متن درس
فلسفه پویای وجود: بازخوانی درسگفتارهای استاد فرزانه قدسسره (جلسه ۷۸۹)
برگرفته از درسگفتارهای استاد فرزانه قدسسره (جلسه ۷۸۹)
دیباچه
جهان هستی، چونان قرقرهای پر رمز و راز، در هر لحظه نخهای وجود را باز میکند و تعینات آن را در پهنه ظهور متجلی میسازد. فلسفه پویا، که در درسگفتارهای استاد فرزانه قدسسره چون گوهری درخشان رخ مینماید، این حقیقت را به روشنی آشکار میسازد که وجود، نه در قوهای نهان، بلکه در فعلیت محض و متراکم، از ازل تا ابد در جریان است. این نوشتار، با تکیه بر درسگفتار شماره ۷۸۹، به تبیین و تحلیل آرای فلسفی استاد در نقد فلسفه امکانی و بازتعریف مفاهیم بنیادین چون حرکت، قوه، و فعلیت در چارچوب فلسفه وجودی میپردازد.
بخش نخست: نقد فلسفه امکانی و تبیین فعلیت وجود
مفهوم قوه و فعل در فلسفه سنتی
فلاسفه پیشین، از ابنسینا تا صدرالمتألهین، بر این باور بودهاند که هر پدیده حادث، پیش از تحقق، مسبوق به قوه وجود است. این قوه، در مادّیات به مادهای سابق بازمیگردد که قابلیت تبدیل به فعلیت را داراست. برای مثال، نطفه پیش از تبدیل به علقه، قوه علقه شدن را در خود نهفته دارد. این دیدگاه، که ریشه در فلسفه ارسطویی دارد، حرکت را بهعنوان گذار از قوه به فعل تعریف میکند و حدوث هر موجود را به وجود قوهای پیشین در موضوع آن وابسته میداند.
درنگ: در فلسفه سنتی، هر موجود حادث، پیش از وجود، قوهای در ماده یا موضوع خود دارد که به فعلیت تبدیل میشود.
استدلال فلاسفه بر قوه پیشین
ابنسینا در «شفا» و صدرالمتألهین در «اسفار» (جلد سوم، فصل شانزدهم) استدلال میکنند که هر موجود حادث، پیش از وجود، ممتنع یا واجب نیست، بلکه ممکن است. این امکان، قوهای است که در موضوع موجود نهفته و با تأثیر فاعل به فعلیت میرسد. برای نمونه، چرخ میتواند حرکت کند، زیرا قوه حرکت در آن موجود است، نه در فاعل خارجی. اگر این قوه وجود نداشته باشد، موجود یا ممتنع است و نمیتواند پدید آید، یا واجب است و هرگز معدوم نبوده است.
نقد فلسفه امکانی
فلسفه امکانی، که بر تمایز میان واجب، ممکن، و ممتنع استوار است، در نگاه استاد فرزانه قدسسره، چارچوبی محدود و ناکارآمد دارد. این فلسفه، وجود را در قالب مفاهیم ذهنی چون امکان و قوه تحلیل میکند، حال آنکه حقیقت وجود، فراتر از این دستهبندیهاست. استاد با نقدی بنیادین، مفاهیم واجب، ممکن، و ممتنع را بهعنوان اوصاف انتزاعی رد کرده و تأکید میورزد که همه عالم، در فعلیت محض و متراکم موجود است.
درنگ: فلسفه امکانی، با تکیه بر مفاهیم ذهنی چون قوه و امکان، از فهم حقیقت بسیط و فعلیت محض وجود بازمیماند.
جمعبندی بخش نخست
بخش نخست، با تبیین دیدگاه سنتی فلاسفه در باب قوه و فعل، به نقد آن از منظر فلسفه وجودی میپردازد. در این چارچوب، قوه و امکان بهعنوان مفاهیم ذهنی و انتزاعی کنار گذاشته شده و وجود، بهمثابه حقیقتی بسیط و بالفعل معرفی میشود. این دیدگاه، بنیانی نو برای فهم هستی فراهم میآورد که در بخشهای بعدی گسترش مییابد.
بخش دوم: فعلیت محض و تعینات وجودی
وجود بهمثابه قرقره هستی
استاد فرزانه قدسسره، وجود را به قرقرهای تشبیه میکند که نخهای آن، تعینات وجودیاند. این نخها، نه بهصورت بالقوه، بلکه بهصورت بالفعل در قرقره موجودند. باز شدن قرقره، ظهور تعینات است، نه تبدیل قوه به فعل. برای مثال، نطفه، انسان کامل را بهصورت متراکم در خود دارد، نه بهصورت قوهای که نیازمند فعلیت یافتن باشد.
