متن درس
حقیقت حرکت و ملكوت وجود
برگرفته از درسگفتارهای استاد فرزانه، آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۷۶۷)
دیباچه
حرکت، چونان جریانی سیال در بطن هستی، از دیرباز محور تأملات عمیق فلسفی بوده است. در این کتاب، با تکیه بر درسگفتارهای استاد فرزانه، آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، به کاوش در حقیقت حرکت، ملكوت اشیا، و نسبت آنها با وجود پرداختهایم. این اثر، با نگاهی نو به مفاهیم بنیادین فلسفه اسلامی، بهویژه در نظام صدرایی، میکوشد تا حرکتی ذاتی را در متن وجود تبیین کند و از دوگانهانگاریهای سنتی میان ماده و معنا، یا ناسوت و ملكوت، فراتر رود.
بخش نخست: حقیقت حرکت و باطن اشیا
ماهیت حرکت و دشواری ادراک آن
حرکت، بهمثابه صفتی وجودی، در ذات هر شیء جاری است و از پیچیدگیهایی برخوردار است که از دسترس ذهن عادی انسان دور میماند. استاد فرزانه در درسگفتار خود تأکید دارند که موجودات دارای هویاتی چندلایهاند که اجزا، آثار، و لوازم آنها بهآسانی در تیررس ادراک بشری قرار نمیگیرند. حرکت، نهتنها در ظاهر اشیا، بلکه در باطن و حقیقت وجودی آنها جریان دارد. این پیچیدگی، ریشه در ظرافت حرکت دارد که چونان رودی نامرئی، در بستر وجود جاری است و ذهن انسان، با ابزارهای محدود خویش، تنها سایهای از آن را میتواند به تصور درآورد.
حرکت، بهعنوان صفتی ذاتی، فراتر از ادراک حسی است و نیازمند تأمل عقلی است. استاد فرزانه میفرمایند که انسان، به دلیل ضعف ابزارهای معرفتی، گاه از درک حقیقت اشیا و لوازم آنها بازمیماند. این محدودیت، مانند ناتوانی در بهرهگیری از پوست گردو، ناشی از ناآگاهی است که حقیقت اشیا را در پس پردهای از نادانی پنهان میکند.
درنگ: حرکت، صفتی وجودی است که در ذات هر شیء جریان دارد و از دسترس ادراک عادی انسان خارج است. این ظرافت، نیازمند کاوش عقلی و شهودی است تا حقیقت آن آشکار گردد.
ملكوت اشیا و باطن وجود
مفهوم «ملكوت کل شیء»، به معنای باطن، حقیقت، آثار، و اجزای هر شیء، از مفاهیم کلیدی در فلسفه اسلامی است. استاد فرزانه تأکید دارند که ملكوت هر شیء، نه در آسمانها و عالم بالا، بلکه در ذات خود آن شیء نهفته است. این باطن، شامل خصوصیات، اجزا، و حقیقت وجودی شیء است که از نگاه عادی پنهان میماند. ملكوت، چونان روحی در کالبد اشیا، در متن وجود آنها جاری است و نباید آن را به عوالم متعالی یا جدا از ناسوت نسبت داد.
این دیدگاه، با اصل وحدت وجود در فلسفه صدرایی همخوانی دارد. هر شیء، از سنگ گرفته تا آسمانها، دارای حقیقتی است که در ذات خود آن نهفته است. استاد فرزانه میفرمایند که ملكوت، مانند گوهری در صدف، در باطن هر شیء جای دارد و درک آن، نیازمند نگاهی است که از ظاهر به باطن نفوذ کند.
پیوند با آیات قرآن کریم
برای تبیین این مفهوم، استاد فرزانه به آیات قرآن کریم استناد میکنند:
وَلَقَدْ أَرَيْنَاهُ مَلَكُوتَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ
ترجمه: و بهراستی ملكوت آسمانها و زمین را به او نشان دادیم (قرآن کریم، سوره انعام، آیه ۷۵).
