متن درس
تحلیل و تبیین فلسفه صدرایی در پرتو وحدت وجود
برگرفته از درسگفتارهای استاد فرزانه، آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۷۹۵)
مقدمه
فلسفه صدرایی، بهعنوان یکی از برجستهترین نظامهای فلسفی در سنت اسلامی، با تکیه بر مفاهیم بنیادینی چون قوه، فعل، تجرد، و امکان، چارچوبی عمیق برای فهم هستی ارائه داده است. این نظام فلسفی، که بر اصالت وجود و حرکت جوهری استوار است، موجودات را در مراتب گوناگون وجودی دستهبندی کرده و با پیوند میان فلسفه و عرفان، به تبیین رابطه میان حق تعالی و مخلوقات میپردازد. درسگفتار شماره ۷۹۵ استاد فرزانه، آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، با رویکردی انتقادی، این مفاهیم را در پرتو وحدت وجود بازخوانی کرده و با نفی مقولات انتزاعی نظیر امکان و ماهیت، به سوی هستیشناسیای سیال و متعالی حرکت میکند. هدف، ارائه تبیینی جامع و دقیق از مفاهیم قوه، فعل، تجرد، و امکان، و بازتعریف آنها در چارچوب وحدت وجود است.
بخش یکم: تبیین مراتب وجود در فلسفه صدرایی
تمایز میان ماده، نفس، و مجردات
در نظام فلسفی ملاصدرا، موجودات بر اساس مراتب تجرد و مادهمندی به سه دسته تقسیم میشوند: موجودات مادی، که شامل اجسام، نباتات، و حیوانات است؛ موجودات نفسی، که دارای تجرد نسبیاند و معیت با ماده دارند، مانند نفس انسانی؛ و موجودات مجرد، مانند عقول و ملائکه، که از ماده کاملاً مفارقاند. این دستهبندی، که ریشه در فلسفه ارسطویی و مشایی دارد، در فلسفه صدرایی با افزودن نظریه حرکت جوهری و اصالت وجود به نظامی پویا تبدیل شده است.
موجودات مادی، به دلیل وابستگی به ماده، قوه و امکان را در خود حمل میکنند؛ گویی در بطن خویش، بذر تحول و شدن را نهفته دارند. نفس، به مثابه پلی میان ماده و تجرد، در ذات با ماده معیت دارد، اما در فعل از آن مفارق است؛ مانند رودی که از خاک برمیخیزد، اما در جریان خویش به سوی آسمان میل میکند. مجردات، اما، چون ستارگانی در آسمان وجود، از هرگونه تعلق مادی آزادند و در مرتبهای متعالیتر قرار دارند.
درنگ: تمایز میان ماده، نفس، و مجردات در فلسفه صدرایی، نه تنها به فهم مراتب وجود کمک میکند، بلکه زمینهساز بازتعریف این مراتب در چارچوب وحدت وجود است، جایی که تمام موجودات به ظهورات الهی فروکاسته میشوند.
تحلیل و نقد
استاد فرزانه، آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، این دستهبندی را با نگاهی انتقادی بازخوانی کرده و با تأکید بر وحدت وجود، تمایزات را به مراتب ظهور وجود فرومیکاهد. این رویکرد، که از تمایزات صلب فلسفه صدرایی فاصله میگیرد، موجودات را به مثابه شکوفههای وجودی مینگرد که هر یک در مرتبهای خاص از تجلی الهی قرار دارند. این بازتعریف، از یک سو به پویایی نظام فلسفی ملاصدرا وفادار است و از سوی دیگر، با نفی مقولات انتزاعی، به سوی هستیشناسیای متعالیتر حرکت میکند.
جمعبندی بخش یکم
دستهبندی موجودات در فلسفه صدرایی، چارچوبی برای فهم مراتب وجود فراهم میآورد، اما این درسگفتار با بازتعریف این مراتب در پرتو وحدت وجود، به تبیینی سیالتر و متعالیتر میرسد. این دیدگاه، که موجودات را ظهورات الهی میداند، از تمایزات سنتی فاصله گرفته و به وحدتی عمیقتر در هستی اشاره دارد.
