در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

فلسفه 782

متن درس





تبیین فلسفه وجودی حرکت و حیات در اندیشه صدرایی و نقد آن

تبیین فلسفه وجودی حرکت و حیات در اندیشه صدرایی و نقد آن

برگرفته از درس‌گفتارهای استاد فرزانه قدس‌سره (جلسه ۷۸۲)

دیباچه

فلسفه وجود، به مثابه دری گران‌قدر در اقیانوس معرفت بشری، همواره کوشیده است تا زوایای پنهان هستی را بکاود و حقیقت وجود را در پرتو عقل و شهود به تماشا نشیند. در این میان، حکمت متعالیه ملاصدرا، به عنوان یکی از برجسته‌ترین دستاوردهای فلسفی در جهان اسلام، با نگاهی نوین به مقولات وجود، حرکت، و حیات، افق‌های تازه‌ای را در برابر اندیشمندان گشوده است. این نوشتار، که برگرفته از درس‌گفتار شماره ۷۸۲ استاد فرزانه قدس‌سره است، به تبیین و نقد دیدگاه‌های صدرایی درباره سکون و حرکت موجودات می‌پردازد. با رویکردی عمیق و تحلیلی، این متن می‌کوشد تا با بازخوانی مفهوم حرکت جوهری و وجودی، دیدگاهی نوین را در برابر پیش‌فرض‌های سنتی صدرا قرار دهد و وجود را با حیات و حرکت به مثابه یک حقیقت واحد و پویا بازشناسد. این نوشتار، با بهره‌گیری از آیات قرآن کریم و تمثیلات فلسفی، به دنبال آن است که پویایی ذاتی عالم را به نمایش گذاشته و از این رهگذر، به نقد مصرف‌گرایی مدرن و دعوت به زندگی وجودی بپردازد.

بخش نخست: بازخوانی مفهوم سکون و حرکت در حکمت صدرایی

دیدگاه صدرا درباره سکون اولیه موجودات

ملاصدرا، در چارچوب فلسفه خود، موجودات را ذاتاً ساکن می‌داند و حرکت را نتیجه تأثیر محرکی خارجی بر آن‌ها می‌شمرد. او با تمایز میان واجد (محرک) و فاقد (متحرک)، استدلال می‌کند که این دو نمی‌توانند یک حقیقت واحد باشند، زیرا واجد و فاقد متضادند و محرک نمی‌تواند خود متحرک باشد. این دیدگاه، ریشه در فلسفه ارسطویی دارد که حرکت را انتقال از قوه به فعل تعریف می‌کند. با این حال، استاد فرزانه قدس‌سره این پیش‌فرض را به چالش کشیده و استدلال می‌کنند که موجودات از اساس ساکن نیستند، بلکه ذاتاً متحرک‌اند. این نقد، حرکت را نه عرضی، بلکه وجودی و ذاتی تعریف می‌کند و وجود را با حیات و حرکت پیوند می‌دهد.

درنگ: دیدگاه صدرا مبنی بر سکون اولیه موجودات، ریشه در فلسفه ارسطویی دارد، اما نقد استاد فرزانه قدس‌سره، حرکت را صفتی ذاتی و وجودی می‌داند که با حیات و پویایی عالم هم‌راستاست.

این رویکرد، با تأکید بر پویایی ذاتی عالم، به اصل وحدت وجود در حکمت متعالیه نزدیک است و سکون را به‌عنوان حالتی غیرواقعی رد می‌کند. موجودات، در تمامی مراحل وجودی خود، از پیش از زایش تا پس از آن، در جریانی از حرکت ایجادی و وجودی قرار دارند.

چالش حرکت جوهری در اندیشه صدرا

ملاصدرا در بحث حرکت جوهری، با تناقضی مواجه می‌شود و ناچار است قائل به استثنایی شود که در حرکت جوهری، محرک و متحرک می‌توانند متحد باشند. او این دیدگاه را بدیع دانسته و ادعا می‌کند پیش از او کسی به این نتیجه نرسیده است. استاد فرزانه قدس‌سره، با نقد این ادعای انحصار، حرکت جوهری را در چارچوب حرکت وجودی بازتفسیر می‌کنند و استدلال می‌کنند که نیازی به استثنا نیست، زیرا حرکت ذاتی همه موجودات است.

