در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

فلسفه 810

متن درس





حیات وجود: بازاندیشی در مفهوم حرکت در فلسفه اسلامی

حیات وجود: بازاندیشی در مفهوم حرکت در فلسفه اسلامی

برگرفته از درس‌گفتارهای استاد فرزانه قدس‌سره (جلسه ۸۱۰)

دیباچه

مفهوم حرکت، چونان جریانی بی‌وقفه در بستر هستی، از دیرباز در کانون تأملات فلسفی قرار داشته و در فلسفه اسلامی، از ابن‌سینا تا ملاصدرا، به مثابه یکی از ارکان بنیادین حکمت بررسی شده است. این نوشتار، با الهام از درس‌گفتارهای استاد فرزانه قدس‌سره، به بازاندیشی در مفهوم حرکت پرداخته و با نگاهی نو، بنیادهای سنتی فلسفه مقوله‌محور را نقد می‌کند. حرکت، در این دیدگاه، نه صرفاً تغییری در مقولات ماهوی، بلکه جلوه‌ای ذاتی از وجود دانسته شده که از جسم مادی تا ذات باری‌تعالی امتداد می‌یابد.

بخش نخست: تمایز حرکت در موضوع و مقوله

تعریف حرکت در فلسفه اسلامی

حرکت، در سنت فلسفی اسلامی، به دو گونه اصلی تقسیم می‌شود: حرکت در موضوع و حرکت در مقوله. حرکت در موضوع، به تغییراتی اشاره دارد که در وجود خارجی اشیاء، مانند جسم یا ماده، رخ می‌دهد. برای مثال، حرکت جسم در فضا یا تحول ماده در مسیر تکامل وجودی‌اش، نمونه‌هایی از این نوع حرکت‌اند. در مقابل، حرکت در مقوله به تغییرات در مقولات ماهوی، نظیر کمیت، کیفیت، جوهر یا عرض، مربوط است. این تمایز، ریشه در فلسفه ارسطویی دارد که توسط فلاسفه اسلامی، از جمله ابن‌سینا، بسط یافته و در حکمت متعالیه ملاصدرا به اوج خود رسیده است.

استاد فرزانه قدس‌سره، در این درس‌گفتار، با نقدی بنیادین بر این تمایز، حرکت در مقوله را به چالش می‌کشند. ایشان استدلال می‌کنند که مقولات ماهوی، مانند کمیت و کیفیت، صرفاً مفاهیمی انتزاعی‌اند که از وجود واقعی اشیاء استخراج می‌شوند و از این‌رو، نمی‌توانند بستر تحقق حرکت باشند. به تعبیر ایشان، حرکت در مقوله، مانند تلاش برای جابه‌جایی در عدم، امری محال است، زیرا مقولات فاقد تحقق خارجی‌اند. این دیدگاه، فلسفه را از چارچوب مقوله‌محور به سوی وجودمحوری هدایت می‌کند.

درنگ: حرکت در وجود: حرکت، ذاتی وجود است و نه در مقولات ماهوی، بلکه در وجود خارجی اشیاء، از جسم مادی تا ذات الهی، تحقق می‌یابد. این دیدگاه، با نفی مقوله‌محوری، فلسفه را به سوی تحلیل هستی‌شناختی هدایت می‌کند.

نقد مقوله‌محوری و تأکید بر وجودمحوری

استاد فرزانه قدس‌سره، با تکیه بر اصالت وجود، حرکت در مقوله را به دلیل فقدان تحقق خارجی مقولات، ناممکن می‌دانند. ایشان مقولات را مفاهیمی ذهنی و انتزاعی معرفی کرده و استدلال می‌کنند که حرکت، تنها در وجود واقعی، مانند جسم یا ماده، رخ می‌دهد. این دیدگاه، با رد وجود مستقل مقولات ماهوی، بنیاد فلسفه سنتی را به چالش می‌کشد و حرکت را به‌عنوان صفتی ذاتی از وجود تعریف می‌کند. برای مثال، هنگامی که درختی رشد می‌کند، حرکت آن نه در کمیت یا کیفیت، بلکه در وجودش رخ می‌دهد؛ کمیت و کیفیت، صرفاً انتزاعاتی از این وجود متحرک‌اند.

