در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

فلسفه 864

متن درس





تأملات فلسفی در باب طبیعت، حرکت و مقولات

تأملات فلسفی در باب طبیعت، حرکت و مقولات

برگرفته از درس‌گفتارهای استاد فرزانه قدس‌سره (جلسه ۸۶۴)

دیباچه

طبیعت و حرکت، چونان دو گوهر درخشان در کانون فلسفه صدرایی، از دیرباز محور تأملات عمیق حکما بوده‌اند. این دو مفهوم، که گویی روح و جان هستی را در خود نهفته دارند، در نظام فلسفی صدرالمتألهین شیرازی جایگاهی ویژه یافته و در نسبت با مقولات، پرسش‌هایی بنیادین را فراروی اندیشمندان نهاده‌اند. درس‌گفتار شماره هشتصد و شصت و چهارم استاد فرزانه قدس‌سره، که در تاریخ پنجم اردیبهشت ۱۳۸۶ ایراد شده، با رویکردی نقادانه به بازخوانی آرای ملاصدرا در باب طبیعت و حرکت پرداخته و مقوله‌بندی سنتی را به چالش کشیده است. حرکت، در این دیدگاه، نه چونان صفتی عرضی، بلکه به‌مثابه جریانی ذاتی و وجودی در بطن طبیعت و هستی معرفی می‌شود که مقولات سنتی را درنوردیده و به سوی فهمی نوین از وجود رهنمون می‌سازد.

بخش یکم: طبیعت و حرکت در فلسفه صدرایی

طبیعت و حرکت در مقوله جوهر

صدرالمتألهین شیرازی، حکیمی که با بنیان‌گذاری حکمت متعالیه، تحولی شگرف در فلسفه اسلامی پدید آورد، طبیعت و حرکت را در چارچوب مقوله جوهر تحلیل می‌کند. در نظام فلسفی او، طبیعت به‌مثابه واقعیتی زنده و پویا معرفی می‌شود که حرکت، حقیقتی ذاتی و غیرقابل انکار در آن است. این دیدگاه، که ریشه در اصالت وجود دارد، حرکت را نه امری عرضی، بلکه جوهری می‌داند که در ذات طبیعت جریان دارد. با این حال، استاد فرزانه قدس‌سره این وابستگی به مقوله جوهر را به چالش می‌کشند و استدلال می‌کنند که طبیعت و حرکت، به‌عنوان وجوداتی خارجی، از چارچوب‌های مقوله‌ای فراتر می‌روند. این نقد، گویی دریچه‌ای است که به سوی فهمی عمیق‌تر از پویایی هستی گشوده می‌شود و حرکت را از قید مقولات سنتی آزاد می‌سازد.

درنگ: طبیعت و حرکت، وجوداتی خارجی‌اند که از وابستگی به مقوله جوهر بی‌نیازند و به‌مثابه واقعیت‌هایی ذاتی در ظرف وجود تحقق می‌یابند.

تلاش ملاصدرا برای تبیین حرکت در طبیعت

صدرالمتألهین با بهره‌گیری از عبارات و مثال‌های گوناگون، می‌کوشد تا پویایی طبیعت را به اثبات رساند. او طبیعت را زنده و دارای حرکت می‌داند و این حرکت را در چارچوب حرکت جوهری تحلیل می‌کند. این تلاش، که ریشه در نظام اصالت وجود دارد، حرکت را به‌مثابه روحی جاری در کالبد طبیعت معرفی می‌کند. با این حال، استاد فرزانه قدس‌سره این رویکرد را نقد کرده و استدلال می‌کنند که پایبندی ملاصدرا به مقوله‌بندی سنتی، تحلیل حرکت را در چارچوب‌هایی انتزاعی و محدود محصور می‌سازد. این نقد، چونان نوری است که تاریکی‌های چارچوب‌های سنتی را روشن می‌کند و دعوتی است به بازاندیشی در نسبت حرکت و طبیعت.

