در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

فلسفه 838

متن درس






حرکت در وجود: بازسازی فلسفه اسلامی در پرتو نفی مقولات ماهوی

حرکت در وجود: بازسازی فلسفه اسلامی در پرتو نفی مقولات ماهوی

برگرفته از درس‌گفتارهای استاد فرزانه قدس‌سره (جلسه ۸۳۸)

دیباچه

فلسفه اسلامی، به‌مثابه دریایی ژرف و پویا، همواره در پی تبیین حقیقت هستی و پویایی آن بوده است. درس‌گفتار شماره ۸۳۸، ارائه‌شده توسط استاد فرزانه قدس‌سره، به کاوشی عمیق در مفهوم حرکت در چارچوب فلسفه وجودی و نقد دستگاه فلسفی ماهوی پرداخته است. این نوشتار، با تکیه بر محتوای اصلی درس‌گفتار و تحلیل‌های تفصیلی آن، چارچوبی نوین برای فهم هستی ارائه می‌دهد که حرکت را نه در مقولات ماهوی، بلکه در وجود و ماده جست‌وجو می‌کند.

بخش یکم: نفی حرکت در مقولات ماهوی و اثبات آن در وجود

مفهوم حرکت در فلسفه وجودی

حرکت، به‌مثابه جریانی بی‌وقفه در بستر هستی، در فلسفه وجودی جایگاهی بنیادین دارد. استاد فرزانه قدس‌سره تأکید دارند که حرکت در مقوله (ماهیت) پذیرفته نیست، بلکه تنها در موضوع (ماده) و وجود معتبر است. این دیدگاه، با نفی مقولات ماهوی، حرکت را ذاتی وجود می‌داند و چارچوبی وجودی برای تبیین پویایی هستی ارائه می‌دهد. مقوله، که همان ماهیت است، به دلیل ثبات ذاتی خود، نمی‌تواند بستر تغییر، تبدل یا رشد باشد. این نفی، بنیان فلسفه ماهوی را متزلزل کرده و وجود را تنها مقسم حقیقی معرفی می‌کند.

درنگ: حرکت در وجود و ماده جاری است، نه در ماهیت یا مقوله. این دیدگاه، پویایی ذاتی وجود را تأیید کرده و مقولات ماهوی را به مفاهیم انتزاعی تقلیل می‌دهد.

فلاسفه سنتی، با اجماع بر نفی حرکت در ماهیت، به محدودیت‌های این مفهوم اذعان دارند، اما به دلیل نفی حرکت در وجود، به مقوله متوسل شده‌اند. این رویکرد، به تناقضی آشکار منجر می‌شود: اگر حرکت در ماهیت موجوده به اعتبار وجود است، چرا حرکت در خود وجود پذیرفته نیست؟ این تناقض، ریشه در اعتقاد به ثبات ماهیت و نفی پویایی وجود دارد که فلسفه وجودی آن را رفع می‌کند.

نقد دستگاه ماهوی

فلسفه سنتی، به دلیل وابستگی به مقولات جوهر و عرض، نمی‌تواند مسائل فلسفی را به‌گونه‌ای حل کند که در جهان معاصر قابل عرضه باشد. استاد فرزانه قدس‌سره تأکید دارند که مقولات، مفاهیمی انتزاعی‌اند که حقیقت خارجی ندارند. برای مثال، سیاهی (سواد) به ذات خود حرکت نمی‌کند، زیرا ماهیت آن ثابت است و تغییر در ذات سیاهی، به معنای تبدل آن به غیرسیاهی (مانند سفیدی) است. موضوع حرکت سیاهی، ماده (جسم) است، نه ماهیت آن. این دیدگاه، ماده را بستر حرکت دانسته و ماهیت را به مفهومی ذهنی تقلیل می‌دهد.

به تعبیر استاد، همان‌گونه که جاده‌ای گسترده پیش روی مسافر است و فرسخ تنها عنوانی برای مسافت آن، حقیقت حرکت در وجود و ماده است، نه در عناوین و اسامی مانند سیب، سیب‌زمینی یا فرسخ. این عناوین، صرفاً مفاهیمی برای سهولت ادراک‌اند و حقیقت خارجی ندارند. وجود، چونان جریانی زلال، در همه مراتب هستی، از ناسوت تا مجردات، در حرکت است.

جمع‌بندی بخش یکم

این بخش، با تأکید بر نفی حرکت در مقولات ماهوی و اثبات آن در وجود و ماده، چارچوبی نوین برای فهم پویایی هستی ارائه می‌دهد. فلسفه سنتی، به دلیل محدودیت‌های خود در پذیرش حرکت در وجود، به تناقضاتی گرفتار آمده که فلسفه وجودی آن‌ها را رفع می‌کند. حرکت، به‌مثابه روحی جاری در کالبد هستی، تنها در وجود و ماده معنا می‌یابد.

