در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

فلسفه 816

متن درس





کاوش در فلسفه حرکت ذاتی هستی و نقد ماهیت‌محوری

کاوش در فلسفه حرکت ذاتی هستی و نقد ماهیت‌محوری

برگرفته از درس‌گفتارهای استاد فرزانه قدس‌سره (جلسه هشتصد و شانزدهم)

مقدمه: بازاندیشی در حرکت به‌مثابه صفت ذاتی هستی

در گستره حکمت متعالیه، بحث حرکت به‌سان جریانی پویا و سیال، از بنیادهای فلسفه اسلامی به‌شمار می‌رود که در نظام فکری ملاصدرا جایگاهی محوری دارد. این نوشتار، برگرفته از درس‌گفتار هشتصد و شانزدهم استاد فرزانه قدس‌سره، به کاوشی عمیق در مفهوم حرکت ذاتی هستی می‌پردازد و با نگاهی نقادانه به دیدگاه‌های ماهیت‌محور ملاصدرا، به‌ویژه در فصل بیستم اسفار اربعه، رویکردی وجودمحور را به‌عنوان مبنای تحلیل حرکت پیشنهاد می‌کند. حرکت، در این دیدگاه، نه‌تنها صفتی ذاتی برای طبیعت، بلکه ویژگی‌ای فراگیر در همه مراتب هستی، از حق تعالی تا موجودات مادّی، تلقی می‌شود.

بخش نخست: تبیین حرکت ذاتی در نظام هستی

حرکت به‌مثابه حقیقت سیال هستی

حرکت، در نگاه فلسفی این درس‌گفتار، نه صرفاً تغییری در احوال موجودات، بلکه صفتی ذاتی و فراگیر در همه مراتب هستی است. برخلاف دیدگاه‌های سنتی که حرکت را به طبیعت محدود می‌کنند، این نگرش، حرکت را جریانی سیال می‌داند که از ذات حق تعالی تا پایین‌ترین مراتب خلقت جاری است. این حقیقت، به‌سان رودی خروشان، همه هستی را در بر گرفته و هیچ موجودی از آن مستثنا نیست. استاد فرزانه قدس‌سره تأکید دارند که این دیدگاه، اگرچه بدیهی و شفاف به نظر می‌رسد، به دلیل سنگینی بار فلسفی و پیش‌داوری‌های سنتی، کمتر مورد توجه قرار گرفته است.

درنگ: حرکت، صفتی ذاتی و فراگیر در همه مراتب هستی است که از حق تعالی تا موجودات مادّی جریان دارد.

چالش‌های فلسفه سنتی در فهم حرکت

فلسفه سنتی، به دلیل وابستگی به مفاهیم ماهیت‌محور، از درک پویایی ذاتی هستی بازمانده است. این محدودیت، ریشه در پیش‌داوری‌هایی دارد که حرکت را به طبیعت و امور مادّی منحصر کرده و از نسبت دادن آن به مراتب متعالی، مانند حق تعالی یا جواهر عقلی، پرهیز می‌کنند. استاد فرزانه قدس‌سره این رویکرد را به‌سان قفسی می‌دانند که ذهن فلاسفه را در چارچوب‌های ایستا محبوس کرده و مانع از پرواز به سوی حقیقت پویای هستی شده است.

درنگ: پیش‌داوری‌های ماهیت‌محور فلسفه سنتی، مانع از فهم حرکت به‌مثابه صفت ذاتی کل هستی شده است.

شواهد از اسفار ملاصدرا

ملاصدرا در فصل بیستم اسفار اربعه (جلد سوم، صفحه ۶۴) حرکت را به طبیعت نسبت داده و مباشر حرکت را امری سیال و متجددالهویه می‌داند. او تأکید دارد که اگر مباشر حرکت سیال و متجدد نباشد، صدور حرکات طبیعی ممکن نیست. این استدلال، گرچه با وجودمحوری سازگار است، اما به دلیل محدود کردن حرکت به طبیعت، از تعمیم آن به کل هستی بازمی‌ماند. استاد فرزانه قدس‌سره این دیدگاه را نقد کرده و می‌پرسند: اگر طبیعت ثابت نمی‌تواند مبدأ حرکت باشد، چگونه حق تعالی، که به زعم ملاصدرا ثابت است، مبدأ عالم متحرک می‌شود؟ این پرسش، تناقضی بنیادین را در نظام فلسفی ملاصدرا آشکار می‌سازد.

