در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

فلسفه 879

متن درس





بازسازی متافیزیک اسلامی بر مبنای وجود: نقدی بر ذات و ذاتیات

بازسازی متافیزیک اسلامی بر مبنای وجود: نقدی بر ذات و ذاتیات

برگرفته از درس‌گفتارهای استاد فرزانه قدس‌سره (جلسه ۸۷۹)

مقدمه: بازاندیشی در بنیادهای متافیزیک اسلامی

متافیزیک اسلامی، به‌عنوان یکی از ارکان اساسی تفکر فلسفی در تمدن اسلامی، همواره در پی تبیین حقیقت هستی و رابطه آن با مبدأ الهی بوده است. بااین‌حال، چارچوب‌های سنتی این فلسفه، به‌ویژه در مفهوم ذات و ذاتیات، با محدودیت‌هایی روبه‌رو بوده که پویایی عالم و تحول‌پذیری موجودات را به حاشیه رانده است. این نوشتار، برگرفته از درس‌گفتارهای استاد فرزانه قدس‌سره، به نقد و بازسازی این مفاهیم پرداخته و با نفی ذات و ذاتیات، متافیزیکی نوین و وجودگرایانه را پیشنهاد می‌دهد. این دیدگاه، با تأکید بر پویایی عالم و نفی مرزهای ثابت، عالم را جریانی یکپارچه از تعینات و ظهورات الهی می‌بیند که در مراتب مختلف تحول می‌یابد.

بخش نخست: نقد ذات و ذاتیات در فلسفه سنتی

نقد مفهوم ذات و ذاتیات: انقلابی در متافیزیک

فلسفه سنتی اسلامی، از مشائی و اشراقی گرفته تا حکمت متعالیه، ذات و ذاتیات را به‌عنوان مفاهیم ثابت و غیرقابل تعلیل در نظر گرفته است. این دیدگاه، عالم را به مجموعه‌ای از جواهر ثابت و محدود تقسیم کرده و تحول بنیادین موجودات را ناممکن می‌داند. استاد فرزانه قدس‌سره، با نقدی نوآورانه، این مفاهیم را به چالش کشیده و عالم را به‌صورت جریانی پویا از تعینات وجودی بازتعریف می‌کند. این دیدگاه، با نفی ذات و ماهیت، متافیزیک را از قید چارچوب‌های ارسطویی رها ساخته و به سوی وجودگرایی سوق می‌دهد.

نفی ذات و ذاتیات، انقلابی در متافیزیک است که عالم را از محدودیت‌های سنتی رها کرده و آن را به جریانی پویا از تعینات وجودی تبدیل می‌کند.

این نقد، نه‌تنها به فلسفه مشائی، بلکه به کل سنت فلسفی کهنه‌ای که تحول ذات را محال می‌داند، تعارض دارد. در فلسفه سنتی، ذات به‌عنوان جوهر ثابت و غیرقابل تغییر تعریف شده و ذاتیات، مانند ناطق‌بودن انسان، به‌عنوان ویژگی‌های غیرقابل تعلیل معرفی می‌شوند. این دیدگاه، تحلیل عمیق عالم را به بن‌بست می‌کشاند، زیرا زنجیره تعلیل در ذاتیات متوقف می‌شود.

محال‌بودن انقلاب ذات در فلسفه سنتی

در فلسفه‌های اسلامی، انقلاب ذات یا ماهیت به دلیل ثبات ذاتیات، امری محال تلقی می‌شود. به‌عنوان مثال، ناطق‌بودن انسان یا شیهه‌کشیدن حمار به‌عنوان ویژگی‌های ذاتی و غیرقابل تعلیل فرض شده‌اند. استاد فرزانه قدس‌سره، با نفی مفهوم ذات، این محدودیت را رفع کرده و امکان تحول بی‌حد را در عالم مطرح می‌سازد. این دیدگاه، با تأکید بر پویایی وجود، عالم را از قید و بندهای ذاتی آزاد می‌کند.

