در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

فلسفه 839

متن درس





تحلیل و تبیین حرکت در فلسفه اسلامی: بازخوانی انتقادی درس‌گفتار شماره 839

تحلیل و تبیین حرکت در فلسفه اسلامی: بازخوانی انتقادی درس‌گفتار شماره 839

برگرفته از درس‌گفتارهای استاد فرزانه قدس‌سره (جلسه ۸۳۹)

دیباچه

فلسفه اسلامی، به‌مثابه دریایی ژرف از تأملات وجودشناختی و معرفت‌شناختی، همواره کوشیده است تا چیستی هستی و پویایی آن را در چارچوب مفاهیم بنیادین چون وجود، ماهیت، و حرکت تبیین نماید. درس‌گفتار شماره ۸۳۹، به‌عنوان یکی از تأملات عمیق در این حوزه، به نقد و بازاندیشی مفهوم حرکت در مقوله می‌پردازد و با رویکردی انتقادی، چالش‌های معرفت‌شناختی و وجودشناختی این مفهوم را در پرتو حکمت متعالیه و دیدگاه‌های فلاسفه‌ای چون ملاصدرا و فخر رازی مورد کاوش قرار می‌دهد.

بخش نخست: نقد مفهوم حرکت در مقوله

اشکالات بنیادین بر حرکت مقوله‌ای

نقد مفهوم حرکت در مقوله، در این درس‌گفتار، با طرح دو اشکال حلی و نقضی آغاز می‌گردد. اشکال نقضی، تناقض درونی دیدگاه فلاسفه سنتی را هدف قرار می‌دهد که ماهیت را فاقد تبدل و تغییر می‌دانند، اما حرکت را به مقوله، که خود همان ماهیت موجوده است، نسبت می‌دهند. این تناقض، مانند نوری که به تاریکی تعاریف ناسازگار می‌تابد، آشکار می‌سازد که فرض حرکت در ماهیت، با ذات ایستای آن در تضاد است.

درنگ: اشکال نقضی بر حرکت در مقوله، تناقض میان نفی تغییر در ماهیت و نسبت دادن حرکت به مقوله را برجسته می‌سازد، که نشان‌دهنده ناسازگاری درونی دیدگاه فلاسفه سنتی است.

اشکال حلی، از منظری وجودشناختی، حرکت را به ظرف وجود نسبت می‌دهد و ماهیت را به‌تنهایی فاقد تحقق و تحرک می‌داند. این دیدگاه، مانند جویباری که از سرچشمه وجود جاری می‌شود، حرکت را به‌عنوان پویایی ذاتی هستی معرفی می‌کند و مقوله را از جایگاه موضوع حرکت کنار می‌گذارد.

تمایز ماهیت و مقوله

فلاسفه سنتی، مقوله را به‌مثابه ماهیت موجوده تعریف کرده‌اند، اما این درس‌گفتار با تأکید بر اینکه ماهیت بدون وجود نمی‌تواند موضوع حرکت باشد، این تمایز را به چالش می‌کشد. ماهیت، مانند سایه‌ای است که تنها در پرتو وجود معنا می‌یابد و به‌تنهایی از تحرک محروم است. این دیدگاه، با حکمت متعالیه ملاصدرا هم‌راستاست که وجود را اصل و ماهیت را فرع می‌داند.

حرکت در وجود، نه ماهیت

درس‌گفتار با قاطعیت اعلام می‌دارد که حرکت در ظرف وجود تحقق می‌یابد، نه در ماهیت. اگر ماهیت موجوده باشد، حرکت در آن تنها به‌واسطه وجود ممکن است، مانند گیاهی که رشدش نه در ذات گیاه‌ بودن، بلکه در پویایی ماده و وجود آن ریشه دارد. این تبیین، با اصالت وجود در فلسفه اسلامی هم‌خوانی دارد و ماهیت را به‌عنوان مفهومی اعتباری کنار می‌گذارد.

درنگ: حرکت ذاتی در وجود است و ماهیت، به‌مثابه مفهومی اعتباری، فاقد تحرک مستقل است. این دیدگاه، اصالت وجود را به‌عنوان بنیاد هستی‌شناختی حرکت تأیید می‌کند.

نفی استقلال ماهیت

استاد فرزانه قدس‌سره تأکید می‌ورزند که در عالم هستی، تنها وجود تحقق دارد و ماهیت به‌تنهایی فاقد وجود است تا بتواند موضوع حرکت باشد. این دیدگاه، با آیه شریفه قرآن کریم هم‌خوانی دارد: ﴿كُلُّ شَيْءٍ هَالِكٌ إِلَّا وَجْهَهُ﴾ (قصص: ۸۸)، که ترجمه آن چنین است: «هر چیزی جز وجه او نابودشونده است.» این آیه، مانند آیینه‌ای که حقیقت وجود الهی را بازمی‌تاباند، بر اصالت وجود و نفی استقلال ماهیت تأکید دارد.

