متن درس
نقد فلسفی استدلالهای قرآنی صدرالمتألهین در اثبات حرکت جوهری
برگرفته از درسگفتارهای استاد فرزانه قدسسره (جلسه ۸۹۳)
دیباچه
نظریه حرکت جوهری، بهعنوان یکی از نوآوریهای فلسفی صدرالمتألهین شیرازی، جایگاهی ویژه در فلسفه اسلامی دارد. این نظریه، با تعریف وجود بهصورت سیال و متغیر در ماده، تلاشی است برای تبیین تحولات ذاتی موجودات مادی. صدرا مدعی است که این نظریه نهتنها با برهانهای فلسفی، بلکه با آیات قرآن کریم نیز تأیید میشود. این ادعا، که پیوندی میان فلسفه و کلام الهی برقرار میکند، نیازمند بررسی دقیق و علمی است. نوشتار حاضر، با تکیه بر درسگفتارهای استاد فرزانه قدسسره، به نقد و تحلیل استدلالهای قرآنی صدرا در اثبات حرکت جوهری میپردازد. هدف، ارزیابی انسجام منطقی و علمی این استدلالها و بررسی همخوانی آنها با سیاق و محتوای آیات قرآن کریم است. ا
بخش نخست: ادعای صدرا و مبانی نظریه حرکت جوهری
ادعای همراهی برهان و قرآن
صدرالمتألهین مدعی است که نظریه حرکت جوهری، که وجود را در ماده بهصورت سیال و پویا تعریف میکند، با برهانهای عقلی و آیات قرآن کریم تأیید میشود. این ادعا، تلاشی است برای مشروعیتبخشی به نظریهای که در برابر انتقادات فلاسفه مشائی و متکلمان قرار داشته است. حرکت جوهری، بهمثابه جریانی در بستر ماده، تحولی ذاتی را در جوهر موجودات مادی نشان میدهد، گویی که وجود، چون رودی در کالبد ماده جاری است.
درنگ: ادعای صدرا مبنی بر همراهی برهان و قرآن، تلاشی است برای پیوند فلسفه و کلام الهی، اما این ادعا نیازمند بررسی دقیق و روشمند است تا از تفسیر به رأی و استنادات بیضابطه جلوگیری شود.
نقد مفهوم حرکت جوهری و پیشنهاد حرکت وجودی
مفهوم حرکت جوهری، به دلیل وابستگی به مقوله جوهر و ماهیت، با چالشهایی مواجه است. منتقد پیشنهاد میدهد که بهجای حرکت جوهری، از مفهوم حرکت وجودی سخن گفته شود. حرکت وجودی، که با فلسفه وحدت وجود همخوانی بیشتری دارد، وجود را در همه مراتب، اعم از مادی و غیرمادی، سیال میداند. این مفهوم، مانند نوری که در همه وجوه هستی ساری است، تحول را فراتر از محدودیتهای ماده تعریف میکند.
جمعبندی بخش نخست
نظریه حرکت جوهری صدرا، با تأکید بر سیالیت وجود در ماده، نوآوری فلسفی مهمی است. بااینحال، نقد مفهومی آن و پیشنهاد حرکت وجودی، دریچهای نو بهسوی تبیین فراگیرتر تحولات هستی میگشاید. ادعای همراهی قرآن کریم با این نظریه، نیازمند بررسی دقیق آیات و روششناسی علمی است که در بخشهای بعدی به آن پرداخته خواهد شد.
بخش دوم: روششناسی استناد به قرآن کریم
اهمیت روششناسی در تفسیر فلسفی
استناد به قرآن کریم برای اثبات مسائل فلسفی، مانند حرکت جوهری، باید با معیارهای علمی و منطقی همراه باشد. استفاده بیضابطه از آیات، مانند پرتاب سنگی در تاریکی، نهتنها به روشنایی نمیانجامد، بلکه اعتبار استدلال را مخدوش میکند. آیات باید با سیاق، محتوای ظاهری و مقصود الهی همخوان باشند تا از تفسیر به رأی پرهیز شود.
درنگ: استناد به قرآن کریم باید با روششناسی علمی و منطقی انجام گیرد تا از تفسیرهای غیرمنسجم و بیاعتبار جلوگیری شود.
احترام به قرآن کریم در استنادات
قرآن کریم، بهعنوان کلام الهی، شایسته رعایت آداب و احترام است. آیات باید از مصحف شریف قرائت شوند، نه از کتابهای دیگر، تا حرمت کلام الهی حفظ گردد. این اصل، مانند نگهبانی از گوهری گرانبها، از خطاهای احتمالی در نقل و استناد جلوگیری میکند.
