متن درس
جوهره حرکت در هستی: بازاندیشی در فلسفه وجودمحور
برگرفته از درسگفتارهای استاد فرزانه قدسسره (جلسه ۸۲۳)
دیباچه
مفهوم حرکت، چونان جریانی زلال و بیوقفه در بستر هستی، از دیرباز در کانون تأملات فلسفی قرار داشته و در حکمت اسلامی، بهویژه در چارچوب حکمت متعالیه، بهعنوان جوهرهای ذاتی از وجود مورد بررسی قرار گرفته است. این نوشتار، با الهام از درسگفتارهای استاد فرزانه قدسسره، به کاوشی عمیق در مفهوم حرکت پرداخته و با نگاهی نو، ایستایی مطلق را نفی میکند. حرکت، در این دیدگاه، نهتنها تغییری در مکان یا ماده، بلکه پویایی وجودی است که از جسم مادی تا ذات باریتعالی امتداد مییابد. هدف این نوشتار، تبیین حرکت بهعنوان صفت ذاتی وجود و ارائه تصویری پویا از ذات و صفات الهی است که در همه مراتب هستی جلوهگر است.
بخش نخست: حرکت، جوهره ذاتی عالم هستی
حرکت بهعنوان ظهور و بروز وجود
عالم هستی، ظرفی است برای فعل و فعلیت، و حرکت، چونان روحی جاری در کالبد وجود، از این فعلیت جداییناپذیر است. هر موجودی، از جسم مادی تا مجردات، در حال ظهور و بروز است و این ظهور، در مراتب مختلف وجود، به اشکال متفاوتی جلوه میکند. استاد فرزانه قدسسره، با تکیه بر حکمت متعالیه، حرکت را نهتنها جابهجایی مکانی، بلکه تحول وجودی میدانند که در همه مراتب هستی جریان دارد. این دیدگاه، با اصل حرکت جوهری ملاصدرا همراستاست که وجود را در حال تکامل دائمی میبیند. حرکت، در این معنا، جریانی است که از ماده تا ذات الهی امتداد یافته و چونان نهر زلالی، همه موجودات را به سوی کمال وجودی هدایت میکند.
برای فهم این مفهوم، میتوان حرکت را به جریانی تشبیه کرد که چون خون در رگهای هستی جریان دارد. همانگونه که خون، حیات را به اعضای بدن میرساند، حرکت نیز حیات وجودی را به همه مراتب هستی منتقل میکند. این دیدگاه، با نگرش ارسطویی به فعلیت (entelechy) سازگار است، اما در حکمت اسلامی، به مراتب وجودی گستردهتری تعمیم یافته است. برای مثال، رشد یک گیاه یا حرکت نور، هر دو جلوههایی از حرکت وجودیاند که در مراتب مختلف ظهور مییابند.
درنگ: حرکت و وجود
حرکت، صفتی ذاتی از وجود است که در همه مراتب هستی، از ماده تا مجردات، جریان دارد. این پویایی وجودی، عالم را به ظرفی برای فعل و فعلیت تبدیل میکند که از ایستایی مطلق به دور است.
نفی ایستایی مطلق در عالم هستی
استاد فرزانه قدسسره، با استدلالی فلسفی، مفهوم ساکن به معنای ایستایی مطلق را نفی میکنند. هیچ مصداقی برای سکون در برابر حرکت وجود ندارد، زیرا حتی توقف یا ایستایی، در ظرف حرکت معنا مییابد. برای مثال، آنچه عرفاً ساکن نامیده میشود، نتیجه مقایسه حرکتهای سریع و کند است و خود، گونهای از حرکت محسوب میشود. این دیدگاه، دوگانه ساکن-متحرک را به چالش کشیده و همه پدیدههای هستی را در بستر حرکت تعریف میکند. به تعبیر قرآن کریم، آیه ﴿كُلُّ يَوْمٍ هُوَ فِي شَأْنٍ﴾ (الرحمن: ۲۹) به پویایی دائمی ذات الهی اشاره دارد که هر روز در شأنی جدید است: «هر روز او در کاری است.» این آیه، چونان آیینهای، حقیقت حرکت را در همه مراتب وجود، از جمله ذات الهی، نمایان میسازد.
