در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

فلسفه 835

متن درس





حرکت در مقوله: بازخوانی وجودشناختی در فلسفه اسلامی

حرکت در مقوله: بازخوانی وجودشناختی در فلسفه اسلامی

برگرفته از درس‌گفتارهای استاد فرزانه قدس‌سره (جلسه ۸۳۵)

دیباچه

فلسفه اسلامی، چونان دریایی ژرف و بی‌کران، در سده‌های متمادی با آرای عالمان بزرگ، از ابن‌سینا تا فخر رازی و ملاصدرا، به تبیین مفاهیم بنیادین هستی پرداخته است. در این میان، مفهوم حرکت در مقوله، به‌مثابه یکی از پیچیده‌ترین مسائل وجودشناختی، همواره کانون توجه فیلسوفان بوده است. این مفهوم، که در پیوند با ماهیت و وجود تعریف می‌شود، از منظری عمیق‌تر، پرسش‌هایی بنیادین را در باب چیستی حرکت و امکان تحقق آن در ماهیت یا وجود برمی‌انگیزد. درس‌گفتار شماره ۸۳۵ استاد فرزانه قدس‌سره، با نگاهی نقادانه و ژرف‌کاوانه، به بازخوانی این مفهوم در پرتو آرای فلاسفه بزرگ اسلامی و نقد سنت‌های تکراری در این حوزه پرداخته و بر ضرورت بازسازی علمی و نظام‌مند علوم فلسفی تأکید ورزیده است.

بخش نخست: چالش تصور حرکت در مقوله

ماهیت و دشواری‌های وجودشناختی

مفهوم حرکت در مقوله، از دیرباز به‌عنوان یکی از دشوارترین مسائل فلسفه اسلامی مطرح بوده است. مقوله، که در فلسفه به معنای ماهیت یا چیستی اشیاء به‌کار می‌رود، به‌تنهایی فاقد قابلیت حرکت است، زیرا ماهیت، مفهومی ذهنی و ایستاست که تحقق خارجی آن وابسته به وجود است. استاد فرزانه قدس‌سره در این درس‌گفتار، با اشاره به دشواری تصور حرکت در مقوله، پرسش بنیادین را مطرح می‌سازد: چگونه می‌توان در ظرف ماهیت، که ذاتاً ساکن است، حرکت را تصور کرد؟ این پرسش، به‌مثابه کلیدی برای گشودن درهای معرفت‌شناختی، ما را به سوی بازنگری در تعریف حرکت هدایت می‌کند.

ماهیت، چونان نقشی بر سنگ، ثابت و بی‌تحرک است، و حرکت، که به‌مثابه جریانی سیال در بستر وجود تعریف می‌شود، نمی‌تواند در چنین ظرفی تحقق یابد. استاد فرزانه قدس‌سره با اشاره به این محدودیت وجودشناختی، تأکید می‌ورزد که حرکت در مقوله، تنها در صورتی قابل تصور است که ماهیت با وجود پیوند خورده و به «ماهیت موجود» تبدیل شود. این دیدگاه، که ریشه در حکمت متعالیه دارد، حرکت را به وجود متصل سیال نسبت می‌دهد و ماهیت را صرفاً ظرفی برای تجلی وجود می‌داند.

درنگ: ماهیت به‌تنهایی قابل حرکت نیست، زیرا فاقد تحقق خارجی است. حرکت در مقوله، تنها در «ماهیت موجود» و به‌واسطه وجود متصل سیال ممکن است.

تبیین حرکت در مقوله نزد فلاسفه

استاد فرزانه قدس‌سره، با استناد به آرای ملاصدرا در جلද سوم اسفار اربعه (فصل بیست‌ودوم، صفحه ۶۹)، به تقسیم‌بندی چهارگانه حرکت در مقوله اشاره می‌کند. ملاصدرا، حرکت در مقوله را به چهار وجه محتمل تقسیم کرده است: نخست، مقوله به‌عنوان موضوع حقیقی حرکت؛ دوم، مقوله به‌عنوان واسطه‌ای برای تحقق حرکت در موضوع؛ سوم، مقوله به‌عنوان جنس حرکت؛ و چهارم، مقوله به‌عنوان نوع، که حرکت را به تبدیل نوع به نوع تعریف می‌کند. ملاصدرا وجه چهارم را صحیح می‌داند و استاد فرزانه قدس‌سره نیز بر این دیدگاه تأکید می‌ورزد، اما با نقدی ظریف، آن را ناکافی می‌شمارد و حرکت را ذاتاً وابسته به وجود می‌داند.