نقد روش‌شناختی فلاسفه سنتی

فلاسفه سنتی، به دلیل ناتوانی در نسبت دادن حرکت به وجود، آن را به مقوله نسبت داده‌اند، که این امر به مشکلات معرفت‌شناختی منجر شده است. این درس‌گفتار، با نقدی روش‌مند، این رویکرد را مانند ساختمانی سست‌بنیاد می‌داند که در برابر بادهای نقد فرومی‌ریزد. تأکید بر پیوند فلسفه با علوم طبیعی، به‌مثابه پلی است که فلسفه را از عام‌نگری به سوی دقت علمی رهنمون می‌سازد.

بخش دوم: بازخوانی دیدگاه‌های فلاسفه

نقد ملاصدرا به تبدیل نوع به نوع

ملاصدرا در «اسفار اربعه» (جلد سوم، صفحه ۷۰) حرکت در مقوله را به موضوع (ماده) نسبت می‌دهد، نه ماهیت. این دیدگاه، مانند جریانی که از سطح به عمق می‌رسد، حرکت را از مقوله به وجود منتقل می‌کند. وی با مثال سیاهی، استدلال می‌کند که ذات سواد نمی‌تواند شدت یابد، بلکه ماده (موضوع) است که متحرک است. این تبیین، مانند نوری که تاریکی ابهام را می‌زداید، حرکت را به پویایی ماده و وجود نسبت می‌دهد.

نقد فخر رازی به حرکت در مقوله

فخر رازی در «مشرقیات» معتقد است که ماهیت (مانند سیاهی) نمی‌تواند متحرک باشد، و حرکت به وجود یا ماده تعلق دارد. وی با مثال سیاهی، استدلال می‌کند که با اشتداد، سیاهی از نوع خود خارج شده و به رنگ دیگری تبدیل می‌گردد. این دیدگاه، مانند رنگین‌کمانی که تنوع مراتب را نشان می‌دهد، با علوم طبیعی هم‌خوانی دارد و بر تنوع مراتب رنگ‌ها تأکید می‌ورزد.

درنگ: دیدگاه فخر رازی درباره تنوع مراتب رنگ‌ها، با علوم طبیعی سازگار است و بر پویایی ماده و وجود در برابر ایستایی ماهیت تأکید دارد.

نقد ملاصدرا به فخر رازی

ملاصدرا دیدگاه فخر رازی را رد می‌کند و معتقد است که سیاهی با اشتداد همچنان سیاهی است، نه رنگ دیگر. این نقد، مانند دیواری که در برابر تنوع مراتب می‌ایستد، به حفظ ماهیت سیاهی تأکید دارد. با این حال، درس‌گفتار استدلال می‌کند که نقد ملاصدرا به دلیل عدم توجه به علوم طبیعی ناکافی است، زیرا تنوع رنگ‌ها، مانند جویبارهایی که از یک سرچشمه جاری می‌شوند، در علوم طبیعی تأیید می‌شود.

بخش سوم: پیوند فلسفه و علوم طبیعی

ضرورت پیوند فلسفه با علوم طبیعی

درس‌گفتار با نقدی ژرف بر فلسفه سنتی، بر ضرورت پیوند آن با علوم طبیعی تأکید می‌ورزد. فلسفه‌ای که از علوم طبیعی بی‌بهره باشد، مانند درختی است که از ریشه‌های دانش تجربی محروم مانده و به عام‌نگری و ساده‌سازی فرو می‌غلتد. مثال ترکیب رنگ‌ها، که در آن ترکیب تدریجی سفید و سیاه هزاران رنگ متمایز ایجاد می‌کند، نشان‌دهنده تنوع مراتب در عالم ماده است که عرف به دلیل محدودیت ادراکی، آن‌ها را با نام‌های کلی مانند «سیاه» می‌شناسد.

محدودیت ادراک انسانی

ادراک انسانی، به دلیل گنده‌بینی، قادر به تشخیص تمام مراتب رنگ‌ها یا تغییرات لحظه‌ای در عالم نیست. این محدودیت، با آیه شریفه قرآن کریم هم‌خوانی دارد: ﴿وَمَا أُوتِيتُمْ مِنَ الْعِلْمِ إِلَّا قَلِيلًا﴾ (اسراء: ۸۵)، که ترجمه آن چنین است: «و جز اندکی از دانش به شما داده نشده است.» این آیه، مانند مشعلی که تاریکی جهل را روشن می‌کند، بر محدودیت معرفت انسانی تأکید دارد.

