متن درس
تحلیل فلسفی حرکت و وجود در فلسفه اسلامی
برگرفته از درسگفتارهای استاد فرزانه قدسسره (جلسه ۸۴۰)
دیباچه
فلسفه، به مثابه دانشی که در پی شناخت حقیقت وجود و هستی است، همواره در تلاش بوده تا پرده از رازهای پنهان عالم بردارد. درسگفتار شماره ۸۴۰ استاد فرزانه قدسسره، با نگاهی نوین و ژرف به مقوله حرکت و وجود، چارچوبی بدیع برای فهم پویایی هستی ارائه میدهد. این نوشتار، با تأمل در نقد مفاهیم سنتی فلسفه اسلامی، بهویژه مفهوم اتصال، و تأکید بر تتالی انات و همجواری وجودی، تلاش دارد تا فلسفه را از قید مفاهیم ذهنی صرف رها ساخته و آن را با واقعیات عینی و علوم تجربی پیوند دهد.
بخش یکم: بازاندیشی در چیستی فلسفه و موضوع آن
نقد فلسفه مفهومی صرف
فلسفه، در نگاه سنتی، گاه به علمی مفهومی تقلیل یافته که در آن، فیلسوف در انزوای ذهنی به خلق و پردازش مفاهیم میپردازد. این رویکرد، که ذهن را به مثابه جزیرهای منفصل از واقعیات خارجی میانگارد، از منظر استاد فرزانه قدسسره مورد نقد قرار گرفته است. فلسفه، بهسان دریایی که باید با امواج علوم تجربی درآمیزد، نمیتواند در انزوای ذهنی به حقیقت هستی دست یابد. این نقد، دعوتی است به بازنگری در روششناسی فلسفی و پیوند آن با واقعیات عینی.
درنگ: فلسفه نباید در قفس مفاهیم ذهنی محبوس بماند، بلکه باید با علوم تجربی همنشین شود تا حقیقت وجود را بهدرستی بازتاب دهد.
پیوند فلسفه و علوم تجربی
فلسفه، بهعنوان وجودشناسی، نمیتواند نسبت به دستاوردهای علوم تجربی بیتفاوت باشد. این علم، که در پی شناخت حقیقت وجود است، باید با مشاهدات عینی و دادههای تجربی همراستا گردد. استاد فرزانه قدسسره تأکید دارند که فلسفه، همچون آینهای که نور حقیقت را بازمیتاباند، باید از دادههای علوم تجربی بهره گیرد تا شناخت جامعی از هستی ارائه دهد.
موضوع فلسفه: وجود، نه مفهوم
موضوع فلسفه، وجود و هستی است، نه صرفاً مفاهیمی که در ذهن شکل میگیرند. تعریف سنتی که فلسفه را به شناخت مفهوم وجود محدود میکند، از منظر استاد فرزانه قدسسره ناکافی است. فلسفه، بهسان کاوشگری که در جستوجوی گوهر حقیقت در اعماق وجود است، باید به خود هستی نظر افکند، نه به سایههای ذهنی آن.
روش شناخت وجود
شناخت وجود، از طریق ذهن بهعنوان آینهای برای انعکاس واقعیات خارجی صورت میگیرد. با این حال، موضوع فلسفه خود وجود است، نه مفاهیم ذهنی. این تمایز، به مثابه خطی است که بین ابزار شناخت (ذهن) و مقصود شناخت (وجود خارجی) کشیده شده و فلسفه را به سوی واقعیات عینی رهنمون میسازد.
جمعبندی بخش یکم
این بخش، با نقد رویکرد مفهومی صرف و تأکید بر پیوند فلسفه با علوم تجربی، چارچوبی نوین برای تعریف موضوع فلسفه ارائه میدهد. فلسفه، بهعنوان دانشی که وجود را کاوش میکند، باید از انزوای ذهنی رهایی یابد و با واقعیات عینی همنشین شود. این بازاندیشی، راه را برای فهمی عمیقتر از حرکت و پویایی هستی هموار میسازد.
