متن درس
تبیین فلسفی ماهیت و گستره زمان
برگرفته از درسگفتارهای استاد فرزانه قدسسره (جلسه ۹۰۵)
مقدمه: کاوش در حقیقت زمان
زمان، چونان جریانی ناپیدا و در عین حال ملموس، از دیرباز ذهن فلاسفه و متفکران را به خود مشغول داشته است. در فلسفه اسلامی، این مفهوم نهتنها بهعنوان مقیاسی برای حرکت، بلکه بهمثابه تعینی وصفی که بر هستی عارض میشود، مورد کاوش قرار گرفته است. درسگفتار شماره ۹۰۵، ارائهشده توسط استاد فرزانه قدسسره در تاریخ ۲۷ آبان ۱۳۸۶، با رویکردی تحلیلی و انتقادی، به تبیین ماهیت و گستره زمان در چارچوب فلسفه اسلامی میپردازد. این نوشتار، با بازنویسی و ساختارمند کردن محتوای درسگفتار، تلاش دارد تا این مباحث عمیق را با زبانی علمی و فاخر، در قالبی دانشگاهی و منسجم، به مخاطبان ارائه دهد. محورهای اصلی این بررسی شامل تعریف زمان بهعنوان وصفی عارض بر حرکت، نقد تصورات عرفی، تحلیل سلسلهمراتب تعینات وصفی، و پرسش از وحدت یا کثرت زمان در مراتب وجودی است. با بهرهگیری از تمثیلات ادبی و ارجاعات فلسفی، این متن میکوشد روح و پیام اصلی درسگفتار را بهگونهای روشن و مؤثر منتقل نماید.
بخش نخست: ماهیت وصفی زمان و نقد تصورات عرفی
تعریف زمان بهمثابه تعین وصفی
استاد فرزانه قدسسره، زمان را نه موصوفی مستقل و نه ظرفی برای رویدادها، بلکه تعینی وصفی تعریف میکنند که بر حرکت عارض میشود. این تعریف، زمان را از ماهیت مادی یا تصور عرفی بهعنوان ظرف جدا ساخته و آن را به صفتی وابسته به حرکت فرو میکاهد. زمان، در این دیدگاه، چونان سایهای است که بر پیکر حرکت میافتد و اندازه و میزان آن را نمایان میسازد.
نقد تصور عرفی زمان بهمثابه ظرف
در عرف، زمان اغلب بهسان ظرفی تصور میشود که رویدادها در آن جای میگیرند، مانند کاسهای که آب را در خود نگه میدارد یا دریایی که امواج را در بر میگیرد. استاد فرزانه قدسسره این تصور را به چالش میکشند و با تمثیلی زیبا، آب را فارغ از ظرف آن (کاسه، کوزه یا دریا) دارای ماهیتی واحد میدانند. در این تمثیل، ظرف وصف مظروف است و نه خود ماهیت آن. به همین سان، زمان نیز نباید بهعنوان موصوف یا ظرف، بلکه بهمثابه مقیاسی برای حرکت فهمیده شود.
این نقد، تمایز میان ادراک عرفی و تحلیل فلسفی را برجسته میسازد. ذهن انسان، به خطا، ویژگیهای مکان را به زمان تعمیم میدهد و آن را چونان فضایی ملموس میانگارد. استاد فرزانه قدسسره با این نقد، ما را به بازاندیشی در ادراکات روزمره دعوت میکنند و بر ضرورت نگرشی فلسفی تأکید میورزند.
تمثیل آب و ظرف: وحدت ماهیت در برابر تنوع اوصاف
استاد فرزانه قدسسره با تمثیل آب و ظرف، به وحدت ماهیت در برابر تنوع اوصاف اشاره میکنند. آب، چه در کاسه باشد و چه در دریا، ماهیتی واحد دارد و کثرت ظروف، خللی به این وحدت وارد نمیسازد. این تمثیل، به وحدت وجود در برابر قوت و ضعف آن نیز اشاره دارد. وجود، چونان آب، فارغ از شدت و ضعف، یکپارچه است و زمان نیز، بهعنوان وصفی عارض بر حرکت، از این قاعده پیروی میکند.
زمان بهمثابه مقیاس حرکت
استاد فرزانه قدسسره زمان را نه ظرف، بلکه مقیاس و ترازوی حرکت میدانند، مانند ترازویی که وزن اشیا را میسنجد. این تعریف، ریشه در دیدگاه ارسطویی دارد که زمان را «عدد حرکت بهحسب قبل و بعد» میداند. در فلسفه اسلامی، این مفهوم با نگرشی وجودی تکمیل شده و زمان بهعنوان صفتی معرفی میشود که اندازه و میزان حرکت را نمایان میسازد.