اصل عقل، طبیعت و حرکت

در نظام فلسفی ملاصدرا، سه محور بنیادین عقل، طبیعت و حرکت در طبیعت به‌عنوان ارکان یک نظام منسجم معرفی می‌شوند. حرکت در طبیعت، که همان حرکت جوهری است، با ذات طبیعت پیوندی ناگسستنی دارد. این سه‌گانه، گویی چونان رشته‌هایی است که تار و پود هستی را به هم می‌بافد. با این حال، استاد فرزانه قدس‌سره این وابستگی به مقوله جوهر را آسیب‌پذیر می‌دانند و تأکید می‌کنند که حرکت و طبیعت، به‌عنوان واقعیت‌هایی وجودی، از چارچوب‌های مقوله‌ای مستقل‌اند. این دیدگاه، حرکت را به‌مثابه جریانی می‌بیند که در تمام مراتب وجود، از عقل تا طبیعت، جاری است.

حرکت به‌مثابه شخص روح طبیعت

صدرالمتألهین در اسفار اربعه (جلد سوم، صفحه ۹۷) می‌فرماید: «فالحرکة بمنزلة شخص روح الطبیعة». او حرکت را به‌مثابه شخصی از طبیعت معرفی می‌کند، مانند زید که شخصی از انسان است. در این تشبیه، طبیعت چونان کلی‌ای است که حرکت، تشخص و فردیت آن را به ظهور می‌رساند. استاد فرزانه قدس‌سره این تشبیه را نقد کرده و استدلال می‌کنند که وابستگی حرکت به مقوله جوهر، آن را در چارچوبی محدود محصور می‌سازد. به دیگر سخن، حرکت نه صرفاً تشخص طبیعت، بلکه ذاتی متقابل با آن است که در ظرف وجود تحقق می‌یابد.

درنگ: حرکت، نه صرفاً تشخص طبیعت، بلکه صفتی ذاتی و متقابل با آن است که در ظرف وجود جریان دارد.

جمع‌بندی بخش یکم

در این بخش، مفهوم طبیعت و حرکت در فلسفه صدرایی بازخوانی شد و نقد استاد فرزانه قدس‌سره بر مقوله‌بندی سنتی مورد بررسی قرار گرفت. حرکت، به‌مثابه جریانی ذاتی در طبیعت، از چارچوب‌های مقوله‌ای آزاد شده و به‌عنوان صفتی وجودی معرفی گردید. این دیدگاه، که طبیعت و حرکت را در ظرف وجود تحلیل می‌کند، گامی نوین در فهم پویایی هستی است و دعوتی است به بازاندیشی در مفاهیم فلسفی سنتی.

بخش دوم: نقد مثال‌ها و مفاهیم انتزاعی

مثال زمان و دهر

صدرالمتألهین، با الهام از آرای میرداماد، زمان را به‌مثابه شخص روح دهر معرفی می‌کند. در این دیدگاه، دهر کلی ثابت است و زمان، تشخص متغیر آن. او دهر را نسبت ثابت به متغیر و زمان را نسبت متغیر به متغیر می‌داند. استاد فرزانه قدس‌سره این تقسیم‌بندی را غیرواقعی شمرده و استدلال می‌کنند که دهر، ساخته ذهن میرداماد است که برای پیوند حادث و قدیم ابداع شده است. این نقد، گویی پرده‌ای است که از پیش مفاهیم انتزاعی کنار می‌زند و فلسفه را به سوی واقعیتی عینی و وجودی سوق می‌دهد.

نفی دهر به‌عنوان عالم مستقل

استاد فرزانه قدس‌سره دهر را به‌عنوان عالمی مستقل نفی کرده و آن را مفهومی ذهنی می‌دانند که برای توجیه رابطه میان حادث و قدیم ساخته شده است. این دیدگاه، عالم را به ظرف وجود محدود کرده و مفاهیم خیالی مانند دهر، رهموت و هزرموت را غیرواقعی می‌شمارد. این نقد، چونان تیغی است که زواید مفاهیم انتزاعی را می‌زداید و فلسفه را به سوی فهمی متمرکز بر وجود رهنمون می‌سازد.

