متن درس
تحلیل فلسفی حرکت ذاتی و نفی محرک مجرد در فلسفه اسلامی
برگرفته از درسگفتارهای استاد فرزانه آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۷۸۰)
دیباچه
حرکت، چونان جریانی سیال و پویا در متن هستی، از دیرباز محور تأملات فلسفی بوده و در فلسفه اسلامی، بهویژه در نظام حکمی صدرایی، جایگاهی بنیادین یافته است. درسگفتار شماره ۷۸۰ استاد فرزانه آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، با رویکردی نقادانه و نوآورانه، به بازخوانی مفهوم حرکت ذاتی در عالم وجود پرداخته و دیدگاه سنتی محرکات و محرک عقلي را به چالش میکشد. این گفتار، با تأکید بر ذاتی بودن حرکت، حیات و شعور در همه مراتب وجود، عالم را عاری از سکون واقعی دانسته و ضرورت محرک مجرد یا واسطههای متافیزیکی را نفی میکند. استناد به آیات قرآن کریم، مانند أَنْزَلْنَاهُ فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ و إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ، و نقد مفاهیم عرفی و فرهنگهای غیراسلامی، محورهای اصلی این تحلیل را تشکیل میدهند.
بخش یکم: نقد دیدگاه سنتی محرکات در فلسفه اسلامی
ماده و جسم در فلسفه سنتی
در فلسفه سنتی، پیش از نظام حکمی صدرایی، ماده بهماهو ماده و جسم بهماهو جسم، فاقد تحرک ذاتی دانسته شده و تنها قابلیت پذیرش حرکت را داراست. محرک عقلي نیز، به دلیل مجرد بودن، نمیتواند بیواسطه جسم را به حرکت درآورد. این دیدگاه، ریشه در فلسفه ارسطویی داشته و حرکت را صفتی عرضی و وابسته به محرکی خارجی میداند.
ضرورت واسطه در حرکت
فلاسفه سنتی، برای توجیه حرکت اجسام، به دنبال واسطهای میان محرک عقلي و ماده بودهاند، مشابه آنچه در بحث حدوث و قدم جستوجو میشد. این واسطه، بهعنوان حلقهای متافیزیکی، رابطه میان مجرد و مادی را برقرار میسازد. این رویکرد، ماده را موجودی منفعل و فاقد پویایی ذاتی تصویر میکند.
نقش طبیعت بهمثابه واسطه
در این چارچوب، محرک عقلي با کمک طبیعت، که حالتی تلطیفیافته دارد، ماده را که حالتی تکثیفیافته دارد، به حرکت درمیآورد. این الگو، نهتنها در عالم فلکی، بلکه در مراتب ملک، نفس و حتی بدن انسانی نیز جاری است. طبیعت، بهعنوان واسطهای نیمهمجرد، ماده را برای پذیرش حرکت آماده میسازد.
روح بخاري و حرکت در بدن
در بدن انسان، روح بخاري، که در پزشکی کهن به کالری تشبیه شده، بهعنوان حلقه مفقوده میان نفس و جسم عمل میکند. این مفهوم، که از پزشکی سنتی وام گرفته شده، تعامل میان نفس و بدن را توضیح میدهد و حرکت را در بدن انسان ممکن میسازد. روح بخاري، واسطهای مادی-معنوی است که حرکت را در جسم ایجاد میکند.
درنگ: محدودیت ماده در فلسفه سنتی
ماده در فلسفه سنتی، بهماهو ماده، مرده و فاقد تحرک ذاتی فرض شده و حرکت آن وابسته به محرک عقلي و واسطههایی مانند طبیعت یا روح بخاري است.
محدودیت عالم مجرد
در دیدگاه سنتی، عالم مجرد بدون لحاظ طبیعت نمیتواند ماده را به حرکت درآورد. ماده، ذاتاً ساکن و فاقد حیات و شعور فرض شده و حرکت آن به فاعلی خارجی وابسته است. این جدایی میان مجرد و مادی، حرکت را به امری عرضی و غیرذاتی تقلیل میدهد.
جمعبندی بخش یکم
بخش نخست، دیدگاه سنتی فلسفه اسلامی در باب محرکات را بررسی کرد و نشان داد که این دیدگاه، ماده را منفعل و فاقد تحرک ذاتی میداند. حرکت، در این چارچوب، به محرک عقلي و واسطههایی مانند طبیعت یا روح بخاري وابسته است. این فرض، ریشه در فلسفه ارسطویی داشته و با نظام حکمی پویا در تضاد است.
