متن درس
تحلیل فلسفی حرکت و وجود در فلسفه اسلامی با تأکید بر سیالیت وجودی
برگرفته از درسگفتارهای استاد فرزانه قدسسره (جلسه ۷۶۶)
دیباچه
مفهوم حرکت و وجود، بهسان دو گوهر درخشان در تاروپود فلسفه اسلامی، از دیرباز مورد تأمل عمیق حکما و متفکران بوده است. این مفاهیم، که چون جویبارهای جاری در بستر هستیشناسی اسلامی جریان دارند، نهتنها بنیانهای معرفتی عالم را روشن میسازند، بلکه با نگاهی نوین و فارغ از قیود عرفی، به بازسازی فرهنگ فلسفی فرامیخوانند. درسگفتار شماره ۷۶۶، که با نگاهی نقادانه و عمیق به این موضوعات پرداخته، حرکت را نه صرفاً صفتی عرضی یا مشروط به ماده، بلکه جوهر ذاتی همه موجودات، اعم از مادی، مجرد و حتی ذات الهی معرفی میکند. این نوشتار، با بهرهگیری از آیات نورانی قرآن کریم، مانند يُسَبِّحُ لِلَّهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ (آنچه در آسمانها و زمین است برای خدا تسبیح میگویند) و بِيَدِهِ مَلَكُوتُ كُلِّ شَيْءٍ (در دست اوست فرمانروایی همه چیز)، و نیز نقد مفاهیم عرفی نظیر سکون، انقضا و عدم، به تبیین سیالیت وجودی میپردازد.
بخش نخست: بازاندیشی مفهوم حرکت در فلسفه اسلامی
حرکت بهمثابه جوهر ذاتی هستی
حرکت، در نگرش فلسفی این درسگفتار، نه صفتی عرضی یا محدود به موجودات مادی، بلکه جوهر ذاتی و فراگیر همه مراتب هستی است. برخلاف دیدگاههای سنتی که موجودات را به متحرک و ساکن تقسیم میکردند، این تحلیل، عالم را چون رودی سیال و بیقرار میبیند که هیچ موجودی از جریان حرکت تهی نیست. این دیدگاه، با رد تمایز میان ساکن و متحرک، حرکت را بهعنوان حقیقتی ذاتی معرفی میکند که در همه مراتب وجود، از ماده تا مجردات و حتی ذات باریتعالی، جاری است.
درنگ: هیچ موجودی، اعم از مادی یا مجرد، از حرکت تهی نیست؛ حرکت، جوهر ذاتی همه مراتب هستی است.
تناسب حرکت با مرتبه وجودی
هر موجود، به فراخور مرتبه وجودی خویش، از حرکتی متناسب برخوردار است. همانگونه که وجود واجبالوجود وجوبی است، حرکت آن نیز وجوبی است؛ و همانگونه که وجود موجودات ظهوری، ظهوری است، حرکت آنها نیز ظهوری است. این تناسب، حرکت را نه صفتی ضعیف یا عرضی، بلکه حقیقتی همسنخ با وجود معرفی میکند. این دیدگاه، با نقد تحلیلهای سنتی که حرکت را در چارچوب قوه و فعل محدود میکردند، بر پویایی ذاتی عالم تأکید دارد.
تسبیح موجودات: حقیقتی وجودی
آیه شریفه يُسَبِّحُ لِلَّهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ (آنچه در آسمانها و زمین است برای خدا تسبیح میگویند) در این درسگفتار، نه بهصورت مجازی، بلکه بهعنوان حقیقتی وجودی تفسیر میشود. برخلاف دیدگاه سنتی که تسبیح غیرعاقلان را مجازی و وابسته به ادراک انسانی میدانست، این تحلیل، تسبیح را تجلی معرفت ذاتی موجودات معرفی میکند که در سیالیت وجودی آنها ریشه دارد.
درنگ: تسبیح موجودات، حقیقتی وجودی است که از معرفت ذاتی آنها نشأت میگیرد و نه ادراکی مجازی.
رابطه وجود و معرفت
در فلسفه اسلامی، وجود و معرفت دو حقیقت همسنخ دانسته شدهاند، بهگونهای که قوت وجود هر موجود به معرفت آن وابسته است و معرفت قوی با وجود ضعیف یا بالعکس ممکن نیست. این درسگفتار، با تعمیم این رابطه به حرکت، استدلال میکند که همانگونه که هیچ موجودی بدون معرفت نیست، هیچ موجودی نیز بدون حرکت نیست. شدت وجود، به قوت حرکت وابسته است و نوع حرکت، با نوع وجود همسنخ است.
