در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

فلسفه 832

متن درس





بازسازی خداشناسی عقلانی: تبیین فلسفی موانع معرفت علمی به ذات الهی

بازسازی خداشناسی عقلانی: تبیین فلسفی موانع معرفت علمی به ذات الهی

برگرفته از درس‌گفتارهای استاد فرزانه قدس‌سره (جلسه ۸۳۲)

مقدمه: ضرورت بازنگری در خداشناسی علمی

معرفت به ذات الهی، به‌سان نوری است که در تاریکی جهل می‌درخشد و انسان را به سوی حقیقت بی‌کران هدایت می‌کند. در سنت اسلامی، این معرفت غالباً در سایه رویکردهای احساسی و عبادی قرار گرفته و از منظر عقلانی و علمی مورد غفلت واقع شده است. درس‌گفتار شماره ۸۳۲، ارائه‌شده توسط استاد فرزانه قدس‌سره، به نقد این غفلت پرداخته و بر ضرورت بازسازی خداشناسی با رویکردی عقلانی و فلسفی تأکید دارد. این نوشتار، موانع معرفت علمی به ذات الهی را بررسی کرده و راهکارهایی برای بازسازی توحید وجودمحور ارائه دهد.

بخش نخست: نقد رویکردهای احساسی در خداشناسی

غفلت از معرفت عقلانی ذات الهی

شناخت پروردگار، چونان گوهری است که در اعماق وجود نهفته و نیازمند کاوش عقلانی است. با این حال، در طول تاریخ اسلامی، این شناخت اغلب در ظرف احساسات محدود شده است. خدا در سجاده، دعا، مناجات، تضرع، لابه و انابه جست‌وجو شده، اما در وحدت وجود، توحید و معرفت عقلانی کمتر مورد توجه قرار گرفته است. این غفلت، فلسفه الهی را از جایگاه والای خود به دانشی احساسی و تقلیدی تنزل داده و معرفت علمی به ذات الهی را در حاشیه قرار داده است.

درنگ: غفلت از معرفت عقلانی خدا، فلسفه را از وظیفه اصلی خود در تبیین وجودی ذات الهی دور کرده و به تشتت در فهم توحید انجامیده است.

این رویکرد احساسی، اگرچه در ایجاد قرب عبادی مؤثر بوده، اما به دلیل محدودیت برد معرفتی، ناپایدار است. همان‌گونه که شعله‌ای برآمده از احساس زود خاموش می‌شود، معرفت احساسی نیز در برابر پرسش‌های عمیق وجودی دوام نمی‌آورد.

محدودیت‌های معرفت احساسی

هر آنچه بر پایه احساس بنا شود، چونان گیاهی است که ریشه‌ای در خاک عقل ندارد و به زودی پژمرده می‌گردد. معرفت احساسی به خدا، هرچند در لحظه‌ای دل‌انگیز و شورانگیز است، اما فاقد عمق و استحکام لازم برای پاسخگویی به پرسش‌های فلسفی و وجودی است. این محدودیت، در قیاس با معرفت علمی که چون بنایی استوار بر پایه عقل و برهان استوار است، آشکارتر می‌شود.

مثال انقلاب: ضرورت تزریق عقلانیت

انقلاب ۵۷، به‌سان نهالی است که با ایمان و احساس کاشته شده، اما بدون تزریق فرهنگ علمی و معرفت عقلانی، در معرض افول قرار می‌گیرد. اگر این حرکت عظیم، تنها بر احساسات استوار باشد، چونان آتشی است که به زودی سرد می‌شود. اما اگر با فکر، فرهنگ، معرفت و برهان تقویت گردد، چونان درختی تنومند، ریشه در تاریخ خواهد دواند و ماندگار خواهد ماند.

درنگ: پایداری حرکت‌های اجتماعی و دینی، از جمله انقلاب ۵۷، در گرو تزریق معرفت علمی و عقلانی است که به دوام و عمق آن می‌افزاید.

جمع‌بندی بخش نخست

این بخش نشان داد که تمرکز بر رویکردهای احساسی در خداشناسی، به غفلت از معرفت عقلانی و تشتت در فهم توحید انجامیده است. معرفت احساسی، هرچند در لحظه‌ای شورانگیز است، اما به دلیل محدودیت برد، نمی‌تواند پاسخگوی نیازهای عمیق وجودی و فلسفی باشد. ضرورت تزریق عقلانیت، نه تنها در خداشناسی، بلکه در حرکت‌های اجتماعی و دینی نیز آشکار است.

