در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

فلسفه 887

متن درس





بازسازی فلسفه اسلامی: حرکت وجودی و نفی مفاهیم سنتی

بازسازی فلسفه اسلامی: حرکت وجودی و نفی مفاهیم سنتی

برگرفته از درس‌گفتارهای استاد فرزانه قدس‌سره (جلسه ۸۸۷)

مقدمه: بازاندیشی در بنیادهای فلسفه اسلامی

فلسفه اسلامی، به‌ویژه در چارچوب حکمت متعالیه، از دیرباز کوشیده است تا با تکیه بر مفاهیم بنیادین نظیر وجود، ماهیت، جوهر، و حرکت، حقیقت هستی را تبیین کند. بااین‌حال، وابستگی این نظام فلسفی به مفاهیم سنتی، که ریشه در فلسفه ارسطویی دارند، آن را از پاسخ‌گویی به پیچیدگی‌های جهان معاصر بازداشته است. درس‌گفتار شماره ۸۸۷ از سلسله درس‌گفتارهای استاد فرزانه قدس‌سره، با رویکردی نقادانه به نظام فلسفی صدرالمتألهین، دعوتی است به بازسازی بنیادین فلسفه اسلامی با محوریت مفهوم وجود و حرکت وجودی. این متن، با نفی مفاهیم سنتی مانند ماهیت و مقوله، و تأکید بر پویایی وجود، می‌کوشد فلسفه اسلامی را به‌سوی افق‌هایی نوین هدایت کند.

بخش یکم: نقد نظام فلسفی سنتی

کاستی فلسفه سنتی در جهان معاصر

فلسفه اسلامی، به‌ویژه در نظام صدرایی، به دلیل وابستگی به مفاهیم ماهیت و مقوله، از پویایی لازم برای پاسخ‌گویی به مسائل معاصر برخوردار نیست. این مفاهیم، که ریشه در سنت ارسطویی دارند، همچون شاسی‌ای هستند که اگر فرو بریزد، کل ساختار فلسفی را متلاشی می‌سازد. استاد فرزانه قدس‌سره استدلال می‌کنند که این نظام، به دلیل تمرکز بر مفاهیم ذهنی مانند ماهیت و جوهر، از حقیقت وجود فاصله گرفته و نمی‌تواند پویایی هستی را به‌درستی بازتاب دهد. این کاستی، ضرورت بازسازی فلسفه اسلامی را با محوریت وجود برجسته می‌سازد.

درنگ: فلسفه سنتی، به دلیل وابستگی به مفاهیم ماهیت و مقوله، از پاسخ‌گویی به مسائل معاصر ناتوان است و نیازمند بازسازی بنیادین با محوریت وجود است.

این نقد، نه به معنای نفی کامل دستاوردهای فلسفی پیشین، بلکه دعوتی است به بازنگری در مفروضات بنیادین. فلسفه اسلامی باید از چارچوب‌های ارسطویی و صدرایی فراتر رود و با تمرکز بر وجود، به‌عنوان حقیقت یگانه هستی، پارادایمی نوین ارائه دهد.

شکنندگی شالوده‌های فلسفه سنتی

نظام فلسفی سنتی، که بر مقوله‌ها و ماهیت استوار است، مانند ماشینی است که بدون شاسی نمی‌تواند پایدار بماند. استاد فرزانه قدس‌سره با استعاره‌ای دقیق، نشان می‌دهند که اگر شالوده‌های این فلسفه، یعنی مفاهیم ماهیت و مقوله، فرو بریزد، کل نظام فلسفی از هم می‌پاشد. مقوله‌ها، اعم از جوهر و اعراض، به‌عنوان بستری برای تحلیل حرکت و وجود در فلسفه سنتی مطرح شده‌اند، اما این مفاهیم، صرفاً انتزاعات ذهنی‌اند و نمی‌توانند حقیقت هستی را بازتاب دهند.