این نفی ایستایی، چونان نسیمی است که غبار از چهره حقیقت میزداید. تصور سکون مطلق، مانند تلاش برای یافتن سایهای در آفتاب سوزان است که هیچگاه به حقیقت نمیپیوندد. استاد فرزانه قدسسره، با این استدلال، فلسفه را به سوی تحلیل وجودمحور هدایت میکنند که در آن، همه چیز در بستر حرکت معنا مییابد.
تفاوت مراتب حرکت در هستی
حرکت در مراتب مختلف وجود، از عالم ماده تا مجردات و ذات الهی، کیفیت و شدت متفاوتی دارد. برای مثال، حرکت یک درشکه با فضاپیما، یا حرکت ماده با مجردات، در مراتب وجودی تفاوت دارد. این تمایز، با نظریه تشکیک وجود در حکمت متعالیه همخوانی دارد که وجود را دارای مراتب شدت و ضعف میداند. حرکت در عالم ماده، زمانی-مکانی است، در حالی که در مراتب بالاتر، چون مجردات و ذات الهی، حرکتی وجودی و فرازمانی است. استاد فرزانه قدسسره، با تشبیهی بدیع، حرکت ماده را به حرکت درشکه و حرکت مجردات را به حرکت فضاپیما تشبیه میکنند تا این تفاوت را به روشنی نشان دهند.
این تفاوت مراتب، مانند تفاوت امواج آرام یک جویبار و امواج خروشان اقیانوس است. هر دو حرکتاند، اما شدت و کیفیت آنها متفاوت است. این دیدگاه، حرکت را صفتی ذاتی میداند که در همه مراتب وجود، به اشکال گوناگون، جریان دارد.
جمعبندی بخش نخست
بخش نخست این نوشتار، حرکت را بهعنوان جوهره ذاتی عالم هستی معرفی کرده و ایستایی مطلق را نفی میکند. حرکت، صفتی وجودی است که در همه مراتب هستی جریان دارد و از جابهجایی مکانی تا تحولات وجودی را در بر میگیرد. این دیدگاه، با تکیه بر حکمت متعالیه و آیات قرآن کریم، عالم را ظرفی پویا برای فعل و فعلیت میداند که هیچگاه از حرکت باز نمیایستد. تشبیهات و تحلیلهای فلسفی، این مفهوم را چونان نوری درخشان در برابر خواننده قرار میدهند.
بخش دوم: حرکت در ذات الهی و صفات الهی
پویایی ذات الهی
استاد فرزانه قدسسره، با استناد به آیه ﴿كُلُّ يَوْمٍ هُوَ فِي شَأْنٍ﴾ (الرحمن: ۲۹)، ذات الهی را موجودی پویا و فعال معرفی میکنند: «هر روز او در کاری است.» این پویایی، به معنای تغییر ذاتی نیست، بلکه ظهور شئون بینهایت الهی است که در هر لحظه در حال خلق و تدبیر است. خداوند، بهعنوان فاعل مطلق، از هرگونه ایستایی یا رکود مبراست و این پویایی، چونان نوری بیپایان، در همه مراتب هستی تجلی مییابد.
این پویایی، مانند رقص نور در آسمان شب است که هر لحظه جلوهای جدید میآفریند. خداوند، با شئون بینهایت خود، هر دم در حال خلق و تدبیر است، و این فعلیت، قلب فلسفه وجودمحور را تشکیل میدهد.
درنگ: پویایی الهی
ذات الهی، بهعنوان فاعل مطلق، در هر لحظه در شأنی جدید است و از ایستایی مبراست. این پویایی، جلوهای از فعلیت محض و تجلی دائمی شئون الهی است.
