در حال بارگذاری ...
Sadegh Khademi - Optimized Header
Sadegh Khademi

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

فلسفه 830

متن درس




معرفت الهی و نقد تشتت توحیدی

معرفت الهی و نقد تشتت توحیدی

برگرفته از درس‌گفتارهای استاد فرزانه قدس‌سره (جلسه ۸۳۰)

دیباچه

شناخت ذات باری‌تعالی، به‌سان نوری است که در ژرفای وجود آدمی سوسو می‌زند، اما غبار استنکار و ترس از قرب علمی، این نور را در هاله‌ای از ابهام فرو برده است. درس‌گفتار شماره ۸۳۰، با نگاهی ژرف و نقادانه، به کاوش در موانع معرفت علمی به پروردگار و تشتت در فهم توحید پرداخته و ضعف‌های معرفتی در این حوزه را به بوته نقد کشیده است.

بخش نخست: موانع معرفت علمی به ذات الهی

استنکار از قرب علمی

شناخت حقیقت ذات الهی، از دیرباز در سایه استنکار و هراس از نزدیکی علمی قرار گرفته است. این استنکار، که ریشه در فرهنگ دینی و ترس از فهم عمیق خدا دارد، مانعی سترگ در برابر رشد معرفت علمی به پروردگار بوده است. به‌سان باغبانی که از ترس آسیب به ریشه‌های درخت، از کندوکاو در خاک پرهیز کند، علم دینی نیز از کاوش در ژرفای ذات الهی بازمانده و به معرفتی تقلیدی بسنده کرده است.

درنگ: استنکار از قرب علمی به خدا، ریشه در فرهنگی دارد که فهم ذات الهی را برای عامه ناممکن پنداشته و معرفت را به ایمان تقلیدی محدود ساخته است.

تمایز قرب علمی و قرب عملی

در حالی که قرب عملی، عبادی، و مناجاتی در سنت دینی به توفیقاتی دست یافته، قرب علمی به دلیل استنکار و نهی از فهم عمیق، ناکام مانده است. عابدان و عارفان، با سجاده و مناجات، به درگاه الهی نزدیک شده‌اند، اما فقدان تحلیل علمی، معرفت نظری را در تاریکی نگه داشته است. این جدایی، به‌سان دو بال پرنده‌ای است که تنها یکی از آن‌ها به پرواز درمی‌آید و پرنده را از اوج بازمی‌دارد.

نقصان معرفت به پروردگار

معرفت به ذات الهی، به دلیل ترس از نزدیکی علمی، ناقص و شکننده مانده است. این نقصان، نه از فقدان ایمان، بلکه از نبود جرئت در کاوش علمی سرچشمه می‌گیرد. همان‌گونه که ستاره‌ای در آسمان شب، در پس ابرهای تردید پنهان می‌شود، حقیقت ذات الهی نیز در پس استنکار علمی محو شده است.

نهی از فهم حقیقت الهی

نهی از فهم حقیقت الهی، ریشه‌های معارف دینی را سست کرده و شناخت خدا را به سطحی ظاهری فروکاسته است. عباراتی چون «نمی‌توانید» و «نکنید»، به‌سان زنجیرهایی، ذهن انسان را از سیر در ژرفای توحید باز داشته‌اند. این نهی، معرفت را از پویایی محروم ساخته و به تقلید و تکرار واداشته است.

جمع‌بندی بخش نخست

موانع معرفت علمی به ذات الهی، از استنکار و ترس از فهم عمیق سرچشمه می‌گیرد. این موانع، که ریشه در فرهنگ دینی و نهی از قرب علمی دارند، شناخت خدا را به ایمان تقلیدی محدود کرده و از رشد علمی باز داشته‌اند. برای رهایی از این محدودیت، باید با جرئت علمی به سوی حقیقت ذات الهی گام برداشت.

بخش دوم: تشتت در فهم توحید

اختلافات در معرفت الهی

در باب معرفت به پروردگار، اختلافات عمیق و تشتت آرا، به آشوبی معرفتی منجر شده است. هیچ دو نفری بر یک دیدگاه متفق نیستند، و این تشتت، به‌سان امواج متلاطمی است که کشتی توحید را در دریای معرفت به سوی پراکندگی می‌راند. این اختلافات، نتیجه فقدان کار علمی و استنکار از فهم ذات الهی است.

درنگ: تشتت در فهم توحید، نتیجه عدم اجماع علمی و ترس از تحلیل ذات الهی است که به اعتقادات متضاد و پراکنده منجر شده است.

ناآگاهی از ماهیت خدا

انسان‌ها، در ناآگاهی از ماهیت ذات الهی، در تاریکی سرگردانی به سر می‌برند. پرسش‌هایی چون «آیا خدا گرد است یا دراز؟ سفت است یا شل؟» نه از سر طنز، بلکه از عمق جهل معرفتی سرچشمه می‌گیرد. این ناآگاهی، به‌سان گمشده‌ای است که در بیابان معرفت، بدون نقشه و قطب‌نما سرگردان است.

