی آشکار میسازد.
محدودیتهای ادراک عرفی
مفاهیمی چون «اتفاق» و «یک مرتبه» در زبان عرفی، از ناتوانی ادراک بشری در پیشبینی و درک علل دقیق پدیدهها ناشی میشوند. این محدودیت، سبب میشود که پدیدههای تدريجی، بهصورت دفعي ادراک شوند.
ادراک عرفی، بهسان پردهای است که حقیقت سیال وجود را میپوشاند. فلسفه، با تحلیل عقلی، این پرده را کنار میزند و جریان پیوسته وجود را در برابر دیده عقل میگشاید.
حرکت، ظرف همه پدیدهها
استاد فرزانه تأکید میکنند که تمام پدیدهها، از وصولات و دفعيات تا تلاقیها، در ظرف حرکت قرار دارند. حتی لحظههای بهظاهر ساکن، مانند نقطه تلاقی، بخشی از جریان سیال حرکتاند.
حرکت، بهسان رودی است که تمام عالم را در خود جاری میسازد. هیچ پدیدهای، از کوچکترین ذره تا عظیمترین رویداد، از این جریان بیرون نیست. این دیدگاه، حرکت را بهعنوان جوهر اصلی هستی معرفی میکند.
بخش دوم: نقد و بررسی عبارات علامه طباطبایی
بررسی عبارات حاشیه اسفار
استاد فرزانه به دو عبارت از علامه طباطبایی در حاشیه اسفار، در صفحات ۳۴ و ۳۷ جلد سوم، اشاره میکنند. علامه، حرکت توسطیه را دفعیه الحصول و حرکت قطعیه را تدريجیه الحصول معرفی میکند. اما استاد فرزانه این تمایز را نفی کرده و تأکید میکنند که هر دو نوع حرکت، در حقیقت تدريجیاند.
این نقد، بهسان نسیمی است که غبار ادراکات عرفی را از آیینه حقیقت میزداید. استاد فرزانه، با تکیه بر سیالیت وجود، هرگونه دفعيت را در حرکت نفی میکنند و حرکت را جریانی پیوسته و تدريجی میدانند که تمام پدیدهها را در بر میگیرد.
درنگ: تمایز میان حرکت توسطیه و قطعیه، صرفاً در نحوه ادراک و لحاظ است. در حقیقت، هر دو در ظرف تدريج قرار دارند و هیچ دفعيتی در عالم خارج وجود ندارد.
نفی حدوث دفعي
علامه طباطبایی در عبارات خود، حدوث و بقا را تدريجی میداند. استاد فرزانه، با تأیید این دیدگاه، تأکید میکنند که هیچ حدوث دفعيای در عالم وجود ندارد. تمام حدوثها، در ظرف تدريج و حرکت قرار دارند.
حدوث، بهسان بذری است که در خاک وجود کاشته میشود و در جریان تدريج به بار مینشیند. هیچ پدیدهای، از لحظه پیدایش تا بقای آن، خارج از این جریان سیال نیست.
تفاوت منزل و مقام در عرفان
استاد فرزانه به تمایز میان منزل و مقام در عرفان اشاره میکنند. منزل، به مراحل گذرا و موقت در سیر عرفانی اشاره دارد، در حالی که مقام، به مراحل پایدار و استوار دلالت میکند. با این حال، هر دو در ظرف حرکت و تدريج قرار دارند.
منزل و مقام، بهسان ایستگاههایی در مسیر کاروان وجودند که هر یک، در جریان سیال سیر و سلوک، جایگاه خود را دارند. هیچیک به معنای سكون یا توقف نیست، بلکه مراتبیاند از تجلی وجود.
محدودیتهای تاریخی علم دینی
استاد فرزانه به محدودیتهای تاریخی علم دینی اشاره میکنند که مانع از شکوفایی کامل ظرفیتهای علمی برخی عالمان شده است. شرایط اجتماعی و تحولات تاریخی، گاه علم دینی را از مسیر پژوهش عمیق باز داشته است.
علم دینی، بهسان درختی است که در خاک زمان ریشه دارد. گاه طوفانهای تاریخی، شاخسار آن را از باروری باز میدارند، اما ریشههایش همچنان در عمق حقیقت استوارند.
نفی زوال و عدم
استاد فرزانه تأکید میکنند که مفاهیمی چون زوال و عدم، در حقیقت وجودی ندارند. تمام تغییرات، مانند تبدیل نطفه به علقه، نه زوال، بلکه تعین جدیدی در جریان وجود است.
زوال، بهسان سایهای است که در پرتو نور وجود محو میشود. تمام پدیدهها، در ظرف وجود سیر میکنند و هیچ عریانی یا زوالی در عالم راه ندارد.
استناد به حدیث معصوم
در پایان، استاد فرزانه به حدیثی از معصوم استناد میکنند: «آنچه گذشت، گذشت، و آنچه خواهد آمد، کجاست؟ پس فرصت میان دو عدم را غنیمت شمار.» این حدیث، در نگاه عرفی، به دو عدم (گذشته و آینده) اشاره دارد، اما استاد تأکید میکنند که این عدمها، صرفاً در ذهن عرفی شکل میگیرند و در حقیقت، تمام پدیدهها در ظرف وجود سیر میکنند.
این حدیث، بهسان مشعلی است که تاریکی ادراکات عرفی را روشن میکند. عدم، مفهومی ذهنی است که در برابر جریان سیال وجود، هیچ واقعیتی ندارد.
درنگ: حدیث «ما مضى مضى»، تفاوت میان ادراک عرفی و حقیقت وجودی را نشان میدهد. عدمها، مفاهیمی ذهنیاند و تمام پدیدهها در جریان سیال وجود سیر میکنند.
جمعبندی
این کتاب، با تکیه بر درسگفتارهای استاد فرزانه قدسسره، به کاوش در مفاهیم حرکت، دفعيات، و تدریجات در فلسفه اسلامی پرداخته است. حرکت، بهعنوان جوهر سیال وجود، تمام پدیدهها را در بر میگیرد و هیچ سكون یا دفعيتی در عالم خارج وجود ندارد. دفعيات، که در نگاه عرفی ناگهانی جلوه میکنند، در حقیقت در ظرف تدريج قرار دارند. این دیدگاه، ریشه در اصل حرکت جوهری و وحدت وجود دارد که عالم را جریانی پیوسته و سیال میداند.
نقد عبارات علامه طباطبایی، نشاندهنده تلاش برای تعمیق و اصلاح مفاهیم فلسفی است. استناد به آیات قرآن کریم و احادیث، پیوند عمیق فلسفه اسلامی با معارف دینی را آشکار میسازد. این اثر، نهتنها به درک بهتر حرکت و تدريج کمک میکند، بلکه محدودیتهای ادراک عرفی و ضرورت تحلیل عقلی را برجسته میسازد.
با نظارت صادق خادمی