حرکت جوهری، به تحول در ذات جوهر اشاره دارد و با مفهوم تجدد وجودی پیوند می‌خورد. این دیدگاه با آیه «كُلُّ شَيْءٍ هَالِكٌ إِلَّا وَجْهَهُ» («هر چیزی جز وجه او نابودشدنی است»، قصص: ۸۸) هم‌خوانی دارد که به پویایی و تجدد عالم اشاره می‌کند. حرکت جوهری، برخلاف حرکت نقلی، نه صرفاً تغییر در مکان یا اعراض، بلکه تحول در ذات وجود است.

بخش دوم: نفی ضرورت محرک عقلي و پویایی ذاتی عالم

رد فرض سکون و ضرورت محرک عقلي

در فلسفه سنتی، عالم ماده به‌عنوان موجودی ساکن، مرده، و میت فرض شده که برای حرکت، نیازمند محرک عقلي خارجی است که خود مادي نباشد. این دیدگاه، ریشه در فلسفه ارسطویی دارد که ماده را منفعل و فاقد تحرک ذاتی می‌داند. استاد فرزانه قدس‌سره این پیش‌فرض را به چالش کشیده و تأکید می‌کنند که عالم ماده ذاتاً متحرک است و نیازی به محرک عقلي خارجی ندارد. عالم، به مثابه موجودی زنده، خود به‌صورت ذاتی می‌جنبد و حرکت، صفتی جدایی‌ناپذیر از وجود آن است.

درنگ: عالم ماده، برخلاف دیدگاه سنتی، ذاتاً متحرک و زنده است و نیازی به محرک عقلي خارجی برای جنبش ندارد. حرکت، صفتی ذاتی و وجودی است که با حقیقت عالم هم‌راستاست.

این دیدگاه، با رد فرض سکون اولیه، عالم را به‌عنوان حقیقتی پویا و سیال معرفی می‌کند که در تمامی مراتب وجود، از ماده تا مجردات، در جریانی پایان‌ناپذیر از حرکت و حیات قرار دارد.

استناد قرآنی به حرکت ذاتی

استاد فرزانه قدس‌سره، با استناد به آیه «دَابَّةٍ تَدِبُّ فِي الْأَرْضِ» («جنبنده‌ای که بر زمین می‌خرامد»، نور: ۴۵)، حرکت را صفتی ذاتی برای موجودات می‌دانند. دابه، به‌ذات خود جنبنده است و نیازی به محرک عقلي خارجی ندارد. این آیه، گواه آن است که پویایی، در ذات موجودات نهفته است و حرکت، نه از بیرون، بلکه از درون وجود آن‌ها سرچشمه می‌گیرد.

این استناد، پیوند عمیقی میان فلسفه و معارف قرآنی برقرار می‌کند و حرکت را به‌عنوان جوهری از وجود معرفی می‌نماید. عالم، به مثابه موجودی زنده، در تمامی مراتب خود در حال جنبش و تحول است.

نقش متفاوت محرک عقلي

استاد فرزانه قدس‌سره تأکید می‌کنند که اگر محرک عقلي وجود داشته باشد، نقش آن نه اعطای حرکت به عالم ساکن، بلکه تعین و ظهور حقیقت وجود است. حرکت، ذاتی عالم است و محرک عقلي، در صورت وجود، تنها به‌عنوان عاملی برای تجلی و نظم‌بخشی به این پویایی عمل می‌کند.

این دیدگاه، با بازتعریف نقش محرک عقلي، از چارچوب سنتی که حرکت را وابسته به عامل خارجی می‌داند، فاصله گرفته و عالم را به‌عنوان حقیقتی خودجوش و پویا معرفی می‌کند.

جمع‌بندی بخش دوم

این بخش، با نقد پیش‌فرض سکون در فلسفه سنتی، عالم ماده را ذاتاً متحرک و زنده معرفی کرد. حرکت، به‌عنوان صفتی ذاتی، در تمامی مراتب وجود جاری است و نیازی به محرک عقلي خارجی نیست. استناد به آیات قرآن کریم، نظیر آیه دابه، پویایی ذاتی عالم را تأیید می‌کند و محرک عقلي را به نقشی متفاوت، یعنی تعین و ظهور، محدود می‌سازد.

