در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

فلسفه 848

متن درس




نقد مقولات ماهوی و تبیین حرکت وجودی در فلسفه اسلامی

نقد مقولات ماهوی و تبیین حرکت وجودی در فلسفه اسلامی

برگرفته از درس‌گفتارهای استاد فرزانه قدس‌سره (جلسه ۸۴۸)

دیباچه

فلسفه اسلامی، چونان دریایی ژرف، مفاهیم وجود، ماهیت، و حرکت را در بر گرفته و در پی تبیین حقیقت عالم و جایگاه انسان در آن است. درس‌گفتار شماره ۸۴۸ از مجموعه درس‌گفتارهای استاد فرزانه قدس‌سره، با نگاهی نقادانه به مقولات ماهوی و تبیینی وجودی از حرکت، افق‌هایی نو در فلسفه اسلامی می‌گشاید. این نوشتار، با بازسازی دقیق و جامع محتوای این درس‌گفتار، می‌کوشد تا با زبانی روشن و متین، مفاهیم پیچیده فلسفی را در چارچوبی علمی و دانشگاهی عرضه نماید. حرکت، به مثابه جریانی سیال در بستر وجود، و نفی مقولات ماهوی چون کم و کیف، محور اصلی این تبیین است که با تمثیلاتی بدیع و اشاراتی عمیق، به خواننده امکان تأمل در وحدت وجودی عالم را می‌دهد. این اثر، با بهره‌گیری از آیات قرآن کریم و روایات، و نیز نقد چارچوب‌های سنتی فلسفه، پیوندی میان حکمت اسلامی و علوم طبیعی برقرار می‌سازد تا فهمی نوین از هستی ارائه دهد.

بخش نخست: نقد مقولات ماهوی و تبیین حرکت در وجود

نفی حرکت در مقوله و تمایز ماده و ماهیت

حرکت، در نگاه فلسفه سنتی، گاه به مقولاتی چون کم و کیف نسبت داده شده است. اما استاد فرزانه قدس‌سره با نگاهی نقادانه، این نسبت را باطل می‌دانند و حرکت را تنها در بستر وجود و ماده ممکن می‌شمارند. ماهیت، به مثابه مفهومی انتزاعی، فاقد وجود خارجی است و نمی‌تواند بستری برای حرکت باشد. ماده، اما، چونان جوهری پویا، جایگاه تحقق حرکت است. این تمایز بنیادین، خلط میان موضوع و ماهیت را که در فلسفه سنتی رایج بوده، برملا می‌سازد.

فلاسفه سنتی، ماده را در دو مقام بررسی کرده‌اند: ماده «لا بشرط» که به ماهیت بازمی‌گردد و ماده «بشرط لا» که به وجود خارجی منتهی می‌شود. اما استاد فرزانه قدس‌سره این دیدگاه را نقد کرده و ماهیت را صرفاً انتزاعی ذهنی می‌دانند که از ماده استخراج شده و فاقد استقلال وجودی است. ماده، در ظرف «بشرط لا»، وجودی خارجی دارد که حرکت، تحقق، و عینیت در آن جریان می‌یابد. این تبیین، به مثابه کلیدی برای فهم پویایی عالم، مقولات ماهوی را به حاشیه رانده و وجود را در مرکز قرار می‌دهد.

درنگ: حرکت در مقوله وجود ندارد، زیرا ماهیت، به‌عنوان بستری انتزاعی، فاقد وجود خارجی است. ماده، جوهری پویا و بستر حقیقی حرکت، از ماهیت متمایز است.

حرکت در کم و کیف: نقدی بر فلسفه سنتی

در فلسفه سنتی، حرکت در مقولات کم (افزایش یا کاهش مقدار) و کیف (تغییر کیفیت مانند رنگ) پذیرفته شده است. برای نمونه، بزرگ شدن درخت یا سیب به‌عنوان حرکت در کم، و تغییر رنگ سیب از زرد به قرمز به‌عنوان حرکت در کیف تعریف شده است. استاد فرزانه قدس‌سره این دیدگاه را به چالش کشیده و حرکت را نه در مقولات، بلکه در سیر وجودی عالم جست‌وجو می‌کنند. رشد یا نمو، که در فلسفه سنتی به افزایش حجم (کم) نسبت داده می‌شود، در حقیقت جریانی وجودی است که در بستر ماده تحقق می‌یابد.