جمعبندی بخش دوم
روششناسی علمی در استناد به قرآن کریم، شرط اساسی اعتبار استدلالهای فلسفی است. رعایت سیاق و محتوای آیات، همراه با احترام به کلام الهی، تضمینکننده انسجام و عزت استدلالهای قرآنی است. این اصل، در بررسی آیات مورد استناد صدرا، مبنای نقد خواهد بود.
بخش سوم: نقد استدلالهای قرآنی صدرا
عدم ارتباط آیات با حرکت جوهری
آیات مورد استناد صدرا، هیچ ارتباط مستقیمی با حرکت جوهری ندارند. این آیات، عمدتاً به قدرت الهی، قیامت، یا حرکت ظاهری اشیا اشاره دارند، درحالیکه حرکت جوهری، سیری ذاتی و طبیعی در ماده است. این ناسازگاری، مانند تلاش برای انطباق دو پازل غیرهمخوان، استدلال صدرا را تضعیف میکند.
تحلیل آیه 19 سوره ابراهیم
أَلَمْ تَرَ أَنَّ ٱللَّهَ خَلَقَ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلْأَرْضَ بِٱلْحَقِّ ۚ إِن يَشَأْ يُذْهِبْكُمْ وَيَأْتِ بِخَلْقٍ جَدِيدٍ (ابراهیم: 19). آیا ندانستهای که خداوند آسمانها و زمین را بهحق آفریده است؟ اگر بخواهد، شما را میبرد و خلقی نو میآورد.
این آیه، بر قدرت مطلق الهی در خلق و ابقای موجودات تأکید دارد. اذهاب و خلق جدید، به معنای نابودی و ایجاد موجودات جدید است، نه تحول وجودی در ماده. حرکت جوهری، سیری طبیعی و ذاتی است، درحالیکه آیه به اراده الهی وابسته است، گویی خداوند با یک اشاره، عالمی را محو و عالمی دیگر را پدید میآورد.
درنگ: آیه 19 سوره ابراهیم، به اذهاب و خلق جدید به اراده الهی اشاره دارد، نه به سیر طبیعی حرکت جوهری.
تحلیل آیه 93 سوره انبیاء
كُلٌّ إِلَيْنَا رَاجِعُونَ (انبیاء: 93). همه به سوی ما بازمیگردند.
این آیه، در سیاق وحدت امت و عبادت خدا، به بازگشت وجودی یا معاد اشاره دارد. صدرا، این بازگشت را به حرکت جوهری نسبت میدهد، اما آیه هیچ اشارهای به سیر طبیعی در ماده ندارد. بازگشت، مانند جویباری که به دریا میپیوندد، مفهومی متافیزیکی است، نه تحول جوهری.
تحلیل آیه 87 سوره نمل
وَيَوْمَ يُنفَخُ فِى ٱلصُّورِ فَفَزِعَ مَن فِى ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَمَن فِى ٱلْأَرْضِ إِلَّا مَن شَاءَ ٱللَّهُ ۖ وَكُلٌّ أَتَوْهُ دَٰخِرِينَ (نمل: 87). و روزی که در صور دمیده شود، پس هر که در آسمانها و زمین است، جز آنکه خدا بخواهد، به هراس افتد و همگان فروتنانه به سوی او آیند.
این آیه، به وقایع قیامت و حالات موجودات در آن روز اشاره دارد. صدرا، عبارت «كُلٌّ أَتَوْهُ دَٰخِرِينَ» را به حرکت جوهری مرتبط میداند، اما آیه به فروتنی و خواری در قیامت تأکید دارد، نه تحول وجودی در ماده. استثنای «إِلَّا مَن شَاءَ ٱللَّهُ» نیز به اولیای الهی یا انبیا اشاره دارد، نه موجودات غیرعاقل مانند سنگها.
تحلیل آیه 88 سوره نمل
وَتَرَى ٱلْجِبَالَ تَحْسَبُهَا جَامِدَةً وَهِىَ تَمُرُّ مَرَّ ٱلسَّحَابِ ۚ صُنْعَ ٱللَّهِ ٱلَّذِىٓ أَتْقَنَ كُلَّ شَىْءٍ ۚ إِنَّهُۥ خَبِيرٌۢ بِمَا تَفْعَلُونَ (نمل: 88). و کوهها را میبینی، گمان میکنی که جامدند، حال آنکه مانند ابرها درگذرند. این، صنعت خداست که هر چیزی را استوار کرده است. بهراستی او به آنچه میکنید آگاه است.
