متن درس
حرکت در وجود: بازخوانی فلسفه اسلامی در پرتو حقیقت وجود
برگرفته از درسگفتارهای استاد فرزانه قدسسره (جلسه ۸۳۴)
مقدمه: بازاندیشی در فلسفه اسلامی
فلسفه اسلامی، چونان دریایی ژرف و بیکران، در سدههای متمادی، ذهن اندیشمندان را به خود مشغول داشته است. در این میان، بحث حرکت، بهسان موجی پویا، همواره در کانون تأملات فلسفی جای داشته و از منظرهای گوناگون مورد بررسی قرار گرفته است. درسگفتار شماره ۸۳۴، که از بیانات استاد فرزانه قدسسره برگرفته شده، به بازخوانی مفهوم حرکت در چارچوب فلسفه وجودی میپردازد و با نگاهی نقادانه، دستگاه فلسفی ماهوی را به چالش میکشد. این نوشتار، با هدف تبیین دقیق و جامع این درسگفتار، تمامی جزئیات و مفاهیم مطرحشده را با زبانی وزین و علمی ارائه میدهد. حرکت، بهمثابه جریانی ذاتی در وجود، نهتنها مقولات ماهوی، بلکه مفاهیم ممكن، جوهر و عرض را نیز در پرتو حقیقت وجود بازتعریف میکند.
بخش نخست: نفی سکون و فراگیری حرکت در وجود
نفی سکون در طبیعت و وجود
در فلسفه وجودی، سکون، بهسان سایهای موهوم، تنها در ذهن عوام و در بستر عرف معنا مییابد و در طبیعت و وجود مصداقی ندارد. استاد فرزانه قدسسره تأکید دارند که سکون، مانند عدم، مفهومی صرفاً ذهنی است که در ظرف معقول و فلسفی جایگاهی ندارد. وجود، چونان رودی جاری، پیوسته در حرکت است و هیچگونه ایستایی در آن راه ندارد. این دیدگاه، با نفی هرگونه توقف در هستی، حرکت را بهمثابه صفتی ذاتی و فراگیر معرفی میکند که از حق تا خلق، همه مراتب وجود را در بر میگیرد.
درنگ: سکون، مفهومی ذهنی و عرفی است و در طبیعت و وجود مصداقی ندارد؛ وجود ذاتاً متحرک است. |
این نگرش، بنیان دستگاه فلسفی ماهوی را متزلزل میسازد، زیرا در فلسفه سنتی، سکون بهعنوان حالتی در برابر حرکت تصور میشد. اما در فلسفه وجودی، حرکت، چونان نبض حیات وجود، در همه مراتب آن جاری است و سکون، تنها توهمی است که از درک ناقص ذهن سرچشمه میگیرد.
حرکت بهمثابه صفت ذاتی وجود
حرکت، بهسان جریانی بیوقفه، همه فضای هستی را از مبدأ الهی تا مخلوقات در بر میگیرد. استاد فرزانه قدسسره تأکید میکنند که حتی آنچه در نگاه عرفی «ثابت» خوانده میشود، در حقیقت، خود حرکتی است پنهان در ذات وجود. این دیدگاه، حرکت را نهتنها ویژگیای فراگیر، بلکه ذاتی وجود میداند که هیچ مرتبهای از هستی از آن خالی نیست. زمین و آسمان، چونان مراتب گوناگون یک وجود واحد، در این جریان پویا شریکاند.
درنگ: حرکت، صفتی ذاتی و فراگیر در همه مراتب وجود است و حتی ثابت نیز به معنای حرکت است. |
این نگرش، با تأکید بر پویایی ذاتی وجود، هرگونه دوگانگی میان حرکت و سکون را نفی میکند و هستی را چونان اقیانوسی متلاطم به تصویر میکشد که هر موج آن، جلوهای از حرکت بیوقفه وجود است.
جمعبندی بخش نخست
بخش نخست این نوشتار، با نفی سکون و تأکید بر فراگیری حرکت، بنیان فلسفه وجودی را تبیین کرد. حرکت، بهمثابه جریانی ذاتی، همه مراتب وجود را در بر گرفته و سکون را به مفهومی ذهنی و غیرواقعی تقلیل میدهد. این دیدگاه، زمینهساز نقد دستگاه فلسفی ماهوی است که در بخشهای بعدی بررسی خواهد شد.
