متن درس
تحلیل وجودشناختی حرکت و مقولات در فلسفه اسلامی
برگرفته از درسگفتارهای استاد فرزانه قدسسره (جلسه ۸۴۵)
دیباچه
حوزه فلسفه اسلامی، چونان دریایی ژرف، همواره کانون تأملات عمیق در باب وجود، حرکت، و مقولات بوده است. این نوشتار، که از درسگفتارهای استاد فرزانه قدسسره در جلسه هشتصد و چهل و پنجم برگرفته شده، به بازاندیشی انتقادی در نظریههای سنتی حرکت در مقولات میپردازد و با تأکید بر اصالت وجود، بنیانهای معرفتشناختی و وجودشناختی را بازسازی میکند. این بررسی، نهتنها به نقد دیدگاههای فلاسفه پیشین، بهویژه حکمت متعالیه، دعوت میکند، بلکه با تبیین دقیق مقولات جوهر و عرض، راه را برای فهمی نوین از حرکت در وجود و ماده هموار میسازد. افزون بر این، تمایز میان دلیل عقلی و عقلیایی در اثبات وجود خداوند، همراه با تأکید بر باور بهعنوان شرط کافی برای ایمان، از دیگر محورهای این درسگفتار است که با ارجاع به آیات قرآن کریم و نقد نظام آموزشی علم دینی، بعدی اجتماعی و کاربردی به بحث میبخشد.
بخش نخست: نقد وجودشناختی حرکت در مقولات
نفی حرکت در مقولات و تأکید بر وجود و ماده
یکی از بنیادیترین محورهای این درسگفتار، نفی حرکت در مقولات و تأکید بر تحقق آن در وجود و ماده است. حرکت، چونان جریانی پویا در بستر وجود، نمیتواند در مقولات مفهومی، که صرفاً انتزاعات ذهنیاند، تحقق یابد. مقولات، مانند کم، کیف، أین، و متى، به دلیل ماهیت انتزاعی خود، فاقد ظرفیت پذیرش حرکتاند. این دیدگاه، ریشه در اصالت وجود دارد و بر این باور است که حرکت، به مثابه تبدل و تحول، تنها در ساحت وجود یا ماده، که بستر تحقق اشیاست، رخ میدهد.
درنگ: حرکت، چونان جریانی وجودی، تنها در ساحت وجود و ماده تحقق مییابد و مقولات مفهومی، به دلیل انتزاعی بودن، از پذیرش آن عاجزند. |
این نقد، با رد نظریههای سنتی که حرکت را در برخی مقولات، مانند کم و کیف، جایز میدانند، بر این نکته تأکید میورزد که ماهیت، بهعنوان مفهومی ذهنی، نمیتواند بستر حرکت باشد. فلاسفه قدیم، با خلط میان وجود و ماهیت، حرکت را به مقولات نسبت دادهاند، حال آنکه ماهیت، مانند سایهای بر دیوار وجود، فاقد تحقق مستقل است.
اختلاف فلاسفه در مقولات متحرک
فلاسفه پیشین، از جمله حکمای مشاء، در باب مقولاتی که حرکت را میپذیرند یا نمیپذیرند، اختلافنظر داشتهاند. برخی، حرکت را در مقولات کم و کیف جایز شمردهاند، اما در جوهر، فعل، انفعال، و اضافه آن را نفی کردهاند. این اختلاف، ریشه در محدودیتهای روششناختی و مفهومپردازیهای ناقص دارد. استاد فرزانه قدسسره، با نقد این دیدگاهها، بر این باورند که حرکت در هیچیک از مقولات، به دلیل انتزاعی بودن آنها، ممکن نیست. این نقد، دعوتی است به بازاندیشی در مبانی فلسفی و تأکید بر وحدت وجودی حرکت و شیء.
نقد حرکت در کم و کیف
فلاسفه سنتی، حرکت در مقولات کم (کمیت) و کیف (کیفیت) را پذیرفتهاند، اما این پذیرش، به دلیل مفهومی بودن این مقولات، مورد نقد قرار گرفته است. کم، عرضی است که به ذات خود قسمتپذیر است، مانند متراژ زمین، که میتوان آن را تقسیم کرد. در مقابل، کیف، مانند رنگ یا زیبایی گل، به ذات خود قسمتناپذیر است. با این حال، هر دو مقوله، به دلیل انتزاعی بودن، نمیتوانند بستر حرکت باشند. حرکت، چونان رودی جاری، در بستر وجود جریان مییابد، نه در مفاهیم ذهنی.
