متن درس
تحلیل فلسفی حرکت در مراتب وجود
برگرفته از درسگفتارهای استاد فرزانه قدسسره (جلسه ۸۱۷)
مقدمه: حرکت، صفت ذاتی وجود
حرکت، چونان جریانی سیال و پویا در بستر وجود، نهتنها در طبیعت، بلکه در تمامی مراتب هستی، از حق تا مجردات و ماده، جاری است. این نوشتار، برگرفته از درسگفتارهای استاد فرزانه قدسسره، به کاوش در مفهوم حرکت بهعنوان صفتی ذاتی وجود میپردازد و با نگاهی نقادانه، محدودیتهای دیدگاههای سنتی فلسفه اسلامی را که حرکت را به طبیعت محدود میدانستند، بررسی میکند. هدف این متن، تبیین وحدت حرکت در همه مراتب وجود، رد جدایی آن از ذات الهی، و ارائه دیدگاهی منسجم و پویا است که بتواند در گفتمانهای فلسفی جهانی مشارکت کند.
بخش یکم: وحدت حرکت در مراتب وجود
حرکت، صفت ذاتی وجود
حرکت، چونان روحی جاری در پیکر هستی، نهتنها در طبیعت، بلکه در مجردات و ذات الهی نیز حضور دارد. دلایل فلاسفه برای اثبات حرکت در طبیعت، به همان اندازه برای اثبات آن در مراتب بالاتر وجود نیز صادق است. این دیدگاه، حرکت را صفتی ذاتی وجود میداند که در همه مراتب هستی، از حق تا ماده، جریان دارد.
درنگ: حرکت، صفتی ذاتی وجود است که در تمامی مراتب هستی، از حق تا مجردات و طبیعت، جاری است.
محدودیتهای فلاسفه سنتی
فلاسفه سنتی، به دلیل باور به انحصار حرکت در ماده، از کاوش در حرکت در مجردات و ذات الهی بازماندند. این محدودیت معرفتشناختی، مانع از ترسیم ارتباط صحیح میان مراتب وجود شد و حرکت را به طبیعت تقلیل داد، درحالیکه حرکت، چونان جریانی سیال، از وجود سرچشمه میگیرد.
درنگ: محدودیت فلاسفه سنتی در انحصار حرکت به ماده، مانع از فهم وحدت حرکت در همه مراتب وجود شد.
مشکل ارتباط مراتب وجود
فلاسفه پیشین، به دلیل محدود کردن حرکت به طبیعت، در تبیین ارتباط میان ماده، مجردات، و حق دچار چالش شدند. این ناکامی، از عدم درک وحدت وجودی حرکت ناشی میشود. حرکت، بهعنوان صفتی ذاتی، باید در چارچوب وحدت وجود تحلیل شود تا پیوستگی مراتب هستی روشن گردد.
درنگ: ارتباط میان ماده، مجردات، و حق، تنها با تحلیل حرکت در چارچوب وحدت وجود قابل تبیین است.
جمعبندی بخش یکم
حرکت، صفتی ذاتی وجود است که در همه مراتب هستی جریان دارد. محدودیتهای فلاسفه سنتی در انحصار حرکت به طبیعت، مانع از فهم وحدت وجودی آن شد. این دیدگاه، با تأکید بر سیالیت حرکت در حق، مجردات، و ماده، به تبیین ارتباط منسجم میان مراتب وجود دعوت میکند.
بخش دوم: حیثیتهای حرکت و نسبت آن به وجود
حیثیتهای اطلاقی، تقییدی، و تعلیلی
حرکت را میتوان به وجود بهصورت اطلاقی، تقییدی، یا تعلیلی نسبت داد، مانند نسبت خنده به انسان در حالتهای مختلف: «انسان ضاحک» (اطلاقی)، «انسان متعجب ضاحک» (تقییدی)، و «انسان بالتعجب ضاحک» (تعلیلی). این حیثیتها، ابزارهایی منطقی برای تحلیل حرکت در مراتب مختلف وجود هستند.
درنگ: حرکت را میتوان به وجود بهصورت اطلاقی، تقییدی، یا تعلیلی نسبت داد، که هر یک چارچوبی منطقی برای تحلیل حرکت ارائه میدهند.
حیثیت اطلاقی: حرکت از وجود
نسبت دادن حرکت به وجود بهصورت اطلاقی، مانند گفتن «الحرکة من الوجود»، به معنای صفت ذاتی بودن حرکت برای وجود است. این دیدگاه، حرکت را چونان خندهای ذاتی برای انسان میداند که بدون قید و شرط به وجود نسبت داده میشود.