بخش دوم: موانع معرفت علمی به ذات الهی

فقدان توسعه معرفت ربوبی

معرفت علمی و ربوبی به خدا، چونان چشمه‌ای است که در سنت اسلامی کمتر جوشیده است. در طول هزار و چهارصد سال گذشته، به جز معصومان علیهم‌السلام و پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله، رشد دینی عمدتاً در قالب عبادت، صوم، قیام و مناجات شکل گرفته و معرفت نظری و علمی به حاشیه رانده شده است. این فقدان، به تشتت در فهم توحید و آشوب معرفتی در خداشناسی منجر شده است.

تشتت در فهم توحید

نبود معرفت علمی به ذات الهی، چونان پراکندگی دانه‌های شن در بیابان، به تشتت در فهم توحید انجامیده است. هر فرد، خدا را به گونه‌ای متفاوت معنا می‌کند و این کثرت در فهم، وحدت عبادت «إِيَّاكَ نَعْبُدُ» را که به معنای «تنها تو را می‌پرستیم» است، مخدوش کرده است. سوره حمد، به‌سان چراغی است که باید راه را روشن کند، اما به دلیل این تشتت، در عمل لنگ مانده است.

درنگ: تشتت در فهم توحید، نتیجه فقدان معرفت علمی به ذات الهی است که وحدت عبادت «إِيَّاكَ نَعْبُدُ» را در عمل ناکام گذاشته است.

نقد گفت‌وگوهای غیرعلمی

گفت‌وگوهای غیرعلمی، چونان سخنان پراکنده در قهوه‌خانه‌ها، فاقد دقت و عمق است و نمی‌تواند معرفت عقلانی به خدا تولید کند. این گفت‌وگوها، هرچند ممکن است در ظاهر درست به نظر آیند، اما از استحکام علمی بی‌بهره‌اند و به جای روشنگری، به ابهام و تشتت دامن می‌زنند.

نقد نهی از تفکر در ذات الهی

روایت «لَا تَفَكَّرُوا فِي ذَاتِ اللَّهِ» (تفکر نکنید در ذات خدا) به معنای ناتوانی عامه در فهم ذات الهی است، نه نهی از تفکر عالمان و متفکران. عالمان، چونان ستارگان در آسمان معرفت، به قرب و شناخت الهی مشغول‌اند و این نهی، صرفاً برای جلوگیری از گمراهی عوام است، نه محدودیت برای خواص.

جمع‌بندی بخش دوم

این بخش، موانع معرفت علمی به ذات الهی را در فقدان توسعه معرفت ربوبی، تشتت در فهم توحید و گفت‌وگوهای غیرعلمی ریشه‌یابی کرد. نهی از تفکر در ذات الهی، صرفاً برای عامه است و عالمان را از کاوش علمی در این حوزه بازنمی‌دارد. این موانع، ضرورت بازسازی خداشناسی با رویکردی علمی و عقلانی را بیش از پیش آشکار می‌سازد.

بخش سوم: ضرورت بازسازی خداشناسی علمی

استانداردسازی دلایل خداشناسی

مراکز علمی، چونان آزمایشگاه‌های معرفت، باید مباحث خداشناسی را طبقه‌بندی کرده و دلایل قطعی را از سخنان ضعیف جدا سازند. این استانداردسازی، چونان پالایش طلا از ناخالصی‌ها، به ایجاد اجماع علمی در توحید و رفع تشتت معرفتی یاری می‌رساند.

درنگ: استانداردسازی دلایل خداشناسی، با حذف سخنان غیرمستدل و طبقه‌بندی شواهد قطعی، به وحدت در فهم توحید کمک می‌کند.

خروج از عامیانه‌گری

علم دینی، باید از عامیانه‌گری خارج شده و به مباحث عقلانی و معرفتی بپردازد. گفت‌وگوهای قهوه‌خانه‌ای، چونان سایه‌ای کم‌رنگ، نمی‌توانند بار سنگین معرفت الهی را به دوش کشند. حرفه‌ای‌سازی خداشناسی، نیازمند تمرکز بر تحلیل‌های فلسفی و عقلانی است.