بخش سوم: نقد تناهی ابعاد و تسلسل در فلسفه سنتی

نقد دلایل مبتنی بر تسلسل

در فلسفه سنتی، دلایل اثبات محرک عقلي بر فرض تسلسل استوار است. فرض می‌شود که ماده، به‌ماهو ماده، محدود است و حرکت آن به محرک مفارق نیاز دارد. استاد فرزانه قدس‌سره این استدلال را ساختگی دانسته و تأکید می‌کنند که تسلسل، فرضی غیرضروری است. عالم ماده، ذاتاً متحرک است و نیازی به توقف در نقطه‌ای خاص یا محرک خارجی ندارد.

درنگ: دلایل تسلسل در فلسفه سنتی، مبتنی بر فرض تناهی ابعاد عالم ماده‌اند، اما عالم، ذاتاً بی‌تناهی و پویاست و تسلسل، مفهومی ساختگی و غیرواقعی است.

این نقد، روش‌شناسی فلسفه سنتی را به چالش می‌کشد و عالم را به‌عنوان حقیقتی سیال و بی‌مرز معرفی می‌کند که فراتر از محدودیت‌های تسلسل عمل می‌کند.

نفی تناهی ابعاد عالم

فلسفه سنتی، با فرض تناهی ابعاد عالم ماده، استدلال می‌کند که ماده محدود است و به محرک عقلي نیاز دارد. استاد فرزانه قدس‌سره این دیدگاه را رد کرده و تأکید می‌کنند که عالم هستی، فاقد دیوار و محدودیت است. ماده، مثال، و عقل، مراتب پیوسته‌ای از وجودند و عالم، حقیقتی بی‌تناهی است که در آن، حرکت و حیات به‌صورت ذاتی جریان دارد.

این دیدگاه، با تشبیه عالم به توپی که محدوده‌اش قابل‌تعریف است، اما چرخش آن بی‌نهایت است، نشان می‌دهد که ماده، تنها به بعد محدود نمی‌شود، بلکه دارای عمق و حقیقت است. بعد، تنها جلوه‌ای از ماده است، نه ذات آن.

نقد استحالة جسم بی‌نهایت

در فلسفه سنتی، جسم بی‌نهایت ممتنع دانسته شده، زیرا حرکت به‌سوی غیرنهایت غیرممکن فرض می‌شود. استاد فرزانه قدس‌سره این دیدگاه را نفی کرده و استدلال می‌کنند که حرکت ذاتی عالم، محدودیت‌های جسم را در هم می‌شکند. عالم، به مثابه جریانی بی‌پایان، در تمامی مراتب خود در حال تحول و پویایی است.

این نقد، با رد مفهوم جسم به‌عنوان چیزی صرفاً دارای طول، عرض، و عمق، ماده را به‌عنوان حامل حقیقت و وجود بازتعریف می‌کند. ماده، فراتر از ابعاد ظاهری، دارای عمقی وجودی است که در تصور انسان نمی‌گنجد.

جمع‌بندی بخش سوم

این بخش، با نقد دلایل تسلسل و تناهی ابعاد در فلسفه سنتی، عالم را به‌عنوان حقیقتی بی‌دیوار و پویا معرفی کرد. ماده، فراتر از محدودیت‌های ظاهری، دارای عمق و حقیقت است و حرکت، صفتی ذاتی و جدایی‌ناپذیر از آن است. این دیدگاه، روش‌شناسی سنتی را به چالش کشیده و عالم را به‌عنوان جریانی سیال و بی‌مرز بازتعریف می‌کند.

بخش چهارم: بازتعریف وجود و حیات در فلسفه وجودی

نفی سکون اولیه و تأکید بر حرکت وجودی

استاد فرزانه قدس‌سره تأکید می‌کنند که موجودات، در تمامی مراحل وجودی، ساکن زاییده نمی‌شوند، بلکه ذاتاً متحرک‌اند. این حرکت، نه صرفاً جوهری، بلکه وجودی و ایجادی است. برخلاف صدرا که حرکت را وابسته به محرک خارجی می‌داند، این دیدگاه، حرکت را صفتی ذاتی و غیرقابل‌انفکاک از وجود معرفی می‌کند.

