در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

فلسفه 883

متن درس





متافیزیک پویای وجود: نفی ذات و تبیین ثبات مراتب وجودی

متافیزیک پویای وجود: نفی ذات و تبیین ثبات مراتب وجودی

برگرفته از درس‌گفتارهای استاد فرزانه قدس‌سره (جلسه ۸۸۳)

دیباچه

جهان هستی، چونان رودی جاری، در مراتب وجودی خویش ساری و جوشان است. این درس‌گفتار، که از محضر استاد فرزانه قدس‌سره به یادگار مانده، به بازسازی متافیزیک اسلامی در پرتو نفی ذات، ماهیت و انواع ثابت می‌پردازد. عالم، در این دیدگاه، نه مجموعه‌ای از ذوات ایستا، بلکه جریانی از افعال الهی است که در مراتب وجودی ظهور می‌یابد. با این حال، ثبات ظاهری موجودات، چون انسان، حیوان و گیاه، پرسشی بنیادین را برمی‌انگیزد: اگر ذات و ماهیتی نیست، این نظم و ثبات از کجا سرچشمه می‌گیرد؟ این نوشتار، با تکیه بر درس‌گفتار شماره ۸۸۳، این چالش را با نگاهی ژرف و علمی پاسخ می‌دهد و متافیزیکی پویا را ترسیم می‌کند که عالم را در بستر تحول بی‌حد و نظم وجودی می‌بیند.

بخش نخست: نفی ذات و ماهیت در متافیزیک وجودی

مفهوم افعال الهی و مراتب وجودی

جهان هستی، در نگاه متافیزیک وجودی، مجموعه‌ای از افعال الهی است که در مراتب گوناگون ظهور می‌یابد. موجودات، نه ذواتی ثابت، بلکه مراتبی از فعل الهی‌اند که در نظمی پویا جریان دارند. این دیدگاه، هرگونه ذات یا ماهیت ثابت را نفی می‌کند و عالم را چونان موجی می‌بیند که در دریای وجود الهی در حرکت است. نفی ذات، به معنای انکار هویت ایستای موجودات است؛ گویی هر موجود، تنها جلوه‌ای از فعل الهی در مرتبه‌ای خاص است.

درنگ: موجودات، افعال الهی‌اند و فاقد ذات یا ماهیت ثابت هستند. عالم، مجموعه‌ای از مراتب وجودی است که در نظمی پویا جریان دارد.

این نگرش، در برابر فلسفه‌های سنتی مشائی و اشراقی که ذات و ماهیت را بنیاد وجود می‌دانند، وجود را اصل قرار می‌دهد. گویی عالم، تابلویی است که نقاش الهی، هر دم، نقشی نو بر آن می‌کشد، بی‌آنکه نقش‌ها هویتی مستقل داشته باشند.

پویایی عالم و امکان تحول بی‌حد

نبود ذات و ماهیت، عالم را به فضایی پویا بدل می‌سازد که در آن، هیچ محدودیتی برای تحول و تبدل وجود ندارد. عالم، چونان جویباری است که هر لحظه، مسیر و شکل خویش را دگرگون می‌کند. این پویایی، نه تنها در خصوصیات ظاهری، بلکه در تمامی مراتب وجودی جاری است. از این‌رو، هر موجود، در مرتبه خویش، قابل تبدیل، تغییر و انقلاب است.

این اصل، با مفهوم حرکت جوهری حکمت متعالیه هم‌خوانی دارد، اما با نفی کامل ماهیت، پویایی را به تمامی مراتب وجود تعمیم می‌دهد. گویی عالم، رقصی هماهنگ است که در آن، هر ذره، در نظمی وجودی، به سوی مقصدی الهی در حرکت است.

جمع‌بندی بخش نخست

بخش نخست، بنیان متافیزیک پویای وجود را ترسیم کرد: جهانی که در آن، ذات و ماهیت جایگاهی ندارند و موجودات، تنها مراتبی از افعال الهی‌اند. این دیدگاه، عالم را فضایی تحول‌پذیر می‌داند که در آن، هیچ چیز ایستا نیست و همه چیز در جریانی وجودی ساری است.

