متن درس
تحلیل وجودمحور حرکت و مقولات در فلسفه اسلامی
برگرفته از درسگفتارهای استاد فرزانه قدسسره (جلسه ۸۵۷)
مقدمه: بازاندیشی در فلسفه حرکت
فلسفه اسلامی، بهویژه در شاخه حکمت متعالیه، همواره کوشیده است تا با نگاهی ژرف به هستی، پدیدههای وجودی را در پرتو اصول عقلی و نقلی تبیین نماید. درسگفتار شماره ۸۵۷، ارائهشده در تاریخ ۲۵/۱/۱۳۸۶، به بررسی انتقادی مفهوم حرکت در مقولات ارسطویی، با تمرکز بر دیدگاههای ابنسینا و ملاصدرا، میپردازد. این گفتار، با رویکردی وجودمحور، چارچوب سنتی مقولات را به چالش کشیده و حرکت را بهعنوان ویژگی ذاتی وجود معرفی میکند. در این اثر، با بهرهگیری از استدلالهای فلسفی و شواهد نقلی، از جمله آیات قرآن کریم و احادیث، تلاش شده است تا نگرشی نوین به حرکت ارائه گردد که نهتنها با مبانی فلسفی همخوانی داشته باشد، بلکه پاسخگوی شبهات معاصر و نیازهای علمی و اجتماعی باشد.
بخش نخست: نفی مقولات و پیوند حرکت با وجود
نفی حرکت در مقولات به دلیل فقدان موضوع
در مقولات، به دلیل فقدان موضوع مستقل و ماهیت، امکانپذیر نیست. مقولات، بهعنوان مفاهیم ذهنی و اعتباری، فاقد وجود مستقلاند و نمیتوانند ظرف مستقل برای حرکت باشند. این دیدگاه، ریشه در حکمت متعالیه دارد که ماهیت را امری اعتباری و فاقد استقلال وجودی میداند. از اینرو، حرکت، که امری وجودی است، نمیتواند در ظرف مقولات جریان یابد، بلکه به وجود خارجی وابسته است.
درنگ: مقولات، به دلیل فقدان وجود مستقل، نمیتوانند حامل حرکت باشند، زیرا حرکت ذاتاً به ظرف وجود خارجی وابسته است.
حرکت بهعنوان ویژگی ذاتی وجود
هر موجودی، چه در ظرف ذهن، چه در عالم خارج، و چه در مراتب تجرد یا ناسوت، دارای حرکت خاص خود است. حتی مفاهیم ذهنی، به دلیل وجودشان در ظرف ذهن یا تجرد، از حرکت برخوردارند. این اصل، حرکت را نهتنها ویژگیای عرضی، بلکه جوهرهای ذاتی در تمام مراتب وجود معرفی میکند. از ماده تا تجرد، هیچ موجودی از حرکت مستثنی نیست، گویی عالم، چون رودی جاری، در تکاپوی بیوقفه است.
درنگ: حرکت، ویژگی ذاتی هر موجود است و در تمام مراتب وجود، از مادی تا مجرد، جریان دارد.
سکون بهعنوان جلوهای از حرکت
حتی آنچه بهظاهر ساکن است، مانند سکون نقلهای یا عرفی، در حقیقت متحرک است. استقرار و دوام نیز از اقسام حرکتاند، زیرا سکون مطلق در عالم وجود ندارد. این دیدگاه، سکون را نه بهعنوان مقابل حرکت، بلکه بهسان حالتی نسبی از آن میبیند که در ذات خود پویاست، مانند امواجی که در ظاهر آراماند، اما در عمق، جریان دارند.
درنگ: سکون، بهعنوان حالتی نسبی، خود جلوهای از حرکت است و سکون مطلق در عالم وجود ندارد.
جمعبندی بخش نخست
در این بخش، با نفی استقلال مقولات و تأکید بر وجودمحور بودن حرکت، چارچوب سنتی ارسطویی به چالش کشیده شد. مقولات، به دلیل فقدان موضوع مستقل، نمیتوانند ظرف حرکت باشند، و حرکت بهعنوان ویژگی ذاتی وجود در تمام مراتب هستی جریان دارد. این دیدگاه، با نفی سکون مطلق، عالم را چون جریانی سیال و پویا توصیف میکند که هیچگاه از حرکت بازنمیایستد.
