در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

فلسفه 854

متن درس





نقد مقولات و تبیین حرکت در فلسفه وجودی

نقد مقولات و تبیین حرکت در فلسفه وجودی

برگرفته از درس‌گفتارهای استاد فرزانه قدس‌سره (جلسه ۸۵۴)

دیباچه

فلسفه، چونان چراغی فروزان، راه شناخت هستی را روشن می‌سازد و پرسش‌های بنیادین آدمی را در برابر حقیقت عالم پاسخ می‌جوید. درس‌گفتار شماره ۸۵۴ استاد فرزانه قدس‌سره، با تمرکز بر نقد مقولات عشر ارسطویی و بازنگری در امکان حرکت در مقولات فعل و انفعال، گامی بلند در راستای تحول در فلسفه اسلامی برمی‌دارد. این نوشتار، با تکیه بر رویکردی وجودمحور، مقولات را به‌سان سایه‌هایی ذهنی نفی کرده و حرکت را چونان جریانی همزاد با وجود معرفی می‌کند که در همه مراتب عالم، از جوهر تا اعراض، جاری است. با

بخش نخست: نقد مقولات و امکان حرکت

نفی مقولات و فراگیری حرکت

در فلسفه سنتی، مقولات عشر ارسطویی چونان بنیانی برای تقسیم‌بندی موجودات پذیرفته شده‌اند. این مقولات، که جوهر و اعراض را در بر می‌گیرند، به‌عنوان ماهیات مستقل انگاشته شده و حرکت در برخی از آن‌ها، مانند کم و کیف، ممکن و در برخی دیگر، مانند فعل و انفعال، ممتنع دانسته شده است. اما استاد فرزانه قدس‌سره این دیدگاه را به چالش کشیده و می‌فرمایند: اگر مقولات به‌درستی تصحیح نگردند یا اساساً نفی شوند، حرکت در همه مراتب وجود ممکن خواهد بود.

درنگ: نفی مقولات عشر، راه را برای پذیرش حرکت در همه مراتب وجود هموار می‌سازد، زیرا حرکت جریانی وجودی است، نه مقید به مفاهیم ذهنی.

این دیدگاه، مقولات را به‌سان قفس‌هایی مفهومی می‌بیند که حقیقت پویای وجود را در بند کشیده‌اند. حرکت، چونان رودی جاری، در همه ساحت‌های عالم جریان دارد و نمی‌توان آن را به برخی مقولات محدود کرد. این نقد، دعوتی است به بازنگری در بنیان‌های فلسفه سنتی و رهایی از پیش‌فرض‌هایی که حرکت را در برخی مراتب نفی می‌کنند.

نقد دیدگاه سنتی در باب حرکت

فلاسفه قدیم، با تقسیم‌بندی مقولات، حرکت را در کم و کیف ممکن و در فعل و و انفعال ممتنع دانسته‌اند. اما استاد فرزانه قدس‌سره این تقسیم‌بندی را نادرست خوانده و استدلال می‌کنند که هیچ مانعی برای تحقق حرکت در فعل و انفعال وجود ندارد. این نقد، ریشه در نفی مقوله‌بودگی فعل و انفعال دارد، زیرا مقولات، به‌عنوان مفاهیم انتزاعی، نمی‌توانند حقیقت خارجی حرکت را محدود سازند.

درنگ: حرکت در فعل و انفعال ممکن است، زیرا این امور واقعیاتی خارجی‌اند، نه مقولاتی مفهومی که بتوان حرکت را در آن‌ها نفی کرد.

این دیدگاه، مانند نسیمی که پرده‌های غفلت را کنار می‌زند، نشان می‌دهد که پیش‌فرض‌های سنتی، مانع از درک پویایی عالم شده‌اند. حرکت، چونان روحی زنده در کالبد وجود، در همه ساحت‌ها حضور دارد.

جمع‌بندی بخش نخست

بخش نخست این نوشتار، با نفی مقولات به‌عنوان مفاهیم انتزاعی، راه را برای پذیرش حرکت در همه مراتب وجود باز می‌کند. این دیدگاه، با تأکید بر وجودی بودن حرکت، از بندهای فلسفه سنتی رها شده و عالم را چونان صحنه‌ای پویا و متحرک به تصویر می‌کشد. نقد استاد فرزانه قدس‌سره، دعوتی است به بازاندیشی در روش‌شناسی فلسفی و گامی به سوی معرفتی توحیدی.