این آیه، به نشان دادن ملكوت آسمانها و زمین به حضرت ابراهیم (ع) اشاره دارد. استاد فرزانه تأکید میکنند که ملكوت آسمانها و زمین، در خود آنها نهفته است و نباید به عالم بالا محدود شود.
إِسْرَاءً بِعَبْدِهِ لَيْلًا مِنَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ إِلَى الْمَسْجِدِ الْأَقْصَى
ترجمه: بندهاش را شبانگاه از مسجدالحرام بهسوی مسجدالاقصی سیر داد (قرآن کریم، سوره اسراء، آیه ۱).
تفاوت میان «نشان دادن» و «سیر دادن» در این آیات، نشاندهنده درجات مختلف معرفت و شهود است. ملكوت، در ذات اشیا حضور دارد و سیر در عوالم، به معنای درک این باطن است.
درنگ: ملكوت هر شیء، در ذات آن نهفته است و نباید به عالم بالا یا آسمانها محدود شود. این حقیقت، مانند گوهری در صدف، در باطن اشیا جای دارد.
جمعبندی بخش نخست
در این بخش، حقیقت حرکت بهعنوان صفتی وجودی و ملكوت اشیا بهعنوان باطن ذاتی آنها بررسی شد. حرکت، چونان جریانی سیال در متن وجود، از دسترس ادراک عادی خارج است و ملكوت، بهعنوان حقیقت درونی، در ذات هر شیء حضور دارد. استناد به آیات قرآن کریم، پیوند عمیق این مفاهیم با معارف دینی را نشان میدهد. این دیدگاه، با تأکید بر وحدت وجود، از دوگانهانگاریهای سنتی فراتر میرود و حرکتی پویا را در ذات هستی تبیین میکند.
بخش دوم: عالم مثال و نقد دیدگاههای سنتی
تمایز عالم مثال منفصل و متصل
عالم مثال، بهعنوان واسطهای میان عالم ماده و عالم مجردات، در فلسفه اسلامی جایگاهی ویژه دارد. استاد فرزانه، عالم مثال را به دو نوع منفصل و متصل تقسیم میکنند. مثال منفصل صعودی، به عالم برزخ، و مثال منفصل نزولی، به عالم «قالوا بلی» اشاره دارد. در مقابل، مثال متصل، به تمثلات نفسانی انسان در حالت خواب یا بیداری مربوط است که میتواند اختیاری یا قهری باشد.
این تمثلات، مانند آیینهای در برابر نفس انسانی، تصاویر ذهنی را بازمیتابانند. استاد فرزانه تأکید دارند که عالم مثال متصل، از عالم مثال منفصل متمایز است و نباید این دو را یکی پنداشت. مثال متصل، چونان سایهای است که نفس انسان بر پرده ذهن خویش میافکند، در حالی که مثال منفصل، عالمی مستقل از ذهن انسان است.
درنگ: عالم مثال متصل، تمثلات نفسانی انسان است که در خواب یا بیداری، اختیاری یا قهری، پدید میآید، در حالی که عالم مثال منفصل، عالمی مستقل از ذهن انسان است.
نقد دیدگاه افلاطونی و مادی
استاد فرزانه، دو دیدگاه افراطی را نقد میکنند: دیدگاه افلاطونی که اشیای مادی را صرفاً سایه یا طلسماتی از حقایق عالم مثل میداند، و دیدگاه مادی که عالم را به ماده محدود میکند. این دو دیدگاه، مانند دو کرانه متضاد یک رود، از حقیقت وجود فاصله دارند. حقیقت هر شیء، در باطن آن نهفته است و نه صرفاً در عالم بالا و نه صرفاً در ماده.
این نقد، مانند نوری که تاریکیهای دوگانهانگاری را میزداید، بر پیوستگی وجودی تأکید دارد. هر شیء، با تمام اجزا و آثارش، حامل حقیقتی است که در ذات خود آن جای دارد. استاد فرزانه میفرمایند که نباید حقیقت اشیا را به عالم بالا یا ماده فروکاست، بلکه باید آن را در متن وجود جستوجو کرد.