به‌عنوان تمثیلی فاخر، می‌توان عالم را به رودی خروشان تشبیه کرد که هر لحظه در حال تحول و جوشش است، بی‌آنکه به سدی از ذات یا ماهیت برخورد کند. این رود، در هر پیچ و خم، تعینی نو می‌یابد و هیچ مرزی آن را محدود نمی‌سازد.

نقد اصل «الذاتی لا یعلل»

یکی از اصول بنیادین فلسفه سنتی، تمایز میان ذاتی و عرضی است. ذاتیات، مانند ناطق‌بودن انسان، غیرقابل تعلیل فرض می‌شوند، درحالی‌که عرضیات، مانند خنده، به علل نسبت داده می‌شوند. استاد فرزانه قدس‌سره، این اصل را به چالش کشیده و استدلال می‌کند که توقف تعلیل در ذاتیات، نتیجه محدودیت‌های روش‌شناختی فلسفه مشائی است. به‌عنوان مثال، در پاسخ به پرسش «چرا خندیدی؟»، خنده به تعجب (عرضی) و تعجب به انسانیت (ذاتی) نسبت داده می‌شود، اما انسانیت غیرقابل تعلیل فرض می‌گردد. این توقف، تحلیل عالم را ناقص می‌گذارد.

نفی اصل «الذاتی لا یعلل» امکان تعلیل تمامی پدیده‌های عالم را فراهم ساخته و متافیزیک را از بن‌بست‌های سنتی رها می‌کند.

نقد تعریفات در فلسفه و اصول فقه

در اصول فقه، مرحوم آخوند خراسانی در کفایه‌الاصول، تعریفات را به دلیل محدودیت‌های ذاتیات، به شرح‌الاسم تقلیل می‌دهد. این ناتوانی در ارائه تعریفات ذاتی، ریشه در پذیرش ذاتیات به‌عنوان مفاهیم ثابت دارد. استاد فرزانه قدس‌سره، این رویکرد را نقد کرده و تأکید می‌کند که در متافیزیک وجودی، تعریفات باید بر اساس تعینات وجودی ارائه شوند، نه مفاهیم ذهنی و ثابت.

به‌سان باغبانی که به جای توصیف ریشه‌های ثابت درخت، جریان شیره حیات را در شاخ و برگ آن می‌جوید، متافیزیک وجودی به دنبال تبیین پویایی عالم است، نه توقف در مفاهیم ایستا.

بخش دوم: بازسازی متافیزیک بر مبنای وجود

عالم به‌مثابه تعینات و ظهورات الهی

در دیدگاه وجودگرایانه استاد فرزانه قدس‌سره، عالم مجموعه‌ای از تعینات و ظهورات الهی است که در مراتب مختلف، بدون مرزهای ذاتی، جریان دارد. این دیدگاه، با نفی ذات و ماهیت، عالم را فضایی باز و تحول‌پذیر می‌بیند که در آن هر ذره، نشانه‌ای از تجلیات الهی است. این نگرش، به عرفان اسلامی و مفهوم وحدت وجود نزدیک است، اما با تأکید بر پویایی و تحول، از تفسیرهای سنتی متمایز می‌شود.

عالم، جریانی یکپارچه از تعینات و ظهورات الهی است که فاقد مرزهای ذاتی بوده و در هر لحظه قابلیت تحول دارد.

این دیدگاه، عالم را به آیینه‌ای تشبیه می‌کند که هر جزء آن، بازتابی از نور الهی است. این آیینه، نه‌تنها ثابت نیست، بلکه در هر لحظه، با تغییر زاویه نور، جلوه‌ای نو می‌یابد.

