در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

فلسفه 821

متن درس





بازسازی فلسفه اسلامی: تبیین ساختار وجود و نقد مفاهیم ماهیت و سکون

بازسازی فلسفه اسلامی: تبیین ساختار وجود و نقد مفاهیم ماهیت و سکون

برگرفته از درس‌گفتارهای استاد فرزانه قدس‌سره (جلسه ۸۲۱)

مقدمه: ضرورت بازاندیشی در فلسفه اسلامی

فلسفه اسلامی، به مثابه گوهری درخشان در گنجینه معرفت بشری، از دیرباز به عنوان یکی از بنیادی‌ترین نظام‌های اندیشه‌ای در تمدن اسلامی شناخته شده است. این فلسفه، با تکیه بر عقلانیت و تأملات وجودی، توانایی پاسخ‌گویی به پرسش‌های بنیادین انسان را داراست، اما برای حضور مؤثر در گفتمان‌های علمی جهانی، نیازمند بازسازی و پالایش است. هدف این نوشتار، تبیین ساختار وجود، نقد مفاهیم ماهیت و سکون، و ارائه دیدگاهی نوین در فلسفه اسلامی است که با علوم مدرن هم‌خوانی داشته باشد.

بخش نخست: بازسازی فلسفه اسلامی و ضرورت‌های آن

الزام بازنگری در ساختار فلسفه اسلامی

فلسفه اسلامی، برای ایفای نقش مؤثر در جهان معاصر، نیازمند ساختاری مشخص و منسجم است که بتواند از سایه تاریخ‌زدگی و کلام‌محوری خارج شده و به عنوان علمی پویا و هم‌سو با معیارهای جهانی مطرح گردد. این بازسازی، نه تنها به معنای کنار گذاشتن فلسفه‌های موجود نیست، بلکه به معنای پالایش و بازآفرینی آن‌ها در قالبی است که با علوم تجربی و انسانی مدرن هم‌نشینی کند. استاد فرزانه قدس‌سره تأکید دارند که فلسفه اسلامی، با تکیه بر اصالت وجود، می‌تواند به عنوان مبنایی برای تحلیل‌های علمی مدرن عمل کند.

درنگ: فلسفه اسلامی، با بازسازی بر مبنای اصالت وجود، قادر است از حالت تاریخی و کلامی خارج شده و به عنوان علمی پویا در گفتمان‌های جهانی مشارکت کند.

سازگاری فلسفه اسلامی با علم روز

یکی از ویژگی‌های برجسته فلسفه اسلامی، ظرفیت آن برای تعامل با علوم معاصر است. برخلاف برخی دیدگاه‌ها که فلسفه را مجموعه‌ای از اعتقادات غیرقابل سنجش می‌دانند، فلسفه اسلامی، با تأکید بر عقلانیت و وجود، می‌تواند به عنوان چارچوبی فراگیر برای تحلیل‌های علمی عمل کند. این فلسفه، با پالایش مفاهیم کلامی و ارائه زبانی علمی، توانایی گفت‌وگو با دانشمندان تجربی را داراست و می‌تواند سوء‌تفاهمات میان فلسفه و علم را برطرف سازد.

کاستی فلسفه کنونی در ارائه جهانی

علم دینی در برخی محافل علمی، به دلیل ماهیت کلامی و وابستگی به مفاهیم عامیانه، از ارائه در مجامع جهانی بازمانده است. این دانش، اغلب به عنوان بخشی از تاریخ فلسفه یا مطالعات منطقه‌ای مطرح می‌شود و از خلاقیت و پویایی لازم برای تأثیرگذاری در گفتمان‌های مدرن برخوردار نیست. استاد فرزانه قدس‌سره تأکید دارند که برای تبدیل فلسفه اسلامی به نظامی زنده و پویا، باید از قالب‌های تاریخی و کلامی فراتر رفت.

جمع‌بندی بخش نخست

بخش نخست این نوشتار نشان داد که فلسفه اسلامی، برای تأثیرگذاری در جهان معاصر، نیازمند بازسازی ساختاری و محتوایی است. این بازسازی، نه تنها به معنای کنار گذاشتن سنت‌های پیشین، بلکه به معنای پالایش آن‌ها و ارائه در قالبی علمی و جهانی است. تأکید بر عقلانیت و اصالت وجود، کلید این تحول بنیادین است که می‌تواند فلسفه اسلامی را به گفتمان‌های علمی مدرن پیوند دهد.

