در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

فلسفه 781

متن درس





فلسفه حرکت و محرک در حکمت متعالیه: بازخوانی درس‌گفتارهای استاد فرزانه قدس‌سره (جلسه ۷۸۱)

فلسفه حرکت و محرک در حکمت متعالیه: بازخوانی درس‌گفتارهای استاد فرزانه قدس‌سره (جلسه ۷۸۱)

برگرفته از درس‌گفتارهای استاد فرزانه قدس‌سره (جلسه ۷۸۱)

دیباچه

حرکت، چونان جریانی سیال در بستر هستی، از دیرباز یکی از مسائل بنیادین فلسفه اسلامی بوده است. در حکمت متعالیه، که در اندیشه صدرالمتألهین به اوج خود رسیده، حرکت نه‌تنها صفتی از موجودات، بلکه ذاتی جدایی‌ناپذیر از وجود تلقی می‌شود. درس‌گفتار شماره ۷۸۱ استاد فرزانه قدس‌سره، با رویکردی نقادانه و نوآورانه، پیش‌فرض‌های سنتی فلاسفه پیشین، از جمله ابن‌سینا و ملاصدرا، را به چالش می‌کشد و حرکت را به‌مثابه صفتی ذاتی و فراگیر در همه مراتب وجود بازتعریف می‌کند.

بخش نخست: نقد پیش‌فرض‌های سنتی در باب حرکت و محرک

سکون ذاتی اجسام: پیش‌فرضی نادرست

در فلسفه قدیم، از جمله در آرای ابن‌سینا و ملاصدرا، این پیش‌فرض رایج بود که اجسام به‌ماهو جسم، ذاتاً ساکن‌اند و برای حرکت، نیازمند محرکی خارجی هستند. این دیدگاه، ریشه در فلسفه ارسطویی دارد که حرکت را صفتی عرضی و وابسته به فاعلی بیرون از جسم می‌داند. استاد فرزانه قدس‌سره این پیش‌فرض را به چالش کشیده و استدلال می‌کنند که اجسام، ذاتاً متحرک‌اند و حرکت، صفتی ذاتی و جدایی‌ناپذیر از وجود آن‌هاست. این دیدگاه، با نفی سکون ذاتی، عالم را چون رودی جاری در بستر حیات وجودی معرفی می‌کند که در آن، هیچ موجودی از پویایی و تحرک بی‌بهره نیست.

برای تبیین این مفهوم، استاد به آیه‌ای از قرآن کریم استناد می‌کنند:

يُسَبِّحُ لِلَّهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ

آنچه در آسمان‌ها و آنچه در زمین است، برای خدا تسبیح می‌گویند.

این آیه، به روشنی پویایی ذاتی همه موجودات را نشان می‌دهد و حرکت را جلوه‌ای از تسبیح و حیات وجودی آن‌ها معرفی می‌کند.

درنگ: اجسام، ذاتاً متحرک‌اند و حرکت، صفتی ذاتی و جدایی‌ناپذیر از وجود آن‌هاست، نه حالتی عرضی که نیازمند محرک خارجی باشد.

نقد نیاز به محرک عقلانی

فلاسفه قدیم، برای جلوگیری از دور و تسلسل در سلسله محرک‌ها، وجود محرکی عقلانی و مجرد را ضروری می‌دانستند. این دیدگاه، حرکت را در چارچوبی طولی و علّی-معلولی تصور می‌کرد که در آن، ماده به‌تنهایی قادر به ایجاد حرکت نیست. استاد فرزانه قدس‌سره این پیش‌فرض را نفی کرده و استدلال می‌کنند که اگر حرکت ذاتی وجود باشد، نیازی به محرک عقلانی برای رفع تسلسل نیست، زیرا حرکت خودبخود در ذات موجودات جاری است. این دیدگاه، حرکت را از قید و بندهای علّی-معلولی آزاد کرده و آن را چون جریانی سیال در همه مراتب هستی معرفی می‌کند.

استاد برای توضیح این مفهوم، به تمثیلی اشاره می‌کنند: همان‌گونه که زوجیت، صفتی ذاتی عدد زوج است و نیازی به فاعلی جداگانه برای ایجاد آن ندارد، حرکت نیز در ذات موجودات حضور دارد و نیازی به محرک خارجی ندارد.