نفی حدوث و امکان به‌مثابه مفاهیم انتزاعی

استاد فرزانه قدس‌سره، مفاهیم سنتی مانند حدوث، امکان، واجب‌الوجود، ممکن‌الوجود، و ممتنع‌الوجود را به‌عنوان انتزاعات ذهنی نفی می‌کند. در متافیزیک وجودی، تنها حقیقت، وجود است و این مفاهیم، به دلیل ذهنی‌بودن، در عالم خارجی جایگاهی ندارند. این نفی، به بازسازی متافیزیک بر مبنای پویایی وجود کمک می‌کند.

حدوث، مانند سایه‌ای است که بر اثر ذهن بر دیوار عالم افتاده، اما وجود، نوری است که این سایه‌ها را محو می‌کند و حقیقت را آشکار می‌سازد.

توحید شهودی و ظهورات الهی

در توحید شهودی، هر ذره از عالم، ظهوری از حق است و سالک، در سیر معنوی خود، به جایی می‌رسد که می‌گوید: «هر چه می‌بینم، گمانم که تویی». این دیدگاه، با تأکید بر اینکه تمامی موجودات، تعیناتی از تجلیات الهی‌اند، عالم را به‌عنوان نشانه‌ای از وحدت الهی می‌بیند. این تلقی، به مفهوم «وحده لا شریک له» در عرفان ابن‌عربی اشاره دارد، اما با پویایی و تحول‌پذیری، از تفسیرهای سنتی متمایز است.

در توحید شهودی، هر موجود، ظهوری از حق است و سالک، عالم را آیینه تجلیات الهی می‌بیند.

امکان تحول بی‌حد در عالم

با نفی ذات و ذاتیات، هیچ مانعی برای تحول موجودات در مراتب مختلف وجود ندارد. استاد فرزانه قدس‌سره، عالم را فضایی باز می‌داند که در آن، موجودات می‌توانند از ماده تا مجردات، تحول یابند. این پویایی، ذاتی وجود است و هیچ مرزی آن را محدود نمی‌کند.

مانند رنگی که با ترکیب سفید و سیاه، به بی‌نهایت طیف تبدیل می‌شود، عالم نیز با هر تغییر کوچک، تعینی نو می‌یابد و هیچ مرزی آن را محصور نمی‌سازد.

بخش سوم: پیوند متافیزیک وجودی با متون دینی

ارجاع به قرآن کریم: پویایی و تحول در خلقت

قرآن کریم، عالم را جریانی پویا و تحول‌پذیر توصیف می‌کند. به‌عنوان مثال، آیه ۳۳ سوره احزاب، إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا (خدا فقط می‌خواهد پلیدی را از شما اهل بیت بزداید و شما را پاک گرداند)، به اراده الهی و علل آن اشاره دارد. این آیه، پویایی عالم و امکان تحول تحت اراده الهی را نشان می‌دهد.

همچنین، آیه ۵۶ سوره قصص، إِنَّكَ لَا تَهْدِي مَنْ أَحْبَبْتَ وَلَٰكِنَّ اللَّهَ يَهْدِي مَنْ يَشَاءُ (تو هر که را دوست داری نمی‌توانی هدایت کنی، ولی خداست که هر که را بخواهد هدایت می‌کند)، به محدودیت انسان در هدایت اشاره دارد، اما امکان تحول را نفی نمی‌کند. این آیات، متافیزیک وجودی را با متون دینی پیوند می‌دهند.

قرآن کریم، با اشاره به پویایی خلقت و اراده الهی، عالم را جریانی تحول‌پذیر توصیف می‌کند که فاقد محدودیت‌های ذاتی است.

ارجاع به دعا: طلب کمال و تحول

دعای «خدایا مرا به هر خیری که محمد و آل محمد را به آن درآوردی، درآور و از هر بدی که محمد و آل محمد را از آن بیرون آوردی، بیرون آور»، به امکان تحول انسان به مراتب کمال اشاره دارد. این دعا، با تأکید بر جرأت در طلب کمال، انسان را از قید محدودیت‌های ذاتی رها می‌سازد.