بخش دوم: نقد مفاهیم ماهیت و سکون در فلسفه اسلامی

اصالت وجود و نفی مفاهیم ماهیت و واجب الوجود

در فلسفه صدرایی، وجود به عنوان تنها حقیقت عالم شناخته می‌شود و مفاهیمی مانند ماهیت، ممکن الوجود و واجب الوجود، به عنوان مفاهیم ثانوی، از حقیقت خارجی برخوردار نیستند. استاد فرزانه قدس‌سره تأکید دارند که وجود، یا مقسم علت اقسام است، یا اقسام، ظهورات وجودند، و تقسیم‌بندی واجب و ممکن، نادرست است. این دیدگاه، با کنار گذاشتن مفهوم ماهیت، دستگاه فلسفی را متحول کرده و آن را به گفتمان‌های جهانی نزدیک‌تر می‌کند.

درنگ: در فلسفه صدرایی، وجود، حقیقت واحد عالم است و مفاهیم ماهیت و واجب الوجود، به عنوان مفاهیم ثانوی، از حقیقت خارجی برخوردار نیستند.

پویایی عالم و نقد مفهوم سکون

یکی از نوآوری‌های فلسفه صدرایی، تأکید بر پویایی عالم و نفی مفهوم سکون است. استاد فرزانه قدس‌سره معتقدند که در هستی، چیزی به نام سکون وجود ندارد؛ ثابت داریم، اما ساکن نداریم. ثابت، خود متحرک است و سکون، صرفاً واژه‌ای عرفی و غیرحقیقی است. این دیدگاه، با استناد به آیه ﴿كُلَّ يَوْمٍ هُوَ فِي شَأْنٍ﴾ (الرحمن: ۲۹، «هر روز او در کاری است»)، پویایی خدا و عالم را تأیید می‌کند. این آیه، به مثابه چراغی فروزان، عالم را در سیری مداوم و بی‌وقفه نشان می‌دهد که هیچ‌گاه در بند توقف و سکون گرفتار نمی‌شود.

حرکت جوهری و ذات وجود

در فلسفه صدرایی، حرکت جوهری به کل وجود تسری می‌یابد و محدود به ماده و جسم نیست. حرکت، مانند حیات، علم و قدرت، ذاتی وجود است و در ذات هر موجودی جاری است. استاد فرزانه قدس‌سره تأکید دارند که حرکت، بدون متحرک، معنا ندارد، اما حقیقتی مستقل از متحرک است. این دیدگاه، با تمایز میان حرکت و متحرک، به پویایی ذاتی عالم اشاره دارد، گویی عالم چون رودی جاری است که هر لحظه در سیر و تحول است، اما نظم و استقرار خود را حفظ می‌کند.

نظم سیال عالم

عالم، در فلسفه صدرایی، به مانند هواپیماهایی است که بدون اتصال فیزیکی، با نظمی الهی و هماهنگ حرکت می‌کنند. این نظم ربوبی، عالم را بدون نیاز به اتصال مادی، در سیری هماهنگ نگه می‌دارد. استاد فرزانه قدس‌سره با بهره‌گیری از تشبیهی بدیع، عالم را به خاکستری تشبیه می‌کنند که در باد پراکنده می‌شود، اما در نظمی الهی، هیچ‌چیز گم نمی‌شود. این دیدگاه، با استناد به آیه ﴿لَا يَضِلُّ رَبِّي وَلَا يَنْسَى﴾ (طه: ۵۲، «پروردگارم نه گمراه می‌شود و نه فراموش می‌کند»)، نظم وجودی عالم را تأیید می‌کند.

درنگ: عالم، در فلسفه صدرایی، سیال و پویاست و در نظمی ربوبی، بدون نیاز به اتصال مادی، در سیر است.

تحلیل لغوی و قرآنی مفهوم ثبات

استاد فرزانه قدس‌سره با تأکید بر قرآن کریم به عنوان برترین مرجع فلسفی و لغوی، مفهوم ثبات را در قالب اشتقاقات مختلف آن (ثَبَتَ، ثَبَطَ، سَبَطَ) بررسی می‌کنند. واژه «ثَبَتَ» (با ث سه‌نقطه و ت دو‌نقطه) به معنای استقرار و استمرار است و در آیاتی مانند ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا لَقِيتُمْ فِئَةً فَاثْبُتُوا﴾ (الأنفال: ۴۵، «ای کسانی که ایمان آورده‌اید، چون با گروهی برخورد کنید، پایداری کنید») به استقرار در مبارزه و پویایی در عمل اشاره دارد. این آیه، به مثابه فرمانی الهی، مؤمنان را به ایستادگی در برابر دشمن فرا می‌خواند، نه به توقف و سکون، بلکه به پویایی و استقامت در میدان نبرد.

