در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

فلسفه 783

متن درس





تبیین سعه وجودی عالم و نقد پیش‌فرض‌های فلسفه سنتی در حکمت متعالیه

تبیین سعه وجودی عالم و نقد پیش‌فرض‌های فلسفه سنتی در حکمت متعالیه

برگرفته از درس‌گفتارهای استاد فرزانه قدس‌سره (جلسه ۷۸۳)

مقدمه: بازخوانی سعه وجودی عالم در پرتو حکمت متعالیه

درس‌گفتار شماره ۷۸۳ استاد فرزانه قدس‌سره، به‌عنوان یکی از عمیق‌ترین مباحث فلسفه خارج، دریچه‌ای نو به سوی فهم سعه وجودی عالم و مراتب ظهورات الهی می‌گشاید. این گفتار، با نقدی عالمانه بر پیش‌فرض‌های سنتی فلسفه اسلامی و ارسطویی، عالم هستی را نه مجموعه‌ای محدود و ساکن، بلکه شبکه‌ای پویا، نامتناهی، و سرشار از ظهورات بی‌پایان الهی معرفی می‌کند. برخلاف دیدگاه‌های سنتی که عالم را در چارچوب‌های کمی و عرضی تحلیل می‌کنند، این گفتار، با تکیه بر اصل وحدت وجود و تجدد وجودی، حرکت را صفتی ذاتی در همه مراتب هستی، از ماده تا مجردات، می‌داند.

بخش اول: نقد پیش‌فرض‌های فلسفه سنتی در تبیین عالم

نارسایی فلسفه سنتی در فهم سعه وجودی

فلسفه سنتی، به دلیل نگرش محدود، سطحی، و کمی به عالم و موجودات، از تبیین سعه وجودی و ظهورات الهی بازمانده است. این نگرش، عالم را در چارچوب‌های مادی و عرضی محصور می‌کند و از درک پویایی و بی‌پایانی هستی عاجز است. استاد فرزانه قدس‌سره استدلال می‌کنند که این دیدگاه، به‌جای سیر در وجود و روایت حقیقت هستی، به مفاهیم لفظی و کلام ملفوظ وابسته شده و از تحلیل وجودی بازمانده است. این نقد، مانند نسیمی است که غبار از آینه فلسفه سنتی می‌زداید و حقیقت سیال وجود را آشکار می‌سازد.

درنگ: فلسفه سنتی، به دلیل نگرش کمی و محدود، از تبیین سعه وجودی عالم و ظهورات الهی ناتوان است و به کلام ملفوظ و مفاهیم لفظی وابسته شده است.

این دیدگاه، با آیه شریفه قرآن کریم هم‌خوانی دارد:
«كُلُّ يَوْمٍ هُوَ فِي شَأْنٍ» (الرحمن: ۲۹)؛ یعنی هر روز او در کاری است. این آیه، پویایی و تجدد دائمی عالم را نشان می‌دهد که فراتر از چارچوب‌های محدود فلسفه سنتی است.

محدودیت شناخت فلاسفه از عالم ماده

استاد فرزانه قدس‌سره تأکید می‌کنند که شناخت فلاسفه سنتی از عالم ماده، مانند زمین، به دلیل ذهنیت محدود، ناقص و غیرقابل ارائه در مجامع علمی است. این شناخت، حتی در تحلیل پدیده‌های مادی، مانند طبیعت زمین، از عمق و دقت کافی برخوردار نیست. این نقد، مانند کلیدی است که قفل محدودیت‌های روش‌شناختی فلسفه سنتی را می‌گشاید و فلسفه را به سوی تحلیل‌های عمیق‌تر و علمی‌تر دعوت می‌کند.

درنگ: شناخت فلاسفه سنتی از عالم ماده، به دلیل ذهنیت محدود، ناقص است و از ارائه تحلیل‌های علمی و عمیق بازمانده است.

ناتوانی در تحلیل آسمان‌ها و عوالم مجردات

شناخت فلاسفه سنتی از آسمان‌ها، سموات، و عوالم مجردات، مانند عالم مثال، عقول، و ملائکه، به مراتب ناقص‌تر از شناخت عالم ماده است. این نارسایی، ریشه در وابستگی بیش از حد به روایات و مفاهیم لفظی دارد که به‌صورت دست‌وپاشکسته ارائه شده‌اند. استاد فرزانه قدس‌سره استدلال می‌کنند که اگر معلومات فلسفی از روایات و قرآن کریم جدا شوند، آگاهی فلسفه سنتی نسبت به اجسام، دنیا، و عوالم بسیار محدود است. این دیدگاه، مانند آینه‌ای است که ضعف‌های فلسفه سنتی را بازمی‌تاباند و آن را به سوی تحلیل وجودی مستقل دعوت می‌کند.