تشبیه حرکت در ماهیت به حرکت در عدم

یکی از تمثیلات بدیع این درس‌گفتار، قیاس حرکت در ماهیت به حرکت در عدم است. همان‌گونه که عدم، به دلیل فقدان وجود، نمی‌تواند موضوع حرکت باشد، ماهیت نیز، به‌عنوان مفهومی انتزاعی، فاقد ظرفیت برای حرکت است. استاد فرزانه قدس‌سره تأکید می‌کنند که حرکت در ماهیت، مانند تلاش برای جابه‌جایی در خلأیی تهی از وجود، امری بی‌معناست. این تشبیه، چونان آینه‌ای، نارسایی فلسفه مقوله‌محور را نمایان می‌سازد و حرکت را به وجود واقعی محدود می‌کند.

جمع‌بندی بخش نخست

بخش نخست این نوشتار، با تبیین تمایز میان حرکت در موضوع و مقوله، به نقد بنیادین مقوله‌محوری در فلسفه اسلامی می‌پردازد. با تأکید بر وجودمحوری، حرکت به‌عنوان صفتی ذاتی از وجود معرفی شده و مقولات ماهوی، به دلیل انتزاعی بودن، از دایره تحلیل حرکت خارج می‌شوند. این دیدگاه، فلسفه را از چارچوب ارسطویی به سوی هستی‌شناسی وجودمحور هدایت کرده و حرکت را جریانی ذاتی در بستر وجود می‌داند.

بخش دوم: نفی ماهیت و بازتعریف حرکت

نفی بنیاد ماهیت در فلسفه دیانتی

در فلسفه دیانتی، که استاد فرزانه قدس‌سره پرچمدار آن‌اند، ماهیت به‌عنوان مفهومی انتزاعی نفی شده و تنها وجود به‌عنوان حقیقت واقعی پذیرفته می‌شود. ایشان استدلال می‌کنند که بیش از چهل درصد از فلسفه اسلامی، از ابن‌سینا تا ملاصدرا، به مفاهیم انتزاعی، نظیر مقولات، جنس، و فصل، اختصاص یافته که فاقد واقعیت خارجی‌اند. فلسفه، به‌عنوان علمی وجودی، باید به تحلیل واقعیت‌های خارجی بپردازد و از درگیر شدن با مفاهیم ذهنی پرهیز کند. این دیدگاه، چونان نسیمی که غبار از چهره حقیقت می‌زداید، فلسفه را به سوی تحلیل هستی‌شناختی هدایت می‌کند.

جسم به‌عنوان موضوع حرکت

جسم، به‌عنوان موجودی که وجود خارجی دارد، موضوع اصلی حرکت است. استاد فرزانه قدس‌سره تأکید می‌کنند که حرکت در جسم، نه به دلیل ماهیت آن، بلکه به دلیل وجودش رخ می‌دهد. برای مثال، رشد یک درخت یا حرکت نور، جلوه‌هایی از حرکت در وجودند، نه در مقولات انتزاعی مانند کمیت یا کیفیت. این دیدگاه، حرکت را به‌عنوان پدیده‌ای وجودی تبیین کرده و جسم را مصداقی از وجود متحرک می‌داند.

درنگ: جسم و حرکت

جسم، به‌عنوان مصداقی از وجود، حامل حرکت است، نه به دلیل مقوله جوهر یا عرض، بلکه به دلیل تحقق وجودی‌اش. این دیدگاه، حرکت را از چارچوب مقوله‌محور به وجودمحور منتقل می‌کند.