این تقسیم‌بندی، که ریشه در شفا (جلد طبیعیات، صفحه ۴۰، فصل دوم) ابن‌سینا دارد، نشان‌دهنده تداوم سنت اقتباس در فلسفه اسلامی است. فخر رازی نیز در مشرقیات (جلد اول، صفحه ۵۶۳، فصل هفتم) همین تقسیم‌بندی را بازگو کرده و وجه چهارم را تأیید می‌کند. بااین‌حال، استاد فرزانه قدس‌سره این اقتباس‌ها را نشانه‌ای از ایستایی معرفت‌شناختی در فلسفه اسلامی می‌داند و بر ضرورت نوآوری تأکید می‌ورزد.

نقد تکرار و خلاصه‌سازی در فلسفه اسلامی

یکی از محورهای اصلی درس‌گفتار، نقد سنت تکرار و خلاصه‌سازی در فلسفه اسلامی است. استاد فرزانه قدس‌سره با اشاره به اینکه ابن‌سینا حرکت در مقوله را در ۴۰ تا ۵۰ صفحه، فخر رازی در ۸ صفحه، ملاصدرا در ۲ صفحه، و علامه طباطبایی در نیم صفحه بیان کرده‌اند، این روند را نشانه‌ای از کاهش عمق تحلیل می‌داند. این نقد، چونان آینه‌ای که حقیقت را بازمی‌تاباند، ما را به بازنگری در روش‌های تدوین فلسفی دعوت می‌کند. استاد فرزانه قدس‌سره پیشنهاد می‌دهد که علوم حوزوی، از جمله فلسفه و فقه، با حذف مطالب تکراری و نظام‌مندسازی، امکان یادگیری جامع و کارآمد را فراهم آورند.

این دیدگاه، با الهام از قرآن کریم، که در آیه ﴿وَتَعَاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَالتَّقْوَىٰ﴾ (مائده: ۲) بر همکاری در خیر و پرهیزگاری تأکید دارد، هم‌راستاست. این آیه، که می‌فرماید: «و در نیکوکاری و پرهیزگاری با یکدیگر همکاری کنید»، به ضرورت هم‌افزایی علمی و حذف زواید در راستای ارتقای معرفت اشاره می‌کند.

درنگ: تکرار و خلاصه‌سازی غیرخلاقانه در فلسفه اسلامی، مانع از نوآوری و پیشرفت معرفت‌شناختی شده است. نظام‌مندسازی علوم حوزوی، راهی برای یادگیری کارآمد و جامع است.

جمع‌بندی بخش نخست

بخش نخست، با بررسی چالش‌های تصور حرکت در مقوله، به محدودیت‌های وجودشناختی ماهیت و ضرورت پیوند آن با وجود پرداخت. آرای فلاسفه، از ابن‌سینا تا ملاصدرا، نشان‌دهنده تلاش برای تبیین حرکت در مقوله است، اما این تبیین‌ها، به دلیل وابستگی به سنت‌های تکراری، از عمق و نوآوری کافی برخوردار نیستند. استاد فرزانه قدس‌سره، با نقد این سنت‌ها، بر ضرورت بازسازی علمی فلسفه تأکید می‌ورزد و حرکت را به وجود متصل سیال نسبت می‌دهد.

بخش دوم: وجود و پویایی حرکت

تعریف حرکت در ماهیت موجود

استاد فرزانه قدس‌سره، با استناد به علامه طباطبایی در بدایة الحکمة (صفحه ۱۰۳، فصل نهم)، حرکت در مقوله را حرکت در «مسافت وجود متصل سیال» می‌داند که بر موضوع (ماده) جاری است. این تعریف، حرکت را از ماهیت صرف به وجود وابسته می‌کند و آن را به‌مثابه جریانی پویا در بستر ماده تبیین می‌کند. به‌عنوان مثال، رشد سیب از دانه به میوه قرمز، نه تغییر در ماهیت ثابت سیب، بلکه تبدیل نوع به نوع در وجود است. این فرآیند، چونان رودی که در بستر ماده جاری است، با وجود متصل سیال تعریف می‌شود.

علامه طباطبایی، با تکیه بر حکمت متعالیه، حرکت را به وجود نسبت می‌دهد و نفی می‌کند که ماهیت به‌تنهایی قابل تغییر یا تشکیک باشد. تشکیک در ماهیت، که به معنای شدت و ضعف در ذات است، محال است، زیرا یا به انقلاب (تبدیل به ضد) منجر می‌شود یا ذات را ثابت نگه می‌دارد، که هر دو با اصول فلسفی ناسازگارند.