درنگ: فلسفه سنتی، به دلیل وابستگی به روایات و مفاهیم لفظی، در تحلیل آسمان‌ها و عوالم مجردات ناتوان است و شناخت آن‌ها ناقص و محدود است.

مفاهیم ابتدایی درباره کرسی، لوح، و قلم

فلسفه سنتی، در تحلیل مفاهیمی مانند کرسی، لوح، قلم، محو، اثبات، و عوالم مجردات، به مفاهیم ابتدایی و سطحی بسنده کرده است. استاد فرزانه قدس‌سره تأکید می‌کنند که این مفاهیم، به دلیل عدم استفاده صحیح از منابع دینی، تنها به‌صورت لفظی تکرار شده‌اند و از تحلیل عمیق وجودی محروم مانده‌اند. این نقد، مانند نوری است که تاریکی مفاهیم سنتی را می‌زداید و فلسفه را به سوی تحلیل عمیق‌تر این مفاهیم دعوت می‌کند.

درنگ: فلسفه سنتی، در تحلیل مفاهیمی مانند کرسی، لوح، و قلم، به مفاهیم ابتدایی بسنده کرده و از تحلیل عمیق وجودی بازمانده است.

جمع‌بندی بخش اول

بخش نخست، با نقد پیش‌فرض‌های فلسفه سنتی، نشان داد که این فلسفه، به دلیل نگرش کمی، سطحی، و وابستگی به مفاهیم لفظی، از تبیین سعه وجودی عالم و ظهورات الهی ناتوان است. این نارسایی، در شناخت عالم ماده، آسمان‌ها، و عوالم مجردات آشکار می‌شود و فلسفه را به سوی تحلیل‌های وجودی و علمی‌تر دعوت می‌کند. این دیدگاه، با تأکید بر پویایی و بی‌پایانی عالم، دریچه‌ای نو به سوی فهم حقیقت هستی می‌گشاید.

بخش دوم: تمایز فلسفه، عرفان، و معرفت اولیاء

فلسفه به‌مثابه کلام ملفوظ

استاد فرزانه قدس‌سره استدلال می‌کنند که فلسفه سنتی، به‌جای تحلیل وجودی و ادراک موجودات، به کلام ملفوظ و اندیشه‌های لفظی محدود شده است. این فلسفه، به‌جای سیر در وجود و روایت حقیقت هستی، به مفاهیم لفظی وابسته است و از وصول به حقیقت بازمانده است. این نقد، مانند کلیدی است که قفل محدودیت‌های فلسفه سنتی را می‌گشاید و آن را به سوی ادراک وجودی دعوت می‌کند.

درنگ: فلسفه سنتی، به‌جای تحلیل وجودی، به کلام ملفوظ و مفاهیم لفظی محدود شده و از ادراک حقیقت هستی بازمانده است.

تمایز فلسفه، عرفان، و معرفت اولیاء

فلسفه، به‌عنوان بحث شناخت و ادراک موجودات، در مرتبه‌ای پایین‌تر از عرفان و معرفت اولیاء قرار دارد. عرفان و معرفت اولیاء، به روایت و تصرف در عالم می‌رسد، در حالی که فلسفه سنتی در چارچوب‌های لفظی محصور مانده است. استاد فرزانه قدس‌سره این تمایز را با آیه شریفه قرآن کریم تبیین می‌کنند:
«وَكَذَلِكَ نُرِي إِبْرَاهِيمَ مَلَكُوتَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ» (أنعام: ۷۵)؛ یعنی بدین‌گونه ملکوت آسمان‌ها و زمین را به ابراهیم نشان دادیم. این آیه، مرتبه متعالی روایت را نشان می‌دهد که فراتر از تحلیل‌های فلسفی است.

درنگ: فلسفه، در مرتبه شناخت و ادراک است، اما عرفان و معرفت اولیاء به روایت و تصرف در عالم می‌رسد که فراتر از چارچوب‌های لفظی است.

