متن درس
وحدت وجود و کثرت ماهیت در فلسفه حرکت جوهری
برگرفته از درسگفتارهای استاد فرزانه قدسسره (جلسه ۸۶۰)
مقدمه: درآمدی بر مسأله وحدت و کثرت در فلسفه
فلسفه، چونان دریایی ژرف، همواره کوشیده است تا حقیقت هستی را در پرتو عقل و شهود کاوش کند. یکی از ژرفترین مسائل فلسفی، چگونگی جمع میان وحدت وجود و کثرت ماهیت است که در اندیشههای صدرالمتألهین شیرازی، فیلسوف برجسته اسلامی، به اوج تأمل خود رسیده است. این کتاب، که برگرفته از درسگفتارهای استاد فرزانه قدسسره در جلسه ۸۶۰ (مورخ ۲۹/۱/۱۳۸۶) است، به بررسی این مسأله بنیادین میپردازد. در این راستا، با نگاهی نقادانه به آرای ملاصدرا، تلاش میشود تا تناقضات ظاهری در باب ماهیت و وجود تحلیل شده و با نفی ماهیت بهعنوان واقعیتی مستقل، حرکت بهعنوان صفتی وجودی بازتعریف گردد.
بخش نخست: چالش وحدت وجود و کثرت ماهیت
تبیین مسأله جمع وحدت و کثرت
در فلسفه وجودشناختی، وجود چونان نخی نامرئی، همه هستی را به هم پیوند میدهد و وحدتی اتصالی را در مراتب گوناگون آن پدید میآورد. در مقابل، ماهیت، چونان دانههای تسبیح، کثرت را در عالم رقم میزند. پرسش بنیادین این است که چگونه میتوان میان این وحدت وجودی و کثرت ماهیتی جمع کرد؟ اگر وجود و ماهیت هر دو در خارج موجود باشند، چگونه میتوان وحدتی واحد را با کثرتی متمایز در یک واقعیت خارجی متحد ساخت؟ این چالش، هسته مرکزی بحث درسگفتار است که با دقت و تأمل فلسفی بررسی میشود.
| درنگ: مسأله جمع وحدت وجود و کثرت ماهیت، ریشه در تفاوت وجودشناختی این دو مفهوم دارد. وجود، وحدتآفرین و سیال است، در حالی که ماهیت، کثرتساز و متمایزکننده است. |
دیدگاه ملاصدرا در باب وحدت وجود
صدرالمتألهین، وجود را اصیل و دارای وحدت اتصالی میداند. این وحدت، چونان جریانی یکپارچه، همه مراتب هستی را در بر میگیرد و امکان حرکت و تجدد را فراهم میسازد. اما در باب ماهیت، ملاصدرا دو رویکرد متعارض اتخاذ میکند: گاه ماهیت را مفهومی ذهنی میشمارد که از وجود انتزاع شده و فاقد واقعیت خارجی است، و گاه آن را واقعیتی تبعی در خارج میداند که به وجود وابسته است. این دوگانگی، تناقضی ظاهری در نظام فلسفی او ایجاد میکند که درسگفتار با نگاهی نقادانه به آن میپردازد.
نقد اتحاد وجود و ماهیت در خارج
چنانچه وجود و ماهیت در خارج متحد باشند، ناگزیر باید پذیرفت که ماهیت نیز در خارج واقعیتی دارد، هرچند بهصورت فرعی. این دیدگاه، با اصل اصالت وجود که ملاصدرا بدان پایبند است، ناسازگار مینماید. زیرا اگر وجود تنها واقعیت اصیل باشد، پذیرش ماهیت بهعنوان واقعیتی خارجی، حتی بهصورت تبعی، به تضعیف این اصل میانجامد. درسگفتار پیشنهاد میدهد که برای رفع این تناقض، باید ماهیت بهطور کامل نفی گردد.
| درنگ: اتحاد وجود و ماهیت در خارج، با اصالت وجود ناسازگار است، زیرا ماهیت بهعنوان واقعیتی مستقل نمیتواند در کنار وجود اصیل قرار گیرد. |
نفی ماهیت در ذهن و خارج
استاد فرزانه قدسسره استدلال میکنند که ماهیت، نه در ذهن و نه در خارج، وجود ندارد. آنچه در ذهن بهعنوان ماهیت شناخته میشود، صرفاً مفهومی انتزاعی است که از وجود استخراج شده و هیچ واقعیتی ندارد. این دیدگاه، چونان شمشیری تیز، مقولهبندی سنتی را قطع میکند و وجود را بهعنوان تنها حقیقت عینی و ذهنی معرفی مینماید. با نفی ماهیت، مقولات فلسفی نیز بیاعتبار شده و حرکت از چارچوبهای مقولهای به سوی واقعیتی وجودی سوق مییابد.