جمعبندی بخش نخست
این بخش، با تأکید بر اصالت وجود، حرکت را از مقولات مفهومی به ساحت وجود و ماده منتقل میکند. نقد دیدگاههای سنتی، بهویژه پذیرش حرکت در کم و کیف، نشاندهنده ضرورت بازسازی فلسفه اسلامی در پرتو وجودشناسی است. این رویکرد، نهتنها از خلط میان وجود و ماهیت جلوگیری میکند، بلکه زمینه را برای فهمی نوین از حرکت فراهم میسازد.
بخش دوم: تبیین مقولات جوهر و عرض
ضرورت شناخت جوهر و عرض
برای فهم دقیق حرکت، شناخت جوهر و عرض امری بایسته است. جوهر، چونان بنمای وجودی اشیا، لا فی موضوع است؛ یعنی علتی دارد، اما به موضوعی وابسته نیست. برای مثال، سنگ یا دیوار، بهعنوان جوهر، خودبسندهاند و نیازی به موضوع ندارند. در مقابل، عرض، فی موضوع است؛ یعنی هم علتی دارد و هم به موضوعی وابسته است، مانند رنگ دیوار که بدون جوهر دیوار تحقق نمییابد.
درنگ: جوهر، چونان ستونی استوار، لا فی موضوع است و عرض، مانند سایهای بر آن ستون، به جوهر وابسته است. |
تعریف و تبیین مقولات عرضی
مقولات عرضی، که شامل کم، کیف، أین، متى، وضع، جده، اضافه، فعل، و انفعال میشوند، به دو دسته قسمیه (کم و کیف) و نسبیه (هفت مقوله دیگر) تقسیم میگردند. در ادامه، هر یک از این مقولات با تعریف و مثال تبیین میشود:
مقوله کم
کم، عرضی است که به ذات خود قسمتپذیر است و اجسام به واسطه آن تقسیم میشوند. برای نمونه، متراژ زمین را میتوان به اجزای کوچکتر تقسیم کرد، اما سفیدی دیوار، که کیف است، چنین قابلیتی ندارد.
مقوله کیف
کیف، عرضی است که به ذات خود قسمتناپذیر است. رنگ گل یا زیبایی آن، بهعنوان کیف، حتی در صورت تقسیم، همان ماهیت خود را حفظ میکند. این مقوله، به دلیل وابستگی به جوهر، نمیتواند بهتنهایی تحقق یابد.
مقوله أین
أین، به اضافه شیء به مکان اشاره دارد، مانند میز در اتاق یا گل در باغ. این مقوله، رابطه مکانی شیء را نشان میدهد و به وجود جوهر وابسته است.
مقوله متى
متى، اضافه شیء به زمان است، مانند گل در بهار یا انگور در تابستان. این مقوله، ظرف زمانی شیء را مشخص میکند و در مقابل أین قرار میگیرد.
مقوله وضع
وضع، نسبت اجزای جسم به یکدیگر یا به خارج از جسم است، مانند سر بالا و پا پایین. این مقوله، هم به روابط درونی اجزا و هم به موقعیت بیرونی شیء اشاره دارد.
مقوله جده (ملک، له)
جده، احاطه یک شیء بر شیء دیگر است که شیء دوم تابع اولی است، مانند لباس به بدن یا کفش به پا. این مقوله، به حاکمیت و تبعیت در روابط وجودی اشاره دارد.
مقوله اضافه
اضافه، نسبت متقابل دو شیء است، مانند پدر و پسر (ابوت و بنوت) یا فوق و تحت. این مقوله، به دلیل دوطرفه بودن، از سایر مقولات نسبیه متمایز است.
مقوله فعل و انفعال
فعل، اثرگذاری و انفعال، اثرپذیری است، مانند تأثیر آتش بر چوب. این مقوله، به پویایی روابط وجودی میان اشیا اشاره دارد.
تمایز مقولات نسبیه و قسمیه
مقولات عرضی به دو دسته قسمیه (کم و کیف) و نسبیه (أین، متى، وضع، جده، اضافه، فعل، انفعال) تقسیم میشوند. قسمیه، به تقسیمپذیری یا عدم تقسیمپذیری وابستهاند، در حالی که نسبیه، مبتنی بر نسبتاند. اضافه، به دلیل متقابل بودن (تکرر)، از سایر مقولات نسبیه متمایز است، زیرا سایرین یکطرفهاند.
