متن درس
کاوشی فلسفی در مفهوم ثبات و حرکت با رویکرد وجودمحور
برگرفته از درسگفتارهای استاد فرزانه قدسسره (جلسه ۸۲۰)
مقدمه
مفهوم حرکت و ثبات، از دیرباز به مثابه دو رکن بنیادین در فلسفه اسلامی، محور تأملات عمیق فلاسفه بوده است. این دو مفهوم، که در تاروپود نظام هستی تنیده شدهاند، نه تنها به فهم ماهیت وجود، بلکه به درک پیوستگی و پویایی عالم کمک میکنند. درسگفتار استاد فرزانه قدسسره، با رویکردی وجودمحور، به بازخوانی و نقد مفاهیم سنتی حرکت و سکون میپردازد و مفهوم ثبات را به عنوان جلوهای از پویایی وجود بازتعریف میکند. این نوشتار، با بهرهگیری از منابع فلسفی چون اسفار اربعه و شفا، آیات قرآن کریم، و تحلیلهای لغوی، به کاوش در چیستی ثبات و جایگاه آن در نظام هستی میپردازد.
بخش نخست: حقیقت حرکت و جایگاه آن در هستی
حرکت به مثابه صفت ذاتی هستی
حرکت، چون جریانی بیوقفه در رگهای هستی، صفتی ذاتی و فراگیر در تمامی مراتب وجود است. این حقیقت، از ذات حق تعالی تا ظهورات خلقی، در همه ساحتهای هستی جاری است. برخلاف دیدگاههای سنتی که حرکت را به ماده یا خروج از قوه به فعل محدود میکنند، این درسگفتار، حرکت را جلوهای از پویایی ذاتی وجود میداند که در همه مراتب، از مادی تا مجرد، جریان دارد.
نفی انحصار حرکت به ماده یا مجردات
حرکت، نه تنها در ماده، بلکه در مجردات و حتی در ذات حق تعالی نیز تحقق دارد. این دیدگاه، با نفی محدودیتهای سنتی، حرکت را به مثابه تجلی باطنی در مجردات و فعلیت محض در ذات الهی معرفی میکند. در این چارچوب، حرکت، چون رودی که از سرچشمه وجود جاری است، در همه مراتب هستی جریان مییابد.
نفی انحصار حرکت به قوه و فعل
حرکت، فراتر از تعریف سنتی خروج تدریجی از قوه به فعل، در همه مراتب وجود، حتی بدون قوه، جریان دارد. این دیدگاه، حرکت را به عنوان صفتی ذاتی و غیرقابل انفکاک از وجود بازتعریف میکند، چنانکه وجود، بدون پویایی، چون آیینهای بینور، بیمعناست.
جمعبندی بخش نخست
حرکت، به عنوان صفتی ذاتی و فراگیر، در همه مراتب هستی، از حق تعالی تا خلق، جاری است. این حقیقت، با نفی انحصار حرکت به ماده یا قوه، وجود را چون اقیانوسی پویا معرفی میکند که هر موج آن، جلوهای از حرکت است. این دیدگاه، زمینهساز بازتعریف مفهوم ثبات در چارچوب پویایی وجودی است.
بخش دوم: چیستی ثبات و جایگاه آن در نظام هستی
پرسش از چیستی ثبات
پرسش بنیادین این درسگفتار، چیستی مفهوم «ثابت» و جایگاه آن در نظام فلسفی است. آیا ثبات، به معنای سکون است یا جلوهای از حرکت؟ آیا در کتب فلسفی و لغوی تعریف شده است؟ این پرسش، نشاندهنده خلأ نظری در فلسفه سنتی است که عمدتاً به حرکت و سکون پرداخته و ثبات را به عنوان مفهومی مستقل کمتر مورد توجه قرار داده است.
تمایز ثبات از سکون و حرکت
آیا ثبات، زیرمجموعه سکون است، زیرمجموعه حرکت است، یا مفهومی مستقل؟ این درسگفتار، با نفی سکون مطلق، ثبات را در ظرف حرکت بازتعریف میکند. ثبات، نه به معنای ایستایی، بلکه به مثابه نظم و استمرار در پویایی وجود معنا مییابد، چون ستارهای که در مدار خود، با نظمی ابدی، در حرکت است.