درنگ: حرکت، بهصورت اطلاقی، صفت ذاتی وجود است، مانند خنده برای انسان، و بدون اشکال به وجود نسبت داده میشود.
حیثیت تقییدی: حرکت در طبیعت
گفتن «الحرکة فی الطبیعة» حرکت را به طبیعت مقید میکند، درحالیکه طبیعت، تنها تعینی از وجود است. این حیثیت، حرکت را به مظهری خاص از وجود محدود میسازد، اما حقیقت حرکت همچنان از وجود سرچشمه میگیرد.
درنگ: نسبت دادن حرکت به طبیعت، حیثیتی تقییدی است که وجود را به مظهری خاص محدود میکند.
حیثیت تعلیلی: وجود طبیعت، علّت حرکت
گفتن «الوجود الطبیعة علة للحرکة» حرکت را معلول وجود طبیعت میداند. این دیدگاه، رابطه علّی میان وجود و حرکت را نشان میدهد، اما وجود، بهعنوان مبدأ حقیقی، فراتر از طبیعت است.
درنگ: در حیثیت تعلیلی، وجود طبیعت علّت حرکت است، اما وجود، مبدأ حقیقی حرکت باقی میماند.
برتری وجود بر استناد
استاد فرزانه قدسسره، با استناد به حاشیه مرحوم حاجی بر اسفار، میفرمایند: «والوجود أجلّ من الاستناد إلیها»، یعنی وجود، فراتر از استناد حرکت به طبیعت است. حرکت، ذاتاً از وجود ناشی میشود، نه از طبیعت بهتنهایی.
درنگ: وجود، فراتر از استناد حرکت به طبیعت است و حرکت، ذاتاً از وجود سرچشمه میگیرد.
جمعبندی بخش دوم
حیثیتهای اطلاقی، تقییدی، و تعلیلی، ابزارهایی منطقی برای تحلیل نسبت حرکت به وجود هستند. حرکت، بهعنوان صفتی ذاتی، از وجود سرچشمه میگیرد و طبیعت، تنها مظهری از آن است. این دیدگاه، با تأکید بر برتری وجود بر طبیعت، به وحدت حرکت در همه مراتب هستی اشاره دارد.
بخش سوم: نقد دیدگاههای سنتی در نسبت حرکت
نقد مرحوم حاجی: جدایی حرکت از وجود الهی
مرحوم حاجی، با وجود پیروی از صدرا، در برخی موارد حرکت را به طبیعت نسبت میدهد و آن را از خدا جدا میداند. این دیدگاه، با اصل «لا مؤثر فی الوجود إلا الله» ناسازگار است، زیرا اگر وجود طبیعت از خداست، حرکت آن نیز باید از او باشد.
درنگ: جدایی حرکت از وجود الهی، با اصل توحید افعالی ناسازگار است، زیرا حرکت طبیعت نیز از خدا سرچشمه میگیرد.
تجدد ذاتی طبیعت
مرحوم حاجی معتقد است که طبیعت، ذاتاً تجدد دارد، اما حرکت آن از خدا نیست، بلکه از خود طبیعت است. این دیدگاه، به جدایی حرکت از وجود الهی منجر میشود و با اصل «کل من عند الله» ناسازگار است.
درنگ: تجدد ذاتی طبیعت، نمیتواند از خدا جدا باشد، زیرا همه وجود و حرکت از او سرچشمه میگیرد.
اصل توحید افعالی
اصل «لا مؤثر فی الوجود إلا الله»، بر نقش خدا بهعنوان مبدأ همه وجود و حرکت تأکید دارد. هیچ صفتی، از جمله حرکت، نمیتواند مستقل از ذات الهی باشد.
درنگ: بر اساس اصل توحید افعالی، هیچ مؤثری جز خدا در وجود و حرکت نیست.
جمعبندی بخش سوم
نقد دیدگاههای سنتی، بهویژه نظر مرحوم حاجی، نشان میدهد که جدایی حرکت از وجود الهی با اصل توحید افعالی ناسازگار است. حرکت، بهعنوان صفتی ذاتی وجود، از خدا سرچشمه میگیرد و نمیتوان آن را به طبیعت یا مجردات محدود کرد.
بخش چهارم: وحدت وجود و نقش خدا در حرکت
خدا، مسببالاسباب
خدا، بهعنوان مسببالاسباب، نهتنها مبدأ همه اسباب است، بلکه خود در همه مراتب حضور دارد. آیه شریفه قرآن کریم میفرماید:
نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِيدِ
(ق: ۱۶) ما از رگ گردن به او نزدیکتریم.