درنگ: ملاصدرا حرکت را به طبیعت محدود می‌کند، اما این محدودیت با وجودمحوری و سیالیت ذاتی هستی ناسازگار است.

جمع‌بندی بخش نخست

بخش نخست این نوشتار، با تبیین حرکت به‌مثابه صفتی ذاتی و فراگیر در هستی، بر ضرورت بازنگری در دیدگاه‌های سنتی تأکید کرد. نقد محدودیت‌های ماهیت‌محور و استناد به شواهد اسفار ملاصدرا، چارچوبی برای فهم حرکت به‌عنوان جریانی سیال در همه مراتب وجود ارائه داد. این دیدگاه، با نفی مفاهیم ایستا، راه را برای تحلیلی پویا و وجودمحور هموار می‌سازد.

بخش دوم: نقد ماهیت‌محوری و بازتعریف ثبات

نقد تناقض در تحلیل حرکت طبیعت و حق

ملاصدرا حرکت را برای طبیعت ضروری می‌داند، اما آن را از حق تعالی نفی می‌کند. این درس‌گفتار، این تناقض را به چالش می‌کشد و می‌پرسد: اگر متجدد نمی‌تواند از ثابت صادر شود، چگونه عالم متحرک از خدای ثابت پدید می‌آید؟ این پرسش، به‌سان آینه‌ای، ناسازگاری در استدلال ملاصدرا را نمایان می‌سازد. استاد فرزانه قدس‌سره تأکید دارند که اگر طبیعت برای صدور حرکت باید سیال باشد، حق تعالی نیز، به‌عنوان مبدأ همه حرکات، باید حرکتی ذاتی داشته باشد که به صورت فعلیت محض ظهور می‌یابد.

درنگ: نفی حرکت از حق تعالی، با استدلال ملاصدرا مبنی بر محال بودن صدور متجدد از ثابت، ناسازگار است.

بازتعریف ثبات به معنای نظم و پویایی

در فلسفه سنتی، ثبات به معنای سکون و ایستایی تفسیر شده است. این درس‌گفتار، ثبات را به‌سان نظمی هماهنگ در جریان حرکت بازتعریف می‌کند. در دعای «رَبِّ ثَبِّتْ قَلْبِي عَلَى دِينِكَ» (پروردگارا، قلبم را بر دینت استوار ساز)، ثبات به معنای محکم شدن در مسیر هدایت است، نه سکون و بی‌حرکتی. این بازتعریف، به‌مثابه کلیدی، قفل‌های ذهنی فلسفه سنتی را می‌گشاید و ثبات را به پویایی وجودی پیوند می‌زند.

درنگ: ثبات، به معنای نظم و هماهنگی در حرکت است، نه سکون و ایستایی.

نقد تصور خدا به‌مثابه موجود ساکن

تصور حق تعالی به‌مثابه موجودی ساکن یا نعش، نتیجه ساده‌انگاری و دوری از حقیقت وجودمحور است. استاد فرزانه قدس‌سره این دیدگاه را به‌سان تخته‌سنگی می‌دانند که ذهن فلاسفه را از درک پویایی الهی بازمی‌دارد. حق تعالی، به‌عنوان وجود محض، دائماً در حال تجلی و حرکت است، چنان‌که در قرآن کریم می‌فرماید: كُلَّ يَوْمٍ هُوَ فِي شَأْنٍ (سوره الرحمن، آیه ۲۹: «هر روز او در کاری است»). این آیه، گواهی بر پویایی ذاتی حق تعالی و نفی سکون از ذات الهی است.

درنگ: حق تعالی، به‌عنوان وجود محض، دائماً در حال تجلی و حرکت است و نمی‌تواند به سکون نسبت داده شود.

جمع‌بندی بخش دوم

این بخش، با نقد تناقضات فلسفه ملاصدرا در تحلیل حرکت و بازتعریف ثبات به‌مثابه نظم و پویایی، بر ضرورت نگرشی وجودمحور تأکید کرد. استناد به آیات قرآن کریم و نقد تصور خدا به‌عنوان موجودی ساکن، چارچوبی نوین برای فهم حرکت الهی ارائه داد که با حکمت الهی و نظام هستی سازگار است.