واژه «ثَبَطَ» (با ث سه‌نقطه و ط دسته‌دار) نیز به معنای استقرار است، اما بیشتر در معنای باطنی و ممانعت از خروج به کار می‌رود، مانند آیه ﴿وَلَوْ أَرَادُوا الْخُرُوجَ لَأَعَدُّوا لَهُ عُدَّةً وَلَكِنْ كَرِهَ اللَّهُ انْبِعَاثَهُمْ فَثَبَّطَهُمْ﴾ (التوبة: ۴۶، «و اگر قصد خروج داشتند، برای آن ساز و برگی فراهم می‌آوردند، ولی خدا برانگیختن آنان را خوش نداشت، پس بازشان داشت»). این آیه، به ممانعت منافقین از خروج به جنگ به دلیل خرابکاری احتمالی اشاره دارد، که خود نوعی استقرار در محل برای حفظ نظم اجتماعی است.

واژه «سَبَطَ» (با سین و ت دو‌نقطه) به معنای آرامش و استقرار است، مانند آیه ﴿وَجَعَلْنَا نَوْمَكُمْ سُبَاتًا﴾ (النبأ: ۹، «و خواب شما را مایه آرامش قرار دادیم»). این آیه، به پویایی درونی در خواب و آرامش وجودی اشاره دارد، نه سکون مطلق، زیرا حتی در خواب، بدن و روح در حال حرکت و تحول‌اند.

ثبات به مثابه صفت حرکت

استاد فرزانه قدس‌سره تأکید دارند که ثبات، صفت حرکت است، نه مقابل آن. در آیه ﴿فَانْفِرُوا ثُبَاتٍ أَوِ انْفِرُوا جَمِيعًا﴾ (النساء: ۷۱، «پس دسته‌دسته یا یکپارچه بیرون روید») ثبات، به معنای حرکت دسته‌ای و منظم است، نه توقف. این آیه، به مثابه نقشه‌ای الهی، نظم و پویایی در حرکت جمعی را نشان می‌دهد، که ثبات، کیفیتی از این حرکت است و نه مانعی در برابر آن.

درنگ: ثبات، صفت حرکت است و در آیات قرآنی، به استقرار و پویایی در عمل، ایمان و مبارزه اشاره دارد، نه سکون و توقف.

نقد تعریف سکون در لغت و فلسفه

برخی لغت‌شناسان، مانند آنچه در تعریف «سَبَطَ» آمده، آن را به معنای سکون دانسته‌اند، اما این خطاست. استاد فرزانه قدس‌سره تأکید دارند که سبت، به معنای آرامش و استقرار است، نه سکون. در مفردات راغب، ثبات مقابل زوال است، نه حرکت، و به معنای استمرار و استقرار در وجود است. این دیدگاه، با آیاتی مانند ﴿يَمْحُو اللَّهُ مَا يَشَاءُ وَيُثْبِتُ﴾ (الرعد: ۳۹، «خدا آنچه را بخواهد محو یا اثبات می‌کند») هم‌خوانی دارد، که اثبات را به معنای استمرار وجود در برابر زوال نشان می‌دهد.

در فلسفه سنتی، فلاسفه‌ای مانند ابن‌سینا و صدرا، حرکت را مقابل سکون قرار داده‌اند، اما این تقابل، ریشه در پیش‌فرض‌های ارسطویی دارد که حرکت را به ماده و سکون را به فقدان تغییر نسبت می‌داد. استاد فرزانه قدس‌سره این دیدگاه را نقد کرده و معتقدند که سکون، مفهومی عرفی و غیرحقیقی است که در عالم وجود جایی ندارد. حتی در مواردی مانند بیماری، که ثبط (ثَبَطَ) به معنای ماندگاری آن در بدن به کار می‌رود، پویایی درونی بیماری نشان‌دهنده حرکت است، نه سکون.

شجره طیبه و ثبات وجودی

آیه ﴿أَصْلُهَا ثَابِتٌ وَفَرْعُهَا فِي السَّمَاءِ﴾ (إبراهيم: ۲۴، «ریشه‌اش استوار و شاخه‌هایش در آسمان است») به شجره طیبه اشاره دارد که ریشه‌ای استوار و شاخه‌هایی رو به آسمان دارد. استاد فرزانه قدس‌سره این آیه را گواهی بر پویایی و استقرار وجودی می‌دانند. شجره طیبه، با ریشه‌های استوار، در سیر رشد و تعالی است، نه در سکون و توقف. در مقابل، شجره خبیثه، که فاقد ریشه است، به دلیل نبود ثبات، زوال می‌یابد، گویی گلی است که در برابر باد پراکنده می‌شود.