تمایز ماده و صورت در برابر جنس و فصل

جسم از ماده و صورت تشکیل شده است، که اجزای وجودی آن‌اند. در مقابل، جنس و فصل، مفاهیمی منطقی و انتزاعی‌اند که در تحلیل حرکت نقشی ندارند. استاد فرزانه قدس‌سره، با تمایز میان ماده و صورت (بشرط لا) و جنس و فصل (لا بشرط)، تأکید می‌کنند که جنس و فصل، صرفاً انتزاعات ذهنی‌اند و نمی‌توانند موضوع حرکت باشند. برای مثال، در تعریف انسان به‌عنوان «حیوان ناطق»، حیوان (جنس) و ناطق (فصل) مفاهیمی منطقی‌اند، اما ماده و صورت، به‌عنوان اجزای وجودی، در حرکت دخیل‌اند.

نقد تعریف ارسطویی حرکت

تعریف ارسطویی حرکت، به‌عنوان «خروج من القوه الی الفعل»، به دلیل محدود کردن حرکت به ماده و قوه مورد نقد قرار گرفته است. استاد فرزانه قدس‌سره استدلال می‌کنند که حرکت، نیازی به قوه و فعل ندارد و به‌عنوان صفتی ذاتی از وجود، در همه مراتب هستی، از جسم مادی تا مجردات، تحقق می‌یابد. این نقد، چونان کلیدی که قفل‌های کهن را می‌گشاید، حرکت را از چارچوب ارسطویی رها ساخته و آن را در بستر وجود بازتعریف می‌کند.

جمع‌بندی بخش دوم

بخش دوم، با نفی بنیاد ماهیت و تأکید بر وجودمحوری، حرکت را به‌عنوان صفتی ذاتی از وجود بازتعریف می‌کند. جسم، به‌عنوان موضوع حرکت، و ماده و صورت، به‌عنوان اجزای وجودی، در تحلیل حرکت نقش دارند، در حالی که جنس و فصل، به دلیل انتزاعی بودن، از این دایره خارج‌اند. نقد تعریف ارسطویی، حرکت را از محدودیت‌های ماده و قوه رها کرده و آن را در همه مراتب وجود ممکن می‌داند.

بخش سوم: حرکت در مراتب وجود

حرکت در مجردات و ذات الهی

استاد فرزانه قدس‌سره، با استناد به آیه شریفه «كُلَّ يَوْمٍ هُوَ فِي شَأْنٍ» (الرحمن: ۲۹)، حرکت را نه‌تنها در جسم و ماده، بلکه در مجردات و حتی ذات باری‌تعالی ممکن می‌دانند. این آیه، که می‌فرماید: «هر روز او در کاری است»، به حرکت در ذات الهی تفسیر شده که نه به معنای تغییر مکانی، بلکه به معنای فعلیت محض و تجلی دائمی است. این دیدگاه، حرکت را چونان رقصی عارفانه در عالم مینا توصیف می‌کند که تجلی ذات الهی در همه مراتب وجود است.

نقد تصورات عرفی از حرکت

در نگاه عرفی، حرکت به جابه‌جایی مکانی یا تغییر محسوس محدود می‌شود، اما استاد فرزانه قدس‌سره، حرکت را صفتی وجودی می‌دانند که حتی در مواردی مانند حرکت نور، که از ادراک حسی فراتر است، تحقق دارد. برای مثال، نور با سرعتی چنان شگرف حرکت می‌کند که چشم بشری از درک آن عاجز است، اما این حرکت، جلوه‌ای از وجود آن است. این دیدگاه، چونان دریچه‌ای به سوی حقیقت، ادراک عرفی را به چالش می‌کشد.

درنگ: حرکت الهی

حرکت در ذات الهی، نه به معنای تغییر مکانی، بلکه به معنای تجلی دائمی و فعلیت محض است. این دیدگاه، با استناد به آیه «كُلَّ يَوْمٍ هُوَ فِي شَأْنٍ»، حرکت را صفتی ذاتی در همه مراتب وجود می‌داند.

