متن درس
تبیین فلسفی وجود، خیر و شر در نظام خلقت
برگرفته از درسگفتارهای استاد فرزانه قدسسره (جلسه ۸۰۸)
دیباچه: درآمدی بر فلسفه وجود و تعینات الهی
جهان هستی، چون آیینهای تابناک، جلوهگاه ظهورات الهی است که در آن، هر چه هست، وجود است و بس. در این نوشتار، با تکیه بر درسگفتارهای استاد فرزانه قدسسره، به کاوش در مفاهیم بنیادین وجود، خیر و شر در نظام خلقت پرداختهایم. این بررسی، با محوریت آرای حکیمانه ملاصدرا در اسفار اربعه، میکوشد تا با نگاهی عمیق و فلسفی، حقیقت وجودی عالم و جایگاه خیر و شر را در مراتب آن روشن سازد. آنچه در پی میآید، نه تنها تبیینی از مفاهیم انتزاعی و مصادیق خارجی است، بلکه دعوتی است به تأمل در وحدت وجودی عالم و نفی هرگونه دوگانگی میان وجود و عدم. این نوشتار، با ساختاری منظم و علمی، به تبیین رابطه قوه و فعل، خیر و شر بهعنوان اوصاف تعینات وجودی، و نفی خلط میان مفاهیم ذهنی و مصادیق عینی میپردازد.
بخش نخست: نفی عدم و وحدت وجودی عالم
اصل بنیادین: وجود، تنها حقیقت عالم
در نظام خلقت، هیچچیز جز وجود یافت نمیشود. استاد فرزانه قدسسره تأکید دارند که عالم، مجموعهای از ظهورات و تعینات الهی است که در آن، چیزی به نام عدم وجود خارجی ندارد. حتی مفهوم عدم در ذهن، خود یک وجود ذهنی است؛ گویی ذهن، با آفرینش سایهای از عدم، آن را به لباسی از وجود میآراید. این اصل، چون ستارهای درخشان در آسمان فلسفه اسلامی، بر وحدت وجودی عالم نور میافکند و هرگونه تصور جدایی میان وجود و عدم را نفی میکند.
درنگ: عالم، سراسر وجود است و عدم، صرفاً یک مفهوم ذهنی است که خود در ذهن، وجودی دارد. این دیدگاه، بنیاد فلسفه وحدت وجود را تشکیل میدهد. |
تبیین ملاصدرا: نفی خلط انتزاعیات و وجودات
ملاصدرا در اسفار اربعه، با دقتی حکیمانه، بر این نکته تأکید میورزد که در شناخت حقایق عالم، نباید انتزاعیات را وجودات پنداشت یا معدومات را با وجودات قیاس کرد. این سخن، چون کلیدی زرین، درهای فهم فلسفی را میگشاید و از خلط میان مفاهیم ذهنی و مصادیق خارجی باز میدارد. برای نمونه، وقتی سخن از «عدم» به میان میآید، این مفهوم تنها در ذهن وجود دارد و در خارج، هیچ مصداقی جز وجودات الهی یافت نمیشود.
خطای خلط: انتزاعیات در برابر مصادیق
یکی از آفتهای تفکر فلسفی، خلط میان انتزاعیات و وجودات است. استاد فرزانه قدسسره میفرمایند که گاه در فلسفه، مفاهیم انتزاعی مانند «ناتوانی» یا «فقر» بهگونهای با وجودات مخلوط میشوند که گویی خود موجوداتی مستقلاند. این خطا، چون غباری بر آیینه حقیقت، ذهن را از درک وحدت وجودی عالم باز میدارد. برای مثال، وقتی گفته میشود «شب نیست»، این سخن تنها یک انتزاع ذهنی است و در عالم خارج، تنها روز بهعنوان یک وجود مثبت حضور دارد.
جمعبندی بخش نخست
این بخش، با تأکید بر وحدت وجودی عالم، نشان داد که عدم، صرفاً یک مفهوم ذهنی است و هیچ مصداق خارجی ندارد. ملاصدرا با نفی خلط میان انتزاعیات و وجودات، راه را برای فهمی ژرفتر از نظام خلقت هموار میسازد. این دیدگاه، نه تنها بنیاد فلسفه اسلامی را تقویت میکند، بلکه انسان را به تأمل در حقیقت وجودی عالم و نفی هرگونه دوگانگی میان وجود و عدم دعوت میکند.