این دعا، مانند کلیدی است که قفل‌های ذهنی را می‌گشاید و انسان را به سوی افق‌های بی‌کران کمال هدایت می‌کند.

بخش چهارم: نقد محدودیت‌های ذهنی و فرهنگی

نقد ضرب‌المثل‌های محدودکننده

ضرب‌المثل‌هایی مانند «گلیم بخت کسی سیاه است» یا «ناکس کس نشود»، باور به ذات ثابت را ترویج کرده و تحول را ناممکن جلوه می‌دهند. استاد فرزانه قدس‌سره، این باورها را نفی کرده و تأکید می‌کند که هیچ موجودی به اصطبل ذات بسته نشده است. عالم، فضایی باز است که هر موجود می‌تواند در آن تحول یابد.

مانند پرنده‌ای که از قفس ذهنی رها می‌شود، انسان با نفی ذات، به سوی آسمان تحول بال می‌گشاید.

مشکل معرفت، نه عمل

استاد فرزانه قدس‌سره، مشکل اصلی انسان را کمبود معرفت می‌داند، نه کمبود عمل. باور به ذات و ماهیت، معرفت انسان را محدود کرده و شك را در دل او کاشته است. این شك، مانع تحول و طلب کمال می‌شود. شهدا، با ایمان و بدون شك، به مراتب کمال رسیدند، درحالی‌که شك، دیگران را زمین‌گیر کرده است.

مشکل انسان، کمبود معرفت است، نه عمل. ایمان به پویایی عالم، شك را محو کرده و انسان را به تحول دعوت می‌کند.

بخش پنجم: افول علم دینی و ضرورت احیا

چالش‌های علم دینی در عصر معاصر

علم دینی، به دلیل تکیه بر تکرار و تقلید از آثار کهن، از پویایی بازمانده و به مجموعه‌ای از مفاهیم غیرکاربردی تبدیل شده است. استاد فرزانه قدس‌سره، با نقد این افول، بر ضرورت احیای علم دینی تأکید می‌کند. این احیا، نیازمند بازسازی متافیزیک بر مبنای وجود و رهایی از محدودیت‌های سنتی است.

علم دینی، مانند درختی است که اگر از شیره نوآوری محروم ماند، شاخ و برگش خشکیده و از ثمردهی بازمی‌ماند. احیای آن، نیازمند آبیاری از چشمه وجود است.

خطر تبدیل علم دینی به سنت و سرگرمی

بدون نوآوری، علم دینی به سنتی تقلیدی و سرگرمی ذهنی تبدیل خواهد شد که از تأثیرگذاری در جهان معاصر عاجز است. این هشدار، به اهمیت پویایی و انطباق علم دینی با نیازهای معاصر اشاره دارد.

احیای علم دینی، با بازسازی متافیزیک بر مبنای وجود، آن را از خطر تبدیل به سنت تقلیدی نجات می‌دهد.

جمع‌بندی

این اثر، با نقد مفاهیم ذات و ذاتیات در فلسفه سنتی، راهی نوین برای بازسازی متافیزیک اسلامی پیشنهاد می‌دهد. با نفی ذات و ماهیت، عالم به جریانی پویا از تعینات و ظهورات الهی تبدیل می‌شود که فاقد مرزهای ثابت است. این دیدگاه، با پیوند به آیات قرآن کریم و دعاهای عرفانی، نه‌تنها تناقضات فلسفه سنتی را رفع می‌کند، بلکه انسان را به طلب کمال و تحول بی‌حد دعوت می‌نماید. مشکل انسان، کمبود معرفت است، نه عمل، و شك، مانع اصلی تحول اوست. علم دینی، برای انطباق با نیازهای معاصر، باید از تقلید رها شده و به سوی نوآوری حرکت کند. این بازسازی، فلسفه اسلامی را به ابزاری برای فهم پویایی عالم و سلوک معنوی تبدیل می‌سازد.

دعای ختم: خدایا بر محمد و آل محمد درود فرست

با نظارت صادق خادمی