بخش دوم: نقد دیدگاههای سنتی و محدودیتهای ابزارهای فلسفی قدما
نقد دیدگاههای ابنسینا و ملاصدرا
بررسیهای ابنسینا در شفا و ملاصدرا در اسفار درباره مفاهیمی چون حرکت، سکون، قوه، فعل، ملکه و ضد، بیش از آنکه بیانگر تحلیلی فلسفی دقیق باشد، به گفتمان کلامی و عرفی نزدیک است. این دیدگاهها، به دلیل پایبندی به چارچوب ارسطویی، از عمق علمی کافی برخوردار نیستند و گاه به توجیهاتی عامهپسند محدود میمانند، مانند تفسیر سطحی شیشهای صاف که زیر ذرهبین، زبر و ناهموار به نظر میرسد.
محدودیت ابزارهای فلسفی قدما
حرکت، به دلیل ظرافت و پیچیدگیاش، با ابزارهای عرفی و غیرعلمی قدما قابل تحلیل دقیق نبود. این محدودیت، مانند ناتوانی چشم غیرمسلح در دیدن ناهمواریهای شیشه صاف، مانع از درک کامل پویایی وجودی حرکت شد. ابزارهای سنتی، که فاقد دقت علمی مدرن بودند، نتوانستند عمق این پدیده را بهدرستی کاوش کنند.
درنگ: ابزارهای عرفی قدما، به دلیل فقدان دقت علمی، از تحلیل ظریف پدیدهای چون حرکت ناتوان بودند.
نقد چیدمان مقولات در فلسفه سنتی
تقسیمبندی مقولات به حامل حرکت (مانند کم، کیف، این و وضع) و غیرحامل حرکت، فاقد چیدمان علمی است و در برابر پرسشهای مدرن تاب مقاومت ندارد. این تقسیمبندی، مانند ساختمانی که بر پایهای سست بنا شده باشد، نمیتواند پاسخگوی نیازهای علمی امروز باشد و نیازمند بازنگری است.
جمعبندی بخش دوم
نقدهای این بخش، بر محدودیتهای چارچوب ارسطویی و ابزارهای سنتی در تحلیل حرکت تأکید دارد. دیدگاههای ابنسینا و ملاصدرا، هرچند ارزشمند، به دلیل وابستگی به گفتمان کلامی و عرفی، از عمق علمی لازم برخوردار نیستند. علم دینی، برای پاسخگویی به چالشهای مدرن، باید از ابزارهای عرفی فاصله گرفته و به تولید دانشی پویا و علمی روی آورد.
بخش سوم: بازخوانی دیدگاه ملاصدرا و نوآوریهای او
جمعبندی ملاصدرا درباره مقولات حامل حرکت
ملاصدرا در اسفار (جلد سوم، صفحه ۷۹) معتقد است که جمهور فلاسفه حرکت را در چهار مقوله (کم، کیف، این و وضع) ممکن میدانند، اما او با افزودن جوهر، تعداد مقولات حامل حرکت را به پنج میرساند. این نوآوری، نشاندهنده گسست او از سنت قدما در پذیرش حرکت جوهری است، هرچند همچنان در چارچوب مقولات باقی مانده است.
تقلید ملاصدرا از قدما در مقولات عرضی
ملاصدرا در مقولات عرضی (مانند فعل، انفعال، اضافه و جده) از قدما پیروی کرده و حرکت را در آنها نفی میکند، اما در مقوله جوهر نوآوری نشان داده است. این دوگانگی، نشاندهنده تناقضی ظاهری در رویکرد اوست که میتوانست با بسط تحلیل وجودی به اعراض، به نتایج عمیقتری منجر شود.
درنگ: ملاصدرا با پذیرش حرکت جوهری نوآوری کرد، اما در مقولات عرضی به چارچوب سنتی وفادار ماند.
نقد عدم بسط تحلیل ملاصدرا به اعراض
اگر ملاصدرا تحلیل خود درباره حرکت جوهری را به مقولات عرضی گسترش میداد، نتایج نوینی حاصل میشد. پذیرش اصل موضوعی مقولات عرضی، رویکرد او را از جامعیت بازداشت و مانع از تعمیق تحلیل وجودی شد.