تکامل، که گاه در حجم (کم)، رنگ (کیف)، یا ذات (جوهر) دیده می‌شود، در ظرف وجود رخ می‌دهد، نه در مقولات ماهوی. این تکامل، چونان رودی که در بستر طبیعت جاری است، از ماده سرچشمه گرفته و در وجود متجلی می‌شود. استاد فرزانه قدس‌سره با تمثیلی بدیع، این حرکت را به هماهنگی افراد در تشییع جنازه تشبیه می‌کنند که بدون اتصال مکانیکی، در وزان واحدی حرکت می‌کنند.

درنگ: حرکت در کم و کیف، در فلسفه سنتی، به مقولات ماهوی نسبت داده شده، اما در حقیقت، حرکت در بستر وجود و ماده جریان دارد و مقولات ماهوی فاقد استقلال‌اند.

نفی اتصال در عالم

یکی از نقدهای بنیادین استاد فرزانه قدس‌سره، نفی مفهوم اتصال در عالم است. در فلسفه سنتی، گاه رشد و حرکت به انضمام اجزای خارجی به جسم نسبت داده می‌شود، گویی که موجودات به یکدیگر دوخته شده‌اند. اما استاد فرزانه قدس‌سره این دیدگاه را عرفی و غیرعلمی می‌دانند و تأکید می‌کنند که خداوند، عالم را نه با دوختن موجودات، بلکه در سیری طبیعی و پویا به حرکت درمی‌آورد. این پویایی، چونان نسیمی که ذرات را در هماهنگی به رقص درمی‌آورد، بدون نیاز به اتصال مکانیکی عمل می‌کند.

تمثیل حرکت افراد در تشییع جنازه یا حرکت اشیاء در باد، این حقیقت را روشن می‌سازد که عالم در وزان واحدی جریان دارد، نه در اتصالی مکانیکی. برای نمونه، ذرات گرد و خاک، کاه، سنگ، و پارچه در باد، هر یک با نظمی طبیعی حرکت می‌کنند، بی‌آنکه به یکدیگر متصل باشند. این هماهنگی، جلوه‌ای از وحدت وجودی عالم است که در آن، همه چیز در سیری طبیعی و تحت اراده الهی به پیش می‌رود.

درنگ: عالم فاقد اتصال مکانیکی است؛ خداوند موجودات را در سیری طبیعی و با وزان واحد به حرکت درمی‌آورد، نه با دوختن آن‌ها به یکدیگر.

جمع‌بندی بخش نخست

بخش نخست این نوشتار، با نقد مقولات ماهوی و تأکید بر حرکت در بستر وجود و ماده، گامی بنیادین در بازسازی فلسفه اسلامی برمی‌دارد. نفی حرکت در مقولات کم و کیف، تمایز ماده از ماهیت، و نفی اتصال در عالم، همگی به سوی تبیینی وجودی از حرکت هدایت می‌شوند. این تبیین، با تمثیلاتی چون هماهنگی در تشییع جنازه و حرکت ذرات در باد، پویایی عالم را در چارچوبی وحدت‌محور به تصویر می‌کشد. فلسفه، در این نگاه، از بند مفاهیم انتزاعی رها شده و به سوی واقعیتی سیال و پویا سوق می‌یابد.

بخش دوم: پیوند فلسفه با علوم طبیعی و نقد ذهن‌گرایی

نیاز فلسفه به منطق و علوم تجربی

فلسفه، برای فهم عالم، نیازمند پیوند با منطق و علوم طبیعی است. استاد فرزانه قدس‌سره تأکید می‌کنند که بدون شناخت ماده و طبیعت، فلسفه به ذهن‌گرایی و انباشت محفوظات ذهنی فرو می‌کاهد. این نقد، چونان آینه‌ای که حقیقت را بازمی‌تاباند، ضعف‌های فلسفه سنتی را در عدم توجه به علوم تجربی نشان می‌دهد. شناخت جسم، ماده، و طبیعت، پیش‌نیاز فهم عالم هستی است و بدون آن، فلسفه‌ورزی به گفتارهایی تهی از واقعیت بدل می‌شود.