بخش دوم: نقد دیدگاه ملاصدرا در باب فعل و انفعال

تعریف نسبی فعل و انفعال

ملاصدرا، در تبیین مقولات فعل و انفعال، آن‌ها را به‌صورت نسبی تعریف می‌کند: انفعال، نسبتی است به فاعل، و فعل، نسبتی است به قابل. به بیان دیگر، انفعال تأثیرپذیری است نسبت به فاعل، و فعل تأثیرگذاری است نسبت به قابل. اما استاد فرزانه قدس‌سره این تعریف را به چالش کشیده و می‌فرمایند: اگر مقوله ماهیت باشد، نمی‌توان آن را با نسبت تعریف کرد، زیرا نسبت مفهومی ذهنی است، حال آنکه مقوله ماهیتی خارجی دارد.

درنگ: مقوله، به‌عنوان ماهیتی خارجی، نمی‌تواند با نسبت‌های مفهومی تعریف شود، زیرا این دو ساحت‌های متفاوتی از وجود و ذهن را نمایندگی می‌کنند.

این نقد، چونان تیغی تیز، تناقض در روش‌شناسی ملاصدرا را آشکار می‌سازد. مقوله، اگر ماهیتی مستقل باشد، نمی‌تواند صرفاً نسبتی مفهومی تلقی گردد. این تمایز، مانند جداسازی آب زلال از گل‌آلود، ما را به سوی فهمی روشن‌تر از حقیقت وجود هدایت می‌کند.

نفی مقوله‌بودگی فعل و انفعال

استاد فرزانه قدس‌سره تأکید می‌کنند که فعل و انفعال، نه مقوله‌اند و نه ماهیت، بلکه تعیناتی وجودی در ظرف خارج‌اند. این امور، چونان ظروفی که وجود در آن‌ها جریان می‌یابد، حامل حرکت‌اند و نیازی به مقوله‌بودگی ندارند. حرکت در فعل و انفعال، مانند خونی است که در رگ‌های عالم جاری است و نمی‌توان آن را به دلیل پیش‌فرض‌های مفهومی نفی کرد.

درنگ: فعل و انفعال، واقعیاتی خارجی‌اند که حرکت در آن‌ها تحقق دارد، نه مقولاتی مفهومی که بتوان حرکت را در آن‌ها نفی کرد.

این دیدگاه، چونان کلیدی که قفلی کهن را می‌گشاید، راه را برای فهم حقیقت پویای عالم هموار می‌سازد. فعل و انفعال، به‌عنوان جلوه‌های وجود، در جریانی مداوم از حرکت مشارکت دارند.

جمع‌بندی بخش دوم

این بخش، با نقد تعریف نسبی ملاصدرا از فعل و انفعال، بر وجودی بودن این امور تأکید کرده و مقوله‌بودگی آن‌ها را نفی می‌کند. حرکت، به‌عنوان جریانی وجودی، در فعل و انفعال حضور دارد و نمی‌توان آن را با پیش‌فرض‌های مفهومی محدود ساخت. این نقد، دعوتی است به بازاندیشی در فلسفه صدرایی و گامی به سوی معرفتی توحیدی و پویا.

بخش سوم: حرکت جوهري و تأثیر آن بر اعراض

پیوستگی جوهر و اعراض

استاد فرزانه قدس‌سره می‌فرمایند که حرکت‌های عرضی به حرکت جوهري بازمی‌گردند، زیرا جوهر متحرک منشأ اعراض است. جوهر، چونان ریشه‌ای که شاخه‌ها از آن می‌رویند، در حال حرکت است و این حرکت به اعراض، از جمله فعل و انفعال، سرایت می‌کند. اگر جوهر متحرک باشد، اعراض نیز نمی‌توانند از حرکت بی‌بهره باشند.

درنگ: حرکت جوهري، چونان سرچشمه‌ای زلال، به همه اعراض سرایت می‌کند و نفی حرکت در فعل و انفعال با پذیرش حرکت جوهري ناسازگار است.

این دیدگاه، مانند نوری که تاریکی را می‌زداید، تناقض در نفی حرکت در برخی مقولات را آشکار می‌سازد. جوهر و اعراض، در پیوندی وجودی، در جریانی واحد از حرکت مشارکت دارند.