بخش دوم: بازخوانی آرای فلاسفه و نقد آن‌ها

دیدگاه صدرا و علامه طباطبایی

استاد فرزانه قدس‌سره به بازخوانی آرای ملاصدرا و علامه طباطبایی پرداخته و نقدهایی عمیق بر آن‌ها وارد کرده‌اند. ملاصدرا حرکت در مقوله را به تبدل جوهر از نوع به نوع نسبت می‌دهد، اما این دیدگاه، به دلیل وابستگی به مفهوم جوهر، کاملاً وجودی نیست. علامه طباطبایی، در حاشیه اسفار (جلد سوم، صفحه ۶۹، ذیل فصل ۲۲)، حرکت در مقوله را نقد کرده و به دیدگاه صدرا اشاره دارد. همچنین، عبارات بدایه و نهایه علامه، چکیده‌ای از بحث حرکت در وجود است، اما همچنان تحت تأثیر چارچوب ماهوی قرار دارد.

استاد تأکید دارند که اگر حرکت به انتزاع مقوله تقلیل یابد، مفهومی می‌شود، اما صدرا تبدل جوهر را واقعی می‌داند. این تناقض، ریشه در تفاوت بین انتزاع مفهومی و تبدل واقعی دارد. برای مثال، سیب با تبدلات فراوان (کوچک، بزرگ، قرمز، شیرین) یک وجود واحد است، نه توالی انواع. این وحدت وجودی، نفی توالی ماهیات را در پی دارد و نشان می‌دهد که سیب در خارج ماهیت نیست، بلکه وجودی است که با نامی شناخته می‌شود.

درنگ: سیب، به‌مثابه وجودی واحد، در تبدلات خود پویاست، اما این پویایی در وجود و ماده آن است، نه در ماهیت یا مقوله‌ای که صرفاً مفهومی انتزاعی است.

نقد محدودیت‌های فلسفه سنتی

فلسفه سنتی، به دلیل وابستگی به مقولات، نمی‌تواند با فلسفه‌های جهانی رقابت کند یا نیازهای نظام اسلامی را برآورده سازد. استاد فرزانه قدس‌سره تأکید دارند که علم دینی نیازمند بازسازی اساسی است تا بتواند پاسخگوی پرسش‌های معاصر باشد. این بازسازی، مستلزم نفی مقولات ماهوی و تمرکز بر وجود به‌عنوان بستر حرکت است. برای مثال، اگر سیب، زردآلو و سیب‌زمینی را در هم آمیزیم، ماهیت‌ها از بین می‌روند، اما وجود باقی می‌ماند و حرکت می‌کند. این تمثیل، به نفی ماهیت و تأکید بر پویایی وجود اشاره دارد.

جمع‌بندی بخش دوم

این بخش، با نقد آرای فلاسفه سنتی و بازخوانی دیدگاه‌های صدرا و علامه، نشان داد که محدودیت‌های دستگاه ماهوی، مانع از تبیین دقیق حرکت در هستی شده است. فلسفه وجودی، با نفی مقولات و تأکید بر وجود و ماده، راهی نوین برای فهم پویایی عالم ارائه می‌دهد.

بخش سوم: حرکت در وجود و پیوند آن با عرفان

پویایی وجود در همه مراتب هستی

استاد فرزانه قدس‌سره تأکید دارند که حرکت در همه مراتب وجود، از ناسوت تا مجردات، جاری است، زیرا هر جا وجود است، حرکت نیز هست. این دیدگاه، عالم را از خدا تا خلق، پویا و زنده می‌کند. ماده و مجرد، تعینات مختلف وجود‌اند و حرکت در همه این مراتب جریان دارد. برای مثال، جاده‌ای که مسافر بر آن گام برمی‌دارد، حقیقت حرکت را در خود دارد، نه در عنوان فرسخ که صرفاً مفهومی ذهنی است.

قرآن کریم، در آیه‌ای ژرف، این پویایی را تأیید می‌کند: إِذَا أَرَادَ شَيْئًا أَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ (سوره یس، آیه ۸۲: چون چیزی را اراده کند، فقط به آن می‌گوید باش، پس می‌شود). این آیه، به خلقت وجود از طریق اراده الهی اشاره دارد، اما استاد تأکید دارند که نفی «کن» (لا کن) در فلسفه وجودی محال است، زیرا نابودی وجود، نابودی ذات حق است.

درنگ: وجود، چونان جریانی زلال، در همه مراتب هستی در حرکت است و نابودی آن محال است، زیرا وجود مخلوق با وجود حق پیوندی ناگسستنی دارد.