جمع‌بندی بخش نخست

این بخش، با نقد پیش‌فرض‌های سنتی در باب سکون ذاتی اجسام و نیاز به محرک عقلانی، به بازتعریف حرکت به‌عنوان صفتی ذاتی و وجودی می‌پردازد. حرکت، چونان رودی جاری در بستر هستی، نیازی به فاعلی خارجی ندارد و در ذات همه موجودات حضور دارد. استناد به آیات قرآن کریم و بهره‌گیری از تمثیلات، این دیدگاه را تقویت می‌کند و عالم را شبکه‌ای پویا از حرکات وجودی معرفی می‌نماید.

بخش دوم: بازخوانی دیدگاه‌های صدرالمتألهین در اسفار

تقسیم‌بندی محرک‌ها در اسفار

صدرالمتألهین در اسفار اربعه، قوه محرکه را به دو دسته بالذات و بالعرض تقسیم می‌کند. محرک بالذات، فاعلی است که مستقیماً حرکت را ایجاد می‌کند، درحالی‌که محرک بالعرض، مانند سرنشین کشتی (جالس السفینه)، به‌صورت غیرمستقیم در حرکت دخیل است. استاد فرزانه قدس‌سره این تقسیم‌بندی را نقد کرده و استدلال می‌کنند که اگر حرکت ذاتی وجود باشد، تمایز میان محرک بالذات و بالعرض بی‌معناست، زیرا همه موجودات ذاتاً متحرک‌اند و نیازی به محرک خارجی ندارند.

برای روشن شدن این نقد، استاد تمثیلی ارائه می‌دهند: اگر حرکت در ذات شیء باشد، مانند زوجیت که در عدد زوج ذاتی است، نیازی به جعل خارجی ندارد. این تمثیل، به روشنی نشان می‌دهد که حرکت، صفتی ذاتی و غیرقابل‌انفکاک از وجود است.

درنگ: تقسیم‌بندی محرک‌ها به بالذات و بالعرض، مبتنی بر پیش‌فرض نادرست سکون ذاتی اجسام است. حرکت، ذاتی وجود است و نیازی به چنین تمایزاتی ندارد.

نقد تسلسل در حرکت ذاتی

صدرالمتألهین، برای جلوگیری از تسلسل در سلسله محرک‌ها، وجود محرک عقلانی را ضروری می‌داند. استاد فرزانه قدس‌سره این استدلال را نقد کرده و تأکید دارند که اگر حرکت ذاتی باشد، تسلسل منتفی است، زیرا حرکت خودبخود در وجود جاری است و نیازی به محرک خارجی ندارد. این دیدگاه، حرکت را از چارچوب‌های علّی-معلولی آزاد کرده و آن را صفتی ذاتی و فراگیر در همه مراتب هستی می‌داند.

جمع‌بندی بخش دوم

این بخش، با بازخوانی آرای صدرالمتألهین در اسفار، به نقد تقسیم‌بندی محرک‌ها به بالذات و بالعرض و نیاز به محرک عقلانی برای رفع تسلسل می‌پردازد. استاد فرزانه قدس‌سره با تأکید بر ذاتی بودن حرکت، این پیش‌فرض‌ها را نفی کرده و حرکت را چون جریانی سیال در ذات وجود معرفی می‌کنند. این دیدگاه، با نفی تمایزات سنتی، به بازتعریف مفهوم حرکت در حکمت متعالیه کمک می‌کند.

بخش سوم: نقد مثال‌های عرفی در فلسفه

نقد مثال معشوق و عاشق

فلاسفه قدیم، از جمله صدرالمتألهین، برای تبیین محرک و متحرک، به مثال معشوق و عاشق استناد می‌کنند. در این مثال، معشوق بدون حرکت خود، عاشق را به حرکت وا می‌دارد. استاد فرزانه قدس‌سره این مثال را نقد کرده و استدلال می‌کنند که معشوق غافل یا مرده، معشوق حقیقی نیست، بلکه صورت و معنای آن است که حرکت را ایجاد می‌کند. به‌عنوان مثال، اگر شخصی به تصویر یا صورتی عاشق شود، این صورت، که دارای حیات معنایی است، محرک است، نه جسم بی‌جان.

برای روشن شدن این نقد، استاد تمثیلی ارائه می‌دهند: عاشقی که به تصویر معشوق می‌نگرد، در واقع به معنای آن صورت عاشق شده است، نه به کاغذ یا جسم بی‌جان. این معنا، دارای حیات و حرکت است و عاشق را به حرکت وا می‌دارد.

