متن درس
تحلیل فلسفی حرکت ذاتی و نقد ساکنبودگی اشیاء در فلسفه اسلامی
برگرفته از درسگفتارهای استاد فرزانه آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۷۶۸)
دیباچه
حرکت، چونان جریانی سیال در بطن هستی، از دیرباز کانون تأملات فلسفی بوده و در فلسفه اسلامی، بهویژه در نظام حکمی ملاصدرا، جایگاهی بنیادین یافته است. درسگفتار شماره ۷۶۸ استاد فرزانه آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، با رویکردی نقادانه و نوآورانه، به بازخوانی مفهوم حرکت در چارچوب فلسفه اسلامی پرداخته و فرض ساکنبودگی ذاتی اشیاء را به چالش میکشد. این گفتار، با نگاهی ژرف و بدیع، حرکت را نه صفتی عرضی یا وابسته به محرکی خارجی، بلکه وصفی ذاتی و همزاد با حیات و وجود معرفی میکند. استناد به آیات قرآن کریم، مانند «إِنَّكَ مَيِّتٌ وَإِنَّهُمْ مَيِّتُونَ»، و نقد مفاهیم عرفی نظیر ساکنبودگی و جدایی فاعل و قابل، محورهای اصلی این تحلیل را تشکیل میدهند.
بخش یکم: نقد حرکت در چارچوب فلسفه ملاصدرا
حرکت بهمثابه امری امکانی
در نظام فلسفی ملاصدرا، حرکت بهعنوان امری امکانی تعریف میشود که تحقق آن به فاعل و قابل وابسته است. این دیدگاه، حرکت را در چارچوب رابطه علّی تحلیل کرده و فرض میکند که هر حرکت نیازمند محرکی است که آن را به وجود آورد. استاد فرزانه، با بررسی این دیدگاه، استدلال میکنند که ملاصدرا حرکت را در قالب دو مقوله متباین، یعنی «ان یفعل» (فعل) و «ان ینفعل» (انفعال)، تحلیل کرده و اتحاد فاعل و قابل را به دلیل تناقض میان واجد و فاقد، ممتنع میداند. این جدایی، حرکت را به امری وابسته به فاعلی خارجی تقلیل میدهد.
تباین فاعل و قابل
ملاصدرا با تأکید بر استحاله اتحاد واجد و فاقد، استدلال میکند که فاعل، به حیث فاعلیت، واجد است و قابل، به حیث قابلیت، فاقد. این تباین، حرکت را به دو مقوله متمایز تقسیم کرده و اتحاد آنها را ناممکن میسازد. استاد فرزانه، این دیدگاه را به نقد کشیده و پرسش میکنند که چرا باید فاعل و قابل را متباین فرض کرد؟ این فرض، ریشه در پیشانگاره ساکنبودگی ذاتی اشیاء دارد که خود نیازمند بررسی است.
درنگ: تباین فاعل و قابل
فرض تباین فاعل و قابل، ریشه در پیشانگاره ساکنبودگی ذاتی اشیاء دارد که حرکت را به امری عرضی و وابسته به محرک خارجی تقلیل میدهد.
محرک و نفی حرکت ذاتی
ملاصدرا با تأکید بر «المحرك لا یحرك نفسه»، استدلال میکند که محرک، به دلیل فاعلیت، نمیتواند خود متحرک باشد. این دیدگاه، حرکت را به فاعلی خارجی وابسته کرده و حرکت ذاتی را نفی میکند. استاد فرزانه، این استدلال را نقد کرده و میپرسند: چرا محرک نمیتواند خود را حرکت دهد؟ اگر حرکت ذاتی باشد، نیازی به جدایی محرک و متحرک نیست.
ساکنبودگی ذاتی اشیاء
ملاصدرا با ادعای «الشيء لا يكون في نفسه متحركاً»، فرض میکند که شیء، ذاتاً ساکن است و حرکت آن از محرکی خارجی ناشی میشود. استاد فرزانه، این فرض را بیمبنا دانسته و استدلال میکنند که ساکنبودگی، مفهومی عرفی است که از درشتبینی ادراک انسانی ناشی میشود. اشیاء، به دلیل همزادی با حیات و وجود، ذاتاً متحرکاند.