جمعبندی بخش سوم
ملاصدرا، با پذیرش حرکت جوهری، گامی نو در فلسفه برداشت، اما پایبندی او به چارچوب سنتی در مقولات عرضی، تحلیل او را ناتمام گذاشت. این بخش نشان میدهد که بسط رویکرد وجودمحور به تمام مقولات، میتوانست فلسفه او را غنیتر سازد و از محدودیتهای گفتمان سنتی رها کند.
بخش چهارم: بازتعریف سکون و حرکت در پرتو آیات و روایات
نفی تقابل سنتی حرکت و سکون
ملاصدرا سکون را مقابل حرکت نقلهای میداند، اما این تقابل معتبر نیست، زیرا سکون خود نوعی حرکت است. تبدیل سکون نقلهای به حرکت، مانند تبدیل حرکت سطحی به عمقی، نشاندهنده پویایی ذاتی عالم است. حتی ایستادن، به دلیل مصرف انرژی، نوعی حرکت است، گویی هر پدیدهای در رقص مداوم وجود شرکت دارد.
درنگ: سکون، به دلیل ماهیت متحرک عالم، خود نوعی حرکت است و تقابل سنتی حرکت و سکون معتبر نیست.
نقد تعاریف کلامی سکون
متکلمان سکون را «ماندن در مکان اولیه» یا «عدم حرکت در چیزی که شأن حرکت دارد» تعریف میکنند، اما این تعاریف نادرستاند، زیرا سکون خود جلوهای از حرکت است. این نقد، تعاریف کلامی را به دلیل عدم انطباق با واقعیت وجودی رد میکند.
نفی قوه بهعنوان غیرحرکت
قوه حرکت، خود نوعی حرکت است، نه عدم حرکت. جسمی که بالقوه متحرک است، در حقیقت بالفعل متحرک است، زیرا قوه، بهسان توانی وجودی، ذاتاً پویاست.
درنگ: قوه حرکت، خود نوعی حرکت است و جسم بالقوه متحرک، در واقع بالفعل متحرک است.
حل شبهات دینی با فلسفه پویا
شبهاتی مانند «عدم وجود پیامبر پس از پیامبر اسلام» با تحلیل حرکت و پویایی عالم قابل رفع است. دین، بهسان نظامی پویا، با رشد بشر هماهنگ است و توقف نمیکند، مانند رودی که با جریان زمان همگام میشود.
شواهد قرآنی و روایی
آیات قرآن کریم، مانند وَعَلَى الْعَرْشِ اسْتَوَى (اعراف: ۵۴، به معنای: و بر عرش استیلا یافت) و عَرْشُهُ عَلَى الْمَاءِ (هود: ۷، به معنای: عرش او بر آب است)، نشاندهنده حرکت مداوم الهیاند. آب، بهسان نماد سیالیت، پویایی وجودی عالم را بازمینماید. همچنین، حدیث «خواب مومن عبادت است» بیانگر آن است که خواب، مانند بیداری، فعالیتی وجودی است. تفاوت مومن و غیرمومن در نیت و جهتگیری حرکت است، نه در اصل حرکت.
درنگ: آیات قرآنی و حدیث «خواب مومن عبادت است» مبنای نقلی برای پویایی ذاتی عالم و حرکت در تمام مراتب وجود ارائه میدهند.
نقد توجیهات عرفی حدیث
توجیهات عرفی، مانند اینکه خواب مومن به دلیل کارهای خیر بیداریاش عبادت است، ناکافیاند. خواب، خود فعالیتی وجودی است که با نیت خیر، ارزش عبادی مییابد، مانند گلی که در خاک وجود با نیت الهی شکوفا میشود.
جمعبندی بخش چهارم
این بخش، با نفی تقابل سنتی حرکت و سکون، عالم را سراسر در حال حرکت توصیف میکند. آیات قرآن کریم و احادیث، مانند «خواب مومن عبادت است»، پویایی ذاتی عالم را تأیید میکنند. فلسفه پویا، با پیوند زدن حرکت به تمام مراتب وجود، شبهات دینی را رفع کرده و دین را نظامی همگام با رشد بشر معرفی میکند.