تشتت در اصول الحاد

کتاب اصول الحاد، با تصویرسازی موج‌ها و خدایان متشتت، این پراکندگی معرفتی را به نمایش گذاشته است. این اثر، نشان می‌دهد که مردم، به جای پرستش خدای واحد، خدایانی متفاوت را در ذهن خود ساخته‌اند. این تشتت، به‌سان باغی است که هر باغبان، درختی متفاوت را به نام خدا می‌پروراند.

صراط مستقیم و هدایت معصومین

در میان این تشتت، تنها صراط مستقیم معصومین و اولیای الهی است که به توحید حقیقی راه می‌نماید. قرآن کریم می‌فرماید: وَحْدَهُ لَا شَرِيكَ لَهُ (یگانه‌ای که شریکی ندارد) و لَا إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ (هیچ معبودی جز او نیست). این آیات، به‌سان فانوس‌هایی در تاریکی، راه توحید را روشن می‌سازند.

جمع‌بندی بخش دوم

تشتت در فهم توحید، نتیجه استنکار از معرفت علمی و فقدان اجماع در خداشناسی است. این پراکندگی، به پرستش خدایان متفاوت منجر شده و از توحید حقیقی دور افتاده است. تنها با بازگشت به صراط مستقیم و هدایت معصومین، می‌توان به وحدت توحیدی دست یافت.

بخش سوم: نقد دیدگاه‌های فلسفی در توحید

نقل ملاصدرا در اسفار

ملاصدرا در جلد نخست اسفار، به تكثر وجودات و وحدت وجود و موجود اشاره کرده و آن را با توحید سازگار دانسته است. او مدعی است که وجود و موجود، ذاتاً و حقیقتاً واحدند و کثرت وجودات، منافاتی با این وحدت ندارد. این دیدگاه، به‌سان پلی است که کثرت ظاهری را به وحدت باطنی پیوند می‌زند.

نقد وحدت وجود و موجود

ادعای وحدت وجود و موجود، مورد نقد است، زیرا وجود واحد است و موجودات، ظهورات آن هستند، نه ذوات مستقل. ملاصدرا، با تأکید بر وحدت، از تمایز ظهورات و ذات غافل مانده است. این نقد، به‌سان جراحی است که غده‌های ابهام را از پیکره توحید جدا می‌سازد.

نقد اصطلاح «شوونات ذاته»

استفاده ملاصدرا از اصطلاح «شوونات ذاته» نادرست است، زیرا «شوون» خود جمع است و باید «شأن ذاته» باشد. این خطای زبانی، به‌سان لغزشی در نگارش نقشه‌ای دقیق، فهم توحید را با ابهام مواجه ساخته است.

تعینات به‌عنوان ظهورات الهی

تعینات، ظهورات ذات الهی‌اند، نه ذوات مستقل یا متباین. این دیدگاه، به‌سان نوری است که از خورشید وجود ساطع شده و جهان را روشن می‌سازد، بدون آنکه خود خورشید چندگانه شود.

درنگ: تعینات، ظهورات ذات الهی‌اند که از وحدت وجود سرچشمه گرفته و کثرت ظاهری را به وحدت باطنی پیوند می‌دهند.

نقد دیدگاه محی‌الدین

محی‌الدین، موجودات را خیال می‌پنداشت، اما موجودات، ظهورات حقیقی ذات الهی‌اند. این نقد، به‌سان اصلاح نقشه‌ای است که مقصد را در هاله‌ای از ابهام قرار داده بود.

دیدگاه دوانی در توحید

دوانی معتقد است که وجود واحد است و متعلق به ذات باری‌تعالی، و موجودات، ماهیات منسوب به خداست. این دیدگاه، اگرچه به وحدت وجود اشاره دارد، اما موجودات را به‌درستی ظهورات الهی نمی‌داند.

نقد دیدگاه دوانی

دیدگاه دوانی، که موجودات را ماهیات منسوب به خدا می‌داند، نادرست است، زیرا موجودات، ظهورات الهی‌اند، نه ماهیات اعتباری. این نقد، به‌سان بازسازی بنایی است که بر پایه‌ای سست استوار شده بود.

تمایز ذات و فعل الهی

خداوند ذات است و فعل نیست، اما موجودات، فعل خدا هستند و ذات ندارند. این تمایز، به‌سان خطی است که آسمان وجود الهی را از زمین مخلوقات جدا می‌سازد.