این دیدگاه، فلسفه را از قید مفاهیم ذهنی آزاد می‌کند و به‌سوی مواجهه مستقیم با وجود هدایت می‌نماید. عالم، چون اقیانوسی بی‌کران است که هر موج آن، تعینی از وجود است، و مفاهیم سنتی، تنها سایه‌هایی بر این اقیانوس‌اند که نمی‌توانند عمق آن را نشان دهند.

نقد حرکت جوهری صدرالمتألهین

صدرالمتألهین با طرح نظریه حرکت جوهری، گامی نو در فلسفه اسلامی برداشت و برخلاف پیشینیان، که حرکت را به مقولات عرضی محدود می‌کردند، آن را در جوهر جای داد. بااین‌حال، استاد فرزانه قدس‌سره استدلال می‌کنند که این نظریه، به دلیل وابستگی به مفهوم جوهر، که خود ریشه در ماهیت دارد، ناکافی است. حرکت جوهری، هرچند نوآورانه بود، اما نتوانست از چارچوب‌های سنتی رهایی یابد و حرکتی خالص و وجودی را تبیین کند.

درنگ: حرکت جوهری صدرالمتألهین، به دلیل وابستگی به مفهوم جوهر، از خلوص وجودی محروم است و نمی‌تواند حقیقت پویایی هستی را تبیین کند.

استاد فرزانه قدس‌سره تأکید می‌کنند که صدرالمتألهین، هرچند به حرکت در وجود اشاره داشت، اما به دلیل گرفتاری در مفاهیم سنتی، نتوانست آن را به‌درستی تبیین کند. حرکت، در حقیقت، نه در جوهر، بلکه در وجود جاری است و باید از چارچوب مقوله‌ها آزاد شود.

بخش دوم: بازتعریف حرکت وجودی

حرکت وجودی: جریانی ذاتی در هستی

برخلاف حرکت مقوله‌ای، که به تغییرات در جوهر یا اعراض محدود است، حرکت وجودی به‌عنوان جریانی ذاتی و ربوبی در تمامی مراتب هستی، از ذات الهی تا طبیعت مادی، تعریف می‌شود. این حرکت، که استاد فرزانه قدس‌سره آن را «تشانات نزولی و ربوبی» می‌نامند، تجلی مداوم وجود در مراتب مختلف است. عالم، چون گلی است که از ذات خود باز می‌شود و هر لحظه، در انبساط و قبض، پویایی وجود را به نمایش می‌گذارد.

درنگ: حرکت وجودی، جریانی ذاتی در تمامی مراتب هستی است که از ذات الهی تا طبیعت مادی جریان دارد و جایگزین حرکت مقوله‌ای می‌شود.

این دیدگاه، حرکت را از مفهوم ارسطویی خروج از قوه به فعل فراتر می‌برد و آن را به‌عنوان صفتی ذاتی برای وجود معرفی می‌کند. حرکت وجودی، نه‌تنها در ماده، بلکه در مجردات و حتی در ذات الهی جاری است و تمامی تعینات هستی را دربرمی‌گیرد.

نفی ماهیت و مقوله

استاد فرزانه قدس‌سره استدلال می‌کنند که ماهیت و مقوله، به‌عنوان ستون‌های فلسفه سنتی، فاقد اصالت خارجی‌اند و صرفاً مفاهیمی ذهنی‌اند. ماهیت، که در فلسفه صدرایی متقرر و ثابت فرض شده، نمی‌تواند بستری برای حرکت باشد، زیرا وجود اصیل است و ماهیت، تنها سایه‌ای در ذهن است. به همین ترتیب، مقوله‌ها، اعم از جوهر و اعراض، از حقیقت هستی به دورند و نمی‌توانند پویایی آن را تبیین کنند.

درنگ: ماهیت و مقوله، به‌عنوان مفاهیم ذهنی، فاقد اصالت خارجی‌اند و باید از فلسفه حذف شوند تا حقیقت وجود نمایان گردد.

این نفی، پیامدهای عمیقی دارد. مفاهیمی مانند واجب‌الوجود، ممکن‌الوجود، و ممتنع‌الوجود، که بر تمایز ماهیت و وجود استوارند، از اعتبار ساقط می‌شوند. عالم، چون رودی جاری است که هر موج آن، تعینی متشخص از وجود است، و مفاهیم ذهنی، تنها حکایت‌گر این جریان‌اند، نه خود آن.