جمعبندی بخش نخست
بخش نخست، با تبیین چالش وحدت و کثرت، به بررسی دیدگاه ملاصدرا و تناقضات آن در باب ماهیت پرداخت. نفی ماهیت بهعنوان واقعیتی مستقل، راه را برای بازتعریف حرکت بهعنوان صفتی وجودی هموار میسازد. این دیدگاه، با تأکید بر اصالت وجود، نظام فلسفی را از بند مقولهبندی سنتی رها کرده و عالم را بهعنوان واقعیتی یکپارچه و متصل معرفی میکند.
بخش دوم: حرکت جوهری و بازتعریف آن در ظرف وجود
حرکت وجودی به جای حرکت جوهری
با نفی ماهیت، حرکت از مقوله جوهری به واقعیتی وجودی، ربوبی و خارجی تبدیل میشود. حرکت، چونان جریانی سیال در بستر وجود، در همه مراتب هستی جاری است و دیگر به مقولات محدود نمیگردد. این بازتعریف، حرکت را از چارچوبهای انتزاعی آزاد کرده و آن را بهعنوان صفتی ذاتی وجود معرفی میکند که در همه تعینات، از حق تا خلق، جریان دارد.
| درنگ: حرکت وجودی، برخلاف حرکت جوهری، در ظرف وجود جریان دارد و از محدودیتهای مقولهبندی سنتی آزاد است. |
ماهیت بهعنوان مفهوم در بیان اول ملاصدرا
ملاصدرا در بیان نخست خود (اسفار، صفحه ۸۳)، ماهیت را «معنای کلی معقول» تعریف میکند که از وجود منتزع شده و کاملاً ذهنی است. این تعریف، ماهیت را چونان سایهای در ذهن میداند که از نور وجود برمیخیزد، اما خود فاقد حقیقت خارجی است. این دیدگاه، ماهیت را به ابزاری تحلیلی تقلیل میدهد که در خدمت فهم وجود است، نه واقعیتی مستقل.
ماهیت بهعنوان تبع وجود در بیان دوم ملاصدرا
در بیان دوم، ملاصدرا ماهیت را تابع وجود میشمارد و آن را بهعنوان واقعیتی فرعی در خارج معرفی میکند. او با تمثیل نور و سایه، ماهیت را به سایهای تشبیه میکند که تابع نور وجود است. سایه، اگرچه در خارج موجود است، اما وجودی وابسته دارد و بدون نور، هیچ است. این دیدگاه، با پذیرش واقعیتی برای ماهیت، با اصل اصالت وجود تناقض میآفریند.
| درنگ: تشبیه ماهیت به سایه، آن را به واقعیتی تبعی در خارج تبدیل میکند، اما این دیدگاه با اصالت وجود ناسازگار است. |
تناقضات ملاصدرا در باب ماهیت
درسگفتار بیش از پنجاه مورد از عبارات ملاصدرا را شناسایی کرده که در آنها ماهیت گاه ذهنی و گاه خارجی تلقی شده است. این دوگانگی، چونان مهی غلیظ، نظام فلسفی او را در ابهام فرو میبرد. استاد فرزانه قدسسره پیشنهاد میدهند که با نفی کامل ماهیت، این تناقض برطرف شده و وجود بهعنوان تنها حقیقت اصیل برجسته میگردد.
وجود اشتدادی و تجدد در مراتب
ملاصدرا وجود را چونان جریانی متجدد و اشتدادی معرفی میکند که با وحدت اتصالی، در مراتب گوناگون ظهور مییابد. این وجود، در ذهن به سابق و لاحق تقسیم میشود، اما در خارج، یکپارچگی خود را حفظ میکند. این ویژگی، وجود را به واقعیتی سیال تبدیل میکند که در هر لحظه مرتبهای جدید از آن متجلی میشود.
وحدت ساریه در وجود
وحدت ساریه، چونان نخی تسبیحوار، همه مراتب و افراد وجود را به هم پیوند میدهد. این وحدت، امکان حرکت و تجدد را در وجود فراهم میسازد، در حالی که ماهیت، به دلیل کثرت ذاتی، فاقد این قابلیت است. وجود، با این وحدت، چونان دریایی است که همه امواج آن به یک حقیقت متصلاند.
| درنگ: وحدت ساریه وجود، امکان حرکت و تجدد را در همه مراتب هستی فراهم میکند، برخلاف ماهیت که کثرتآفرین است. |
نفی امتداد و انقلاب در ماهیت
ماهیت، به دلیل کثرت ذاتی، نمیتواند امتداد، انقلاب یا تعدد در یک جنس واحد داشته باشد. این ویژگیها، چونان نسیمی که تنها در وجود وزیدن میگیرد، مختص وجود است. ماهیت، چونان دانههای پراکنده تسبیح، فاقد اتصال و سیالیت است و نمیتواند در مراتب گوناگون حرکت کند.