بخش دوم: بازتعریف حرکت بهمثابه صفت ذاتی وجود
حرکت ذاتی و سیالیت وجودی
استاد فرزانه، برخلاف دیدگاه سنتی، حرکت را صفتی ذاتی و همزاد با وجود معرفی میکنند. ایشان استدلال میکنند که عالم وجود، ذاتاً متحرک است و هیچ موجود ساکنی در آن یافت نمیشود. حرکت، مانند حیات و شعور، از لوازم ذاتی وجود بوده و نیازی به محرک خارجی یا واسطه ندارد. عالم، چونان جریانی سیال، در پویایی مستمر است.
درنگ: حرکت ذاتی
حرکت، صفتی ذاتی و جداییناپذیر از وجود است که عالم را عاری از سکون واقعی ساخته و نیازی به محرک مجرد ندارد.
وحدت وجود، حیات، شعور و حرکت
همه موجودات، به وزن وجودشان، دارای حیات، شعور و حرکتاند. خداوند، با افاضه وجود، تمامی این صفات را به موجودات عطا میکند. حرکت، شعور و حیات، نه بهصورت مستقل، بلکه بهعنوان ظهورات ذاتی وجود در مراتب مختلف هستی ظاهر میشوند. این دیدگاه، وجود را چونان چشمهای جوشان تصویر میکند که حیات، شعور و حرکت از آن سرریز میشود.
ذاتی بودن حرکت در برابر کلیات خمس
استاد فرزانه، حرکت را ذاتی وجود میدانند، اما این ذاتیت را نه در چارچوب کلیات خمس، بلکه در معنای برهانی و جداییناپذیر از شیء تعریف میکنند. بهسان خنده که از تعجب و نطق انسانی ناشی شده و ذاتی انسان است، حرکت نیز از وجود جداییناپذیر بوده و نیازی به جعل مستقل ندارد.
تمثیل خنده و صفات انسانی
خنده، بهعنوان صفتی ذاتی انسان، از تعجب ناشی میشود و تعجب، خود از نطق سرچشمه میگیرد. این سلسلهمراتب صفات، نشاندهنده پیوند ذاتی میان اوصاف وجودی است. به همین ترتیب، حرکت، حیات و شعور، بهصورت سلسلهمراتبی، ذاتی وجود بوده و از آن جداییناپذیرند.
وجود بهمثابه حیات
وجود، خود حیات است و شعور، حرکت، علم و قدرت، ظهورات این حیاتاند. استاد فرزانه تأکید دارند که وجود، منشأ تمامی صفات بوده و حرکت، بهعنوان جلوهای از وجود، ذاتی همه موجودات است. این دیدگاه، فلسفه را از چارچوبهای سنتی آزاد کرده و به سوی تبیینی پویا هدایت میکند.
جمعبندی بخش دوم
بخش دوم، با تأکید بر حرکت بهمثابه صفت ذاتی وجود، دیدگاه سنتی را به چالش کشیده و عالم را چونان جریانی سیال و زنده تصویر میکند. حرکت، حیات و شعور، ظهورات ذاتی وجود بوده و نیازی به محرک خارجی یا واسطه ندارند. این بخش، با بهرهگیری از تمثیلات، فلسفه را به سوی تبیینی دقیقتر و سازگار با واقعیات وجودی سوق میدهد.
بخش سوم: نفی محرک مجرد و واسطههای متافیزیکی
نفی ضرورت محرک مجرد
استاد فرزانه، با رد ضرورت محرک مجرد، استدلال میکنند که ماده، ذاتاً دارای حرکت، حیات و شعور است. برخلاف فلسفه سنتی که ماده را منفعل و نیازمند محرک خارجی میداند، ایشان ماده را موجودی زنده و پویا تصویر میکنند که حرکت آن از ذات وجودش ناشی میشود.
شعور در همه مراتب وجود
شعور، مختص عالم بالا نیست، بلکه همه موجودات، به قدر وجودشان، دارای شعور، حیات و حرکتاند. این دیدگاه، جدایی میان عالم ماده و عالم مجرد را نفی کرده و عالم را چونان مجموعهای یکپارچه و زنده تصویر میکند که در آن هر موجود، به وزن وجودش، شعورمند و متحرک است.
درنگ: شعور و حرکت در همه مراتب
شعور و حرکت، مختص عالم بالا نبوده و همه موجودات، به قدر وجودشان، از این صفات برخوردارند.
نقد دیدگاه عرفانی قالب و صورت
استاد فرزانه، دیدگاه عرفانی که عالم ماده را صرفاً قالب یا کارتن عالم بالا میداند، نقد کرده و آن را فاقد اساس فلسفی میدانند. ایشان تأکید دارند که عالم ماده، خود حامل حقیقت بوده و دارای حیات و شعور به معنای واقعی است. این نقد، دوگانه قالب و صورت را رد میکند.
