متن درس
فلسفه حرکت و محرک اول: بازخوانی درسگفتارهای استاد فرزانه قدسسره (جلسه ۷۶۹)
برگرفته از درسگفتارهای استاد فرزانه قدسسره (جلسه ۷۶۹)
دیباچه
حرکت، چونان جریانی سیال در بستر وجود، از دیرباز یکی از بنیادیترین مسائل فلسفه بوده است. در نظام فلسفی اسلامی، بهویژه در مکتب صدرایی، مفهوم حرکت و نسبت آن با محرک اول، جایگاهی محوری در تبیین هستیشناسی دارد. این نوشتار، با بازخوانی درسگفتارهای استاد فرزانه قدسسره در جلسه هفتصد و شصت و نهم، به بررسی دقیق و تفصیلی نسبت حرکت و محرک اول میپردازد. با رویکردی عمیق و روشمند، دیدگاههای صدرالمتألهین و نقدهای علامه طباطبایی در حاشیه اسفار ملاصدرا مورد کاوش قرار گرفته و با استناد به معارف قرآنی و اصول فلسفی، مفهوم حرکت بهعنوان صفتی ذاتی در وجود بازتعریف میشود.
بخش نخست: مبانی نظری حرکت و محرک اول
مفهوم حرکت در فلسفه اسلامی
حرکت، در فلسفه اسلامی، بهویژه در نظام صدرایی، چونان رودی جاری در ذات هستی تلقی میشود که موجودات را از قوه به فعل میرساند. استاد فرزانه قدسسره در این درسگفتار تأکید دارند که نیاز هر حرکت به محرک، بهطور خاص در حرکت عرضی صادق است. حرکت عرضی، که در آن شیء ساکن فرض شده و سپس به حرکت درمیآید، نیازمند محرکی خارجی است. این تمایز میان حرکت عرضی و حرکت جوهری، بنیان تحلیلهای بعدی را تشکیل میدهد.
حرکت جوهری، برخلاف حرکت عرضی، صفتی ذاتی در وجود است که همراه با خلقت شیء پدیدار میشود. همانگونه که نطق در انسان صفتی ذاتی است و نیازی به فاعلی جداگانه ندارد، حرکت نیز در ذات موجودات جاری است. این دیدگاه، حرکت را از محدوده ماده و جوهر فراتر برده و آن را بهعنوان جریانی سیال در همه مراتب وجود معرفی میکند.
درنگ: حرکت جوهری، بهعنوان صفتی ذاتی در وجود، نیازی به محرک خارجی ندارد و همراه با خلقت شیء پدید میآید، مانند زوجیت که ذاتی عدد زوج است.
نقد پیشفرض سکون در اشیا
یکی از پیشفرضهای رایج در فلسفه سنتی، سکون ذاتی اشیاست که حرکت را نیازمند محرکی خارجی میداند. استاد فرزانه قدسسره این پیشفرض را به چالش کشیده و استدلال میکنند که فرض سکون، مبنای درستی ندارد. حرکت، بهعنوان صفتی ذاتی، از لحظه خلقت در موجودات حضور دارد و نیازی به فاعلی جداگانه برای ایجاد آن نیست. این دیدگاه، ریشه در اصل حرکت جوهری صدرالمتألهین دارد که وجود را سیال و پویا میداند.
برای تبیین این مفهوم، استاد به تمثیلی زیبا اشاره میکنند: همانگونه که زوجیت، صفتی ذاتی در عدد زوج است و نیازی به لحاظ جداگانه ندارد، حرکت نیز از وجود جداییناپذیر است. این تمثیل، به روشنی ذاتی بودن حرکت را نشان میدهد و هرگونه نیاز به محرک خارجی را نفی میکند.
بخش دوم: نقد و بررسی دیدگاههای صدرالمتألهین
تناقض در تعریف حرکت جوهری
صدرالمتألهین، حرکت جوهری را صفتی ذاتی در وجود میداند، اما در بحث محرک و متحرک، به تناقضی درونی میرسد. اگر حرکت جوهری ذاتی باشد، نباید به محرک خارجی نیاز داشته باشد، اما صدرا همچنان حرکت را نیازمند محرک میداند. استاد فرزانه قدسسره این تناقض را مورد نقد قرار داده و تأکید میکنند که حرکت جوهری، بهعنوان صفتی ذاتی، از هرگونه وابستگی به محرک خارجی آزاد است.
این نقد، به یکی از چالشهای بنیادین نظام صدرایی اشاره دارد. حرکت، چونان جریانی سیال در وجود، نیازی به فاعلی خارجی ندارد و فرض نیاز به محرک، ناشی از محدودیتهای ادراک عرفی است که وجود را ساکن میپندارد.