درنگ: مقولات نسبیه، چونان شبکهای از روابط، به نسبت اشیا با یکدیگر یا با مکان و زمان وابستهاند، اما اضافه، با تکرر دوطرفه، چونان پلی میان دو ساحل، منحصربهفرد است. |
جمعبندی بخش دوم
این بخش، با تبیین دقیق جوهر و عرض و مقولات عرضی، زمینه را برای نقد حرکت در مقولات فراهم میکند. تعاریف ارائهشده، با مثالهایی چون رنگ گل، میز در اتاق، و سر بالا، به فهم بهتر مقولات یاری میرسانند. تمایز میان قسمیه و نسبیه، بهویژه ویژگی تکرر در اضافه، نشاندهنده عمق تحلیل وجودشناختی در این درسگفتار است.
بخش سوم: وجودشناسی و نفی استقلال مخلوقات
تقسیم وجودات
وجودات، به چهار دسته تقسیم میشوند: حق تعالی (فی نفسه، لنفسه، بنفسه)، جوهر (فی نفسه، لنفسه، بغیره)، عرض (فی نفسه، لغیره، بغیره)، و وجودات حرفی (لا فی نفسه). در دیدگاه اصالت وجود، موجودات به دو دسته تقسیم میشوند: حق تعالی، که ذات مستقل دارد، و مخلوقات، که فاقد ذاتاند و تنها ظهورات و تعینات حقاند.
درنگ: مخلوقات، چونان سایههای نور حق، فاقد ذات مستقلاند و تنها ظهورات وجودی او هستند. |
نفی ذات در مخلوقات
مخلوقات، به دلیل فقدان استقلال وجودی، صرفاً ظهورات و تعینات حقاند. این دیدگاه، که با عرفان اسلامی و حکمت متعالیه همراستاست، بر وحدت وجود تأکید دارد و هرگونه استقلال ذاتی را از مخلوقات نفی میکند. ماهیت، چونان خیالی در ذهن، فاقد تحقق خارجی است و تنها در پرتو وجود معنا مییابد.
نقد ماهیت موجوده
مفهوم ماهیت موجوده، که در فلسفه سنتی مطرح شده، مورد نقد قرار گرفته است. ماهیت، به دلیل مفهومی بودن، نمیتواند فرع وجود باشد، زیرا اساساً موجود نیست. این نقد، به خلط میان موجود و غیرموجود اشاره دارد و ماهیت را به مثابه خیالی مانند شريك البارى میداند.
جمعبندی بخش سوم
این بخش، با تأکید بر اصالت وجود و نفی استقلال مخلوقات، بنیانهای وجودشناختی فلسفه اسلامی را بازسازی میکند. تقسیم وجودات و نفی ذات در مخلوقات، همراه با نقد مفهوم ماهیت موجوده، نشاندهنده رویکردی نوین به وجودشناسی است که از خرافات و خلطهای مفهومی دوری میجوید.
بخش چهارم: معرفتشناسی ایمان و تمایز دلیل عقلی و عقلیایی
دو راه شناخت خداوند
شناخت خداوند از دو مسیر ممکن است: راه عقلی، که مبتنی بر برهان و استدلال فلسفی است، و راه عقلیایی، که بر باور مردمی استوار است. راه عقلی، چونان آزمایشگاهی دقیق، برای خواص مناسب است، اما راه عقلیایی، مانند پلی هموار، برای عموم مردم دسترسپذیر است.
درنگ: راه عقلیایی، چونان جویباری روان، باور به خداوند را برای عموم مردم آسان میسازد، بینیاز از پیچیدگیهای فلسفی. |
دلیل عقلیایی و باور به انبیا و اولیا
دلیل عقلیایی، مبتنی بر اعتماد به انبیا، اولیا، و علمای ربانی، مانند ابنسینا و ملاصدرا، است. این شخصیتها، که نه سادهلوح بودند و نه در پی منافع دنیوی، با شهادت و رنجهای خود، گواه صدق گفتارشاناند. برای نمونه، پیامبر اکرم (ص) و امیرالمؤمنین (ع)، که زندگیشان سرشار از فداکاری بود، دلیلی عقلیایی برای باور به خداوند ارائه میدهند.
نقد الزام تحقیق فلسفی
باور به خداوند، برای مسلمانی کافی است و الزام به تحقیق فلسفی، باری سنگین بر دوش مردم مینهد. برای مثال، روستایی مؤمنی که با اشک و ایمان به ذکر خدا میپردازد، موحد است، هرچند فاقد استدلال فلسفی باشد. در مقابل، عالمی که با علم فراوان فاقد باور است، نمیتواند به ایمان حقیقی دست یابد.
