متن درس
حرکت جوهری و بازاندیشی در روششناسی فلسفه اسلامی
برگرفته از درسگفتارهای استاد فرزانه قدسسره (جلسه ۸۹۵)
دیباچه: درآمدی بر حرکت جوهری و روششناسی فلسفی
عالم هستی، چونان جریانی سیال، در بستر تحول و تجدد مدام خویش، از مبدأ الهی سرچشمه گرفته و به سوی کمال رهنمون است. این نوشتار، با تأمل در درسگفتارهای استاد فرزانه قدسسره در جلسه هشتصد و نود و پنجم، به کاوش در مفهوم حرکت جوهری در فلسفه ملاصدرا، نقد روشهای استدلالی مبتنی بر آیات قرآنی، و تمایز این دیدگاه با آرای ابنسینا میپردازد. حرکت جوهری، بهمثابه یکی از نوآوریهای بنیادین ملاصدرا، عالم را نه مجموعهای ساکن از موجودات، بلکه نظامی پویا و متحرک معرفی میکند که در آن، وجود اشیاء ذاتاً در جریان تجدد و تحول است. این اثر، با نگاهی نقادانه به روششناسی فلسفه اسلامی، بر ضرورت اولویت برهان عقلی بر استنادهای کلامی تأکید ورزیده و با بهرهگیری از تمثیلات و اشارات فاخر، مفاهیم عمیق فلسفی را برای مخاطبان پژوهشی تبیین مینماید.
بخش یکم: روششناسی فلسفی و نقد استناد به آیات قرآنی
ناسازگاری آیات قرآنی با استدلالهای حرکت جوهری
استاد فرزانه قدسسره تأکید دارند که استناد به آیات قرآنی برای اثبات حرکت جوهری، به دلیل تفاوت در دلالات و عدم تناسب با روششناسی فلسفی، ناکارآمد است. فلسفه، بهمثابه علمی برهانی، باید بر استدلالهای عقلی استوار باشد، نه بر تفسیرهای کلامی از متون دینی. آیات قرآنی، هرچند سرشار از معارف الهیاند، دارای لایههای معنایی متعددی هستند که ممکن است با استدلالهای دقیق فلسفی همخوانی نداشته باشند. این دیدگاه، چونان آینهای است که مرز میان فلسفه و کلام را روشن میسازد و فیلسوف را به سوی استدلالهای برهانی رهنمون میکند.
محدودیتهای استفاده از قرآن کریم در فلسفه
ورود مستقیم به قرآن کریم در مباحث فلسفی، به دلیل تنوع دلالات آیات، ممکن است به خطاهای معرفتی منجر شود. استاد فرزانه قدسسره یادآور میشوند که فیلسوفان برجستهای چون ابنسینا، با وجود آگاهی از قرآن کریم، از استناد مستقیم به آن در استدلالهای فلسفی پرهیز میکردند. این پرهیز، نه از بیتوجهی به معارف قرآنی، بلکه از التزام به روششناسی فلسفی ناشی میشود. قرآن کریم، چونان دریایی ژرف، معانی متعددی را در خود نهفته دارد که نیازمند تفسیر نظاممند است، و استفاده غیرروشمند از آن، چونان گامی در تاریکی، به بیراهه میانجامد.
روششناسی ملاصدرا در پیوند برهان و قرآن
ملاصدرا در رویکرد خود به حرکت جوهری، ابتدا استدلالهای برهانی را ارائه کرده و سپس به آیات قرآنی مراجعه مینماید. با این حال، استاد فرزانه قدسسره نقد میکنند که مشکلات فلسفی در استدلالهای او همچنان پابرجاست. این رویکرد، اگرچه تلاشی برای تلفیق فلسفه و معارف دینی است، اما به دلیل عدم انطباق کامل دلالات قرآنی با استدلالهای فلسفی، چالشهایی را به همراه دارد. این نقد، چونان چراغی است که فیلسوف را به بازنگری در روشهای استدلالی خویش دعوت میکند.
اولویت برهان در فلسفه ملاصدرا
ملاصدرا در جلد سوم اسفار اربعه، فصل بیست و هشتم، تأکید میورزد که مبنای فلسفه، برهان است: «فاعلم أولاً أن المتبع هو البرهان». این اصل، نشاندهنده التزام او به روششناسی برهانی در فلسفه است. استاد فرزانه قدسسره این دیدگاه را تأیید کرده و آن را همسو با سنت فلسفی اسلامی میدانند که برهان را ابزار اصلی کشف حقیقت قرار میدهد. برهان، چونان کلیدی است که درهای معرفت را میگشاید و فلسفه را از وابستگی به روشهای کلامی رها میسازد.