درنگ: حرکت، صفتی ذاتی و وجودی است که با حیات و شعور موجودات گره خورده و با آیه «وَكُلُّ شَيْءٍ عِندَهُ بِمِقْدَارٍ» («و هر چیزی نزد او به اندازه‌ای است»، رعد: ۸) هم‌راستاست.

این ایده، با رد پیش‌فرض سکون صدرا، وجود را معادل حیات و حیات را معادل حرکت می‌داند. نظم و پویایی ذاتی عالم، در این چارچوب، به مثابه جریانی پایان‌ناپذیر از خلقت و تجدد معرفی می‌شود.

وحدت وجود و حیات

استاد فرزانه قدس‌سره وجود را با حیات یکی می‌دانند و این دو را از نظر معنایی نزدیک به هم معرفی می‌کنند. هر موجودی، به‌لحاظ وجودی، زنده است و حیات آن با حرکت و شعور همراه است. این تعریف، با فلسفه صدرایی که وجود را در مراتب مختلف تجلی می‌داند، هم‌سوست، اما با تأکید بر ذاتی بودن حیات، از آن فراتر می‌رود.

این دیدگاه با آیه «يُسَبِّحُ لِلَّهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ» («آنچه در آسمان‌ها و آنچه در زمین است، برای خدا تسبیح می‌گویند»، جمعه: ۱) هم‌خوانی دارد که تسبیح را نشانه حیات و شعور همه موجودات می‌داند. این تسبیح، به مثابه نغمه‌ای ازلی، گواه پویایی و حیات ذاتی عالم است.

وحدت محرک و متحرک

برخلاف صدرا که محرک را غیرمتحرک می‌داند، استاد فرزانه قدس‌سره استدلال می‌کنند که محرک می‌تواند خود متحرک باشد، زیرا حرکت ذاتی موجودات، آن‌ها را به‌صورت هم‌زمان محرک و متحرک می‌سازد. این دیدگاه، با رد دوگانه واجد و فاقد، به وحدت وجودی میان محرک و متحرک اشاره دارد.

حرکت، به‌عنوان صفت ذاتی وجود، در همه مراتب آن جاری است و با اصل وحدت وجود در حکمت متعالیه هم‌راستاست، جایی که همه موجودات، تجلیات یک وجود واحد و پویا هستند.

جمع‌بندی بخش چهارم

این بخش، با بازتعریف وجود و حیات، حرکت را صفتی ذاتی و جدایی‌ناپذیر از عالم معرفی کرد. وجود، حیات، و حرکت، در وحدتی وجودی با یکدیگر پیوند دارند و عالم، به مثابه جریانی زنده و پویا، از هرگونه سکون و محدودیت مبراست. استناد به آیات قرآن کریم، این پویایی را تأیید کرده و فلسفه صدرایی را به سوی دیدگاهی عمیق‌تر هدایت می‌کند.

بخش پنجم: نقد حرکت نقلی و پویایی ذاتی عالم

نقد حرکت نقلی

صدرا حرکت نقلی (مانند جابه‌جایی اشیا توسط عامل خارجی) را مصداق اصلی حرکت می‌داند و اشیا را ذاتاً ساکن می‌بیند. استاد فرزانه قدس‌سره، حرکت نقلی را عرضی و غیرواقعی دانسته و بر حرکت وجودی تأکید می‌کنند. حرکت نقلی، در فلسفه ارسطویی، به تغییر در مکان محدود می‌شود، اما این دیدگاه، آن را به مصاحبت تقلیل می‌دهد و حرکت واقعی را در تحول وجودی می‌جوید.

درنگ: حرکت نقلی، به مثابه سایه‌ای از حرکت واقعی، تنها در سطح ظواهر رخ می‌نماید، اما حرکت وجودی، چونان جریانی زلال، در عمق ذات عالم جاری است.

این نقد، با تمایز میان حرکت ظاهری و باطنی، به عمق فلسفه وجودی نزدیک‌تر است و حرکت را به سطح وجودی ارتقا می‌دهد.