تسبیح و سجود موجودات

آیات شریفه «يُسَبِّحُ لِلَّهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ» (جمعه: ۱) و «يَسْجُدُ لَهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ» (نحل: ۴۹)، که می‌فرمایند: «آنچه در آسمان‌ها و آنچه در زمین است برای خدا تسبیح می‌گویند» و «آنچه در آسمان‌ها و آنچه در زمین است برای او سجده می‌کنند»، به تسبیح و سجود همه موجودات اشاره دارند. این تسبیح و سجود، جلوه‌هایی از حرکت و حیات ذاتی موجودات‌اند که نه به معنای سجده‌ای با مواضع سبعه، بلکه به معنای تجلی وجودی و عبادت ذاتی است.

حرکت و حیات به‌عنوان صفات ذاتی وجود

حرکت و حیات، به‌عنوان صفات ذاتی وجود، در همه موجودات، از جسم مادی تا ذات الهی، تحقق دارند. استاد فرزانه قدس‌سره تأکید می‌کنند که هر موجودی که وجود دارد، به‌طور ذاتی متحرک و زنده است. این دیدگاه، با نفی تعریف ارسطویی، حرکت را صفتی ذاتی می‌داند که در مراتب مختلف وجود، از ماده تا مجردات، به اشکال متفاوتی جلوه‌گر می‌شود.

جمع‌بندی بخش سوم

بخش سوم، با تکیه بر آیات قرآنی و تفسیر عرفانی، حرکت را به‌عنوان صفتی ذاتی در همه مراتب وجود، از جسم تا ذات الهی، تبیین می‌کند. تسبیح و سجود موجودات، چونان آینه‌ای، جلوه‌های این حرکت ذاتی را نمایان می‌سازد. این دیدگاه، با نقد تصورات عرفی و تعاریف سنتی، حرکت را به‌عنوان تجلی عشق الهی و فعلیت دائمی معرفی می‌کند.

بخش چهارم: بازاندیشی در فلسفه سنتی و علم دینی

نقد محدودنگری در فلسفه سنتی

فلسفه سنتی، با محدود کردن حرکت به ماده و قوه، مجردات را از حرکت مستثنی کرده است. استاد فرزانه قدس‌سره، این محدودیت را رد کرده و حرکت را در همه مراتب وجود ممکن می‌دانند. ایشان استدلال می‌کنند که علم دینی، اگر به مفاهیم انتزاعی و مقوله‌محور محدود شود، از حقیقت وجود دور می‌افتد. این نقد، چونان شمشیری که پرده‌های توهم را می‌درد، فلسفه را به سوی تحلیل وجودی هدایت می‌کند.

حرکت به‌جای سکون در ذات الهی

آیه شریفه «لَا نَوْمٌ لَهُ وَلَا سِنَةٌ» (بقره: ۲۵۵)، که می‌فرماید: «نه خوابش می‌گیرد و نه چرت»، فقدان سکون در ذات الهی را نشان می‌دهد. استاد فرزانه قدس‌سره، این فقدان سکون را به معنای حرکت دائمی و فعلیت محض تفسیر می‌کنند. این حرکت، نه جابه‌جایی مکانی، بلکه تجلی مداوم ذات الهی است که همه هستی را در بر می‌گیرد.

درنگ: فقدان سکون

فقدان سکون در ذات الهی، به معنای حرکت دائمی و تجلی مداوم است. این دیدگاه، حرکت را صفتی ذاتی در همه مراتب وجود، از مادی تا الهی، معرفی می‌کند.

