متن درس
تحلیل فلسفی حرکت در مقوله کم
برگرفته از درسگفتارهای استاد فرزانه قدسسره (جلسه ۸۴۹)
دیباچه
در گستره فلسفه اسلامی، بحث از حرکت و چیستی آن در مقولههای گوناگون، از جمله مقوله کم، همواره از موضوعات بنیادین و چالشبرانگیز بوده است. این نوشتار، با بهرهگیری از درسگفتارهای استاد فرزانه قدسسره، به بررسی و تحلیل عمیق اشکالات مطرحشده در باب حرکت در مقوله کم، بهویژه در متن بدایة الحکمة، میپردازد. هدف از این نگارش، نه تنها بازتاب دقیق دیدگاههای استاد، بلکه تبیین و توسعه این دیدگاهها در قالبی علمی و دانشگاهی است که همزمان با حفظ اصالت محتوا، از زیباییهای ادبی و استعاری نیز بهرهمند باشد.
بخش نخست: زمینهسازی بحث حرکت در مقوله کم
آغاز با نام حق
بِسْمِ ٱللَّهِ ٱلرَّحْمَٰنِ ٱلرَّحِيمِ
به نام خداوند بخشنده مهربان
درسگفتار با استمداد از نام مبارک خداوند آغاز میگردد، چنانکه در سنت حکمی اسلامی مرسوم است. این افتتاح، چونان کلیدی معنوی، درهای معرفت را میگشاید و بحث را در چارچوبی الهی قرار میدهد. این آغاز، نشانهای است از پیوند عمیق فلسفه و الهیات در این سنت فکری، که حکمت را در پرتو نور الهی جستوجو میکند.
موضوع بحث: اشکال بر حرکت در مقوله کم
محور این درسگفتار، بررسی اشکالات وارد بر تبیین حرکت در مقوله کم، چنانکه در بدایة الحکمة طرح شده، است. در این متن، حرکت ابتدا به نمو (رشد) و سپس به مقولات کم و کیف، و نسبتهای سابق و لاحق تقسیمبندی شده است. این تقسیمبندی، ریشه در فلسفه مشائی دارد که حرکت را بهعنوان تغییر تدریجی در یک مقوله تعریف میکند. با این حال، اشکال مطرحشده، این دیدگاه را به چالش میکشد و پرسشهایی بنیادین در باب چیستی حرکت و مقوله کم پیش مینهد.
بخش دوم: نقد و بررسی اشکال مستشکل
دیدگاه مستشکل: نفی حرکت در مقوله کم
مستشکل در این درسگفتار، با طرح این ادعا که در مقوله کم، حرکت به معنای تغییر تدریجی وجود Nadeem وجود ندارد، بلکه آنچه رخ میدهد، زوال یک کم و حدوث کم دیگر است، به نقد فلسفه مشائی میپردازد. بهبیان دیگر، وی معتقد است که در رشد یک موجود، مانند درخت، کم قبلی زایل شده و کم جدیدی پدید میآید، نه آنکه حرکت به معنای پیوستگی رخ دهد. این دیدگاه، حرکت را به سلسلهای از تغییرات گسسته فرو میکاهد.
این رویکرد، چونان تیری بر قلب مفهوم حرکت در فلسفه مشائی است که حرکت را چون جریانی پیوسته در نظر میگیرد. مستشکل با رد این پیوستگی، بر این باور است که تغییرات در عالم، نه بهصورت متصل، بلکه بهگونهای گسسته رخ میدهند.
مشکلات اشکال مستشکل
استاد فرزانه قدسسره، اشکال مستشکل را از منظر روششناسی فلسفی مورد نقد قرار میدهند. ایشان میفرمایند که مستشکل باید روشن سازد که آیا این دیدگاه را از منظر خود بیان میکند یا بر اساس مبانی فلسفه مشائی. اگر مستشکل حرکت را نفی میکند، باید جایگزینی برای تبیین تغییرات در عالم ارائه دهد که با واقعیات خارجی سازگار باشد. این نقد، چونان آینهای، کاستیهای روششناختی اشکال را نمایان میسازد و بر ضرورت انطباق نقد با مبانی طرف مقابل تأکید میورزد.
