متن درس
نفی ذات و ماهیت در فلسفه اسلامی: بازخوانی انتقادی آرای ارسطویی
برگرفته از درسگفتارهای استاد فرزانه قدسسره (جلسه ۸۸۲)
مقدمه: بازاندیشی در بنیادهای فلسفی
فلسفه اسلامی، در مسیر تکامل خود، همواره در کشاکش میان سنتهای پیشین و نوآوریهای متأخر قرار داشته است. یکی از مهمترین مباحث این حوزه، مفهوم ذات و ماهیت است که ریشه در فلسفه ارسطو دارد و در آثار فلاسفه اسلامی، بهویژه ملاصدرا، بازتاب یافته است. این نوشتار، برگرفته از درسگفتار شماره ۸۸۲ استاد فرزانه قدسسره، به بررسی انتقادی مفاهیم ذات، ماهیت، و ذاتیات در فلسفه ارسطویی و تحولات آن در فلسفه اسلامی میپردازد. با نگاهی نقادانه، این درسگفتار عالم هستی را مجموعهای از مراتب سیال، تعینات، و تجلیات الهی معرفی میکند که از هرگونه محدودیت ذاتی یا ماهیتی آزاد است.
بخش نخست: ریشههای ارسطویی ذات و ماهیت
خاستگاه مفاهیم ذات و ماهیت
فلسفه ارسطو، بهعنوان یکی از بنیانهای فکری جهان باستان، عالم را بر اساس حدود، صغور، و انواع مشخص تقسیمبندی کرده است. این تقسیمبندی، که در قالب مفاهیمی چون ذات، ماهیت، جنس، فصل، جوهر، و عرض شکل گرفته، عالم را به مثابه مجموعهای از موجودات با مرزهای غیرقابل نفوذ ترسیم میکند. ارسطو با ایجاد ساختاری منظم، شامل عقول عشره، افلاک نهگانه، و کلیات خمس، کوشید تا برای هر بخش از عالم، هویتی مستقل و جایگاهی ثابت تعریف کند. این چارچوب، که بر قالبهای ذهنی استوار است، در زمان خود تلاشی برای نظمبخشی به فهم بشر از هستی بود، اما به باور استاد فرزانه قدسسره، این مرزبندیها عالم را در قفسی از محدودیتهای ذاتی محصور کرده است.
درنگ: مفاهیم ذات و ماهیت در فلسفه ارسطو، عالم را به قالبهایی ثابت و محدود تقلیل داده و از سیالیت وجودی آن غافل مانده است.
ساختار فلسفی ارسطو و تأثیر آن بر فلسفه اسلامی
ارسطو با تکیه بر مفاهیمی چون عقول عشره، افلاک نهگانه، کلیات خمس، جوهر، عرض، جنس، فصل، انواع، و اجناس، نظامی فلسفی ایجاد کرد که عالم را به بخشهایی با مرزهای مشخص تقسیم میکند. این ساختار، که در فلسفه مشائی به اوج خود رسید، تأثیر عمیقی بر فلسفه اسلامی گذاشت. فلاسفه اسلامی، بهویژه در دورههای اولیه، این چارچوب را پذیرفتند و آن را در تبیین هستی به کار بردند. با این حال، استاد فرزانه قدسسره این ساختار را به دلیل نادیده گرفتن سیالیت وجودی و تمرکز بر قالبهای ذهنی مورد نقد قرار میدهد.
تمرکز ارسطو بر قالبهای ذهنی
در زمان ارسطو، وجودشناسی چندان مورد توجه نبود و تمرکز فلسفی بر قالبهای ذهنی مانند ذات، ماهیت، انواع، و اجناس قرار داشت. این قالبها، که به مثابه نقوشی ثابت بر تار و پود هستی نقش بسته بودند، عالم را به مجموعهای از موجودات با هویتهای مشخص و غیرقابل تغییر تبدیل میکردند. استاد فرزانه قدسسره این رویکرد را به دلیل نادیده گرفتن حقیقت سیال وجود مورد نقد قرار داده و آن را زمینهساز محدودیتهای فلسفی میداند.