بخش دوم: قوه و فعل در نظام وجودی
اشکال ملاصدرا در باب قوه و فعل
استاد فرزانه قدسسره، با استناد به جلد سوم اسفار اربعه، فصل هفدهم، صفحه ۵۹، به اشکالی از ملاصدرا اشاره میکنند که در باب قوه و فعل مطرح شده است. این اشکال، به بررسی برتری فعل بر قوه میپردازد و پرسشی بنیادین را پیش میکشد: اگر فعل افضل از قوه است، چرا در برخی موارد قوه، مانند توان ظلم بدون انجام آن، برتر از فعل ظلم به نظر میآید؟ این پرسش، چون موجی در دریای تفکر فلسفی، ذهن را به سوی تأمل در مراتب خیر و شر هدایت میکند.
ماهیت وهمآمیز اشکال
ملاصدرا این اشکال را وهمآمیز میداند، زیرا ریشه در خلط میان «فینفسه» (ذاتی) و «بالقیاس» (قیاسی) دارد. به بیان استاد فرزانه قدسسره، این خلط، گویی سایهای است که بر نور حقیقت میافتد و ذهن را از درک صحیح مراتب وجود باز میدارد. وهمآمیز بودن اشکال، به معنای خطای ادراکی در قیاس میان قوه و فعل بدون توجه به آثار و مراتب آنهاست.
درنگ: اشکال در باب قوه و فعل، از خلط میان اوصاف ذاتی (فینفسه) و قیاسی (بالقیاس) ناشی میشود. این تمایز، کلید فهم صحیح مراتب خیر و شر در نظام وجودی است. |
مثال قوه و فعل در ظلم
برای روشن شدن این اشکال، استاد فرزانه قدسسره مثالی میآورند: کسی که توان ظلم دارد اما ظلم نمیکند، برتر از کسی است که ظلم را به فعل درمیآورد. در این حالت، قوه (توان ظلم) از فعل (ظلم بالفعل) افضل به نظر میرسد. این مثال، چون آیینهای، نشاندهنده نسبی بودن خیر و شر در مراتب قوه و فعل است و بر قیاسی بودن این مقایسه تأکید دارد.
پاسخ ملاصدرا: خیر و شر بالقیاس
ملاصدرا در پاسخ به این اشکال، میفرماید که خیر قوه یا شر فعل، نه به بالقوه یا بالفعل بودن آنها، بلکه به آثارشان بستگی دارد. به بیان استاد فرزانه قدسسره، خیر قوه (مانند توان ظلم بدون انجام آن) از آن روست که هنوز اثری منفی، مانند خنثی کردن وجود دیگری، به بار نیاورده است. در مقابل، شر فعل (مانند ظلم بالفعل) به دلیل خنثی کردن وجودی دیگر شر تلقی میشود. این پاسخ، چون نوری در تاریکی، راه را برای فهم نسبی بودن خیر و شر هموار میسازد.
خیر ذاتی فعل و شر ذاتی قوه
از منظر فینفسه، فعل خیر است، زیرا وجود دارد، و قوه شر است، زیرا فاقد فعلیت است. استاد فرزانه قدسسره تأکید دارند که این خیر و شر ذاتی، به ماهیت وجودی فعل و فقدان فعلیت در قوه بازمیگردد. برای مثال، ظلم بالفعل، از حیث وجود، خیر است، اما از حیث اثر منفی (مانند آزار دیگران) شر تلقی میشود. این تمایز، چون خطکشی دقیق، مرز میان اوصاف ذاتی و قیاسی را روشن میسازد.
جمعبندی بخش دوم
این بخش، با بررسی اشکال ملاصدرا در باب قوه و فعل، نشان داد که خیر و شر، اوصافی قیاسیاند که به آثار و مراتب وجود بستگی دارند. تمایز میان فینفسه و بالقیاس، کلید فهم این اشکال است و از خلط میان اوصاف ذاتی و قیاسی جلوگیری میکند. این تبیین، نه تنها به روشن شدن رابطه قوه و فعل یاری میرساند، بلکه زمینهساز فهمی عمیقتر از خیر و شر در نظام خلقت است.
بخش سوم: خیر و شر بهعنوان تعینات وجودی
نفی ناتوانی بهعنوان موجود مستقل
استاد فرزانه قدسسره تأکید دارند که ناتوانی، مانند «عدم توان»، یک موجود مستقل نیست، بلکه صرفاً یک مفهوم انتزاعی است که به مرتبهای از ضعف توان بازمیگردد. برای مثال، وقتی گفته میشود «پول ندارم»، این سخن به معنای «پول کم دارم» است، نه وجود یک «نداشتن» مستقل. این دیدگاه، چون باد پاکیزهای، غبار انتزاعیات را از آیینه وجود میزداید.