بخش سوم: حرکت در مراتب مختلف هستی

تنوع اوصاف حرکت در مراتب وجود

حرکت، به‌سان نوری که در مراتب مختلف با رنگ‌ها و شدت‌های گوناگون تجلی می‌یابد، در هر مرتبه از هستی با اوصافی متفاوت ظهور می‌کند. حرکت در مادّیات، به‌صورت تغییرات جوهری یا عرضی، در ملائکه به‌صورت تجلیات باطنی، و در حق تعالی به‌صورت فعلیت محض ظاهر می‌شود. استاد فرزانه قدس‌سره تأکید دارند که این تفاوت، نتیجه تنوع مراتب وجود است، اما همه این جلوه‌ها از حقیقتی واحد سرچشمه می‌گیرند.

درنگ: حرکت در مراتب مختلف هستی، از مادّیات تا حق تعالی، با اوصاف متفاوت اما از حقیقتی واحد ظهور می‌یابد.

نقد محدود کردن حرکت به طبیعت

ملاصدرا حرکت را به طبیعت محدود کرده و جواهر عقلی را فوق تغییر می‌داند. این درس‌گفتار، این محدودیت را به‌سان دیواری می‌بیند که حقیقت حرکت را از مراتب متعالی جدا کرده است. استاد فرزانه قدس‌سره استدلال می‌کنند که جواهر عقلی، به‌عنوان مراتب وجود، نمی‌توانند از حرکت مستثنا باشند، زیرا حرکت صفتی ذاتی کل هستی است.

درنگ: حرکت، صفتی ذاتی کل هستی است و نمی‌توان آن را به طبیعت محدود کرد.

نفس و سیالیت ذاتی

ملاصدرا نفس را از حیث ذات، فوق تغییر و از حیث طبیعت، متجدد می‌داند. این درس‌گفتار، با استناد به دعای شعبانیه: يَا مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ وَالْأَبْصَارِ (ای دگرگون‌کننده دل‌ها و دیده‌ها)، نفس را حقیقتی سیال و متبدل معرفی می‌کند. این دیدگاه، نفس را به‌سان جویباری می‌بیند که در ذات خود در حال تغییر و تحول است و تفکیک ذات و طبیعت را نفی می‌کند.

درنگ: نفس، حقیقتی سیال و متبدل است که ذاتاً در حال حرکت و تحول است.

جمع‌بندی بخش سوم

این بخش، با تبیین تنوع اوصاف حرکت در مراتب مختلف هستی، بر سیالیت ذاتی حرکت در همه موجودات تأکید کرد. نقد محدودیت‌های ملاصدرا در نسبت دادن حرکت به طبیعت و استناد به دعای شعبانیه، نشان داد که حرکت، حقیقتی فراگیر است که نفس و جواهر عقلی را نیز در بر می‌گیرد.

بخش چهارم: وجودمحوری و وحدت وجود و حرکت

وجود به‌مثابه مبدأ ظهورات

وجود، که خود حق تعالی است، مبدأ همه ظهورات، از جمله حرکت، تلقی می‌شود. استاد فرزانه قدس‌سره تأکید دارند که وجود و حرکت، دو جنبه از حقیقتی واحدند که نمی‌توان آن‌ها را از یکدیگر تفکیک کرد. این دیدگاه، به‌سان آینه‌ای، وحدت وجود و حرکت را در همه مراتب هستی نشان می‌دهد و هرگونه جدایی میان این دو را نفی می‌کند.

درنگ: وجود، مبدأ همه ظهورات از جمله حرکت است و نمی‌توان حرکت را از وجود جدا کرد.

نقد تفکیک وجود و حرکت در فلسفه حاجی سبزواری

حاجی سبزواری، در حاشیه بر اسفار، مبدأ وجود را خدا و مبدأ حرکت را طبیعت می‌داند. این درس‌گفتار، این تفکیک را به‌سان شکافی در بنای فلسفه می‌بیند که با اصل «لا مؤثر فی الوجود إلا الله» (هیچ مؤثری در وجود جز خدا نیست) ناسازگار است. استاد فرزانه قدس‌سره استدلال می‌کنند که اگر وجود از خدا سرچشمه می‌گیرد، حرکت نیز، به‌عنوان صفتی ذاتی وجود، باید از او نشأت گرفته باشد.

درنگ: تفکیک وجود و حرکت، با وحدت وجود و اصل تأثیر الهی ناسازگار است.

مثال آتش و حرارت

برای تبیین وحدت وجود و حرکت، استاد فرزانه قدس‌سره به مثال آتش و حرارت استناد می‌کنند. همان‌گونه که حرارت آتش به وجود آن وابسته است و نمی‌توان حرارت را از آتش جدا کرد، حرکت طبیعت نیز به وجود آن وابسته است و هر دو از حق تعالی سرچشمه می‌گیرند. این مثال، به‌سان چراغی، حقیقت وحدت وجود و حرکت را روشن می‌سازد.

