متن درس
تبیین وجودی زمان در فلسفه اسلامی
برگرفته از درسگفتارهای استاد فرزانه قدسسره (جلسه ۹۰۴)
مقدمه: بازسازی مفهوم زمان در فلسفه وجودی
مفهوم زمان، از دیرباز یکی از پیچیدهترین و عمیقترین مسائل فلسفی بوده که ذهن فلاسفه را به خود مشغول داشته است. در فلسفه اسلامی، بهویژه در رویکرد وجودی، زمان نه بهمثابه مقولهای صلب و مستقل، بلکه بهعنوان تعینی سیال و وصفی در بستر حرکت و متحرک فهم میشود. درسگفتار شماره ۹۰۴ استاد فرزانه قدسسره، ارائهشده در تاریخ ۲۶ آبان ۱۳۸۶، به تبیینی عمیق و نوآورانه از این مفهوم اختصاص دارد. این درسگفتار، با نگاهی وجودی، زمان را بهعنوان تعینی وصفی برای حرکت و حرکت را بهعنوان تعینی برای متحرک معرفی میکند و با نقد مفاهیم سنتی مانند مقوله، عرض و اتصال، به بازسازی مفهوم زمان در چارچوبی سیال و پویا میپردازد.
بخش اول: زمان بهمثابه تعین حرکتی
تعریف وجودی زمان
زمان، در فلسفه وجودی، بهعنوان تعینی وصفی برای حرکت فهمیده میشود، همانگونه که حرکت خود، تعینی وصفی برای متحرک است. این تعریف، زمان را از جایگاه یک موجود مستقل به صفتی وابسته به حرکت فرو میکاهد و سلسلهمراتب وجودی میان متحرک، حرکت و زمان را ترسیم میکند. زمان، همچون سایهای ظریف بر پیکر حرکت، تنها در بستر پویایی متحرک معنا مییابد.
حرکت ذاتی متحرک
متحرک، در تمامی عوالم و ظروف وجودی، بهصورت ذاتی در حال حرکت است و مسیر تکاملی خود را میپیماید. این پویایی ذاتی، گواهی بر حیات و جریان مستمر عالم است، گویی هر موجود، چون رودی جاری، در مسیر وجود خویش به سوی کمال روان است.
زمان بهمثابه مقدار حرکت
زمان، بهعنوان مقدار حرکت تعریف میشود، اما این مقدار، برخلاف فلسفه سنتی، به معنای عرض کمی متصل نیست. در فلسفه وجودی، زمان از صلبیت مقولات سنتی رها شده و بهعنوان تعینی سیال و غیرمستقل فهمیده میشود. این دیدگاه، زمان را از قلمرو مفاهیم ذهنی به واقعیتی خارجی پیوند میزند.
جمعبندی بخش اول
بخش نخست، به تبیین جایگاه زمان بهعنوان تعینی وصفی برای حرکت و رابطه آن با متحرک پرداخت. این دیدگاه، با تأکید بر سیالیت و پویایی عالم، زمان را نه موجودی قائمبهذات، بلکه صفتی وابسته به حرکت معرفی میکند. نقد مفاهیم سنتی و جایگزینی آنها با تعینات وجودی، گامی بنیادین در بازسازی مفهوم زمان است.
بخش دوم: نقد مفاهیم سنتی و بازسازی وجودی
نقد مقوله، عرض و اتصال
در فلسفه وجودی، مفاهیمی چون مقوله، عرض و اتصال، به دلیل صلبیت و ایستاییشان، برای تبیین پویایی عالم مناسب نیستند. این مفاهیم، که در فلسفه سنتی برای تحلیل موجودات بهکار میرفتند، در برابر سیالیت عالم وجودی ناکارآمدند. عالم، نه مجموعهای از موجودات متصل و دوختهشده، بلکه شبکهای از تعینات همجوار است که در نظمی هماهنگ به سوی کمال حرکت میکنند.
تعینات اولیه و ثانویه
تعین اولیه، حرکت است که بر متحرک عارض میشود، و تعین ثانویه، زمان است که بر حرکت عارض میگردد. این سلسلهمراتب، به رابطه علّی و وجودی میان این مفاهیم اشاره دارد. گویی حرکت، لباسی است که بر تن متحرک پوشانده شده و زمان، نقش و نگاری است که بر این لباس ترسیم میشود.
همجواری و نفی دوختگی
عالم، مجموعهای از موجودات همجوار است که بدون اتصال مکانیکی، در هماهنگی و نظمی الهی حرکت میکنند. این دیدگاه، عالم را چون باغی میبیند که هر گل و گیاه در جای خود روییده، نه به یکدیگر دوخته شده، بلکه در نظمی طبیعی در کنار هم قرار گرفتهاند.