پیوند فلسفه وجودی با عرفان

استاد فرزانه قدس‌سره، با استناد به کلام امیرالمؤمنین علیه‌السلام، می‌فرمایند: «نمی‌توان از حاکمیت حق گریخت». این کلام، به حاکمیت مطلق وجود و نفی امکان خروج از آن اشاره دارد. همچنین، نقل از امام سجاد علیه‌السلام که فرمود: «قلب من از تو نو‌نواتر است، زیرا تو سجاد داری و من خدای سجاد دارم»، به تجلی خدا در قلب انسان و وحدت وجودی بین خالق و مخلوق اشاره دارد. این پیوند عرفانی، انسان را از تنگناهای مادی رها کرده و به عظمت وجودی او آگاهی می‌بخشد.

استاد، با نقدی عمیق، بر ضرورت اصالت در مناجات تأکید دارند. مناجات باید از دل برآید، نه تکرار عبارات کلیشه‌ای. اجبار به استفاده از زبانی که فهمیده نمی‌شود، مانع ارتباط قلبی با خداست. این نقد، به اهمیت فهم معانی و آموزش آن به عموم اشاره دارد.

جمع‌بندی بخش سوم

این بخش، با تأکید بر پویایی وجود در همه مراتب هستی و پیوند آن با عرفان، نشان داد که فلسفه وجودی نه‌تنها تبیینی علمی از حرکت ارائه می‌دهد، بلکه با عرفان اسلامی پیوندی عمیق دارد. آیات قرآن کریم و روایات، این پویایی را تأیید کرده و انسان را به آگاهی از حقیقت وجودی خود دعوت می‌کنند.

بخش چهارم: ضرورت بازسازی علم دینی

نقد محدودیت‌های آموزش‌های دینی

استاد فرزانه قدس‌سره، با نگاهی نقادانه، به محدودیت‌های علم دینی در تبیین مسائل معاصر اشاره دارند. تأکید بر اصطلاحات پیچیده، مانند «قصد انشا»، و اجبار به استفاده از زبانی که برای عموم قابل فهم نیست، جامعه را از فهم معانی محروم می‌کند. این نقد، به ضرورت ساده‌سازی و آموزش معانی به عموم تأکید دارد، تا ارتباط با حقیقت الهی از طریق فهم و اصالت برقرار شود.

همچنین، استاد به اهمیت حفظ زبان مادری و هویت فرهنگی اشاره دارند. استفاده از زبان‌های بیگانه، مانند انگلیسی در پیام‌رسان‌ها، به زبان مادری آسیب می‌زند. کمبود کتب علمی به زبان فارسی نیز باعث شده که دانشمندان ایرانی به اشتباه به فرهنگ‌های دیگر نسبت داده شوند. این نقد، به ضرورت تولید محتوای علمی به زبان فارسی و حفظ هویت فرهنگی تأکید دارد.

درنگ: علم دینی نیازمند بازسازی است تا با ساده‌سازی مفاهیم و حفظ هویت فرهنگی، پاسخگوی نیازهای معاصر و رقابت با فلسفه‌های جهانی باشد.

جمع‌بندی بخش چهارم

این بخش، با نقد محدودیت‌های علم دینی و تأکید بر ضرورت بازسازی آن، راه را برای تولید دانشی پویا و متناسب با نیازهای معاصر هموار می‌کند. حفظ زبان مادری و آموزش معانی به عموم، از الزامات این بازسازی است.

نتیجه‌گیری

درس‌گفتار شماره ۸۳۸، با تکیه بر نفی مقولات ماهوی و اثبات حرکت در وجود و ماده، چارچوبی نوین برای فلسفه اسلامی ارائه می‌دهد. حرکت، به‌مثابه جریانی زلال در بستر هستی، در همه مراتب وجود، از ناسوت تا مجردات، جاری است. آیات قرآن کریم، مانند إِذَا أَرَادَ شَيْئًا أَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ (سوره یس، آیه ۸۲)، به خلقت وجود از طریق اراده الهی اشاره دارند، اما نفی وجود در فلسفه وجودی محال است. نقد فلاسفه سنتی، از صدرا تا علامه، نشان‌دهنده محدودیت‌های دستگاه ماهوی و ضرورت بازسازی فلسفه در چارچوب وجودی است. این اثر، با پیوند فلسفه و عرفان، انسان را به آگاهی از حقیقت وجودی خود دعوت می‌کند و بر ضرورت بازسازی علم دینی برای پاسخگویی به نیازهای معاصر تأکید دارد.

این کتاب، چونان آیینه‌ای که حقیقت هستی را بازمی‌تاباند، تلاش دارد تا با زبانی فاخر و ساختاری علمی، پویایی وجود را به تصویر کشد و راه را برای فهمی نوین از فلسفه اسلامی هموار سازد.

با نظارت صادق خادمی