بخش دوم: چالش ثبات ظاهری و پاسخ متافیزیکی

اشکال ثبات ظاهری موجودات

اگر ذات، ماهیت و نوع وجود ندارد، چرا موجودات عالم جابه‌جا نمی‌شوند؟ چرا انسان، همواره انسان است، گاو، گاو می‌ماند و سیب، همیشه سیب است؟ این پرسش، چالشی بنیادین در برابر نفی ذات و ماهیت قرار می‌دهد. ثبات ظاهری موجودات، گویی گواهی بر وجود ذوات ثابت است؛ اما آیا چنین است؟

درنگ: ثبات ظاهری موجودات، نتیجه نظم مراتب وجودی است، نه وجود ذات یا ماهیت ثابت.

این اشکال، به تفاوت میان ثبات ظاهری و پویایی وجودی اشاره دارد. گویی عالم، چونان ساعتی دقیق است که عقربه‌هایش، در نظمی معین، حرکت می‌کنند، اما این نظم، خود قابل تغییر است.

تمایز تخلف و اختلاف

برای پاسخ به این اشکال، نخست باید میان تخلف و اختلاف تمایز قائل شد. تخلف، به معنای نقض تولید مثل است؛ مانند آنکه دانه گندم، یک سال گندم ندهد. اختلاف، به معنای تغییر نوع است؛ مانند آنکه گندم به جو یا سیب به گلابی بدل شود. در عالم، نه تخلفی دیده می‌شود و نه اختلافی. گندم، همیشه گندم می‌زاید و سیب، سیب می‌ماند.

این تمایز، به تحلیل دقیق‌تر اشکال ثبات کمک می‌کند. تخلف و اختلاف، مفاهیمی ماهوی‌اند که در متافیزیک وجودی جایگاهی ندارند، زیرا عالم، نه بر پایه ذوات، بلکه بر مراتب وجودی استوار است.

اشکال ثبات انواع

اگر نوع و ذاتی نیست، چرا انواع موجودات، مانند انسان، گاو یا سیب، ثابت می‌مانند؟ این پرسش، به ظاهر، نفی ذات را زیر سؤال می‌برد. گویی ثبات انواع، دلیلی بر وجود ذوات است. اما پاسخ متافیزیک وجودی، در نظم مراتب نهفته است. ثبات انواع، نتیجه نظم وجودی مراتب است، نه ذات ثابت.

مانند رودی که در بستر خویش جاری است، موجودات در مراتب خود، نظمی دارند که ثبات ظاهری را پدید می‌آورد. اما این نظم، چونان بستر رود، قابل تغییر است و هیچ التزامی به ثبات ندارد.

نفی تبدل بی‌نظم

نبود ذات، به معنای هرج‌ومرج نیست. عالم، نظمی وجودی دارد که تبدلات را هدایت می‌کند. اگر ذات و ماهیتی نیست، عالم نباید ظرف تبدلات بی‌نظم باشد. گویی عالم، چونان ارکستری است که هر نوازنده، در جای خویش، نغمه‌ای هماهنگ می‌نوازد، اما این هماهنگی، قابل بازآرایی است.

درنگ: نبود ذات، به معنای هرج‌ومرج نیست. نظم مراتب وجودی، ثبات ظاهری را ایجاد می‌کند، اما این نظم، تحول‌پذیر است.

مشابهت و ثبات انواع

موجودات، مانند انسان و میمون، مشابهت‌هایی دارند، اما هر یک، نوع خاص خود را حفظ می‌کنند. این مشابهت، نتیجه نزدیکی مراتب وجودی است، نه وجود ذات ثابت. گویی دو شاخه از یک درخت، هرچند شبیه‌اند، اما هر یک، مسیر رشد خویش را دارند.

این تحلیل، نشان می‌دهد که مشابهت، امری وجودی است، نه ماهوی. ثبات انواع، نتیجه نظم مراتب است که در آن، هر موجود، در جایگاه خویش، به نظم وجودی پایبند است.

دلایل حلّی و نقضی اشکال

اشکال ثبات، نه حلّی (اثبات وجود ذات و نوع) بلکه نقضی است؛ یعنی نفی ذات را به دلیل ثبات ظاهری زیر سؤال می‌برد. اما پاسخ متافیزیک وجودی، در نظم مراتب نهفته است. گویی اشکال، چونان آینه‌ای است که تصویر نظم وجودی را بازمی‌تاباند، اما این تصویر، ذات نیست.