ناتوانی فلسفه در تبیین آیات متعالی

فلسفه سنتی، به دلیل محدودیت‌های لفظی، قادر به تبیین آیاتی مانند
«أَسْرَى بِعَبْدِهِ لَيْلًا» (إسراء: ۱)؛ یعنی شب‌هنگام بنده‌اش را سیر داد، و
«فَتَدَلَّى فَكَانَ قَابَ قَوْسَيْنِ أَوْ أَدْنَى» (نجم: ۸-۹)؛ یعنی پس نزدیک شد و نزدیک‌تر شد، تا به اندازه دو کمان یا نزدیک‌تر، نیست. این آیات، به تجارب متعالی اشاره دارند که فراتر از تحلیل‌های لفظی فلسفه سنتی‌اند. این ناتوانی، مانند سایه‌ای است که بر آینه فلسفه سنتی افتاده و از انعکاس حقیقت بازمانده است.

درنگ: فلسفه سنتی، به دلیل وابستگی به مفاهیم لفظی، از تبیین آیات متعالی قرآن کریم مانند آیات معراج و قرب ناتوان است.

جمع‌بندی بخش دوم

بخش دوم، با تبیین تمایز میان فلسفه، عرفان، و معرفت اولیاء، نشان داد که فلسفه سنتی، به دلیل محدودیت در کلام ملفوظ، از ادراک و روایت حقیقت هستی بازمانده است. این دیدگاه، با استناد به آیات قرآن کریم، فلسفه را به سوی تحلیل وجودی و عرفانی دعوت می‌کند و مرتبه متعالی روایت و تصرف را به‌عنوان افقی فراتر از فلسفه معرفی می‌نماید.

بخش سوم: نقد پیش‌فرض‌های سنتی در باب حرکت و تسلسل

نقد نگرش کمی به عالم ماده

فلسفه سنتی، عالم ماده را ساکن و نیازمند محرک خارجی می‌داند که خود متحرک نیست. استاد فرزانه قدس‌سره این پیش‌فرض را نقد کرده و استدلال می‌کنند که عالم ماده، ذاتاً متحرک و پویاست. این دیدگاه، مانند نوری است که سایه سکون را از عالم ماده می‌زداید و آن را در جریانی سیال و وجودی نشان می‌دهد.

درنگ: عالم ماده، برخلاف پیش‌فرض‌های سنتی، ذاتاً متحرک و پویاست و نیازی به محرک خارجی ندارد.

نقد جست‌وجوی آخر المتحرکین

فلسفه سنتی، برای جلوگیری از تسلسل، به دنبال آخر المتحرکین است که چرخ هستی را متوقف کند. استاد فرزانه قدس‌سره این پیش‌فرض را رد کرده و تسلسل را ضرورتی وجودی می‌دانند. آن‌ها استدلال می‌کنند که هیچ آخر المتحرکینی در عالم وجود ندارد، زیرا عالم در همه مراتب، پویا و بی‌پایان است. این دیدگاه، مانند رودی است که از سرچشمه وجود جاری می‌شود و هیچ‌گاه به پایان نمی‌رسد.

درنگ: تسلسل، نه محال، بلکه ضرورتی وجودی است و هیچ آخر المتحرکینی در عالم وجود ندارد که چرخ هستی را متوقف کند.

نفی محرک اولی و متحرک آخری

استاد فرزانه قدس‌سره وجود محرک اولی یا متحرک آخری را که حرکت را متوقف کند، نفی می‌کنند. آن‌ها استدلال می‌کنند که عالم، نه اول دارد و نه آخر، و همه موجودات در حرکتی ذاتی و بی‌پایان مشارکت دارند. این دیدگاه، با آیه شریفه قرآن کریم هم‌خوانی دارد:
«فَأَيْنَمَا تُوَلَّوْا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّهِ» (بقره: ۱۱۵)؛ یعنی مشرق و مغرب از آن خداست؛ پس به هر سو رو کنید، وجه خدا آنجاست.

درنگ: عالم هستی، نه اول دارد و نه آخر، و هیچ محرک اولی یا متحرک آخری وجود ندارد که حرکت را متوقف کند.

مثال حدیث «آخر من یخرج من الدنیا المفلس»

استاد فرزانه قدس‌سره به حدیث «آخرین کسی که از دنیا خارج می‌شود، مفلس است» اشاره می‌کنند و توضیح می‌دهند که این حدیث به خروج از دنیا اشاره دارد، نه خروج از وجود یا حرکت. این حدیث، مانند آینه‌ای است که تمایز میان دنیا و وجود را بازمی‌تاباند و عالم را فراتر از محدودیت‌های دنیوی نشان می‌دهد.

