متن درس
تحلیل و تبیین فلسفه حرکت در مقولات
برگرفته از درسگفتارهای استاد فرزانه قدسسره (جلسه ۸۵۵)
مقدمه: بازخوانی حرکت در فلسفه اسلامی
فلسفه اسلامی، چونان دریایی ژرف و بیکران، همواره در پی کشف حقیقت وجود و چیستی حرکت در مراتب آن بوده است. درسگفتار شماره ۸۵۵، ارائهشده به تاریخ ۲۱ فروردین ۱۳۸۶، به کاوشی عمیق و انتقادی در موضوع حرکت در مقولات اختصاص دارد. این بحث، با نگاهی نوین و وجودمحور، دیدگاههای سنتی فلاسفه، بهویژه ملاصدرا و جمهور فلاسفه، را مورد نقد و بازنگری قرار میدهد. محور این نوشتار، نفی استقلال مقولات و پیوند حرکت با وجود خارجی است که تحولی بنیادین در نگرش فلسفی ایجاد میکند.
بخش یکم: نقد مقولات و امکان حرکت
نقد تمایز میان مقولات در امکان حرکت
در فلسفه سنتی، تمایزی میان مقولات در امکانپذیری حرکت ترسیم شده است. برخی فلاسفه حرکت را در مقولاتی چون کم و کیف پذیرفتهاند، اما در مقولات فعل و انفعال (أن یفعل و أن ینفعل) آن را منتفی دانستهاند. این تمایز، فاقد مبنای استدلالی است، زیرا هیچ تفاوت بنیادینی میان مقولات در نسبت با حرکت وجود ندارد. مقولات، چونان سایههایی بر دیوار ذهن، مفاهیمی اعتباریاند که نمیتوانند بهصورت گزینشی حامل حرکت باشند.
درنگ: تمایز میان مقولات در امکان حرکت، به دلیل ماهیت اعتباری مقولات، فاقد وجاهت است. یا حرکت در همه مقولات ممکن است یا در هیچکدام.
تقلید ملاصدرا از قدما در نفی حرکت در فعل و انفعال
ملاصدرا، با وجود نوآوری در حرکت جوهری، در نفی حرکت در مقولات فعل و انفعال از جمهور فلاسفه پیروی کرده است. این تقلید، ریشه در چارچوب ارسطویی دارد که بدون استدلال کافی، حرکت را در برخی مقولات پذیرفته و در برخی دیگر رد کرده است. این موضعگیری، چونان بنایی که بر پایهای سست استوار شده، از استحکام منطقی برخوردار نیست.
یکسان بودن مقولات در امکان حرکت
چنانچه مقولات را موجوداتی مستقل فرض کنیم، هیچ تفاوتی میان کم، کیف، فعل و انفعال در امکانپذیری حرکت وجود ندارد. حرکت یا در همه مقولات جاری است یا در هیچیک. این یکسانانگاری، چونان کلیدی است که قفل پیشفرضهای سنتی را میگشاید و راه را برای نگرشی نوین هموار میسازد.
نفی وجود مقولات و ماهیت
مقولات، بهعنوان مفاهیم ذهنی، فاقد وجود مستقلاند، زیرا بدون ماهیت معنا نمییابند و ماهیت نیز اساساً وجود ندارد. حرکت در مقولات، چونان تلاش برای دویدن در سایهای بیجان، منتفی است، زیرا موضوعی برای آن وجود ندارد. این دیدگاه، محور فلسفه وجودمحور است که حرکت را از چارچوب مفاهیم ذهنی به ظرف وجود خارجی منتقل میکند.
درنگ: نفی استقلال مقولات و ماهیت، حرکت را از مفاهیم ذهنی به وجود خارجی پیوند میدهد و بنیان فلسفهای نوین را بنا مینهد.
جمعبندی بخش یکم
این بخش، با نقد تمایز میان مقولات و نفی استقلال آنها، راه را برای بازتعریف حرکت در چارچوبی وجودمحور گشود. مقولات، چونان پردههای خیالی، نمیتوانند حامل حرکت باشند، و این نگرش، زمینهساز تحولی عمیق در فلسفه اسلامی است.