تمثیلی که استاد فرزانه قدس‌سره به کار می‌برند، حکایت از فردی روستایی دارد که بدون شناخت طبیعت، نمی‌تواند فیلسوفی حقیقی شود. این تمثیل، به مثابه چراغی در تاریکی، ضرورت تجربه و تعامل با واقعیت را روشن می‌سازد. فلسفه، در این نگاه، نه تنها به منطق، بلکه به علوم تجربی چون زیست، فیزیک، و شیمی نیازمند است تا از دام ذهن‌گرایی رهایی یابد.

درنگ: فلسفه بدون پیوند با منطق و علوم طبیعی، به ذهن‌گرایی و محفوظات ذهنی فرو می‌کاهد. شناخت ماده و طبیعت، پیش‌نیاز فلسفه‌ورزی حقیقی است.

تفاوت روش‌شناختی ارسطو و اشراقیون

استاد فرزانه قدس‌سره تفاوت روش‌شناختی ارسطو و افلاطون را به زیبایی تبیین می‌کنند. ارسطو، با آغاز از طبیعیات و ماده، به سوی ریاضیات و سپس الهیات پیش می‌رود. این روش، چونان سفری از خاک به افلاک، شناخت را از واقعیت مادی به سوی حقیقت مجرد هدایت می‌کند. اما افلاطون و اشراقیون، مانند صدرالمتألهین، از مجردات و الهیات آغاز می‌کنند، که به گسست از واقعیت مادی می‌انجامد.

این تفاوت، به مثابه دو مسیر در کوهستان حکمت است: یکی از دامنه آغاز می‌کند و به قله می‌رسد، و دیگری از قله شروع کرده و به دامنه نظر ندارد. استاد فرزانه قدس‌سره روش ارسطو را ترجیح می‌دهند، زیرا شناخت ماده و طبیعت، پیش‌نیاز فهم مجردات و الهیات است. این نقد، ضرورت بازنگری در رویکرد اشراقیون را برجسته می‌سازد.

درنگ: ارسطو از طبیعیات به الهیات می‌رسد، اما اشراقیون از مجردات آغاز می‌کنند. شناخت ماده، پیش‌نیاز فهم مجردات و الهیات است.

شناخت اضداد برای فهم حقیقت الهی

استاد فرزانه قدس‌سره با تمثیلی عمیق، تأکید می‌کنند که شناخت اضداد، مانند شیطان، مقدمه فهم حقیقت الهی است. این دیدگاه، چونان کلیدی که قفل معرفت را می‌گشاید، نشان می‌دهد که بدون شناخت مراتب وجودی، از جمله مراتب منفی مانند شیطان، نمی‌توان به حقیقت وحدت الهی دست یافت. این تبیین، به مثابه سفری در ژرفای وجود است که از تاریکی به نور هدایت می‌شود.

برای نمونه، شناخت مراتب وجودی شیطان، انسان را به جایی می‌رساند که هر جا شیطان نیست، خدا حضور دارد. این دیدگاه، وحدت وجودی عالم را در پرتو شناخت اضداد تبیین می‌کند و نشان می‌دهد که فلسفه، بدون تعامل با واقعیت‌های وجودی، ناقص باقی می‌ماند.

درنگ: شناخت اضداد، مانند شیطان، مقدمه فهم حقیقت الهی است. بدون شناخت مراتب وجودی، وحدت الهی درک نمی‌شود.

جمع‌بندی بخش دوم

بخش دوم این نوشتار، با تأکید بر پیوند فلسفه با علوم طبیعی و نقد ذهن‌گرایی، راهی نو در فلسفه اسلامی می‌گشاید. ضرورت شناخت ماده و طبیعت، تفاوت روش‌شناختی ارسطو و اشراقیون، و اهمیت شناخت اضداد برای فهم حقیقت الهی، همگی به سوی تبیینی جامع از فلسفه وجودی هدایت می‌شوند. این بخش، با تمثیلاتی چون سفر از خاک به افلاک و کلید گشاینده قفل معرفت، فلسفه را به سوی واقعیتی پویا و ملموس سوق می‌دهد.