نقد افزودن «فعل» به تعریف حرکت
صدرالمتألهین در تعریف حرکت، آن را «فعل و کمboat اول لما بالقوه» معرفی کرده و واژه «فعل» را به تعریف سنتی ارسطویی افزوده است. این افزودن، مورد نقد علامه طباطبایی قرار گرفته که میپرسد چرا «فعل» به تعریف اضافه شده است. استاد فرزانه قدسسره این نقد را تأیید کرده و استدلال میکنند که تعریف سنتی حرکت («کمال اول لما بالقوه») بهخودیخود کامل است و نیازی به افزودن «فعل» ندارد، زیرا حرکت ذاتاً فعل است.
علامه طباطبایی توجیه میکند که صدرا واژه «فعل» را به این دلیل اضافه کرده که حرکت نسبت به محرک، فعل است و نسبت به متحرک، انفعال. این تمایز، برای جلوگیری از اتحاد فاعل و مفعول در یک مقوله مطرح شده است. با این حال، استاد فرزانه قدسسره این توجیه را ناکافی میدانند، زیرا حرکت فراتر از مقولات فلسفی است و نیازی به چنین تمایزاتی ندارد.
درنگ: افزودن واژه «فعل» به تعریف حرکت توسط صدرالمتألهین، بدون دلیل است، زیرا حرکت ذاتاً فعل است و نیازی به این افزودن ندارد. این نقد، به اهمیت خلوص تعاریف فلسفی اشاره دارد.
جمعبندی بخش دوم
این بخش، با بررسی دیدگاههای صدرالمتألهین و نقدهای علامه طباطبایی، به چالشهای درونی نظام صدرایی در تعریف حرکت و محرک میپردازد. استاد فرزانه قدسسره با نقد افزودن «فعل» به تعریف حرکت و تأکید بر ذاتی بودن حرکت، دیدگاهی نوین ارائه میدهند که حرکت را فراتر از مقولات سنتی میداند. این دیدگاه، با نفی نیاز به محرک خارجی، به بازتعریف مفهوم حرکت بهعنوان جریانی ذاتی در وجود کمک میکند.
بخش سوم: نقد مقولات فلسفی و نسبیت محرک و متحرک
نقد مقولهبندی حرکت
استاد فرزانه قدسسره استدلال میکنند که حرکت، بهعنوان صفتی وجودی، فراتر از مقولات فلسفی است. تمایز میان محرک و متحرک، یا تسخین و تسخن، اعتباری است و نه ماهوی. تحریک (فاعلیت) و تحرک (قابلیت) نیز اعتباری هستند و ذاتاً با حرکت یکیاند. این دیدگاه، حرکت را از محدودیتهای مقولات ارسطویی آزاد میکند و آن را بهعنوان جریانی سیال در وجود معرفی میکند.
علامه طباطبایی، در مورد تسخین (گرم کردن) و تسخن (گرم شدن)، میپذیرد که فعل و انفعال در مقوله کیف قرار دارند و از یکدیگر متمایزند، اما این پذیرش تنها در مورد حرکت عرضی صادق است. استاد فرزانه قدسسره این پذیرش را ناسازگار با اصل حرکت جوهری میدانند و تأکید میکنند که حرکت، فراتر از مقولات، نیازی به تمایزهای مقولهای ندارد.
نسبیت محرک و متحرک
محرک و متحرک، بهصورت نسبی تعریف میشوند. محرک نسبت به متحرک، فاعل است، اما خود محرک نیز نسبت به حرکت خود، متحرک است. استاد فرزانه قدسسره با تمثیلی زیبا این مفهوم را توضیح میدهند: موتور، بهعنوان محرک، آسیاب را به حرکت درمیآورد، اما خود موتور نیز متحرک است. این نسبیت، تمایز ماهوی میان محرک و متحرک را نفی میکند و حرکت را بهعنوان صفتی ذاتی در همه مراتب وجود معرفی میکند.
درنگ: محرک و متحرک، دو وجه از یک حقیقت وجودی هستند که بهصورت نسبی تعریف میشوند، مانند پدری که نسبت به فرزندش پدر است و نسبت به پدرش فرزند.
جمعبندی بخش سوم
این بخش، با تأکید بر نسبیت محرک و متحرک و نفی مقولهبندیهای سنتی، به بازتعریف حرکت بهعنوان صفتی ذاتی در وجود میپردازد. استاد فرزانه قدسسره با نقد مقولات ارسطویی و ارائه تمثیلات روشن، حرکت را فراتر از تمایزات فاعل و مفعول معرفی میکنند. این دیدگاه، با اصل وحدت وجود همخوانی دارد و حرکت را بهعنوان جریانی سیال در همه مراتب هستی تبیین میکند.