درنگ: حدیث «آخرین کسی که از دنیا خارج می‌شود، مفلس است» به خروج از دنیا اشاره دارد، نه خروج از وجود یا حرکت.

نقد جعل احادیث

استاد فرزانه قدس‌سره جعل احادیث را، حتی با نیت خیر، نادرست می‌دانند و بر اهمیت اصالت در نقل روایات تأکید می‌کنند. این دیدگاه، مانند کلیدی است که قفل اصالت در علم دینی را می‌گشاید و فلسفه را به سوی صداقت و دقت در تحلیل دعوت می‌کند.

درنگ: جعل احادیث، حتی با نیت خیر، نادرست است و باید از آن اجتناب شود.

جمع‌بندی بخش سوم

بخش سوم، با نقد پیش‌فرض‌های سنتی در باب حرکت و تسلسل، نشان داد که عالم هستی ذاتاً پویا و بی‌پایان است. تسلسل، نه محال، بلکه ضرورتی وجودی است و هیچ محرک اولی یا متحرک آخری وجود ندارد که چرخ هستی را متوقف کند. این دیدگاه، با استناد به آیات قرآن کریم و احادیث، عالم را در جریانی سیال و وجودی معرفی می‌کند.

بخش چهارم: متناهی و غ غیرمتناهی در عالم هستی

متناهی و غ غیرمتناهی در همه مراتب عالم

استاد فرزانه قدس‌سره استدلال می‌کنند که تمام عالم هستی، از ماده تا مجردات، به وصف متناهی و غ غیرمتناهی متصف است. هر ذره در عالم، هرچند در ظاهر متناهی است، اما در حقیقت، غ غیرمتناهی است و جلوه‌ای از وجود بی‌پایان حق تعالی را در خود نهفته دارد. این دیدگاه، مانند آینه‌ای است که وحدت وجودی عالم را بازمی‌تاباند و هر موجود را مظهر حق می‌داند.

درنگ: تمام عالم هستی، از ماده تا مجردات، به وصف متناهی و غ غیرمتناهی متصف است و هر ذره، جلوه‌ای از وجود بی‌پایان حق تعالی است.

غ غیرمتناهی در متناهی

غ غیرمتناهی، در بستر متناهی عبور می‌کند. استاد فرزانه قدس‌سره با مثال پول غ غیرمتناهی که از متناهی‌ها تشکیل شده است، نشان می‌دهند که عالم، شبکه‌ای از ظهورات متناهی است که وصف غ غیرمتناهی را می‌پذیرد. این دیدگاه، مانند رودی است که در بستر متناهی جاری می‌شود و بی‌پایانی حقیقت را نشان می‌دهد.

درنگ: غ غیرمتناهی، در بستر متناهی عبور می‌کند و عالم، شبکه‌ای از ظهورات متناهی با وصف غ غیرمتناهی است.

مثال عدد و غ غیرمتناهی

عدد، هرچند در ظاهر متناهی است، اما به وصف غ غیرمتناهی متصف می‌شود. استاد فرزانه قدس‌سره با مثال عدد دو که غ غیرمتناهی دو است، رابطه متناهی و غ غیرمتناهی را در عالم هستی تبیین می‌کنند. این مثال، مانند نوری است که مرزهای مصنوعی میان متناهی و غ غیرمتناهی را محو می‌کند.

درنگ: عدد، هرچند متناهی است، اما به وصف غ غیرمتناهی متصف می‌شود و این رابطه، در همه مراتب عالم جاری است.

نقد مقایسه عالم مجردات و خدا

مقایسه عالم مجردات و خدا از منظر کمی، مانند اندازه، نادرست است، زیرا خدا و مجردات در مقدار نیستند. استاد فرزانه قدس‌سره تأکید می‌کنند که غ غیرمتناهی بودن، منافاتی با داشتن حد وجودی ندارد، اما این حد، به‌معنای کمی نیست. این دیدگاه، مانند کلیدی است که قفل تحلیل‌های کمی را می‌گشاید و خدا و مجردات را فراتر از چارچوب‌های کمی معرفی می‌کند.

درنگ: مقایسه خدا و مجردات از منظر کمی نادرست است، زیرا غ غیرمتناهی بودن، منافاتی با حد وجودی ندارد.