درنگ: شجره طیبه، با ثبات وجودی، در سیر رشد و تعالی است، در حالی که شجره خبیثه، به دلیل فقدان ثبات، زوال می‌یابد.

جمعیت در اسلام و نقد سبت در ادیان دیگر

استاد فرزانه قدس‌سره با اشاره به تفاوت روز جمعه در اسلام و سبت در ادیان دیگر، تأکید دارند که جمعه، روز جمعیت است، شامل عبادت، استراحت، طهارت و تفریح. این روز، به مثابه جشنی وجودی، تمامی خیرات را در خود جمع می‌کند و از انزوای صرف و استراحت محدود فراتر می‌رود. در مقابل، سبت در ادیان دیگر، مانند یهودیت و مسیحیت، به استراحت و آرامش محدود است، که اگرچه به معنای آسایش است، اما فاقد پویایی اجتماعی و جمعی روز جمعه در اسلام است. سبت، گویی لحظه‌ای آرام در جریان رود وجود است، اما جمعه، چون اقیانوسی است که همه جریان‌های خیر را در خود جای می‌دهد.

جمع‌بندی بخش دوم

بخش دوم این نوشتار به تبیین اصالت وجود، نقد مفاهیم ماهیت و سکون، و تأکید بر پویایی عالم در فلسفه صدرایی اختصاص داشت. وجود، به عنوان حقیقت واحد، مبنای تمامی ظهورات عالم است و مفاهیم ماهیت و سکون، به عنوان مفاهیم ثانوی و عرفی، از حقیقت خارجی برخوردار نیستند. حرکت جوهری، ذاتی وجود است و عالم، در نظمی الهی و سیال، بدون اصطکاک یا اتصال مادی، در سیر است. تحلیل‌های قرآنی و لغوی نشان داد که ثبات، در تمامی اشتقاقات خود (ثَبَتَ، ثَبَطَ، سَبَطَ)، به استقرار و پویایی اشاره دارد، نه سکون. آیاتی مانند ﴿كُلَّ يَوْمٍ هُوَ فِي شَأْنٍ﴾ و ﴿أَصْلُهَا ثَابِتٌ وَفَرْعُهَا فِي السَّمَاءِ﴾، پویایی ذاتی عالم و نفی سکون را تأیید می‌کنند.

بخش سوم: تحول وجودی انسان و نقش معرفت

انسان به مثابه موجود متغیر

انسان، در فلسفه صدرایی، موجودی است که لحظه به لحظه در حال تحول و تغییر است. استاد فرزانه قدس‌سره تأکید دارند که نمی‌توان انسان را به ماهیت ثابت محدود کرد، زیرا هر فرد، در هر لحظه، در سیر وجودی خود دگرگون می‌شود. این تحول وجودی، انسان را از قید قالب‌های ثابت رها کرده و او را به سوی کمال سوق می‌دهد، گویی چون پرنده‌ای است که در آسمان وجود بال می‌گشاید و هر لحظه به افقی نو می‌رسد.

توبه و کیمیای وجودی

توبه، به مثابه کیمیایی وجودی، انسان را از گناه پاک کرده و او را به مراتب عالی وجودی می‌رساند. استاد فرزانه قدس‌سره با اشاره به تفاوت قصاص و حدود در فقه، بیان می‌کنند که در قصاص، به اعتبار مقتول قضاوت می‌شود، اما در حدود، توبه گناه را در ظرف وجود پاک می‌کند. این دیدگاه، به قدرت تحول‌آفرین توبه در نظام وجودی اشاره دارد، گویی توبه، کلیدی است که قفل‌های وجود را گشوده و انسان را به سوی نور کمال هدایت می‌کند.

مراتب وجود در قیامت

در قیامت، موجودات بر اساس مراتب وجودی‌شان سنجیده می‌شوند. استاد فرزانه قدس‌سره با بهره‌گیری از تشبیهی دل‌انگیز، موجودات را به میوه‌هایی با مزه‌های متفاوت تشبیه می‌کنند: لیموی شیرازی، انار ساوه‌ای، یا موجوداتی که هر یک مزه وجودی متفاوتی دارند. این تنوع، به تفاوت مراتب وجودی در فلسفه صدرایی اشاره دارد، گویی هر موجود، چون نغمه‌ای در سمفونی عظیم هستی، جایگاهی ویژه دارد.