بخش دوم: حرکت در مقولات و نقد دستگاه ماهوی
حرکت در مقولات ماهوی
بحث حرکت در مقوله، یکی از مسائل بنیادین فلسفه اسلامی است که در چارچوب مقولات ارسطویی بررسی میشود. استاد فرزانه قدسسره، با اشاره به شش زمینه حرکت (مبدأ، منتهی، موضوع، مقوله، فاعل، و قابل)، به تحلیل حرکت در مقولات ماهوی مانند جوهر، کم، و کیف میپردازند. در فلسفه سنتی، مقولاتی مانند کم (بزرگ شدن درخت) و کیف (قرمز شدن سیب) بهعنوان حامل حرکت پذیرفته شدهاند، اما درباره جوهر اختلافنظر وجود دارد. برخی، مانند صدرالمتألهین، قائل به حرکت جوهریاند، در حالی که دیگران جوهر را فاقد حرکت میدانند.
درنگ: حرکت در مقولات کم و کیف پذیرفته شده، اما در جوهر اختلافنظر وجود دارد؛ صدرالمتألهین قائل به حرکت جوهری است. |
این اختلاف، ریشه در تفاوت میان دیدگاههای ماهوی و وجودی دارد. در فلسفه ماهوی، حرکت به مقولات خاص محدود میشود، اما در فلسفه وجودی، حرکت بهعنوان صفتی ذاتی، در همه مراتب وجود جاری است.
تعریف جوهر و عرض
در دستگاه فلسفی ماهوی، جوهر، ماهیتی است که در خارج بدون نیاز به موضوع موجود میشود، مانند دیوار که خود بهتنهایی استقلال دارد. در مقابل، عرض، ماهیتی است که برای وجود یافتن در خارج به موضوع نیاز دارد، مانند سفیدی که بدون دیوار تحقق نمییابد. استاد فرزانه قدسسره تأکید میکنند که این تعریف، ماهیت را مقسم جوهر و عرض قرار داده و وجود را تابع آن میداند.
درنگ: جوهر، ماهیتی است که بدون موضوع موجود میشود؛ عرض، ماهیتی است که به موضوع وابسته است. |
این تعریف، چونان بندی آهنین، وجود را به ماهیت وابسته میسازد و حرکت را در چارچوب مقولات ماهوی محدود میکند. اما در فلسفه وجودی، این تقسیمبندی به تعینات وجودی تقلیل مییابد و ماهیت از جایگاه مقسم بودن ساقط میشود.
نقد اولویت ماهیت بر وجود
در فلسفه سنتی، ماهیت حتی بر وجود مقدم است، زیرا جوهر و عرض با ماهیت تعریف میشوند. استاد فرزانه قدسسره این دیدگاه را به چالش کشیده و آن را نشانهای از محدودیت فلسفه ماهوی میدانند. ماهیت، بهسان سایهای بر وجود، در این دستگاه فلسفی مقدم شمرده شده، حال آنکه وجود، اصل و اساس همه چیز است.
درنگ: در فلسفه ماهوی، ماهیت بر وجود مقدم است، اما این اولویت در فلسفه وجودی نفی میشود. |
این نقد، مانند تیغی تیز، قلب دستگاه ماهوی را نشانه میرود و وجود را بهعنوان مقسم اصلی هستی معرفی میکند. حرکت، در این دیدگاه، نه در مقولات ماهوی، بلکه در ذات وجود جاری است.
جمعبندی بخش دوم
بخش دوم، با بررسی حرکت در مقولات ماهوی و نقد تعریف جوهر و عرض، نشان داد که فلسفه ماهوی، به دلیل وابستگی به ماهیت، از تبیین کامل حرکت ناتوان است. حرکت در کم و کیف، هرچند در فلسفه سنتی پذیرفته شده، اما در فلسفه وجودی به تعینات وجودی تقلیل مییابد. نقد اولویت ماهیت، راه را برای معرفی وجود بهعنوان مقسم اصلی هموار میسازد.
بخش سوم: بازتعریف حرکت در فلسفه وجودی
نفی ممكن و ماهیت
در فلسفه وجودی، ممكن و ماهیت، چونان سرابی در بیابان، جایگاهی ندارند. استاد فرزانه قدسسره تأکید میکنند که ممكن، بهعنوان ترکیبی از ماهیت و وجود، در این دستگاه فلسفی نفی میشود. وجود، بهسان خورشیدی تابان، تنها حقیقت معتبر است که همه تعینات و مراتب را در خود جای داده است.