نقد حرکت در عدد

حرکت در عدد، مانند دو، چهار، شش، حرکت در متناهی است و نمی‌تواند غ غیرمتناهی را تبیین کند. استاد فرزانه قدس‌سره این نگرش را نقد کرده و استدلال می‌کنند که عالم، فراتر از چارچوب‌های عددی و کمی است. این دیدگاه، مانند نسیمی است که پرده‌های تحلیل‌های کمی را کنار می‌زند و حقیقت سیال وجود را آشکار می‌سازد.

درنگ: حرکت در عدد، حرکت در متناهی است و نمی‌تواند غ غیرمتناهی عالم را تبیین کند.

جمع‌بندی بخش چهارم

بخش چهارم، با تبیین رابطه متناهی و غ غیرمتناهی در عالم هستی، نشان داد که هر ذره، هرچند در ظاهر متناهی است، اما در حقیقت، غ غیرمتناهی است و جلوه‌ای از وجود بی‌پایان حق تعالی را در خود دارد. این دیدگاه، با نقد تحلیل‌های کمی و نگرش‌های سنتی، عالم را شبکه‌ای پویا و نامتناهی معرفی می‌کند که در همه مراتب، از ماده تا مجردات، در جریانی سیال و وجودی قرار دارد.

بخش پنجم: پویایی عالم و نفی ایستایی

نفی عالم ایستا

استاد فرزانه قدس‌سره تأکید می‌کنند که عالم ایستا وجود ندارد و همه موجودات در حال حرکت و پویایی‌اند. این دیدگاه، عالم را در فیضان دائمی حق و در حرکتی ذاتی و بی‌پایان می‌بیند. این تبیین، مانند رودی است که از سرچشمه وجود جاری می‌شود و همه مراتب را در بر می‌گیرد.

درنگ: عالم ایستا وجود ندارد و همه موجودات در حرکتی ذاتی و بی‌پایان مشارکت دارند.

مثال خمیر نانوایی

عالم هستی، مانند خمیر نانوایی، هیچ‌گاه تمام نمی‌شود و همواره در حال گسترش است. استاد فرزانه قدس‌سره با این مثال، پویایی و بی‌پایانی عالم را نشان می‌دهند. این مثال، مانند آینه‌ای است که حقیقت سیال و گسترش‌یابنده عالم را بازمی‌تاباند.

درنگ: عالم هستی، مانند خمیر نانوایی، هیچ‌گاه تمام نمی‌شود و در فیضان دائمی حق گسترش می‌یابد.

سیر موجودات به حق

رجوع موجودات به حق، نه یک‌بار، بلکه به تمام اسما و صفات و عوالم هستی است. استاد فرزانه قدس‌سره تأکید می‌کنند که این سیر، محدود به تناسخ نیست، بلکه جریانی وجودی و بی‌پایان است. این دیدگاه، با آیه شریفه قرآن کریم هم‌خوانی دارد:
«إِنَّا لَمُوسِعُونَ» (ذاریات: ۴۷)؛ یعنی ما همواره گسترش‌دهنده‌ایم.

درنگ: رجوع موجودات به حق، به تمام اسما و صفات و عوالم هستی است و در جریانی بی‌پایان قرار دارد.

نفی انقراض نسل

استاد فرزانه قدس‌سره انقراض نسل را نفی کرده و استدلال می‌کنند که در عالم، تبدل نسل و انقلاب نسل رخ می‌دهد، نه انقراض. این دیدگاه، عالم را در حال تحول و پویایی می‌بیند، مانند درختی که شاخه‌هایش در هر فصل نو می‌شوند، اما هرگز نابود نمی‌گردند.

درنگ: انقراض نسل در عالم وجود ندارد؛ بلکه تبدل و انقلاب نسل رخ می‌دهد.

نقد اثبات محرک عقلانی در اسفار

استاد فرزانه قدس‌سره دیدگاه صدرالمتألهین در اسفار را نقد می‌کنند که عالم را ساکن و نیازمند محرک عقلانی می‌داند. آن‌ها استدلال می‌کنند که عالم، ذاتاً متحرک است و نیازی به محرک خارجی ندارد. این نقد، مانند نوری است که سایه پیش‌فرض‌های سنتی را از فلسفه صدرایی می‌زداید.

درنگ: عالم، ذاتاً متحرک است و نیازی به محرک عقلانی، برخلاف دیدگاه اسفار، ندارد.