بخش دوم: حرکت جوهری و نقد دیدگاههای سنتی
موضع ملاصدرا در قبال جوهر و فعل و انفعال
ملاصدرا، برخلاف قدما که حرکت در جوهر را نفی میکردند، با اثبات حرکت جوهری گامی بلند در فلسفه اسلامی برداشت. بااینحال، در مقولات فعل و انفعال، از جمهور فلاسفه تبعیت کرده و حرکت را در آنها نفی نمود. این تناقض ظاهری، چونان دو راهی در مسیر حقیقت، نیازمند بازنگری است.
نقد توجیهات مرحوم حاجی سبزواری
مرحوم حاجی سبزواری، بهعنوان شارح ملاصدرا، کوشید تا اشکالات دیدگاه او را توجیه کند، اما این تلاش به دلیل پذیرش پیشفرض مقولات ناکام ماند. دفاع از ملاصدرا، بدون نفی مقولات، چونان تلاش برای ترمیم بنایی فرسوده است که پایههایش از اساس سست است.
نقد دیدگاه علامه طباطبایی
علامه طباطبایی در حاشیه اسفار (جلد سوم، صفحه ۷۸) معتقد است که مقولات فعل و انفعال، هیئت و نسبت نیستند و اگر حرکت در جوهر پذیرفته شود، باید در تمام مقولات عرضی نیز پذیرفته گردد. این دیدگاه، هرچند گامی به سوی یکسانسازی مقولات است، اما همچنان در چارچوب پذیرش مقولات باقی میماند و از اینرو مورد نقد است.
نقد ملازمه حرکت در جوهر و عرض
پذیرش حرکت در جوهر، لزوماً به پذیرش حرکت در همه مقولات عرضی منجر نمیشود، زیرا ملازمه منطقی میان این دو وجود ندارد. این استدلال، چونان پلی شکسته، نمیتواند از جوهر به عرض گذر کند، زیرا ملازمه منطقی تابع اخص است، نه اعم.
درنگ: حرکت در جوهر، بهعنوان علت، لزوماً حرکت در عرض را ایجاب نمیکند، زیرا ملازمه منطقی تابع اخص است.
مثال ساخت و تخریب
کسی که بنایی را میسازد، توانایی تخریب آن را دارد، اما کسی که تخریب میکند، لزوماً نمیتواند آن را بسازد. این مثال، چونان آینهای، تفاوت میان علت و معلول را نمایان میسازد و نشان میدهد که حرکت در جوهر (علت) لزوماً حرکت در عرض (معلول) را ایجاب نمیکند.
جمعبندی بخش دوم
این بخش، با بررسی حرکت جوهری و نقد دیدگاههای سنتی، نشان داد که پذیرش مقولات، مانعی در برابر بسط کامل این مفهوم است. نفی مقولات و تمرکز بر وجود، راه را برای فلسفهای پویا و نوین هموار میسازد.
بخش سوم: پیوند حرکت با وجود
تلاش ملاصدرا برای اثبات حرکت جوهری
ملاصدرا با استدلالهای منطقی، حرکت در جوهر را اثبات کرد، اما این بحث را بهطور کامل بسط نداد تا فلسفه الهی را به بنیانی کاملاً نوین تبدیل کند. تلاش او، چونان مشعلی در تاریکی، راه را روشن کرد، اما مقولات مانع از تکامل این مسیر شدند.
نفی مقولات و پیوند حرکت با وجود
فلسفه نوین، با نفی مقولات و ماهیت، حرکت را به وجود پیوند میدهد. حرکت، چونان جریانی ذاتی در بستر وجود، در همه مراتب آن جاری است. مقولات، بهعنوان مفاهیم ذهنی، فاقد ظرف خارجی برای حرکتاند.
درنگ: حرکت، بهعنوان ویژگی ذاتی وجود، در هر موجودی که وجود دارد، تحقق مییابد و مقولات، به دلیل فقدان وجود خارجی، نمیتوانند حامل آن باشند.
وابستگی اعراض به جوهر
اعراض، چونان سایههایی که از جوهر برمیخیزند، فاقد وجود مستقلاند. اگر جوهر متحرک باشد، اعراض نیز به تبع آن متحرکاند، اما این حرکت بالعرض است، نه بالذات.
نفی حرکت در عدم
عدم، بهعنوان مفهومی ذهنی، فاقد وجود خارجی است و نمیتواند حامل حرکت باشد. بااینحال، حتی مفهوم عدم، بهعنوان وجود ذهنی، از حرکت بیبهره نیست، زیرا در ظرف وجود ذهنی جریان دارد.