روش‌شناسی فلسفی این درس‌گفتار، با پاسخ نقضی، نشان می‌دهد که ثبات ظاهری، نه دلیلی بر ذات، بلکه گواهی بر نظم مراتب است.

جمع‌بندی بخش دوم

بخش دوم، چالش ثبات ظاهری موجودات را بررسی کرد و نشان داد که این ثبات، نتیجه نظم مراتب وجودی است، نه وجود ذات یا ماهیت. تمایز میان تخلف و اختلاف، مشابهت وجودی و روش‌شناسی نقضی، پاسخ‌هایی دقیق به این اشکال ارائه داد. عالم، در نظمی پویا، ثبات ظاهری را حفظ می‌کند، اما این نظم، قابل تغییر است.

بخش سوم: نظم مراتب و امکان تحول

نظم مراتب به‌جای ذات

ثبات ظاهری موجودات، نتیجه نظم مراتب وجودی است، نه وجود ذات یا ماهیت. هر مرتبه، نظم خاص خود را دارد که ثبات را ایجاد می‌کند، اما این نظم، تحول‌پذیر است. گویی عالم، چونان باغی است که هر درخت، در جای خویش، به نظم می‌روید، اما باغبان، قادر است این نظم را دگرگون کند.

درنگ: نظم مراتب وجودی، ثبات ظاهری را پدید می‌آورد، اما این نظم، قابل تغییر و تحول است.

تمثیل نظم در حرکت

برای فهم این نظم، تمثیلی روشن ارائه می‌شود: قطاری با سرعت ثابت، مسافران را در نظمی معین به مقصد می‌رساند. این نظم، نتیجه سرعت و مسیر قطار است، نه ذات آن. اگر سرعت تغییر کند، زمان رسیدن دگرگون می‌شود. همین‌گونه، موجودات در مراتب وجودی، در نظمی معین حرکت می‌کنند، اما این نظم، قابل تغییر است.

این تمثیل، تفاوت میان نظم وجودی و ذات ثابت را روشن می‌سازد. نظم، نتیجه مراتب است، نه هویتی مستقل.

امکان تغییر مراتب

مراتب وجودی، قابل تغییرند. با تغییر نظم یا سرعت مراتب، نتایج متفاوتی پدید می‌آید. گویی عالم، چونان تار و پودی است که بافنده، هر لحظه، می‌تواند طرحی نو بر آن بزند. این امکان، به پویایی عالم اشاره دارد که هیچ چیز در آن، ذاتاً ثابت نیست.

نظم وجودی و چیدمان نطفه

نظم مراتب، در چیدمان نطفه انسان نیز آشکار است. نطفه، در نظمی وجودی، به انسان بدل می‌شود و این نظم، ثبات ظاهری را حفظ می‌کند. اما با تصرف در این نظم، تغییر ممکن است. گویی نطفه، چونان بذری است که در خاک مرتبه، به شکلی معین می‌روید، اما باغبان، می‌تواند این خاک را دگرگون کند.

نقش فاعل در تغییر

انسان، هنوز فاعل تغییر کامل نیست، زیرا اراده‌اش به مراتب عالی نرسیده است. اما این محدودیت، موقتی است. گویی انسان، چونان کودکی است که هنوز ابزار کامل دگرگونی عالم را در دست نگرفته، اما این توان، در او نهفته است.

درنگ: انسان، با تصرف در مراتب وجودی، می‌تواند نظم عالم را تغییر دهد، اما اراده‌اش هنوز به کمال نرسیده است.

تخلفات جزئی و کلی

تخلفات جزئی، مانند نقص در تولد، نتیجه تصرفات انسانی است و با گسترش، به تغییرات کلی منجر می‌شود. گویی هر تغییر کوچک، چونان موجی است که در دریا، به امواج بزرگ‌تر می‌پیوندد. این تخلفات، وجودی‌اند و نتیجه دخالت در نظم مراتب‌اند.

تغییر نظم به‌جای هرج‌ومرج

تغییر مراتب، هرج‌ومرج نیست، بلکه نظمی جدید می‌سازد. برای نمونه، ترکیب اسب و الاغ، قاطر می‌زاید که نظمی نو است، نه هرج‌ومرج. گویی عالم، چونان کارگاهی است که هر ترکیب، محصولی تازه می‌آفریند، اما این محصول، در نظمی وجودی جای می‌گیرد.