نقد تعریف سنتی ثبات
در فلسفه سنتی، ثبات اغلب به معنای غیرمتحرک یا ساکن تلقی شده است. این درسگفتار، با نقد این تعریف، ثبات را از چارچوب ماهیتمحور خارج کرده و در رویکرد وجودمحور، آن را به استمرار و نظم در حرکت تفسیر میکند. این بازتعریف، ثبات را از ایستایی به پویایی پیوند میزند.
نفی سکون مطلق
سکون مطلق، چون سرابی در بیابان هستی، وجود ندارد. حتی آنچه به ظاهر ساکن است، در ظرف وجودی، در حرکت است. سکون، تنها به صورت نسبی و در مقایسههای عرفی، مانند توقف ظاهری یک جسم در حرکت عرضی، معنا مییابد.
ثبات به مثابه زیرمجموعه حرکت
ثبات، نه به معنای ساکن، بلکه زیرمجموعه حرکت است. این مفهوم، چون رشتهای که در تاروپود حرکت بافته شده، نظم و استمرار در پویایی وجود را نشان میدهد. ثبات، جلوهای از حرکت منظم و مستمر است که در مقابل حرکت متغیر و آشوبناک قرار میگیرد.
نفی وجود ساکن در هستی
در نظام هستی، چیزی به نام ساکن مطلق وجود ندارد. همه چیز، چون موجی در اقیانوس وجود، در ظرف حرکت قرار دارد. این دیدگاه، با اصل وجودمحوری همخوانی دارد که کل هستی را در حال تجلی و پویایی میبیند.
شوون و ظهورات وجود
هستی، چون آیینهای که تجلیات بیشمار وجود را بازمیتاباند، دارای شوون و ظهورات است. ثبات، یکی از این شوون است که در ظرف حرکت معنا مییابد و استمرار و نظم وجودی را نشان میدهد.
تفاوت ثابت متحرک و متحرک متحرک
ثابت، در ظرف حرکت، دارای نظم و استمرار است، در حالی که متحرک، پویایی آشکار و متغیر دارد. این تمایز، چون تفاوت میان جریانی منظم و موجی آشوبناک، هر دو را جلوههای حرکت میداند.
جمعبندی بخش دوم
ثبات، به عنوان مفهومی وجودی، نه به معنای سکون، بلکه به مثابه استمرار و نظم در حرکت بازتعریف میشود. این دیدگاه، با نفی سکون مطلق و تأکید بر پویایی ذاتی هستی، ثبات را چون ستارهای در مدار حرکت، در شبکه بههمپیوسته وجود قرار میدهد. این بازتعریف، خلأ نظری فلسفه سنتی در تحلیل ثبات را پر میکند.
بخش سوم: نقد آرای فلسفی سنتی درباره ثبات و حرکت
خلأ بحث ثبات در کتب فلسفی
در کتب فلسفی، مانند اسفار اربعه و شفا، بحث مستقلی درباره ثبات وجود ندارد. فلاسفه، عمدتاً به حرکت و سکون پرداختهاند و ثبات را به سکون فروکاستهاند. این خلأ، نشاندهنده محدودیتهای فلسفه سنتی در تحلیل مفاهیم وجودی است.
شاهد از اسفار (فصل دهم، صفحه 20)
ملاصدرا در اسفار (جلد سوم، صفحه 20) حرکت و سکون را از عوارض موجود میداند، اما از ثبات سخنی به میان نمیآورد. این سکوت، نشاندهنده تمرکز او بر حرکت و سکون به عنوان عوارض طبیعت است، در حالی که ثبات، به عنوان مفهومی وجودی، مغفول مانده است.
حرکت و سکون به عنوان عوارض موجود
ملاصدرا حرکت و سکون را عوارض موجود میداند که با تخصص و استعداد (ماده) مرتبطاند. این دیدگاه، حرکت را به طبیعت مادی محدود میکند، در حالی که درسگفتار، حرکت را به کل وجود تعمیم میدهد.
نقد تخصص و استعداد در حرکت
تخصص و استعداد، که حرکت را به ماده نسبت میدهد، نمیتواند حرکت را به وجود مطلق تعمیم دهد. این درسگفتار، با نقد این محدودیت، حرکت را صفتی ذاتی و فراگیر در همه مراتب وجود میداند.
