متن درس
تحلیل وجودشناختی حرکت: نقدی بر مقولهبندی در فلسفه اسلامی
برگرفته از درسگفتارهای استاد فرزانه قدسسره (جلسه ۸۷۰)
دیباچه: درآمدی بر حرکت وجودی و نقد مقولهبندی سنتی
فلسفه اسلامی، چونان درختی ریشهدار در خاک معرفت، همواره کوشیده است تا رازهای هستی را در پرتو عقل و وحی بکاود. در این میان، بحث حرکت جوهری و مقولهبندی سنتی، چونان جویباری زلال در بستر فلسفه صدرایی و ابنسینایی، جایگاهی ویژه یافته است. درسگفتار شماره ۸۷۰ استاد فرزانه قدسسره، به تاریخ ۱۶/۲/۱۳۸۶، با رویکردی نقادانه و وجودمحور، این موضوع را به گونهای عمیق و روشمند بررسی کرده است. این نوشتار، با تکیه بر نفی مقولات و بازتعریف حرکت در ظرف وجود، راهی نوین در فهم پویایی عالم گشوده و با استناد به آیات قرآن کریم و احادیث، حقیقتی وحدانی را در برابر چارچوبهای ارسطویی قرار داده است. ساختار این اثر، چونان بنایی استوار، با بخشبندیهای منظم و تحلیلهای تفصیلی، خواننده را به سوی ژرفای این مباحث رهنمون میسازد، بیآنکه از جامعیت و دقت علمی فروکاهد.
بخش نخست: تحلیل استدلالهای ابنسینا و ملاصدرا در باب حرکت جوهری
تجزیه استدلال ابنسینا به دو حجت
استاد فرزانه قدسسره، با نگاهی ژرف به استدلالهای شیخالرئیس ابنسینا، بیان میدارند که ملاصدرا این استدلال را به دو حجت تجزیه کرده تا نقد آن آسانتر گردد: «و یمکن تحلیل هذه الحجة إلی حجتین». این تجزیه، چونان شکافتن هستهای سخت، راه را برای بررسی دقیق ضعفهای استدلال ابنسینا هموار میسازد. ابنسینا، با تکیه بر چارچوب ارسطویی، حرکت در جوهر را نفی کرده و آن را به دلیل فقدان موضوع و امتناع تتالی آنات، ناممکن میداند. ملاصدرا، با تحلیل این استدلال، کوشیده است تا با روشی نوین، امکان حرکت جوهری را اثبات کند.
حجت اول: اشتداد و تتالی آنات
در حجت نخست، ملاصدرا استدلال میکند که اگر حرکت در مقوله پذیرفته شود و اشتداد وجود داشته باشد، تتالی آنات (پیدرپی آمدن لحظات) لازم میآید که محال است. این استدلال، چونان تیغی دوسویه، به نقض حرکت در کیف میپردازد، زیرا ابنسینا حرکت در کیف را پذیرفته، اما تتالی آنات را محال شمرده است. استاد فرزانه قدسسره، این تناقض را آشکار ساخته و نشان میدهند که پذیرش حرکت در کیف، بدون تبیین دقیق تتالی، بنیانی سست دارد.
درنگ: استدلال ابنسینا در نفی حرکت جوهری، به دلیل تناقض در پذیرش حرکت در کیف و نفی تتالی آنات، از استحکام منطقی برخوردار نیست. |
حجت دوم: نیاز حرکت به موضوع
در حجت دوم، ملاصدرا بیان میدارد که حرکت نیازمند موضوع است و ماده بهتنهایی موجود نیست، زیرا ماده تنها با صورت تحقق مییابد: «المادة وحدها غیر موجودة». از اینرو، حرکت در صورت ممکن نیست، زیرا ماده بدون صورت، فاقد وجود است. این استدلال، حرکت را به موضوع وابسته میداند، حال آنکه ابنسینا معتقد است که جوهر، بهعنوان موضوع، نمیتواند حامل حرکت باشد. استاد فرزانه قدسسره، این وابستگی را نقد کرده و حرکت را صفتی وجودی در ظرف ماده میدانند.
نقد حرکت در کیف و استقلال موضوع
ملاصدرا استدلال میکند که موضوع در کیف، از کیف مستغنی است: «لأن الموضوع فی وجوده غنی عن الکیف». از اینرو، حرکت در کیف ممکن است، زیرا موضوع آن مستقل از کیف است. اما درسگفتار، این تمایز را نفی کرده و نشان میدهد که وابستگی حرکت به موضوع، در چارچوب مقولهبندی سنتی، به خلط میان ماده و ماهیت منجر شده است. این خلط، چونان مهی بر آفتاب حقیقت، مانع از فهم صحیح حرکت میگردد.