درنگ: همه عالم، بهصورت بالفعل در حق تعالی موجود است و ظهور تعینات، باز شدن قرقره وجود است، نه تبدیل قوه به فعل.
مثال عدل پنبه و پشمک
جهان هستی، چونان عدل پنبهای است که باز شدن آن، تعینات را آشکار میسازد. یا مانند پشمکی است که در حالت متراکم، شکر است و در حالت باز شده، پشمک نامیده میشود، اما ذاتاً یکی است. این تمثیلات، بر پیوستگی و فعلیت همه مراتب وجود تأکید دارند و نشان میدهند که حدوث، نه امری واقعی، بلکه ظهور تعینات است.
رد مفاهیم واجب، ممکن، و ممتنع
در فلسفه وجودی، مفاهیم واجب، ممکن، و ممتنع بهعنوان اوصاف وجودی بیمعنا هستند. وجود، تنها وجوب دارد و این وجوب، نه به معنای واجبالوجود سنتی، بلکه به معنای فعلیت محض است. امکان و امتناع، مفاهیمی ذهنیاند که از ادراک محدود انسان ناشی میشوند.
درنگ: امکان و امتناع، مفاهیمی ذهنی و انتزاعیاند و وجود، تنها در فعلیت محض و وجوب ذاتی متجلی است.
جمعبندی بخش دوم
بخش دوم، با تأکید بر فعلیت محض وجود و رد مفاهیم امکانی، عالم را چونان جریانی سیال و بالفعل معرفی میکند. تمثیلات قرقره، عدل پنبه، و پشمک، این دیدگاه را بهگونهای روشن و ملموس تبیین میکنند و بنیانی برای فهم پویایی وجود فراهم میآورند.
بخش سوم: ظهور تعینات و نقد حدوث
تعینات بهمثابه ظهور فعلیت
در فلسفه وجودی، آنچه حدوث نامیده میشود، در حقیقت ظهور تعینات است. نطفه، علقه، و انسان کامل، همگی بهصورت بالفعل در یکدیگر متراکمند و ظهور آنها، چون باز شدن گلی در بهار، تنها تغییر در مراتب تجلی است، نه تبدیل قوه به فعل.
مثال دانه بلال
دانه بلال، در حالت متراکم، چونان نخودی است که با حرارت، به گل پیل تبدیل میشود. این تبدیل، نه از قوه به فعل، بلکه از فعلیت متراکم به فعلیت متجلی است. بلال، چه در حالت دانه و چه در حالت گل پیل، ذاتاً یکی است و تنها تعینش تغییر میکند.
درنگ: حدوث، ظهور تعینات است، نه تبدیل قوه به فعل. همه مراتب وجود، بهصورت بالفعل در یکدیگر متراکمند.
آیه قرآنی و بسط عالم
وَالسَّمَاءَ بَنَيْنَاهَا بِأَيْدٍ وَإِنَّا لَمُوسِعُونَ
و آسمان را با قدرت بنا کردیم و هر آینه ما آن را وسعتدهندگانیم.
این آیه از قرآن کریم، به بسط و گشودگی عالم اشاره دارد. عالم، چونان پارچهای است که در دستان الهی باز میشود و تعینات آن، در جریانی سیال ظهور مییابد. این بسط، نه حدوث به معنای سنتی، بلکه تجلی فعلیت است.
جمعبندی بخش سوم
بخش سوم، با تبیین ظهور تعینات و نقد مفهوم حدوث، عالم را بهمثابه جریانی از فعلیتهای متراکم معرفی میکند. آیات قرآن کریم و تمثیلات، این دیدگاه را تقویت کرده و راه را برای فهم عمیقتر فلسفه وجودی هموار میسازند.
بخش چهارم: فعلیت در مراتب مجردات
نزول ملائکه و جبرئیل
حتی در مراتب مجردات، مانند نزول ملائکه و جبرئیل، هیچ قوهای وجود ندارد. این نزول، ظهور فعلیت است که در مراتب وجودی متجلی میشود. جبرئیل، نه بهصورت بالقوه، بلکه بهصورت بالفعل در حق تعالی موجود است و ظهورش، تنها تغییر در مراتب تجلی است.
درنگ: نزول ملائکه، ظهور فعلیت است، نه تبدیل قوه به فعل، حتی در مراتب مجردات.