رد مفهوم سکون و ساکن
مفهوم ساکن، که در فلسفه سنتی بهعنوان مقابلی برای متحرک مطرح میشد، در این تحلیل جایگاهی ندارد. سکون، عنوانی عرفی و ناشی از درشتبینی ادراک انسانی است که قادر به درک سیالیت ذاتی عالم نیست. همه موجودات، حتی آنهایی که به ظاهر ساکناند، در سیر تجدد تعینات و حرکت وجودی قرار دارند.
بخش دوم: نقد مفاهیم عرفی و بازسازی فلسفه
نقد مفاهیم عرفی: عدم، انقضا و فساد
مفاهیمی چون عدم، انقضا و فساد، که در فلسفه سنتی بهعنوان مقولاتی در برابر وجود مطرح میشدند، در این درسگفتار مورد نقد قرار میگیرند. فساد، نه گرایش به عدم، بلکه تحول وجودی و تجدد تعینات است. مفهوم انقضا، که به معنای تمام شدن یا نابودی تلقی میشد، نیز با سیالیت وجودی ناسازگار است. این درسگفتار، عالم را چون جویباری میبیند که هیچگاه به عدم نمیرسد، بلکه در سیر وجودی خود تحول مییابد.
درنگ: فساد و انقضا، نه گرایش به عدم، بلکه تجلی سیالیت وجودی و تحول در مراتب هستیاند.
کون بعد الکون بهجای کون و فساد
فلاسفه نوین، بهجای مفهوم کون و فساد، که متأثر از ادراک عرفی بود، مفهوم کون بعد الکون را مطرح کردهاند. این مفهوم، بر سیالیت و تجدد تعینات تأکید دارد و عالم را بهصورت سیری وجودی و پویا تحلیل میکند. این دیدگاه، با کنار گذاشتن مفهوم عدم، به بازسازی فرهنگ فلسفی فرامیخواند.
نقد حرکت نقلی و درشتبینی عرفی
حرکت نقلی، که در ادراک عرفی به تغییر مکان محدود میشود، نتیجه درشتبینی حس است. این درسگفتار استدلال میکند که همه موجودات، حتی در حال ظاهری سکون، در سیر تغییر و تجدد تعیناتاند. حرکت، به معنای تغییر ذاتی است که حتی موجودات مجرد را نیز در بر میگیرد.
حرکت بهمثابه وحدت تدریجی
حرکت، نه مجموعهای از حصولات متفرق، بلکه وحدتی تدریجی و سیال است. این درسگفتار، با رد مفاهیم عرفی مانند اتصال و حصولات تدریجی، حرکت را بهعنوان تعین حالی و یکپارچه معرفی میکند که در همه مراتب وجود جریان دارد.
بخش سوم: ملكوت و علم الهی
ملكوت: حقیقت باطنی موجودات
آیه شریفه بِيَدِهِ مَلَكُوتُ كُلِّ شَيْءٍ (در دست اوست فرمانروایی همه چیز) ملكوت را بهعنوان حقایق باطنی موجودات در همین عالم ناسوت تحلیل میکند. برخلاف تفاسیر سنتی که ملكوت را به عالم بالا نسبت میدادند، این درسگفتار، ملكوت را اجزای ریز و باطنی هر شیء میداند که در دست خداوند است و برای اولیای خدا بهصورت تنزیلی قابلدرک است.
درنگ: ملكوت، حقایق باطنی موجودات در عالم ناسوت است که در دست خداوند و برای اولیای خدا قابلدرک است.
علم الهی و نقد دیدگاههای سنتی
برخلاف دیدگاه برخی عالمان دینی که علم الهی را کلی و فاقد جزئیات میدانستند، این درسگفتار، با استناد به آیه لَا تُسْقِطَ مِنْ وَرَقَةٍ إِلَّا يَعْلَمُهَا (هیچ برگی نمیافتد جز آنکه آن را میداند)، علم الهی را شامل جزئیات دقیق میداند. این تحلیل، نقدی بر دیدگاههای سنتی است که علم الهی را به کلیات محدود میکردند.