درنگ: دهر و عالم‌های خیالی مانند رهموت و هزرموت، مفاهیمی غیرواقعی‌اند که فلسفه را از عینی بودن دور می‌کنند.

طبیعت به‌مثابه شعاع عقل یا نفس

صدرالمتألهین طبیعت را نسبت به عقل یا نفس، مانند شعاع خورشید می‌داند که حرکت، شعاع طبیعت است. در این تشبیه، عقل یا نفس چونان خورشیدی است که طبیعت، شعاع آن و حرکت، شعاع طبیعت است. استاد فرزانه قدس‌سره این مثال را پیچیده و دور از اصل مطلب می‌دانند و تأکید می‌کنند که چنین تشبیهاتی، فهم حرکت را در چارچوب‌های انتزاعی محصور می‌سازد. این نقد، دعوتی است به تمرکز بر وجود و پرهیز از مثال‌هایی که مسئله را از واقعیت دور می‌کنند.

نقد مثال‌های ملاصدرا

استاد فرزانه قدس‌سره با نقدی صریح، مثال‌های ملاصدرا مانند زمان و دهر یا شعاع و خورشید را مورد انتقاد قرار می‌دهند. این مثال‌ها، گویی چونان شاخ و برگ‌هایی هستند که اصل درخت حقیقت را در سایه می‌برند. ایشان استدلال می‌کنند که فلسفه باید بر اصل وجود متمرکز شود و از تشبیهات انتزاعی که حرکت را در چارچوب‌های غیرواقعی قرار می‌دهند، پرهیز کند. این دیدگاه، حرکت را به‌مثابه صفتی ذاتی و وجودی معرفی می‌کند که نیازی به چارچوب‌های مقوله‌ای ندارد.

درنگ: مثال‌های انتزاعی ملاصدرا، مانند زمان و دهر یا شعاع و خورشید، فهم حرکت را پیچیده کرده و از اصل وجود دور می‌کنند.

جمع‌بندی بخش دوم

در این بخش، مثال‌ها و مفاهیم انتزاعی ملاصدرا مورد نقد قرار گرفت و دهر به‌عنوان عالمی مستقل نفی شد. استاد فرزانه قدس‌سره با تأکید بر عینی بودن فلسفه، حرکت و طبیعت را از چارچوب‌های مقوله‌ای و مفاهیم خیالی آزاد کردند. این دیدگاه، حرکت را به‌مثابه صفتی وجودی معرفی می‌کند که در ظرف واقعیت خارجی جریان دارد و از پیچیدگی‌های انتزاعی بی‌نیاز است.

بخش سوم: حرکت و طبیعت به‌مثابه واقعیت‌های وجودی

نفی مقوله‌بندی در طبیعت و حرکت

استاد فرزانه قدس‌سره با رویکردی انقلابی، مقوله‌بندی سنتی را نفی کرده و طبیعت و حرکت را به‌عنوان وجوداتی خارجی معرفی می‌کنند که از وابستگی به مقوله جوهر یا ماهیت بی‌نیازند. در این دیدگاه، طبیعت و حرکت، چونان دو روی یک سکه، در ظرف وجود تحقق می‌یابند و نیازی به چارچوب‌های مقوله‌ای ندارند. این نفی، گویی دری است که به سوی فهمی نوین از پویایی هستی گشوده می‌شود و فلسفه را از قید مفاهیم انتزاعی آزاد می‌سازد.

درنگ: طبیعت و حرکت، وجوداتی خارجی‌اند که از مقوله‌بندی سنتی مستقل بوده و در ظرف وجود تحقق می‌یابند.

