متن درس
شناخت الهی در پرتو وحدت کلام و قرب وجودی
برگرفته از درسگفتارهای استاد فرزانه قدسسره (جلسه ۸۲۴)
دیباچه
شناخت پروردگار و نیل به قرب او، سفری است وجودی که در آن، انسان با گشودن دریچههای ذهن و دل به سوی حقیقت، در پی استشمام حضور الهی گام برمیدارد. این نوشتار، برگرفته از درسگفتار شماره ۸۲۴ استاد فرزانه قدسسره، به تبیین دو محور بنیادین در این مسیر میپردازد: وحدت کلام در بیان صفات و افعال الهی و تمایز هویت وجودی میان خالق و مخلوق. با تکیه بر آیات قرآن کریم و اسمای حسنی، این بحث تلاش دارد تا با نگاهی وجودمحور، خدا را بهعنوان موجودی زنده، فعال و حاضر در تمامی شئون هستی معرفی کند. در این راستا، نقد دیدگاههایی که صفات الهی را مجاز میدانند و تأکید بر عینیت این صفات، از ارکان اصلی این بررسی است.
بخش یکم: وحدت کلام و قرب وجودی
اهمیت شناخت و قرب الهی
شناخت پروردگار، نه صرفاً معرفتی نظری، بلکه سفری وجودی است که انسان را به سوی قرب به حضرت حق رهنمون میسازد. این شناخت، نیازمند دقتی ژرف و اهتمامی بیوقفه است، گویی که انسان در جستوجوی گوهری بیهمتا، تمامی وجود خویش را به سوی حقیقت متعالی سوق میدهد. استاد فرزانه قدسسره، دو محور اساسی را در این مسیر برجسته میسازند: نخست، وحدت کلام در بیان صفات و افعال الهی، و دوم، تمایز هویت وجودی میان خالق و مخلوق. این دو محور، همچون دو بال، انسان را در پرواز به سوی معرفت الهی یاری میرسانند.
درنگ: شناخت پروردگار و نیل به قرب او، سفری وجودی است که با وحدت کلام و تمایز هویت، انسان را به استشمام حضور الهی رهنمون میسازد.
وحدت کلام در بیان صفات و افعال الهی
وحدت کلام، به معنای اشتراک در ساختار زبانی و مفهومی است که خداوند در معرفی خویشتن بهکار میبرد. هنگامی که پروردگار صفات و افعال خود را در قرآن کریم بیان میفرماید، زبانی را بهکار میگیرد که با بیان انسانی همسو است. برای نمونه، عباراتی چون «أَنَا فَاعِلٌ وَأَنْتُمْ فَاعِلُونَ» (من فاعلم و شما فاعلید) و «أَنَا مُنْتَظِرٌ وَأَنْتُمْ مُنْتَظِرُونَ» (من منتظرم و شما منتظرید) نشاندهنده این وحدت کلامی است. این اشتراک، امکان فهم صفات الهی را برای انسان فراهم میسازد، گویی که خداوند با زبانی آشنا، پرده از حقیقت خویش برمیدارد.
درنگ: وحدت کلام در بیان صفات الهی، پلی است میان انسان و پروردگار که امکان فهم و قرب وجودی را فراهم میآورد.
تمایز هویت وجودی
با وجود وحدت کلام، هویت الهی از هویت انسانی متمایز است. خداوند در قرآن کریم میفرماید:
لَمْ يَلِدْ وَلَمْ يُولَدْ وَلَمْ يَكُنْ لَهُ كُفُوًا أَحَدٌ (سوره اخلاص: ۳-۴)؛ «نازاده و زاده نشده و هیچکس همتای او نیست.» این آیه، بر تمایز وجودی میان خالق و مخلوق تأکید دارد. خداوند ذات است و انسان فعل؛ او وجودی بیکران و انسان جلوهای محدود از آن وجود. این تمایز، نهتنها وحدت کلام را نفی نمیکند، بلکه آن را در چارچوبی متعالی قرار میدهد، گویی که آینه وجود انسانی، تنها سایهای از حقیقت الهی را بازمیتاباند.
درنگ: تمایز هویت میان خالق و مخلوق، با حفظ وحدت کلام، انسان را به درک متعالی از حقیقت الهی رهنمون میسازد.