این آیه، به حرکت ظاهری کوهها، احتمالاً در قیامت یا بهصورت استعاری، اشاره دارد. «جامد» در اینجا به معنای ساکن است، نه جامد مادی در برابر مایع. حرکت کوهها، مانند ابرهایی که بیصدا در آسمان سیر میکنند، به حرکت وضعی زمین وابسته است، نه تحول جوهری.
درنگ: آیه 88 سوره نمل، به حرکت وضعی کوهها همراه با زمین اشاره دارد، نه به حرکت جوهری که صدرا مدعی آن است.
تحلیل آیه 4 سوره قاف
قَدْ عَلِمْنَا مَا تَنقُصُ ٱلْأَرْضُ مِنْهُمْ ۖ وَعِندَنَا كِتَٰبٌ حَفِيظٌ (قاف: 4). ما میدانیم که زمین از آنان چه میکاهد و نزد ما کتابی است نگهدارنده.
این آیه، در سیاق رد انکار معاد، به علم الهی و ثبت اعمال تأکید دارد. صدرا، آن را به حرکت جوهری مرتبط میداند، اما آیه به نقصان جسمانی در زمین و حفظ اعمال در لوح محفوظ اشاره دارد، نه تحول وجودی ماده.
تحلیل آیه 15 سوره قاف
أَفَعَيِينَا بِٱلْخَلْقِ ٱلْأَوَّلِ ۚ بَلْ هُمْ فِى لَبْسٍ مِّنْ خَلْقٍ جَدِيدٍ (قاف: 15). آیا از خلقت نخستین ناتوان شدیم؟ نه، بلکه آنان در خلقت نو در تردیدند.
این آیه، در پاسخ به کافرانی است که معاد را انکار میکنند. خلق جدید، به قدرت الهی در آفرینش اشاره دارد، نه تحول طبیعی در ماده. صدرا، آن را به حرکت جوهری نسبت میدهد، اما آیه به خلقت الهی، مانند آفرینش جهانی نو، تأکید دارد.
تحلیل آیه 61 سوره واقعه
عَلَىٰٓ أَن نُّبَدِّلَ أَمْثَٰلَكُمْ وَنُنشِئَكُمْ فِى مَا لَا تَعْلَمُونَ (واقعه: 61). تا همانندان شما را جایگزین کنیم و شما را در آنچه نمیدانید پدید آوریم.
این آیه، به قدرت الهی در جایگزینی و خلق موجودات جدید تأکید دارد. صدرا، تبدل و انشاء را به حرکت جوهری مرتبط میداند، اما آیه به اراده الهی، نه سیر طبیعی، اشاره دارد، گویی خداوند با یک نفس، موجوداتی نو میآفریند.
تحلیل آیه 61 سوره انعام
وَهُوَ ٱلْقَاهِرُ فَوْقَ عِبَادِهِ ۦ ۚ وَيُرْسِلُ عَلَيْكُمْ حَفَظَةً حَتَّىٰٓ إِذَا جَآءَ أَحَدَكُمُ ٱلْمَوْتُ تَوَفَّتْهُ رُسُلُنَا وَهُمْ لَا يُفَرِّطُونَ (انعام: 61). و اوست که بر بندگانش چیره است و بر شما نگهبانانی میفرستد تا چون مرگ یکی از شما فرا رسد، فرستادگان ما جانش را ستانند و آنان کوتاهی نکنند.
صدرا، این آیه را به تجدد طبایع جسمانی و حرکت جوهری نسبت میدهد، اما آیه به نقش ملائکه در حفظ و مرگ اشاره دارد. حفظ و هلاک، به فاعلیت الهی و ملائکه وابسته است، نه سیر طبیعی ماده.
درنگ: آیات مورد استناد صدرا، به قدرت الهی، قیامت، یا حرکت ظاهری اشاره دارند و هیچیک با حرکت جوهری، بهعنوان سیری طبیعی در ماده، ارتباطی ندارند.
جمعبندی بخش سوم
نقد آیات مورد استناد صدرا نشان میدهد که این آیات، از سورههای ابراهیم، انبیاء، نمل، قاف، واقعه، و انعام، به مفاهیمی چون قدرت الهی، قیامت، و حرکت ظاهری اشیا اشاره دارند. این مفاهیم، با حرکت جوهری، که سیری ذاتی و طبیعی در ماده است، همخوانی ندارند. استنادات صدرا، مانند تلاش برای یافتن گوهری در بستری نامناسب، از منظر سیاق و محتوا فاقد اعتبار علمیاند.