نفی صفات نقص از خداوند
قرآن کریم، با آیاتی چون ﴿وَهُوَ يُطْعِمُ وَلَا يُطْعَمُ﴾ (الأنعام: ۱۴)، صفات نقص را از خداوند نفی میکند: «و اوست که روزی میدهد و روزی داده نمیشود.» این آیه، بر استقلال و غنای ذاتی خداوند تأکید دارد. همچنین، آیه ﴿اللَّهُ لَا إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ الْحَيُّ الْقَيُّومُ ۚ لَا تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَلَا نَوْمٌ﴾ (البقرة: ۲۵۵) خداوند را حيّ و قيّوم معرفی کرده و از خواب و چرت مبرا میداند: «خداوند، جز او هیچ معبودی نیست؛ زنده و برپادارنده است؛ نه خواب سبک او را فرا میگیرد و نه خواب سنگین.» این آیات، چونان ستارگانی فروزان، حقیقت حیات و فعلیت دائمی خداوند را روشن میسازند.
نفی صفات نقص، مانند پاک کردن غبار از آینهای است که چهره حقیقت را نمایان میسازد. خداوند، از هرگونه محدودیت و نقص مبراست و این آیات، این حقیقت را با وضوح تمام بیان میکنند.
مکر الهی و وحدت لسان در صفات
استاد فرزانه قدسسره، با اشاره به آیاتی چون ﴿وَمَكَرُوا وَمَكَرَ اللَّهُ ۖ وَاللَّهُ خَيْرُ الْمَاكِرِينَ﴾ (آلعمران: ۵۴)، به مکر الهی میپردازند: «و [دشمنان] نیرنگ کردند و خدا [در برابرشان] نیرنگ کرد، و خدا بهترین نیرنگکنندگان است.» مکر الهی، تدبیری حکیمانه و پاسخی متناسب به مکر انسانی است که از نقطه قوت انسان وارد عمل میشود. در مقابل، آیه ﴿وَمَكَرُوا مَكْرًا وَمَكَرْنَا مَكْرًا وَهُمْ لَا يَشْعُرُونَ﴾ (النمل: ۵۰) با ضمیر جمع «مکرنا» به اسباب الهی، مانند ملائکه یا مؤمنان، اشاره دارد: «و نیرنگی کردند و ما [نیز] نیرنگی کردیم و آنان درنیافتند.» این تفاوت، مراتب فعل الهی را نشان میدهد که گاه مستقیم و گاه از طریق اسباب اعمال میشود.
صفات الهی و انسانی، مانند مکر، کید، و حب، در لسان قرآن کریم وحدت دارند، اما در مراتب متفاوتاند. آیه ﴿قُلْ إِنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِي يُحْبِبْكُمُ اللَّهُ﴾ (آلعمران: ۳۱) این وحدت را نشان میدهد: «بگو: اگر خدا را دوست دارید، از من پیروی کنید تا خدا شما را دوست بدارد.» این وحدت لسان، به اشتراک در حقیقت وجودی صفات اشاره دارد، اما مرتبه الهی بینهایت و مرتبه انسانی محدود است. این تشبیه، چونان مقایسه حرکت درشکه و نور است که هر دو حرکتاند، اما در مراتب متفاوت.
درنگ: وحدت لسان
صفات الهی و انسانی در لسان قرآن کریم وحدت دارند، اما در مراتب متفاوتاند. این وحدت، به اشتراک در حقیقت وجودی صفات اشاره دارد که در خداوند بینهایت و در انسان محدود است.
جمعبندی بخش دوم
بخش دوم، با تکیه بر آیات قرآن کریم، ذات الهی را موجودی فعال و پویا معرفی کرده و از صفات نقص، چون خواب و ایستایی، مبرا میداند. مکر الهی، بهعنوان تدبیری حکیمانه، و وحدت لسان در صفات الهی و انسانی، نشاندهنده اشتراک وجودی صفات در مراتب متفاوت است. این دیدگاه، خداوند را فاعل مطلقی میداند که در هر لحظه در حال خلق و تدبیر است. تمثیلات و آیات قرآنی، این حقیقت را چونان مشعلهایی فروزان روشن میسازند.
