در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

فلسفه 796

متن درس




وحدت وجود و نفی ماهیت در فلسفه اسلامی

وحدت وجود و نفی ماهیت در فلسفه اسلامی

برگرفته از درس‌گفتارهای استاد فرزانه قدس‌سره (جلسه ۷۹۶)

مقدمه: بازاندیشی در فلسفه وجودی

فلسفه اسلامی، به‌ویژه در رویکردهای عرفانی و وجودمحور، همواره در پی تبیین رابطه میان حق و خلق، ماده و تجرد، و ذات و فعل بوده است. این نوشتار، با اتکا به درس‌گفتار شماره ۷۹۶ استاد فرزانه قدس‌سره، به بازنگری بنیادین مفاهیم فلسفی سنتی مانند ماده، صورت، قوه، و ماهیت می‌پردازد و با تأکید بر وحدت وجودی، ظهورات بالفعل، و نفی تباین ذاتی در عوالم، راه را برای فهمی توحیدی و پویا از هستی هموار می‌سازد.

هدف این کتاب، ارائه تبیینی جامع از وحدت وجودی است که در آن، تمامی مراتب هستی، از ناسوت تا لاهوت، به‌سان رشته‌های به‌هم‌تنیده یک قالی نفیس، در وحدتی وجودی به هم پیوسته‌اند. با نفی مفاهیم اعتباری مانند ماهیت و تأکید بر پویایی ذاتی عالم، این نوشتار دعوتی است به بازاندیشی در فلسفه اسلامی و حرکت به سوی معرفتی توحیدی که مرزهای کثرت را درمی‌نوردد.

بخش نخست: پویایی وجود و نفی ساکن در عالم هستی

چارچوب بحث: ماده، صورت، و معیت نفس

بحث حاضر در ذیل تنبیه فلسفی ماده، معیت نفس، دخول صورت جسمیه، مجردات، و خروج امکان قرار دارد. این چارچوب، به پیچیدگی‌های فلسفه سنتی در تبیین رابطه میان ماده و صورت اشاره دارد، جایی که استاد فرزانه قدس‌سره با نقدی عمیق، محدودیت‌های این مفاهیم را در تبیین مراتب وجود از عالم ماده تا ظرف تجرد به چالش می‌کشد. هدف، روشن‌سازی تفاوت میان مراتب وجودی و تبیین چگونگی ظهور حق در خلق و خلق در حق است، گویی که عالم، آیینه‌ای است که نور وجود در آن به هزار رنگ تجلی می‌یابد.

حرکت: جوهره ذاتی هستی

هستی، در نگاه استاد فرزانه قدس‌سره، سراسر پویایی است. هیچ موجودی، از حق تا خلق، ساکن نیست. این پویایی، در قالب علم، قدرت، و حیات ظهور می‌یابد و همه هستی، اعم از حق و مخلوقات، در هر لحظه نو می‌شود. این نو شدن، نه صرفاً تغییری در ظاهر، بلکه تجدید ذاتی است که عالم را به‌سان رودی جاری و خروشان، در مسیر ظهورات الهی نگه می‌دارد.

درنگ: همه هستی، از حق تا خلق، در حرکتی مداوم و پویا قرار دارد. هیچ موجود ساکنی در عالم وجود ندارد؛ حتی آنچه ثابت به نظر می‌رسد، در ذات خود متحرک است.

این اصل، به وحدت وجودی در پویایی عالم اشاره دارد. استاد فرزانه قدس‌سره با استناد به قرآن کریم، این پویایی را تأیید می‌کند:

كُلَّ يَوْمٍ هُوَ فِي شَأْنٍ

ترجمه: هر روز او در شأنی است.

این آیه، شأن را به‌مثابه مرتبه‌ای از ظهور حق معرفی می‌کند که در هر لحظه، عالم را در پویایی ابدی نگه می‌دارد. این پویایی، نه‌تنها در حق، بلکه در مخلوقات نیز جاری است، چنان‌که همه موجودات، از خاک تا عرش، در حال نو شدن‌اند.

نفی ساکن و مفهوم عرفی ساکن

استاد فرزانه قدس‌سره تأکید می‌کند که ساکن، مفهومی عرفی و ظاهری است. آنچه در نگاه عامه ساکن به نظر می‌رسد، در حقیقت در باطن خود متحرک است. این دیدگاه، به نفی ساکن در فلسفه وجودی اشاره دارد و ساکن را به‌سان سایه‌ای می‌داند که در پرتو نور وجود، واقعیتی ندارد. حرکت، یا در حرکت است یا در ثابت، اما ساکن به معنای واقعی در عالم یافت نمی‌شود.