حاشیه علامه طباطبایی در اسفار (صفحه 21)
علامه طباطبایی در حاشیه اسفار، حرکت جوهری را به جوهر مادی نسبت میدهد و حرکت در مراتب بالاتر را نفی میکند. این دیدگاه، با رویکرد وجودمحور که حرکت را در همه مراتب میبیند، ناسازگار است.
تقسیم موجود به ثابت و سیال
ملاصدرا موجود را به ثابت و سیال تقسیم میکند، اما ثابت را مقابل سیال (متحرک) قرار داده و به معنای ساکن تلقی میکند. این درسگفتار، با نفی این دوگانگی، ثابت را در ظرف حرکت بازتعریف میکند.
نقد تلقی ثابت به معنای بالفعل و سیال به معنای بالقوه
حتی اگر ثابت را بالفعل و سیال را بالقوه بدانیم، هر دو در ظرف حرکتاند. این درسگفتار، ثابت را به معنای ساکن نفی کرده و آن را جلوهای از حرکت میداند.
شاهد از اسفار (فصل چهاردهم، صفحه 47)
ملاصدرا در اسفار (صفحه 47) محرک عقلی را محرکی میداند که خود متحرک نیست. این درسگفتار، این دیدگاه را رد کرده و محرک را دارای حرکت ذاتی میبیند.
محرک بالذات و بالواسطه
ملاصدرا محرک را به بالذات و بالواسطه تقسیم میکند، اما محرک بالذات را فاقد حرکت میداند. این درسگفتار، محرک بالذات را دارای حرکت ذاتی میبیند، چنانکه وجود، بدون پویایی، چون جسم بیروح است.
جمعبندی بخش سوم
نقد آرای سنتی ملاصدرا و دیگر فلاسفه، نشاندهنده محدودیتهای ماهیتمحور در فهم حرکت و ثبات است. این درسگفتار، با بازتعریف ثبات در ظرف حرکت و نفی سکون مطلق، فلسفه را به سوی تحلیلی وجودمحور هدایت میکند. خلأ بحث ثبات در کتب فلسفی، ضرورت بازسازی مفاهیم وجودی را برجسته میسازد.
بخش چهارم: نقد مفاهیم مباشرت و تسبب در فلسفه و فقه
نقد مباشرت در حرکت الهی
ملاصدرا حرکت الهی را غیرمباشر و محدود به افاده ذات میداند، اما این درسگفتار، خدا را فوق مباشرت و دارای حرکت ذاتی میبیند. مباشرت، در فلسفه سنتی، به تماس مادی محدود شده، اما این دیدگاه، آن را به احاطه وجودی تعمیم میدهد.
تشبیه افاده ذات به جعل زوجیت
ملاصدرا افاده ذات را مانند جعل زوجیت میداند که حرکت تبعی آن است. این درسگفتار، حرکت را ذاتی و غیرقابل انفکاک از وجود میبیند، چنانکه ذات، بدون حرکت، چون جسمی بیجان است.
نقد تعریف مباشرت در فلسفه
مباشرت در فلسفه ملاصدرا، به معنای تماس مادی است، اما این درسگفتار، آن را به احاطه وجودی تعمیم میدهد. خدا، با حضور وجودی، مباشر همه حرکات است، چون نوری که همه جا را روشن میکند.
نقد تسبب و مباشرت در فقه
در علم فقه، مباشرت به قتل با ابزار مادی محدود شده، اما این درسگفتار، آن را به هر عامل مستقیم، اعم از مادی و غیرمادی، تعمیم میدهد. کلام، گاه قتالهتر از ابزار مادی است، چون تیغی که قلب را میشکافد.
تأثیر کلام به عنوان قتاله
کلام، گاه به دلیل تأثیر وجودی، از ابزار مادی قتالهتر است. این درسگفتار، با نقد تلقی عرفی علم فقه که کلام را تسببی میداند، آن را مباشر و مستقیم میبیند، چون سخنی که قلب را میشکافد، مرگآورتر از چاقوست.
شاهد از اسفار (فصل نوزدهم، صفحه 61)
ملاصدرا در اسفار (صفحه 61) حرکت را تجدد و انقضا میداند و علت آن را غیرثابت الذات میشمارد. این درسگفتار، با نقد این دیدگاه، ثابت را دارای حرکت ذاتی میبیند و آن را از سکون جدا میسازد.