بخش سوم: معرفت الهی و غایت دین
غایت دین: معرفت و قرب به خداوند
تمامی اعمال دینی، از نماز و روزه تا پیروی از اولیای الهی، در راستای نیل به معرفت و قرب به خداوند است. استاد فرزانه قدسسره تأکید میکنند که بدون این معرفت، اعمال فاقد ارزش ذاتیاند. این دیدگاه، با حدیث «بارالها! خودت را به من بشناسان، که اگر خودت را به من نشناسانی، پیامبرت را نخواهم شناخت» و روایت «نماز معراج مؤمن است» همراستاست. دین، چونان پلی است که انسان را به سوی معرفت الهی هدایت میکند، و این معرفت، قلب و روح عبادات را تشکیل میدهد.
این غایت، مانند مقصدی است که همه مسیرهای دینی به سوی آن روانند. بدون معرفت، اعمال دینی چونان بدنی بیروحاند که از حقیقت تهی ماندهاند. استاد فرزانه قدسسره، با این تأکید، دین را به سفری وجودی به سوی خداوند تبدیل میکنند.
درنگ: غایت دین
هدف دین، نیل به معرفت و قرب به خداوند است. اعمال دینی، بدون این معرفت، فاقد ارزش ذاتیاند و چونان پوستهای بیروح، از حقیقت تهی میمانند.
استشمام معرفت الهی
معرفت الهی، از طریق استشمام صفات خداوند به دست میآید. استاد فرزانه قدسسره، با اشاره به صفاتی چون حیّ، قیّوم، و فعال ما یشاء، خداوند را موجودی زنده و پویا معرفی میکنند. این معرفت، از آیات قرآن کریم، روایات، و اعمال اولیای الهی، چون شجاعت بینظیر امام علی (ع) و امام حسین (ع)، استشمام میشود. این شجاعت، از طریق تواتر معنوی، که اجماعی شهودی بر صفات اولیاست، درک میشود. برای مثال، شجاعت امام علی (ع)، چونان خورشیدی در تاریخ میدرخشد که هیچگاه شکست یا ضعف از او گزارش نشده است. این تواتر معنوی، مانند عطری است که از گلستان اعمال اولیای الهی برمیخیزد و قلب مؤمن را به سوی معرفت هدایت میکند.
این استشمام، مانند بوی خوش گلی است که در نسیم صبحگاهی به مشام میرسد. انسان، از طریق آیات، روایات، و اعمال اولیا، به شناخت خداوند نائل میشود، و این شناخت، چونان کلیدی است که درهای حقیقت را میگشاید.
نماز و ارتباط پویا با خداوند
نماز، بهعنوان معراج مؤمن، حرکتی وجودی به سوی خداوند است. استاد فرزانه قدسسره، با اشاره به تجربه عرفانی عالمان دینی، مانند مرحوم الهی، تأکید میکنند که نماز، ارتباطی پویا با خداوند فعال است. مرحوم الهی، هنگام نماز، چنان غرق در حضور الهی میشدند که گویی در آغوش خداوند قرار داشتند. این حالت، مانند رقصی عارفانه است که مؤمن را به سوی معرفت الهی میبرد. این تجربه، نشاندهنده آن است که نمازگزار در برابر موجودی زنده و فعال قرار میگیرد، نه موجودی ساکن یا دکوری.
این ارتباط پویا، مانند جویباری است که به اقیانوس بیکران الهی میپیوندد. نماز، نهتنها عملی عبادی، بلکه سفری وجودی است که قلب مؤمن را به خداوند نزدیک میکند.