خدا به‌عنوان وجود محض

استاد فرزانه قدس‌سره با رد مفهوم سنتی واجب‌الوجود، تأکید می‌کنند که خدا نه واجب‌الوجود به معنای فلسفی آن، بلکه وجود محض است. همه وجودها و ظهورات، به اعتبار تعلق به وجود حق، واجب‌اند و تمایز میان واجب و ممکن، تنها در ذهن معنا دارد. این دیدگاه، عالم را چون آینه‌ای می‌بیند که هر نقش آن، جلوه‌ای از وجود الهی است.

درنگ: خدا وجود محض است و همه وجودها، به اعتبار تعلق به وجود حق، واجب‌اند؛ تمایز واجب و ممکن، فاقد اصالت خارجی است.

این بازتعریف، به‌نوعی به وحدت وجود نزدیک است، اما با تأکید بر حرکت وجودی، از تفاسیر سنتی عرفانی فاصله می‌گیرد. همه چیز، از ماده تا مجردات، ظهوری از وجود حق است و هیچ موجودی خارج از این جریان نیست.

بخش سوم: وجود به‌عنوان محور هستی

وجود: موتور محرکه هستی

استاد فرزانه قدس‌سره تأکید می‌کنند که وجود، نه‌تنها حقیقت یگانه هستی، بلکه موتور محرکه تمامی تعینات و ظهورات است. مفاهیمی مانند ماهیت، جوهر، و مقوله، تنها انتزاعات ذهنی‌اند که نمی‌توانند حقیقت پویای هستی را بازتاب دهند. عالم، چون درختی است که هر شاخه‌اش به‌سوی کمال می‌روید، و این کمال، در جریان وجود تحقق می‌یابد.

درنگ: وجود، موتور محرکه هستی است و تمامی تعینات، از ماده تا ذات الهی، در پرتو آن معنا می‌یابند.

این دیدگاه، فلسفه را از یک نظام مفهومی به یک تجربه وجودی تبدیل می‌کند. فیلسوف، به جای درگیری با مفاهیم ذهنی، باید با وجود درگیر شود و حقیقت هستی را در خارج، نه در ذهن، جست‌وجو کند.

نفی جوهر و حرکت جوهری

با نفی ماهیت و مقوله، مفهوم جوهر نیز از اعتبار ساقط می‌شود. در نتیجه، حرکت جوهری، که صدرالمتألهین آن را نوآوری خود می‌دانست، بی‌معنا می‌گردد. استاد فرزانه قدس‌سره استدلال می‌کنند که حرکت، نه در جوهر، بلکه در وجود جاری است و نیازی به مقوله جوهر ندارد. این دیدگاه، حرکت را از چارچوب ماده به تمامی مراتب هستی گسترش می‌دهد.

صدرالمتألهین، هرچند به حرکت در وجود اشاره داشت، اما به دلیل وابستگی به مفهوم جوهر، نتوانست آن را به‌درستی تبیین کند. حرکت وجودی، برخلاف حرکت جوهری، جریانی ذاتی در تمامی ظروف هستی است، از طبیعت مادی تا ذات الهی.

تشخص و تعینات وجودی

عالم، مجموعه‌ای از تعینات وجودی است که هر یک تشخص خاص خود را دارند. استاد فرزانه قدس‌سره تأکید می‌کنند که هیچ موجودی بدون تشخص وجود ندارد، و این تشخص، ذاتی وجود است. مفاهیم کلی مانند ماهیت و مقوله، تنها در ذهن معنا دارند و نمی‌توانند حقیقت متشخص عالم را بازتاب دهند.

درنگ: عالم، مجموعه‌ای از تعینات وجودی متشخص است و مفاهیم کلی مانند ماهیت و مقوله، فاقد اصالت خارجی‌اند.