تناقض در نفی حرکت

نفی حرکت در اعراض، مانند فعل و انفعال، با پذیرش حرکت جوهري ناسازگار است. اگر جوهر، که علت اعراض است، متحرک باشد، چگونه ممکن است اعراض از این حرکت بی‌بهره باشند؟ این تناقض، چونان آینه‌ای که حقیقت را بازمی‌تاباند، ضعف روش‌شناسی سنتی را نشان می‌دهد.

درنگ: اعراض، به‌عنوان جلوه‌های جوهر متحرک، ناگزیر حامل حرکت‌اند و نفی آن‌ها از حرکت، تناقضی آشکار است.

این نقد، مانند پلی است که ما را از تاریکی پیش‌فرض‌های سنتی به سوی روشنایی حقیقت وجودی هدایت می‌کند. حرکت، چونان جریانی فراگیر، در همه مراتب عالم حضور دارد.

جمع‌بندی بخش سوم

بخش سوم، با تأکید بر پیوستگی جوهر و اعراض، نشان می‌دهد که حرکت جوهري به همه اعراض، از جمله فعل و انفعال، سرایت می‌کند. این دیدگاه، با نفی پیش‌فرض‌های سنتی، راه را برای فهمی توحیدی از پویایی عالم هموار می‌سازد.

بخش چهارم: نقد دیدگاه حاجی سبزواری و تبیین سيلان وجود

دیدگاه حاجی سبزواری در باب تحرک و تحریک

حاجی سبزواری، در دفاع از ملاصدرا، حرکت را از حیث تحرک به انفعال و از حیث تحریک به فعل نسبت می‌دهد. اما استاد فرزانه قدس‌سره این دیدگاه را به چالش کشیده و می‌فرمایند: تحرک و تحریک، معلول حرکت‌اند و نمی‌توان آن‌ها را از حرکت جدا دانست. تحرک و تحریک، مانند شاخه‌هایی‌اند که از درخت حرکت می‌رویند و نمی‌توانند از آن بی‌بهره باشند.

درنگ: تحرک و تحریک، به‌عنوان معلول حرکت، نمی‌توانند فاقد حرکت باشند، زیرا حرکت علت وجودی آن‌هاست.

این نقد، چونان تیری که به هدف می‌نشیند، ناسازگاری در جداسازی تحرک و تحریک از حرکت را نشان می‌دهد. حرکت، مانند جریانی است که همه چیز را در بر می‌گیرد.

سيلان وجود و نفی سکون

ملاصدرا حرکت را نحوه‌ای از وجود در عالم طبیعت می‌داند، زیرا طبیعت فاقد سکون است. استاد فرزانه قدس‌سره این دیدگاه را تأیید کرده و می‌فرمایند: سيلان وجود در طبیعت، به‌ویژه در کمال اول، نفوذ دارد و نمی‌توان آن را به مرتبه‌ای خاص محدود کرد. طبیعت، مانند اقیانوسی است که امواج حرکت در همه جای آن جاری است.

درنگ: طبیعت، فاقد سکون است و حرکت، چونان سيلانی وجودی، در همه مراتب آن نفوذ دارد.

این دیدگاه، مانند چراغی است که تاریکی سکون را از عالم طبیعت می‌زداید. حرکت، به‌عنوان جوهری وجودی، در همه ساحت‌های طبیعت حضور دارد.

نقد محدودسازی حرکت به کمال اول

حاجی سبزواری سيلان را به کمال اول محدود می‌کند و در کمال ثانی، مانند تسخین و تبرید، آن را نفی می‌کند. اما استاد فرزانه قدس‌سره این محدودیت را نادرست خوانده و می‌فرمایند: طبیعت در همه مراتب، از کمال اول تا ثانی، متحرک است و نمی‌توان حرکت را در برخی مراتب نفی کرد.

درنگ: حرکت در همه مراتب طبیعت، از کمال اول تا ثانی، جاری است و محدودسازی آن به مرتبه‌ای خاص نادرست است.

این نقد، مانند بادی است که غبار محدودیت را از چهره حقیقت می‌زداید. طبیعت، در همه ساحت‌هایش، پویا و متحرک است.

مثال تسخین و تسخن

حاجی سبزواری تسخین (فعل) و تسخن (انفعال) را می‌پذیرد، اما سخونت (گرما) را نفی می‌کند. استاد فرزانه قدس‌سره این دیدگاه را به چالش کشیده و می‌فرمایند: تسخین، تسخن، و سخونت متحدند، مانند اتحاد عالم، علم، و معلوم در باب علم. نفی سخونت با وجود تسخین و تسخن، مانند نفی علم با وجود عالم و معلوم است.