بخش دوم: حرکت در وجود و نقد مقولات ماهوی
حرکت در وجود و ماده
حرکت، بهعنوان ویژگی ذاتی وجود و ماده، در فلسفه استاد فرزانه قدسسره جایگاهی بنیادین دارد. برخلاف دیدگاههای سنتی که حرکت را در مقولات ماهوی جستوجو میکنند، ایشان حرکت را ذاتی وجود میدانند و مقولات ماهوی را به تعینات وجودی تقلیل میدهند. این دیدگاه، بهسان نسیمی است که غبار مفاهیم زائد را از چهره حقیقت میزداید.
نقد حرکت در مقوله
فلاسفه سنتی، حرکت را در مقولات ماهوی پذیرفتهاند، اما این دیدگاه به دلیل وابستگی به مفهوم ماهیت، از منظر استاد فرزانه قدسسره ناکارآمد است. مقوله، که خود فاقد وجود مستقل است، نمیتواند بستر حرکت باشد. این نقد، به مثابه کلیدی است که قفل پیچیدگیهای غیرضروری فلسفه سنتی را میگشاید.
درنگ: حرکت، ذاتی وجود است و مقولات ماهوی، که فاقد حقیقت وجودیاند، نمیتوانند بستر آن باشند.
فخر رازی و نقد حرکت در مقوله
فخر رازی، که بهعنوان امامی در طرح اشکالات فلسفی شناخته میشود، حرکت در مقوله را نقد کرده و بر واقعیات ملموس تأکید ورزیده است. وی معتقد است که متحرک در هر لحظه مقداری جدید کسب میکند که در زمانهای مختلف متفاوت است. این دیدگاه، که به پویایی عینی نظر دارد، در مقایسه با رویکرد مفهومی صدرا، ملموستر و روشنتر است.
اهمیت آزمایشگاه در فهم حرکت
استاد فرزانه قدسسره، با بهرهگیری از تمثیلی بدیع، آزمایشگاه را به ساعتسازی تشبیه میکنند که با ذرهبین، اجزای ریز را بزرگنمایی کرده و به فهم دقیقتر حرکت یاری میرساند. این تأکید بر ابزارهای تجربی، فلسفه را از قید مفاهیم ذهنی رها ساخته و به سوی واقعیات عینی هدایت میکند.
جمعبندی بخش دوم
این بخش، با تأکید بر حرکت بهعنوان ویژگی ذاتی وجود و نقد مقولات ماهوی، به بازتعریف پویایی هستی میپردازد. دیدگاه فخر رازی، که بر واقعیات ملموس تأکید دارد، در کنار استفاده از ابزارهای تجربی، راه را برای فهمی عمیقتر از حرکت در وجود هموار میسازد.
بخش سوم: تتالی انات و نفی اتصال در عالم
تتالی انات و پویایی عالم
استاد فرزانه قدسسره، با نفی اتصال در عالم، تتالی انات را بهعنوان مکانیزم بنیادین پویایی هستی معرفی میکنند. عالم، بهسان دیواری است که آجرهای آن نه با اتصال، بلکه با همجواری موزون کنار هم قرار گرفتهاند. این دیدگاه، که فلاسفه سنتی آن را محال میدانستند، با دستاوردهای علم مدرن تأیید شده و نشاندهنده هماهنگی ذاتی عالم است.
درنگ: عالم از تتالی انات تشکیل شده و هیچ اتصالی در آن وجود ندارد؛ همه چیز با همجواری موزون حرکت میکند.
نفی اتصال در ساختار عالم
اتصال، که در نگاه عرفی و سنتی بهعنوان بستر حرکت تلقی میشود، از منظر استاد فرزانه قدسسره نفی شده است. ایشان، با تمثیلاتی چون آرد و خمیر، پارچه و بافتنی، و بند انگشت، نشان میدهند که عالم از همجواری ذرات تشکیل شده و اتصال مکانیکی در آن جایی ندارد. این دیدگاه، به مثابه نوری است که تاریکی مفاهیم عرفی را روشن میسازد.
نظام احسن خلقت
نظام احسن عالم، در همجواری موزون ذرات بدون نیاز به اتصال نهفته است. آیات قرآن کریم، مانند وَلَا يَعْزُبُ عَنْهُ مِثْقَالُ ذَرَّةٍ (سوره سبأ، آیه ۶۱؛ ترجمه: ذرهای از او پنهان نمیماند) و عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ (سوره آلعمران، آیه ۳؛ ترجمه: نزد پروردگارشان روزی داده میشوند)، به احاطه الهی و نظم دقیق ذرات عالم اشاره دارند.