این آیه، به حضور بیواسطه خدا در همه مراتب وجود اشاره دارد.
درنگ: خدا، بهعنوان مسببالاسباب، در همه مراتب وجود حاضر است و حرکت، از او سرچشمه میگیرد.
رد واگذاری به ملائکه
خداوند موجودات را به ملائکه واگذار نمیکند، بلکه خود در همه مراتب حضور دارد. ملائکه، مظاهر فعل الهیاند و نمیتوانند مستقل از خدا عمل کنند.
درنگ: خدا موجودات را به ملائکه واگذار نمیکند، بلکه خود در همه مراتب حضور دارد.
دعای «اللهم لا تکلنی إلی نفسی»
دعای «خدایا، مرا حتی برای لحظهای به خودم واگذار نکن» به وابستگی کامل انسان به خدا اشاره دارد. این دعا، حضور بیواسطه الهی در همه افعال را نشان میدهد.
درنگ: دعای «اللهم لا تکلنی إلی نفسی» بر وابستگی کامل انسان به خدا و حضور او در همه مراتب تأکید دارد.
وحدت عنایت الهی
خداوند، از طریق همه مخلوقات، به موجودات عنایت میکند و خود نیز در همه مراتب حاضر است. این دیدگاه، به وحدت وجودی و نقش خدا بهعنوان مبدأ همه افعال اشاره دارد.
درنگ: خدا از طریق همه مخلوقات به موجودات عنایت میکند و خود نیز در همه مراتب حاضر است.
جمعبندی بخش چهارم
خدا، بهعنوان مسببالاسباب، در همه مراتب وجود حاضر است و حرکت، از او سرچشمه میگیرد. ملائکه، بهعنوان مظاهر فعل الهی، نمیتوانند مستقل از خدا عمل کنند. دعای «اللهم لا تکلنی إلی نفسی» و اصل وحدت عنایت الهی، بر حضور بیواسطه خدا در همه افعال تأکید دارند.
بخش پنجم: عالم ناسوت، مقام جمعی وجود
ناسوت، محل تجلی همه عوالم
عالم ناسوت، چونان آیینهای جامع، محل تجلی همه عوالم است. هر موجود در ناسوت، همه عوالم را زیارت کرده و از آنها عنایت شده است. این جامعیت، ناسوت را به مقامی تمام و کمال تبدیل میکند.
درنگ: عالم ناسوت، مقام جمعی و تمامی است که همه عوالم را زیارت کرده و از آنها عنایت شده است.
زیارت و عنایت متقابل
هر موجود، همه عالم را زیارت میکند و از همه عالم عنایت میشود. این رابطه متقابل، به وحدت وجودی میان موجودات و عوالم اشاره دارد، مانند پارچهای که به ضریح مالیده شده و اثر وجودی آن را منتقل میکند.
درنگ: هر موجود، در رابطهای متقابل، همه عالم را زیارت میکند و از آن عنایت میشود.
تنوع مراتب عنایت
عنایت الهی، بهصورت عام و خاص، متفاوت است، اما همه موجودات از آن بهرهمندند. این تنوع، به تفاوت مراتب وجودی اشاره دارد، مانند مسافرانی که از مسیرهای مختلف به مقصدی واحد میرسند.
درنگ: عنایت الهی، بهصورت عام و خاص، در مراتب مختلف وجود ظهور مییابد و همه موجودات از آن بهرهمندند.
جمعبندی بخش پنجم
عالم ناسوت، بهعنوان مقام جمعی، محل تجلی همه عوالم است. هر موجود در این عالم، همه عوالم را زیارت کرده و از آنها عنایت شده است. این دیدگاه، به وحدت وجودی و رابطه متقابل میان موجودات و عوالم تأکید دارد.
بخش ششم: علم الهی و جامعیت آن
علم خدا، فراتر از دستهبندیها
علم خدا، نه حضوری است، نه حصولی، بلکه چونان آیینهای جامع، همه عالم را در بر میگیرد. استاد فرزانه قدسسره، با تمثیل اتاق زلیخا، علم الهی را چون آیینهای توصیف میکنند که همه چیز را از همه جهات منعکس میکند.
درنگ: علم خدا، فراتر از دستهبندیهای سنتی، همه عالم را در بر میگیرد، مانند آیینهای که همه چیز را منعکس میکند.
