در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

فلسفه 878

متن درس





هستی و تحول وجودی: بازخوانی فلسفه وجودمحور

هستی و تحول وجودی: بازخوانی فلسفه وجودمحور

برگرفته از درس‌گفتارهای استاد فرزانه قدس‌سره (جلسه ۸۷۸)

دیباچه

در سپهر اندیشه فلسفی، بازاندیشی در مفاهیم بنیادین هستی و ماهیت، همواره راهی به سوی فهم ژرف‌تر از حقیقت وجود گشوده است. این نوشتار، برآمده از درس‌گفتارهای استاد فرزانه قدس‌سره، می‌کوشد با رویکردی وجودمحور، مفاهیم سنتی فلسفه را بازخوانی کرده و با نفی انگاره‌های ماهیت‌محور، افقی نوین در برابر دیدگان اندیشمندان بگشاید. در این دیدگاه، هستی به مثابه جریانی سیال از مراتب وجودی فهم می‌شود که در آن، هیچ موجودی به قفس ذات ثابت گرفتار نیست، بلکه در سیر بی‌وقفه صعود، نزول و تبدل، پویایی خویش را آشکار می‌سازد. این کتاب، با تکیه بر آیات قرآن کریم و نقد آرای حکمای پیشین، به‌ویژه ملاصدرا، می‌کوشد پارادایمی نو در فلسفه اسلامی عرضه کند که در آن، هیچ انقلابی در هستی محال انگاشته نشود.

بخش نخست: بازتعریف هستی در پرتو نفی ماهیت

نقد انگاره ماهیت‌محور در فلسفه سنتی

فلسفه سنتی، که ریشه در آرای حکمایی چون ابن‌سینا، حاجی سبزواری و ملاصدرا دارد، ماهیت را به مثابه ذات ثابت موجودات می‌انگارد. این دیدگاه، تحولات بنیادین یا انقلاب در ماهیت را ناممکن می‌داند، زیرا هویت هر موجود را به ذات تغییرناپذیر آن گره می‌زند. اما رویکرد وجودمحور، که در این درس‌گفتار از سوی استاد فرزانه قدس‌سره ارائه شده، این انگاره را به چالش می‌کشد. با نفی ماهیت، هستی به مراتب وجودی فروکاسته می‌شود که هر یک، قابلیت صعود، نزول یا تبدل به مراتب دیگر را دارند.

درنگ: نفی ماهیت، محدودیت‌های فلسفه سنتی را از میان برمی‌دارد و هر موجود را در جریانی سیال از مراتب وجودی قرار می‌دهد که در آن، تحولات بنیادین ممکن می‌گردد.

هستی به مثابه مراتب وجودی

با حذف مفهوم ماهیت، هستی دیگر مجموعه‌ای از موجودات با ذوات ثابت نیست، بلکه سلسله‌ای از مراتب وجودی است که هر موجود در یکی از این مراتب جای می‌گیرد. این مراتب، مانند نردبانی بی‌انتها، امکان حرکت و تحول را در تمام موجودات فراهم می‌کنند. گِل می‌تواند به گُل، گُل به دل، و دل به دلدار بدل شود؛ نه از آن‌رو که ماهیت‌ها تغییر می‌کنند، بلکه به این دلیل که وجود، ذاتاً سیال و پویاست.

این دیدگاه، با اصل تشکیک در وجود که از سوی ملاصدرا مطرح شده، هم‌خوانی دارد، اما با نفی کامل ماهیت، گامی فراتر می‌نهد. در این نگرش، هیچ موجودی به قفس ذات گرفتار نیست، بلکه در اقیانوس بی‌کران وجود، آزادانه در مراتب گوناگون سیر می‌کند.

امکان تحولات بنیادین در موجودات

در نبود ماهیت، هیچ موجودی به هویت ثابت و تغییرناپذیر محدود نمی‌گردد. گِل می‌تواند به گُل، گُل به موجودی دیگر، و حتی انسان به مراتب دیگر تحول یابد. این تحولات، نه تنها در خصوصیات ظاهری، بلکه در مراتب وجودی و هویت بنیادین ممکن است. استاد فرزانه قدس‌سره تأکید می‌کنند که این دیدگاه، تمام محدودیت‌های فلسفه سنتی را درهم می‌شکند و امکان تحولات بی‌نهایت را در هستی می‌گشاید.