حیات و شعور در همه موجودات

استاد فرزانه قدس‌سره تأکید می‌کنند که هیچ موجودی، حتی در سطح مادی، مرده یا ساکن نیست. همه موجودات، از سنگ تا انسان، دارای حیات، شعور، و حرکت ذاتی‌اند. این دیدگاه، به پان‌ویتالیسم نزدیک است، اما در چارچوب فلسفه اسلامی، حیات را به وجود و شعور گره می‌زند.

این ایده با آیه «يُسَبِّحُ لِلَّهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ» («آنچه در آسمان‌ها و آنچه در زمین است، برای خدا تسبیح می‌گویند»، جمعه: ۱) پشتیبانی می‌شود که به حیات و شعور کل عالم اشاره دارد.

جمع‌بندی بخش پنجم

این بخش، با نقد حرکت نقلی و تأکید بر حرکت وجودی، عالم را به‌عنوان حقیقتی زنده و شعورمند معرفی کرد. همه موجودات، از ماده تا مجردات، دارای حیات و حرکت ذاتی‌اند و این پویایی، با آیات قرآن کریم تأیید می‌شود. این دیدگاه، فلسفه سنتی را از محدودیت‌های ظاهری رها کرده و به سوی فهمی عمیق‌تر از وجود هدایت می‌کند.

بخش ششم: خلقت پویا و رد تسلسل

حیات و شعور در همه مراتب وجود

استاد فرزانه قدس‌سره تأکید می‌کنند که هر موجودی، حتی سنگ، دارای شعور و حیات است و تسبیح آن‌ها نشانه این حیات است. این دیدگاه، با اصل وحدت وجود هم‌خوان است و شعور را صفتی ذاتی در همه مراتب وجود می‌داند.

این ایده با آیه «يُسَبِّحُ لِلَّهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ» («آنچه در آسمان‌ها و آنچه در زمین است، برای خدا تسبیح می‌گویند»، جمعه: ۱) پشتیبانی می‌شود.

نقد تسلسل و جعل

صدرا برای اجتناب از تسلسل، حرکت را ذاتی می‌داند، اما استاد فرزانه قدس‌سره، جعل را رد کرده و وجود را ایجادی و ذاتاً متحرک می‌دانند. این نقد، با رد مفهوم جعل، به اصالت وجود و پویایی ذاتی آن تأکید می‌کند.

این دیدگاه، با اصل اصالت وجود در حکمت متعالیه هم‌راستاست و جعل را به مثابه مفهومی غیرواقعی نفی می‌کند.

خلقت در حرکت

استاد فرزانه قدس‌سره تأکید می‌کنند که خداوند هیچ موجود ساکنی خلق نکرده و همه موجودات در حرکت آفریده شده‌اند. این دیدگاه، خلقت را جریانی پویا تعریف می‌کند و سکون را نفی می‌کند.

این ایده با آیه «وَهُوَ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ» («و اوست که آسمان‌ها و زمین را در شش روز آفرید»، هود: ۷) هم‌خوانی دارد.

جمع‌بندی بخش ششم

این بخش، با تأکید بر حیات و شعور در همه مراتب وجود، خلقت را جریانی پویا و بی‌سکون معرفی کرد. نقد تسلسل و جعل، عالم را به‌عنوان حقیقتی ایجادی و متحرک بازتعریف کرده و با استناد به آیات قرآن کریم، پویایی ذاتی عالم را تأیید می‌نماید.

بخش هفتم: نقد دوگانگی دنیا و آخرت

نفی جدایی دنیا و آخرت

فلسفه سنتی، دنیا و آخرت را به‌عنوان دو عالم جداگانه با نقاط تلاقی مکانی فرض می‌کند. استاد فرزانه قدس‌سره این دیدگاه را غیرعلمی و غیرعقلانی دانسته و تأکید می‌کنند که عالم آخرت، در دنیا، بر دنیا، یا از دنیاست. دنیا، مزرعه آخرت است، اما این رابطه، جدایی مکانی نیست، بلکه وحدتی وجودی است.

درنگ: عالم هستی، فاقد دیوار و قفل است. دنیا و آخرت، مراتب پیوسته‌ای از یک حقیقت واحدند که در جریانی سیال و بی‌مرز با یکدیگر پیوند دارند.

این دیدگاه، با تأکید بر وحدت وجودی، عالم را به‌عنوان حقیقتی پیوسته و بی‌مرز معرفی می‌کند که در آن، دنیا و آخرت در وحدتی وجودی جریان دارند.