سرمایه‌گذاری در خداشناسی علمی

همان‌گونه که برای علوم مادی چون انرژی هسته‌ای سرمایه‌گذاری می‌شود، معرفت الهی نیز، به‌سان گوهری گران‌بها، نیازمند سرمایه‌گذاری علمی است. این سرمایه‌گذاری، نه تنها سنگین و دشوار است، بلکه نافع و ضروری است و نباید از آن هراسید.

درنگ: معرفت علمی به خدا، هرچند سنگین و دشوار است، اما نافع بوده و ترس از آن غیرمنطقی است.

نقد ترس از تحقیق در ذات الهی

ترس از نزدیکی به خدا، چونان سدی در برابر معرفت علمی، مانع انس و قرب الهی شده است. اگر خدا حقیقت دارد، چونان طلای ناب است و نباید از کاوش در آن هراسید. این ترس، نتیجه فرهنگ استنکار و محدودیت معرفت نظری در سنت دینی است.

جمع‌بندی بخش سوم

بازسازی خداشناسی علمی، نیازمند استانداردسازی دلایل، خروج از عامیانه‌گری، سرمایه‌گذاری عقلانی و رفع ترس‌های غیرمنطقی است. این رویکرد، نه تنها به رفع تشتت معرفتی کمک می‌کند، بلکه راه را برای انس و قرب الهی هموار می‌سازد.

بخش چهارم: مرجعیت قرآن کریم در خداشناسی

تأکید قرآن کریم بر علم و معرفت

قرآن کریم، چونان چراغی فروزان، بر اهمیت علم و معرفت تأکید دارد. آیاتی چون أَنِّي أَعْلَمُ مَا لَا تَعْلَمُونَ (بقره: ۳۰) به معنای «من چیزی را می‌دانم که شما نمی‌دانید» و أَلَمْ تَعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ عَلَىٰ كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ (بقره: ۱۰۶) به معنای «آیا ندانستی که خدا بر هر چیزی تواناست؟» بر علم بی‌نهایت الهی و دعوت انسان به کسب معرفت اشاره دارند.

دعوت به کسب علم الهی

آیه تَعْلَمُ مَا فِي نَفْسِي وَلَا أَعْلَمُ مَا فِي نَفْسِكَ (مائده: ۱۱۶) به معنای «تو می‌دانی آنچه در دل من است و من نمی‌دانم آنچه در دل توست» انسان را به تلاش برای شناخت خدا و رفع جهل دعوت می‌کند. این خطاب، چونان کلیدی است که درهای معرفت را می‌گشاید.

نهی از عبادت بدون علم

آیه لَا تَقْرَبُوا الصَّلَاةَ وَأَنْتُمْ سُكَارَىٰ حَتَّىٰ تَعْلَمُوا مَا تَقُولُونَ (نساء: ۴۳) به معنای «در حال مستی به نماز نزدیک نشوید تا بدانید چه می‌گویید» بر اهمیت معرفت در عبادت تأکید دارد. این آیه، به ضرورت فهم دقیق «إِيَّاكَ نَعْبُدُ» اشاره می‌کند.

درنگ: عبادت بدون معرفت علمی، ناقص است و قرآن کریم بر ضرورت فهم عقلانی در پرستش تأکید دارد.

نهی از کتمان علم و نسبت دادن نادانسته‌ها

آیاتی چون وَلَا تَلْبِسُوا الْحَقَّ بِالْبَاطِلِ وَتَكْتُمُوا الْحَقَّ وَأَنْتُمْ تَعْلَمُونَ (بقره: ۴۲) به معنای «حق را با باطل درنیامیزید و حق را پنهان نکنید در حالی که می‌دانید» و أَمْ تَقُولُونَ عَلَى اللَّهِ مَا لَا تَعْلَمُونَ (بقره: ۸۰) به معنای «یا بر خدا چیزی می‌گویید که نمی‌دانید؟» از کتمان علم و نسبت دادن نادانسته‌ها به خدا نهی می‌کنند.