درنگ: با نفی ماهیت، هیچ موجودی در قفس ذات ثابت گرفتار نیست و تمام هستی، در جریانی بی‌وقفه از تبدل و تحول به سر می‌برد.

نفی انقلاب محال در هستی

در فلسفه سنتی، انقلاب ماهیت یا ذات به دلیل پای‌بندی به هویت ثابت موجودات، محال انگاشته می‌شود. اما با نفی ماهیت، هیچ انقلابی در هستی محال نیست. استاد فرزانه قدس‌سره می‌فرمایند: «همه هستی، مرتبه است و هر مرتبه، قابلیت تبدل دارد.» این دیدگاه، مانند نسیمی که قفس‌های بسته را درهم می‌شکند، محدودیت‌های فلسفه کهن را از میان برمی‌دارد و امکان تحولات بی‌کران را در تمام مراتب هستی تأیید می‌کند.

جمع‌بندی بخش نخست

بخش نخست این نوشتار، با نفی مفهوم ماهیت، بنیان‌های فلسفه سنتی را به چالش کشید و هستی را به مثابه سلسله‌ای از مراتب وجودی بازتعریف کرد. این نگرش، با تأکید بر سیالیت وجود، امکان تحولات بنیادین را در تمام موجودات ممکن می‌سازد و مفهوم انقلاب محال را از سپهر فلسفی حذف می‌کند. این دیدگاه، مانند چراغی در تاریکی، راه را برای فهم جدیدی از هستی روشن می‌سازد.

بخش دوم: پویایی وجود و حرکت وجودی

حرکت وجودی: جریانی بی‌وقفه

حرکت وجودی، که در فلسفه ملاصدرا به عنوان حرکت جوهری شناخته می‌شود، در این نگرش به جریانی بی‌وقفه و غیرقابل توقف بدل می‌گردد. برخلاف دیدگاه سنتی که حرکت را وقفه‌پذیر می‌داند، استاد فرزانه قدس‌سره تأکید می‌کنند که تمام هستی در سیر بی‌انتهای صعود، نزول و تبدل به سر می‌برد. این پویایی، مانند رودخانه‌ای است که هرگز در بستر خویش آرام نمی‌گیرد و پیوسته به سوی دریای بی‌کران وجود جاری است.

نقد آرای ملاصدرا در اسفار

ملاصدرا در جلد هشتم اسفار، انقلاب حقیقت در شیء را نفی می‌کند و می‌گوید: «حقیقت شیء از شیئیت خود منقلب نمی‌شود.» اما در عین حال، امکان تبدیل شیء مادی به مجرد یا مجرد به مادی را می‌پذیرد. این تناقض ظاهری، ناشی از پای‌بندی او به مفهوم ماهیت است. استاد فرزانه قدس‌سره با نفی ماهیت، این تناقض را رفع کرده و تمام تحولات را در مراتب وجودی ممکن می‌دانند.

درنگ: نفی ماهیت، تناقض‌های ظاهری در آرای ملاصدرا را برطرف می‌سازد و امکان تحولات بی‌حد را در تمام مراتب هستی تأیید می‌کند.

نزول و صعود در مراتب هستی

عالم هستی، از عالم عقل تا عالم ناسوت، در جریانی مداوم از نزول و صعود به سر می‌برد. این حرکت، در آیات قرآن کریم نیز منعکس شده است:

إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ

ما آن [قرآن] را در شب قدر نازل کردیم (سوره قدر: ۱).

وَأَنْزَلْنَا الْحَدِيدَ فِيهِ بَأْسٌ شَدِيدٌ

و آهن را که در آن نیروی سخت است فروفرستادیم (سوره حدید: ۲۵).

این آیات، نزول وجودی را نشان می‌دهند که از مراتب عالی به مراتب دانی جریان دارد. نزول ذکر، آهن یا قرآن کریم، جلوه‌ای از این حرکت وجودی است که در تمام مراتب هستی جاری است.

تفاوت ذکر در مراتب وجودی

ذکری که در عالم لوح و محو و اثبات است، با ذکری که در قرطاس (کاغذ) ثبت شده، متفاوت است. این تفاوت، ناشی از مراتب وجودی گوناگون است که هر یک، ویژگی‌های خاص خود را دارند. استاد فرزانه قدس‌سره تأکید می‌کنند که این تفاوت‌ها، جلوه‌ای از تشکیک در وجود است که در آن، هر مرتبه، نمود خاصی از حقیقت واحد را آشکار می‌سازد.