نقد دیدگاه ابنسینا
ابنسینا معتقد بود که خدا موجودات را از طریق عقل اول میبیند، نه مستقیم. این دیدگاه، با اصل حضور بیواسطه خدا در همه مراتب ناسازگار است.
درنگ: علم خدا، مستقیم و فراگیر است و به واسطهای مانند عقل اول وابسته نیست.
علم خدا و وحدت وجود
خداوند، با همه هستی، همه هستی را میبیند و هر ذره را با تمام عالم میشناسد. این دیدگاه، به جامعیت علم الهی و وحدت وجود تأکید دارد.
درنگ: علم خدا، به دلیل حضور در همه مراتب، جامع است و هر ذره را با تمام عالم میشناسد.
جمعبندی بخش ششم
علم خدا، فراتر از دستهبندیهای سنتی، همه عالم را در بر میگیرد. نقد دیدگاه ابنسینا و تمثیل اتاق زلیخا، به جامعیت و حضور بیواسطه علم الهی اشاره دارند. این دیدگاه، علم خدا را در چارچوب وحدت وجود تبیین میکند.
بخش هفتم: حرکت وجودی و ایجادی
حرکت وجودی در حق
حرکت وجودی، حرکت در ذات حق است که بهعنوان مبدأ همه وجود و حرکت شناخته میشود. این حرکت، چونان جریانی ذاتی، در ذات الهی جریان دارد.
درنگ: حرکت وجودی، حرکت در ذات حق است که مبدأ همه وجود و حرکت محسوب میشود.
حرکت ایجادی در هستی
حرکت ایجادی، ظهور حرکت وجودی در مراتب هستی است. این حرکت، جلوهای از حرکت ذاتی حق در عالم خلقت است که از خدا سرچشمه میگیرد.
درنگ: حرکت ایجادی، ظهور حرکت وجودی در هستی است که از ذات الهی سرچشمه میگیرد.
جمعبندی بخش هفتم
حرکت وجودی و ایجادی، دو جلوه از حرکت ذاتی وجود هستند که از ذات الهی سرچشمه میگیرند. حرکت وجودی، در حق جریان دارد، و حرکت ایجادی، ظهور آن در مراتب هستی است.
بخش هشتم: پیوند فلسفه نظری و عملی
نقد قساوت قلب در مستحبات
انجام مستحبات، مانند عمره، اگر به قساوت قلب منجر شود، ارزش خود را از دست میدهد. عبادت باید به صفا و معرفت منجر شود، نه به غفلت از نیازهای دیگران.
درنگ: مستحبات، اگر به قساوت قلب منجر شوند، ارزش خود را از دست میدهند و باید به صفا و معرفت منتهی شوند.
اولویت کمک به فقرا
بهجای صرف هزینه برای مستحبات، کمک به فقرا و نیازمندان باید در اولویت باشد. این دیدگاه، به اهمیت عدالت اجتماعی و پیوند فلسفه نظری با عمل تأکید دارد.
درنگ: کمک به فقرا و نیازمندان، اولویت بالاتری نسبت به مستحبات دارد و به عدالت اجتماعی منجر میشود.
نقد نظامهای ترویجدهنده مصرف
نظامهایی که مستحبات را ترویج میکنند، اما به نیازهای فقرا بیتوجهاند، به قساوت قلب دامن میزنند. این نقد، به ضرورت اصلاح نظامهای دینی و اجتماعی اشاره دارد.
درنگ: نظامهای ترویجدهنده مصرف، بدون توجه به فقرا، به قساوت قلب منجر میشوند.
زیارت خدا در نیازمندان
زیارت خدا، در کمک به فقرا و نیازمندان است، نه صرفاً در اماکن مقدس. این دیدگاه، به حضور خدا در همه موجودات تأکید دارد.
درنگ: زیارت خدا، در کمک به نیازمندان ظهور مییابد، نه صرفاً در اماکن مقدس.
کمک به فقرا با تواضع
کمک به فقرا باید با تواضع و بدون تکبر باشد، وگرنه به بدبختی منجر میشود. تکبر در انفاق، اثر خیر را از بین میبرد.
درنگ: انفاق باید با تواضع و اخلاص باشد، وگرنه به بدبختی منجر میشود.
جمعبندی بخش هشتم
پیوند فلسفه نظری و عملی، در تأکید بر عدالت اجتماعی و اولویت کمک به فقرا ظهور مییابد. نقد قساوت قلب در مستحبات و ترویج انفاق با تواضع، نشاندهنده ضرورت پیوند معرفت و اخلاق در فلسفه اسلامی است.