رابطه تنزیلی عوالم
رابطه میان عالم ناسوت و عوالم بالا، از جمله عالم عقول، نفوس، ملکوت و لاهوت، رابطهای تنزیلی است، نه رابطهای مبتنی بر سکون و تحرک. همه عوالم، دارای وجود، حیات، شعور و حرکتاند و تفاوت آنها در مراتب و شدت وجود است، نه در اصل این صفات.
نقش محرک عقلي در تعین و ظهور
محرک عقلي، تنها در تعین و ظهور موجودات نقش دارد، نه در اعطای حرکت. حرکت، ذاتی وجود بوده و نیازی به جعل خارجی ندارد. این دیدگاه، نقش محرک عقلي را محدود کرده و حرکت را بهعنوان صفتی جوهری تبیین میکند.
جمعبندی بخش سوم
بخش سوم، با نفی ضرورت محرک مجرد و واسطههای متافیزیکی، عالم را مجموعهای پویا و زنده تصویر کرد که در آن حرکت، حیات و شعور، ذاتی همه مراتب وجود است. این بخش، با نقد دیدگاههای سنتی و عرفانی، فلسفه را به سوی تبیینی یکپارچه و پویا هدایت میکند.
بخش چهارم: استنادات قرآنی و نقد فرهنگهای غیراسلامی
آیات قرآنی و حرکت ذاتی
استاد فرزانه، با استناد به آیات قرآن کریم، حرکت را صفتی ذاتی اشیاء میدانند. آیه أَنْزَلْنَاهُ فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ (ما آن [قرآن] را در شب قدر نازل کردیم) و آیه أَنْزَلْنَا الْحَدِيدَ فِيهِ بَأْسٌ شَدِيدٌ (آهن را که در آن نیرویی سخت است نازل کردیم)، به نزول ذاتی صفات در اشیاء اشاره دارند. آهن، خود دارای بأس شدید است، نه اینکه ملائکه آن را به آن عطا کنند.
آیه توحیدی و سیر وجودی
آیه إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ (ما از آن خداییم و به سوی او بازمیگردیم)، به سیر وجودی از خدا به خدا اشاره دارد. عالم، در حرکت ذاتی خود، به سوی مبدأ بازمیگردد و این سیر، جلوهای از پویایی ذاتی وجود است.
درنگ: نزول ذاتی صفات
صفات وجودی، مانند حرکت و بأس، ذاتی اشیاء بوده و در خلقت آنها نهفته است، نه اینکه از سوی محرکی خارجی عطا شود.
امداد ملائکه و اعطای وجود
ملائکه، با اعطای وجود، به موجودات امداد میکنند. این وجود، حامل شعور، حرکت، معرفت، ایمان و قوت است. امداد ملائکه، در بستر وجود رخ داده و نیازی به اعطای صفات بهصورت مستقل نیست.
دعا و طلب وجود
دعا، طلب وجود است. عباراتی مانند «خداوندا، مرا در هر خیر وارد کن» و «مرا از هر شر دور ساز»، درخواست ظهور وجود و دفع موانع آن است. این دیدگاه، دعا را بهعنوان تعاملی وجودی با مراتب هستی تبیین میکند.
نقد فرهنگ سلطنتی و اوستایی
استاد فرزانه، دیدگاه سنتی که عالم را ساکن و نیازمند محرک عقلي میداند، به فرهنگ سلطنتی و اوستایی نسبت میدهند. این فرهنگ، عالم را منفعل و نیازمند شاه یا محرکی خارجی تصویر میکند، درحالیکه اسلام، عالم را زنده و پویا میداند.
نقد تأثیرات اوستایی بر فلسفه اسلامی
فلسفه سنتی، که ریشه در فرهنگ اوستایی دارد، با نگرش اسلامی ناسازگار است. اوستا، دینی سلطنتی و بشری است، درحالیکه اسلام، دینی الهی بوده و عالم را ذاتاً متحرک و زنده میبیند. این نقد، تأثیرات غیراسلامی بر فلسفه سنتی را برجسته میسازد.
جمعبندی بخش چهارم
بخش چهارم، با استناد به آیات قرآن کریم و نقد فرهنگهای غیراسلامی، حرکت را صفتی ذاتی و همزاد با وجود تبیین کرد. این بخش، با رد فرض سکون و تأثیرات اوستایی، عالم را در جریانی سیال و زنده تصویر میکند.