جمع‌بندی بخش پنجم

بخش پنجم، با تأکید بر پویایی و بی‌پایانی عالم، نشان داد که عالم ایستا وجود ندارد و همه موجودات در حرکتی ذاتی و بی‌پایان مشارکت دارند. این دیدگاه، با نفی انقراض نسل و نقد پیش‌فرض‌های سنتی، عالم را در فیضان دائمی حق و در سیر وجودی به سوی اسما و صفات الهی معرفی می‌کند.

بخش ششم: تمایز وصف و اسم در فلسفه و عرفان

تمایز وصف و اسم

استاد فرزانه قدس‌سره تمایز میان وصف و اسم را تبیین می‌کنند: وصف، تعلق به ذات ندارد و می‌شکند، اما اسم، تعلق به ذات دارد و غیرقابل شکست است. برای مثال، قدرت وصف است، اما قادر، به‌عنوان اسمی که تعلق به ذات یافته، غیرقابل شکست است. این تمایز، مانند کلیدی است که قفل رابطه اوصاف و اسمای الهی را می‌گشاید.

درنگ: وصف، تعلق به ذات ندارد و می‌شکند، اما اسم، تعلق به ذات دارد و غیرقابل شکست است.

تسلسل عصمتی در ائمه

استاد فرزانه قدس‌سره استدلال می‌کنند که ائمه معصومین، تسلسل عصمتی دارند، اما در امام زمان (ع)، عصمت به کمال می‌رسد و شکسته نمی‌شود. این دیدگاه، مانند آینه‌ای است که وحدت وجودی عصمت را در مراتب مختلف نشان می‌دهد.

درنگ: ائمه معصومین تسلسل عصمتی دارند، اما در امام زمان (ع)، عصمت به کمال می‌رسد و شکسته نمی‌شود.

نقد پایان دنیا

دیدگاه‌هایی که دنیا را پایان‌پذیر و دارای خرت‌وپرت می‌دانند، مورد نقد استاد فرزانه قدس‌سره قرار گرفته است. آن‌ها استدلال می‌کنند که دنیا هیچ‌گاه تمام نمی‌شود و خلقت الهی، کامل و بدون نقص است. این دیدگاه، مانند نوری است که تاریکی مفاهیم نادرست را می‌زداید.

درنگ: دنیا هیچ‌گاه تمام نمی‌شود و خلقت الهی، کامل و بدون نخاله است.

نفی نخاله در خلقت الهی

استاد فرزانه قدس‌سره تأکید می‌کنند که خلقت الهی، برخلاف صنعت بشری، هیچ نخاله یا زباله‌ای ندارد. این دیدگاه، مانند آینه‌ای است که کمال خلقت الهی را بازمی‌تاباند و عالم را کامل و بدون نقص معرفی می‌کند.

درنگ: خلقت الهی، برخلاف صنعت بشری، هیچ نخاله‌ای ندارد و کامل است.

جمع‌بندی بخش ششم

بخش ششم، با تبیین تمایز وصف و اسم، تسلسل عصمتی، و نفی پایان دنیا، نشان داد که عالم در جریانی بی‌پایان و کامل قرار دارد. خلقت الهی، بدون نقص و نخاله، در همه مراتب، از ماده تا مجردات، جلوه‌ای از اسما و صفات الهی است.

بخش هفتم: ظهورات الهی و تجربه عرفانی

متناهی و غ غیرمتناهی در ظهورات

استاد فرزانه قدس‌سره استدلال می‌کنند که تمام ظهورات عالم، متناهی به وصف غ غیرمتناهی‌اند. هر موجود، هرچند در ظاهر متناهی است، اما در حقیقت، جلوه‌ای از وجود بی‌پایان حق تعالی است. این دیدگاه، با آیه شریفه قرآن کریم هم‌خوانی دارد:
«وَإِنْ مِنْ شَيْءٍ إِلَّا يُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ» (إسراء: ۴۴)؛ یعنی هیچ چیزی نیست مگر اینکه با ستایش او تسبیح می‌گوید.

درنگ: تمام ظهورات عالم، متناهی به وصف غ غیرمتناهی‌اند و هر موجود، جلوه‌ای از وجود بی‌پایان حق تعالی است.