اولیای خدا و دسترسی به ملكوت
اولیای خدا، به دلیل مقامات معنوی، قادر به درک ملكوت موجودات، یعنی حقایق باطنی آنها، هستند. این درک، شامل پیشبینی حوادث و آگاهی از جزئیاتی است که از ادراک عرف خارج است، و بهصورت تنزیلی در دسترس آنهاست.
بخش چهارم: بازسازی فلسفه اسلامی
رد مفاهیم عرفی: عدم، قوه و ماهیت
مفاهیمی چون عدم، قوه و ماهیت، که در فلسفه سنتی بهعنوان مقولاتی بین وجود و عدم مطرح میشدند، در این درسگفتار نادرست شمرده میشوند. عالم، یا موجود است یا موجود، و مفاهیم میانی مانند ماهیت یا حال، که متکلمان آن را بین موجود و معدوم میدانستند، جایگاهی در تحلیل علمی ندارند.
درنگ: مفاهیم عرفی مانند عدم، قوه و ماهیت، با سیالیت وجودی ناسازگارند و باید از فلسفه حذف شوند.
ضرورت بازاندیشی بنیادین فلسفه
فلسفه اسلامی، به دلیل تأثیرپذیری از ادراک عرفی، نیازمند بازسازی بنیادین است. این درسگفتار، با الهام از شعر «بیا تا طرحی نو دراندازیم»، فلسفه را به بازاندیشی با نگاهی نوین و علمی دعوت میکند که از قیود عرفی آزاد باشد و به واقعیات وجودی نزدیکتر شود.
زمان بهمثابه مقدار حرکت
زمان، که بهعنوان مقدار حرکت تعریف میشود، در این تحلیل، وجودی سیال و همسنخ با حرکت است. این دیدگاه، با رد تحلیلهای سنتی که زمان را بهعنوان وجودی ضعیف یا مشبک بالعدم میدیدند، آن را جزء ذاتی و پویای عالم معرفی میکند.
بخش پنجم: نظام سیال هستی
رد زباله وجودی در عالم
در نظام هستی، هیچگونه زباله یا دورریز وجودی وجود ندارد. این درسگفتار، با استناد به آیه نَسُوِّي بَنانَهُ (انگشتان را برابر میسازیم)، استدلال میکند که عالم، حتی در تبدلات ظاهری، به فساد یا انقضا کشیده نمیشود، بلکه در سیری وجودی حفظ میشود.
حفظ تعینات موجودات
موجودات، چون انسانی که ظرف خود را پاک میکند، هیچ تعینی را از دست نمیدهند. این حفظ، در علم الهی و در نظام سیال هستی تضمین شده است، و هیچچیز به عدم نمیرسد، بلکه در سیر وجودی تحول مییابد.
درنگ: هیچ موجودی تعینات خود را از دست نمیدهد؛ همه چیز در سیر وجودی حفظ و تحول مییابد.
بطلان و فعل بدون هدف
بطلان، به معنای فعل بدون هدف است، اما در نظام هستی، هیچچیز باطل نیست. حتی افعال بهظاهر باطل، در ظرف وجودی خود معنا دارند و به عدم نمیرسند.
نتیجهگیری
درسگفتار شماره ۷۶۶، با نگاهی نقادانه و نوین، به بازاندیشی مفهوم حرکت و وجود در فلسفه اسلامی پرداخته و دیدگاههای سنتی را که متأثر از ادراک عرفی بودند، به چالش کشیده است. حرکت، بهمثابه جوهر ذاتی همه موجودات، عالم را چون جویباری سیال و بیقرار معرفی میکند که هیچگاه به سکون یا عدم نمیرسد. آیات نورانی قرآن کریم، مانند يُسَبِّحُ لِلَّهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ، بِيَدِهِ مَلَكُوتُ كُلِّ شَيْءٍ و لَا تُسْقِطَ مِنْ وَرَقَةٍ إِلَّا يَعْلَمُهَا، سیالیت وجودی، علم الهی به جزئیات و حفظ نظام هستی را تأیید میکنند. نقد مفاهیم عرفی مانند عدم، انقضا و ماهیت، فلسفه سنتی را به دلیل وابستگی به ادراک درشتبین ناکارآمد میداند و دیدگاه کون بعد الکون و سیالیت تعینات را بهعنوان جایگزینی علمی پیشنهاد میدهد. این تحلیل، با تأکید بر ضرورت تخلیه عرف و اتکا به دقت عقلی، فلسفه اسلامی را به سوی تبیینی پویا و روزآمد سوق میدهد.
با نظارت صادق خادمی