بخش سوم: وحدت وجودی و نفی مفاهیم عرفی

نقد مفاهیم ارسطویی و اتصال عرفی

استاد فرزانه قدس‌سره مفاهیمی چون اتصال، ماهیت، کم، و کیف را در فلسفه ارسطویی به نقد می‌کشند و آن‌ها را فاقد وجود خارجی می‌دانند. اتصال، که در فلسفه سنتی به‌عنوان پیوند مکانیکی موجودات فرض شده، در حقیقت مفهومی عرفی و غیرعلمی است. برای نمونه، تمایز میان سنگ‌پا (منفصل) و شیشه (متصل) یا خط (کم متصل) و عدد (کم منفصل) در فلسفه سنتی، ریشه در پیش‌فرض‌های عرفی دارد، نه در واقعیت وجودی.

این نقد، چونان باد که غبار پیش‌داوری‌ها را می‌زداید، ضرورت بازنگری در مفاهیم فلسفی را نشان می‌دهد. استاد فرزانه قدس‌سره تأکید می‌کنند که عالم، در سیری طبیعی و با وزان واحد، بدون نیاز به اتصال مکانیکی، به حرکت درمی‌آید. این دیدگاه، فلسفه را از بند مفاهیم عرفی رها ساخته و به سوی حقیقتی سیال هدایت می‌کند.

درنگ: مفاهیم ارسطویی چون اتصال، ماهیت، کم، و کیف، فاقد وجود خارجی‌اند و ریشه در پیش‌فرض‌های عرفی دارند.

اشکال علامه طباطبایی و نقد آن

استاد فرزانه قدس‌سره به اشکال علامه طباطبایی در باب نمو می‌پردازند، که معتقد است نمو با انضمام اجزای خارجی به اجزای جسم تحقق می‌یابد. این دیدگاه، به مثابه فرضی که اتصال را مفروض می‌گیرد، از سوی استاد فرزانه قدس‌سره نقد می‌شود. رشد درخت، نه تنها از اجزای خارجی، بلکه از فعل و انفعالات داخلی ناشی می‌شود. تمثیل زمین بکر، که با موجودات زنده ارتزاق جسم را تأمین می‌کند، این حقیقت را روشن می‌سازد که رشد، جریانی وجودی و طبیعی است، نه انضمامی مکانیکی.

استاد فرزانه قدس‌سره، با احترام به شخصیت والای علامه طباطبایی، اشکال او را پر از تناقض می‌دانند، زیرا انضمام را مفروض می‌گیرد، اما تباین را اثبات می‌کند. این نقد، چونان آینه‌ای که حقیقت را بازمی‌تاباند، ضعف منطقی اشکال را نشان داده و ضرورت روش‌شناسی دقیق در دیالکتیک فلسفی را برجسته می‌سازد.

درنگ: اشکال علامه طباطبایی به نمو، با فرض انضمام اجزای خارجی، در تناقض با نفی تباین و اتصال است.

وحدت وجودی و نفی تباین

استاد فرزانه قدس‌سره تباین در عالم را نفی کرده و همه چیز را در وحدت وجودی یک حقیقت می‌دانند. برای نمونه، گردو، پیاز، یا سنگ، همگی در وزان واحدی از وجود جریان دارند و تفاوت‌های ظاهری آن‌ها، نتیجه چینش و نشست‌های وجودی است، نه ماهیت مستقل. تمثیل کلمه «ماست»، که از نشست حروف میم، الف، سین، و تا شکل می‌گیرد، این حقیقت را به زیبایی نشان می‌دهد. صورت اشیاء، از نشست آن‌ها در کنار یکدیگر پدید می‌آید، نه از اتصال یا ماهیت.

این دیدگاه، به مثابه رودی که همه چیز را در خود جاری می‌سازد، وحدت وجودی عالم را تبیین می‌کند. استاد فرزانه قدس‌سره تأکید می‌کنند که عالم فاقد خط‌خوردگی یا تباین است و همه چیز در نظمی طبیعی و با وزان واحد جریان دارد.