درنگ: معشوق غافل یا مرده، معشوق حقیقی نیست. حرکت عاشق، نتیجه حیات معنایی صورت معشوق است، نه جسم بی‌جان.

نقد مثال معلم و متعلم

مثال دیگر فلاسفه قدیم، معلم و متعلم است که در آن، دیوار یا نوشته‌ای به‌عنوان معلم، متعلم را به علم وا می‌دارد. استاد فرزانه قدس‌سره این مثال را نیز نقد کرده و تأکید دارند که دیوار، معلم حقیقی نیست، بلکه پند و معنای آن است که دارای حیات و حرکت است. به‌عنوان مثال، شعری که می‌گوید: «مرد آن است که گیرد اندر گوش / ور نوشته است پند بر دیوار»، به پند و معنای آن اشاره دارد، نه به دیوار بی‌جان.

استاد برای تبیین این مفهوم، به تمثیلی دیگر اشاره می‌کنند: دیوار، چونان بستری است که پند را حمل می‌کند، اما این پند است که حیات دارد و متعلم را به حرکت وا می‌دارد. این دیدگاه، حرکت را در سطح معنایی و وجودی تحلیل می‌کند و از پیش‌فرض‌های عرفی فراتر می‌رود.

درنگ: دیوار، معلم حقیقی نیست. پند و معنای آن، که دارای حیات و حرکت است، متعلم را به علم و حرکت وا می‌دارد.

نقد مثال تیر و جاندار

فلاسفه قدیم، برای تبیین محرک بی‌جان، به مثال تیر و جاندار استناد می‌کنند که در آن، تیر به‌ظاهر بی‌جان، جاندار را حرکت می‌دهد. استاد فرزانه قدس‌سره این مثال را نقد کرده و استدلال می‌کنند که تیر، به‌تنهایی حرکت نمی‌کند، بلکه حرکت آن نتیجه حیات فعلی فاعل (کمان‌دار) است که انرژی و قوت خود را به تیر منتقل کرده است. این دیدگاه، حرکت را نتیجه حیات و پویایی می‌بیند و پیش‌فرض بی‌جان بودن تیر را نفی می‌کند.

استاد تمثیلی ارائه می‌دهند: تیر، چونان ابزاری است که حیات فعلی کمان‌دار را منتقل می‌کند. این حیات فعلی، حرکت را ایجاد می‌کند، نه جسم بی‌جان تیر.

نقد مثال خفته و بیدار

مثال دیگر، شعری است که می‌گوید: «خفته را خفته کی کند بیدار؟ / مرد آن است که گیرد اندر گوش / ور نوشته است پند بر دیوار». فلاسفه قدیم، این شعر را برای تبیین محرک بی‌جان به کار می‌برند. استاد فرزانه قدس‌سره این مثال را نقد کرده و تأکید دارند که خفته، خفته را بیدار نمی‌کند، بلکه حرکت پا یا پند، که دارای حیات است، بیداری را ایجاد می‌کند. به‌عنوان مثال، اگر پای خفته‌ای به دیگری برخورد کند و او را بیدار کند، این حرکت پا، که دارای حیات فعلی است، عامل بیداری است، نه خفته.

استاد برای روشن شدن این مفهوم، به تمثیلی اشاره می‌کنند: پای خفته، چونان ابزاری است که حیات فعلی را منتقل می‌کند و بیداری را ایجاد می‌نماید. این دیدگاه، حرکت را در سطح وجودی تحلیل می‌کند و از پیش‌فرض‌های عرفی فراتر می‌رود.

درنگ: خفته، خفته را بیدار نمی‌کند. حرکت پا یا پند، که دارای حیات فعلی است، بیداری را ایجاد می‌کند.

جمع‌بندی بخش سوم

این بخش، با نقد مثال‌های عرفی فلاسفه قدیم، از جمله معشوق و عاشق، معلم و متعلم، تیر و جاندار، و خفته و بیدار، به بازتعریف حرکت به‌عنوان صفتی ذاتی و وجودی می‌پردازد. استاد فرزانه قدس‌سره با تأکید بر حیات معنایی و فعلی، پیش‌فرض‌های عرفی را نفی کرده و حرکت را در شبکه‌ای پویا از تعاملات وجودی معرفی می‌کنند. این دیدگاه، عالم را چون رودی جاری از معانی و حرکات وجودی به تصویر می‌کشد.