جمعبندی بخش نخست
بخش نخست این نوشتار، ریشههای ارسطویی مفاهیم ذات و ماهیت را بررسی کرد و نشان داد که چگونه این مفاهیم، عالم را در قالبی ثابت و محدود محصور کردهاند. استاد فرزانه قدسسره با نقد این چارچوب، بر ضرورت بازاندیشی در مفاهیم فلسفی و رهایی از محدودیتهای ارسطویی تأکید میکند. این نقد، زمینهساز بحثهای بعدی در باب سیالیت وجود و نفی ذات و ماهیت است.
بخش دوم: تحول مفهوم وجود و ماهیت در فلسفه اسلامی
ظهور بحث وجود و ماهیت
پس از ارسطو، با پیشرفت فلسفه اسلامی، بحث وجود و ماهیت به یکی از مسائل محوری تبدیل شد. این تحول، به پیدایش دو جریان فکری منجر گردید: اصالتالوجودیها، که وجود را اصل میدانستند، و اصالتالماهویها، که ماهیت را مقدم میشمردند. این دوگانگی، پرسشهایی بنیادین را در باب رابطه وجود و ماهیت مطرح کرد. استاد فرزانه قدسسره این جدال فکری را به مثابه کشمکشی میان حقیقت سیال وجود و قالبهای جامد ماهیت توصیف میکند.
درنگ: ظهور بحث وجود و ماهیت در فلسفه اسلامی، تلاشی برای رهایی از چارچوبهای ارسطویی بود، اما این جدال همچنان در بند رسوبات فکری پیشین باقی ماند.
غلبه اصالت وجود در فلسفه متأخر
در فلسفه متأخر، بهویژه نزد ملاصدرا، مفهوم وجود بر ماهیت غلبه یافت و ماهیت به حاشیه رانده شد. این تحول، که با تأکید بر اصالت وجود و تشکیک وجودی همراه بود، عالم را بهعنوان مجموعهای از مراتب سیال معرفی کرد. استاد فرزانه قدسسره این گام را پیشرفتی در فلسفه اسلامی میداند، اما معتقد است که ملاصدرا نتوانست بهطور کامل از چارچوبهای ارسطویی رهایی یابد.
تباین وجودات و تأثیرات ارسطویی
برخی از اصالتالوجودیها وجودات را متباین دانستند و ماهیت را بر وجود تحمیل کردند، گویی که وجود نیز در قالبی ماهیتی محصور شده است. استاد فرزانه قدسسره این دیدگاه را به مثابه بازگشت به چارچوبهای ارسطویی نقد میکند و آن را مانعی در برابر فهم حقیقت سیال وجود میداند.
وحدت وجود و تشکیک
ملاصدرا با ترکیب وحدت وجود و کثرت مراتب، به مفهوم تشکیک وجودی رسید. این مفهوم، عالم را به مثابه رودخانهای سیال ترسیم میکند که در آن، مراتب وجود در عین وحدت، کثرت مییابند. استاد فرزانه قدسسره این دیدگاه را گامی به سوی حقیقت میداند، اما تأکید میکند که ملاصدرا همچنان در بند رسوبات ارسطویی باقی مانده است.
جمعبندی بخش دوم
بخش دوم، تحول مفهوم وجود و ماهیت در فلسفه اسلامی را بررسی کرد و نشان داد که چگونه اصالت وجود، بهویژه در فلسفه ملاصدرا، بر ماهیت غلبه یافت. با این حال، تأثیرات ارسطویی همچنان در آثار ملاصدرا مشهود است، که استاد فرزانه قدسسره آن را به چالش میکشد. این بخش، زمینه را برای بحثهای بعدی در باب نفی کامل ذات و ماهیت فراهم میکند.
بخش سوم: نقد ملاصدرا و نفی ذات و ماهیت
ناتوانی ملاصدرا در نفی کامل ماهیت
ملاصدرا، با وجود تأکید بر اصالت وجود، نتوانست یا نخواست ماهیت را بهطور کامل کنار بگذارد. او همچنان مفاهیمی چون ذات، جنس، و فصل را در فلسفه خود حفظ کرد، گویی که این مفاهیم چون سایههایی از گذشته بر فلسفهاش سنگینی میکنند. استاد فرزانه قدسسره این ناتوانی را به مثابه باری از رسوبات ارسطویی توصیف میکند که مانع از شکوفایی کامل فلسفه وجودی شده است.