امکان تغییرات کلی با مهندسی

با مهندسی دقیق، تغییرات کلی در موجودات ممکن است، بدون آنکه هرج‌ومرج پدید آید. گویی انسان، چونان معماری است که با دانش و برنامه‌ریزی، بنایی نو می‌سازد. این اصل، به نقش علم و اراده در تحول مراتب اشاره دارد.

تمثیل آش شله‌قلم‌کار

ترکیب بی‌نظم، مانند آش شله‌قلم‌کار، نتیجه ناشناختگی مراتب است. اما با مهندسی و شناخت، نظمی جدید ممکن است. گویی آشپزی که مواد را بی‌برنامه می‌آمیزد، آش شله‌قلم‌کار می‌سازد، اما آشپز دانا، با شناخت، غذایی لذیذ می‌آفریند.

جمع‌بندی بخش سوم

بخش سوم، نشان داد که ثبات ظاهری، نتیجه نظم مراتب وجودی است که تحول‌پذیر است. انسان، با تصرف در این مراتب، می‌تواند نظم عالم را تغییر دهد. تخلفات جزئی و کلی، نتیجه این تصرفات‌اند و با مهندسی دقیق، نظم‌های جدیدی خلق می‌شوند. عالم، در پویایی خویش، هیچ التزامی به ثبات ندارد.

بخش چهارم: تحولات غیرطبیعی و آینده عالم

امکان تغییرات غیرطبیعی

انسان، با تصرف در مراتب، می‌تواند موجوداتی با خصوصیات غیرطبیعی خلق کند؛ مانند انسانی با اخلاق خاص یا ویژگی‌های غیرعادی. گویی عالم، چونان آزمایشگاهی است که انسان، با دانش خویش، می‌تواند موجوداتی نو بیافریند.

درنگ: تغییرات غیرطبیعی، با تصرف در مراتب وجودی، ممکن‌اند و عالم را به سوی نظم‌های جدید سوق می‌دهند.

عدم التزام به ثبات خصوصیات

هیچ چیز در عالم، ذاتاً ملزم به ثبات نیست. خصوصیات، مانند اندازه، اخلاق یا ظاهر انسان، قابل تغییرند. گویی موجودات، چونان خمیری‌اند که شکل‌پذیری‌شان، به دست فاعل تحول است.

تولد موجودات غیرعادی

تولد موجوداتی با ویژگی‌های غیرعادی، مانند انسان با دندان گرگ یا سر ماهی، محال نیست. این تغییرات، نتیجه تحول مراتب است که در نظم وجودی ممکن‌اند. گویی عالم، چونان بوم نقاشی است که هر نقش، هرچند عجیب، در آن ممکن است.

آخرالزمان و تحولات مراتب

در آخرالزمان، تغییرات غیرطبیعی در موجودات رشد می‌کند و نظم مراتب، به‌گونه‌ای غیرعادی دگرگون می‌شود. گویی عالم، در این دوره، چونان صحنه‌ای است که بازیگرانش، نقش‌هایی نو و غیرمنتظره بازی می‌کنند.

این تحلیل، پیوند متافیزیک وجودی با آخرالزمان‌شناسی را نشان می‌دهد. تغییرات مراتب، در این دوره، به اوج می‌رسد.

شروع تغییرات در جهان

تغییرات غیرطبیعی در تولید مثل، در جهان آغاز شده و آمار آن رو به افزایش است. گویی عالم، چونان زمینی است که بذرهای نو در آن جوانه می‌زنند و نظم پیشین را دگرگون می‌کنند.

امکان تحول انسان به غیرانسان

ممکن است انسان، در آینده، به موجودی غیرانسان بدل شود، همان‌گونه که میمون به انسان تبدیل شد. این تحول، نتیجه تغییر مراتب است، نه ذات ثابت. گویی انسان، چونان مسافری است که در مسیر وجود، می‌تواند به مقصدی نو برسد.

تأثیر تغییرات زیست‌محیطی

گرمایش زمین و تخریب لایه اوزون، نظم مراتب را تغییر می‌دهند و بر تولید مثل اثر می‌گذارند. این عوامل، می‌توانند نطفه‌ها را دگرگون کنند و موجودات غیرطبیعی پدید آورند. گویی طبیعت، چونان مادری است که در اثر تغییرات، فرزندانی متفاوت می‌زاید.