جمعبندی بخش یکم
بخش یکم، با تبیین وحدت کلام و تمایز هویت، بنیان شناخت الهی را ترسیم کرد. وحدت کلام، امکان فهم صفات الهی را برای انسان فراهم میآورد، درحالیکه تمایز هویت، جایگاه متعالی خداوند را آشکار میسازد. این دو محور، انسان را به سوی استشمام حضور الهی هدایت میکنند، گویی که نسیمی از حقیقت، جان را به سوی قرب الهی میکشاند.
بخش دوم: نفی سکون و فعلیت الهی
نفی سکون مطلق در خداوند
تصور خداوند بهعنوان موجودی ساکن و عالم بهعنوان متحرک، دیدگاهی است که با حقیقت وجودی ناسازگار است. خداوند، نهتنها محرک عالم است، بلکه خود صاحب حرکت وجودی است. این حرکت، نه به معنای تغییر مکانی، بلکه پویایی وجودی است که تمامی شئون هستی را دربرمیگیرد. استاد فرزانه قدسسره تأکید دارند که خداوند را نمیتوان چون سنگی بیجان یا تابلویی بیحرکت تصور کرد، بلکه او زنده، فعال و حاضر در تمامی ظهورات عالم است.
درنگ: خداوند، موجودی زنده و پویاست که حرکت وجودی او، تمامی شئون هستی را دربرمیگیرد.
وحدت در ذات، صفات و افعال
خداوند دارای وحدت در ذات، صفات و افعال است. این وحدت، به معنای انسجام وجودی است که تمامی جلوههای الهی را دربرمیگیرد. با این حال، این وحدت با تمایز هویت همراه است، بهگونهای که صفات الهی، از قبیل علم، قدرت و حیات، در ذات او متحدند، اما در ظرف وجود انسانی، بهصورت محدود و متمایز ظاهر میشوند. این وحدت، گویی نوری یکپارچه است که در آینههای گوناگون، به رنگهای مختلف تجلی مییابد.
درنگ: وحدت در ذات، صفات و افعال الهی، انسجام وجودی خداوند را نشان میدهد که با تمایز هویت انسانی سازگار است.
نقد دیدگاه متکلمان
برخی از متکلمان، صفات الهی مانند فاعل، منتظر یا قادر را مجاز میدانند و معتقدند که این صفات، تنها بهصورت مجازی به خداوند نسبت داده میشوند. استاد فرزانه قدسسره این دیدگاه را نادرست میدانند و تأکید دارند که صفات الهی، عین حقیقتاند. برای نمونه، هنگامی که خداوند میفرماید:
عَطَى أَمْرَ اللَّهِ فَلَا تَسْتَعْجِلُوهُ (سوره هود: ۱۱۰)؛ «امر خدا فرا رسیده، پس در آن شتاب نکنید»، امر الهی حقیقتی تعیینی و واقعی است که فعل مباشر خدا را نشان میدهد. این عینیت، با وحدت کلام سازگار است و هرگونه تفسیر مجازی را نفی میکند.
درنگ: صفات الهی، عین حقیقتاند و دیدگاه متکلمان در مجاز دانستن آنها با آیات قرآن کریم ناسازگار است.
جمعبندی بخش دوم
بخش دوم، با نفی سکون مطلق در خداوند و تأکید بر فعلیت و پویایی او، تصویری زنده و فعال از پروردگار ارائه داد. وحدت در ذات، صفات و افعال، همراه با نقد دیدگاههای متکلمان، نشاندهنده حقیقت وجودی خداوند است که در تمامی شئون هستی حاضر و فعال است. این دیدگاه، انسان را به درک عمیقتری از حضور الهی رهنمون میسازد.