لغویت استدلال اول
ملاصدرا نتیجه میگیرد که اگر حجت دوم برقرار باشد، استدلال اول (تتالی آنات) لغو میشود: «فإذا تقررت الحجة بهذا الطریق وقع کلام الأول لغواً». این نتیجهگیری، تلاشی است برای رفع تناقض در استدلال ابنسینا، اما استاد فرزانه قدسسره، این تلاش را ناکافی دانسته و تأکید میکنند که چارچوب مقولهبندی سنتی، نمیتواند حقیقت حرکت را تبیین کند.
درنگ: لغویت استدلال تتالی آنات، نشاندهنده ضعف چارچوب مقولهبندی سنتی در تبیین حرکت است. |
جمعبندی بخش نخست
این بخش، با تحلیل استدلالهای ابنسینا و ملاصدرا، نشان داد که چارچوب ارسطویی، با تکیه بر مقولهبندی و تتالی آنات، از تبیین دقیق حرکت جوهری ناتوان است. نقد استاد فرزانه قدسسره، راه را برای رویکردی وجودمحور هموار ساخته و زمینه را برای بررسی عمیقتر حرکت در ظرف وجود فراهم میکند.
بخش دوم: نقد مقولهبندی سنتی و بازتعریف حرکت در ظرف وجود
نفی حرکت در صورت و تعاقب صور
ملاصدرا حرکت در صورت را به تعاقب صور تعریف میکند که هیچیک بیش از یک آن دوام ندارد: «إنما تکون بتعاقب صور لا یوجد واحدة منها أکثر». این تعریف، حرکت را به تغییر پیدرپی صور وابسته میداند، اما استاد فرزانه قدسسره، این دیدگاه را به دلیل اتکا به ماهیت نقد کرده و بیان میدارند که نبود صورت، به نبود ذات منجر میشود: «عدم الصورة یوجب عدم ذاته». این نقد، چونان کلیدی طلایی، قفلهای چارچوب ارسطویی را میگشاید و حرکت را به ظرف وجود منتقل میکند.
بقای متحرک در زمان حرکت
ملاصدرا تأکید دارد که هر متحرک در زمان حرکت باقی است: «کل متحرک باق فی زمان الحرکة». این اصل، بقای متحرک را شرط حرکت میداند، اما درسگفتار، این بقا را به وجود ذاتی نسبت داده و نشان میدهد که حرکت، نه در مقوله، بلکه در وجود خارجی جاری است. این دیدگاه، چونان جویباری زلال، حقیقت پویای عالم را نمایان میسازد.
نفی موضوع در حرکت جوهری
استاد فرزانه قدسسره، با نفی مقولهبندی سنتی، بیان میدارند که حرکت در جوهر، به دلیل فقدان موضوع در چارچوب مقولات، ممکن نیست. این نفی، جوهر و ماهیت را مفاهیمی ذهنی دانسته و حرکت را به ظرف وجود، ماده، و موضوع منتقل میکند. این رویکرد، چونان پلی استوار، فلسفه را از بند مقولات رها میسازد.
درنگ: نفی مقولهبندی سنتی، حرکت را از چارچوب جوهر و ماهیت به ظرف وجود منتقل کرده و تناقضات سنتی را رفع میکند. |
تعجب از ابنسینا و خلط ماده و ماهیت
ملاصدرا از ابنسینا تعجب میکند که بحث هیولا و صورت را مطرح کرده و این خود مشکلساز است. استاد فرزانه قدسسره، این تعجب را تأیید کرده و بیان میدارند که ابنسینا بین ماده و ماهیت خلط کرده و تتالی آنات را به ماهیت نسبت داده، در حالی که تتالی در ماده رخ میدهد. ماده، چونان بستری قابل تغییر، پذیرای تتالی است، اما ماهیت، به دلیل بساطت، فاقد تعدد و تغییر است.
بساطت ماهیت و تتالی در ماده
درسگفتار تأکید دارد که ماهیت بسیط است و نمیتواند تتالی داشته باشد، زیرا تتالی در کثرت و تعدد است. مثال کش، ماده را چونان چیزی معرفی میکند که قابل تراکم، تخلخل، و تغییر است، برخلاف ماهیت که ثابت و بسیط است. این تمایز، چونان مشعلی فروزان، خلط میان ماده و ماهیت را در استدلال ابنسینا روشن میسازد.
درنگ: ماهیت، به دلیل بساطت، فاقد تتالی است و حرکت در ماده، نه ماهیت، رخ میدهد. |
جمعبندی بخش دوم
این بخش، با نقد مقولهبندی سنتی و بازتعریف حرکت در ظرف وجود، نشان داد که حرکت، نه در جوهر یا ماهیت، بلکه در ماده و وجود خارجی جاری است. نفی مقولات و تأکید بر بساطت ماهیت، راهی نوین در تبیین پویایی عالم گشود که با حقیقت هستی همخوانی دارد.