بخش چهارم: حرکت به‌مثابه صفتی ذاتی و فراگیر

حرکت ذاتی و حیات وجودی

استاد فرزانه قدس‌سره تأکید دارند که حرکت، ذاتی وجود و حیات است و نیازی به جعل خارجی یا محرک جداگانه ندارد. این دیدگاه، با نفی پیش‌فرض سکون، عالم را شبکه‌ای پویا از حرکات وجودی می‌بیند که در همه مراتب، از مادی تا مجرد، جاری است. برای تبیین این مفهوم، استاد به آیه‌ای از قرآن کریم استناد می‌کنند:

وَإِنْ مِنْ شَيْءٍ إِلَّا يُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ

و هیچ چیزی نیست مگر اینکه با ستایش او تسبیح می‌گوید.

این آیه، به روشنی پویایی ذاتی همه موجودات را نشان می‌دهد و حرکت را جلوه‌ای از تسبیح و حیات وجودی آن‌ها معرفی می‌کند.

درنگ: حرکت، ذاتی وجود و حیات است و نیازی به جعل خارجی یا محرک جداگانه ندارد.

نفی غفلت در عالم هستی

استاد فرزانه قدس‌سره استدلال می‌کنند که در عالم هستی، هیچ موجودی غافل نیست و همه ظهورات به وصف معرفت و حرکت متلبس‌اند. این دیدگاه، با رد پیش‌فرض غفلت، عالم را شبکه‌ای پویا از شعور و حرکت می‌بیند. برای تأیید این مفهوم، استاد به آیه‌ای دیگر از قرآن کریم استناد می‌کنند:

وَلِلَّهِ الْمَشْرِقُ وَالْمَغْرِبَ فَأَيْنَمَا تُوَلَّوْا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّهِ

مشرق و مغرب از آن خداست؛ پس به هر سو رو کنید، وجه خدا آنجاست.

این آیه، به روشنی نشان می‌دهد که همه موجودات در شبکه‌ای از پویایی و شعور وجودی قرار دارند و هیچ موجودی از حرکت و معرفت بی‌بهره نیست.

تنوع حرکات وجودی

حرکت، تنها به‌صورت طولی یا عرضی نیست، بلکه در همه زمینه‌های ظاهر و باطن، با حرکات متنوع و حتی لایتناهی، در موجودات متجلی است. استاد فرزانه قدس‌سره تأکید دارند که محدود کردن حرکت به ابعاد مادی (طول، عرض، عمق) یا چارچوب‌های علّی-معلولی، از تحلیل عمیق حرکت وجودی بازمی‌ماند. این دیدگاه، حرکت را صفتی فراگیر و وجودی می‌داند که در همه مراتب عالم جریان دارد.

برای تبیین این مفهوم، استاد به آیه‌ای دیگر استناد می‌کنند:

كُلُّ يَوْمٍ هُوَ فِي شَأْنٍ

هر روز او در کاری است.

این آیه، به پویایی دائمی عالم اشاره دارد و حرکت را چون جریانی سیال در همه مراتب وجود معرفی می‌کند.

درنگ: حرکت، صفتی فراگیر و وجودی است که در همه مراتب عالم، از ظاهر تا باطن، جاری است.

جمع‌بندی بخش چهارم

این بخش، با تأکید بر ذاتی بودن حرکت و نفی غفلت در عالم هستی، به بازتعریف حرکت به‌عنوان صفتی فراگیر و وجودی می‌پردازد. استناد به آیات قرآن کریم و تحلیل‌های فلسفی، این دیدگاه را تقویت می‌کند و عالم را شبکه‌ای پویا از حرکات وجودی معرفی می‌نماید. حرکت، چونان جریانی سیال در بستر هستی، در همه مراتب وجود جاری است و نیازی به محرک خارجی ندارد.

بخش پنجم: نقد روش‌های سنتی و دعوت به بازنگری در علم دینی

نقد فلسفه عرفی و ساده‌انگارانه

استاد فرزانه قدس‌سره استدلال می‌کنند که فلسفه قدیم، به دلیل اتکا به مفاهیم عرفی و حسّی، از تحلیل عمیق حرکت وجودی بازمانده و به سطح کلام عمومی فروکاسته شده است. مثال‌هایی چون معشDSTوق و عاشق، معلم و متعلم، یا تیر و جاندار، به دلیل عرفی بودن، از ارزش علمی و وجودی برخوردار نیستند. این دیدگاه، با تأکید بر ضرورت تحلیل‌های وجودی، فلسفه را به سوی رویکردی علمی و عمیق دعوت می‌کند.