درنگ: نماز و پویایی
نماز، حرکتی وجودی به سوی خداوند است که مؤمن را در برابر موجودی زنده و فعال قرار میدهد. این ارتباط پویا، روح عبادت و معراج مؤمن است.
جمعبندی بخش سوم
بخش سوم، با تأکید بر غایت دین در نیل به معرفت و قرب الهی، اعمال دینی را ابزارهایی برای شناخت خداوند میداند. استشمام معرفت الهی از طریق صفات الهی، آیات قرآن کریم، و اعمال اولیای الهی ممکن است. نماز، بهعنوان جلوهای از حرکت وجودی، مؤمن را به سوی خداوند پویا و فعال هدایت میکند. تمثیلات و تجارب عرفانی، این مفاهیم را چونان مشعلهایی روشن در برابر خواننده قرار میدهند.
بخش چهارم: خداوند، فاعل مطلق و محيط بكل شيء
خداوند، فاعل مطلق
استاد فرزانه قدسسره، خداوند را فاعل مطلقی میدانند که برخلاف پادشاهان دکوری، همه امور عالم را تدبیر میکند. آیه ﴿مَا رَمَيْتَ إِذْ رَمَيْتَ وَلَٰكِنَّ اللَّهَ رَمَى﴾ (الأنفال: ۱۷) بر حضور فعال خداوند در همه امور دلالت دارد: «و تو [ای پیامبر] تیر نینداختی آنگاه که تیر انداختی، بلکه خدا تیر انداخت.» این آیه، چونان نوری درخشان، فاعلیت مطلق الهی را نشان میدهد. خداوند، فعال ما یشاء است و هیچچیز از دایره قدرت و تدبیر او خارج نیست.
این فاعلیت، مانند خورشیدی است که همه عالم را روشن میکند. خداوند، با فعل بیپایان خود، هستی را در مسیر کمال هدایت میکند، و این حقیقت، قلب فلسفه وجودمحور را تشکیل میدهد.
درنگ: فاعلیت مطلق
خداوند، فاعل مطلقی است که همه امور عالم را تدبیر میکند. هیچ موجودی از دایره علم و فعل او خارج نیست، و این فاعلیت، چونان جریانی بیپایان، هستی را در بر میگیرد.
احاطه وجودی خداوند
خداوند، محيط بكل شيء است، و این احاطه، وجودی و علّی است، نه مکانی. آیه ﴿وَهُوَ مُحِيطٌ بِكُلِّ شَيْءٍ﴾ (فصلت: ۵۴) بر این حقیقت تأکید دارد. استاد فرزانه قدسسره، با استناد به این آیه، خداوند را موجودی فعال میدانند که در هر لحظه در حال خلق و تدبیر است. این احاطه، چونان اقیانوسی بیکران، همه موجودات را در بر گرفته و هیچچیز از دایره علم و قدرت او خارج نیست.
این احاطه، مانند آسمانی است که همه ستارگان را در خود جای داده است. خداوند، با علم و قدرت بینهایت خود، همه هستی را در بر گرفته و تدبیر میکند.
افعال الهی در قرآن کریم
آیاتی چون ﴿فَلَمَّا نَسُوا مَا ذُكِّرُوا بِهِ فَتَحْنَا عَلَيْهِمْ أَبْوَابَ كُلِّ شَيْءٍ﴾ (الأنعام: ۴۴) و ﴿أَخَذْنَاهُمْ بَغْتَةً﴾ (الأعراف: ۹۵) بر فعل فعال الهی تأکید دارند: «پس چون آنچه را که به یادشان آورده شده بود فراموش کردند، درهای هر چیزی را بر آنان گشودیم» و «آنان را ناگهان فرو گرفتیم.» این آیات، خداوند را فاعلی قاهر معرفی میکنند که با حکمت و قدرت، عالم را تدبیر میکند. افعال الهی، مانند امواج اقیانوسی هستند که با نظم و حکمت، ساحل هستی را در مینوردند.