ترسیم معقول مفاهیم قرآنی

مفاهیمی مانند درهای آسمان، بهشت، و جهنم، ترسیم معقولی برای جامعه‌ای با ظرفیت محدود هستند. استاد فرزانه قدس‌سره تأکید می‌کنند که این مفاهیم، برای تبیین حقایق متافیزیکی در قالبی قابل‌فهم ارائه شده‌اند. بهشت، جهنم، و آسمان‌ها، همگی در عالم وجود قرار دارند و فاقد در و قفل‌اند.

این دیدگاه با آیه «جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ» («باغ‌هایی که از زیر آن‌ها جوی‌ها روان است»، بقره: ۲۵) هم‌خوانی دارد که بهشتی را توصیف می‌کند که فراتر از تصورات مادی است.

بازتعریف بهشت و حیات

استاد فرزانه قدس‌سره تأکید می‌کنند که در بهشت، درختان از همه وجودشان (برگ، شاخه، میوه) آب می‌خورند، نه فقط از ریشه. این حیات متفاوت، نشان‌دهنده کمال و پویایی عالم آخرت است. در بهشت، هیچ ممنوعیتی وجود ندارد و انسان، با سعه وجودی، می‌تواند در همه‌جا حضور یابد.

این تشبیه، به حیات بی‌نقص در عالم آخرت اشاره دارد که در آن، محدودیت‌های مادی دنیا وجود ندارد. درختان بهشتی، به مثابه تجلی حیات کامل، از همه وجودشان حیات می‌یابند.

جمع‌بندی بخش هفتم

این بخش، با نقد دوگانگی دنیا و آخرت، عالم را به‌عنوان حقیقتی پیوسته و بی‌مرز معرفی کرد. مفاهیم قرآنی مانند بهشت و آسمان‌ها، ترسیم معقولی از حقایق متافیزیکی‌اند و عالم آخرت، در وحدتی وجودی با دنیا جریان دارد. این دیدگاه، محدودیت‌های فلسفه سنتی را نفی کرده و به فهمی عمیق‌تر از وجود دعوت می‌کند.

بخش هشتم: نقد فلسفه یونانی و ضرورت بازنگری

نقد تأثیر فلسفه یونانی

فلسفه یونانی، با مفاهیم حد و ماهیت، عالم را محدود کرده و ماده را به بعد تقلیل داده است. استاد فرزانه قدس‌سره تأکید می‌کنند که قرآن کریم، این محدودیت‌ها را نفی می‌کند و عالم را به‌عنوان حقیقتی بی‌تناهی و پویا معرفی می‌نماید.

اگر ارسطو به قرآن کریم دسترسی داشت، محدود فکر نمی‌کرد، اما فلاسفه اسلامی، با وجود قرآن، در حد ارسطو باقی ماندند. این نقد، به ضعف‌های تاریخی فلسفه اسلامی در بهره‌گیری از ظرفیت‌های بی‌نهایت قرآن اشاره دارد.

جزء لایتجزی و بی‌تناهی عالم

در فلسفه سنتی، جزء لایتجزی محال دانسته شده، اما استاد فرزانه قدس‌سره تأکید می‌کنند که هر چیزی، قابل‌تقسیم یا گسترش بی‌نهایت است. این دیدگاه، به بی‌تناهی عالم در فلسفه پویا اشاره دارد و وجود را فراتر از محدودیت‌های ظاهری معرفی می‌کند.

درنگ: عالم هستی، فاقد حد و مرز است. هر ذره از وجود، قابل‌تقسیم یا گسترش بی‌نهایت است و ماده، حامل حقیقتی بی‌تناهی است.

تعامل ذرات و پویایی عالم

استاد فرزانه قدس‌سره تأکید می‌کنند که همه ذرات عالم، با یکدیگر تعامل دارند و این تعامل، بستر حیات و حرکت است. عالم، به مثابه شبکه‌ای زنده، در جریانی پایان‌ناپذیر از تحول و پویایی قرار دارد.