درنگ: ملاصدرا، با وجود تأکید بر وجود، نتوانست از چارچوبهای ارسطویی رهایی یابد و مفاهیم ذات و ماهیت را در فلسفه خود حفظ کرد.
حرکت در وجود و امتناع حرکت در ماهیت
ملاصدرا حرکت را در وجود ممکن میداند، اما در ماهیت و ذاتیات آن را ممتنع میشمارد. این دوگانگی، به باور استاد فرزانه قدسسره، تناقضی در فلسفه ملاصدرا ایجاد کرده است. اگر وجود و ماهیت متحدند، چگونه ممکن است وجود سیال باشد و ماهیت ثابت؟ این پرسش، به مثابه کلیدی است که قفلهای فلسفه ملاصدرا را میگشاید.
اتحاد وجود و ماهیت
استاد فرزانه قدسسره با طرح پرسش «ما هو المتحد مع ما به الاتحاد»، اتحاد وجود و ماهیت را به چالش میکشد. اگر وجود و ماهیت متحدند، تبدل در وجود باید به تبدل در ماهیت نیز منجر شود. این دیدگاه، به سیالیت عالم و امکان تحول در همه مراتب اشاره دارد.
نفی تبدل ذاتیات در اسفار
ملاصدرا در اسفار (جلد سوم، صفحه ۳۱۱) مینویسد: «لا یمکن تبدل الذاتیات فی أنحاء الوجود»، یعنی ذاتیات در مراتب وجود قابل تبدل نیستند. استاد فرزانه قدسسره این ادعا را نقد کرده و میپرسد: اگر وجود قابل تبدل است، چرا ماهیت که متحد با وجود است، ثابت میماند؟ این نقد، به تناقض در فلسفه ملاصدرا و ضرورت نفی کامل ذات و ماهیت اشاره دارد.
مثال بدن و تعادل
برای تبیین این تناقض، استاد فرزانه قدسسره مثالی از بدن انسان میآورد: اگر بخشی از بدن رشد کند و بخشی دیگر ثابت بماند، تعادل بدن مختل میشود. به همین ترتیب، اگر وجود سیال باشد و ماهیت ثابت، نظام فلسفی دچار عدم تعادل خواهد شد. این تمثیل، به روشنی تناقض در فلسفه ملاصدرا را نشان میدهد.
جمعبندی بخش سوم
بخش سوم، با نقد فلسفه ملاصدرا، نشان داد که حفظ مفاهیم ارسطویی چون ذات و ماهیت، مانعی در برابر سیالیت وجودی ایجاد کرده است. استاد فرزانه قدسسره با طرح پرسشهای بنیادین و تمثیلات روشن، بر ضرورت نفی کامل ذات و ماهیت تأکید میکند.
بخش چهارم: سیالیت عالم و نفی محدودیتهای ذاتی
نفی ذات بهطور کلی
استاد فرزانه قدسسره تأکید میکند که جز ذات حق تعالی، هیچ ذاتی در عالم وجود ندارد. همه موجودات، اعم از جواهر، اعراض، انواع، و اجناس، چیزی جز فعل، مرتبه، و تعین نیستند. این دیدگاه، عالم را به مثابه آیینهای میبیند که تجلیات الهی در آن بهصورت سیال و متغیر منعکس میشوند.
درنگ: جز ذات حق تعالی، هیچ ذاتی در عالم وجود ندارد و همه چیز فعل، مرتبه، و تعین است.
سیالیت چیدمان عالم
عالم، به باور استاد فرزانه قدسسره، مجموعهای از چیدمانها و چهرههای متغیر است که هیچیک ثابت و بسته نیستند. این سیالیت، به عالم امکان میدهد تا در هر لحظه به شکلی نو ظهور کند، گویی که نقاشی است که هر بار با قلممویی جدید ترسیم میشود.
مثال نقاشی و چیدمان
استاد فرزانه قدسسره با تمثیل نقاشی که با دریافت یک جزء (مانند چشم یا بینی) کل چهره را بازسازی میکند، سیالیت چیدمان عالم را نشان میدهد. این مثال، به محاسبات ریاضیاتی در چیدمان وجودی اشاره دارد که هر جزء، کل را در خود نهفته دارد.