بخش پنجم: بازسازی فلسفه اسلامی و علوم انسانی
ضرورت مطالعه ادیان
استاد فرزانه پیشنهاد میدهند که علوم دینی باید با مطالعه ادیان دیگر، مانند اوستا، تورات، انجیل، زبور و صحف، تقویت شود. این آگاهی، بهعنوان ورثه انبیا، برای دفاع از اسلام و تسلط فرهنگی ضروری است.
نقد محدودیتهای علوم دینی
علوم دینی، به دلیل عدم تسلط بر کتب آسمانی ادیان دیگر، در رهبری فرهنگی جهان ناتوان ماندهاند. این محدودیت، مانع گفتوگوی تمدنی و دفاع مؤثر از اسلام شده است.
درنگ: ضرورت تسلط فرهنگی
علوم دینی باید با تسلط بر فرهنگ و ادیان جهانی، جایگاه اسلام را در گفتوگوی تمدنی تقویت کنند.
نقد بهائیت و وهابیت
بهائیت و وهابیت، بهعنوان جریانهایی که اسلام را ناقص دانسته و خود را گل آن معرفی میکنند، چالشهای فرقهای برای جهان اسلاماند. علوم دینی باید با تسلط فرهنگی، این تحریفات را خنثی کنند.
نقد کسروی و دفاع از اسلام
عالمان دینی، با نگارش آثاری مانند کشفالاسرار، به نقد شبهات کسروی پرداختهاند. علوم دینی باید با آگاهی از تاریخ فکری، به دفاع علمی از اسلام ادامه دهند.
مراتب وجودی انسان
انسان، در قوس صعود و نزول، میتواند به مراتب بالاتر، مانند انبیا و اولیا، یا پایینتر، مانند موجوداتی بیتحرک، برسد. حرکت ذاتی، بستر این سیر تکاملی است.
نفی سکون مطلق و نابودی
هیچ موجودی در عالم ساکن نیست و حتی خداوند نمیتواند چیزی را ساکن یا نابود کند. نفي جزء، مساوي نفي کل است و عالم، در حرکت ذاتی خود، باقی به بقای الهی است.
تمثیل پسته و مراتب وجود
وجود، مانند پسته، عیارهای متفاوتی دارد. تفاوت موجودات، در مرتبه و عیار وجودشان است، اما هیچ موجودی فاقد حرکت، حیات یا شعور نیست. این تمثیل، سلسلهمراتب وجودی را بهزیبایی نشان میدهد.
نفی ارابه بودن عالم
عالم ناسوت، ارابه یا درشکهای نیست که نیازمند محرک خارجی باشد. وجود، خود استارت و بنزین است و عالم، ذاتاً متحرک و خودکفاست.
درنگ: خودکفایی وجودی عالم
عالم، ذاتاً متحرک و خودکفاست و نیازی به محرک خارجی یا واسطه ندارد.
نقد فرهنگ تحقیرآمیز در علوم دینی
در گذشته، به طلاب علوم دینی، بهجای پول نقد، نان یا گالش داده میشد که اغلب نامناسب و تحقیرآمیز بود. این فرهنگ، مانع رشد علوم دینی شده و استقلال مالی طلاب را تضعیف کرده است.
ضرورت استقلال مالی
طلاب علوم دینی، بهجای دریافت بن یا اقلام غیرنقدی، به پول نقد نیاز دارند تا خودشان نیازهایشان را تأمین کنند. این استقلال، بستر عزت علمی و پیشرفت است.
جمعبندی بخش پنجم
بخش پنجم، با تأکید بر بازسازی فلسفه اسلامی و علوم انسانی، ضرورت مطالعه ادیان دیگر و تسلط فرهنگی را برجسته کرد. این بخش، با نقد فرهنگهای تحقیرآمیز و تأکید بر خودکفایی وجودی عالم، علوم دینی را به سوی تحول و اقتدار تمدنی هدایت میکند.
نتیجهگیری و جمعبندی
درسگفتار شماره ۷۸۰ استاد فرزانه آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، با رویکردی نقادانه و پویا، مفهوم حرکت ذاتی را در فلسفه اسلامی بازتعریف کرده و دیدگاه سنتی محرکات و محرک عقلي را به چالش میکشد. این گفتار، عالم را چونان جریانی سیال و زنده تصویر میکند که در آن حرکت، حیات و شعور، ذاتی همه مراتب وجود است. با استناد به آیات قرآن کریم و نقد فرهنگهای غیراسلامی، مانند فرهنگ اوستایی، ضرورت بازنگری در فلسفه سنتی و تقویت علوم دینی با تسلط بر ادیان دیگر برجسته شده است. این تحلیل، نهتنها به درک عمیقتر حقیقت وجود دعوت میکند، بلکه علوم انسانی اسلامی را به سوی تحول و اقتدار تمدنی فرامیخواند.
با نظارت صادق خادمی