بخش دوم: سلسلهمراتب تعینات وصفی
حرکت و زمان: تعینات اولی و ثانی
استاد فرزانه قدسسره حرکت را تعینی وصفی میدانند که بر شیء عارض میشود و زمان را تعینی وصفی که بر حرکت عارض است. این سلسلهمراتب تعینات، به وابستگی اوصاف به موضوع اشاره دارد. حرکت، چونان تعین اولی، بر شیء ظاهر میشود و زمان، بهعنوان تعین ثانی، بر حرکت. این دو تعین، در وحدتی هماهنگ، بر معروضی نهایی چون جسم طبیعی عارض میشوند.
استاد فرزانه قدسسره، بهجای اصطلاح عروض، از «ظهور» تعینات سخن میگویند تا از پیچیدگیهای بحث عروض عرض بر عرض اجتناب ورزند. این تغییر اصطلاح، نشاندهنده رویکردی وجودی است که اوصاف را نه بهعنوان موجودات مستقل، بلکه بهمثابه ظهورات یک موضوع واحد میبیند.
بحث عروض عرض بر عرض
در فلسفه و کلام اسلامی، پرسش از امکان عروض عرض بر عرض، از دیرباز مورد توجه بوده است. برخی متکلمان، عروض عرض بر عرض را محال میدانند، زیرا عرض خود نیازمند موضوعی است و نمیتواند بر عرضی دیگر عارض شود. استاد فرزانه قدسسره، با استناد به فلاسفه مشایی، این امکان را در صورت وجود معروضی نهایی، مانند جسم طبیعی، تأیید میکنند. برای نمونه، استقامت (عرض) بر خط (عرض)، خط بر سطح (عرض)، و سطح بر جسم تعلیمی (عرض) عارض میشود، در حالی که همگی بر جسم طبیعی بهعنوان معروض نهایی وابستهاند.
این تحلیل، با تمثیلی از خط مستقیم، روشنی بیشتری مییابد. خط، سطح و جسم تعلیمی، هر یک عرضی هستند که بر عرض دیگر عارض میشوند، اما وجود معروض نهایی، این سلسله را ممکن میسازد. استاد فرزانه قدسسره این دیدگاه را در مورد زمان و حرکت نیز به کار میبرند و زمان را عرضی میدانند که بر حرکت عارض است.
ضعف وجودی زمان
زمان، در نگاه استاد فرزانه قدسسره، موجودی بس ضعیف است که نمیتوان آن را ملموس یا «قرچماقی» دانست. با این حال، وجود آن با برهان عقلی اثبات میشود و انکارناپذیر است. این ضعف وجودی، به ماهیت عرضی و وابسته زمان اشاره دارد که در مقایسه با حرکت، که خود آن را حمل میکند، از مرتبهای فروتر برخوردار است.
بخش سوم: کثرت یا وحدت زمان
کثرت حرکات و پرسش از کثرت زمان
استاد فرزانه قدسسره به تنوع حرکات در عالم ناسوت اشاره میکنند: حرکت افلاک، انسان، نباتات، ماده، حرکات افقی، عمودی و وجودی. این تنوع، پرسشی بنیادین را برمیانگیزد: آیا به تعداد حرکات بیشمار، زمانهای بیشمار وجود دارد یا زمان منحصر به حرکت افلاک است؟ استاد فرزانه قدسسره این فرض را بررسی میکنند که شاید زمان حقیقی تنها بر افلاک عارض باشد و سایر زمانها انتزاعی و فرضی باشند.
این پرسش، به تمایز میان زمان عینی و اعتباری در فلسفه مشایی اشاره دارد. استاد فرزانه قدسسره با ارجاع به علامه طباطبایی، تأکید میکنند که هر شخص حرکت، شخص زمان خاص خود را دارد و کثرت زمانها به تعداد کثرت حرکات است.
زمان در مراتب غیرمادی
استاد فرزانه قدسسره پرسش از وجود زمان در مراتب غیرمادی، مانند مجردات و حق تعالی، را مطرح میکنند. آیا اگر مجردات حرکت داشته باشند، زمان نیز دارند؟ یا زمان مختص عالم ماده و افلاک است؟ این پرسش، به دیدگاه صدرایی درباره حرکت در مجردات اشاره دارد و چالشهای الهیاتی در نسبت دادن اوصاف مخلوقات به حق تعالی را برجسته میسازد.