درنگ: عالم فاقد تباین است؛ همه اشیاء در وحدت وجودی یک حقیقت‌اند و صورت‌ها از نشست‌های وجودی شکل می‌گیرند.

جمع‌بندی بخش سوم

بخش سوم این نوشتار، با نقد مفاهیم عرفی و ارسطویی، وحدت وجودی عالم را در کانون توجه قرار می‌دهد. نفی اتصال، تباین، و انضمام، همراه با تبیین حرکت در سیری طبیعی، فلسفه را به سوی حقیقتی سیال و پویا هدایت می‌کند. تمثیلاتی چون کلمه «ماست» و نشست ذرات در باد، این وحدت را به زیبایی به تصویر می‌کشند. نقد اشکال علامه طباطبایی، با احترام به جایگاه او، ضرورت روش‌شناسی دقیق در فلسفه را نشان می‌دهد.

بخش چهارم: سیالیت وجودی و پیوند با رزق الهی

ارتزاق از داخل و خارج

استاد فرزانه قدس‌سره تأکید می‌کنند که موجودات، نه تنها از اجزای خارجی، بلکه از فعل و انفعالات داخلی نیز ارتزاق می‌کنند. این دیدگاه، به مثابه درختی که از ریشه و خاک تغذیه می‌کند، پویایی وجودی موجودات را نشان می‌دهد. برای نمونه، زمین بکر، با موجودات زنده‌ای که در آن حضور دارند، ارتزاق جسم را تأمین می‌کند. این ارتزاق، نه صرفاً از خارج، بلکه از درون نیز جریان دارد، که نشان‌دهنده سیالیت وجودی عالم است.

تمثیل تپه‌ای که با انباشت سنگ‌ها و فعل و انفعالات طبیعی به کوه بدل می‌شود، این حقیقت را روشن می‌سازد که رشد، جریانی وجودی است، نه انضمامی مکانیکی. استاد فرزانه قدس‌سره با این تمثیل، عالم را چونان بوم نقاشی می‌دانند که هر لحظه با قلم الهی رنگ‌آمیزی می‌شود.

درنگ: موجودات از داخل و خارج ارتزاق می‌کنند؛ رشد، جریانی وجودی است که از فعل و انفعالات داخلی و خارجی سرچشمه می‌گیرد.

نفی اکل و ماکول و زنجیره غذایی

استاد فرزانه قدس‌سره مفهوم اکل و ماکول (خوردن و خورده شدن) در فلسفه سنتی را نقد کرده و آن را نادرست می‌دانند. زنجیره غذایی، مانند خوردن موش توسط گربه و گربه توسط سگ، در حقیقت جلوه‌ای از وحدت وجودی عالم است، نه دوگانگی خوردن و خورده شدن. این دیدگاه، چونان نوری که تاریکی دوگانگی را می‌زداید، نشان می‌دهد که همه موجودات در سیری طبیعی و در وزان واحدی جریان دارند.

استاد فرزانه قدس‌سره تأکید می‌کنند که عالم، فاقد داخل و خارج است؛ همه چیز در جریانی سیال و وجودی به هم پیوند می‌خورد. این تبیین، به مثابه دریایی است که همه موجودات را در خود جای داده و مرزهای ظاهری را محو می‌سازد.

درنگ: مفهوم اکل و ماکول در فلسفه سنتی نادرست است؛ عالم فاقد دوگانگی داخل و خارج بوده و همه چیز در وحدت وجودی جریان دارد.

رزق الهی و نفی حرام

استاد فرزانه قدس‌سره با استناد به آیه کریمه سَخَّرَ لَكُمْ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ (جاثیه: ۱۳)، که می‌فرماید: «آنچه در آسمان‌ها و زمین است برای شما مسخر کرده است»، تأکید می‌کنند که رزق الهی، فراوان و در دسترس بشر است. اما بشر، به دلیل ناتوانی در بهره‌برداری صحیح، از این رزق محروم مانده است. برای نمونه، انباشت گندم و ریختن آن در دریا، مانع رزق‌رسانی به گرسنگان می‌شود.