درنگ: توبه، به مثابه کیمیای وجودی، انسان را در مسیر کمال قرار داده و مراتب وجودی در قیامت، معیار سنجش موجودات است.

اسما حسنی و سیر وجودی اولیای الهی

عبارت «نحن اسماء الحسنی» از امیرمؤمنان علیه‌السلام، به سیر کامل وجودی اولیای الهی اشاره دارد و به این معناست که اولیای خدا، تمامی اسمای الهی را در وجود خود سیر کرده و به کمال وجودی دست یافته‌اند. این دیدگاه، انسان را به تأمل در ظرفیت‌های وجودی خود دعوت می‌کند، گویی هر انسان، چون آیینه‌ای است که می‌تواند نور اسمای الهی را در خود بازتاب دهد.

جمع‌بندی بخش سوم

بخش سوم این نوشتار بر تحول وجودی انسان و نقش معرفت در رسیدن به کمال تأکید داشت. انسان، به عنوان موجودی متغیر، در هر لحظه در سیر وجودی خود تحول می‌یابد. توبه، به مثابه کیمیای وجودی، انسان را به سوی کمال هدایت می‌کند و مراتب وجودی در قیامت، معیار سنجش انسان‌هاست. معرفت وجود، کلید ارتقای وجودی انسان در فلسفه صدرایی است.

بخش چهارم: نقد و بازتعریف مفهوم ثبات در فلسفه اسلامی

نقد تقابل حرکت و سکون در فلسفه سنتی

در فلسفه سنتی، حرکت در مقابل سکون قرار گرفته و این دو، محور اصلی بحث‌های فلسفی بوده‌اند. این دیدگاه، ریشه در فلسفه ارسطویی دارد که حرکت را به تغییر در ماده و سکون را به فقدان تغییر نسبت می‌داد. استاد فرزانه قدس‌سره این تقابل را نادرست می‌دانند و معتقدند که چنین نگاهی، مانع از درک پویایی ذاتی وجود در همه مراتب آن شده است. این محدودیت، گویی پرده‌ای است که حقیقت سیال هستی را از دیده‌ها پنهان کرده است.

نفی سکون و تأکید بر پویایی عالم

استاد فرزانه قدس‌سره تأکید دارند که در عالم هستی، هیچ‌چیز به نام سکون وجود ندارد. حتی ثبات، که در نگاه عرفی به معنای سکون تلقی می‌شود، خود قسمی از حرکت است. این دیدگاه، با استناد به آیاتی مانند ﴿كُلَّ يَوْمٍ هُوَ فِي شَأْنٍ﴾ (الرحمن: ۲۹، «هر روز او در کاری است»)، عالم را چون جریانی بی‌وقفه نشان می‌دهد که در آن، هر لحظه، شأنی نو پدید می‌آید.

درنگ: در فلسفه وجودی، سکون وجود خارجی ندارد و ثبات، خود قسمی از حرکت است که در نظمی الهی جریان دارد.

تحلیل قرآنی ثبات و استقرار

قرآن کریم، به عنوان مرجع اصلی فلسفی و لغوی، مفهوم ثبات را در آیات متعدد تبیین کرده است. آیه ﴿وَلَوْلَا أَنْ ثَبَّتْنَاكَ لَقَدْ كِدْتَ تَرْكَنُ إِلَيْهِمْ﴾ (الإسراء: ۷۴، «و اگر تو را استوار نمی‌داشتیم، نزدیک بود که اندکی به سویشان متمایل شوی») به ثبات قلب پیامبر اشاره دارد، که به معنای استقرار ایمانی و پویایی در برابر انحراف است. همچنین، آیه ﴿وَكُلًّا نَقُصُّ عَلَيْكَ مِنْ أَنْبَاءِ الرُّسُلِ مَا نُثَبِّتُ بِهِ فُؤَادَكَ﴾ (هود: ۱۲۰، «و هر یک از اخبار پیامبران را که بر تو حکایت می‌کنیم، چیزی است که دلت را بدان استوار می‌داریم») به تثبیت قلب پیامبر در دریافت وحی اشاره دارد، که خود پویایی در سیر ایمانی است.