استاد برای تبیین این نقد، به تمثیلی از عالم هنر اشاره می‌کنند: همان‌گونه که آوازهای کوچه‌باغی، هرچند خوش‌آهنگ، فاقد دقت موسیقایی‌اند، فلسفه عرفی نیز فاقد عمق وجودی است و به سطح ظواهر فروکاسته شده است.

نقد عدم پیشرفت علم دینی

استاد فرزانه قدس‌سره با تأسف خاطرنشان می‌کنند که علم دینی، به‌ویژه در حوزه فلسفه، در هزار سال گذشته از پیشرفت بازمانده و در چارچوب‌های سنتی محبوس شده است. این محبوسیت، به دلیل اتکا به مفاهیم عرفی و عدم تعامل با جهان معاصر، مانع از رشد علمی و فلسفی شده است. استاد پیشنهاد می‌کنند که علم دینی باید درهای خود را به روی جهان گشوده و با پذیرش نقدهای بیرونی، به سوی پویایی و نوآوری حرکت کند.

برای روشن شدن این مفهوم، استاد به تمثیلی اشاره می‌کنند: علم دینی، چونان باغی است که درهای آن بسته مانده و از نسیم نوآوری بی‌بهره است. گشودن درهای این باغ، به رشد و بالندگی آن کمک می‌کند.

درنگ: علم دینی باید با گشودن درهای خود به روی جهان معاصر و پذیرش نقدهای بیرونی، به سوی پویایی و نوآوری حرکت کند.

پیشنهاد بازسازی روش‌های آموزشی

استاد فرزانه قدس‌سره تأکید دارند که روش‌های سنتی آموزش فلسفه، به دلیل عدم توجه به مبادی و استعدادسنجی، مانع از رشد علمی شده است. علم دینی باید با بازنگری در روش‌های آموزشی و گزینش دقیق شاگردان، به سوی تولید دانشی پویا و علمی حرکت کند. این دیدگاه، با دعوت به تعامل با جهان معاصر، فلسفه اسلامی را به سوی رقابتی علمی و جهانی سوق می‌دهد.

جمع‌بندی بخش پنجم

این بخش، با نقد فلسفه عرفی و عدم پیشرفت علم دینی، به ضرورت بازنگری در روش‌های فلسفی و آموزشی تأکید دارد. استاد فرزانه قدس‌سره با بهره‌گیری از تمثیلات و تحلیل‌های دقیق، علم دینی را به سوی تعامل با جهان معاصر و تولید دانشی پویا دعوت می‌کنند. این دیدگاه، فلسفه اسلامی را چون بستری زنده و پویا معرفی می‌کند که با گشودن درهای خود، به بالندگی و نوآوری دست خواهد یافت.

نتیجه‌گیری نهایی

این نوشتار، با بازخوانی درس‌گفتار شماره ۷۸۱ استاد فرزانه قدس‌سره، به تبیین عمیق و تفصیلی مفهوم حرکت و محرک در حکمت متعالیه پرداخته و پیش‌فرض‌های سنتی فلاسفه قدیم را به چالش کشیده است. حرکت، به‌عنوان صفتی ذاتی و فراگیر در وجود، نیازی به محرک خارجی ندارد و در همه مراتب هستی، از مادی تا مجرد، جاری است. نقد مثال‌های عرفی، نفی پیش‌فرض‌های سکون و تسلسل، و استناد به آیات قرآن کریم، این دیدگاه را تقویت کرده و عالم را شبکه‌ای پویا از حرکات وجودی معرفی می‌کند. دعوت به بازنگری در روش‌های سنتی و گشودن درهای علم دینی به روی جهان معاصر، افقی نو پیش روی فلسفه اسلامی می‌گشاید و آن را به سوی پویایی و نوآوری سوق می‌دهد. این اثر، با ارائه تحلیلی جامع و دقیق، گامی در جهت بازتعریف مفاهیم بنیادین فلسفه اسلامی برمی‌دارد.

با نظارت صادق خادمی