مثال آب برای تبیین وحدت و کثرت
استاد فرزانه قدسسره با تمثیل آب، تفاوت وحدت وجودی و کثرت ماهیتی را تبیین میکنند. در ذهن، هر «آب» بهعنوان ماهیتی متمایز شناخته میشود، اما در خارج، همه آبها در وجودی واحد ذوب میشوند. این تمثیل، چونان آینهای، وحدت وجود و کثرت ماهیت را به روشنی بازمیتاباند.
جمعبندی بخش دوم
بخش دوم، با بررسی حرکت وجودی و نفی ماهیت، به بازتعریف حرکت بهعنوان صفتی ذاتی وجود پرداخت. تناقضات ملاصدرا در باب ماهیت، با نفی آن بهعنوان واقعیتی مستقل برطرف شده و وجود بهعنوان تنها حقیقت سیال و متجدد معرفی گردید. تمثیلات نور، سایه و آب، این مفاهیم را به زیبایی تبیین کرده و راه را برای فهم عمیقتر وحدت وجودی هموار نمودند.
بخش سوم: نقد آرای ابنسینا و ملاصدرا در باب حرکت
عقلانیت ابنسینا در نفی حرکت جوهری
ابنسینا، با ذهنی علمی و دقیق، حرکت در جوهر را نفی میکند، زیرا ماهیت، به دلیل ثبات ذاتی، فاقد قابلیت امتداد و تغییر است. او استدلال میکند که اگر حرکت در جوهر ممکن باشد، یا نوع جوهری ثابت میماند (که در این صورت تغییر جوهری رخ نداده) یا نوع تغییر میکند (که منجر به انواع غیرمتناهی و محال میشود). این دیدگاه، چونان صخرهای استوار، بر عقلانیت مشائی استوار است.
| درنگ: ابنسینا، با تکیه بر ثبات ماهیت، حرکت جوهری را محال میداند، زیرا تغییر نوع جوهری به انواع غیرمتناهی منجر میشود. |
نقد ملاصدرا به دلیل پایبندی به مقوله
ملاصدرا، با وجود تأکید بر اصالت وجود، به مقوله و ماهیت پایبند میماند، که این پایبندی با حرکت وجودی ناسازگار است. این تناقض، چونان سایهای بر نظام فلسفی او، حرکت را به چارچوبهای انتزاعی مقید میکند. درسگفتار پیشنهاد میدهد که با نفی مقولهبندی، حرکت بهعنوان صفتی وجودی در همه مراتب هستی جاری شود.
نقد استدلال ابنسینا درباره عرض و جوهر
ابنسینا حرکت در عرض را به دلیل وجود موضوع (جسم) ممکن میداند، اما در جوهر، به دلیل فقدان موضوع، آن را نفی میکند. درسگفتار این تمایز را نقد کرده و استدلال میکند که مشکل اصلی در ماهیت است، نه موضوع. ماهیت، چه در جوهر و چه در عرض، فاقد سیالیت و مراتب است و نمیتواند حرکت را در خود جای دهد.
حرکت در وجود به جای مقوله
با انتقال حرکت به وجود، درسگفتار استدلال میکند که وجود، به دلیل سیالیت و تجدد، در همه مراتب (جوهر، عرض، موضوع، ماده) متحرک است. این دیدگاه، چونان جریانی زلال، حرکت را از بند مقولهبندی رها کرده و آن را به صفتی بنیادین در همه تعینات هستی تبدیل میکند.
| درنگ: حرکت در وجود، به دلیل سیالیت و مراتب تشکیکی، در همه تعینات هستی جریان دارد و نیازی به مقولهبندی ندارد. |
نفی مقوله و جوهر در فلسفه وجودی
با نفی ماهیت، مقوله و جوهر نیز منتفی میشوند. همه تعینات، از حق تا خلق، در ظرف وجود متحرکاند و هیچ مانعی برای حرکت وجود ندارد. این دیدگاه، عالم را چونان آینهای یکپارچه معرفی میکند که در آن، همه چیز در بستر وجود به هم متصل است.