بخش دوم: حرکت جوهری و تمایز ملاصدرا با ابنسینا
تمایز بنیادین ملاصدرا و ابنسینا
استاد فرزانه قدسسره تأکید دارند که تفاوت اصلی ملاصدرا با ابنسینا در قائل بودن به حرکت جوهری است. این تمایز، ریشه در نگاه متفاوت آنها به ماهیت و وجود دارد. ابنسینا حرکت را به مقولههای عرضی (مانند کم، کیف، و مکان) محدود میداند، در حالی که ملاصدرا حرکت را به وجود اشیاء نسبت داده و آن را صفت ذاتی وجود میشمارد. این دیدگاه، عالم را چونان رودی خروشان معرفی میکند که در آن، هر موجود در جریان تحول وجودی خویش است.
ماهیت حرکت و زمان در فلسفه ملاصدرا
ملاصدرا حرکت و زمان را دارای ماهیت تجدد و انقضاء میداند، بهگونهای که ماهیت آنها ذاتاً متحرک است. اما طبیعت و ماده، تنها در وجود خود متحرکاند، نه در ماهیتشان. استاد فرزانه قدسسره این تمایز را بنیاد حرکت جوهری میدانند. حرکت و زمان، چونان نسیمی هستند که ذاتاً در جریاناند، اما ماده و طبیعت، چونان درختی هستند که شاخ و برگ وجودشان در باد تحول میجنبد، هرچند ماهیتشان ساکن به نظر میرسد.
نقد دیدگاه ابنسینا درباره ماده
ابنسینا ماده را ذاتاً ساکن میداند و حرکت را تنها به مقولههای عرضی نسبت میدهد. ملاصدرا این دیدگاه را رد کرده و تأکید میورزد که وجود ماده متحرک است، نه ماهیت آن. استاد فرزانه قدسسره این نقد را مبتنی بر اصالت وجود دانسته و میفرمایند که حرکت، صفت ذاتی وجود است، نه امری عارضی. این دیدگاه، چونان نوری است که سایههای سکون را از ماده میزداید و آن را در جریان حیات و تجدد نشان میدهد.
نفی استقلال ماهیت
استاد فرزانه قدسسره، همسو با ملاصدرا، ماهیت را امری انتزاعی دانسته و استقلال آن را نفی میکنند. بهجای ماهیت، باید از «هویت» اشیاء سخن گفت که همان وجود آنهاست. ماهیت، چونان سایهای است که از وجود برمیخیزد و بدون وجود، هیچ حقیقتی ندارد. این دیدگاه، عالم را به سوی وحدت وجود رهنمون میسازد، جایی که تنها وجود و تعینات الهی حقیقت دارند.
بخش سوم: پویایی عالم و حرکت ذاتی اشیاء
حرکت ذاتی همه موجودات
استاد فرزانه قدسسره تأکید دارند که تمام عالم هستی، از جمله زمان، حرکت، طبیعت، و ماده، ذاتاً متحرک است. هیچ چیز ساکن یا مرده در عالم وجود ندارد، زیرا حیات و حرکت، صفات ذاتی وجود هستند. عالم، چونان اقیانوسی است که امواج آن در جریان دائمی تجدد و تحولاند، و هر موجود، به قدر ظرف وجودی خویش، در این جریان مشارکت دارد.
محدودیت ادراک انسانی
انسان به دلیل محدودیتهای حسی، قادر به درک حرکت وجودی اشیاء، مانند دیوار، نیست. این محدودیت، به معنای فقدان حرکت نیست، بلکه به سرعت و نوع حرکت بستگی دارد. استاد فرزانه قدسسره این نکته را با تمثیلی روشن میکنند: همانگونه که طرار با سرعت خویش از دیدگان پنهان میماند، حرکت وجودی اشیاء نیز از ادراک حسی انسان پنهان است، اما این پنهانی، نافی حقیقت حرکت نیست.
نفی دوگانگی ماهیت و وجود
استاد فرزانه قدسسره تأکید دارند که نمیتوان ماهیت و وجود را دو حقیقت مستقل دانست. هر شیء، یک حقیقت واحد است که همان وجود آن است، و حرکت، صفت ذاتی این وجود است. این دیدگاه، چونان آینهای است که وحدت وجودی اشیاء را منعکس میکند و دوگانگی ماهیت و وجود را به وحدتی یگانه فرومیکاهد.