این نفی، به بازنگری در مفاهیم عرفی دعوت می‌کند. به‌سان کودکی که خطوط خیالی در آسمان را جاده‌ای برای هواپیماها می‌پندارد، ساکن نیز مفهومی است که از محدودیت نگاه بشری سرچشمه می‌گیرد.

ظهور و بروز: تمایز ذات و فعل

هستی، در دو ظرف ظهور می‌یابد: ظرف ذات که حق تعالی است و ظرف فعل که خلق را دربرمی‌گیرد. خلق، ما سوی الله، به‌مثابه فیض، تعین، و ظهور حق است، در حالی که در ذات و صفات حق، تعین و ظهور بدون فیض محقق می‌شود. فیض، در ظرف خلقی و نشوء ظهور می‌یابد، گویی که خلق، جامه‌ای است که فیض الهی بر تن آن پوشانده شده است.

تعینات حق، از ذات تا احدیت و واحدیت، مظاهر اسما و صفات‌اند. اعیان، یعنی علم حق به مخلوقات، تعیناتی هستند که فعل حق نیستند، اما در خلق، تعینات همراه با فعل محقق می‌شوند. این تمایز، به جایگاه خلق به‌عنوان ظرف فیض و مظهر فعل الهی اشاره دارد.

جمع‌بندی بخش نخست

بخش نخست، با تأکید بر پویایی ذاتی عالم، نفی ساکن، و تمایز ظهور در ذات و فعل، بنیان‌های فلسفه وجودی را ترسیم می‌کند. استاد فرزانه قدس‌سره با نقد مفاهیم عرفی و استناد به آیات قرآن کریم، وحدت وجودی را به‌مثابه قانونی فراگیر معرفی می‌کند که عالم را در حرکتی مداوم و توحیدی نگه می‌دارد.

بخش دوم: نفی ماهیت و وحدت مراتب وجودی

نفی تباین ذاتی در عوالم

عوالم وجودی، از مجردات و جبروت تا ناسوت و مثال، تباین ذاتی ندارند. استاد فرزانه قدس‌سره با تمثیلی روشن، این وحدت را تبیین می‌کند: نطفه، علقه، مضغه، و عظام، مراتب وجودی انسان‌اند که هر یک با آثار و خصوصیات متفاوت، در عین وحدت، به هم پیوسته‌اند. این مراتب، مانند خاک که به گل، گل که به گُل، و گُل که به دل تبدیل می‌شود، تباین ماهوی ندارند، بلکه تفاوت‌های مرتیبی‌اند.

وَلَقَدْ خَلَقْنَا الإنْسَانَ مِنْ سُلَالَةٍ مِنْ طِينٍ * ثُمَّ جَعَلْنَاهُ نُطْفَةً فِي قَرَارٍ مَكِينٍ * ثُمَّ خَلَقْنَا النُّطْفَةَ عَلَقَةً فَخَلَقْنَا الْعَلَقَةَ مُضْغَةً فَخَلَقْنَا الْمُضْغَةَ عِظَامًا فَكَسَوْنَا الْعِظَامَ لَحْمًا

ترجمه: و به‌راستی انسان را از عصاره‌ای از گل آفریدیم؛ سپس او را نطفه‌ای در جایگاهی استوار قرار دادیم؛ سپس نطفه را به علقه‌ای تبدیل کردیم، و علقه را به مضغه‌ای، و مضغه را استخوان‌هایی کردیم، و بر استخوان‌ها گوشت پوشاندیم.

این آیه، به پیوستگی مراتب وجودی در خلقت انسان اشاره دارد و تأییدی است بر وحدت وجودی که استاد فرزانه قدس‌سره بر آن تأکید می‌ورزد.

نفی ماهیت: دروغین بودن کثرت

ماهیت، به‌مثابه مثثار کثرت، در نگاه استاد فرزانه قدس‌سره مفهومی دروغین است. پذیرش ماهیت، تباین را به دنبال دارد، اما با نفی آن، عالم خلق به تعدد مراتب تقلیل می‌یابد، نه تعدد هویت یا ماهیت. خاک، گل، سنگ، ریگ، چینی، و کریستال، همگی مراتب وجودی‌اند که در وحدتی عمیق به هم پیوسته‌اند، گویی که عالم، تابلویی است که هر رنگ آن، جلوه‌ای از نور واحد وجود است.

درنگ: ماهیت، مفهومی اعتباری و دروغین است که کثرت را القا می‌کند. عالم خلق، تنها تعدد مراتب دارد، نه تعدد هویت یا ماهیت.

صعود و نزول: پویایی مراتب وجود

استاد فرزانه قدس‌سره با تمثیلی از تحول نطفه به استخوان و صعود ماده به تجرد، پویایی دوسویه مراتب وجود را نشان می‌دهد. عقل می‌تواند به ماده نزول کند و ماده می‌تواند به تجرد صعود یابد. این تحولات، به‌سان جریانی است که از خاک به گل، از گل به گُل، و از گُل به دل می‌رسد، بی‌آنکه مرزی ماهوی میان آن‌ها وجود داشته باشد.