مثال قبله و ضريح

استاد فرزانه قدس‌سره با مثال قبله و ضريح، نشان می‌دهند که این امور، هرچند در ظاهر متناهی‌اند، اما در حقیقت، غ غیرمتناهی‌اند. طواف ضريح، طواف حقیقت است و قبله، جلوه‌ای از وجه الله است. این مثال، مانند آینه‌ای است که حقیقت غ غیرمتناهی را در اعمال دینی بازمی‌تاباند.

درنگ: قبله و ضريح، متناهی به وصف غ غیرمتناهی‌اند و طواف آن‌ها، طواف حقیقت و وجه الله است.

نقد تسلسل کمی در فلسفه

استاد فرزانه قدس‌سره تسلسل در فلسفه سنتی را که به‌صورت کمی و مانند کمربند تحلیل شده، نقد می‌کنند. آن‌ها استدلال می‌کنند که عالم، کمربند ندارد و در جهات لایتناهی وجودی جریان دارد. این دیدگاه، مانند نوری است که محدودیت‌های تحلیل‌های کمی را محو می‌کند.

درنگ: تسلسل در فلسفه سنتی، به‌صورت کمی تحلیل شده، اما عالم، در جهات لایتناهی وجودی جریان دارد.

غ غیرمتناهی شدی، مدی، و عدی

فلسفه سنتی، غ غیرمتناهی را به شدی، مدی، و عدی تقسیم می‌کند، اما استاد فرزانه قدس‌سره استدلال می‌کنند که همه موجودات این اوصاف را دارند. تفاوت خدا و خلق، نه در این اوصاف، بلکه در ذات و ظهور است. این دیدگاه، مانند کلیدی است که قفل تقسیم‌بندی‌های سنتی را می‌گشاید.

درنگ: تفاوت خدا و خلق، نه در شدی، مدی، و عدی، بلکه در ذات و ظهور است.

واجب الوجود و غ غیرمتناهی

استاد فرزانه قدس‌سره واجب الوجود را وجودی می‌دانند که ذات دارد، اما همه موجودات، چه شدی، مدی، یا عدی، غ غیرمتناهی‌اند. این دیدگاه، عالم را شبکه‌ای از ظهورات الهی می‌بیند که در همه مراتب، جلوه‌ای از وجود بی‌پایان حق تعالی است.

درنگ: واجب الوجود، وجودی با ذات است، اما همه موجودات، غ غیرمتناهی‌اند و ظهورات الهی را در خود دارند.

کمال عارف در سلام نماز

عارف، در سلام نماز، به همه عالم سلام می‌دهد، زیرا خود را متناهی به وصف غ غیرمتناهی می‌بیند. استاد فرزانه قدس‌سره استدلال می‌کنند که این سلام، نه تنها به خود، بلکه به همه عالم است، زیرا هر ذره، جلوه‌ای از حقیقت غ غیرمتناهی است. این دیدگاه، مانند آینه‌ای است که وحدت وجودی عالم را در تجربه عرفانی بازمی‌تاباند.

درنگ: عارف، در سلام نماز، به همه عالم سلام می‌دهد، زیرا خود را متناهی به وصف غ غیرمتناهی می‌بیند.

جمع‌بندی بخش هفتم

بخش هفتم، با تبیین ظهورات الهی و تجربه عرفانی، نشان داد که عالم، شبکه‌ای از ظهورات متناهی با وصف غ غیرمتناهی است. این دیدگاه، با نقد تقسیم‌بندی‌های سنتی و تحلیل اعمال دینی در بستر وجودی، فلسفه را به سوی رویکردی عرفانی و پویا سوق می‌دهد.

نتیجه‌گیری کلی

این نوشتار، با تکیه بر درس‌گفتارهای استاد فرزانه قدس‌سره، به تبیین سعه وجودی عالم و نقد پیش‌فرض‌های فلسفه سنتی پرداخت. عالم هستی، نه محدود و ساکن، بلکه شبکه‌ای پویا، نامتناهی، و سرشار از ظهورات الهی است که در همه مراتب، از ماده تا مجردات، در جریانی سیال و وجودی قرار دارد. نقد نگرش‌های کمی، نفی آخر المتحرکین، و تبیین رابطه متناهی و غ غیرمتناهی، فلسفه را به سوی تحلیل‌های وجودی و عرفانی دعوت می‌کند. این دیدگاه، با استناد به آیات قرآن کریم و احادیث، عالم را جلوه‌ای از فیض دائمی حق معرفی می‌کند و دریچه‌ای نو به سوی فهم حقیقت هستی می‌گشاید.

با نظارت صادق خادمی