درنگ: تسخین، تسخن، و سخونت، در وحدتی وجودی، همزاد با حرکت‌اند و نفی سخونت تناقضی آشکار است.

این نقد، مانند آینه‌ای است که وحدت وجودی را بازمی‌تاباند. تسخین، تسخن، و سخونت، چونان سه جلوه از یک حقیقت، در جریانی واحد از حرکت مشارکت دارند.

جمع‌بندی بخش چهارم

بخش چهارم، با نقد دیدگاه حاجی سبزواری و تأکید بر سيلان وجود، نشان می‌دهد که حرکت در همه مراتب طبیعت جاری است. این دیدگاه، با نفی محدودسازی حرکت به کمال اول و تأکید بر وحدت وجودی تسخین، تسخن، و سخونت، راه را برای فهمی توحیدی از پویایی عالم هموار می‌سازد.

بخش پنجم: نقد متکلمین و تبیین وحدت علّیت

نقد جداسازی علت محدثه و مبقیه

متکلمین، با جداسازی علت محدثه از علت مبقیه، معتقدند که موجودات پس از خلقت، بدون نیاز به علت مبقیه ادامه می‌یابند. اما استاد فرزانه قدس‌سره این دیدگاه را باطل دانسته و می‌فرمایند: علت محدثه و مبقیه یکی است و حرکت در فعل و انفعال تداوم این علّیت را نشان می‌دهد.

درنگ: وحدت علت محدثه و مبقیه، حرکت را به‌عنوان جریانی وجودی در همه مراتب عالم تأیید می‌کند.

این نقد، مانند کلیدی است که درهای حقیقت علّیت را می‌گشاید. حرکت، چونان جلوه‌ای از تداوم علّیت الهی، در همه ساحت‌های عالم جاری است.

مثال توپ و تداوم علّیت

استاد فرزانه قدس‌سره، با مثالی از پرتاب توپ، نشان می‌دهند که قدرت پرتاب‌کننده با توپ همراه است، حتی پس از رها شدن. این قدرت، مانند جریانی که شیء را به حرکت وا می‌دارد، نشان‌دهنده تداوم علّیت است.

درنگ: حرکت، مانند قدرتی است که با شیء همراه می‌شود و تداوم علّیت را نشان می‌دهد.

این مثال، چونان پنجره‌ای است که حقیقت تداوم علّیت را به ما نشان می‌دهد. حرکت، جلوه‌ای از این تداوم است که در همه مراتب عالم جریان دارد.

نقد شبهه ابن‌کمونه

متکلمین، در شبهه ابن‌کمونه، معتقدند که موجودات پس از خلقت، بدون نیاز به علت مبقیه ادامه می‌یابند. اما استاد فرزانه قدس‌سره این دیدگاه را باطل دانسته و می‌فرمایند: بدون علت مبقیه، موجودات نمی‌توانند ادامه حیات دهند.

درنگ: تداوم حیات موجودات، وابسته به علت مبقیه است و حرکت، جلوه‌ای از این تداوم وجودی است.

این نقد، مانند نوری است که تاریکی شبهات کلامی را می‌زداید. حرکت، به‌عنوان جریانی وجودی، از تداوم علّیت الهی سرچشمه می‌گیرد.

جمع‌بندی بخش پنجم

بخش پنجم، با نقد دیدگاه متکلمین و تأکید بر وحدت علّیت، نشان می‌دهد که حرکت در فعل و انفعال، جلوه‌ای از تداوم علّیت الهی است. این دیدگاه، با نفی جداسازی علت محدثه و مبقیه، راه را برای فهمی توحیدی از پویایی عالم هموار می‌سازد.

بخش ششم: وحدت وجودی و رفع ترس فلسفی

وحدت تسخین، تسخن، و سخونت

استاد فرزانه قدس‌سره تأکید می‌کنند که تسخین، تسخن، و سخونت در وحدتی وجودی متحدند، مانند اتحاد عالم، علم، و معلوم. نفی سخونت با وجود تسخین و تسخن، تناقضی آشکار است.

درنگ: تسخین، تسخن، و سخونت، در وحدتی وجودی، همزاد با حرکت‌اند و نفی هر یک از آن‌ها نادرست است.