حرکت و طبیعت، ذاتی یکدیگر

در نظام فلسفی استاد فرزانه قدس‌سره، حرکت و طبیعت به‌مثابه دو جنبه متقابل از یک واقعیت وجودی معرفی می‌شوند. حرکت، طبیعت را می‌سازد و طبیعت، حرکت را به ظهور می‌رساند. این دیدگاه، که حرکت را ذاتی طبیعت می‌داند، طبیعت را بدون حرکت، فاقد هویت می‌شمارد. برای نمونه، طبیعت چونان رودی است که حرکت، جریان آن را شکل می‌دهد و بدون این جریان، رود هویت خود را از دست می‌دهد.

نقد تشخص نزولی

صدرالمتألهین حرکت را تشخص نزولی طبیعت می‌داند، مانند زید که تشخص انسان است. استاد فرزانه قدس‌سره این دیدگاه را نقد کرده و استدلال می‌کنند که حرکت، نه صرفاً تشخص نزولی، بلکه ذات طبیعت است. در این دیدگاه، حرکت و طبیعت به‌صورت متقابل ذاتی‌اند و نمی‌توان یکی را بدون دیگری تصور کرد. این نقد، حرکت را از چارچوب تشخص نزولی آزاد کرده و آن را به‌مثابه صفتی وجودی معرفی می‌کند.

درنگ: حرکت، نه صرفاً تشخص نزولی، بلکه ذات طبیعت است و با آن به‌صورت متقابل پیوند دارد.

فاعل قربی حرکت و طبیعت

صدرالمتألهین در اسفار (جلد سوم، صفحه ۹۸) می‌فرماید: «إن الفاعل القریب لکل حرکة و کل فعل جسمانی هو الطبیعة لا غیر». او طبیعت را فاعل قربی حرکت می‌داند. استاد فرزانه قدس‌سره این دیدگاه را گسترش داده و استدلال می‌کنند که حرکت نیز فاعل قربی طبیعت است. در این دیدگاه، حرکت و طبیعت چونان دو بال پرنده‌ای هستند که به‌صورت متقابل یکدیگر را به پرواز درمی‌آورند. این دیدگاه، حرکت و طبیعت را از جدایی مصون داشته و آن‌ها را به‌عنوان واقعیت‌هایی وجودی معرفی می‌کند.

نقد استحاله طبیعت

ملاصدرا استدلال می‌کند که اگر طبیعت استحاله یابد، حرکتی در اعضا ایجاد می‌کند که خلاف ذات آن است. استاد فرزانه قدس‌سره این دیدگاه را نقد کرده و تأکید می‌کنند که حرکت، ذاتی طبیعت است و استحاله نمی‌تواند مانع آن شود. این نقد، حرکت را به‌مثابه جریانی معرفی می‌کند که حتی در شرایط استحاله، در طبیعت جریان دارد.

جمع‌بندی بخش سوم

در این بخش، طبیعت و حرکت به‌مثابه واقعیت‌هایی وجودی معرفی شدند که از مقوله‌بندی سنتی و مفاهیم انتزاعی مستقل‌اند. حرکت، ذاتی طبیعت و طبیعت، ظهور حرکت است. این دیدگاه، با نفی تشخص نزولی و تأکید بر متقابل بودن حرکت و طبیعت، فهمی نوین از پویایی هستی ارائه می‌دهد.

بخش چهارم: حرکت در مراتب هستی

حرکت در همه مراتب هستی

استاد فرزانه قدس‌سره تأکید دارند که حرکت، صفتی ذاتی در همه مراتب هستی، از مجردات تا مادیات، است. این دیدگاه، حرکت را چونان جریانی می‌بیند که از حق تعالی تا عالم ماده در جریان است. برای نمونه، حرکت در عقل، نفس، و بدن، هر یک جلوه‌ای از این جریان وجودی است که به مراتب وجودی موضوع وابسته است.

درنگ: حرکت، صفتی ذاتی در همه مراتب هستی، از مجردات تا مادیات، است و مختص طبیعت یا نفس نیست.