درنگ: محدودیت ادراک انسانی، مانع از تشخیص دقیق مراتب پویایی در عالم ماده است، و پیوند فلسفه با علوم طبیعی این محدودیت را جبران می‌کند.

مثال‌های کاربردی: رشد درخت و گلبول‌ها

درس‌گفتار با مثال‌هایی چون رشد درخت و تغییرات گلبول‌ها در آزمایشگاه، پویایی ماده و وجود را تبیین می‌کند. رشد درخت، مانند جریانی که از ریشه به شاخه‌ها می‌رسد، به حرکت در ماده اشاره دارد، نه تغییر در ماهیت. تغییرات گلبول‌ها، که تنها با ابزارهای دقیق علمی قابل‌تشخیص است، نشان‌دهنده محدودیت ادراک عرفی و ضرورت استفاده از ابزارهای علمی است.

بخش چهارم: بازتعریف ماهیت و وجود

نفی ماهیت به‌عنوان حقیقت

درس‌گفتار با تأکید بر اینکه ماهیت مفهومی اعتباری است، حرکت در آن را محال می‌داند. این دیدگاه، با آیه شریفه قرآن کریم هم‌خوانی دارد: ﴿إِنْ هِيَ إِلَّا أَسْمَاءٌ سَمَّيْتُمُوهَا أَنْتُمْ وَآبَاؤُكُمْ﴾ (نجم: ۲۳)، که ترجمه آن چنین است: «این‌ها جز نام‌هایی نیست که شما و پدرانتان آن‌ها را نام‌گذاری کرده‌اید.» این آیه، مانند بادی که پرده‌های توهم را کنار می‌زند، بر اعتباری بودن مفاهیم و اصالت وجود تأکید دارد.

اتحاد وجود و ماهیت

استاد فرزانه قدس‌سره، با تمثیلی زیبا، اتحاد وجود و ماهیت را به پیوند عاشق و معشوق تشبیه می‌کنند. در عالم خارج، وجود و ماهیت متحدند و ماهیت به‌تنهایی وجود ندارد، مانند سایه‌ای که بدون نور بی‌معناست. این دیدگاه، با مفهوم وحدت در عرفان اسلامی و اصالت وجود در حکمت متعالیه هم‌راستاست.

درنگ: اتحاد وجود و ماهیت در عالم خارج، مانند پیوند عاشق و معشوق، نفی استقلال ماهیت و اصالت وجود را تأیید می‌کند.

نقد تخصیص در مقولات

فلاسفه سنتی، حرکت را در برخی مقولات (مانند کم و کیف) پذیرفته و در برخی دیگر رد کرده‌اند، که این تخصیص به ناسازگاری منجر شده است. درس‌گفتار این رویکرد را مانند نقشه‌ای ناقص می‌داند که نمی‌تواند مسیر حقیقت را به‌درستی نشان دهد. فخر رازی نیز با تخصیص در مقولات مشکل داشته و آن را نپذیرفته است، دیدگاهی که با نقد روش‌شناختی این درس‌گفتار هم‌خوانی دارد.

جمع‌بندی

درس‌گفتار شماره ۸۳۹، با رویکردی انتقادی و عمیق، مفهوم حرکت در مقوله را در فلسفه اسلامی به چالش می‌کشد و با طرح اشکالات حلی و نقضی، ناسازگاری‌های معرفت‌شناختی و وجودشناختی آن را آشکار می‌سازد. با نفی استقلال ماهیت و تأکید بر حرکت ذاتی در وجود و ماده، این درس‌گفتار دیدگاه‌های فلاسفه سنتی، به‌ویژه ملاصدرا و فخر رازی، را بازخوانی کرده و نشان می‌دهد که حرکت در مقوله، به دلیل نفی تغییر در ماهیت، محال است. مثال‌هایی چون رشد درخت، ترکیب رنگ‌ها، و تغییرات گلبول‌ها، پویایی ماده و وجود را تبیین کرده و محدودیت‌های ادراک انسانی را برجسته می‌سازند. آیات قرآن کریم، مانند ﴿إِنْ هِيَ إِلَّا أَسْمَاءٌ سَمَّيْتُمُوهَا أَنْتُمْ وَآبَاؤُكُمْ﴾، بر اعتباری بودن مفاهیم و اصالت وجود تأکید دارند. نقد تخصیص در مقولات و دعوت به پیوند فلسفه با علوم طبیعی، راهی به سوی نوسازی فلسفه اسلامی ارائه می‌دهد. این اثر، با حفظ تمامی جزئیات درس‌گفتار و تحلیل‌های تفصیلی، در قالبی علمی و منسجم، به بازسازی معرفت‌شناختی و وجودشناختی فلسفه اسلامی دعوت می‌کند.

با نظارت صادق خادمی