تعینات، مانند ستارگان در آسمان هستی، هر یک درخششی خاص دارند و با نظمی بی‌نقص در کنار یکدیگر قرار گرفته‌اند. این نظم، نه از جنس انواع ماهوی، بلکه از مراتب وجودی است که شدت و ضعف در آن‌ها، حرکت وجودی را نشان می‌دهد.

بخش چهارم: ذهن و واقعیت خارجی

ذهن به‌مثابه ابزاری برای فهم وجود

ذهن، چون شیشه‌ای بلورین است که باید واقعیت خارجی را بی‌واسطه نشان دهد، نه اینکه آن را تحریف کند. استاد فرزانه قدس‌سره تأکید می‌کنند که ذهن، اصالت ندارد و صرفاً ابزاری است برای درک تعینات وجودی. حقیقت، در خارج است، نه در مفاهیم ذهنی مانند ماهیت و مقوله.

درنگ: ذهن، ابزاری برای فهم وجود است و نباید حقیقت را با مفاهیم انتزاعی تحریف کند.

این دیدگاه، نقدی است بر ایده‌آلیسم فلسفی که حقیقت را در مفاهیم ذهنی جست‌وجو می‌کند. فلسفه باید از آینه مفاهیم ذهنی بگذرد و به حقیقت وجودی عالم بنگرد، مانند پرنده‌ای که از قفس ذهن رها می‌شود و در آسمان واقعیت پرواز می‌کند.

نقد فلسفه سنتی به‌مثابه آینه تحریف‌گر

فلسفه سنتی، به دلیل وابستگی به مفاهیم ذهنی، مانند آینه‌ای است که واقعیت را تحریف می‌کند. استاد فرزانه قدس‌سره پیشنهاد می‌کنند که این آینه باید شکسته شود تا فیلسوف بتواند مستقیماً با وجود مواجه شود. مفاهیمی مانند ماهیت، مقوله، و تمایزات منطقی (بشرط لا و لا بشرط)، تنها سایه‌هایی در ذهن‌اند که از حقیقت عالم به دورند.

عالم، چون فرشی است که هر گل آن، تعینی متشخص از وجود است. فلسفه سنتی، با خیره شدن به مفاهیم ذهنی، این فرش را به دشتی خیالی تبدیل کرده که هیچ واقعیتی ندارد. فیلسوف باید این خیال را کنار بگذارد و به حقیقت وجود بنگرد.

بخش پنجم: طبیعت و حرکت وجودی

طبیعت به‌مثابه تعین وجود

استاد فرزانه قدس‌سره، با اشاره به عبارات صدرالمتألهین در جلد سوم اسفار، صفحه ۹۷، نقد می‌کنند که طبیعت به‌تنهایی افاده‌ای ندارد و تنها با واسطه مجرد معنا می‌یابد. این دیدگاه مورد انتقاد قرار گرفته و طبیعت به‌عنوان تعینی از وجود معرفی می‌شود که به‌طور ذاتی معنا دارد. طبیعت، مانند شاخه‌ای از درخت وجود است که در جریان هستی به‌سوی کمال می‌روید.

درنگ: طبیعت، تعینی از وجود است که به‌طور ذاتی معنا دارد و نیازی به واسطه مجرد ندارد.

این دیدگاه، طبیعت را از وابستگی به مفاهیم مجرد آزاد می‌کند و آن را به‌عنوان جلوه‌ای از وجود معرفی می‌کند. صدرالمتألهین، هرچند به کمالات طبیعت اشاره کرد، اما با تأکید بر ماهیت، از خلوص وجودی آن دور شد.

نفی موجود مرده

استاد فرزانه قدس‌سره مفهوم موجود مرده را رد کرده و استدلال می‌کنند که همه چیز در هستی زنده است. حتی مرگ و حیات، به‌عنوان تعینات وجودی، زنده‌اند و در جریان وجود قرار دارند. این دیدگاه، با استناد به آیه شریفه قرآن کریم، حقیقت حیات را در تمامی مراتب هستی نشان می‌دهد:

وَهُوَ الَّذِي جَعَلَ اللَّيْلَ وَالنَّهَارَ خِلْفَةً لِمَنْ أَرَادَ أَنْ يَذَّكَّرَ أَوْ أَرَادَ شُكُورًا

«و اوست که شب و روز را جانشین یکدیگر قرار داد برای کسی که بخواهد متذکر شود یا بخواهد سپاس گزارد.»