جمعبندی بخش چهارم
نقد مفاهیم مباشرت و تسبب در فلسفه و فقه، نشاندهنده محدودیتهای مادیگرایانه در تحلیل حرکت است. این درسگفتار، با تعمیم مباشرت به احاطه وجودی و تأکید بر تأثیر کلام، مفاهیم را به سوی تحلیلی وجودمحور هدایت میکند. این بازتعریف، حرکت را چون جریانی ذاتی در همه مراتب هستی تثبیت میکند.
بخش پنجم: بازتعریف ثبات در لغت، قرآن و فلسفه
نقد تلقی عرفی از ثبات
در ذهن عرفی، ثبات به معنای ساکن تلقی میشود، اما این درسگفتار، این پیشداوری را نفی کرده و ثبات را به استمرار و نظم در حرکت تفسیر میکند. این دیدگاه، چون نوری که تاریکیهای عرف را میزداید، ثبات را از ایستایی جدا میسازد.
ثابت در لغت و قرآن کریم
در لغت و قرآن کریم، ثابت به معنای استمرار و پایداری است، نه سکون. عباراتی چون ثَبَّتَ اللَّهُ مُلْكَهُ یا خَلَّدَ اللَّهُ مُلْكَهُ بر استمرار و دوام دلالت دارند، نه ایستایی. این معنا، ثبات را به پویایی وجود پیوند میزند.
نقد تلقی ثابت به معنای ساکن
ملاصدرا ثابت را با سکون و قرار مترادف میداند، اما این درسگفتار، این تلقی را نفی کرده و ثابت را به استمرار در حرکت تفسیر میکند. این دیدگاه، با آیه كُلَّ يَوْمٍ هُوَ فِي شَأْنٍ (الرحمن: ۲۹) همخوانی دارد که میفرماید: «هر روز او در کاری است.»
قرار به عنوان مترادف سکون
ملاصدرا قرار را به معنای سکون میگیرد، اما این درسگفتار، قرار را به استمرار در حرکت تفسیر میکند. قرار، چون نظمی ابدی در پویایی وجود، از ایستایی مبراست.
نقد تلقی خدا به عنوان ثابت ساکن
تلقی خدا به عنوان ثابت به معنای ساکن، مانند تختهسنگی بیجان، با حقیقت الهی ناسازگار است. خدا، به عنوان وجود محض، دارای حرکت ذاتی و فعلیت دائمی است، چون نوری که در همه حال میدرخشد.
نقد تعریف عرفی کم و کیف
در فلسفه سنتی، کم قار (ثابت) و زمان و حرکت غیرقار (بیقرار) تلقی شدهاند، اما این درسگفتار، همه را بیقرار و در ظرف حرکت میداند. این دیدگاه، تقسیمبندیهای ماهیتمحور را نقد میکند.
نسبیت عرفی در ثبات و بیقراری
تفاوت زمان، خط، و حجم، نسبی و عرفی است، مانند تفاوت حرکت انسان و ستاره که هر دو متحرکاند. این نسبیت، نتیجه مقایسههای عرفی است و در حقیقت وجودی، همه چیز در حرکت است.
ثابت به معنای استمرار ابدی
ثبات، به معنای ازلی، ابدی، و سرمدی است، نه ساکن. این تعریف، ثبات را چون نوری ابدی در پویایی وجود معرفی میکند که با ازلیت و ابدیت الهی همخوانی دارد.
جمعبندی بخش پنجم
بازتعریف ثبات در لغت، قرآن کریم، و فلسفه، نشاندهنده ضرورت نگاهی وجودمحور به این مفهوم است. ثبات، به عنوان استمرار و نظم در حرکت، از تلقیهای عرفی و سنتی ساکن جدا شده و با پویایی ذاتی وجود پیوند مییابد. این دیدگاه، با آیات قرآن کریم و تحلیلهای لغوی همخوانی دارد و خلأ نظری فلسفه سنتی را پر میکند.
بخش ششم: ثبات و حرکت در عالم آخرت و بهشت
نقد تصور مومیایی شدن در بهشت
بهشت، چون عالمی پویا و سرشار از تجلی، محل مومیایی شدن روح یا سکون نیست. این درسگفتار، تصور عرفی بهشت به عنوان ایستایی را رد کرده و آن را عالم ظهور و کمال دائمی میداند.