بخش نهم: صفا و تقوا، کمال علم
صفا و تقوای مرحوم حاجی
مرحوم حاجی، با وجود محدودیتهای علمی، دارای صفای باطنی و تقوای والا بود. این صفا، ارزشی فراتر از علم دارد و کمال حقیقی دانش را رقم میزند.
درنگ: صفا و تقوا، کمال حقیقی علم هستند و ارزشی فراتر از دانش صرف دارند.
منظومه حاجی، خلاصه فلسفه صدرایی
منظومه حاجی، به دلیل فشردگی و جامعیت، خلاصهای از فلسفه صدرایی است که بارها تدریس شده و ارزشی والا در فلسفه اسلامی دارد.
درنگ: منظومه حاجی، بهعنوان خلاصهای جامع از فلسفه صدرایی، ارزشی والا در فلسفه اسلامی دارد.
وارستگی علمای گذشته
علمای گذشته، مانند مرحوم حاجی، با وارستگی و تقوا، از دنیا بریده و به تهجد و دیانت متعهد بودند. این ویژگی، آنها را به الگویی معنوی تبدیل کرده است.
درنگ: وارستگی و تقوای علمای گذشته، آنها را به الگویی معنوی در فلسفه اسلامی تبدیل کرده است.
جمعبندی بخش نهم
صفا و تقوا، کمال حقیقی علم هستند و مرحوم حاجی، با وجود محدودیتهای علمی، به دلیل وارستگی و تقوا، الگویی ارزشمند در فلسفه اسلامی است. منظومه او، بهعنوان خلاصهای از فلسفه صدرایی، جایگاه ویژهای دارد.
بخش دهم: ریاضیات عالم هستی
نظم وجودی عالم
نظام عالم، چونان دستگاهی ریاضیاتی، بر اساس زیارت و عنایت متقابل عمل میکند. هر موجود، در این نظام، با همه عالم در ارتباط است و از آن عنایت میشود.
درنگ: نظام عالم، مانند دستگاهی ریاضیاتی، بر اساس زیارت و عنایت متقابل میان موجودات عمل میکند.
تنوع مسیرهای وجودی
موجودات، مانند مسافرانی که از مسیرهای مختلف به مقصدی واحد میرسند، از طریق مراتب گوناگون به عالم ناسوت وارد میشوند. این تنوع، به تفاوت مراتب وجودی اشاره دارد.
درنگ: موجودات، از مسیرهای مختلف وجودی به عالم ناسوت میرسند، مانند مسافرانی با راههای گوناگون.
جمعبندی بخش دهم
نظام عالم، چونان دستگاهی ریاضیاتی، بر اساس زیارت و عنایت متقابل عمل میکند. تنوع مسیرهای وجودی، به تفاوت مراتب وجود اشاره دارد، اما همه موجودات در نهایت به وحدت وجودی متصلاند.
نتیجهگیری نهایی
این نوشتار، با کاوش در مفهوم حرکت بهعنوان صفتی ذاتی وجود، نشان داد که حرکت در همه مراتب هستی، از حق تا مجردات و طبیعت، جاری است. نقد دیدگاههای سنتی، بهویژه محدودیتهای معرفتشناختی فلاسفه پیشین و مرحوم حاجی، بر ضرورت تبیین حرکت در چارچوب وحدت وجود تأکید کرد. اصل «لا مؤثر فی الوجود إلا الله» و آیات قرآن کریم، مانند «نحن أقرب إلیه من حبل الورید» و «هو أضحک وأبکی»، بر حضور بیواسطه خدا در همه مراتب وجود و حرکت اشاره دارند. عالم ناسوت، بهعنوان مقام جمعی، محل تجلی همه عوالم است و هر موجود، از طریق زیارت و عنایت متقابل، به این مقام متصل میشود. علم خدا، فراتر از دستهبندیهای سنتی، همه عالم را در بر میگیرد و حرکت وجودی و ایجادی، دو جلوه از حرکت ذاتی وجود هستند که از ذات الهی سرچشمه میگیرند. پیوند فلسفه نظری و عملی، در تأکید بر عدالت اجتماعی و اولویت کمک به فقرا، نشاندهنده جامعیت این دیدگاه است. صفا و تقوا، بهعنوان کمال علم، انسان را به معرفت توحیدی نزدیکتر میکنند. این تحلیل، با تکیه بر وحدت وجود، به ارائه فلسفهای پویا و منسجم دعوت میکند که از محدودیتهای تاریخی فراتر میرود.
با نظارت صادق خادمی