رد تباین و زوال در اجزای کم
مستشکل، مفاهیمی چون تباین اجزا، زوال جزء قبلی و حدوث جزء جدید را در مقوله کم نفی میکند. بهبیان دیگر، در رشد یک درخت، درخت قبلی زایل نمیشود، بلکه همان درخت است که در فرآیندی پیوسته، که استاد آن را «کون بعد الکون» (وجود پس از وجود) مینامند، ادامه مییابد. این دیدگاه، چونان جریانی زلال، حرکت را به تغییرات در وجود واقعی ارجاع میدهد و از مقولههای انتزاعی فاصله میگیرد.
نفی اتصال و کم در عالم خارجی
مستشکل، اتصال در اجزای عالم را نفی کرده و بر این باور است که کم، ماهیت یا تباین ندارد. ذرات عالم، مانند انسانهایی که در کنار هم مینشینند، بهصورت همجواری و بدون تنافی کنار یکدیگر قرار میگیرند. این همجواری، چونان نسیمی که برگهای درختان را به هم نزدیک میکند، جایگزین مفهوم اتصال میشود و بر استقلال وجودی هر ذره تأکید دارد.
بخش سوم: نقد پاسخهای فلسفی و تبیین دیدگاه جایگزین
نقد پاسخ مبتنی بر انضمام ضمائم
پاسخ فلسفی به اشکال مستشکل، بر مفهوم انضمام ضمائم (پیوستگی اجزا) استوار است. اما استاد فرزانه قدسسره این پاسخ را ناکافی میدانند، زیرا انضمام و اتصال در عالم خارجی وجود ندارد. بهجای آن، همجواری و تجانس میان ذرات مطرح میشود، مانند همنشینانی که در کنار هم آرام میگیرند، بدون آنکه به هم متصل شوند.
نفی تضمن در عالم خارجی
مفهوم تضمن (شمول اجزا در یک کل) نیز در عالم خارجی نفی میشود. استاد تأکید دارند که موجودات، بهصورت مستقل و در کنار یکدیگر، همجواری و همنشینی دارند. این دیدگاه، چونان ستارگانی که در آسمان شب در کنار هم میدرخشند، بر استقلال وجودی هر موجود تأکید میورزد.
نقد دلالتهای فلسفی
در فلسفه، دلالت به سه نوع تضمنی، التزامی و تطابقی تقسیم میشود. اما استاد فرزانه قدسسره میفرمایند که اگر ترکیب و انضمام وجود نداشته باشد، تضمن نیز منتفی است، زیرا تضمن به وجود جزء در کل وابسته است. این نقد، چونان چراغی، کاستیهای مفاهیم انتزاعی در فلسفه مشائی را روشن میسازد.
نفی تبدل اجزا در طبیعت
پاسخ فلسفی مبتنی بر این است که طبیعت، اجزای منضم را به اجزای اصلی تبدیل میکند (مانند تبدیل نور به نبات). اما استاد این تبدیل را نفی کرده و معتقدند که بدون اتصال و انضمام، تبدل معنا ندارد. بهجای آن، تجانس و همجواری ذرات مطرح است که حرکت را در موضوع توجیه میکند.
نفی تزاید در کم
افزایش در کم (مقدار) نیز نفی میشود، زیرا کم یک مفهوم انتزاعی است و در خارج، تنها ماده و موضوع رشد میکند. این دیدگاه، چونان رودی که به سوی حقیقت جاری است، بر تمایز بین مفاهیم ذهنی و واقعیات خارجی تأکید دارد.
بخش چهارم: حرکت در موضوع، نه در مقوله
حرکت در وجود واقعی
استاد فرزانه قدسسره تأکید دارند که حرکت در موضوع (وجود واقعی) رخ میدهد، نه در مقولههای انتزاعی مانند کم و کیف. بهعنوان مثال، رشد درخت یا درشتی سیب به ماده و موضوع بازمیگردد، نه به مقوله کم. این دیدگاه، با فلسفه صدرایی همخوانی دارد که حرکت جوهری را در وجود واقعی میبیند.
نفی مقولههای کم و کیف
مقولههای کم و کیف، بهعنوان مفاهیم انتزاعی ذهن، نفی میشوند. در خارج، تنها ماده و موضوع وجود دارند. این نفی، چونان طوفانی که پردههای توهم را کنار میزند، فلسفه مشائی را به چالش میکشد.