جمعبندی بخش دوم
این بخش، با نقد مفاهیم سنتی و جایگزینی آنها با تعینات وجودی، به بازسازی زبان فلسفی برای تحلیل عالم پرداخت. نفی اتصال و ماهیت، و تأکید بر همجواری و سیالیت، عالم را بهمثابه مجموعهای پویا و هماهنگ معرفی میکند که زمان و حرکت، تعیناتی ظریف در این نظاماند.
بخش سوم: زمان و حرکت افلاک
زمان اصلی در عالم ناسوت
زمان اصلی در عالم ناسوت، تعینی است که از حرکت افلاک ناشی میشود. حرکت افلاک، که شب و روز، زمستان و تابستان را تنظیم میکند، بنیان زمان ناسوتی است. این دیدگاه، زمان را بهعنوان معلول حرکت افلاک معرفی میکند، گویی افلاک، چون ساعتی عظیم، ریتم عالم را تنظیم میکنند.
نفی کلیت ذهنی زمان
زمان، موجودی خارجی است و نه مفهومی ذهنی یا کلی. این دیدگاه، با رد تصور زمان بهعنوان امری موهوم، بر واقعیت خارجی آن تأکید دارد. زمان، چون جریانی ظریف، در متن عالم حضور دارد و ادراک آن، نیازی به لمس یا رویت حسی ندارد.
ضعف وجودی زمان
زمان، بهعنوان تعینی ثانویه، ضعیفترین موجود در سلسلهمراتب وجودی است. این ضعف، نه از فقدان حقیقت، بلکه از وابستگی آن به حرکت و متحرک ناشی میشود. زمان، گویی نجوایی است که در گوش حرکت زمزمه میشود، نه موجودی قائمبهذات.
جمعبندی بخش سوم
بخش سوم، با تمرکز بر نقش حرکت افلاک در تعریف زمان ناسوتی، به جایگاه زمان بهعنوان تعینی وابسته و غیرمستقل پرداخت. این دیدگاه، با نفی ذهنیت صرف زمان و تأکید بر ضعف وجودی آن، به تبیین دقیقتری از ماهیت زمان در فلسفه وجودی دست یافت.
بخش چهارم: محدودیتهای ادراکی بشر و حکمت الهی
محدودیت علم بشری
قرآن کریم در آیهای فرموده است: وَمَا أُوتِيتُمْ مِنَ الْعِلْمِ إِلَّا قَلِيلًا (اسراء: ۸۵)، به این معنا که «به شما از دانش جز اندکی داده نشده است.» این آیه، به محدودیت علم بشری در برابر عظمت عالم اشاره دارد. بشر، با همه پیشرفتهایش، تنها بخش ناچیزی از موجودات ریز و درشت عالم را ادراک میکند.
حکمت الهی در نسیان
استاد فرزانه قدسسره، با استناد به توحید مفضل، نسیان را عنایتی الهی میدانند که از غمهای مداوم جلوگیری میکند. اگر نسیان نبود، انسان با یادآوری مصائب، مانند عطش اهل بیت (ع) در عاشورا، از لذتهای ساده زندگی محروم میشد. این حکمت، گویی سپری است که خداوند برای حفظ تعادل روانی انسان قرار داده است.
توصیه به یادآوری اهل بیت
توصیه شده است که هنگام نوشیدن آب، گفته شود: «سلام بر حسین، لعنت بر یزید»، تا پیوند معنوی با اهل بیت (ع) حفظ شود. این سنت ساده، گویی نوری است که در لحظهای روزمره، قلب را به حقیقت کربلا متصل میکند.
جمعبندی بخش چهارم
این بخش، با تبیین محدودیتهای ادراکی بشر و حکمت الهی در نسیان، به نقش این محدودیتها در حفظ تعادل زندگی پرداخت. آیه قرآن کریم و اشاره به توحید مفضل، بر عمق این حکمت الهی تأکید دارند.
بخش پنجم: علم اولیا و جایگاه توحید مفضل
علم باطنی اولیای خدا
اولیای خدا، به دلیل عنایت الهی، توانایی ادراک موجودات ریز و درشت را دارند، بدون نیاز به ابزارهای تجربی. به قول استاد فرزانه قدسسره، امام صادق (ع) فرمودهاند: «هرچه فیل دارد، پشه نیز دارد.» این سخن، به علم باطنی اولیا اشاره دارد که فراتر از محدودیتهای حسی بشر است.
ارزش توحید مفضل
توحید مفضل، اثری علمی و معنوی است که به دلیل عمق و جامعیت، شایسته توجه بیشتری در محافل علمی است. این اثر، گویی گنجی است که در سینه عالم دینی نهفته و نیازمند بازخوانی و تدریس است.