مثال روز و شب: نفی انتزاعیات
گفتن «شب نیست» یک انتزاع ذهنی است، زیرا در عالم خارج، تنها روز بهعنوان یک وجود مثبت حضور دارد. استاد فرزانه قدسسره با این تمثیل، نشان میدهند که مفاهیم منفی، مانند «شب نیست»، صرفاً ساخته ذهناند و هیچ مصداق خارجی ندارند. این سخن، چون جویباری زلال، ذهن را به سوی حقیقت وجودی عالم هدایت میکند.
درنگ: مفاهیم منفی مانند «ناتوانی» یا «شب نیست» صرفاً انتزاعیات ذهنیاند و در عالم خارج، تنها وجودات مثبت مانند «توان» یا «روز» حضور دارند. |
وجودی بودن همه افعال
استاد فرزانه قدسسره میفرمایند که همه افعال، حتی نوازش یا زدن یتیم، وجودیاند و هیچیک عدم نیستند. برای مثال، حرکت دست در نوازش یا زدن، هر دو وجودیاند و آثارشان، مانند خوشحالی یا آزار یتیم، نیز وجودی است. این دیدگاه، با نفی هرگونه عدم در افعال، بر وحدت وجودی عالم تأکید دارد.
اضطراب و آرامش: وجودات مثبت
اضطراب و آرامش، هر دو وجودیاند و ناآرامی، یک انتزاع ذهنی است، نه عدم آرامش. استاد فرزانه قدسسره با این تبیین، نشان میدهند که حتی اوصاف منفی، مانند اضطراب، در حقیقت وجوداتی مثبتاند و مفاهیم منفی، مانند «ناآرامی»، صرفاً ساخته ذهناند.
فقر بهعنوان وجود
فقر، برخلاف تصور رایج، یک وجود است، نه عدم دارایی. استاد فرزانه قدسسره با رجوع به ریشه لغوی «فقر» (سکنت)، آن را به معنای زمینگیر شدن یا فقدان حرکت معرفی میکنند. این دیدگاه، چون نوری بر تاریکی جهل، فقر را بهعنوان یک حالت وجودی و نه یک فقدان تبیین میکند.
نفی عدم در لغات
لغاتی مانند «فقیر»، «مسکین» یا «جائع» بیانگر حالات وجودیاند، نه فقدان. برای مثال، «مسکین» به معنای کسی است که سکنت یافته و حرکت ندارد، نه کسی که دارایی ندارد. این تحلیل لغوی، چون کلیدی زرین، درهای فهم وجودی اوصاف را میگشاید.
جمعبندی بخش سوم
این بخش، با تأکید بر وجودی بودن همه افعال و اوصاف، نشان داد که مفاهیم منفی، مانند ناتوانی، فقر یا ناآرامی، صرفاً انتزاعیات ذهنیاند و در عالم خارج، تنها وجودات مثبت حضور دارند. این دیدگاه، با نفی خلط میان مصادیق و مفاهیم، راه را برای فهمی ژرفتر از وحدت وجودی عالم هموار میسازد.
بخش چهارم: خیر و شر در مراتب الهی
خیر و شر: اوصاف نفس وجود
استاد فرزانه قدسسره تأکید دارند که خیر و شر، اوصاف نفس وجودند، نه صفاتی عارضی بر وجود. مانند انگشتری که طلا یا نقره است، خیر و شر نیز تعینات ذاتی وجودند، نه اوصافی که بر آن عارض شده باشند. این دیدگاه، چون شعلهای فروزان، حقیقت وحدت وجودی عالم را روشن میسازد.
درنگ: خیر و شر، تعینات ذاتی وجودند، نه اوصاف عارضی. این دیدگاه، نفیکننده هرگونه تراکم در وجود و تأکیدکننده وحدت وجودی عالم است. |
نفی تراکم در وجود
خیر و شر، تعینات وجودیاند و هیچ تراکمی (جنس و فصل) در وجود ندارند. استاد فرزانه قدسسره با تمثیل انگشتر، نشان میدهند که وجود، خود بهصورت طلا یا نقره متعین میشود و خیر و شر، اوصاف ذاتی این تعیناتاند، نه صفاتی جداگانه.