ثبات قول و عمل

آیه ﴿يُثَبِّتُ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا بِالْقَوْلِ الثَّابِتِ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا﴾ (إبراهيم: ۲۷، «خدا کسانی را که ایمان آورده‌اند، با سخن استوار در زندگی دنیا استوار می‌دارد») به ثبات در قول و عمل صالح اشاره دارد. این ثبات، به معنای استمرار در پویایی ایمانی است، نه توقف در یک حالت ثابت. استاد فرزانه قدس‌سره این آیه را گواهی بر پویایی وجودی مؤمنان می‌دانند که در سیر ایمان و عمل، استوار و پابرجا هستند.

ثبات قدم و پویایی در جهاد

آیه ﴿إِنْ تَنْصُرُوا اللَّهَ يَنْصُرْكُمْ وَيُثَبِّتْ أَقْدَامَكُمْ﴾ (محمد: ۷، «اگر خدا را یاری کنید، شما را یاری می‌کند و گام‌هایتان را استوار می‌دارد») به ثبات قدم در جهاد اشاره دارد. این ثبات، به معنای استقرار در حرکت و پویایی در میدان مبارزه است، نه ایستادن ساکن و بی‌حرکت، گویی مؤمنان چون کوهی استوار در طوفان حوادث، پابرجا و متحرک‌اند.

نقد دیدگاه‌های لغوی و فلسفی

استاد فرزانه قدس‌سره با نقد برخی لغت‌شناسان که سبت را به معنای سکون دانسته‌اند، تأکید دارند که این خطا ناشی از عدم دقت در تمایز میان آرامش و سکون است. در مفردات راغب، ثبات مقابل زوال است، نه حرکت، و به معنای استمرار و استقرار است. این دیدگاه، با تحلیل قرآنی هم‌خوانی دارد و نشان می‌دهد که ثبات، صفتی وجودی و پویاست. همچنین، نقد فلاسفه سنتی مانند صدرا، که قرار را به معنای سکون دانستند، نشان‌دهنده ضرورت بازتعریف مفاهیم در فلسفه وجودی است.

جمع‌بندی بخش چهارم

بخش چهارم این نوشتار به نقد تقابل حرکت و سکون در فلسفه سنتی و بازتعریف مفهوم ثبات در چارچوب فلسفه وجودی اختصاص داشت. سکون، مفهومی عرفی و غیرحقیقی است که در عالم وجود جایی ندارد. ثبات، در تمامی اشتقاقات قرآنی و لغوی خود، به استقرار و پویایی اشاره دارد و صفتی از حرکت است. آیات قرآنی، مانند ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا لَقِيتُمْ فِئَةً فَاثْبُتُوا﴾ و ﴿أَصْلُهَا ثَابِتٌ وَفَرْعُهَا فِي السَّمَاءِ﴾، پویایی ذاتی عالم و نفی سکون را تأیید می‌کنند. این تحلیل، با تکیه بر قرآن کریم و نقد دیدگاه‌های سنتی، راه را برای فلسفه‌ای پویا و هم‌سو با گفتمان‌های جهانی هموار می‌کند.

نتیجه‌گیری: افقی نو در فلسفه اسلامی

این نوشتار نشان داد که فلسفه اسلامی، با تکیه بر اصالت وجود و پالایش مفاهیم کلامی و عامیانه، می‌تواند به عنوان نظامی پویا و زنده در گفتمان‌های علمی جهانی حضور یابد. تأکید بر پویایی عالم، حرکت جوهری، و نفی مفاهیم ماهیت و سکون، دستگاه فلسفی را متحول کرده و آن را با علوم مدرن هم‌خوان می‌کند. نظم ربوبی عالم، که در آیاتی مانند ﴿كُلَّ يَوْمٍ هُوَ فِي شَأْنٍ﴾ و ﴿لَا يَضِلُّ رَبِّي وَلَا يَنْسَى﴾ متجلی است، عالم را در سیری هماهنگ و بدون اصطکاک نگه می‌دارد. معرفت وجود، انسان را به سوی کمال هدایت کرده و توبه، به عنوان کیمیای وجودی، او را از گناه پاک می‌کند. تحلیل‌های قرآنی و لغوی نشان داد که ثبات، در تمامی اشتقاقات خود، صفتی از حرکت است و سکون، مفهومی غیرحقیقی است که در عالم وجود جایی ندارد. این نوشتار، با تکیه بر درس‌گفتارهای استاد فرزانه قدس‌سره، تلاش کرد تا این مفاهیم را با دقتی علمی و متین برای مخاطبان فرهیخته تبیین کند.

با نظارت صادق خادمی