استاد فرزانه قدس‌سره با تمثیلی بدیع، عالم را به گلستانی تشبیه می‌کنند که خارستان آن، با نگاهی دقیق، همان زیبایی گلستان را دارد. اگر بشر رزق‌های خود را به درستی بشناسد، چیزی به نام حرام در عالم باقی نمی‌ماند. این دیدگاه، به مثابه کلیدی است که درهای رزق الهی را می‌گشاید.

درنگ: رزق الهی، چونان دریای بی‌کران، در دسترس بشر است؛ با بهره‌برداری صحیح، چیزی به نام حرام در عالم باقی نمی‌ماند.

فقه و سیالیت احکام

استاد فرزانه قدس‌سره در بحث فقهی، به صدق عنوانی اشاره کرده و تأکید می‌کنند که تفاوت‌های مکانی، مانند وضو گرفتن در توالت یا کنار حوض، تأثیری در احکام ندارد. این دیدگاه، به مثابه جریانی که مرزهای عرفی را درمی‌نوردد، نشان می‌دهد که احکام فقهی باید با پویایی عالم هم‌خوان باشد. برای نمونه، خون، که در گذشته حرام شمرده می‌شد، با پیشرفت علمی و مصرف صحیح، دیگر حرام نیست.

این تبیین، ضرورت بازنگری احکام سنتی را در پرتو رشد علمی نشان می‌دهد. عالم، چونان بستری سیال، فاقد چاه‌های جداگانه است و همه چیز در نهایت به زمین جذب می‌شود. این سیالیت، به مثابه روحی است که در کالبد عالم دمیده شده و آن را زنده نگه می‌دارد.

درنگ: در فقه، صدق عنوانی کافی است؛ احکام با پویایی عالم و پیشرفت علمی بازنگری می‌شوند و محدودیت‌های عرفی رفع می‌گردند.

جمع‌بندی بخش چهارم

بخش چهارم این نوشتار، با تأکید بر سیالیت وجودی عالم و پیوند آن با رزق الهی، افق‌هایی نو در فلسفه اسلامی می‌گشاید. ارتزاق از داخل و خارج، نفی اکل و ماکول، و نفی حرام در پرتو رزق الهی، همگی به سوی وحدت وجودی عالم هدایت می‌شوند. آیات قرآن کریم، چونان چراغی در مسیر معرفت، فراوانی رزق الهی را نشان می‌دهند. این بخش، با تمثیلاتی چون گلستان و خارستان، پویایی و سیالیت عالم را به تصویر می‌کشد.

بخش پنجم: وحدت وجودی و آینده عالم

نفی مهار عالم و هسته الهی

استاد فرزانه قدس‌سره تأکید می‌کنند که عالم را نمی‌توان مهار کرد؛ موجودات در سیری طبیعی و تحت اراده الهی جریان دارند. این دیدگاه، به مثابه نسیمی است که بندهای محدودیت را می‌گسلد. همه موجودات، به هسته‌ای الهی متصل‌اند و در این سیر، چونان ذراتی در باد، با نظمی طبیعی حرکت می‌کنند.

تمثیل سوخت‌گیری هواپیما در هوا، این هماهنگی طبیعی را به زیبایی نشان می‌دهد. هواپیماها، بدون اتصال مکانیکی، در سیری هماهنگ سوخت‌گیری می‌کنند. این تمثیل، عالم را چونان آسمانی بی‌کران به تصویر می‌کشد که همه چیز در آن با وزان واحد جریان دارد.

درنگ: عالم را نمی‌توان مهار کرد؛ موجودات، به هسته‌ای الهی متصل‌اند و در سیری طبیعی با وزان واحد حرکت می‌کنند.

اصل کل شیء فی کل شیء

استاد فرزانه قدس‌سره اصل «کل شیء فی کل شیء» را مطرح کرده و تأکید می‌کنند که هر چیز در عالم قابلیت تبدیل به چیز دیگر را دارد. برای نمونه، سنگ با آسیاب شدن خوردنی می‌شود، که نشان‌دهنده سیالیت وجودی عالم است. این اصل، به مثابه آتشی است که مرزهای ماهوی را می‌سوزاند و همه چیز را در وحدت وجودی یکپارچه می‌سازد.