این دیدگاه، مانند آینه‌ای است که وحدت وجودی را بازمی‌تاباند. تسخین، تسخن، و سخونت، چونان سه جلوه از یک حقیقت، در جریانی واحد از حرکت مشارکت دارند.

نفی ترس فلسفی

فلاسفه، به دلیل ترس از اشکالات، حرکت در فعل و انفعال را نفی کردند. اما استاد فرزانه قدس‌سره می‌فرمایند: این ترس باید کنار گذاشته شود و حرکت در همه مراتب پذیرفته گردد.

درنگ: شجاعت علمی، شرط پذیرش حرکت در همه مراتب عالم است و ترس از اشکالات نباید مانع حقیقت‌جویی شود.

این نقد، مانند بادی است که غبار ترس را از چهره حقیقت می‌زداید. حرکت، چونان جریانی فراگیر، در همه ساحت‌های عالم حضور دارد.

مثال آتش و علم ماده

استاد فرزانه قدس‌سره با مثالی از آتش می‌فرمایند: گرما، تسخین، و تسخن متحدند، حتی اگر آتش نباشد. همچنین، ماده، عالم به خود است و علم وجودی دارد، مانند دیواری که علم به وجود خویش دارد.

درنگ: گرما، تسخین، و تسخن، مانند علم، عالم، و معلوم، در وحدتی وجودی متحدند و ماده نیز حامل علم وجودی است.

این مثال، مانند پنجره‌ای است که حقیقت وحدت وجودی را به ما نشان می‌دهد. همه مراتب عالم، در جریانی واحد از حرکت و علم مشارکت دارند.

جمع‌بندی بخش ششم

بخش ششم، با تأکید بر وحدت وجودی و نفی ترس فلسفی، نشان می‌دهد که حرکت در همه مراتب عالم جاری است. این دیدگاه، با نفی پیش‌فرض‌های نادرست و تأکید بر علم و حرکت در ماده، راه را برای فهمی توحیدی از عالم هموار می‌سازد.

نتیجه‌گیری کل

این نوشتار، با تکیه بر درس‌گفتارهای استاد فرزانه قدس‌سره، مقولات عشر را به‌سان سایه‌هایی ذهنی نفی کرده و حرکت را چونان جریانی همزاد با وجود معرفی می‌کند. نقد آرای ملاصدرا و حاجی سبزواری، به‌ویژه در تعریف نسبی فعل و انفعال و نفی حرکت در برخی مقولات، به بازنگری بنیادین در روش‌شناسی فلسفی دعوت می‌کند. حرکت، به‌عنوان واقعیتی خارجی، در همه مراتب عالم، از جوهر تا اعراض، تحقق دارد و نمی‌توان آن را به دلیل پیش‌فرض‌های واهی نفی کرد. این فلسفه، با تأکید بر وحدت وجودی حرکت، فعل، و انفعال، و نفی مفاهیم انتزاعی مانند مقوله و ماهیت، راه را برای تحول در فلسفه اسلامی هموار می‌سازد. این اثر، با دعوت به شجاعت علمی و تمرکز بر پویایی عالم، به ارتقای معرفت فلسفی و عرفانی کمک می‌کند و ضرورت بازسازی فلسفه در پرتو توحید را گوشزد می‌نماید.

آیه شریفه: وَهُوَ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ بِالْحَقِّ ۖ وَيَوْمَ يَقُولُ كُن فَيَكُونُ ۚ قَوْلُهُ الْحَقُّ ۚ وَلَهُ الْمُلْكُ يَوْمَ يُنفَخُ فِي الصُّورِ ۚ عَالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ ۚ وَهُوَ الْحَكِيمُ الْخَبِيرُ
اوست که آسمان‌ها و زمین را به حق آفرید، و روزی که می‌فرماید: «باش»، پس می‌شود. گفتار او حق است، و روزی که در صور دمیده شود، فرمانروایی از آن اوست. دانای نهان و آشکار است، و او حکیم و آگاه است. (قرآن کریم، سوره انعام، آیه ۷۳)

این آیه شریفه، چونان نوری الهی، حقیقت خلقت و پویایی عالم را در پرتو حق آشکار می‌سازد و با درس‌گفتارهای این نوشتار هم‌خوانی دارد.

دعای پایانی درس‌گفتار، «خدایا بر محمد و آل محمد درود فرست»، پیوندی عمیق بین فلسفه و معنویت اسلامی برقرار می‌کند و بر توحید و پویایی عالم تأکید دارد.

با نظارت صادق خادمی