جمعبندی بخش سوم
بخش سوم، با نقد آرای ابنسینا و ملاصدرا، حرکت را از چارچوبهای مقولهای به سوی واقعیتی وجودی سوق داد. عقلانیت ابنسینا در نفی حرکت جوهری، ریشه در ثبات ماهیت دارد، اما درسگفتار با نفی ماهیت، حرکت را به صفتی وجودی تبدیل کرد که در همه مراتب هستی جاری است. این بازتعریف، نظام فلسفی را از تناقضات رها کرده و عالم را بهعنوان واقعیتی پویا و متصل معرفی مینماید.
بخش چهارم: وحدت وجودی و ارتباط همه موجودات
ارتباط همه موجودات در ظرف وجود
با نفی ماهیت، همه موجودات در ظرف وجود به هم متصل میشوند. این اتصال، چونان شبکهای نامرئی، امکان وحدت و اقتدار را در همه مراتب هستی فراهم میسازد. هیچ چیز در عالم نامربوط نیست و همه تعینات، از حق تا خلق، در بستر وجود به هم پیوند دارند.
| درنگ: نفی ماهیت، عالم را بهعنوان یک نظام متصل و پویا معرفی میکند که در آن، همه موجودات در ظرف وجود به هم مرتبطاند. |
ارتباط وجودی و آیات قرآنی
استاد فرزانه قدسسره، با استناد به آیات قرآن کریم، وحدت وجودی را تبیین میکنند: إِيَّاكَ نَعْبُدُ وَإِيَّاكَ نَسْتَعِينُ (تنها تو را میپرستیم و تنها از تو یاری میجوییم) و اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيمَ (ما را به راه راست هدایت کن). این آیات، عالم را بهعنوان ظرف ظهورات وجودی معرفی میکنند که در آن، همه موجودات در مسیر عبودیت و هدایت به سوی حق در حرکتاند.
نقد ضربالمثل و اتصال کوه به کوه
درسگفتار ضربالمثل «کوه به کوه نمیرسد، آدم به آدم میرسد» را نقد کرده و استدلال میکند که در ظرف وجود، حتی کوه به کوه میرسد. همه موجودات، چونان ذرات معلق در فضا، در بستر وجود به هم متصلاند و هیچ چیز از دیگری جدا نیست.
آکل و مأکول در عالم هستی
عالم، چونان چرخهای پویا، نظامی است که در آن همه موجودات خوراک یکدیگرند. این دیدگاه، عالم را بهعنوان یک نظام بههمپیوسته معرفی میکند که در آن، همه چیز در ظرف وجود در چرخهای بیپایان از آکل و مأکول قرار دارد.
| درنگ: عالم هستی، چونان چرخهای وجودی، نظامی است که در آن همه موجودات در ظرف وجود به هم متصل و خوراک یکدیگرند. |
جمعبندی بخش چهارم
بخش چهارم، با تأکید بر وحدت وجودی، عالم را بهعنوان نظامی متصل و پویا معرفی کرد که در آن، همه موجودات در ظرف وجود به هم پیوند دارند. آیات قرآن کریم و نقد ضربالمثل، این وحدت را به زیبایی تبیین کرده و نشان دادند که هیچ چیز در عالم از دیگری جدا نیست. این دیدگاه، امکان ارتباط همه موجودات با حق را فراهم میسازد و عالم را در مسیر کمال الهی قرار میدهد.
نتیجهگیری کلی
این کتاب، با تکیه بر درسگفتارهای استاد فرزانه قدسسره، چالش وحدت وجود و کثرت ماهیت را در فلسفه ملاصدرا بررسی کرد و با نفی ماهیت بهعنوان واقعیتی مستقل، حرکت را بهعنوان صفتی وجودی بازتعریف نمود. نفی مقولهبندی سنتی و تأکید بر وحدت اتصالی وجود، عالم را بهعنوان نظامی پویا و متصل معرفی کرد که در آن، همه تعینات در ظرف وجود به هم مرتبطاند. نقد تناقضات ملاصدرا و عقلانیت ابنسینا، دعوتی بود به بازاندیشی در مفاهیم فلسفی و تمرکز بر وجود بهعنوان تنها حقیقت اصیل. تمثیلات فاخر، چون تسبیح، آب و نور، این مفاهیم را به زیبایی تبیین کرده و عالم را بهعنوان آینهای از وحدت الهی معرفی نمودند. این دیدگاه، نهتنها در فلسفه نظری، بلکه در درک ارتباط همه موجودات با حق، پیامدهای عمیقی دارد و راه را برای فهم عالم بهعنوان یک نظام یکپارچه در مسیر کمال هموار میسازد.
| با نظارت صادق خادمی |