درنگ: هیچ موجود مرده‌ای در هستی وجود ندارد؛ مرگ و حیات، به‌عنوان تعینات وجودی، زنده‌اند و در جریان وجود قرار دارند.

این دیدگاه، مرگ و حیات را به‌عنوان جلوه‌های وجود معرفی می‌کند و نشان می‌دهد که عالم، چون جویباری است که هر قطره‌اش، حتی در مرگ، زنده و پویاست.

بخش ششم: پیوند فلسفه وجودی با علم معاصر

فلسفه وجودی و هم‌افزایی با علم

فلسفه سنتی، به دلیل وابستگی به مفاهیم ماهیت و جوهر، از علوم معاصر بیگانه مانده است. استاد فرزانه قدس‌سره پیشنهاد می‌کنند که فلسفه وجودی، با نفی این مفاهیم و تمرکز بر تعینات، می‌تواند پلی میان حکمت اسلامی و علم معاصر باشد. عالم، چون اقیانوسی بی‌کران است که علوم تجربی، تنها بخشی از موج‌های آن را کاوش می‌کنند.

درنگ: فلسفه وجودی، با تمرکز بر تعینات و نفی مفاهیم سنتی، می‌تواند با علوم معاصر هم‌افزایی داشته باشد و حکمت اسلامی را جهانی کند.

این هم‌افزایی، نه‌تنها علم دینی را غنی می‌سازد، بلکه فلسفه را از انزوای ذهنیت‌گرایانه خارج می‌کند. حوزه‌های علمی، با اتخاذ این رویکرد، می‌توانند پیش‌گام تحول در فلسفه اسلامی شوند.

نقد ذهنیت‌گرایی در علم دینی

تأکید بیش‌ازحد بر مفاهیم سنتی، مانند ماهیت و مقوله، علم دینی را از واقعیت‌های عینی دور کرده است. استاد فرزانه قدس‌سره استدلال می‌کنند که این ذهنیت‌گرایی، مانند خیره شدن به آینه‌ای است که حقیقت را تحریف می‌کند. فلسفه باید انسان را به واقعیت وجود بازگرداند، نه به مفاهیم منجمد در ذهن.

عالم، مانند فرشی است که هر گل آن، تعینی زنده و پویاست. علم دینی باید از این فرش به دشت حقیقت وجود گام بگذارد و از توهمات ذهنی رهایی یابد.

جمع‌بندی: به‌سوی فلسفه‌ای پویا و وجودی

این نوشتار، با بازسازی مفهوم حرکت در فلسفه اسلامی، کوشید تا نظام فلسفی سنتی را از بند مفاهیم ماهیت، جوهر، و مقوله رهایی بخشد. حرکت وجودی، به‌عنوان جریانی ذاتی در تمامی مراتب هستی، جایگزین حرکت مقوله‌ای و جوهری می‌شود. این دیدگاه، عالم را چون گلی می‌بیند که از ذات خود باز می‌شود و هر لحظه، در نظمی بی‌فطور، پویایی وجود را به نمایش می‌گذارد.

فلسفه وجودی، با نفی انتزاعات ذهنی و تمرکز بر تعینات، نه‌تنها به فهم بهتر حقیقت عالم کمک می‌کند، بلکه با علوم معاصر پیوندی مؤثر برقرار می‌سازد. این بازسازی، دعوتی است به حوزه‌های علمی برای پیش‌گامی در تحول فلسفه اسلامی و عرضه آن به جهانیان. باشد که ذهن‌هایمان، چون آینه‌ای صاف، حقیقت وجود را منعکس کنند و از سایه‌های ذهنی رهایی یابند.

خداوندا، بر محمد و آل محمد درود فرست.

با نظارت صادق خادمی