نفی حرکت عرضی

استاد فرزانه قدس‌سره حرکت عرضی، مانند حرکت نقلی گاری، را نفی کرده و همه حرکات را ذاتی می‌دانند. حتی گاری، که به‌ظاهر حرکت نقلی دارد، دارای حرکتی وجودی و ذاتی است که تشخص آن را شکل می‌دهد. این دیدگاه، حرکت را از چارچوب‌های مقوله‌ای آزاد کرده و آن را به‌مثابه صفتی وجودی در همه موجودات معرفی می‌کند.

حرکت وجوبی در حق تعالی

در مرتبه حق تعالی، حرکت به‌صورت وجوبی، ذاتی و حقیقی ظهور می‌یابد. این حرکت، که از هرگونه نقص و عارضیت مبراست، گویی چونان نوری است که از ذات الهی ساطع می‌شود و تمام مراتب هستی را روشن می‌سازد. استاد فرزانه قدس‌سره این دیدگاه را در مقابل حرکت عرضی و نقلی قرار داده و آن را به‌عنوان جلوه‌ای از ذات الهی معرفی می‌کنند.

درنگ: حرکت در حق تعالی، وجوبی، ذاتی و حقیقی است و از هرگونه عارضیت مبراست.

مثال ارث برای تبیین حرکت

استاد فرزانه قدس‌سره با تمثیلی بدیع، حرکت را به زوجه در طبقات ارث تشبیه می‌کنند که در همه مراتب، از نفس تا بدن، حضور دارد. حرکت، چونان رشته‌ای است که تمام مراتب هستی را به هم پیوند می‌دهد و در هر مرتبه، جلوه‌ای متفاوت می‌یابد. این مثال، حرکت را به‌مثابه صفتی فراگیر معرفی می‌کند که در همه مراتب وجود جریان دارد.

نفس و طبیعت به‌مثابه تشخصات وجودی

در این دیدگاه، نفس، طبیعت و حرکت، تشخصات وجودی‌اند که نمی‌توان آن‌ها را به مقوله یا ماهیت فروکاست. این دیدگاه، عالم را به‌عنوان نظامی متصل معرفی می‌کند که همه تعینات، در ظرف وجود به هم مرتبط‌اند. نفس و طبیعت، چونان دو آینه‌اند که حرکت را در خود بازمی‌تابانند و هویت وجودی خود را از آن می‌گیرند.

جمع‌بندی بخش چهارم

در این بخش، حرکت به‌مثابه صفتی ذاتی در همه مراتب هستی معرفی شد که از حق تعالی تا عالم ماده جریان دارد. نفی حرکت عرضی و تأکید بر حرکت وجوبی در حق تعالی، این دیدگاه را از چارچوب‌های سنتی متمایز می‌سازد. حرکت، به‌عنوان رشته‌ای که مراتب هستی را به هم پیوند می‌دهد، فهمی نوین از پویایی عالم ارائه می‌دهد.

بخش پنجم: وحدت وجودی و نقد مفاهیم سنتی

عالم به‌مثابه شخص واحد

استاد فرزانه قدس‌سره عالم را به‌مثابه شخصی واحد و ظهور جمال حق تعالی معرفی می‌کنند. در این دیدگاه، همه تعینات، تجلیات وجودی‌اند که در ظرف وجود به هم پیوند خورده‌اند. عالم، چونان کتابی است که هر صفحه آن، ظهوری از حق تعالی را بازگو می‌کند و حرکت، جوهره این ظهورات است.

درنگ: عالم، شخصی واحد و ظهور جمال حق تعالی است که همه تعینات، تجلیات وجودی‌اند.

نفی مقوله و ماهیت در عالم هستی

استاد فرزانه قدس‌سره مقوله، جوهر و ماهیت را نفی کرده و عالم را مجموعه‌ای از تشخصات و ظهورات وجودی می‌دانند. این دیدگاه، فلسفه را از چارچوب‌های انتزاعی آزاد کرده و به سوی نظامی عینی و وجودی سوق می‌دهد. حرکت، در این نظام، چونان جریانی است که تمام مراتب وجود را به هم پیوند می‌دهد.