مثال همجواری ذرات
ذرات عالم، مانند افرادی که در کنار هم مینشینند، بدون اتصال یا تباین، بهصورت همجواری کنار یکدیگر قرار میگیرند. این مثال، چونان تصویری روشن، دیدگاه همجواری را در مقابل اتصال فلسفی قرار میدهد.
نفی زوال و حدوث در اجزا
زوال یک جزء و حدوث جزء دیگر نفی میشود. بهجای آن، وجود پیوسته (کون بعد الکون) مطرح است که بر پیوستگی وجود تأکید دارد. این دیدگاه، چونان جریانی سیال، حرکت را در وجود واقعی توجیه میکند.
بخش پنجم: نقد روششناسی فلسفی و دلائل
نقد دلائل فلسفی
دلائل فلسفی مانند «ظاهر»، «بدیهی» و «معلوم» به دلیل فقدان پشتوانه تجربی، ناکافیاند. این دلائل، بهجای استدلال، به شهود و وجدان وابستهاند. استاد فرزانه قدسسره این روش را چون پرندهای در قفس مفاهیم بسته میدانند که از واقعیات خارجی دور افتاده است.
مثال قناری در قفس
افکار فلسفی، مانند قناریای در قفس، در چارچوب مفاهیم بسته گرفتار شدهاند و نمیتوانند به واقعیات خارجی راه یابند. این تمثیل، چونان آیینهای، محدودیتهای مفهومی فلسفه مشائی را نمایان میسازد.
نفی حرکت در وضع
حرکت در مقوله وضع نیز نفی میشود، زیرا وضع یک مفهوم انتزاعی است و در خارج، تنها ماده و موضوع وجود دارند. این دیدگاه، بر تغییرات واقعی در وجود تأکید دارد، نه بر مقولههای انتزاعی.
وضع بهمعنای نهادن
وضع، به معنای نهادن یا قرار دادن، یک مفهوم انتزاعی است. در خارج، تنها تغییرات واقعی (چینشها) وجود دارند. این تمایز، چونان خطی روشن، مفاهیم ذهنی را از واقعیات خارجی جدا میسازد.
بخش ششم: نفی ماهیت و تبیین مفهوم
نفی ماهیت در مقولهها
مقولههایی مانند وضع، کم و کیف، ماهیت ندارند و تنها مفاهیم انتزاعی ذهن هستند. استاد فرزانه قدسسره این مقولهها را چون سایههایی میدانند که از واقعیات خارجی انتزاع شدهاند.
تمایز مفهوم و ماهیت
در فلسفه، مفهوم از ماهیت متمایز است. مفهوم ممکن است بدون ماهیت باشد (مانند شریکالباری)، اما هر ماهیت، مفهوم دارد. استاد تأکید دارند که همه چیز به مفاهیم انتزاعی فروکاسته میشود که از واقعیات خارجی انتزاع میگردند.
نفی ماهیت بهطور کلی
ماهیت بهطور کلی نفی میشود و همه چیز به مفاهیم انتزاعی فروکاسته میشود. این دیدگاه، چونان خورشیدی، حقیقت وجود را در برابر سایههای ماهیت روشن میسازد.
جمعبندی
این نوشتار، با تکیه بر درسگفتارهای استاد فرزانه قدسسره، به بررسی عمیق اشکالات وارد بر حرکت در مقوله کم در بدایة الحکمة پرداخته است. این بررسی، چالشهای بنیادین فلسفه مشائی را در تبیین حرکت آشکار ساخته و با نفی مقولههای انتزاعی مانند کم، کیف و وضع، حرکت را به وجود واقعی (موضوع و ماده) ارجاع داده است. دیدگاههای مطرحشده، با تأکید بر همجواری و تجانس ذرات، به فلسفه صدرایی نزدیک است که حرکت جوهری را در وجود واقعی میبیند. نقد دلائل فلسفی و روششناسی مشائی، بر لزوم بازنگری در مفاهیم و روشهای فلسفی تأکید دارد. این تحلیل، چونان چراغی راهنما، مسیر بازاندیشی در فلسفه اسلامی را روشن میسازد و دعوتی است به سوی تبیینی دقیقتر و عمیقتر از حرکت در عالم هستی.