جمع‌بندی بخش دوم

بخش دوم، با تأکید بر پویایی وجود و حرکت وجودی، نشان داد که هستی در جریانی بی‌وقفه از صعود، نزول و تبدل به سر می‌برد. نقد آرای ملاصدرا و تکیه بر آیات قرآن کریم، این دیدگاه را تقویت کرد که هیچ انقلابی در هستی محال نیست. این نگرش، مانند موجی که ساحل‌های کهن را درمی‌نوردد، فلسفه سنتی را به سوی افقی نوین هدایت می‌کند.

بخش سوم: نقد حکمای سنتی و بازتعریف هویت

نقد مشترک حکمای سنتی

حکمایی چون ابن‌سینا، حاجی سبزواری و ملاصدرا، انقلاب ماهیت را محال می‌دانند. این دیدگاه، ریشه در پای‌بندی آنها به مفهوم ماهیت دارد که هویت هر موجود را به ذات ثابت آن گره می‌زند. اما استاد فرزانه قدس‌سره با نفی ماهیت، این اشکال را برطرف کرده و تمام تحولات را ممکن می‌دانند.

اشتباه در مفهوم وجود حقیقی

ملاصدرا و حاجی سبزواری معتقدند که مغالطه در انقلاب، ناشی از اشتباه وجود حقیقی با مفهوم است. آنها انقلاب در مراتب وجود را ممکن می‌دانند، اما انقلاب ذات را محال می‌انگارند. استاد فرزانه قدس‌سره با نفی ماهیت، این تمایز را بی‌معنا کرده و تمام تحولات را در مراتب وجودی ممکن می‌سازند.

درنگ: نفی ماهیت، تمایز بین وجود حقیقی و مفهومی را بی‌معنا می‌سازد و تمام تحولات را در مراتب وجودی ممکن می‌کند.

تفاوت فرهنگ فلسفی جدید و کهن

در فلسفه کهن، انقلاب ذات محال است، اما در فرهنگ فلسفی جدید، هیچ انقلابی محال نیست. تمام افعال الهی، قابلیت تبدل، صعود و اوج‌گیری دارند. این دیدگاه، مانند نسیمی که باغ‌های کهن را تازه می‌کند، فلسفه را از قید و بندهای سنتی رها می‌سازد.

نقد ملاصدرا در جلد سوم اسفار

ملاصدرا در جلد سوم اسفار، وجود را عارض بر ماهیت می‌داند، اما این عروض را تحلیلی عقلی می‌خواند، نه خارجی. او ماهیت را صرفاً صیرورت خارجی یا عقلی می‌داند. استاد فرزانه قدس‌سره با نفی ماهیت، این محدودیت را برطرف کرده و وجود را به عنوان تنها حقیقت مطرح می‌کنند.

نفی تبدل ذاتیات در فلسفه سنتی

ملاصدرا معتقد است که ذاتیات، مانند اجناس عالی (جوهر، کم، کیف)، قابل تبدل نیستند. این امر، انقلاب در انحاء وجود را غیرممکن می‌کند. اما با نفی ذات در افعال الهی، تمام موجودات به مراتب وجودی تبدیل شده و قابلیت تبدل پیدا می‌کنند.

تمایز خداوند و مخلوقات

خداوند ذات دارد، اما فعل نیست. مخلوقات، همگی فعل‌اند و ذات ندارند. بنابراین، خداوند به علت نیاز ندارد، اما مخلوقات، به‌عنوان افعال، مرتبه‌مند و قابل تحول‌اند. این تمایز، در آیات قرآن کریم نیز منعکس شده است:

لَمْ يَلِدْ وَلَمْ يُولَدْ ۝ وَلَمْ يَكُنْ لَهُ كُفُوًا أَحَدٌ

نزاده و زاده نشده است، و هیچ‌کس برایش همتا نیست (سوره اخلاص: ۳-۴).

رد اشکال ماتریالیست‌ها

ماتریالیست‌ها می‌گویند هر پدیده‌ای علتی دارد، پس چرا خداوند علت نداشته باشد؟ پاسخ این است که خداوند فعل نیست، بلکه ذات است و فعل دارد. این استدلال، با تکیه بر تمایز ذات و فعل، اشکال ماتریالیستی را دفع می‌کند.