نقد وحدت شخصی

استاد فرزانه قدس‌سره وحدت شخصی ابن‌عربی را نقد کرده و استدلال می‌کنند که این دیدگاه، با نفی خلق، به تناقض می‌رسد. در این دیدگاه، نمی‌توان خدا و عالم را توأمان اثبات کرد. استاد فرزانه قدس‌سره عالم را ظهورات الهی می‌دانند که در آن، خدا و خلق به‌صورت وجودی متصل‌اند و حرکت، جوهره این اتصال است.

نقد طبیعت نفس به‌مثابه رستم

صدرالمتألهین طبیعت نفس را از طبیعت بدن متمایز کرده و آن را از ضعف مبرا می‌داند. استاد فرزانه قدس‌سره این دیدگاه را نقد کرده و استدلال می‌کنند که طبیعت نفس نیز ممکن است مختل شود، مانند طبیعت بدن. این نقد، طبیعت نفس را به‌عنوان واقعیتی وجودی معرفی می‌کند که مانند طبیعت بدن، قابل ضعف و اختلال است.

درنگ: طبیعت نفس، مانند طبیعت بدن، قابل ضعف و اختلال است و از تصویر رستم‌گونه مبراست.

افعال طبیعی و اختیاری

ملاصدرا افعال طبیعی (مانند هضم و نمو) را از افعال اختیاری (مانند مشی و کتابت) متمایز می‌کند. استاد فرزانه قدس‌سره این تمایز را نفی کرده و همه افعال را ظهورات وجودی می‌دانند که در ظرف وجود، ذاتی و یکپارچه‌اند. این دیدگاه، افعال را چونان جلوه‌هایی از حرکت وجودی معرفی می‌کند که در همه مراتب هستی جریان دارد.

جمع‌بندی بخش پنجم

در این بخش، عالم به‌مثابه شخصی واحد و ظهور جمال حق تعالی معرفی شد و مقوله‌بندی سنتی و مفاهیم انتزاعی نفی گردید. نقد وحدت شخصی و تمایز افعال طبیعی و اختیاری، حرکت را به‌عنوان جوهره‌ای وجودی معرفی کرد که در تمام مراتب هستی جریان دارد. این دیدگاه، فلسفه را به سوی فهمی عینی و یکپارچه از هستی سوق می‌دهد.

نتیجه‌گیری کل

این نوشتار، که برآمده از درس‌گفتار شماره هشتصد و شصت و چهارم استاد فرزانه قدس‌سره است، به بازخوانی انتقادی آرای صدرالمتألهین در باب طبیعت و حرکت پرداخت. حرکت، که چونان روحی جاری در کالبد هستی است، در این دیدگاه از چارچوب‌های مقوله‌ای و مفاهیم انتزاعی آزاد شد و به‌مثابه صفتی ذاتی و وجودی معرفی گردید. نفی دهر، مقوله‌بندی سنتی، و مفاهیم خیالی، همراه با تأکید بر وحدت وجودی عالم، این تحلیل را به گامی نوین در فلسفه تبدیل کرد. حرکت، که در همه مراتب هستی، از حق تعالی تا عالم ماده، جریان دارد، جوهره خلقت و ظهورات الهی است. این دیدگاه، نه‌تنها در فلسفه نظری، بلکه در فهم وحدت عالم و ارتباط همه موجودات با حق تعالی، پیامدهای عمیقی دارد. در پایان، به آیه شریفه‌ای از قرآن کریم استناد می‌کنیم که وحدت وجودی و ربوبی عالم را به زیبایی بازگو می‌کند: صَلَّى اللَّهُ عَلَىٰ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ (خداوند بر محمد و آل محمد درود فرستد).

با نظارت صادق خادمی