درنگ: در فلسفه وجودی، ممكن و ماهیت نفی شده و تنها وجود و تعینات آن معتبرند. |
این نفی، بنیان فلسفه ماهوی را متزلزل ساخته و حرکت را بهعنوان صفتی ذاتی در وجود بازتعریف میکند. ممكن، که در فلسفه سنتی ترکیبی از ماهیت و وجود بود، در این دیدگاه به مراتب وجودی فروکاسته میشود.
حرکت در وجود، نه مقوله
حرکت، در فلسفه وجودی، نه در مقولات ماهوی، بلکه در ذات وجود جاری است. استاد فرزانه قدسسره تأکید دارند که موضوع حرکت، وجود است و مقولات ماهوی، چونان سایههایی بر وجود، از تبیین حرکت ناتواناند.
درنگ: حرکت در وجود است، نه در مقولات ماهوی، زیرا وجود مقسم همه چیز است. |
این دیدگاه، حرکت را چونان جریانی سیال در وجود به تصویر میکشد که همه مراتب هستی را در بر میگیرد. مقولات ماهوی، در این چارچوب، به تعینات وجودی تقلیل یافته و از جایگاه مستقل خود ساقط میشوند.
وحدت وجود و تعینات
وجود، چونان اقیانوسی واحد، همه مراتب را در خود جای داده است. زمین و آسمان، بهسان موجهایی بر این اقیانوس، مراتب گوناگون وجودند که همگی در حرکتاند. استاد فرزانه قدسسره تأکید میکنند که حرکت، در همه مراتب وجود جاری است و هیچ مرتبهای از آن خالی نیست.
درنگ: وجود واحد است و زمین و آسمان مراتب آناند؛ حرکت در همه مراتب وجود جاری است. |
این وحدت، کثرت ذاتی را نفی کرده و همه مراتب را جلوههایی از یک حقیقت واحد میداند. حرکت، در این دیدگاه، صفتی ذاتی است که در همه تعینات وجود جاری است.
صفات وجود در مراتب مختلف
هر مرتبه از وجود، چونان خانهای با سفرهای خاص، دارای حیات، علم، قدرت، و حرکت است، اما به قدر مرتبه خود. استاد فرزانه قدسسره با تمثیلی زیبا، وجود را به سفرهای تشبیه میکنند که در هر خانهای یافت میشود، اما کیفیت آن متفاوت است.
درنگ: هر مرتبه وجود، حیات، علم، قدرت، و حرکت دارد، اما به قدر مرتبه خود. |
این تمثیل، به تنوع تعینات وجودی و اشتراک صفات در همه مراتب اشاره دارد. هیچ موجودی از این صفات خالی نیست، اما شدت و ضعف آنها به مرتبه وجود وابسته است.
جمعبندی بخش سوم
بخش سوم، با نفی ممكن و ماهیت، حرکت را بهعنوان صفتی ذاتی در وجود بازتعریف کرد. وجود، بهسان اقیانوسی واحد، همه مراتب و تعینات را در بر گرفته و حرکت در همه آنها جاری است. این دیدگاه، با تأکید بر وحدت وجودی، مقولات ماهوی را به تعینات وجودی تقلیل داده و بنیان جدیدی برای فلسفه اسلامی ارائه میدهد.
بخش چهارم: نقد فلسفه ماهوی و بازسازی فلسفه وجودی
دو دستگاه فلسفی: ماهوی و وجودی
فلسفه اسلامی، در دو دستگاه متمایز ماهوی و وجودی قابل بررسی است. دستگاه ماهوی، با مفاهیمی چون واجب، ممكن، و ماهیت، وجود را تابع مقولات میداند. در مقابل، دستگاه وجودی، وجود را مقسم اصلی معرفی کرده و ممكن و ماهیت را نفی میکند. استاد فرزانه قدسسره این دو دستگاه را بهسان دو راه متمایز به تصویر میکشند که یکی به توهم ماهیت گرفتار است و دیگری به حقیقت وجود رهنمون میشود.
درنگ: فلسفه ماهوی (واجب، ممكن، ماهیت) و فلسفه وجودی (وجود و تعینات) دو دستگاه متمایزند. |
این تمایز، ضرورت بازنگری در فلسفه سنتی را آشکار میسازد. دستگاه وجودی، با نفی مقولات ماهوی، راهی نو برای تبیین حرکت و هستی میگشاید.