جمع‌بندی بخش سوم

دیدگاه‌های فلسفی در توحید، از ملاصدرا تا دوانی، با وجود تلاش برای تبیین وحدت وجود، در دام تشتت و ابهام گرفتار شده‌اند. تعینات، به‌عنوان ظهورات الهی، باید از ذات الهی متمایز شوند تا توحید حقیقی روشن گردد.

بخش چهارم: ضعف معرفت قرآنی و تأثیر آن بر خداشناسی

استنکار از فهم قرآن کریم

ترساندن مردم از فهم قرآن کریم، با ادعای اختصاص آن به خواص، به عدم تدبر و آگاهی از آیات منجر شده است. این استنکار، به‌سان دیواری است که راه به سوی گنجینه معارف قرآنی را سد کرده است.

تشابه استنکار در خدا و قرآن کریم

استنکار از فهم خدا و قرآن کریم، به دوری معرفتی از هر دو منجر شده و رشد علمی را متوقف ساخته است. این تشابه، به‌سان دو شاخه از یک ریشه است که هر دو در خاک ترس و نهی فرو رفته‌اند.

مثال ترس از عربی

ترس از زبان عربی، به‌سان ننوشتن آیه كَفَىٰ بِالْمَوْتِ وَاعِظًا (کافی است که مرگ پنددهنده باشد)، نتیجه استنکار از فهم قرآن کریم است. این ترس، به‌سان قفلی است که درهای معرفت قرآنی را بسته نگه داشته است.

درنگ: استنکار از فهم قرآن کریم، مشابه ترس از شناخت ذات الهی، معرفت قرآنی را در تاریکی جهل نگه داشته است.

نقد افراط و تفریط در فهم قرآن کریم

افراط در تفسیر قرآن کریم توسط نابالغان و تفریط در عدم فهم آن، هر دو نادرست‌اند. این دوگانگی، به‌سان دو کفه ترازویی است که تعادل را در فهم معارف قرآنی بر هم زده است.

جمع‌بندی بخش چهارم

ضعف معرفت قرآنی، نتیجه استنکار از فهم آیات الهی و ترس از نزدیکی به قرآن کریم است. این ضعف، با خداشناسی علمی پیوند خورده و هر دو را در سایه تشتت و نقصان قرار داده است.

بخش پنجم: دیدگاه پیشنهادی در توحید

خداوند به‌سان ذات شخصی حقیقی

خداوند، ذات شخصی حقیقی است و همه هستی، تعینات ظهوری او هستند. وجود واحد است و مخلوقات، فعل خدا هستند، نه ذوات مستقل. این دیدگاه، به‌سان خورشیدی است که نورش همه هستی را روشن می‌سازد، بدون آنکه خود چندگانه شود.

نقد اشکالات به دیدگاه پیشنهادی

اگر به این دیدگاه اشکالی وارد شود، مانند سایر اقوال است؛ اما اگر بی‌اشکال باشد، حقیقت توحید است. این نقد، به‌سان محکی است که طلا را از مس جدا می‌سازد.

مثال دو شاخه و پریز

اعتقادات متشتت، مانند دو شاخه‌ای است که به هر جا زده شود، روشنایی نمی‌دهد، مگر آنکه در پریز حقیقت قرار گیرد. این مثال، به‌سان نقشه‌ای است که راه درست را از بیراهه جدا می‌سازد.

جمع‌بندی بخش پنجم

دیدگاه پیشنهادی، با تأکید بر ذات شخصی حقیقی خداوند و ظهورات الهی، راهی به سوی توحید حقیقی می‌گشاید. این دیدگاه، با پرهیز از تشتت و نسبیت، معرفت علمی به پروردگار را احیا می‌کند.

نتیجه‌گیری کل

معرفت الهی و فهم توحید، در سایه استنکار و ترس از قرب علمی، در تاریکی تشتت و نقصان فرو رفته است. درس‌گفتار شماره ۸۳۰، با نقدی ژرف بر این موانع، به ضرورت بازسازی خداشناسی علمی دعوت می‌کند. آیات قرآن کریم، چون وَحْدَهُ لَا شَرِيكَ لَهُ و لَا إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ، به وحدت توحیدی اشاره دارند، اما فلسفه سنتی، با تمرکز بر عوارض و احوال خدا، از تحلیل ذات الهی بازمانده است. دیدگاه‌های ملاصدرا و دوانی، با وجود تلاش برای تبیین وحدت وجود، در دام ابهام و تشتت گرفتار شده‌اند. دیدگاه پیشنهادی، با معرفی خداوند به‌سان ذات شخصی حقیقی و موجودات به‌عنوان ظهورات او، راهی به سوی معرفت علمی گشوده است. این اثر، با بازنویسی درس‌گفتار و تحلیل‌های مکمل، کوشیده است تا تمامی جزئیات را با زبانی متین و علمی ارائه دهد و راه را برای پژوهش‌های آتی در خداشناسی هموار سازد.

با نظارت صادق خادمی