جمع‌بندی بخش سوم

بخش سوم، با نقد آرای حکمای سنتی و بازتعریف هویت به مثابه مرتبه وجودی، نشان داد که هیچ انقلابی در هستی محال نیست. تمایز خداوند و مخلوقات، با تکیه بر آیات قرآن کریم، این دیدگاه را تقویت کرد که تمام موجودات، به‌عنوان افعال الهی، قابلیت تحول دارند.

بخش چهارم: تحولات وجودی در انسان و عالم

امکان تبدل انسان به غیرانسان

انسان می‌تواند، نه از حیث روح یا عقل، بلکه در جسم و مرتبه وجودی، به موجودی دیگر تبدیل شود. این تحول، در خصوصیات، قالب و محتوا ممکن است. استاد فرزانه قدس‌سره تأکید می‌کنند که این امکان، با نفی ماهیت، در تمام مراتب وجودی فراهم می‌شود.

سگ اصحاب کهف و تحول وجودی

سگ اصحاب کهف، به‌عنوان مثالی از تحول، نمی‌تواند با نجاست به بهشت رود، اما لزومی ندارد که در قالب سگ باقی بماند. این تحول، جلوه‌ای از سیالیت مراتب وجودی است که در آن، هر موجود می‌تواند به مرتبه‌ای دیگر صعود کند.

مسخ و تحول در برزخ

در مسخ، انسان می‌تواند به حیوان تبدیل شود، نه به معنای تغییر ظاهری، بلکه به معنای نزول مرتبه وجودی به حیوانیت. این امر، در آیه زیر از قرآن کریم منعکس شده است:

كَالْأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ سَبِيلًا

مانند چهارپایان‌اند، بلکه گمراه‌ترند (سوره اعراف: ۱۷۹).

مسخ، به معنای تغییر مرتبه وجودی است که در برزخ، به‌صورت قیافه و خصوصیات متناسب با آن مرتبه ظاهر می‌شود.

درنگ: مسخ، نزول مرتبه وجودی است که در برزخ، به‌صورت تغییر در قیافه و خصوصیات نمود می‌یابد.

تفاوت قیافه در برزخ و بهشت

در برزخ، هر فرد به اندازه وجود و خصوصیاتش قیافه می‌یابد. در بهشت، همه زیبا و صاف‌اند، بدون قالب‌های دنیوی. این دیدگاه، نشان‌دهنده سیالیت مراتب وجودی در عالم پس از مرگ است.

دعای «یا مقلب القلوب» و تحول قلب

دعای «ای دگرگون‌کننده دل‌ها، دلم را بر دینت استوار بدار» نشان‌دهنده پویایی قلب و امکان تحول آن است. ثبت قلب، به معنای تثبیت در دین است، نه توقف حرکت. این دعا، مانند نغمه‌ای که در دل طنین می‌افکند، پویایی وجود را در مراتب الهی تأیید می‌کند.

جمع‌بندی بخش چهارم

بخش چهارم، با بررسی تحولات وجودی در انسان و عالم، نشان داد که هیچ موجودی از امکان تبدل مستثنا نیست. از سگ اصحاب کهف تا مسخ در برزخ و تحول قلب در دعا، همه جلوه‌هایی از سیالیت وجودند که محدودیت‌های ماهیت‌محور را درهم می‌شکنند.

بخش پنجم: تحولات در فقه و آینده‌پژوهی

تحولات در فقه: استحاله، انقلاب و غیبت

در فقه، مفاهیمی چون استحاله، انقلاب و غیبت، به معنای تحولات ممکن در مراتب وجودی‌اند. تبدیل گندم به آرد یا شراب به سرکه، جلوه‌هایی از این تبدل وجودی است که هیچ‌یک محال نیست.

محدودیت مراتب در تحولات

گندم نمی‌تواند به جو تبدیل شود، مگر اینکه در مرتبه جو قرار گیرد. هر موجود، در مرتبه خود تحول می‌یابد. این محدودیت، مانند چارچوبی است که نظم مراتب وجودی را حفظ می‌کند، اما مانع تحولات بنیادین نمی‌شود.

پیوند و تحولات جدید

پیوندهای زیستی، مانند تولید قاطر یا میوه‌های جدید، نشان‌دهنده امکان تحولات در مراتب وجودی است. قاطر، نه الاغ است و نه اسب، بلکه مرتبه‌ای جدید از وجود را نمایندگی می‌کند.