بخش سوم: آیات قرآنی و فعل مباشر الهی
آیات تأییدکننده فعل مباشر
قرآن کریم، در آیات متعدد، بر فعل مباشر خداوند تأکید دارد. برای نمونه، در آیهای از سوره حجر میفرماید:
وَإِنْ مِنْ شَيْءٍ إِلَّا عِنْدَنَا خَزَائِنُهُ وَمَا نُنَزِّلُهُ إِلَّا بِقَدَرٍ مَعْلُومٍ (حجر: ۲۱)؛ «و هیچچیز نیست مگر آنکه خزانههای آن نزد ماست و جز بهاندازه معین فرو نمیفرستیم.» این آیه، بر فعل مباشر خداوند در نزول اشیا با قدر معلوم تأکید دارد. همچنین، در آیهای دیگر میفرماید:
وَأَرْسَلْنَا الرِّيَاحَ لَوَاقِحَ فَأَنْزَلْنَا مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَأَسْقَيْنَاكُمُوهُ (حجر: ۲۲)؛ «و بادها را باردارکننده فرستادیم و از آسمان آبی نازل کردیم و شما را بدان سیراب نمودیم.» این آیات، فعل مباشر خداوند را در فرآیندهای طبیعی نشان میدهند.
درنگ: آیات قرآن کریم، با تأکید بر فعل مباشر خداوند، حضور زنده و فعال او را در تمامی شئون هستی تأیید میکنند.
نفی واگذاری عالم به اسباب
خداوند، عالم را به اسباب واگذار نکرده، بلکه مسبب در تمامی اسباب حاضر است. استاد فرزانه قدسسره تأکید دارند که هر سببی، با مسبب خود همراه است و خداوند، خود در تمامی فرآیندهای هستی حضور دارد. برای نمونه، در آیهای از سوره انبیاء میفرماید:
وَإِنْ تَكُ مِثْقَالَ حَبَّةٍ مِنْ خَرْدَلٍ فَتَكُنْ فِي صَخْرَةٍ أَوْ فِي السَّمَاوَاتِ أَوْ فِي الْأَرْضِ يَأْتِ بِهَا اللَّهُ (انبیاء: ۳۱)؛ «و اگر بهاندازه دانه خردلی باشد و در صخره یا آسمانها یا زمین باشد، خدا آن را میآورد.» این آیه، علم و قدرت مباشر خداوند را در همه عالم نشان میدهد.
درنگ: خداوند، مسبب تمامی اسباب است و عالم را به اسباب واگذار نکرده، بلکه در همهجا حاضر و فعال است.
جمعبندی بخش سوم
بخش سوم، با استناد به آیات قرآن کریم، فعل مباشر خداوند را در تمامی شئون هستی تبیین کرد. این آیات، از نزول اشیا با قدر معلوم تا فرآیندهای طبیعی، حضور زنده و فعال پروردگار را نشان میدهند. نفی واگذاری عالم به اسباب، بر حضور مباشر خداوند در تمامی فرآیندهای هستی تأکید دارد.
بخش چهارم: اسمای الهی و قرب وجودی
اسمای حسنی و فعلیت الهی
اسمای حسنی خداوند، مانند «أَمَانَ الْخَائِفِينَ» (اماندهنده ترسیدگان) و «حَلُوَ الذِّكْرِ» (شیرینی ذکر)، خدا را بهعنوان موجودی فعال و نزدیک معرفی میکنند. این اسما، دارای زمینههای فعلی و حرکتی هستند که حضور خداوند را در دل مؤمنان آشکار میسازند. برای نمونه، «حَلُوَ الذِّكْرِ» نشاندهنده حضور وجودی خداوند در دل انسان است، گویی که ذکر الهی، عطر وجود او را در جان مؤمن میپراکند.
درنگ: اسمای حسنی، خدا را بهعنوان موجودی فعال و نزدیک معرفی میکنند که امکان قرب وجودی را فراهم میسازد.
استشمام حضور الهی
انسان، به دلیل محدودیت وجودی، قادر به اشراف بر خداوند نیست، اما میتواند حضور او را استشمام کند. این استشمام، درک شهودی و وجودی از حضور الهی است که از طریق وحدت کلام و اسمای حسنی ممکن میشود. استاد فرزانه قدسسره تأکید دارند که این استشمام، گویی نسیمی است که عطر حقیقت الهی را به مشام جان میرساند.
درنگ: استشمام حضور الهی، درک شهودی از حقیقت خداوند است که از طریق وحدت کلام و اسمای حسنی ممکن میگردد.
جمعبندی بخش چهارم
بخش چهارم، با تبیین اسمای حسنی و نقش آنها در قرب وجودی، خدا را بهعنوان موجودی فعال و نزدیک معرفی کرد. استشمام حضور الهی، انسان را به درک شهودی از حقیقت پروردگار رهنمون میسازد، گویی که عطر وجود الهی، جان را به سوی قرب میکشاند.