جمعبندی بخش یکم
بخش نخست این نوشتار، دیدگاه ملاصدرا در باب حرکت را بررسی کرد و نشان داد که این دیدگاه، حرکت را بهعنوان امری امکانی و وابسته به فاعل و قابل خارجی تحلیل میکند. استاد فرزانه، با نقد این دیدگاه، فرض ساکنبودگی ذاتی اشیاء و جدایی فاعل و قابل را به چالش کشیده و بر ضرورت بازنگری این مفروضات تأکید دارند.
بخش دوم: بازتعریف حرکت بهمثابه وصف ذاتی
حرکت ذاتی و سیالیت وجودی
استاد فرزانه، برخلاف دیدگاه ملاصدرا، حرکت را وصفی ذاتی و همزاد با حیات و وجود معرفی میکنند. ایشان استدلال میکنند که حرکت، مانند نطق و حیات، جزء ذات اشیاء است و نیازی به جعل مستقل یا فاعل خارجی ندارد. این دیدگاه، عالم را چونان جریانی سیال و پویا تصویر میکند که در آن هیچ شیئی ذاتاً ساکن نیست.
درنگ: حرکت ذاتی
حرکت، وصفی ذاتی و همزاد با حیات و وجود است که نیازی به محرک خارجی ندارد و عالم را عاری از ساکن واقعی میسازد.
نقد فرض ساکنبودگی
استاد فرزانه، فرض ساکنبودگی ذاتی اشیاء را بهعنوان «فلسفه خانگی» نقد کرده و آن را مبتنی بر مقدمات عرفی و غیرعقلی میدانند. ایشان با تمثیلهایی مانند زوجیت اربعه و مشمشیة مشمش، استدلال میکنند که خداوند اشیاء را با اوصاف ذاتی آنها، از جمله حرکت، خلق کرده و ساکنبودگی، فرضی بیمبنا است.
حرکت بهمثابه معقول ثانی فلسفی
حرکت، بهعنوان وصفی معقول ثانی فلسفی، ذاتی همه اشیاء است. استاد فرزانه استدلال میکنند که حرکت، مانند حیات، از لوازم ذاتی وجود است و نمیتوان آن را صفتی عرضی یا وابسته به فاعل خارجی دانست. این دیدگاه، فلسفه را از چارچوبهای سنتی آزاد کرده و به سوی تبیینی سیال و پویا هدایت میکند.
تمایز حرکت ذاتی و بالذات
استاد فرزانه، حرکت ذاتی اشیاء را از حرکت بالذات خداوند متمایز میکنند. حرکت ذاتی، وصفی ظهوری و ناشی از خلقت است، در حالی که حرکت بالذات، مختص ذات الهی است که بینیاز از خلق است. این تمایز، حرکت را بهعنوان وصفی وجودی و نه ماهوی تبیین میکند.
جمعبندی بخش دوم
بخش دوم، با تأکید بر حرکت بهمثابه وصف ذاتی، دیدگاه ملاصدرا را به چالش کشیده و عالم را چونان جریانی سیال و زنده معرفی میکند. این بخش، با نقد مفروضات عرفی نظیر ساکنبودگی، فلسفه را به سوی تبیینی دقیقتر و سازگار با واقعیات وجودی سوق میدهد.
بخش سوم: استنادات قرآنی و نقد مفاهیم عرفی
آیه «إِنَّكَ مَيِّتٌ وَإِنَّهُمْ مَيِّتُونَ»
استاد فرزانه، با استناد به آیه إِنَّكَ مَيِّتٌ وَإِنَّهُمْ مَيِّتُونَ (الزمر: ۳۰، تو میمیری و آنان نیز میمیرند)، موت را نه نابودی، بلکه انتقال در مراتب وجودی تحلیل میکنند. این دیدگاه، ساکنبودگی و نابودی را رد کرده و حیات و حرکت را ذاتی اشیاء میداند.