حرکت در موضوعات خارجی
هر آنچه در ظرف وجود خارجی قرار دارد، متحرک است. آثار و ظهورات موضوع نیز، چونان امواجی بر سطح دریا، به تبع موضوع متحرکاند، اما مقولات، بهعنوان مفاهیم، از این حرکت محروماند.
آیه قرآنی و حرکت عالم
کُلَّ یَوْمٍ هُوَ فِی شَأْنٍ (الرحمن: ۲۹)
هر روز او در کاری است.
این آیه از قرآن کریم، گواهی بر حرکت مداوم عالم است. وجود، چونان جریانی سیال، همواره در حرکت است و این حرکت، ذاتی و جوهری است.
درنگ: آیه کُلَّ یَوْمٍ هُوَ فِی شَأْنٍ مبنای قرآنی حرکت ذاتی عالم است که وجود را پویا و متغیر مینماید.
جمعبندی بخش سوم
این بخش، با تأکید بر پیوند حرکت با وجود، نشان داد که نفی مقولات، حرکت را از چارچوب مفاهیم ذهنی به ظرف وجود خارجی منتقل میکند. این دیدگاه، بنیانی نوین برای فلسفه اسلامی فراهم میآورد.
بخش چهارم: نقد مقولات خاص و حرکت
نقد مقوله اضافه
ملاصدرا حرکت در مقوله اضافه را نفی میکند، زیرا اضافه فاقد وجود مستقل و تابع طرفین است. حرکت در اضافه، چونان سایهای که با حرکت جسم تغییر میکند، بالعرض است، نه بالذات.
مثال حرکت در اضافه
در مثالی مانند فوق و تحت (سقف و کف یک وسیله نقلیه)، اضافه به تبع حرکت موضوع (وسیله) متحرک است. این حرکت، چونان امواجی که به دنبال کشتی در حرکتاند، بالعرض و وابسته به موضوع است.
نفی مقوله متى
مقوله متى (زمان)، بهعنوان یک مفهوم نسبی و حیثی، فاقد ماهیت مستقل است و نمیتواند حامل حرکت باشد. زمان، چونان آینهای که تنها بازتاب میدهد، ظرف حرکت نیست.
نفی مقوله جده
مقوله جده، بهعنوان نسبتی یکطرفه (مانند رابطه میان کلاه و صاحب آن)، فاقد حرکت ذاتی است. حرکت آن، چونان سایهای که به تبع جسم حرکت میکند، تبعی و بالعرض است.
جمعبندی مقولات حامل حرکت
جمهور فلاسفه حرکت را در چهار مقوله (جوهر، کم، کیف، این) و ملاصدرا در پنج مقوله (با افزودن وضع) ممکن میدانند. اما نفی مقولات، این تقسیمبندی را بیمعنا میسازد، زیرا حرکت در ظرف وجود جاری است، نه در مفاهیم ذهنی.
درنگ: نفی مقولات، تقسیمبندی سنتی حرکت در مقولات را منتفی میسازد و حرکت را به وجود خارجی پیوند میدهد.
جمعبندی بخش چهارم
این بخش، با بررسی مقولات خاص مانند اضافه، متى و جده، نشان داد که این مفاهیم، به دلیل فقدان وجود مستقل، نمیتوانند حامل حرکت ذاتی باشند. حرکت، تنها در ظرف وجود معنا مییابد.
نتیجهگیری کلی
درسگفتار شماره ۸۵۵، با نقد دیدگاههای سنتی درباره حرکت در مقولات، راه را برای فلسفهای وجودمحور و پویا هموار میسازد. نفی استقلال مقولات و ماهیت، حرکت را بهعنوان ویژگی ذاتی وجود معرفی میکند که در تمام مراتب عالم، از موضوعات مادی تا ظهورات وجودی، جاری است. این نگرش، چونان نسیمی که پردههای کهنه را کنار میزند، چارچوب ارسطویی را به چالش میکشد و فلسفه اسلامی را به سوی افقهای نوین هدایت میکند. آیه کُلَّ یَوْمٍ هُوَ فِی شَأْنٍ (الرحمن: ۲۹)، گواهی قرآنی بر این پویایی است که وجود را در جریانی مداوم و سیال مینمایاند.
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ
خدایا! بر محمد و آل محمد درود فرست.
با نظارت صادق خادمی