بخش چهارم: نقد تاریخی و انگیزههای صدرا
نقد تاریخی استدلال صدرا
ابنسینا، که آیات قرآن کریم را میشناخت، حرکت جوهری را نپذیرفت و حرکت را در اعراض تعریف کرد. استناد صدرا به آیات، در برابر منطق ابنسینا، مانند پرتاب تیری در تاریکی است که به هدف نمیرسد. این نقد، نشاندهنده ضعف استدلالی صدرا در برابر فلاسفه مشائی است.
انگیزههای احتمالی صدرا
صدرا ممکن است برای اقناع مخاطبان غیرمتخصص یا فرار از انتقادات متکلمان و عامه، به آیات استناد کرده باشد. در دورهای که فلسفه با مقاومت مواجه بود، استناد به قرآن کریم، مانند سپری در برابر طوفان انتقادات، راهی برای مشروعیتبخشی به نظریهها بود. بااینحال، این روش، از منظر علمی، ضعف استدلالی دارد.
درنگ: استناد صدرا به آیات قرآن کریم، ممکن است با انگیزه اقناع مخاطبان غیرمتخصص یا مشروعیتبخشی به نظریهاش در برابر انتقادات صورت گرفته باشد.
جمعبندی بخش چهارم
نقد تاریخی نشان میدهد که استدلالهای قرآنی صدرا، در برابر منطق فلاسفهای چون ابنسینا، از قدرت اقناعی کافی برخوردار نیستند. انگیزههای احتمالی صدرا، گرچه در بستر تاریخی قابل فهماند، اما از منظر علمی، استدلالهای او را توجیه نمیکنند.
بخش پنجم: نقد فرهنگی و ضرورت احیای عرفان اصیل
نقد رویکرد غیرانتقادی به عرفان
تأکید بیشازحد بر چهرههایی مانند مولانا، بدون بررسی انتقادی، به تضعیف عرفان اصیل اسلامی منجر میشود. عرفان، مانند گوهری که نیازمند صیقل است، باید با دقت و روشنی بررسی شود تا از تحریف و انحراف مصون ماند.
ضرورت احیای عرفان مبتنی بر اهلبیت
عرفان اصیل اسلامی، که ریشه در تعالیم اهلبیت دارد، باید احیا شود. این عرفان، برخلاف برخی جریانهای عرفانی که با موسیقی و رقص همراهاند، مانند چشمهای زلال، بر معنویت و معرفت الهی استوار است.
درنگ: احیای عرفان اصیل مبتنی بر اهلبیت، ضرورتی است برای حفظ هویت معنوی و دینی در برابر جریانهای عرفانی غیراصیل.
جمعبندی بخش پنجم
نقد فرهنگی بر ضرورت بازنگری در رویکردهای عرفانی تأکید دارد. احیای عرفان مبتنی بر اهلبیت، راهی است برای حفظ اصالت معنوی و دوری از انحرافات. این دیدگاه، زمینهای گستردهتر برای فهم نقدهای فلسفی صدرا فراهم میآورد.
نتیجهگیری نهایی
این نوشتار، با بررسی استدلالهای قرآنی صدرالمتألهین در اثبات حرکت جوهری، نشان داد که آیات مورد استناد او، از سورههای ابراهیم، انبیاء، نمل، قاف، واقعه، و انعام، هیچ ارتباط مستقیمی با حرکت جوهری ندارند. این آیات، به مفاهیمی چون قدرت الهی، قیامت، و حرکت ظاهری اشیا اشاره دارند، درحالیکه حرکت جوهری، سیری ذاتی و طبیعی در ماده است. نقد روششناختی نشان داد که استنادات صدرا، مانند تلاش برای یافتن نوری در ظلمات، از منظر علمی و منطقی فاقد اعتبارند. پیشنهاد حرکت وجودی، بهعنوان مفهومی فراگیرتر، راهی نو برای تبیین تحولات هستی ارائه میدهد. نقدهای تاریخی و فرهنگی نیز بر ضرورت بازنگری در روشهای استدلالی و احیای عرفان اصیل تأکید کردند. این تحلیل، زمینهای برای تعمیق مباحث فلسفی و تفسیر قرآنی فراهم میآورد و پژوهشگران را به بازاندیشی در روششناسی فلسفی دعوت میکند.
با نظارت صادق خادمی