بخش سوم: تتالی آنات بهعنوان حقیقت عالم
تتالی آنات و پویایی عالم
برخلاف فلاسفه سنتی که تتالی آنات را محال میشمردند، استاد فرزانه قدسسره، تتالی را حقیقت عالم دانسته و عالم را مجموعهای از ذرات مستقل معرفی میکنند که کنار هم قرار گرفتهاند. این دیدگاه، عالم را چونان قالیای میداند که نخهایش نه دوخته، بلکه با صفا کنار هم نشستهاند. تتالی آنات، چونان جریانی پویا، نظام هستی را متشکل از تعینات مستقل و هماهنگ میسازد.
درنگ: تتالی آنات، حقیقت عالم است که ذرات مستقل را در نظامی پویا و هماهنگ کنار هم قرار میدهد. |
استناد به آیه قرآن کریم
استاد فرزانه قدسسره، با استناد به آیه شریفه وَلَا تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَىٰ (انعام: ۱۶۴)، عالم را مجموعهای از ذرات مستقل میدانند که هیچیک بار دیگری را بر دوش نمیکشد: «و هیچ کس بار گناه دیگری را بر دوش نمیکشد.» این آیه، چونان مشعلی فروزان، استقلال تعینات وجودی را در عین وحدت نظام هستی تبیین میکند.
مثال آرد و انبساط عالم
درسگفتار، با مثال آرد، عالم را مجموعهای از ذرات کنار هم میداند که قابل انبساط، گزینش، و تحولاند. این ذرات، چونان دانههای آرد در دست، نه به هم دوخته شدهاند و نه در هم فرو رفتهاند، بلکه با صفا و هماهنگی کنار هم قرار گرفتهاند. این مثال، پویایی و انعطافپذیری عالم را چونان جویباری زلال نمایان میسازد.
جمعبندی بخش سوم
این بخش، با پذیرش تتالی آنات بهعنوان حقیقت عالم، دیدگاه سنتی فلاسفه را به چالش کشید و عالم را نظامی پویا و متشکل از تعینات مستقل معرفی کرد. استناد به آیه قرآن کریم و مثال آرد، این دیدگاه را با شواهد دینی و تمثیلات روشن تبیین کرد.
بخش چهارم: هوشمندی موجودات و مراتب وجودی
تفاوت مراتب هوشمندی
استاد فرزانه قدسسره، موجودات را از نظر هوشمندی متفاوت دانسته و با مثال کرم و موش، این تفاوت را تبیین میکنند. کرم، با نصف شدن به دو موجود تبدیل میشود، زیرا هوش متراکم در مغز ندارد، اما موش، به دلیل هوش بالاتر، با نصف شدن میمیرد. این تفاوت، چونان مراتب نور در ظلمات، مراتب وجودی و هوشمندی را آشکار میسازد.
درنگ: تفاوت مراتب هوشمندی، رفتار موجودات در برابر تغییر را تعیین میکند و پویایی وجودی را نمایان میسازد. |
مثال گل و میوههای کال
درسگفتار، با مثال گل و میوههای کال، هوشمندی پایین آنها را نشان میدهد که جدایی از درخت را حس نمیکنند. گل، چونان کودکی بیخبر از جدایی، در ظرف آب میماند، زیرا هوشش برای درک جدایی کافی نیست. میوههای کال نیز، به دلیل هوش پایین، در انبار میرسند، بیآنکه جدایی از درخت را احساس کنند.
میوههای بیپدر و مادر و تأثیر غذای غیرفصلی
استاد فرزانه قدسسره، میوههای سردخانهای را «بیپدر و مادر» میدانند که قساوت قلب میآورند، برخلاف میوههای فصلی که با طبیعت هماهنگاند. غذاهای غیرفصلی و غیرمحلی، چونان بیگانگانی در خانه وجود، اختلال روحی و روانی ایجاد میکنند. این دیدگاه، هماهنگی با طبیعت را چونان ضرورتی وجودی برای سلامت جسم و روح تبیین میکند.
درنگ: غذاهای غیرفصلی و غیرمحلی، به دلیل ناهماهنگی با طبیعت، اختلال وجودی ایجاد میکنند. |
نقد پرخوری و نقش هوش در تغذیه
درسگفتار، پرخوری را نتیجه هوش پایین میداند، زیرا معده بدون آگاهی، غذا را تحویل میگیرد. انسان، با نگاه و هوش خود، غذا را پیش از معده میخورد و این تأثیرات روانی دارد. این دیدگاه، چونان آینهای شفاف، ضرورت آگاهی در تغذیه را نشان میدهد و پرخوری را عملی غیرهوشمند معرفی میکند.