بخش دوم: نقد مفهوم مجرد محض و امکان
نفی مجرد محض جز حق تعالی
استاد فرزانه، با استناد به کلام ملاصدرا در جلد سوم اسفار (صفحه ۵۶)، تأکید میکنند که مجرد محض، به معنای تجرد ذاتی و ربوبی، تنها به حق تعالی اختصاص دارد. ایشان با نقل عبارت «وَاعْلَمْ أَنَّ الْمُفَارِقَ الْمَحْضَ لَا إِمْكَانَ لَهُ بِحَسَبِ الْوَاقِعِ»، بیان میدارند که موجوداتی چون عقول و ملائکه، هرچند از ماده مفارقاند، به دلیل دارا بودن شوؤن و تعینات خلقی، نمیتوانند مجرد محض باشند.
لَمْ يَلِدْ وَلَمْ يُولَدْ
نه زاده است و نه زاییده شده (قرآن کریم، سوره اخلاص، آیه ۳).
این آیه شریفه، به روشنی بر ذات محض حق تعالی دلالت دارد که از هرگونه فعل و تعین مبراست. مجردات، مانند عقول و ملائکه، به مثابه انوار ساطع از خورشید وجود الهیاند که هرچند از ماده آزادند، اما در مرتبه ظهور قرار دارند و از ذات محض بیبهرهاند.
درنگ: مجرد محض تنها به حق تعالی اختصاص دارد و هیچ مخلوقی، حتی معصومین و ملائکه، نمیتواند از این مرتبه برخوردار باشد، زیرا محض بودن به معنای ذات بدون فعل است.
نفی امکان در مجردات محض
ملاصدرا در اسفار، امکان را برای مجردات محض نفی کرده و آن را صرفاً اعتباری ذهنی میداند که از ملاحظه ماهیت کلی توسط عقل شکل میگیرد. استاد فرزانه، این دیدگاه را نقد کرده و امکان را بهطور کلی بهعنوان مفهومی انتزاعی نفی میکنند. امکان، به مثابه سایهای است که عقل بر موجودات میافکند، اما در حقیقت، موجودات جز ظهورات الهی نیستند و از هرگونه قوه و امکان ذاتی مبرا هستند.
تحلیل و نقد مواد ثلاث
در فلسفه صدرایی، مواد ثلاث (واجب، ممکن، ممتنع) چارچوبی برای فهم موجودات ارائه میدهند، اما استاد فرزانه به مشکلی بنیادین در این دستهبندی اشاره میکنند: مجردات مفارق نمیتوانند در هیچیک از این مقولات جای گیرند. این ناسازگاری، که به «مشکل چهارم» شهرت دارد، نشاندهنده محدودیت مواد ثلاث در تبیین مراتب وجود است. ایشان با نفی امکان بهعنوان مقولهای مستقل، مجردات را بهعنوان ظهورات الهی بازتعریف کرده و از این مشکل رهایی مییابند.
جمعبندی بخش دوم
این بخش، با نفی مجرد محض جز حق تعالی و امکان بهعنوان مقولهای مستقل، به بازتعریفی متعالی از مجردات در چارچوب وحدت وجود میرسد. این دیدگاه، با تأکید بر ظهورات الهی، از محدودیتهای فلسفه صدرایی فراتر رفته و به هستیشناسیای سیال و نورانی نزدیک میشود.
بخش سوم: نقد دیدگاه متکلمان و بازتعریف تجرد
نقد مادهباوری متکلمان
متکلمان، جز حق تعالی، هیچ موجودی را مجرد نمیدانند و حتی عقول را مادهای لطیف، مانند آب در گل یا روغن در بادام، میپندارند. استاد فرزانه این دیدگاه را به دلیل ناتوانی در تبیین تجرد نقد کرده و آن را به مادهباوری افراطی متهم میکنند. ایشان با تمثیلی زیبا، ماده را به خاکی تشبیه میکنند که هرچند نرم یا زبر شود، ذاتش تغییر نمییابد؛ گویی آب و گل، یا روغن و بادام، در ماهیت مادی خویش یکساناند و تفاوت تنها در چینش و سیالیت است.
درنگ: تفاوت میان ماده و مجرد، نه در لطافت یا سیالیت، بلکه در مرتبه وجودی است. ماده، حتی اگر لطیف باشد، نمیتواند تجرد را توضیح دهد.
نقد لطافت ماده
استاد فرزانه تأکید میکنند که لطافت ماده، مانند سیالیت آب در برابر جامدیت گل، نمیتواند تجرد را تبیین کند. تجرد، به مثابه نوری است که از ماده فراتر میرود و در مرتبهای متعالیتر از چینشهای مادی قرار دارد. این نقد، محدودیتهای روششناختی کلام را آشکار میسازد که به دلیل عدم توجه به مراتب وجود، به مادهباوری گرایش یافته است.