این دیدگاه، با استناد به آیات قیامت نظیر «إِذَا الشَّمْسُ كُوِّرَتْ» («آنگاه که خورشید درهم پیچیده شود»، تکویر: ۱)، «وَإِذَا النُّجُومُ انْكَدَرَتْ» («و آنگاه که ستارگان تیره شوند»، تکویر: ۲)، «وَإِذَا الْجِبَالُ سُيِّرَتْ» («و آنگاه که کوه‌ها به راه افتند»، تکویر: ۳)، و «وَإِذَا الْبِحَارُ سُجِّرَتْ» («و آنگاه که دریاها برافروخته شوند»، تکویر: ۶)، به تحولات وجودی (فصل‌الحیات) اشاره دارد که قیامت را فصلی از حیات عالم معرفی می‌کند.

جمع‌بندی بخش هشتم

این بخش، با نقد تأثیر فلسفه یونانی بر فلسفه اسلامی، ضرورت بازنگری در روش‌شناسی فلسفی را مورد تأکید قرار داد. عالم، حقیقتی بی‌تناهی و پویاست که در آن، ذرات با یکدیگر تعامل دارند و قیامت، فصلی از حیات عالم است. این دیدگاه، فلسفه اسلامی را به سوی فهمی عمیق‌تر و قرآنی‌تر هدایت می‌کند.

بخش نهم: انسان، عالم اکبر و حقیقت بی‌دیوار

انسان به‌عنوان عالم اکبر

استاد فرزانه قدس‌سره، با استناد به کلام علوی، انسان را عالم اکبر می‌دانند. انسان، آیینه تمام‌نمای وجود است و عالم هستی، در وجود او متجلی می‌شود. این دیدگاه، به عظمت انسان در فلسفه عرفانی اشاره دارد.

این ایده، با خطبه اول نهج‌البلاغه که به تحولات عالم (داغ شدن، سرد شدن، بالا و پایین رفتن) اشاره دارد، هم‌خوانی دارد و عالم را به‌عنوان حقیقتی پویا معرفی می‌کند.

شيرجه وجودی به حقیقت

استاد فرزانه قدس‌سره تأکید می‌کنند که حقیقت، در همین عالم ماده نهفته است. انسان، با شيرجه در وجود خود، به همه مراتب دسترسی دارد. عالم هستی، فاقد در و قفل است و انسان، با تأمل در وجود خویش، می‌تواند به جنات تجري و همه مراتب وجود راه یابد.

درنگ: انسان، با شيرجه در وجود خویش، به حقیقت بی‌مرز عالم دسترسی می‌یابد. عالم هستی، فاقد دیوار است و حقیقت، در دسترس همگان قرار دارد.

جمع‌بندی بخش نهم

این بخش، با تأکید بر عظمت انسان به‌عنوان عالم اکبر، عالم را به‌عنوان حقیقتی بی‌دیوار و در دسترس معرفی کرد. انسان، با تأمل وجودی، می‌تواند به همه مراتب وجود دسترسی یابد و حقیقت، در عمق وجود او نهفته است.

جمع‌بندی

این نوشتار، با بازخوانی و نقد دیدگاه‌های ملاصدرا درباره سکون و حرکت، به ارائه دیدگاهی نوین در فلسفه وجودی پرداخته است. با رد پیش‌فرض سکون اولیه، وجود را معادل حیات و حیات را معادل حرکت تعریف کرده و دوگانه‌های محرک و متحرک، واجد و فاقد، و زنده و غیرزنده را نفی می‌کند. حرکت، به‌عنوان صفتی ذاتی، در همه مراتب وجود جاری است و با آیات قرآن کریم، نظیر «يُسَبِّحُ لِلَّهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ» («آنچه در آسمان‌ها و آنچه در زمین است، برای خدا تسبیح می‌گویند»، جمعه: ۱) و «دَابَّةٍ تَدِبُّ فِي الْأَرْضِ» («جنبنده‌ای که بر زمین می‌خرامد»، نور: ۴۵) پشتیبانی می‌شود. این دیدگاه، با نقد محدودیت‌های فلسفه یونانی و دعوت به بازنگری در فلسفه اسلامی، به فهمی عمیق‌تر از وجود و حیات فرامی‌خواند و برای پژوهشگران فلسفه، دریچه‌ای نو به‌سوی تحلیل پویایی عالم می‌گشاید.

با نظارت صادق خادمی