نقد فلسفه ماهوی
فلسفه ماهوی، هرچند به دلیل قدمت مورد پذیرش بوده، اما بهسان بنایی فرسوده، از عمق فلسفی محروم است. استاد فرزانه قدسسره این دستگاه را بهعنوان توهمی فلسفی نقد کرده و محدودیتهای آن را در تبیین حرکت و وجود آشکار میسازند.
درنگ: فلسفه ماهوی، به دلیل وابستگی به ماهیت، توهمی فلسفی است که از تبیین حرکت ناتوان است. |
این نقد، مانند باد تندی که گرد و غبار را میزداید، فلسفه ماهوی را به چالش کشیده و راه را برای فلسفه وجودی هموار میسازد.
نقد ابزارهای فلسفی سنتی
فلاسفه سنتی، بهسان کارگرانی بدون ابزار دقیق، با روشهای عامیانه به فلسفهورزی پرداختهاند. استاد فرزانه قدسسره تأکید دارند که این محدودیت، ناشی از شرایط تاریخی بوده و نمیتوان آن را به ضعف شخصی فلاسفه نسبت داد.
درنگ: فلاسفه سنتی، به دلیل فقدان ابزارهای تخصصی، با روشهای عامیانه فلسفهورزی میکردند. |
این نقد، به ضرورت بازسازی فلسفه با ابزارهای علمی و دقیق تأکید دارد، بدون آنکه تقدس و وارستگی فلاسفه سنتی را نفی کند.
نقد فلسفه غربی
فلسفه غربی، بهسان باغی بیثمر، فاقد تخصص و عمق فلسفی است. استاد فرزانه قدسسره تأکید دارند که در غرب، فلسفهورزی اغلب به بازنشستگان علوم تجربی واگذار شده و از تخصص لازم برخوردار نیست.
درنگ: فلسفه غربی، به دلیل فقدان تخصص و تمرکز بر علوم تجربی، فاقد عمق فلسفی است. |
در مقابل، فلسفه اسلامی، با فلاسفهای چون ابنسینا و صدرالمتألهین، از تخصصی عمیق برخوردار است که آن را از فلسفه غربی متمایز میسازد.
جمعبندی بخش چهارم
بخش چهارم، با تمایز میان دو دستگاه فلسفی ماهوی و وجودی، محدودیتهای فلسفه ماهوی را آشکار ساخت. نقد ابزارهای سنتی و فلسفه غربی، ضرورت بازسازی فلسفه اسلامی را در پرتو حقیقت وجود تأکید کرد. این بازسازی، با تکیه بر تخصص فلسفی و نفی توهمات ماهوی، راهی نو برای فهم هستی میگشاید.
بخش پنجم: تفسیر قرآنی و بازسازی ادبیات فلسفی
نقد فهم «في» در قرآن کریم
فهم نادرست واژه «في» در آیه هُوَ اللَّهُ فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ (انعام: ۳) به معنای ظرفی، به سوءتفاهم از حقیقت الهی منجر شده است. استاد فرزانه قدسسره تأکید دارند که این «في» ظرفی نیست، بلکه بیانگر تجلی وجودی است.
درنگ: فهم «في» در آیه هُوَ اللَّهُ فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ به معنای ظرفی نادرست است؛ این «في» بیانگر تجلی وجودی است. |
این تفسیر، مانند کلیدی که قفلی کهن را میگشاید، حقیقت وجودی خدا را در همه مراتب هستی آشکار میسازد.
تفسیر لام تنزیل در قرآن کریم
آیه لِلَّهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ (بقره: ۲۸۴) به معنای لام تنزیل است، نه اختصاص. آنچه در آسمانها و زمین است از آن خداست. این آیه، تجلی وجودی خدا را در همه مراتب نشان میدهد.
درنگ: آیه لِلَّهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ به لام تنزیل اشاره دارد، نه مالکیت قسری. |
لام تنزیل، بهسان جریانی از مبدأ الهی، همه هستی را به خدا پیوند میدهد و هرگونه مالکیت قسری را نفی میکند.
تفسیر نور در قرآن کریم
آیه اللَّهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ (نور: ۳۵) خدا را نور آسمانها و زمین معرفی میکند. خدا نور آسمانها و زمین است. این آیه، خدا را بهسان نوری بیکران به تصویر میکشد که همه مراتب وجود را روشن میسازد.