نقد محدودیتهای علم دینی
علم دینی، با وجود ظرفیتهای عظیم، گاهی از گنجینههایی چون توحید مفضل و صحیفه سجادیه بهره کافی نبرده است. این متون، که از نظر علمی و معنوی بر بسیاری از آثار دیگر برتری دارند، میتوانند بنیانی برای آموزش عمیقتر در حوزههای علمی باشند.
جمعبندی بخش پنجم
بخش پنجم، با تأکید بر علم باطنی اولیا و اهمیت متون کلیدی مانند توحید مفضل، به ضرورت بازنگری در آموزشهای دینی و بهرهگیری از این گنجینهها پرداخت. این دیدگاه، علم دینی را به سوی افقهای نوین هدایت میکند.
بخش ششم: پرسشهای بنیادین و سلوک معنوی
سؤال درباره ماهیت زمان
یکی از پرسشهای محوری درسگفتار، این است که آیا هر حرکت، زمانی خاص دارد یا زمان صرفاً تعینی است که بر حرکت افلاک عارض میشود؟ این پرسش، گویی دریچهای است به سوی تأمل در گستره و ماهیت زمان در فلسفه وجودی.
سلوک و خودشناسی
استاد فرزانه قدسسره، با استناد به حدیث مَنْ يَخْرُجْ مِنْ بَيْتِهِ مُهَاجِرًا إِلَى اللَّهِ، به این معنا که «کسی که از خانهاش به سوی خدا هجرت کند…»، بر ارزش حرکت در مسیر کمال تأکید دارند. سالک باید با خودشناسی، مراتب کمال خود را بشناسد تا در مسیر سلوک دچار غفلت نشود.
ادراک در برزخ
در عالم برزخ، معلومات انسان افزایش مییابد، زیرا دید او از محدودیتهای مادی رها میشود. این تحول ادراکی، گویی باز شدن پنجرهای است به سوی جهانی وسیعتر که موجودات را با وضوح بیشتری نمایان میسازد.
جمعبندی بخش ششم
بخش ششم، با طرح پرسشهای بنیادین درباره ماهیت زمان و تأکید بر خودشناسی در سلوک معنوی، به پیوند میان فلسفه و عرفان پرداخت. این بخش، با اشاره به تحول ادراکی در برزخ، افقهای جدیدی را برای فهم عالم گشود.
بخش هفتم: نفی تصرفات مادی و سیالیت عالم
نفی تصرفات مادی شیطان
تصرفات شیطان، برخلاف تصورات مادی، باطنی و غیرمادی است. عالم، بهطور ذاتی نفوذپذیر و سیال است و نیازی به تصرفات مادی ندارد. این دیدگاه، عالم را چون پارچهای میبیند که نه با دوخت، بلکه با بافتی الهی در هم تنیده شده است.
امکان زیارت زمان
پرسشی عمیق در درسگفتار مطرح میشود: آیا میتوان زمان را زیارت کرد؟ این سؤال، به امکان ادراک مستقیم زمان بهعنوان واقعیتی وجودی اشاره دارد، گویی زمان، چون زیارتگاهی معنوی، در انتظار دیدار عارفان است.
جمعبندی بخش هفتم
این بخش، با نفی تصرفات مادی و تأکید بر سیالیت عالم، به ماهیت باطنی تأثیرات در عالم و امکان ادراک زمان پرداخت. این دیدگاه، عالم را بهمثابه فضایی پویا و نفوذپذیر معرفی میکند.
جمعبندی: زمان در افق فلسفه وجودی
درسگفتار شماره ۹۰۴ استاد فرزانه قدسسره، با رویکردی وجودی، زمان را بهعنوان تعینی وصفی برای حرکت و حرکت را بهعنوان تعینی برای متحرک تبیین میکند. این دیدگاه، با نقد مفاهیم سنتی مانند مقوله و عرض، عالم را مجموعهای از تعینات همجوار معرفی کرده و زمان را ضعیفترین موجود در سلسلهمراتب وجودی میداند. آیه وَمَا أُوتِيتُمْ مِنَ الْعِلْمِ إِلَّا قَلِيلًا (اسراء: ۸۵) بر محدودیت علم بشری تأکید دارد، در حالی که حدیث مَنْ يَخْرُجْ مِنْ بَيْتِهِ مُهَاجِرًا إِلَى اللَّهِ ارزش حرکت در مسیر کمال را نشان میدهد. این اثر، با پیوند فلسفه و عرفان، زمان را در بستری سیال و پویا بازسازی کرده و به پرسشهای بنیادین درباره ماهیت آن پاسخ داده است.