صدور خیر و شر از حق
خیر و شر، بهعنوان تعینات وجودی، از حق صادر شدهاند، اما وصف ذات او نیستند. قرآن کریم میفرماید: كُلٌّ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ (سوره نساء، آیه ۷۸: «همه چیز از جانب خداست»). این آیه، چون آیینهای، نشاندهنده صدور همه تعینات از حق است، بدون آنکه ذات او را متعین سازد.
اشکال فاقد شیء و پاسخ آن
اشکال «فاقد شیء چگونه معطی شیء میشود؟» با این پاسخ دفع میشود که خدا، دیوار یا زمین را در ذات خود ندارد، بلکه اینها تعینات وجودیاند که از او صادر شدهاند. استاد فرزانه قدسسره این پاسخ را چون کلیدی برای گشودن معمای خلقت معرفی میکنند.
نقد ابنسینا در خلق زردآلو
ابنسینا میگوید خدا زردآلو را مشمش نکرد، بلکه ایجاد کرد، اما این پاسخ، مشکل صدور تعینات را بهطور کامل حل نمیکند. استاد فرزانه قدسسره با این نقد، بر ضرورت تبیین دقیقتر صدور تعینات از حق تأکید میورزند.
تعینات بهعنوان وصف مرتبه
اسما و صفات، مانند خیر، شر، زمین و آسمان، اوصاف تعینات و مراتب وجودند. استاد فرزانه قدسسره میفرمایند که وجود، در مراتب مختلف، بهصورت عقلا، ارضا، زید یا عمرو متعین میشود و این تعینات، وصف مرتبهاند، نه ذات.
نفی تعین در ذات خدا
خدا متعین نیست، اما معین (فاعل تعین) است. تعینات، از او صادر میشوند، اما ذات او را محدود نمیکنند. این دیدگاه، چون قلهای رفیع، عظمت الهی را در برابر تعینات مخلوقات نشان میدهد.
خیر محض و شر تنزیلی
خیر محض، تنها در ذات خداست و شر محض وجود ندارد. شر، تعینی از خیر است و در نهایت، به خیر بازمیگردد. قرآن کریم میفرماید: كُلٌّ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ (سوره نساء، آیه ۷۸: «همه چیز از جانب خداست»). این آیه، بر وحدت الهی و خیر بودن همه تعینات تأکید دارد.
درنگ: شر، تعینی از خیر است و خیر محض، تنها در ذات خداست. این دیدگاه، با تأکید بر وحدت الهی، شر را بهعنوان مظهری نسبی از خیر معرفی میکند. |
جمعبندی بخش چهارم
این بخش، با تبیین خیر و شر بهعنوان تعینات وجودی، نشان داد که این اوصاف، نه عارضی، بلکه ذاتی مراتب وجودند. صدور همه تعینات از حق، بدون تعین ذات او، و نفی شر محض، از مهمترین دستاوردهای این بخش است. این تبیین، انسان را به تأمل در وحدت وجودی عالم و نقش خدا بهعنوان مبدأ تعینات دعوت میکند.
سخن پایانی: وحدت وجود و نفی خلطهای ذهنی
این نوشتار، با تکیه بر درسگفتارهای استاد فرزانه قدسسره، چارچوبی فلسفی برای فهم وجود، خیر و شر در نظام خلقت ارائه داد. با نفی مفهوم عدم و تأکید بر وجودی بودن همه پدیدهها، نشان داده شد که خیر و شر، اوصاف قیاسی و نسبیاند که در مراتب وجود متجلی میشوند. تمایز میان فینفسه و بالقیاس، کلید فهم رابطه قوه و فعل و خیر و شر است. نفی انتزاعیات بهعنوان موجودات مستقل و تأکید بر وجودی بودن همه افعال و اوصاف، از خلط میان مصادیق و مفاهیم جلوگیری میکند. خیر و شر، بهعنوان تعینات وجودی، از حق صادر شدهاند، اما وصف ذات او نیستند. شر، در نهایت، تعینی از خیر است و به خیر بازمیگردد، چنانکه قرآن کریم میفرماید: كُلٌّ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ (سوره نساء، آیه ۷۸: «همه چیز از جانب خداست»). این تبیین، انسان را به بازنگری در مفاهیم انتزاعی و درک عمیقتر وحدت وجودی عالم دعوت میکند تا با نفی خلطهای ذهنی، به حقیقت خلقت نزدیکتر شود.
با نظارت صادق خادمی |