حرکت در آخرت و بهشت
عالم آخرت، از جمله بهشت، در حرکت دائمی است و سیر، جلا، و ظهور دارد. این حرکت، چون جریانی بیوقفه در باغهای بهشتی، ساکنان را در سیر وجودی هدایت میکند.
نفی پایان در بهشت
بهشت، چون اقیانوسی بیکران، پایان ندارد و مراتب بالاتری مانند جنات نعیم، عدن، و لقا را در بر میگیرد. این دیدگاه، با آیه هُوَ الْآخِرُ بِلَا أَنْ يَكُونَ بَعْدَهُ آخَرٌ (حدید: ۳) همخوانی دارد که میفرماید: «او آخر است، بیآنکه پس از او آخری باشد.»
استمرار نو شدن در بهشت
در بهشت، نو شدن دائمی است و خستگی یا کمبود وجود ندارد. این استمرار، چون جریانی زلال، نتیجه فعلیت و کمال وجودی در بهشت است.
نقد خماری در بهشت
بهشت، عالم خماری و بیحسی نیست، بلکه عالم ظهور و کمال دائمی است. این درسگفتار، تصور عرفی بهشت به عنوان بیحسی را رد کرده و آن را محل پویایی و لذت وجودی میداند.
تشبیه بهشت به ماشین در حرکت
بهشت، مانند ماشینی است که در حرکت دائمی است و ساکنان آن در این سیر وجودی شریکاند. این تشبیه، پویایی بهشت را چون جریانی بیوقفه در مسیر کمال نشان میدهد.
رشد و ارتقا در بهشت
بهشتیان، در بهشت ارتقا مییابند و به مراتب بالاتر، مانند جنات لقا، میرسند. این ارتقا، چون سفری بیپایان در مسیر کمال، نتیجه حرکت وجودی در بهشت است.
نفی نقص و کمبود در بهشت
در بهشت، نقص و کمبود وجود ندارد و همه چیز در فعلیت و کمال است. این دیدگاه، بهشت را چون عالمی سرشار از کمال وجودی معرفی میکند که با محدودیتهای مادی دنیا متفاوت است.
جمعبندی بخش ششم
بهشت، به عنوان عالمی پویا و سرشار از تجلی، از تصورات عرفی سکون و خماری مبراست. این درسگفتار، با تأکید بر حرکت دائمی، نو شدن، و ارتقا در بهشت، آن را چون اقیانوسی بیکران از کمال و ظهور معرفی میکند. این دیدگاه، با آیات قرآن کریم و حقیقت وجودی همخوانی دارد.
نتیجهگیری کلی
کاوش در مفهوم ثبات و حرکت با رویکرد وجودمحور، دریچهای نو به سوی فهم پویایی ذاتی هستی گشوده است. این درسگفتار، با نقد مفاهیم سنتی حرکت و سکون در فلسفه اسلامی، ثبات را به عنوان استمرار و نظم در حرکت بازتعریف میکند. نفی سکون مطلق و تأکید بر پویایی کل هستی، از حق تعالی تا عالم آخرت، نشاندهنده تحولی عمیق در نگاه فلسفی است. آیات قرآن کریم، مانند كُلَّ يَوْمٍ هُوَ فِي شَأْنٍ (الرحمن: ۲۹) و أُوتُوا بِمُتَشَابِهٍ (بقره: ۲۵)، بر پویایی الهی و نو شدن دائمی در بهشت دلالت دارند. نقد تلقی ثابت به معنای ساکن، بهویژه در آرای ملاصدرا، و بازتعریف آن به عنوان استمرار ابدی، نوآوری این بررسی را نشان میدهد. خلأ بحث مستقل درباره ثبات در کتب فلسفی، مانند اسفار و شفا، و تأکید بر استمرار در لغت و قرآن کریم، ضرورت بازسازی فلسفه اسلامی با رویکرد وجودمحور را آشکار میسازد. این نوشتار، با تکیه بر تمثیلات فاخر و تحلیلهای عمیق، تلاش کرده است تا حقیقت ثبات و حرکت را در شبکه بههمپیوسته هستی، چون نگینی در تاج وجود، به نمایش بگذارد.