بخش پنجم: حرکت موضوعی و نفی مقولات عرضی
حرکت در مقوله این
ملاصدرا حرکت در مقوله «این» (کجا) را به دلیل نسبت شیء به مکان، واضح میداند، اما این مقوله نیز مفهومی اعتباری است و فاقد وجود مستقل است. حرکت، نه در مقوله، بلکه در موضوع خارجی جریان دارد، مانند نسیمی که در وجود اشیاء میوزد.
حرکت وضعی در مقوله وضع
حرکت وضعی، مانند چرخش سنگ آسیاب یا کره زمین، بهعنوان حرکت در مقوله وضع تلقی میشود، اما این حرکت در موضوع خارجی است، نه در مقوله. جرم اقصی، که فاقد مکان (خلأ یا ملأ) است، نیز دارای حرکت وضعی است، اما این حرکت به موضوع خارجی وابسته است.
درنگ: حرکت وضعی، به ظرف وجود خارجی وابسته است و مقوله، بهعنوان مفهوم اعتباری، نمیتواند حامل آن باشد.
نفی تصورات سنتی درباره افلاک
تصورات سنتی درباره افلاک، مانند لایهلایه بودن سماوات سبع، به دلیل محدودیتهای علمی قدما نادرستاند. حرکت در افلاک، موضوعی است، نه مقولی، و فلسفه مدرن باید با دادههای علمی هماهنگ شود.
حرکت موضوعی بهجای حرکت مقولی
تمام حرکات، از هسته اتم تا افلاک، موضوعیاند و حرکت مقولی وجود ندارد. این دیدگاه، مقولات را بهعنوان مفاهیم اعتباری کنار گذاشته و حرکت را به ظرف وجود خارجی پیوند میدهد، مانند جریانی که از هسته وجود تا اوج آسمانها جاری است.
درنگ: تمام حرکات، از هسته اتم تا افلاک، موضوعیاند و حرکت مقولی وجود ندارد.
تفاوت دیدگاه با ملاصدرا
ملاصدرا حرکت را به دو نوع مقولی (در ماهیت) و موضوعی (در ماده) تقسیم میکند، اما این دیدگاه تمام حرکات را موضوعی میداند و حرکت در ماهیت را نفی میکند. این رویکرد، چارچوب ارسطویی را کنار گذاشته و حرکت را به وجود خارجی محدود میکند.
حرکت در مراتب وجود
حرکت در تمام مراتب وجود، از ماده تا تجرد، جریان دارد. حتی عرش الهی، به دلیل قرار گرفتن بر آب (عَرْشُهُ عَلَى الْمَاءِ، هود: ۷)، متحرک است. این آیه، پویایی ذاتی عالم را تأیید میکند، مانند رودی که عرش الهی را در خود جاری میسازد.
جمعبندی بخش پنجم
این بخش، با تأکید بر حرکت موضوعی بهجای حرکت مقولی، تمام حرکات را به ظرف وجود خارجی پیوند میدهد. نفی مقولات عرضی و تصورات سنتی درباره افلاک، همراه با تأیید پویایی تمام مراتب وجود، عالم را چون جریانی سیال و بیوقفه توصیف میکند.
نتیجهگیری کلی
درسگفتار شماره ۸۵۷، با نقد دیدگاههای سنتی ابنسینا و ملاصدرا، رویکردی وجودمحور به حرکت ارائه میدهد که مقولات ارسطویی را نفی کرده و حرکت را ویژگی ذاتی وجود میداند. این دیدگاه، با نفی سکون مطلق و تأکید بر پویایی عالم، فلسفه را بهعنوان علمی پاسخگو به شبهات دینی و نیازهای اجتماعی معرفی میکند. آیات قرآن کریم، مانند عَرْشُهُ عَلَى الْمَاءِ (هود: ۷)، و حدیث «خواب مومن عبادت است»، مبنای نقلی برای این پویایی فراهم میآورند. علم دینی، برای عرضاندام در برابر چالشهای مدرن، باید از گفتمان عرفی فاصله گرفته و به تولید دانشی پویا و علمی بپردازد. این اثر، فلسفه را چون چراغی میبیند که راه رشد بشر را روشن میسازد.
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ
خدایا! بر محمد و آل محمد درود فرست.
با نظارت صادق خادمی