تولید مصنوعات پیشرفته

تولید خون مصنوعی، پارچه یا مواد خوراکی از نفت، نشان‌دهنده امکان تحولات بی‌حد در مراتب وجودی است. این تحولات، مانند شعله‌ای که از خاکستر برمی‌خیزد، خلاقیت بشر را در دستکاری مراتب وجودی نشان می‌دهند.

درنگ: خلق مصنوعات جدید، از خون مصنوعی تا میوه‌های پیوندی، جلوه‌ای از سیالیت مراتب وجودی و خلاقیت بشر در تحول هستی است.

تغییر شکل هندوانه

تبدیل هندوانه گرد به مکعب، نمونه‌ای از تحول در خصوصیات ظاهری است که مرتبه وجودی را تحت تأثیر قرار می‌دهد. این تغییر، مانند بازآرایی نقش‌های یک تابلو، هویت وجودی هندوانه را حفظ می‌کند، اما نمود ظاهری آن را دگرگون می‌سازد.

آینده خلق موجودات جدید

در آینده، بشر می‌تواند موجوداتی خلق کند که حتی در طبیعت الهی نیافریده شده‌اند. این امکان، با نفی انقلاب محال، مانند دری گشوده به سوی خلاقیت‌های بی‌سابقه است.

تأثیر موانع فرهنگی بر علم

موانع فرهنگی، مانند محدودیت‌های برخی عالمان دینی در برابر فناوری‌های جدید، پیشرفت علم را کند کرده‌اند. اما این موانع، مانند ابرهایی که در برابر خورشید می‌گذرند، با زمان برطرف می‌شوند.

تولید انسان‌های سفارشی

در آینده، بشر می‌تواند انسان‌هایی با ویژگی‌های خاص، مانند زیبایی، خشم یا نبوغ، تولید کند. این امکان، مانند باغبانی که گل‌هایی نو می‌پرورد، جلوه‌ای از خلاقیت بشر در مراتب وجودی است.

تأثیر محیط بر تحولات وجودی

تغییر غذا، محیط یا شرایط زندگی، می‌تواند انسان‌ها را در مراتب وجودی دگرگون کند. حتی درد یا گرسنگی، فکر و حکمت را تغییر می‌دهد. این تأثیرات، مانند موج‌هایی که بر ساحل وجود می‌کوبند، پویایی مراتب را نشان می‌دهند.

تطبیق «کما تزرع تحصد» بر تحولات وجودی

اصل «هرچه بکاری، همان درو می‌کنی» در فلسفه سنتی به معنای ثبات ماهیت است، اما در این دیدگاه، به معنای تحول در مراتب وجودی است. کاشت گندم در مرتبه جو، به تولید موجودی جدید منجر می‌شود.

امکان پیوند ژنتیکی انسان و حیوان

پیوند ژنتیکی انسان و حیوان، یا حتی گیاهان، در آینده ممکن است. این امکان، مانند پلی که مرزهای طبیعت را درمی‌نوردد، با نفی انقلاب محال محقق می‌شود.

جمع‌بندی بخش پنجم

بخش پنجم، با بررسی تحولات در فقه و آینده‌پژوهی، نشان داد که هیچ چیز در هستی از امکان تبدل مستثنا نیست. از استحاله در فقه تا خلق موجودات جدید در آینده، همه جلوه‌هایی از سیالیت وجودند که افق‌های نوینی برای علم و فلسفه می‌گشایند.

نتیجه‌گیری نهایی

این نوشتار، با بازخوانی فلسفه وجودمحور، نشان داد که با نفی ماهیت، تمام هستی به مراتب وجودی سیال فروکاسته می‌شود که در آن، هیچ انقلابی محال نیست. نقد آرای حکمای سنتی، از ابن‌سینا تا ملاصدرا، و تکیه بر آیات قرآن کریم، این دیدگاه را تقویت کرد که تمام موجودات، از گِل تا انسان، در جریانی بی‌وقفه از صعود، نزول و تبدل به سر می‌برند. این نگرش، نه تنها در حوزه نظری، بلکه در علوم عملی، فقه و آینده‌پژوهی، افق‌های جدیدی می‌گشاید و بشر را به خلاقیت‌های بی‌سابقه در خلق موجودات جدید دعوت می‌کند. مانند پرنده‌ای که از قفس رها می‌شود، این فلسفه، ذهن را به سوی بی‌کرانگی حقیقت وجود پرواز می‌دهد.

با نظارت صادق خادمی