درنگ: حرکت در مقوله، به معنای حرکت در ماهیت موجود است که به تبدیل نوع به نوع در وجود وابسته است. ماهیت به‌تنهایی قابل تشکیک نیست.

تمایز عرض و عرضی

استاد فرزانه قدس‌سره، با اشاره به تمایز میان عرض و عرضی در فلسفه اسلامی، بر نقش وجود در امکان تشکیک تأکید می‌ورزد. عرض، به‌عنوان ماهیت بدون وجود، تشکیک‌پذیر نیست، اما عرضی، که به ماهیت موجود اشاره دارد، قابلیت شدت و ضعف را داراست. برای مثال، سیاهی یا سفیدی، به‌عنوان عرضیات، به دلیل پیوند با وجود، می‌توانند شدت یابند، اما ماهیت سیاهی به‌تنهایی ثابت است.

این تمایز، که ریشه در کلیات خمس دارد، نشان می‌دهد که حرکت در عرضیات، به‌واسطه وجود، تحقق می‌یابد. استاد فرزانه قدس‌سره این نکته را با تمثیلی زیبا توضیح می‌دهد: سیب، چونان نقطه‌ای در صفحه وجود، با هر مرتبه وجودی، نوع جدیدی از ماهیت را می‌زاید، و این فرآیند، مانند تشکیل خط از نقاط متعدد، به پویایی وجود وابسته است.

تمثیل نقطه و خط

یکی از تمثیلات برجسته درس‌گفتار، تشبیه حرکت در مقوله به تشکیل خط از نقاط متعدد است. هر نقطه، با وجودی جدید همراه است، و خط، که از تجمیع این نقاط شکل می‌گیرد، به‌مثابه فرآیند حرکت در وجود است. سیب، که از دانه به میوه‌ای قرمز تبدیل می‌شود، هزاران مرتبه وجودی را طی می‌کند، و هر مرتبه، نوع جدیدی از ماهیت را پدید می‌آورد. این تمثیل، چونان نوری که تاریکی‌های معرفتی را می‌زداید، حرکت را به تجلی وجود در مراتب متعدد تشبیه می‌کند.

درنگ: حرکت در مقوله، مانند تشکیل خط از نقاط متعدد است که هر نقطه با وجودی جدید همراه است. این فرآیند، به پویایی وجود وابسته است.

جمع‌بندی بخش دوم

بخش دوم، با تمرکز بر وجود به‌عنوان بستر حرکت، نشان داد که حرکت در مقوله، تنها در «ماهیت موجود» و به‌واسطه وجود متصل سیال تحقق می‌یابد. تمایز میان عرض و عرضی، و تمثیل نقطه و خط، به روشن‌سازی این مفهوم کمک کرد. استاد فرزانه قدس‌سره، با تکیه بر حکمت متعالیه، حرکت را صفت ذاتی وجود می‌داند و نفی سکون در وجود را به‌عنوان اصلی بنیادین مطرح می‌سازد.

بخش سوم: نقد مفهوم‌سازی غیرواقعی و پیوند با عرفان

نقد مفهوم‌سازی‌های غیرواقعی

استاد فرزانه قدس‌سره، با تمثیلی طنزآمیز اما عمیق، مفهوم‌سازی‌های غیرواقعی را نقد می‌کند. وی با اشاره به «مرغ روی نان» به‌عنوان ماهیت بدون وجود، این‌گونه مفاهیم را گمراه‌کننده می‌داند. این تمثیل، که به ادعای خوردن «مرغ مفهومی» اشاره دارد، نشان‌دهنده خطای معرفت‌شناختی در تکیه بر مفاهیم ذهنی است. چنین مفهوم‌سازی‌هایی، چونان سرابی در بیابان معرفت، حقیقت را از نظر دور می‌دارند.

این نقد، با آیه ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَكُونُوا مَعَ الصَّادِقِينَ﴾ (توبه: ۱۱۹) هم‌راستاست، که می‌فرماید: «ای کسانی که ایمان آورده‌اید، از خدا پروا کنید و با راست‌گویان باشید». این آیه، بر ضرورت صداقت در معرفت و رفتار تأکید دارد و مفهوم‌سازی غیرواقعی را نفی می‌کند.