درنگ: عوامل زیست‌محیطی، با تغییر نظم مراتب، به تولد موجودات غیرطبیعی منجر می‌شوند.

نقد ضمانت ثبات انسان

هیچ ضمانتی نیست که انسان، همیشه انسان بماند. ممکن است به موجودی دیگر تبدیل شود. گویی انسان، چونان شمعی است که در باد تحول، می‌تواند شکلی نو گیرد.

این پرسش، به قلب متافیزیک وجودی می‌رسد: هیچ چیز ذاتاً ثابت نیست و عالم، جریانی تحول‌پذیر است.

روند تدریجی تغییرات

تغییرات، مانند زلزله یا سیل، تدریجی‌اند و نتیجه اسباب بلندمدت‌اند، نه دفعی. وقوع آن‌ها، فوری به نظر می‌رسد، اما اسبابشان، در زمانی طولانی شکل می‌گیرد. گویی عالم، چونان ساختمانی است که پایه‌هایش، در طول زمان، برای تحولی بزرگ آماده می‌شود.

ارجاع به کلام امام حسین علیه‌السلام

امام حسین علیه‌السلام فرمود: لَمْ تُنَجِّسْكَ الْجَاهِلِيَّةُ بِأَنْجَاسِهَا (جاهلیت، تو را با ناپاکی‌هایش آلوده نکرد). این کلام، به پاکی نسل معصوم اشاره دارد که از آلودگی‌های جاهلی مصون مانده است.

با این حال، نسل‌های غیرمعصوم، در مراتب وجودی، قابل تغییرند. عصمت، مرتبه‌ای ممتاز است که به حفاظت الهی وابسته است، اما سایر موجودات، در پویایی مراتب، تحول‌پذیرند.

نسخ به‌مثابه تبدل

نسخ، یا لغو احکام پیشین، نوعی تبدل مراتب است که نتیجه فرایندهای تدریجی است. گویی احکام، چونان برگ‌هایی‌اند که در فصل تحول، از شاخه شریعت می‌ریزند و جای به احکامی نو می‌دهند.

تغییرات تدریجی و وقوع فوری

تغییرات، مانند بیماری‌ها، تدریجی‌اند، اما وقوع آن‌ها فوری به نظر می‌رسد. گویی قلب، سال‌ها در مسیر بیماری گام برمی‌دارد، اما لحظه درد، ناگهانی است. این اصل، به ماهیت تدریجی تحولات در متافیزیک وجودی اشاره دارد.

جمع‌بندی بخش چهارم

بخش چهارم، به امکان تحولات غیرطبیعی و آینده عالم پرداخت. تغییرات مراتب، می‌توانند موجوداتی نو پدید آورند و هیچ التزامی به ثبات نیست. عوامل زیست‌محیطی، آخرالزمان و اراده انسانی، نظم مراتب را دگرگون می‌کنند. کلام امام حسین علیه‌السلام، عصمت را مرتبه‌ای ممتاز می‌داند، اما سایر موجودات، در پویایی وجودی، تحول‌پذیرند.

جمع‌بندی نهایی

این نوشتار، با تکیه بر درس‌گفتار شماره ۸۸۳ استاد فرزانه قدس‌سره، متافیزیکی پویا را ترسیم کرد که عالم را مجموعه‌ای از افعال الهی در مراتب وجودی می‌داند. نفی ذات و ماهیت، عالم را به جریانی تحول‌پذیر بدل می‌سازد که در آن، ثبات ظاهری، نتیجه نظم مراتب است، نه ذوات ثابت. این نظم، قابل تغییر است و انسان، با اراده و دانش، می‌تواند آن را دگرگون کند. تحولات غیرطبیعی، در آخرالزمان یا در اثر عوامل زیست‌محیطی، در این چارچوب ممکن‌اند. هیچ ضمانتی برای ثبات همیشگی انسان نیست، زیرا عالم، چونان رودی جاری، در مسیر تحول بی‌حد خویش پیش می‌رود. این دیدگاه، با ارجاع به کلام امام حسین علیه‌السلام، پیوند متافیزیک وجودی با کلام شیعی را نشان داد و راه را برای بازاندیشی در فلسفه اسلامی گشود.

دعای ختم: اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ

با نظارت صادق خادمی