آموزش الهی نادانسته‌ها

آیه وَيُعَلِّمُكُمْ مَا لَمْ تَكُونُوا تَعْلَمُونَ (بقره: ۱۵۱) به معنای «و به شما چیزی می‌آموزد که نمی‌دانستید» بر نقش خدا در هدایت انسان به سوی معرفت علمی تأکید دارد. این آموزش، چونان بارانی است که زمین خشک جهل را سیراب می‌کند.

جمع‌بندی بخش چهارم

قرآن کریم، به‌سان مرجعی بی‌بدیل، بر اهمیت علم و معرفت در خداشناسی تأکید دارد. آیات متعدد، انسان را به کسب علم الهی، اجتناب از کتمان حق و پرهیز از سخنان غیرمستدل دعوت می‌کنند. این مرجعیت، راهنمای بازسازی خداشناسی علمی و رفع تشتت معرفتی است.

بخش پنجم: دیدگاه پیشنهادی در توحید وجودمحور

خدا به‌سان ذات شخصی حقیقی

استاد فرزانه قدس‌سره، خدا را ذات شخصی حقیقی معرفی می‌کنند که موجودات، ظهورات او هستند، نه ذوات مستقل یا ماهیات. این دیدگاه، چونان نوری است که کثرت ظاهری را به وحدت وجودی بازمی‌گرداند و تشتت در فهم توحید را رفع می‌کند.

نقد تقسیم‌بندی واجب و ممکن

تقسیم‌بندی سنتی واجب و ممکن، چونان خطوطی است که در شن‌های بیابان ترسیم شده و با وزش باد محو می‌شود. تنها یک وجود واحد، یعنی خدا، و ظهورات تعینی او وجود دارند. این دیدگاه، کثرت وجودی را نفی کرده و به وحدت وجودی تأکید دارد.

درنگ: خدا وجود واحد است و موجودات، ظهورات تعینی او هستند، نه ذوات مستقل یا ماهیات.

نقد شدت و ضعف وجود

وجود، چونان اقیانوسی بی‌کران، شدت و ضعف ندارد. تقسیم‌بندی وجود به شدید و ضعیف، نادرست است و وحدت وجودی خدا را مخدوش می‌کند. همه موجودات، در عین بی‌همتایی، ظهورات خدا هستند و ذات مستقلی ندارند.

اهمیت «إِيَّاكَ نَعْبُدُ» در عبادت

عبادت «إِيَّاكَ نَعْبُدُ» به معنای «تنها تو را می‌پرستیم»، بدون فهم علمی، ناقص است. تفاوت «إِيَّاكَ» با «أَنْتَ» در ظرافت‌های زبانی و معرفتی، به عمق توحید اشاره دارد و نیازمند تبیین دقیق است.

جمع‌بندی بخش پنجم

دیدگاه پیشنهادی، با تأکید بر وحدت وجودی و معرفی خدا به‌سان ذات شخصی حقیقی، به رفع تشتت معرفتی و بازسازی توحید کمک می‌کند. نقد تقسیم‌بندی‌های سنتی و تأکید بر ظهورات تعینی، راه را برای فهم عمیق‌تر توحید هموار می‌سازد.

نتیجه‌گیری نهایی

معرفت به ذات الهی، چونان سفری است به سوی قله‌های حقیقت که نیازمند ابزار عقل و برهان است. درس‌گفتار استاد فرزانه قدس‌سره، با نقد رویکردهای احساسی و تشتت در فهم توحید، بر ضرورت بازسازی خداشناسی با رویکردی علمی و عقلانی تأکید دارد. قرآن کریم، به‌سان مشعلی فروزان، انسان را به کسب علم و معرفت دعوت می‌کند و از کتمان حق و سخنان غیرمستدل نهی می‌نماید. دیدگاه پیشنهادی، با معرفی خدا به‌عنوان ذات شخصی حقیقی و موجودات به‌سان ظهورات او، راه را برای وحدت در توحید و رفع تشتت معرفتی هموار می‌سازد. این اثر، با حفظ تمامی جزئیات درس‌گفتار و تحلیل‌های تفصیلی، می‌کوشد تا گامی در جهت حرفه‌ای‌سازی خداشناسی و تقویت بنیان‌های عقلانی آن بردارد.

با نظارت صادق خادمی