تمثیل خمیر و نان، که از آرد، آب، و آتش شکل می‌گیرد، این سیالیت را به زیبایی نشان می‌دهد. همه چیز در عالم، چونان حروفی است که در کنار هم نشسته و کلمات جدیدی می‌سازند، اما در حقیقت یک حقیقت واحدند.

درنگ: اصل «کل شیء فی کل شیء» سیالیت وجودی عالم را نشان می‌دهد؛ همه چیز قابلیت تبدیل به یکدیگر را دارد.

صلوات و پالایش وجودی

استاد فرزانه قدس‌سره صلوات را به انتی‌بیوتیکی تشبیه می‌کنند که کدورت‌های دل را رفع کرده و روح را صاف می‌سازد. صلوات، به معنای مفت‌خواری نیست، بلکه تلاش و کار را می‌طلبد. این دیدگاه، به مثابه آبی زلال است که قلب را شست‌وشو می‌دهد و انسان را به سوی حقیقت هدایت می‌کند.

صلوات، چونان ليوانی آب انار، روح را پالایش می‌کند و نیتی صاف به ارمغان می‌آورد. این تبیین، نقش معنوی صلوات را در پویایی وجودی انسان نشان می‌دهد و آن را به مثابه کلیدی برای گشودن درهای معرفت معرفی می‌کند.

درنگ: صلوات، چونان انتی‌بیوتیکی معنوی، کدورت‌های دل را رفع کرده و روح را به سوی حقیقت صاف می‌سازد.

آینده باز عالم

استاد فرزانه قدس‌سره آینده عالم را باز و سیال می‌دانند، جایی که همه چیز قابل تبدیل است. این دیدگاه، به مثابه افقی بی‌کران است که بشر را به سوی بهره‌برداری کامل از رزق الهی دعوت می‌کند. عالم، در این نگاه، چونان باغی است که هر لحظه با گل‌های جدیدی شکوفا می‌شود.

تمثیل گلستان و خارستان، که در حقیقت یکی‌اند، این سیالیت را به زیبایی نشان می‌دهد. بشر، با شناخت رزق‌های الهی، می‌تواند عالم را به سوی صفا و کمال هدایت کند. این تبیین، آینده‌ای روشن را نوید می‌دهد که در آن، محدودیت‌های عرفی و ماهوی از میان می‌روند.

درنگ: آینده عالم، چونان افقی بی‌کران، باز و سیال است و همه چیز در آن قابلیت تبدیل و کمال دارد.

جمع‌بندی بخش پنجم

بخش پنجم این نوشتار، با تأکید بر وحدت وجودی و سیالیت عالم، آینده‌ای باز و پویا را به تصویر می‌کشد. نفی مهار عالم، اصل «کل شیء فی کل شیء»، و نقش صلوات در پالایش وجودی، همگی به سوی تبیینی جامع از حرکت وجودی هدایت می‌شوند. تمثیلاتی چون سوخت‌گیری هواپیما و گلستان و خارستان، این سیالیت را به زیبایی نشان می‌دهند و بشر را به بهره‌برداری از رزق الهی دعوت می‌کنند.

نتیجه‌گیری کلی

این نوشتار، با بازسازی درس‌گفتار شماره ۸۴۸ استاد فرزانه قدس‌سره، فلسفه اسلامی را در چارچوبی وجودی و پویا بازتعریف می‌کند. نقد مقولات ماهوی، نفی اتصال و تباین، و تأکید بر حرکت در بستر وجود و ماده، همگی به سوی وحدتی سیال در عالم هدایت می‌شوند. پیوند فلسفه با علوم طبیعی، شناخت اضداد برای فهم حقیقت الهی، و بهره‌برداری از رزق الهی، افق‌هایی نو در حکمت اسلامی می‌گشایند. آیات قرآن کریم، چونان چراغ‌هایی در مسیر معرفت، این تبیین را روشن می‌سازند. عالم، در این نگاه، چونان رودی است که همه چیز را در خود جاری ساخته و به سوی کمال هدایت می‌کند.

با نظارت صادق خادمی