نفی سردی و گرمی در طب سنتی
مفاهیم سنتی سردی و گرمی، که در طب سنتی رواج دارند، به عوارض و خصوصیات اشیاء وابستهاند و نه به ذات ثابت. استاد فرزانه قدسسره این مفاهیم را به مثابه برچسبهایی میبیند که بر مراتب وجودی الصاق شدهاند و هیچ بنیادی در ذات ندارند.
نفی ماهیت واحد
ملاصدرا در اسفار مینویسد: «لم یکن للماهیه الواحده نحو آخر من الوجود»، یعنی ماهیت واحد نمیتواند نحوه دیگری از وجود داشته باشد. استاد فرزانه قدسسره این ادعا را نقد کرده و ماهیت را بهطور کلی نفی میکند، زیرا عالم را مجموعهای از مراتب سیال میداند که هیچ ماهیت ثابتی در آن وجود ندارد.
جمعبندی بخش چهارم
بخش چهارم، با تأکید بر سیالیت عالم و نفی محدودیتهای ذاتی، عالم را بهعنوان مجموعهای از تجلیات الهی معرفی کرد. استاد فرزانه قدسسره با تمثیلات و نقدهای دقیق، نشان داد که مفاهیم ارسطویی چون ذات و ماهیت، مانعی در برابر فهم حقیقت سیال وجود هستند.
بخش پنجم: شواهد قرآنی و روایی در نفی ذات و ماهیت
آیه «غَنِیٌّ عَنِ الْعَالَمِینَ»
استاد فرزانه قدسسره با استناد به آیه غَنِیٌّ عَنِ الْعَالَمِینَ (بینیاز از جهانیان است)، تأکید میکند که ذات حق تعالی غیرفعل است و عالم، مجموعهای از افعال الهی است. این آیه، تمایز بنیادین بین ذات حق و مراتب عالم را نشان میدهد.
درنگ: آیه غَنِیٌّ عَنِ الْعَالَمِینَ، ذات حق را غیرفعل و عالم را مجموعهای از افعال الهی معرفی میکند.
نقل از امام صادق (ع)
استاد فرزانه قدسسره از امام صادق (ع) نقل میکند: «لا یثبت الشیء إلا بماهیه و أنیه»، که به معنای آن است که حقیقت هر چیز عین هویت آن است. این روایت، ماهیت را عین هویت دانسته و هرگونه استقلال ماهیتی را نفی میکند.
تفاوت تنزیل و انزال
استاد فرزانه قدسسره تفاوت میان تنزیل (نزول تدریجی قرآن کریم برای مردم) و انزال (نزول باطنی پیش از نبوت) را مطرح کرده و تأکید میکند که هیچ ذات ثابتی در این مراتب وجود ندارد. این تفاوت، به سیالیت مراتب وجودی قرآن کریم اشاره دارد.
تشخصات بینهایت انسان
انسان، به باور استاد فرزانه قدسسره، دارای تشخصات بینهایت است که در هر مرتبه به شکلی متفاوت ظهور مییابد. این دیدگاه، انسان را به مثابه آیینهای میبیند که در هر لحظه، تجلی جدیدی از حقیقت الهی را منعکس میکند.
مثال انبیا در قیامت
استاد فرزانه قدسسره با مثال انبیا در محشر، به سیالیت مراتب وجودی اشاره میکند. او بیان میدارد که انبیا، که به ظاهر محدود به تعداد معینی هستند، در حقیقت در مراتب بیشمار ظهور مییابند، گویی که هر لحظه هویتی نو مییابند.
جمعبندی بخش پنجم
بخش پنجم، با استناد به آیات قرآن کریم و روایات، نفی ذات و ماهیت را تبیین کرد. استاد فرزانه قدسسره با شواهد قرآنی و روایی، عالم را بهعنوان مجموعهای از مراتب سیال معرفی کرد که هیچ محدودیت ذاتی در آن وجود ندارد.
بخش ششم: نفی محدودیتها و سیالیت خلقت
نفی محدودیت در خلقت
استاد فرزانه قدسسره خلقت را فاقد هرگونه محدودیت ذاتی میداند و امکان هرگونه تحول را در عالم ممکن میشمارد. این دیدگاه، عالم را به مثابه بستری بیحد و مرز میبیند که در آن، هر چیزی میتواند به چیز دیگری تبدیل شود.