جمعبندی بخش سوم
نقد دیدگاه متکلمان، به روشنی نشان میدهد که تجرد را نمیتوان به لطافت ماده فروکاست. این درسگفتار، با نفی مادهباوری، به سوی هستیشناسیای مبتنی بر تجرد نورانی حرکت کرده و مجردات را بهعنوان ظهورات الهی بازتعریف میکند.
بخش چهارم: بازتعریف مفاهیم در پرتو وحدت وجود
نفی ماهیت و امکان
ملاصدرا، هرچند وجود را اصیل میداند، ماهیت را بهعنوان مفهومی ذهنی حفظ میکند. اما استاد فرزانه، ماهیت را بهطور کامل نفی کرده و آن را اعتباری ذهنی میدانند. امکان نیز، بهعنوان مقولهای انتزاعی، نفی شده و به امکان فقری بازتعریف میشود که جلوهای از ظهورات وجودی است. این دیدگاه، موجودات را به مثابه آیینههایی مینگرد که نور وجود الهی را در مراتب گوناگون بازمیتابانند.
درنگ: نفی ماهیت و امکان، به بازتعریفی متعالی از موجودات بهعنوان ظهورات نورانی حق تعالی منجر میشود که از مقولات سنتی فلسفه صدرایی فراتر میرود.
عصمت و ظهورات الهی
عصمت معصومین، بهعنوان تنزیل عصمت الهی، محض نیست، بلکه ظهوری از اسمای الهی است. استاد فرزانه با تمثیلی زیبا، معصومین را به انوار ساطع از خورشید الهی تشبیه میکنند که در ظرف مخلوقات تجلی مییابند. این دیدگاه، از غلو در مورد معصومین جلوگیری کرده و آنها را مظهر اسمای الهی میداند.
ظهورات الهی بهعنوان شکوفههای وجود
ظهورات الهی، به مثابه شکوفههای ذات، صفت، و فعل الهی، در مراتب گوناگون وجود تجلی مییابند. این تمثیل، که ریشه در عرفان اسلامی دارد، تمام موجودات را بهعنوان جلوههای اسمای الهی معرفی میکند. تفاوت در ثواب اعمال نیز، به دلیل تفاوت در مراتب ظهور این اسما در هر فرد است؛ گویی هر عمل، چون گلی است که در باغ وجود شکوفا میشود و عطر آن به میزان تجلی اسمای الهی بستگی دارد.
سَبِّحِ اسْمَ رَبِّكَ الْأَعْلَى
نام پروردگارت را که والاترین است تسبیح کن (قرآن کریم، سوره اعلی، آیه ۱).
این آیه شریفه، تمام موجودات را مظهر تسبیح الهی میداند و بر وحدت وجودی عالم تأکید دارد.
جمعبندی بخش چهارم
این بخش، با نفی مفاهیم انتزاعی و بازتعریف موجودات بهعنوان ظهورات الهی، به هستیشناسیای متعالی میرسد که در آن تمام تمایزات به مراتب ظهور وجود فروکاسته میشوند. این دیدگاه، با تأکید بر وحدت وجود، از غلو در مورد مخلوقات جلوگیری کرده و عالم را آیینه تمامنمای اسمای الهی میداند.
نتیجهگیری
درسگفتار شماره ۷۹۵ استاد فرزانه، آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، با نگاهی انتقادی به مفاهیم بنیادین فلسفه صدرایی، از جمله قوه، فعل، تجرد، و امکان، به بازتعریفی متعالی در چارچوب وحدت وجود دست یافته است. این درسگفتار، با نفی مجرد محض جز حق تعالی، امکان، و ماهیت بهعنوان مقولات انتزاعی، و بازتعریف موجودات بهعنوان ظهورات نورانی الهی، از تمایزات سنتی فلسفه صدرایی فاصله گرفته و به هستیشناسیای سیال و متعالی نزدیک شده است. این دیدگاه، نه تنها محدودیتهای مواد ثلاث و مادهباوری متکلمان را نقد میکند، بلکه با تأکید بر وحدت وجود، از غلو در مورد معصومین و ملائکه جلوگیری کرده و تمام عالم را مظهر اسمای حسنی الهی میداند. این تبیین، برای پژوهشگران فلسفه اسلامی و عرفان، فرصتی بینظیر برای بازاندیشی در مفاهیم بنیادین و پیوند آنها با وحدت وجود فراهم میآورد.
با نظارت صادق خادمی