نقد خلقت جيغجيغكوار
استاد فرزانه، با تمثیل جيغجيغك، فرض خلقت اشیاء بهصورت مرده و سپس متحرک را نقد میکنند. ایشان استدلال میکنند که خداوند اشیاء را با حیات و حرکت ذاتی خلق کرده و فرض ساکنبودگی، تحلیلی عامیانه و غیرعقلی است.
درنگ: خلقت با حرکت ذاتی
خداوند اشیاء را نه مرده و سپس متحرک، بلکه با حیات و حرکت ذاتی خلق کرده است.
نقد اصل عدم ازلی
استاد فرزانه، اصل عدم ازلی در اصول فقه را نقد کرده و استدلال میکنند که این اصل، به دلیل تبدل موضوع (شیء در ازل و ناسوت)، بیمبنا است. این نقد، به فلسفه نیز تعمیم داده شده و فرض ساکنبودگی ذاتی را رد میکند.
جمعبندی بخش سوم
بخش سوم، با استناد به آیات قرآن کریم و نقد مفاهیم عرفی، حرکت را بهعنوان وصفی ذاتی و همزاد با حیات تبیین کرد. این بخش، با رد فرض ساکنبودگی و نابودی، عالم را در جریانی سیال و زنده تصویر میکند.
بخش چهارم: بازسازی فلسفه اسلامی
نیاز به بازتعریف فلسفه
استاد فرزانه پیشنهاد میدهند که فلسفه اسلامی، با کنار گذاشتن مفاهیم عرفی مانند ساکنبودگی، بر اساس سیالیت و حرکت ذاتی بازسازی شود. این بازسازی، فلسفه را به واقعیات وجودی نزدیکتر کرده و از چارچوبهای سنتی آزاد میکند.
حیات و حرکت بهمثابه ذات وجود
استاد فرزانه استدلال میکنند که وجود، مساوی با حیات و حرکت است و وجود بدون حرکت، ممتنع است. این دیدگاه، عالم را عاری از ساکن واقعی دانسته و همه موجودات را ذاتاً زنده و متحرک معرفی میکند.
تمثیلات فلسفی
استاد فرزانه، با تمثیلهایی مانند زوجیت اربعه و مشمشیة مشمش، استدلال میکنند که حرکت، مانند اوصاف ذاتی دیگر، با خلقت شیء همراه است و نیازی به جعل مستقل ندارد. این تمثیلات، محدودیتهای تحلیل عرفی را نشان میدهند.
جمعبندی بخش چهارم
بخش چهارم، با تأکید بر بازسازی فلسفه اسلامی بر مبنای حرکت ذاتی، عالم را چونان جریانی سیال و پویا تصویر کرد. این بخش، با بهرهگیری از تمثیلات و استدلالهای عقلی، فلسفه را به سوی تبیینی دقیقتر و روزآمدتر هدایت میکند.
نتیجهگیری و جمعبندی
درسگفتار شماره ۷۶۸ استاد فرزانه آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، با رویکردی نوین و انتقادی، مفهوم حرکت را در فلسفه اسلامی بازخوانی کرده و فرض ساکنبودگی ذاتی اشیاء را به چالش میکشد. این گفتار، حرکت را نه صفتی عرضی یا وابسته به محرک خارجی، بلکه وصفی ذاتی و همزاد با حیات و وجود معرفی میکند. با استناد به آیات قرآن کریم و نقد مفاهیم عرفی، عالم در جریانی سیال و زنده تصویر شده و ساکنبودگی بهعنوان فرضی غیرعقلی رد میشود. پیشنهاد بازسازی فلسفه بر مبنای سیالیت وجودی، راه را برای تحلیلهای فلسفی نوین هموار کرده و فلسفه اسلامی را بهعنوان علمی پویا و مؤثر معرفی مینماید.
با نظارت صادق خادمی