قرآن کریم، چونان مشعلی فروزان، این باور را تقویت میکند. آیه ﴿فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِثْلِهِ﴾ (بقره: ۲۳) به برتری و عصمت قرآن کریم اشاره دارد: «پس سورهای مانند آن بیاورید.» این آیه، با دعوت به تحدی، برتری قرآن کریم بر هر متن بشری، از جمله کتب فلسفی، را نشان میدهد.
نقد سخنان پیچیده فلسفی
سخنان پیچیده فلسفی، مانند باری گران، مردم را از فهم حقیقت دور میکند. تبلیغ دین، چونان طبابت، باید متناسب با سطح مخاطب باشد. سخنان ساده و فهمپذیر، مانند آبی زلال، قلبهای مردم را سیراب میکند، در حالی که سخنان قلمبه، چونان ابرهای تیره، راه را بر فهم میبندد.
جمعبندی بخش چهارم
این بخش، با تمایز میان دلیل عقلی و عقلیایی، بر اهمیت باور بهعنوان شرط کافی برای ایمان تأکید میکند. ارجاع به آیات قرآن کریم و مثالهایی چون روستایی مؤمن، نشاندهنده ضرورت سادهسازی دین برای عموم است. نقد سخنان پیچیده فلسفی، دعوتی است به تبلیغی مؤثر و متناسب با نیازهای مردم.
بخش پنجم: نقد نظام آموزشی علم دینی و پیشنهاد بازسازی
نقد آموزش سنتی علم دینی
نظام آموزشی علم دینی، که بر متونی چون بدایه، نهایه، و اسفار متکی است، با علوم مدرن ناسازگار بوده و گاه دانشجویان را دچار سردرگمی میکند. مفاهیمی مانند حرکت جوهری یا فی موضوع، که در آموزش سنتی تأکید میشوند، با روششناسی علمی همخوانی ندارند و مانع از گفتوگوی فلسفه اسلامی با جهان معاصر میگردند.
چالشهای آموزش دانشگاهی
در فضای دانشگاهی، طرح پرسش و نقد با محدودیت مواجه است و پاسخهای سنتی، بدون بازاندیشی، پذیرفته میشوند. این وضعیت، مانند بستن پنجرهای به سوی حقیقت، مانع رشد فلسفی دانشجویان میشود. آموزش فلسفه باید فضایی باز برای پرسشگری و نقد فراهم آورد.
پیشنهاد مناظره جهانی
برای ارتقای فلسفه اسلامی، لازم است با فلاسفه جهانی به مناظره پرداخت. ایجاد فضایی برای گفتوگوی بینالمللی، مانند میدان شطرنجی فلسفی، نهتنها فلسفه اسلامی را تقویت میکند، بلکه آن را از انزوا خارج میسازد. این مناظره، مانند آیینهای، نقاط قوت و ضعف را نمایان میکند.
درنگ: مناظره جهانی، چونان آیینهای صیقلی، فلسفه اسلامی را از انزوا رها کرده و به سوی تعالی رهنمون میسازد. |
جمعبندی بخش پنجم
این بخش، با نقد نظام آموزشی علم دینی و تأکید بر ضرورت بازسازی آن، راه را برای تعامل فلسفه اسلامی با جهان معاصر هموار میکند. پیشنهاد مناظره جهانی، دعوتی است به جهانیسازی فلسفه اسلامی و تقویت آن در برابر چالشهای مدرن.
نتیجهگیری نهایی
این نوشتار، با تکیه بر درسگفتارهای استاد فرزانه قدسسره، به بازاندیشی در مفاهیم حرکت، مقولات، و ایمان در فلسفه اسلامی پرداخته است. نفی حرکت در مقولات و تأکید بر وجود و ماده، همراه با تبیین دقیق جوهر و عرض، بنیانهای وجودشناختی را بازسازی میکند. تمایز میان دلیل عقلی و عقلیایی، با ارجاع به آیات قرآن کریم، بر اهمیت باور برای عموم مردم تأکید دارد. نقد نظام آموزشی علم دینی و پیشنهاد مناظره جهانی، فلسفه اسلامی را به سوی تعامل با جهان معاصر رهنمون میسازد. این اثر، چونان چراغی در مسیر حقیقتجویی، میکوشد فلسفه اسلامی را از خرافات رها کرده و به سوی افقهای نوین هدایت کند.
با نظارت صادق خادمی |