نزول حقایق و ملكوت اشیا
حقایق اشیا، مانند باران، آهن، قرآن کریم، و وحی، دارای باطن و ملكوتی هستند که در خود آنها حضور دارد. استاد فرزانه تأکید دارند که نزول این حقایق از عوالم بالا، به معنای بیحقیقتی در عالم ناسوت نیست. هر شیء، در هر مرتبهای، حقیقتی متناسب با خود دارد. این دیدگاه، مانند جریانی که از سرچشمهای متعالی به سوی دشتهای ناسوت جاری است، بر پیوستگی وجودی تأکید میکند.
درنگ: نزول حقایق، مانند باران، آهن، و وحی، به معنای بیحقیقتی در ناسوت نیست. هر شیء، در هر مرتبه، حقیقتی ذاتی دارد که ملكوت آن در خودش نهفته است.
جمعبندی بخش دوم
این بخش، با کاوش در عالم مثال و نقد دیدگاههای سنتی، بر تمایز میان مثال منفصل و متصل تأکید کرد. نقد دیدگاههای افلاطونی و مادی، نشاندهنده تلاش برای فراتر رفتن از دوگانهانگاریهای سنتی است. ملكوت اشیا، در ذات آنها نهفته است و نزول حقایق، حاکی از پیوستگی وجودی میان مراتب مختلف هستی است. این دیدگاه، با اصل وحدت وجود، حرکتی پویا را در متن هستی تبیین میکند.
بخش سوم: حرکت و محرک اول
حرکت بهعنوان صفت ذاتی وجود
استاد فرزانه، حرکت را صفتی ذاتی در وجود کل میدانند که نه امکانی است و نه نیازمند فاعل و قابل خارجی. حرکت، مانند حیات، در ذات هر موجود جاری است، حتی در ذات حق تعالی. این دیدگاه، با استناد به آیه کریمه:
كُلُّ يَوْمٍ هُوَ فِي شَأْنٍ
ترجمه: هر روز او در کاری است (قرآن کریم، سوره الرحمن، آیه ۲۹).
تبیین میشود که حرکت، بهعنوان جلوهای از حیات، در همه مراتب وجود حضور دارد. استاد فرزانه تأکید دارند که حرکت، مانند نوری که از سرچشمه وجود ساطع میشود، در ذات هر موجود جریان دارد و نیازی به محرک خارجی ندارد.
درنگ: حرکت، صفتی ذاتی در وجود است که در همه مراتب هستی، از جمله ذات الهی، جاری است و نیازی به فاعل یا قابل خارجی ندارد.
نقد مفهوم محرک اول
مفهوم محرک اول، که در فلسفه ارسطویی و اسلامی مطرح است، مورد نقد استاد فرزانه قرار میگیرد. ایشان استدلال میکنند که اگر حرکت ذاتی موجودات باشد، نیازی به محرک اول نیست. حرکت، مانند وجود، ذاتی است و نمیتوان آن را به فاعلی خارجی نسبت داد. این نقد، مانند تیغی که پردههای توهم را میدرد، بر پیوستگی حرکت و وجود تأکید دارد.
استاد فرزانه میفرمایند که فرض محرک اول، مانند این است که عالم را مرده پنداریم و تنها یک فاعل را زنده بدانیم. این دیدگاه، با اصل وحدت وجود ناسازگار است، زیرا همه موجودات، ذاتاً زنده و متحرکاند.
نقد مفهوم امکان
مفهوم امکان، که در فلسفه ارسطویی و کلام اسلامی برای توصیف حرکت به کار میرود، از سوی استاد فرزانه نقد میشود. ایشان استدلال میکنند که حرکت، نه امکانی، بلکه ذاتی وجود است. تقسیمبندی واجب، ممکن، و ممتنع، مانند زنجیری است که ذهن را در بند میکشد. حرکت، به وزن وجود شیء، یا واجب است یا ظهوری، و نیازی به مفهوم امکان ندارد.