عالم بهمثابه جریان تجدد
تمام عالم هستی، مانند حرکت و زمان، در جریان دائمی تجدد است. تفاوت میان اشیاء، در شدت و ضعف حرکت آنهاست، نه در اصل حرکت. استاد فرزانه قدسسره عالم را به رودی تشبیه میکنند که هر موج آن، با شدتی متفاوت، به سوی ساحل کمال روان است. این دیدگاه، عالم را بهمثابه نظامی پویا و متحرک معرفی میکند که هیچ سکونی در آن راه ندارد.
تحلیل سهگانه حرکت در فلسفه ملاصدرا
ملاصدرا برای تحلیل حرکت، سه عنوان ارائه میدهد: ۱) تجدد شیء (حرکت بهعنوان صفت شیء)، ۲) شیء بالتجدد (مقولهای که تجدد را ایجاد میکند)، ۳) شیء متجدد (موضوعی که تجدد در آن رخ میدهد). استاد فرزانه قدسسره این تقسیمبندی را دقیق دانسته و آن را با تمثیلی روشن میکنند: تجدد شیء، چونان رقص نوری است که بر سطح شیء میتابد؛ شیء بالتجدد، چونان آینهای است که نور را بازمیتاباند؛ و شیء متجدد، چونان بستری است که نور در آن جریان مییابد.
تمایز حرکت عرضی و ذاتی
حرکت عرضی، مانند حرکت دوچرخه، عارض بر شیء است و ممکن است وجود نداشته باشد. اما حرکت ذاتی، مانند تجدد شیء، جزء ذات آن است و جداییناپذیر. استاد فرزانه قدسسره این تمایز را با مثالی روشن میکنند: حرکت عرضی، چونان لباسی است که بر تن شیء میپوشانند و میتوان آن را برگرفت، اما حرکت ذاتی، چونان خونی است که در رگهای وجود شیء جاری است.
اتحاد وجودی وصف و موصوف
در حرکت ذاتی، وصف (حرکت) و موصوف (شیء) دارای اتحاد وجودیاند، مانند علم و عالم، نه مانند زید و علم که اتحادی عرضی دارند. استاد فرزانه قدسسره این اتحاد را چونان پیوند روح و جسم در انسان میدانند که جدایی آنها محال است. این دیدگاه، حرکت را بهعنوان صفتی ذاتی معرفی میکند که با وجود شیء یکی است.
بخش چهارم: حیات و حرکت در همه مراتب عالم
نفی وجود ساکن یا مرده
استاد فرزانه قدسسره تأکید دارند که هیچ چیز ساکن یا مرده در عالم وجود ندارد. وجود ذهنی و خارجی، هر دو واقعیاند و همه چیز، حتی بهظاهر ساکن، دارای حیات و حرکت است. عالم، چونان باغی است که هر برگ و شاخه آن، در رقص حیات و تجدد، به سوی کمال میشتابد.
تساوق وجودی حرکت و شیء
حرکت شیء، مانند علم عالم، ذاتی شیء است و با آن تساوق وجودی دارد. استاد فرزانه قدسسره این تساوق را با تمثیلی زیبا تبیین میکنند: همانگونه که علم و عالم یک حقیقت واحدند، حرکت و شیء نیز یک حقیقت وجودیاند که از زوایای مختلف دیده میشوند. این دیدگاه، حرکت را نه عارض بر شیء، بلکه ذاتی آن میداند.
پویایی بهشت و آخرت
حتی در بهشت و آخرت، سکون محال است. استاد فرزانه قدسسره تأکید دارند که همه عالم، از جمله بهشت، در جریان حرکت و تجدد است. بهشت، چونان باغی الهی است که گلهای آن در نسیم تجدد میرقصند و هیچگاه در سکون فرو نمیروند.
محدودیتهای قرآن کریم در بیان حقیقت
قرآن کریم، تا حد «تر و خشک» را بیان کرده است: «لَا رَطْبٍ وَلَا يَابِسٍ إِلَّا فِي كِتَابٍ مُبِينٍ» (انعام: ۵۹) – هیچ تر و خشکی نیست مگر آنکه در کتابی روشن است. استاد فرزانه قدسسره این آیه را نشانه محدودیت زبان بشری در بیان حقیقت الهی میدانند. حقیقتهای فراتر از تر و خشک، به آینده موکول شده و چونان گنجی نهان، در انتظار کشف است.
حیات ذاتی مخلوقات
خداوند مخلوقات را ابتدا زنده میآفریند، نه مرده. حیات مخلوقات، نفخی و ذاتی است، نه القایی یا عرضی. استاد فرزانه قدسسره این دیدگاه را با تمثیلی روشن میکنند: همانگونه که خداوند در آفرینش انسان از روح خویش دمید، هر مخلوقی با حیات ذاتی آفریده شده و هیچ موجودی مرده به وجود نیامده است.