درنگ: حرکت، مانند حرارت آتش، صفتی ذاتی وجود است که از حق تعالی سرچشمه می‌گیرد.

جمع‌بندی بخش چهارم

این بخش، با تأکید بر وحدت وجود و حرکت، نشان داد که وجود، به‌عنوان مبدأ همه ظهورات، حرکت را نیز در بر می‌گیرد. نقد تفکیک وجود و حرکت در فلسفه حاجی سبزواری و استناد به مثال آتش و حرارت، چارچوبی برای فهم حرکت به‌مثابه صفتی ذاتی و فراگیر در هستی ارائه داد.

بخش پنجم: صفات و تجلیات الهی در مراتب هستی

حب الهی به‌مثابه حرارت وجودی

حب الهی، به‌تعبیر منازل السائرین، حرارتی وجودی است که در آیه أَشَدُّ حُبًّا لِلَّهِ (سوره بقره، آیه ۱۶۵: «با عشقی شدید به خدا») تجلی یافته است. این حب، به‌سان آتشی، در مراتب مختلف هستی با شدت‌ها و اوصاف متفاوت ظهور می‌یابد، اما در همه مراتب، جلوه‌ای از پویایی وجود است.

درنگ: حب الهی، حرارتی وجودی است که در مراتب مختلف با اوصاف متفاوت ظهور می‌یابد.

تفاوت صفات در مراتب وجود

صفات، به‌سان پول که در بازارهای مختلف ارزش‌های متفاوتی دارد، در مراتب گوناگون هستی معانی متفاوتی می‌یابند. شیرینی عسل با شیرینی خرما، و خنکی دل با خنکی بدن متفاوت است، اما همه این‌ها جلوه‌هایی از حقیقت واحدند. استاد فرزانه قدس‌سره تأکید دارند که صفات، در هر مرتبه، با زمینه وجودی آن مرتبه معنا می‌یابند.

درنگ: صفات در مراتب مختلف هستی، با توجه به زمینه وجودی، معانی متفاوتی می‌یابند.

اسماء الهی و تجلیات حقیقی

همه اسماء الهی، اعم از ذاتی و فعلی، صفات حقیقی پروردگارند و به ذات او بازمی‌گردند. این اسماء، به‌سان پرتوهای نور الهی، در مراتب مختلف با جلوه‌های گوناگون ظهور می‌یابند، اما همه از حقیقتی واحد سرچشمه می‌گیرند.

درنگ: اسماء الهی، جلوه‌های حقیقتی واحدند که در مراتب مختلف با اوصاف متفاوت ظهور می‌یابند.

جمع‌بندی بخش پنجم

این بخش، با تبیین حب الهی به‌مثابه حرارتی وجودی و تفاوت صفات در مراتب هستی، بر وحدت حقیقت صفات و تجلیات الهی تأکید کرد. استناد به آیات قرآن کریم و تشبیهات فاخر، چارچوبی برای فهم پویایی صفات الهی در نظام هستی ارائه داد.

نتیجه‌گیری و جمع‌بندی

این نوشتار، با کاوش در فلسفه حرکت ذاتی هستی و نقد دیدگاه‌های ماهیت‌محور ملاصدرا و حاجی سبزواری، نشان داد که حرکت، صفتی ذاتی و فراگیر در همه مراتب وجود است. با نفی مفاهیم ایستا مانند ثوابت، سکون، و تفکیک وجود و حرکت، این اثر به سوی تحلیلی وجودمحور هدایت شد که حرکت را از حق تعالی تا مادّیات در بر می‌گیرد. استناد به آیات قرآن کریم، مانند كُلَّ يَوْمٍ هُوَ فِي شَأْنٍ و أَشَدُّ حُبًّا لِلَّهِ، و دعای شعبانیه، پویایی ذاتی حق و نفس را تأیید کرد. نقد تصور خدا به‌مثابه موجودی ساکن و بازتعریف ثبات به‌مثابه نظم و هماهنگی، راه را برای بازسازی فلسفه اسلامی با رویکردی پویا و وجودمحور هموار ساخت. این اثر، با ارائه چارچوبی منسجم و علمی، دعوتی است به بازاندیشی در مفاهیم فلسفی و توجه به حقیقت سیال و پویای هستی.

با نظارت صادق خادمی