درنگ: حرکت، نه امکانی، بلکه ذاتی وجود است. مفهوم امکان، ساخته ذهن متکلمان و فلاسفه سنتی است که با حقیقت وجود ناسازگار است.
جمعبندی بخش سوم
این بخش، با تأکید بر حرکت بهعنوان صفتی ذاتی در وجود، مفهوم محرک اول و امکان را نقد کرد. حرکت، مانند حیات، در ذات هر موجود جاری است و نیازی به فاعل یا قابل خارجی ندارد. این دیدگاه، با استناد به آیات قرآن کریم، بر پیوستگی وجودی و پویایی ذاتی هستی تأکید دارد.
بخش چهارم: تأثیرات اجتماعی فلسفه
فلسفه و پویایی اجتماعی
استاد فرزانه، با نقد علم دینی که حرکت را ذاتی موجودات نمیداند، به تأثیرات اجتماعی این دیدگاه اشاره میکنند. این نوع تفکر، مانند سایهای سنگین، به خمودگی و انفعال در جامعه میانجامد. ایشان تأکید دارند که فلسفهای که حرکت را ذاتی وجود بداند، میتواند به پویایی و حیات اجتماعی منجر شود.
این دیدگاه، مانند نسیمی که غبار انفعال را میزداید، بر لزوم بازنگری در مفاهیم سنتی تأکید دارد. استاد فرزانه، فرهنگ «بده در راه خدا» را نقد میکنند و آن را نشانهای از سستی و انتظار برای کمک خارجی میدانند. در مقابل، ایشان به پویایی ذاتی موجودات اشاره دارند که مانند جریانی زلال، حیات را در جامعه جاری میکند.
استناد به روایات
استاد فرزانه به روایتی اشاره میکنند که سوره حمد میتواند مرده را زنده کند، اما تأکید دارند که این حیات، نیازمند عاملی زنده است. ترجمه روایت: «اگر سوره حمد را بر مرده بخوانید، زنده میشود.» این روایت، مانند چراغی در تاریکی، بر لزوم حیات و پویایی در فرهنگ دینی تأکید دارد.
درنگ: فلسفهای که حرکت را ذاتی وجود نداند، به انفعال اجتماعی میانجامد. حرکت ذاتی، مانند جریانی زلال، حیات را در جامعه جاری میکند.
جمعبندی بخش چهارم
این بخش، با تأکید بر پیوند فلسفه و جامعه، به نقد علم دینی پرداخت که حرکت را ذاتی موجودات نمیداند. این دیدگاه، به انفعال و سستی منجر میشود، در حالی که فلسفهای که حرکت را ذاتی وجود بداند، میتواند به پویایی و حیات اجتماعی بینجامد. استناد به روایات، این پیوند را با معارف دینی تقویت میکند.
جمعبندی نهایی
این کتاب، با کاوش در درسگفتارهای استاد فرزانه، آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، حرکتی نو در تبیین حقیقت حرکت و ملكوت اشیا ارائه کرد. حرکت، بهعنوان صفتی ذاتی در وجود، در همه مراتب هستی، از ذات الهی تا اشیای ناسوتی، جاری است. نقد مفاهیم سنتی مانند محرک اول و امکان، همراه با تأکید بر ملكوت درونی اشیا، نشاندهنده تلاش برای تعمیق فلسفه اسلامی در چارچوب نظام صدرایی است. پیوند این مفاهیم با آیات قرآن کریم و روایات، عمق دینی این دیدگاه را نشان میدهد. این اثر، نهتنها به درک بهتر حقیقت حرکت کمک میکند، بلکه با دعوت به پویایی و حیات، راهی برای رهایی از انفعال اجتماعی میگشاید.
با نظارت صادق خادمی