درنگ: آیه اللَّهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ خدا را بهمثابه نور و تجلی همه مراتب وجود معرفی میکند. |
این تفسیر، چونان مشعلی فروزان، وحدت وجودی را در پرتو قرآن کریم آشکار میسازد و هرگونه دوگانگی را نفی میکند.
نقد ادبیات سنتی علم دینی
ادبیات سنتی علم دینی، بهسان متنی کهن، از کارایی لازم در آموزش و تبیین مفاهیم فلسفی برخوردار نیست. استاد فرزانه قدسسره تأکید دارند که این ادبیات، به دلیل کهنگی، در انتقال مفاهیم عمیق ناکام مانده و نیازمند بازسازی است.
درنگ: ادبیات سنتی علم دینی، به دلیل کهنگی، در آموزش و تبیین مفاهیم فلسفی ناکام است. |
این نقد، مانند فراخوانی برای بازسازی بنایی فرسوده، ضرورت نوسازی ادبیات فلسفی را برای تبیین بهتر حقیقت وجود تأکید میکند.
جمعبندی بخش پنجم
بخش پنجم، با تفسیر وجودی آیات قرآن کریم، حقیقت الهی را در همه مراتب هستی تبیین کرد. نقد ادبیات سنتی علم دینی، راه را برای بازسازی فلسفه اسلامی در پرتو حقیقت وجود هموار ساخت. این تفاسیر، مانند نوری که تاریکی را میزداید، وحدت وجودی را آشکار میکنند.
بخش ششم: حقیقت وجود و نفی اصالت ماهیت
نقد حرکت در ماهیت
حرکت در ماهیت، به دلیل نفی ماهیت در فلسفه وجودی، نادرست است. استاد فرزانه قدسسره تأکید دارند که حرکت، تنها در وجود معنا دارد و مقولات ماهوی، چونان سایههایی موهوم، از تبیین آن ناتواناند.
درنگ: حرکت در ماهیت، به دلیل نفی ماهیت در فلسفه وجودی، نادرست است. |
این نقد، مانند تیری که هدف را نشانه میرود، فلسفه ماهوی را از اعتبار ساقط کرده و حرکت را به ذات وجود نسبت میدهد.
حرکت در وجود، نه جوهر
حرکت، در وجود است، نه در جوهر، زیرا جوهر نیز به ماهیت وابسته است. استاد فرزانه قدسسره تأکید دارند که جوهر، بهسان مقولهای ماهوی، نمیتواند حامل حرکت باشد.
درنگ: حرکت در وجود است، نه در جوهر، زیرا جوهر به ماهیت وابسته است. |
این دیدگاه، جوهر را به تعینات وجودی تقلیل داده و حرکت را صفتی ذاتی در وجود میداند.
حقیقت وجود و نفی فرعیت
حقیقت وجود، هیچ فرعیتی، مانند ماهیت، را نمیپذیرد. استاد فرزانه قدسسره تأکید دارند که اصالت وجود، به معنای تبعیت ماهیت، ناکافی است و حقیقت وجود، همه دوگانگیها را نفی میکند.
درنگ: حقیقت وجود، هیچ فرعیتی را نمیپذیرد و ماهیت را نفی میکند. |
این دیدگاه، مانند خورشیدی که همه سایهها را محو میکند، وحدت مطلق وجود را آشکار میسازد.
جمعبندی بخش ششم
بخش ششم، با نفی حرکت در ماهیت و جوهر، حقیقت وجود را بهعنوان تنها مقسم معتبر معرفی کرد. این دیدگاه، با تأکید بر وحدت وجودی، همه دوگانگیها را نفی کرده و حرکت را صفتی ذاتی در وجود میداند.
نتیجهگیری کل
این نوشتار، با بازخوانی درسگفتار شماره ۸۳۴، حرکت را در پرتو فلسفه وجودی تبیین کرد. نفی سکون، نفی ممكن و ماهیت، و تأکید بر وحدت وجود، بنیان جدیدی برای فلسفه اسلامی ارائه میدهد. آیات قرآن کریم، چونان مشعلهایی فروزان، حقیقت وجودی خدا را در همه مراتب هستی آشکار میسازند. نقد دستگاه ماهوی و ادبیات سنتی علم دینی، ضرورت بازسازی فلسفه اسلامی را با ابزارهای علمی و دقیق برجسته میکند. این بازسازی، مانند پلی است که فلسفه اسلامی را به ساحل حقیقت وجود رهنمون میسازد.
با نظارت صادق خادمی |