درنگ: خلقت، فاقد محدودیتهای ذاتی است و هرگونه تحول در آن ممکن است، زیرا عالم مجموعهای از مراتب و تعینات سیال است.
مثال شیر دادن سگ به ببر
برای تبیین این سیالیت، استاد فرزانه قدسسره مثالی از سگ که به بچه ببر شیر میدهد، میآورد. این مثال، نشاندهنده امکان تحولات غیرمتعارف در عالم است و هرگونه مرز ذاتی را نفی میکند.
نفی محدودیت در احکام شرعی
استاد فرزانه قدسسره برخی احکام شرعی، مانند ممنوعیت ازدواج با محارم یا خوردن برخی حیوانات، را نه به محدودیتهای ذاتی، بلکه به حکمتهای اخلاقی و اجتماعی نسبت میدهد. این دیدگاه، شرع را به مثابه راهنمایی برای خیر عمومی میبیند که از هرگونه ذاتگرایی آزاد است.
سیالیت مراتب وجودی
با استناد به دعای «اللَّهُمَّ أَدْخِلْنِی فِی کُلِّ خَیْرٍ وَأَخْرِجْنِی مِنْ کُلِّ سُوءٍ» (بارالها، مرا در هر خیر وارد کن و از هر شر خارج ساز)، استاد فرزانه قدسسره سیالیت مراتب وجودی را نشان میدهد. این دعا، به امکان تحول در مراتب وجودی و گشودگی عالم به سوی خیر اشاره دارد.
حالات متغیر معصوم
استاد فرزانه قدسسره به نقل از معصوم بیان میکند که حتی معصوم دارای حالات متغیر است و در مراتب مختلف ظهور مییابد. این دیدگاه، معصوم را نیز در ظرف مراتب سیال معرفی میکند، گویی که او نیز در رقص وجودی عالم مشارکت دارد.
نفی ثوابت در عالم
استاد فرزانه قدسسره ستارگان ثابت را سیار میداند و هرگونه ثبات را در عالم نفی میکند. این دیدگاه، عالم را به مثابه اقیانوسی متلاطم میبیند که هیچ جزیره ثابتی در آن وجود ندارد.
جمعبندی بخش ششم
بخش ششم، با تأکید بر نفی محدودیتهای ذاتی و سیالیت خلقت، عالم را بهعنوان بستری بیحد و مرز معرفی کرد. استاد فرزانه قدسسره با تمثیلات و شواهد، نشان داد که هیچ مانعی در برابر تحولات وجودی وجود ندارد.
بخش هفتم: نقد تقلید در فلسفه اسلامی
نقد تقلید از ارسطو
استاد فرزانه قدسسره فلسفه اسلامی را به دلیل تقلید از ارسطو و حفظ مفاهیم ذات، جنس، و فصل مورد نقد قرار میدهد. این تقلید، به باور ایشان، علم دینی را از نوآوری باز داشته و آن را در چارچوبهای ارسطویی محصور کرده است.
درنگ: تقلید از ارسطو در علم دینی، مانعی در برابر نوآوری و فهم سیالیت وجود بوده است.
فقدان اسناد معتبر از ارسطو
استاد فرزانه قدسسره بیان میکند که اسناد معتبری از ارسطو و افلاطون وجود ندارد و بسیاری از آثار منسوب به آنها جعلی است. این دیدگاه، به ذهنیتزدگی در تاریخ فلسفه و ضرورت بازنگری در منابع آن اشاره دارد.
اختلافات مشائیان و اشراقیان
استاد فرزانه قدسسره اختلافات میان مشائیان (ماهوی) و اشراقیان (وجودی) را در چهار مقام بررسی میکند: ۱) امکان تفاوت ذاتی در افراد، ۲) تأثیر تشکیک وجودی بر اختلاف نوعی، ۳) تفاوت در کم و کیف، و ۴) تفاوت در جوهر. این اختلافات، به دوگانگی وجود و ماهیت در فلسفه اسلامی اشاره دارد.
تشکیک و اختلاف نوعی
استاد فرزانه قدسسره سؤال میکند که آیا تشکیک وجودی اختلاف نوعی را ایجاب میکند یا خیر. این پرسش، به رابطه میان وجود و ماهیت در فلسفه ملاصدرا و تناقضات آن اشاره دارد.