در مورد حق تعالی، استاد فرزانه قدسسره با اشاره به آیه کریمه الأَوَّلُ بِلا أَوَّلٍ كانَ قَبْلَهُ وَالآخِرُ بِلا آخِرٍ يَكُونُ بَعْدَهُ (نخستین است بیآنکه پیش از او چیزی باشد و واپسین است بیآنکه پس از او چیزی باشد)، نسبت دادن زمان به خداوند را هذیان میدانند. این آیه، به تنزیه حق تعالی از محدودیتهای زمانی و مکانی اشاره دارد.
بخش چهارم: ارجاعات فلسفی و نقد سنتهای علمی
ارجاع به علامه طباطبایی و ابنسینا
استاد فرزانه قدسسره با ارجاع به حاشیه علامه طباطبایی بر اسفار (جلد سوم، فصل سی، صفحه ۱۱۵) و برهان طبیعی ابنسینا در طبیعیات شفا، وجود زمان را با استدلال عقلی تأیید میکنند. علامه طباطبایی تأکید دارند که هر شخص حرکت، شخص زمان خاص خود را دارد و نسبت زمان به حرکت، مانند نسبت جسم تعلیمی به جسم طبیعی است. این دیدگاه، به انعطافپذیری اوصاف و وابستگی آنها به موضوع اشاره دارد.
تمثیل جسم تعلیمی، که استاد فرزانه قدسسره از مرحوم شعرانی نقل میکنند، مانند خمیری است که به اشکال گوناگون درمیآید. این تمثیل، به واقعیت عینی اوصاف، حتی در مراتب ضعیف، اشاره دارد و زمان را بهعنوان وصفی مشابه جسم تعلیمی معرفی میکند.
نقد منابع معاصر و علم دینی
استاد فرزانه قدسسره منابع معاصر را که حرکت و زمان را به عالم ماده محدود میکنند، مورد نقد قرار میدهند و بر ضرورت بررسی زمان در مراتب غیرمادی تأکید میورزند. ایشان همچنین با اشاره به روش رئالیسم علامه طباطبایی و شرح آن توسط یکی از عالمان دینی، بر اهمیت گفتوگوی علمی و نقد آزاد در پیشبرد علم دینی تأکید میکنند. این گفتوگو، به رشد و پویایی علم دینی یاری میرساند و از محدودیتهای ناشی از انحصار علمی میکاهد.
بخش پنجم: زمان، حرکت و نظم تربیتی
حرکت، قدرت و زمان
استاد فرزانه قدسسره حرکت را عامل قدرت و زمان را عامل دقت میدانند. زندگی بیزمان، چونان کشتی بیسکان، مهمل و بیهدف است. نظم زمانی، مانند ساعتی که در جان انسان جای میگیرد، به تربیت و پویایی زندگی یاری میرساند. مطالعه، عبادت و کار در زمانهای مشخص، ساعت درونی بدن را فعال میسازد و نظم را به زندگی میآورد.
نقد سبک زندگی ساکن
استاد فرزانه قدسسره با تمثیلی طنزآمیز، از سبک زندگی ساکن برخی عالمان که به پشتی و چای محدود میشود، انتقاد میکنند و بر ضرورت تحرک و پویایی در زندگی علمی تأکید میورزند. ایشان دو زانو نشستن عرفا را نماد استقامت و آمادگی میدانند، مانند کشتیگیر آمادهای که در برابر چالشها استوار میماند.
همچنین، پادردهای معاصر را نه به دو زانو نشستن، بلکه به عوامل محیطی مانند غذاهای آلوده، هوای ناسالم و سبک زندگی نادرست نسبت میدهند. این نقد، به اهمیت حفظ سلامت جسمی برای عبادت و زندگی علمی اشاره دارد.
نتیجهگیری
درسگفتار شماره ۹۰۵، ارائهشده توسط استاد فرزانه قدسسره، کاوشی عمیق و انتقادی در ماهیت و گستره زمان در فلسفه اسلامی است. زمان، بهعنوان تعینی وصفی عارض بر حرکت، نه ظرف و نه موصوف، بلکه مقیاسی برای سنجش حرکت تعریف میشود. این درسگفتار، با نقد تصورات عرفی، تحلیل سلسلهمراتب تعینات وصفی، و پرسش از کثرت یا وحدت زمان در مراتب وجودی، به تبیین جامعی از این مفهوم میپردازد. ارجاع به آرای علامه طباطبایی و ابنسینا، همراه با تمثیلات ادبی، به غنای این تحلیل میافزاید. تأکید بر نظم زمانی و نقد سبک زندگی ساکن، نقش زمان و حرکت را در تربیت و پویایی علمی برجسته میسازد. این نوشتار، با بازنویسی فصیح و ساختارمند، میکوشد تا این مباحث را بهگونهای روشن و مؤثر به مخاطبان دانشگاهی ارائه دهد و فلسفه اسلامی را به گفتمانی جهانی دعوت نماید.