تمثیلات در تبیین همجواری
استاد فرزانه قدسسره، با بهرهگیری از تمثیلاتی چون خاکستر و اسکناس، دیوار و درخت، و تشییع جنازه، به تبیین همجواری وجودی میپردازند. این تمثیلات، بهسان پنجرههایی هستند که به سوی حقیقت پویایی عالم گشوده میشوند و نشان میدهند که عالم با ربط و هماهنگی موزون، نه اتصال، اداره میشود.
جمعبندی بخش سوم
این بخش، با تأکید بر تتالی انات و نفی اتصال، چارچوبی نوین برای فهم پویایی عالم ارائه میدهد. همجواری موزون ذرات، که با نظم الهی اداره میشود، جایگزین مفهوم اتصال شده و عظمت خلقت را به نمایش میگذارد.
بخش چهارم: ربط وجودی و تأثیرات متقابل در عالم
تمایز ارتباط و اتصال
استاد فرزانه قدسسره، با تمایز بین ارتباط و اتصال، عالم را مجموعهای از ربطهای وجودی میدانند که با تعاشق و همجواری اداره میشود. این دیدگاه، بهسان پلی است که فلسفه را با عرفان پیوند میدهد و نشان میدهد که عالم با ربط وجودی، نه اتصال مکانیکی، پویایی خود را حفظ میکند.
تأثیر همجواری در جامعه
همجواری در جامعه، از طریق تنفس، نگاه، و فکر، افراد را تحت تأثیر قرار میدهد. استاد فرزانه قدسسره، با اشاره به روایاتی چون «به صورت بینماز نگاه نکن»، به تأثیرات وجودی اعمال و تعاملات اجتماعی اشاره دارند. این تأثیرات، به مثابه امواجی هستند که در دریای وجودی جامعه منتشر میشوند.
درنگ: عالم با ربط وجودی و تعاشق اداره میشود، نه با اتصال مکانیکی.
تجانس روحی در جوامع
افراد در یک جامعه، به دلیل همجواری وجودی، به مانند هم فکر و رفتار میکنند. این تجانس، که از تعاملات وجودی ناشی میشود، نشاندهنده تأثیر عمیق همجواری در شکلگیری فرهنگ و رفتار جمعی است.
آزمایشگاه عرفانی و تجربه عینی
استاد فرزانه قدسسره، تجربه عینی را بهعنوان آزمایشگاهی عرفانی معرفی میکنند که به فهم وجودی عالم یاری میرساند. نشستن کنار قبر، تعامل با حیوانات، یا خواندن کتاب عالمی شناختهشده، به مثابه کلیدهایی هستند که درهای معرفت وجودی را میگشایند.
جمعبندی بخش چهارم
این بخش، با تأکید بر ربط وجودی و تأثیرات متقابل در عالم، نشان میدهد که پویایی هستی از همجواری موزون و تعاملات وجودی ناشی میشود. تجربه عینی، بهعنوان مکمل مطالعه نظری، راه را برای فهمی عمیقتر از حقیقت عالم هموار میسازد.
نتیجهگیری
درسگفتار شماره ۸۴۰ استاد فرزانه قدسسره، با ارائه چارچوبی نوین برای فهم حرکت و وجود، فلسفه اسلامی را از قید مفاهیم سنتی رها ساخته و به سوی واقعیات عینی رهنمون میسازد. نفی اتصال و تأکید بر تتالی انات و همجواری وجودی، بهسان نوری است که تاریکیهای مفاهیم عرفی و سنتی را روشن میکند. آیات قرآن کریم، چون وَلَا يَعْزُبُ عَنْهُ مِثْقَالُ ذَرَّةٍ و عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ، به احاطه الهی و نظم موزون عالم اشاره دارند. این اثر، با بازنویسی دقیق و جامع، تمامی نکات و جزئیات درسگفتار را در قالبی علمی و دانشگاهی ارائه داده و با بهرهگیری از تمثیلات فاخر، به غنای محتوایی آن افزوده است.
با نظارت صادق خادمی