این پویایی، در آیه معراج نیز متجلی است:

سُبْحَانَ الَّذِي أَسْرَى بِعَبْدِهِ لَيْلاً مِنَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ إِلَى الْمَسْجِدِ الأقْصَى

ترجمه: منزه است آن که بنده‌اش را شبانگاه از مسجدالحرام به مسجدالاقصی برد.

این آیه، به امکان صعود وجودی از ناسوت به ملکوت اشاره دارد، بی‌آنکه طفره، تخلیه، یا تجافی در کار باشد. سفر میان عوالم، آزاد و بدون مرزهای ماهوی است.

ارتزاق وجودی و وحدت متقابل

هستی، ارتزاقی متقابل دارد. هر موجودی از دیگری بهره می‌گیرد، گویی که عالم، سفره‌ای است که همه موجودات بر سر آن نشسته‌اند و از فیض وجودی یکدیگر تغذیه می‌کنند. این اصل، به تجانس و وحدت وجودی عالم اشاره دارد، جایی که هر چیز در هر چیز دخیل است و صدر و ورد هر موجود در دیگری جریان دارد.

جمع‌بندی بخش دوم

این بخش، با نفی تباین ذاتی عوالم و ماهیت، به وحدت مراتب وجودی تأکید می‌کند. استاد فرزانه قدس‌سره، با استناد به آیات قرآن کریم و تمثیلات روشن، عالم را به‌مثابه جریانی واحد می‌بیند که در آن، صعود و نزول آزاد است و مرزهای اعتباری، مانند ماهیت، فرومی‌ریزند.

بخش سوم: نقد فلسفه صدرایی و تبیین وجودی نفس

نقد تمایزات صدرایی

استاد فرزانه قدس‌سره، تمایز ملاصدرا میان حوادث فی الماده و مع الماده را ناسازگار با وحدت وجودی می‌داند. صورت جسمیه، که در ماده ظهور می‌یابد، مانند شکل‌دهی خمیر است، اما نفس انسانی، مع الماده است، نه فی الماده. این تمایز، به محدودیت‌های فلسفه صدرایی در تبیین وحدت ماده اشاره دارد.

ثُمَّ أَنْشَأْنَاهُ خَلْقًا آخَرَ

ترجمه: سپس او را خلقی دیگر آفریدیم.

این آیه، به خلقت نفس در انسان اشاره دارد و تأییدی است بر ظهور نفس از ماده، نه به‌صورت برچسبی خارجی. استاد فرزانه قدس‌سره تأکید می‌کند که نفس، از خود ماده ظهور می‌یابد، گویی که گلی از دل خاک می‌روید.

نفخت و ظهور روح

استاد فرزانه قدس‌سره، تصویر عرفی «نفخت» را غیرعلمی می‌داند و به بازنگری فلسفی آن دعوت می‌کند:

فَإِذَا سَوَّيْتُهُ وَنَفَخْتُ فِيهِ مِنْ رُوحِي

ترجمه: وقتی او را سامان دادم و از روح خود در او دمیدم.

نفخت، به ظهور روح از ماده در پرتو فعل الهی اشاره دارد، نه دمیدنی عرفی که به‌سان باد کردن پوست گوسفندی تصور شود. این دیدگاه، به فعلیت ذاتی ماده در تولید نفس تأکید می‌کند.

صورت و تعینات وجودی

صورت‌های جسمیه، نوعیه، شخصیه، نباتیه، حیوانیه، و انسانیه، تعینات وجودی‌اند، نه جوهر یا شاکله‌ای مادی. این تعینات، مانند چیدمان‌های گوناگون یک گوهر واحد، مراتب وجود را شکل می‌دهند. استاد فرزانه قدس‌سره با نفی جوهر، به نبود ماهیت تأکید می‌ورزد و صورت را به‌مثابه اندازه‌ها و چیدمان‌های وجودی می‌بیند.

درنگ: صورت، تعینات وجودی است، نه جوهر یا شاکله مادی. ماهیت وجود ندارد و عالم، تنها مراتب تعین است.

جمع‌بندی بخش سوم

این بخش، با نقد تمایزات صدرایی و تبیین نفس به‌عنوان ظهور وجودی ماده، به وحدت ماده در مراتب مختلف تأکید می‌کند. استاد فرزانه قدس‌سره، با استناد به آیات قرآن کریم، نفس و روح را جلوه‌ای از فعلیت ماده در پرتو حق می‌داند و مفاهیم عرفی را به چالش می‌کشد.