درنگ: مفهوم‌سازی‌های غیرواقعی، مانند «مرغ روی نان»، به خطای معرفت‌شناختی و حیله‌گری منجر می‌شود. صداقت در معرفت، با آیه قرآن کریم هم‌راستاست.

پیامدهای اجتماعی و عرفانی

استاد فرزانه قدس‌سره، با نقد حیله‌گری در رفتار، به تأثیرات اجتماعی مفهوم‌سازی غیرواقعی اشاره می‌کند. ادعای خوردن «مرغ مفهومی» نه‌تنها از صداقت دینی دور است، بلکه به نتایج اجتماعی منفی، مانند دروغ‌گویی، منجر می‌شود. این دیدگاه، با تأکید قرآن کریم بر صداقت و راستی، پیوندی عمیق دارد.

در بعد عرفانی، استاد فرزانه قدس‌سره به رفتار اولیای خدا اشاره می‌کند که با «دم حق» سیر می‌شوند و به پرخوری یا کم‌خوری متعادل عمل می‌کنند. اولیا، چونان شترانی که نشخوار معنوی می‌کنند، با غذای حلال و استنقاض، به تقرب الهی می‌رسند. این رفتار، که با قناعت و زهد عجین است، نشان‌دهنده پیوند عمیق میان وجودشناسی و عرفان است.

حرکت در وجود و نفی سکون

استاد فرزانه قدس‌سره، با تأکید بر حرکت ذاتی در وجود، سکون را در هستی محال می‌داند. وی حرکت را صفت ذاتی وجود می‌شمارد و فلاسفه سنتی را به دلیل ناتوانی در نسبت دادن حرکت به وجود، مورد نقد قرار می‌دهد. این دیدگاه، که ریشه در حکمت متعالیه دارد، وجود را چونان اقیانوسی پویا می‌داند که هر لحظه در حال تجلی و صیرورت است.

تمثیل رشد سیب یا انسان با «دم عالم و حق تعالی»، به نقش وجود در تکامل اشاره دارد. سیب، که با دم هستی رشد می‌کند، نه با مفهوم، نمادی از پویایی وجود است. این دیدگاه، با عرفان اسلامی که رشد معنوی را در پیوند با حق می‌داند، هم‌راستاست.

درنگ: حرکت، صفت ذاتی وجود است و سکون در هستی محال است. رشد سیب یا انسان، با دم حق تعالی و تجلی وجود محقق می‌شود.

جمع‌بندی بخش سوم

بخش سوم، با نقد مفهوم‌سازی‌های غیرواقعی و حیله‌گری، بر ضرورت صداقت در معرفت و رفتار تأکید کرد. پیوند میان وجودشناسی و عرفان، در رفتار اولیای خدا و تمثیلات عرفانی، به‌روشنی تبیین شد. حرکت در وجود، به‌عنوان صفت ذاتی هستی، نه‌تنها ماهیت را از تحرک محروم می‌داند، بلکه پویایی عالم را به تجلی حق تعالی نسبت می‌دهد.

نتیجه‌گیری و جمع‌بندی

این نوشتار، با بازخوانی درس‌گفتار شماره ۸۳۵ استاد فرزانه قدس‌سره، به بررسی عمیق مفهوم حرکت در مقوله پرداخت و با نقد آرای فلاسفه سنتی، از ابن‌سینا تا ملاصدرا و علامه طباطبایی، بر محدودیت‌های وجودشناختی ماهیت تأکید ورزید. حرکت، که ذاتاً به وجود متصل سیال وابسته است، نمی‌تواند در ماهیت صرف تحقق یابد. تمثیلات نقطه و خط، رشد سیب، و رفتار اولیای خدا، این مفهوم را به‌گونه‌ای روشن و دلنشین تبیین کردند. نقد تکرار و خلاصه‌سازی در فلسفه اسلامی، همراه با پیشنهاد نظام‌مندسازی علوم حوزوی، راهی به سوی نوسازی معرفت دینی گشود. آیات قرآن کریم، چونان چراغی هدایتگر، بر صداقت و همکاری در خیر تأکید داشتند و با نقد حیله‌گری، به پیوند میان فلسفه و عرفان اشاره کردند. این نوشتار، با حفظ امانت‌داری نسبت به محتوای اصلی، تلاش کرد تا با زبانی متین و تمثیلاتی فاخر، عمق فلسفی و عرفانی درس‌گفتار را برای مخاطبان فرهیخته روشن سازد.

با نظارت صادق خادمی