بخش چهارم: پیوند حرکت با معارف قرآنی
استناد به قرآن کریم
استاد فرزانه قدسسره برای تأیید دیدگاه خود به آیهای از قرآن کریم استناد میکنند:
مَا جَعَلَ اللَّهُ مِشْمِشًا مِشْمِشًا بَلْ أَوْجَدَهُ
خداوند مشمش را مشمش قرار نداد، بلکه آن را ایجاد کرد.
این آیه، به خلقت ذاتی اشیا همراه با حرکت اشاره دارد. خداوند اشیا را با حرکت ذاتی خلق کرده و نیازی به افزودن حرکت به آنها نیست. این استناد، پیوند عمیق فلسفه صدرایی با معارف قرآنی را نشان میدهد و حرکت را بهعنوان صفتی ذاتی در لحظه خلقت تبیین میکند.
نفی سکون در اشیا
استاد فرزانه قدسسره تأکید دارند که اصل در اشیا، حرکت ذاتی است و نه سکون. فرض سکون، مبنای نیاز به محرک خارجی را ایجاد میکند، اما با پذیرش حرکت ذاتی، این نیاز منتفی میشود. این دیدگاه، با اصل حرکت جوهری همخوانی دارد که سکون را حالتی اعتباری و ناشی از محدودیت ادراک عرفی میداند.
درنگ: اصل در اشیا، حرکت ذاتی است و سکون، حالتی اعتباری است که ناشی از محدودیت ادراک عرفی است.
جمعبندی بخش چهارم
این بخش، با استناد به قرآن کریم و نقد پیشفرض سکون، حرکت را بهعنوان صفتی ذاتی در همه مراتب وجود معرفی میکند. پیوند فلسفه با معارف قرآنی، عمق و غنای این دیدگاه را نشان میدهد و حرکت را بهعنوان جریانی سیال در ذات هستی تبیین میکند.
بخش پنجم: بازتعریف مفهوم حرکت
حرکت بهعنوان فعل ذاتی
استاد فرزانه قدسسره تأکید دارند که حرکت، بهعنوان کمال اول، ذاتاً فعل است و نیازی به افزودن واژه «فعل» به تعریف آن نیست. کمال اول، بهخودیخود، ویژگی فعلیت را در بر دارد. این دیدگاه، حرکت را بهعنوان جریانی ذاتی در وجود معرفی میکند که نیازی به تعریفهای اضافی یا تمایزهای مقولهای ندارد.
نقد استثناها در فلسفه
فلسفه، بهعنوان علمی دقیق، نباید استثنابردار باشد. استاد فرزانه قدسسره استدلال میکنند که اگر قاعدهای استثنا بپذیرد، از اعتبار علمی میافتد. حرکت ذاتی، قاعدهای کلی است که در همه مراتب وجود جاری است و هیچ استثنایی نمیپذیرد.
حرکت ذاتی در همه مراتب وجود
حرکت، از ذات حق تعالی تا پایینترین مراتب وجود، صفتی ذاتی است. حتی در تسخین و تسخن، حرکت ذاتی است و نیازی به مقولهبندی ندارد. این دیدگاه، حرکت را بهعنوان جریانی سیال در همه مراتب وجود معرفی میکند که با اصل وحدت وجود همخوانی دارد.
درنگ: حرکت، از ذات حق تعالی تا پایینترین مراتب وجود، صفتی ذاتی است که نیازی به مقولهبندی ندارد و با اصل وحدت وجود همخوانی دارد.
جمعبندی بخش پنجم
این بخش، با تأکید بر ذاتی بودن حرکت و نفی استثناها، به بازتعریف حرکت بهعنوان جریانی سیال در وجود میپردازد. استاد فرزانه قدسسره با نقد مقولات سنتی و ارائه دیدگاهی نوین، حرکت را فراتر از تمایزات فاعل و مفعول معرفی میکنند.
نتیجهگیری نهایی
این نوشتار، با بازخوانی درسگفتارهای استاد فرزانه قدسسره، به بررسی عمیق و تفصیلی مفهوم حرکت و محرک اول در فلسفه اسلامی پرداخته و دیدگاههای صدرالمتألهین و نقدهای علامه طباطبایی را مورد تحلیل قرار داده است. حرکت، بهعنوان صفتی ذاتی در وجود، نهتنها نیازی به محرک خارجی ندارد، بلکه فراتر از مقولات فلسفی، جریانی سیال در ذات هستی است. نقد پیشفرض سکون، نفی تمایزات مقولهای، و تأکید بر نسبیت محرک و متحرک، به تعمیق مفهوم حرکت جوهری کمک کرده و پیوند عمیق آن با معارف قرآنی را نشان میدهد. این اثر، با دعوت به بازنگری در مفاهیم سنتی فلسفه اسلامی، گامی در جهت ارائه دیدگاهی پویا و مدرن در فلسفه حرکت برمیدارد.
با نظارت صادق خادمی