بخش چهارم: وحدت قانون وجودی و تجانس عالم

وحدت قانون عالم

استاد فرزانه قدس‌سره تأکید می‌کند که همه عوالم، از ناسوت تا لاهوت، یک قانون وجودی دارند. این قانون، مانند جریانی واحد، تمامی مراتب را در بر می‌گیرد و کثرت ظاهری را به وحدتی باطنی پیوند می‌زند. این وحدت، به‌سان قانونی است که همه ملت‌ها، با وجود تفاوت‌های ظاهری، از آن پیروی می‌کنند.

در فرهنگ شیعه، اجرای قانون کتاب و سنت، از وضع آن مهم‌تر است. این اصل، به نقش مجری در تحقق قانون اشاره دارد، گویی که قانون، چونان گوهری است که تنها در دستان مجری ماهر به درخشش می‌رسد.

همسایگی وجودی

موجودات عالم، همسایه‌های متجانسی‌اند که در وحدتی وجودی کنار هم نشسته‌اند. هیچ موجودی مزاحم دیگری نیست، بلکه همه در تجانسی هماهنگ، از یکدیگر بهره می‌گیرند. این تجانس، مانند باغی است که هر گل آن، از خاک و آب مشترک تغذیه می‌کند.

انا اقل الاقلین: تواضع و عظمت

استاد فرزانه قدس‌سره به سخن امام سجاد علیه‌السلام استناد می‌کند: «أَنَا أَقَلُّ الْأَقَلِّينَ» (من کمتر از کمترها هستم). این تعبیر، به تواضع وجودی اشاره دارد که در آن، رؤیت ریزترین مراتب، بزرگ‌ترین مقام را به ارمغان می‌آورد. گویی که هر که فروتر نشیند، به اوج بلندتر می‌رسد.

این دیدگاه، در کلام امیرالمؤمنین علیه‌السلام نیز متجلی است: «داخل فی الاشیا، خارج عن الاشیا» (در اشیا داخل، از اشیا خارج). این تعبیر، به نفوذ و فراتر بودن وجودی ولی اشاره دارد که در عین حضور در همه مراتب، از آن‌ها متعالی است.

درنگ: رؤیت ریزترین مراتب، بزرگ‌ترین مقام است. اولیا، در عین بلندی، با همه ذرات جلیس‌اند و در همه مراتب حضور دارند.

ایاک نعبد: رؤیت حق در نزدیکی

استاد فرزانه قدس‌سره با استناد به آیه قرآن کریم، رؤیت حق را آسان‌تر از رؤیت خود می‌داند:

إِيَّاكَ نَعْبُدُ وَإِيَّاكَ نَسْتَعِينُ

ترجمه: تنها تو را می‌پرستیم و تنها از تو یاری می‌جوییم.

رؤیت «ایاک»، به‌سان دیدن آیینه‌ای است که حق در آن متجلی است، در حالی که رؤیت «نعبد»، به دشواری یافتن خود در میان غبارهای نفس است. بندگی، دشوار و خدایی، آسان است، زیرا حق، در نزدیکی وجودی انسان حضور دارد.

جمع‌بندی بخش چهارم

این بخش، با تأکید بر وحدت قانون وجودی و تجانس عالم، به شمول اولیا در همه مراتب و سهولت رؤیت حق اشاره می‌کند. استاد فرزانه قدس‌سره، با بهره‌گیری از آیات و روایات، عالم را به‌سان باغی واحد می‌بیند که در آن، همه موجودات در وحدتی توحیدی به هم پیوسته‌اند.

نتیجه‌گیری کلی

این نوشتار، با بازنگری در مفاهیم فلسفه سنتی و تأکید بر وحدت وجودی، به تبیینی نوین از هستی دعوت می‌کند. نفی ماهیت، پویایی ذاتی عالم، و تجانس موجودات، بنیان‌های فلسفه‌ای را تشکیل می‌دهند که در آن، مرزهای اعتباری فرومی‌ریزند و عالم، به‌سان دریایی بی‌کران، در وحدتی توحیدی جریان می‌یابد. استاد فرزانه قدس‌سره، با استناد به آیات قرآن کریم و روایات اولیا، راه را برای فهمی عمیق‌تر از توحید هموار می‌سازد و فلسفه اسلامی را به سوی روش‌شناسی‌ای دقیق‌تر و وجودمحور هدایت می‌کند.

این کتاب، نه‌تنها دعوتی است به بازاندیشی در مفاهیم فلسفی، بلکه آیینه‌ای است که نور توحید را در مراتب گوناگون هستی بازمی‌تاباند. امید است که این اثر، راهگشای پژوهشگران در مسیر معرفت توحیدی باشد.

با نظارت صادق خادمی