نفی جنس و فصل در وجود
استاد فرزانه قدسسره وجود را حقیقت واحدی میداند که فاقد جنس و فصل است و در همه اشیاء بهصورت یکسان ظهور مییابد. این دیدگاه، مفاهیم ارسطویی را نفی کرده و عالم را مجموعهای از مراتب سیال معرفی میکند.
جمعبندی بخش هفتم
بخش هفتم، با نقد تقلید از ارسطو در علم دینی، بر ضرورت رهایی از چارچوبهای ارسطویی تأکید کرد. استاد فرزانه قدسسره با بررسی اختلافات مشائیان و اشراقیان، نشان داد که سیالیت وجود، کلید فهم حقیقت عالم است.
بخش هشتم: فرآیند تحول وجودی و گشودگی عالم
فرآیند تحول وجودی
استاد فرزانه قدسسره فرآیند تحول وجودی را از ذهن به فکر، عمل، تکرار، عادت، طبیعت، و ذات معرفی میکند. این فرآیند، که همه مراتب آن قابل تبدلاند، عالم را به مثابه بستری سیال و پویا ترسیم میکند که هر لحظه امکان تحول در آن وجود دارد.
درنگ: فرآیند تحول وجودی، از ذهن تا ذات، همگی قابل تبدلاند و عالم را به بستری سیال و بیحد و مرز تبدیل میکنند.
مثال شعر عرفانی
استاد فرزانه قدسسره با نقل شعر «هر لحظه گر پیشه گل پیشه کنی گل باشی / ور بلبل بیقرار بلبل باشی»، به سیالیت وجودی انسان اشاره میکند. این شعر، انسان را به مثابه موجودی معرفی میکند که در هر لحظه میتواند هویتی نو یابد.
امکان تبدل در همه موجودات
استاد فرزانه قدسسره امکان تبدل در همه موجودات، حتی در تولیدمثل بین انواع مختلف، را مطرح میکند. این دیدگاه، به گشودگی عالم و فقدان مرزهای ذاتی اشاره دارد، گویی که عالم کتابی است که هر صفحهاش میتواند به صفحهای دیگر تبدیل شود.
نفی محدودیت در شرع
استاد فرزانه قدسسره برخی احکام شرعی را فاقد محدودیت ذاتی میداند و آنها را به حکمتهای اخلاقی و اجتماعی نسبت میدهد. این دیدگاه، شرع را نه بهعنوان قفسی ذاتی، بلکه بهعنوان راهنمایی برای خیر عمومی میبیند.
دعای پایانی
درسگفتار با دعای اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَىٰ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ (بارالها، بر محمد و آل محمد درود فرست) پایان مییابد. این دعا، به وحدت وجودی و ربوبی عالم اشاره دارد و گویی مهر تأییدی است بر سیالیت مراتب وجودی.
جمعبندی بخش هشتم
بخش هشتم، با تبیین فرآیند تحول وجودی و گشودگی عالم، نشان داد که هیچ محدودیتی در خلقت وجود ندارد. استاد فرزانه قدسسره با تمثیلات ادبی و شواهد شرعی، عالم را بهعنوان بستری بیحد و مرز معرفی کرد که در آن، هر تحول ممکن است.
نتیجهگیری کلی
این نوشتار، با بازخوانی درسگفتار شماره ۸۸۲ استاد فرزانه قدسسره، به بررسی انتقادی مفاهیم ذات و ماهیت در فلسفه ارسطویی و تحولات آن در فلسفه اسلامی پرداخت. با نقد چارچوبهای ارسطویی و تأکید بر سیالیت وجود، عالم بهعنوان مجموعهای از مراتب، تعینات، و تجلیات الهی معرفی شد که از هرگونه محدودیت ذاتی آزاد است. شواهد قرآنی، روایی، و تمثیلات ادبی، این دیدگاه را تقویت کردند و نشان دادند که حقیقت عالم در گشودگی و پویایی آن نهفته است. این نوشتار، با دعوت به پرسشگری و بازنگری در مفاهیم سنتی، افق جدیدی را در فلسفه اسلامی میگشاید که با وحدت وجود و سیالیت مراتب همسو است.
با نظارت صادق خادمی