هوشمندی در مرگ و برزخ
مرگ، چونان گذری از دری به دری دیگر، فرآیندی پویا در نظام وجودی است. استاد فرزانه قدسسره، سکرات را مراتب مرگ میدانند که با هوشمندی همراه است. رفتار نادرست با مرده، چونان زخمی بر روح، او را در برزخ آزار میدهد. این دیدگاه، مرگ را چونان رقصی الهی در مراتب وجودی تبیین میکند.
درنگ: مرگ، فرآیندی پویا و هوشمند است که رفتار با مرده، بر مراتب وجودی او تأثیر میگذارد. |
جمعبندی بخش چهارم
این بخش، با تأکید بر مراتب هوشمندی موجودات، عالم را نظامی پویا و متعامل معرفی کرد. مثالهای گل، میوههای کال، و تأثیر غذای غیرفصلی، نقش هوش و آگاهی را در تعامل با هستی نشان داد. این دیدگاه، انسان را به هماهنگی با نظام وجودی و زندگی هوشمندانه دعوت میکند.
بخش پنجم: بازتعریف علم دینی و ساختار اجتماعی
نقد علم دینی در چارچوب سنتی
علم دینی، هنگامی که در بند چارچوب ارسطویی و مقولات گرفتار میماند، چونان درختی در خاک خشکیده، از پویایی بازمیماند. استاد فرزانه قدسسره، با نقد این چارچوب، علم دینی را به سوی فلسفهای وجودمحور و اجتماعی سوق میدهند که با نیازهای جامعه هماهنگ است.
درنگ: علم دینی، برای کارآمدی، باید از چارچوب ارسطویی رها شده و به سوی فلسفهای وجودمحور و اجتماعی حرکت کند. |
فقه اجتماعی و نقد فقه سنتی
درسگفتار، فقه سنتی را نقد کرده و فقه اجتماعی را پیشنهاد میدهد که از طهارت تا وصیت را در بر میگیرد. این فقه، چونان جویباری زلال، با نیازهای اجتماعی هماهنگ است و مرگ را پایان حقوق اسلامی میداند. این دیدگاه، فقه را بهعنوان نظامی پویا و اجتماعی بازتعریف میکند.
ساختار اجتماعی در فلسفه
استاد فرزانه قدسسره، در فلسفه نیز ساختار اجتماعی را پیشنهاد میدهند که از مسائل اولیه مانند دیدن تا ازدواج و کار را شامل میشود. این ساختار، فلسفه را چونان آینهای شفاف، با روابط انسانی و نیازهای واقعی پیوند میدهد.
وحدت وجودی و ظهورات الهی
عالم، مجموعهای از ظهورات الهی است که از جمع الحق ناشی میشود، نه فردیت. خداوند، موجودات را نه به هم دوخته، بلکه کنار هم قرار داده است، چونان نخهای قالی که با صفا در کنار هم نشستهاند. این دیدگاه، وحدت وجودی را چونان حقیقتی متعالی تبیین میکند.
درنگ: عالم، مجموعهای از ظهورات الهی است که با وحدت وجودی و استقلال تعینات، نظامی پویا و هماهنگ میسازد. |
جمعبندی بخش پنجم
این بخش، با نقد علم دینی سنتی و پیشنهاد فقه و فلسفه اجتماعی، راهی نوین در تبیین رابطه انسان با هستی گشود. تأکید بر وحدت وجودی و ظهورات الهی، عالم را نظامی هماهنگ و پویا معرفی کرد که انسان را به زندگی هوشمندانه و صفا دعوت میکند.
سخن پایانی: به سوی فلسفهای وجودمحور و اجتماعی
این کتاب، با تأمل در درسگفتار شماره ۸۷۰ استاد فرزانه قدسسره، کوشید تا با نگاهی وجودمحور، حرکت جوهری و مقولهبندی سنتی را بازتعریف کند. نقد استدلالهای ابنسینا و ملاصدرا، نشان داد که چارچوب ارسطویی، با تکیه بر مقولات و ماهیت، نمیتواند حقیقت پویای عالم را تبیین کند. نفی صریح جوهر و ماهیت، پذیرش تتالی آنات بهعنوان حقیقت عالم، و تأکید بر هوشمندی موجودات، راهی نوین در فلسفه اسلامی گشود. استناد به آیه وَلَا تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَىٰ (انعام: ۱۶۴) و مثالهای آرد، کرم، و میوههای کال، استقلال و پویایی تعینات وجودی را تبیین کرد. بازتعریف فقه و فلسفه بهصورت اجتماعی، انسان را به هماهنگی با نظام وجودی و زندگی با صفا و هوشمندی دعوت میکند. دعای پایانی «ای خدایا، درود فرست بر محمد و آل محمد»، چونان مشعلی فروزان، وحدت وجودی و ربوبی عالم را متجلی میسازد.
با نظارت صادق خادمی |