نفی مقوله و ماهیت
مقوله و ماهیت، مفاهیمی انتزاعیاند و در عالم واقع، تنها وجود و تعینات الهی حقیقت دارند. استاد فرزانه قدسسره تأکید دارند که همه اشیاء ذاتاً متحرکاند و مقولهها، چونان سایههایی هستند که از وجود برمیخیزند و هیچ استقلال واقعی ندارند.
تسبیح همه اشیاء
همه اشیاء در عالم، تسبیح خدا میگویند: «يُسَبِّحُ لِلَّهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ» (حشر: ۱) – آنچه در آسمانهاست برای خدا تسبیح میگویند. استاد فرزانه قدسسره این تسبیح را حقیقی، نه مجازی، میدانند. تسبیح اشیاء، چونان آوایی است که از ژرفای وجودشان برمیخیزد و نشانه حیات و حرکت ذاتی آنهاست.
تعینات الهی و حرکت ذاتی
همه عالم، تعینات الهی است و به دلیل حرکت ذاتی حق، همه چیز در عالم متحرک است. استاد فرزانه قدسسره این دیدگاه را با تمثیلی زیبا تبیین میکنند: عالم، چونان آیینهای است که در آن، وجود الهی در قالب تعینات گوناگون ظهور یافته و هر تعین، در جریان حرکت ذاتی حق، به سوی کمال میشتابد.
بخش پنجم: نقد نقلهای تاریخی و بازخوانی اصولوجیا
خطای نسبت اصولوجیا به ارسطو
استاد فرزانه قدسسره اشاره دارند که ملاصدرا به اشتباه کتاب اصولوجیا را به ارسطو نسبت داده، در حالی که این اثر متعلق به او نیست. فیلسوفان یونانی مانند ارسطو، افلاطون، و سقراط، خود کتابی تألیف نکردهاند و آثار منسوب به آنها، توسط شاگردانشان نگاشته شده است. این خطای تاریخی، چونان غباری است که بر آینه حقیقت نشسته و نیازمند زدودن است.
محتوای اصولوجیا و حرکت جوهری
در کتاب اصولوجیا آمده است که هیچ جرمی، اعم از بسیط یا مرکب، نمیتواند ساکن باشد مگر آنکه قوه نفسانی در آن موجود باشد. طبیعت جرم، سیلان و فناست. استاد فرزانه قدسسره این نقل را همسو با حرکت جوهری میدانند، هرچند به دلیل عدم صحت نسبت آن به ارسطو، ارزش استدلالی آن کاهش مییابد. با این حال، محتوای آن، چونان جریانی است که با فلسفه وجودی ملاصدرا همنوا شده و حرکت ذاتی عالم را تأیید میکند.
سازگاری اصولوجیا با فلسفه ملاصدرا
استاد فرزانه قدسسره تأکید دارند که محتوای اصولوجیا، با وجود خطای تاریخی در نسبت آن به ارسطو، با حرکت جوهری ملاصدرا همخوانی دارد. این همخوانی، چونان تلاقی دو رود است که هرچند از سرچشمههای متفاوت برمیخیزند، در بستر حقیقت به هم میپیوندند. عالم، در این دیدگاه، مجموعهای از جرمهای متحرک است که در آن، هیچ سکونی راه ندارد.
نتیجهگیری
این نوشتار، با تأمل در درسگفتارهای استاد فرزانه قدسسره، حرکت جوهری را بهمثابه یکی از نوآوریهای بنیادین ملاصدرا در فلسفه اسلامی کاوش نمود. تأکید بر اولویت برهان در فلسفه، نقد استناد به آیات قرآنی، و تمایز ملاصدرا با ابنسینا، نشاندهنده عمق و پویایی این دیدگاه است. عالم، در فلسفه ملاصدرا، چونان جریانی سیال است که در آن، هیچ موجودی ساکن یا مرده نیست و حرکت، صفت ذاتی وجود است. نقد خطای تاریخی نسبت اصولوجیا به ارسطو، بر ضرورت دقت در منابع تاریخی تأکید دارد، اما محتوای این اثر، با حرکت جوهری همنواست. این تحلیل، با تبیین دقیق مفاهیم وجود، حرکت، و حیات، افقهای جدیدی برای پژوهشهای فلسفی گشوده و عالم را بهمثابه نظامی پویا و تحولپذیر معرفی میکند که در آن، هر موجود در رقص تجدد و کمال، به سوی مبدأ الهی پیش میرود.