عشق به‌عنوان مبنای حرکت هستی

استاد فرزانه قدس‌سره، همه هستی را نتیجه عشق الهی دانسته و حرکت موجودات را جلوه‌ای از این عشق معرفی می‌کنند. این عشق، چونان جریانی زلال، همه موجودات را به حرکت وا می‌دارد و حرکت را به‌عنوان صفتی ذاتی در وجود تبیین می‌کند. این دیدگاه، هستی را چونان باغی پرشکوه می‌بیند که هر برگ و شاخه‌اش در رقص عشق الهی متحرک است.

نقد حرکت عرضی در فلسفه سنتی

فلسفه سنتی، حرکت را عمدتاً عرضی می‌داند، اما استاد فرزانه قدس‌سره، حرکت را ذاتی وجود معرفی کرده و حرکت عرضی را تنها جلوه‌ای از حرکت ذاتی می‌دانند. برای مثال، جابه‌جایی مکانی انسان، تنها سایه‌ای از حرکت ذاتی وجود اوست که در بستر هستی جریان دارد.

حرکت ذاتی و تارّی

حرکت، به دو صورت ذاتی (مربوط به وجود شئ) و تارّی (عارض بر شئ) تقسیم می‌شود. استاد فرزانه قدس‌سره، حرکت ذاتی را اصل و حرکت تارّی را فرع می‌دانند. برای مثال، حیات ذاتی دانه‌ای که کاشته می‌شود، در رشد آن به‌صورت حیات تارّی جلوه‌گر می‌شود. این تمایز، حرکت را چونان رودی می‌بیند که سرچشمه‌اش در وجود ذاتی است و شاخه‌هایش در جلوه‌های تارّی جریان می‌یابد.

نقد شناخت محدود انسان از موجودات

شناخت انسان از موجودات عالم، به‌ویژه حیوانات و گیاهان، بسیار محدود است. استاد فرزانه قدس‌سره، با اشاره به کشف موجودی عجیب در ایران که در شرایط بی‌آبی سال‌ها حیات خود را حفظ می‌کند، بر عمق ناشناخته‌های عالم تأکید می‌کنند. این موجود، که در آب حیات می‌یابد و در خشکی به حیاتی نهان ادامه می‌دهد، نشان‌دهنده شگفتی‌های وجود و حرکت ذاتی در آن است. این مثال، چونان آیینه‌ای، محدودیت ادراک بشری را نمایان می‌سازد.

جمع‌بندی بخش چهارم

بخش چهارم، با نقد محدودیت‌های فلسفه سنتی و علم دینی، حرکت را به‌عنوان صفتی ذاتی در همه مراتب وجود تبیین می‌کند. عشق الهی، به‌عنوان مبنای حرکت هستی، و فقدان سکون در ذات باری‌تعالی، حرکت را به‌عنوان تجلی دائمی معرفی می‌کند. این دیدگاه، با نفی حرکت عرضی و تأکید بر حرکت ذاتی، فلسفه را به سوی تحلیل وجودی هدایت می‌کند.

نتیجه‌گیری

این نوشتار، با بازاندیشی در مفهوم حرکت، فلسفه اسلامی را از چارچوب مقوله‌محور به سوی وجودمحوری هدایت کرد. حرکت، به‌عنوان صفتی ذاتی از وجود، در همه مراتب هستی، از جسم مادی تا ذات الهی، تحقق دارد. آیات قرآنی، چونان چراغ‌هایی فروزان، این دیدگاه را تأیید کرده و حرکت را تجلی عشق الهی و فعلیت دائمی می‌دانند. نقد بنیادین مقولات ماهوی و تعاریف ارسطویی، فلسفه را به سوی تحلیل هستی‌شناختی سوق داده و علم دینی را به بازاندیشی در مفاهیم انتزاعی دعوت می‌کند. این بازنویسی، با حفظ تمامی جزئیات درس‌گفتار و تحلیل‌های تفصیلی، کوشیده است تا با زبانی متین و تمثیلاتی فاخر، حقیقتی ژرف را در پیشگاه خوانندگان فرهیخته آشکار سازد.

با نظارت صادق خادمی