همچنین، آیه ﴿إِنَّهُمْ يَكِيدُونَ كَيْدًا وَأَكِيدُ كَيْدًا﴾ (الطارق: ۱۵-۱۶) به کید الهی اشاره دارد: «آنان نیرنگی میکنند و من [نیز] نیرنگی میکنم.» این کید، مانند شطرنجبازی است که خداوند با حکمت و قدرت، در برابر نیرنگهای انسانی، تدبیری حکیمانه میچیند.
وحدت در فعل الهی و انسانی
آیه ﴿وَقُلِ اعْمَلُوا فَسَيَرَى اللَّهُ عَمَلَكُمْ وَرَسُولُهُ وَالْمُؤْمِنُونَ﴾ (التوبة: ۱۰۵) وحدت لسان در فعل الهی و انسانی را نشان میدهد: «و بگو: کار کنید که خدا و رسولش و مؤمنان کار شما را خواهند دید.» این وحدت، به اشتراک در حقیقت فعل اشاره دارد، اما مرتبه الهی بینهایت و مرتبه انسانی محدود است. استاد فرزانه قدسسره، با تشبیهی زیبا، این وحدت را به گنبد و گردو تشبیه میکنند که هر دو گردند، اما گنبد در مرتبهای عظیم و گردو در مرتبهای کوچک قرار دارد.
این وحدت، مانند آینهای است که تصویر حقیقت را در مراتب مختلف نشان میدهد. افعال انسانی، سایهای از افعال الهیاند که در مرتبهای محدود جلوهگر میشوند.
درنگ: وحدت در فعل
افعال الهی و انسانی در لسان قرآن کریم وحدت دارند، اما مرتبه الهی بینهایت و مرتبه انسانی محدود است. این وحدت، جلوهای از اشتراک وجودی در فعل است.
جمعبندی بخش چهارم
بخش چهارم، با تأکید بر فاعلیت مطلق و احاطه وجودی خداوند، او را موجودی فعال و پویا معرفی میکند که همه امور عالم را تدبیر میکند. آیات قرآن کریم، چونان مشعلهایی فروزان، این حقیقت را روشن میسازند که خداوند، محيط بكل شيء و فاعل مطلق است. وحدت در فعل الهی و انسانی، نشاندهنده اشتراک وجودی در مراتب متفاوت است. این بخش، با تمثیلات و تحلیلهای فلسفی، تصویری روشن از خداوند فعال ارائه میدهد.
نتیجهگیری
این نوشتار، با بازاندیشی در مفهوم حرکت، عالم هستی را ظرفی پویا برای فعل و فعلیت معرفی کرد که از ایستایی مطلق به دور است. حرکت، بهعنوان صفتی ذاتی از وجود، در همه مراتب، از ماده تا ذات الهی، جریان دارد. خداوند، بهعنوان فاعل مطلق، در هر لحظه در شأنی جدید است و صفات او، مانند مکر و حب، با صفات انسانی وحدت لسان دارند، اما در مراتب بینهایت الهی جلوهگرند. هدف دین، نیل به معرفت و قرب به این خداوند فعال است که از طریق عبادات و پیروی از اولیای الهی محقق میشود. این دیدگاه، با تکیه بر حکمت متعالیه، آیات قرآن کریم، و تجارب عرفانی، تصویری پویا از هستی و خداوند ارائه میدهد که چونان اقیانوسی بیکران، همه موجودات را در بر گرفته و به سوی کمال هدایت میکند.
این نوشتار، با بهرهگیری از تمثیلات فاخر و اشارات قرآنی، تلاش کرد تا مفاهیم پیچیده فلسفی را بهگونهای روشن و منسجم ارائه دهد. حرکت، معرفت، و فاعلیت الهی، چونان ستارگانی در آسمان حکمت میدرخشند و خواننده را به تأمل در حقیقت هستی دعوت میکنند.
با نظارت صادق خادمی