بخش پنجم: معصیت و لطف الهی
معصیت و نقش لطف الهی
معصیت، نتیجه لطف الهی است که به انسان جرأت میدهد، نه نفی علم و قدرت خداوند. استاد فرزانه قدسسره تأکید دارند که لطف الهی، انسان را به آزادی عمل میرساند، اما این آزادی، گاهی به تجرّی و معصیت منجر میشود. این تجرّی، نه کفر است و نه انکار خداوند، بلکه نتیجه رحمت بیکران اوست که انسان را در برابر گناه جرأت میبخشد.
درنگ: معصیت، نتیجه لطف الهی است که به انسان جرأت میدهد، اما این جرأت، کفر یا انکار نیست.
نقد دیدگاههای کلامی در ایمان و معصیت
برخلاف دیدگاه برخی از عالمان دینی که ایمان و معصیت را ناسازگار میدانند، استاد فرزانه قدسسره تأکید دارند که ایمان و معصیت میتوانند جمع شوند. معصیت، نتیجه تجرّی انسانی است که از لطف الهی ناشی میشود، نه نفی ایمان. این دیدگاه، گویی دریچهای است که رحمت الهی را در برابر خطای انسانی آشکار میسازد.
درنگ: ایمان و معصیت میتوانند جمع شوند، زیرا معصیت از لطف الهی ناشی میشود، نه نفی ایمان.
تشبیه لطف الهی به رفتار پدرانه
لطف الهی، مانند محبت پدری است که به فرزندان جرأت میدهد، اما ترس را از دل آنها میزداید. این لطف، انسان را به آزادی عمل میرساند، اما گاهی به غفلت و معصیت منجر میشود. استاد فرزانه قدسسره این تشبیه را بهکار میبرند تا لطف الهی را بهعنوان عاملی برای آزادی انسان معرفی کنند، گویی که پدری مهربان، فرزندان را در آغوش خویش آزاد میگذارد.
درنگ: لطف الهی، مانند محبت پدرانه، انسان را به آزادی عمل میرساند، اما گاهی به غفلت و معصیت منجر میشود.
جمعبندی بخش پنجم
بخش پنجم، با بررسی معصیت و لطف الهی، نشان داد که معصیت، نتیجه آزادی عملی است که از رحمت بیکران خداوند ناشی میشود. نقد دیدگاههای کلامی و تشبیه لطف الهی به رفتار پدرانه، این حقیقت را آشکار ساخت که ایمان و معصیت میتوانند در وجود انسان جمع شوند، بدون آنکه ایمان را نفی کنند.
نتیجهگیری کل
این نوشتار، با تکیه بر درسگفتار شماره ۸۲۴ استاد فرزانه قدسسره، سفری وجودی را در شناخت پروردگار و نیل به قرب او ترسیم کرد. وحدت کلام در بیان صفات و افعال الهی، انسان را به فهم حقیقت الهی رهنمون میسازد، درحالیکه تمایز هویت، جایگاه متعالی خداوند را آشکار میکند. آیات قرآن کریم، از جمله
وَأَنَّهُ هُوَ أَضْحَكَ وَأَبْكَى (شوری: ۵۳)؛ «و اوست که خندانید و گریانید»، و
تَبَارَكَ الَّذِي بِيَدِهِ الْمُلْكُ (ملک: ۱)؛ «بزرگ است آنکه فرمانروایی به دست اوست»، بر فعل مباشر و حضور زنده خداوند در تمامی شئون هستی تأکید دارند. اسمای حسنی، مانند «أَمَانَ الْخَائِفِينَ» و «حَلُوَ الذِّكْرِ»، خدا را بهعنوان موجودی نزدیک و فعال معرفی میکنند که امکان استشمام حضور الهی را فراهم میسازد. معصیت، نتیجه لطف الهی است که به انسان جرأت میدهد، اما این جرأت، کفر یا انکار نیست. این نوشتار، با بهرهگیری از تمثیلات و استعارات فاخر، کوشید تا مفاهیم عمیق فلسفی را در چارچوبی علمی و وجودمحور ارائه دهد، گویی که نسیمی از حقیقت، عطر وجود الهی را به مشام جان میرساند.
با نظارت صادق خادمی