وحدت فعلیت در همه مراتب
همه عالم، از حق تعالی تا مادّیات، در فعلیت محض موجود است. تفاوت میان مراتب، تنها در شدت و قلت ظهور است، نه در ذات وجود. این وحدت، عالم را به سیستمی یکپارچه و پویا تبدیل میکند که در آن، هیچ قوهای به معنای سنتی وجود ندارد.
جمعبندی بخش چهارم
بخش چهارم، با گسترش دیدگاه فعلیت محض به مراتب مجردات، نشان میدهد که حتی در عالم غیرمادی، قوه جایگاهی ندارد. نزول ملائکه و وحدت فعلیت، این چارچوب را تقویت کرده و فلسفه وجودی را بهعنوان دیدگاهی جامع معرفی میکند.
بخش پنجم: دعا و تقدم فعلیت الهی
دعای «ای آغازگر نعمتها پیش از استحقاق»
دعای «ای که نعمتها را پیش از استحقاق آغاز میکنی» نشاندهنده تقدم فعلیت الهی بر هر قوه یا استحقاق است. خداوند، نعمتها را پیش از هر استعدادی عطا میکند، چنانکه گویی وجود، چونان جریانی سیال، پیش از هر تقاضا در دسترس است.
درنگ: فعلیت الهی، مقدم بر هر قوه یا استحقاق است و نعمتها، پیش از هر تقاضا عطا میشوند.
نقد مفهوم استحقاق
استحقاق، به معنای امکان یا استعداد، مفهومی ذهنی است که در فلسفه وجودی جایگاهی ندارد. انسان، نه بهواسطه استعداد، بلکه بهواسطه فعلیت الهی، نعمتها را دریافت میکند. این دیدگاه، رابطه انسان و خدا را به جریانی بیواسطه و سیال تبدیل میکند.
جمعبندی بخش پنجم
بخش پنجم، با تکیه بر دعا و نقد مفهوم استحقاق، تقدم فعلیت الهی را بر هر قوه یا امکان نشان میدهد. این دیدگاه، رابطه انسان و خدا را بهعنوان جریانی از فیض بیکران الهی بازتعریف میکند.
بخش ششم: نقد تاریخی فلسفه امکانی و ضرورت تحول
محدودیتهای فلسفه امکانی
فلسفه امکانی، که از ابنسینا تا صدرالمتألهین در هزار سال تغییری نیافته، به دلیل محدودیتهایش، ناتوان از پاسخگویی به نیازهای معاصر است. این فلسفه، با تکیه بر مفاهیم ذهنی چون قوه و امکان، از فهم پویایی وجود بازمانده و در حل مسائل اجتماعی و علمی ناکام بوده است.
درنگ: فلسفه امکانی، به دلیل محدودیتهایش، ناتوان از پاسخگویی به نیازهای علمی و اجتماعی معاصر است.
فلسفه وجودی بهمثابه راهحل
فلسفه وجودی، با تأکید بر فعلیت محض و رد مفاهیم امکانی، میتواند بهعنوان مبنایی برای علم و جامعه عمل کند. این فلسفه، با پویایی و جامعیت خود، قادر است تحولات عمیقی در فرهنگ، علم، و دین ایجاد کند.
جمعبندی بخش ششم
بخش ششم، با نقد تاریخی فلسفه امکانی و تأکید بر ضرورت فلسفه وجودی، راه را برای تحول در اندیشه فلسفی و اجتماعی هموار میسازد. این دیدگاه، با تکیه بر فعلیت و پویایی، پاسخگوی نیازهای زمان است.
نتیجهگیری نهایی
این نوشتار، با بازخوانی درسگفتارهای استاد فرزانه قدسسره، فلسفه پویای وجود را چونان چراغی روشنگر در برابر دیدگان پژوهندگان گشوده است. نقد فلسفه امکانی، رد مفاهیم قوه و امکان بهعنوان اوصاف ذهنی، و تأکید بر فعلیت محض وجود، بنیان این فلسفه را تشکیل میدهد. تمثیلات قرقره، عدل پنبه، و دانه بلال، همراه با استناد به آیات قرآن کریم و ادعیه، این دیدگاه را بهگونهای روشن و ملموس تبیین کردهاند. فلسفه وجودی، با بازتعریف هستی بهمثابه جریانی سیال و بالفعل، نهتنها به فهم عمیقتر حقیقت دعوت میکند، بلکه مبنایی برای تحول در علم، دین، و جامعه فراهم میآورد. این نوشتار، با حفظ تمامی جزییات درسگفتار و تحلیلهای آن، تلاشی است برای گشودن دریچهای نو بهسوی حکمت الهی و پویایی وجود.
با نظارت صادق خادمی